دكتر رضا عیسی نیا*

مجلس هفدهم- حق خواهي دانش هسته ای ایران

تاریخ انتشار:
پرونده هسته ای، به عنوان یکی از مسائل بین المللی جمهوری اسلامی ایران، پس از انقلاب اسلامی دارای ابعاد فنی، حقوقی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی بوده که در هریک از ابعاد، نیازمند تحلیل ویژه ای است.
انرژی هسته ای

مقدمه

مسائل هسته ای جمهوری اسلامی ایران را می توان در دو مقطع زمانی با ابعاد یا رویکردهای فنی ـ حقوقی، اقتصادی و سیاسی مورد بحث و گفت وگو قرار داد؛ یعنی دو برهه زمانی کاملاً متفاوت و متضاد؛ برهه ای که قدرت های بزرگ خارجی، نه تنها مانع از هسته ای شدن ایران در دوران پهلوی دوم نمی شدند، بلکه کشورهایی چون آمریکا آموزش متخصصان امور هسته ای، و کشورهایی مانند آلمان و فرانسه تهیه و تحویل فناوری هسته ای را به ایران متقبل شده بودند؛ ولی همین کشورها، در برهه پس از انقلاب اسلامی، یعنی دوران استقرار جمهوری اسلامی ایران، به مخالفت و مانع تراشی در همه ابعاد قضیه، علیه جمهوری اسلامی ایران برخاستند و مسائل هسته ای ایران را که از لحاظ فنی و اقتصادی، مشکلی برای کشورهای منطقه ای و بین المللی ایجاد نمی کرد، به مشکلات سیاسی گره زده، مانع تأسیس و راه اندازی مراکز هسته ای ایران در خوزستان، اراک یا اصفهان شدند حتی کار را پس از تحریم ها به جایی کشاندند که پرونده هسته ای ایران از محل بررسی اصلی خود، یعنی آژانس انرژی هسته ای به مراکز دیگری که صلاحیت بررسی هسته ای را از حیث فنی نداشتند، مانند شورای امنیت سازمان ملل کشیده شد.

اگرچه دشمنان، کار را روزبه روز برای جمهوری اسلامی ایران سخت تر کردند، اما مردم و مسئولان در این راه، دست به دست هم داده، همدل و یک صدا و مصمم تر گام برداشتند تا بتوانند حقوق اولیه ملت شریف ایران را ، با حفظ اصول سه گانه سیاست خارجی، یعنی: عزت، حکمت و مصلحت تحقق ببخشند.

بُعد فنى و حقوقیِ دانش هسته ای

اوّلین قدم جدی در زمینه بهره گیری از علوم هسته ای در ایران، در سال 1335ش برداشته شده است و در 15 اسفند همین سال، موافقت نامه همکاری بین ایران و آمریکا در خصوص استفاده غیرنظامی از انرژی هسته ای امضا شد. پس از این جریان بود که دانشگاه تهران، مرکزی را تحت عنوان مرکز اتمی دانشگاه تهران برای آموزش پژوهش هسته ای تأسیس کرد و درسال1351ش، به عضویت معاهده منع گسترش سلاح هاى هسته اى (NPT) پيوست[1] و در سال 1353 سازمان انرژی اتمی ایران تأسیس شد و با آژانس موافقت نامه پادمان را امضا کرد. به دنبال آن، آمريكايى ها متعهد شدند از طريق انرژى هسته اى، 22هزار مگاوات برق براى ايران تأمين كنند.

آنها خود پيشنهاددهنده، تأمين كننده و حتى برنامه ريز انرژى هسته اى ایران بودند. علاوه بر آمریکا، شرکت های اروپایی مانند زيمنس آلمانی تعهد کرد که نيروگاه هاى هسته اى، و شرکت اوریدف فرانسوی هم سوخت هسته اى را تأمين نمایند. اریدوفِ فرانسه به ايران پيشنهاد داد براى اينكه بتواند سوخت هسته اى را به دست آورد، بايد به طور مستمر در اوريدف سرمايه گذارى كند و اگر سرمايه گذارى نمايد، طبق اساس نامه آن، كسانى كه در آنجا سهام دار هستند، شركت مذکور نمى تواند از دادن اورانيوم غنى شده به سهام داران خوددارى كند.[2]

چون آمريكا بخش حمایت علمى انرژی هسته ای ایران را پذیرفته بود، بدین جهت، از سازمان انرژى اتمى و دانشگاه هاى ايران حدود چهارصد نفر به آمريكا اعزام شدند كه تقريباً 350 نفر آنها از سازمان انرژى اتمى بودند. قرار شد اين افراد در دو سه رده (تكنسين، كارشناس و فوق ليسانس) در آنجا تحصيل كنند؛ ولی از آن رو که ورود افراد فوق الذکر به آمريكا مقارن با انقلاب اسلامی ایران بود، آمریکا از ایران حمایت نکرد و دانشجویان را از پرداختن به مسائل هسته ای منصرف کرد یا از کشور خود اخراج نمود. در مورد فناورى هسته اى، يعنى نيروگاه ها قرار بود زيمنس آنها را تأمين كند[3]، به هر حال در وهله اوّل، طی یک برنامه پانزده ساله طراحى شده، حدود هشت نیروگاه اتمی از سال 1353 تا سال 1357برنامه ریزی گردید و قرارداد ساخت با پیمانکاران خارجی به امضا رسید. نیروگاه های اتمی كه قرار بود در ایران احداث شوند و به نوبه خود مى توانستند چيزى حدود ده هزار مگاوات برق تأمين كنند، به این شرح بودند:

نخستين آن در بوشهر، دومى در دارخوين (خوزستان)، سومى نیروگاه اتمی اصفهان و چهارمی نیروگاه اتمی ساوه بود. در سال 1357 و هنگام وقوع انقلاب اسلامی به غیر از واحدهای یک و دو، نیروگاه اتمی بوشهر به لحاظ ساخت نسبتاً پیشرفت کرده؛ اما نیروگاه دارخوین در مرحله شروع کارهای اجرایی بود و نیروگاه اصفهان نیز در مرحله بررسی و مذاکره قرار داشت که انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت و همه کارها تعطیل شد.[4]

پيش از انقلاب اسلامی سال 1357، چون ايران در تعامل و همکاری با آمريكا قرار داشت، آمریکا با دسترسی انرژی هسته ای ایران، نه تنها مخالف نبود، بلکه بر این باور بود که اگر ایران به انرژی هسته ای مجهز شود، مسئله اى پيش نخواهد آمد[5] و همانند كره جنوبى و يا مصر مى شود؛ اما با بروز انقلاب اسلامى، همه چيز تغییر کرد. ابتدا آمريكايى ها به آلمانى ها گفتند كه بقيه فناورى و تأسيسات اتمی را به ايران ندهند. فرانسه[6] (= اوريدف) نیز برخلاف اساس نامه ـ با اينكه ايران هنوز سهام دار آن است[7] ـ به كشورمان رسماً اعلام كرد كه به شما سوخت و كيك زرد نمى دهيم.

آمريكا نیز به دانشجویان و کارشناسان هسته ای که از ایران به آنجا اعزام شده بودند، اعلام كرد كه مى توانيد برگرديد يا پناهنده شويد و يا خودتان ادامه تحصيل دهيد كه بیشتر دانشجويان در دسته سوم قرار گرفتند. خلاصه اینکه با وجود مواضع سه کشور: آمریکا، فرانسه و آلمان که متعهد شده بودند در امر انرژی هسته ای با ایران همکاری کنند، علناً فعالیت هسته ای در ایران متوقف گردید.

با تحقق انقلاب اسلامی ایران و با مخالفت های کشورهای مذکور در همکاری های هسته ای، عملاً تا مدت ها صحبتى از مسائل هسته اى نبود و به عبارتی، علل متعدد از جمله جنگ، فرصت تکمیل و پرداختن به طرح های هسته ای را از ایران گرفته بود تا اینکه با پایان جنگ تحمیلی و در دوران بازسازی، جمهوری اسلامی ایران به توسعه انرژی اتمی توجه کرد؛[8] چون از سویی دستاوردهاى جنگ عراق علیه ایران، چيزهايى را به ما آموخت و آمريكا، آلمان و فرانسه درهایشان را به روى ايران بستند، از سوی دیگر، كشورمان در داخل، منطقه و جهان از نظر فناوری و اقتصادی با کاهش چشمگیری مواجه شده بود. ازاین رو، ايران براى اعاده حيثيت و غرور ملى خود، درصدد برآمد كه راهِ برخوردارى از فناورى هسته اى را خودش طى كند؛ ولی سؤالی که مطرح است، این است که چرا و از کجا قضیه تقابل هسته اى شروع شد و چه وضعيتى پيدا كرد؟ به عبارتی، چطور شد که مسئله هسته ای ایران از جهت فنی و حقوقی مشکل آفرین شد؟

در پاسخ به این پرسش به طور اجمال می توان گفت: ایران به دلیل حمایت کشورهای بزرگ از عراق در جنگ، مجبور شد که قدرت فنی و اقتصادی خود را در راستای برنامه های آژانس افزایش دهد؛ اما برخی از اقدام ها و گزارش های آژانس که نشان دهنده عدم استقلال این سازمان بین المللی بود، باعث شد که روند فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران که از ابتدا به دنبال دستیابی به توانایی علمی و فناوری در زمینه هسته ای به منظور بهره گیری از آن در تأمین نیازهای صلح آمیز از جمله انرژی بود، با مشکلاتی مواجه گردد. بنابراین، حل مسئله فعالیت هسته ای ایران، سه راه حل پیش پای تصمیم گیرندگان جمهوری اسلامی ایران قرار داد: 1. تعلیق دائمی فعالیت های هسته ای؛ 2. مذاکره با قدرت های اصلی دارنده انرژی هسته ای، به ویژه آمریکا؛ 3. مذاکره با سازمان های اصلی فعال در این زمینه.

راه حل اوّل، در سال 1382 اصولاً قابل پیاده شدن و تحقق نبود؛ چون جمهوری اسلامی ایران هجده سال برای این کار سرمایه گذاری کرده بود و دنبال تولید سلاح هسته ای نبود.

راه حل دوم نیز به دلیل شرایط داخلی و تقابل عقیدتی مقدور نبود.[9]

بنابراین، فقط راه حل سوم باقی ماند. در این راهکار، چون آژانس استقلالی از خود نداشت و اوامر قدرت های استکباری را به اجرا می گذاشت، نخواست و نتوانست وظایف خود را در بُعد فنى و حقوقى که مربوط به آژانس بود،[10] به درستی انجام دهد. عمل آژانس موجب شد که مسئولان جمهوری اسلامی، در سال 1382ش، باب مذاكرات با آژانس را تعطیل کرده، سراغ اتحاديه اروپا بروند. اگرچه جمهوری اسلامی ایران در ابتدا با پروتکل الحاقی موافقت نکرد و به آن نپیوست، ولی به دلایلی، در 18 دسامبر 2003م پروتکل الحاقی را امضا کرد[11] تا در بازرسی های بعدی، معیارهای پروتکل اعمال شود. ازاین رو، قضيه انرژی هسته ای ایران را به بُعد امنيتى و سياسى تبديل كردند؛ زیرا NPT (پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای) را امضا كرده بودیم و باید بر همان اساس اقدام می کردیم؛ وقتی پروتکل را امضا کردیم، یعنی با امضاى موافقت نامه تهران ـ پاريس، نشان داديم كه دیگر آژانس یا NPT نیست که در مورد مسئله هسته ای ایران نظارت و کنترل می کند؛ بلکه با این کار، پذیرفتیم كه چيزى به NPT اضافه شده است. بنابراین، با تغییراتی که در سال 2005م (= 1384ش) رخ داد و به راه اندازی کارخانه یو.سی.اف (UCF) در اصفهان و کنارگذاشتن تعلیق از سوی جمهوری اسلامی ایران منتهی گردید، کار برای ما مشکل تر شد؛ چون پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت ارجاع گردید.[12]

بُعد سياسى دانش هسته ای

در مورد اينكه چرا موضوع هسته اى ايران به معضل سياسى تبديل شده است، علت به اين موضوع برمى گردد كه ايران پس از کودتای 28 مرداد 1332ش تا پیروزی انقلاب اسلامی، نزدیک ترین یار و متحد آمریکا بود. ازاین رو، هيچ گونه مانعى بر سر راه فعاليت هاى هسته اى اش وجود نداشت[13] و مى توانست همه تأسيسات هسته ای را که در متن توضیح دادیم، داشته باشد؛ زیرا خلاف منويات آمريكا عمل نمى كرد؛ اما با ظهور انقلاب اسلامی، داشتن حتي ذره اى از امكانات هسته ای براي جمهوری اسلامی ایران ممنوع شد.

علت اينكه ايران از سال 1382ش در دايره توجه بين المللى قرار گرفت، اين است كه آمريكا در راستاى راهبرد قرن 21، سه كشور عراق، ايران و كره شمالى را به عنوان محورهاى شرارت یاد كرد که با سلاح های غیرمتعارف خود، امنیت بین المللی را تهدید می کنند. اوج فشارهای آمریکا پس از اشغال عراق، متوجه ایران شد[14] تا از اين طريق، تكليفش را با آنها، به ویژه با كشورمان که ماهیتی ضد سلطه داشت، يك سره كند. ازاین رو، هنگامى كه عراق را شكست دادند و وارد خاك آن شدند، حدود هفت روز پس از آن، پرونده ايران را در آژانس به جريان انداختند و آژانس را وادار كردند تا روى قضيه هسته اى ايران متمرکز شود؛[15] چون مى دانستند که ايران در چه مرحله اى است.

آمريكا در اسفندماه 1381ش پرونده ايران را با توجه به اطلاعاتى كه از فضای اقتصادی داخلی و فضای سیاسی جهانی داشت، در آژانس مطرح كرد و خواستار بررسى آن شد. اگرچه کشورهای دنیا در آن زمان به جهت اشغال عراق توسط آمریکا، خیلی با آمريكایی ها همراهی نمى کردند، ولی حدود هفت ماه بعد، وضعیت تغيير كرد و در سطح بین المللی فضاسازی منفی و شدیدی علیه ایران به وجود آمده بود. وضع در داخل ایران هم به دلیلی همچون عدم همراهی عده ای از نمایندگان مجلس ششم با ادامه پروژه هسته ای و مسائل دیگر[16]، موجب شد که مسئولان جمهوری اسلامی ایران اولتيماتوم را جدی بگیرند. بنابراین، در سپتامبر 2003 (= شهریور 1382) قطعنامه بسیار شدیدی علیه ایران در شورای حکام آژانس تصویب شد[17] که طی آن، جمهوری اسلامی ایران به نقض قرارداد پادمان و انجام امور مخفیانه متهم گردید؛ یعنی متهم شد که در صدد ساخت بمب اتم است. مفاد پروتکل از ایران می خواست که با امضای آن، عملاً فعالیت های غنی سازی را تعلیق نماید.

چون آمریکايی ها پس از انقلاب اهداف دیرینه شان این بود که به بهانه ای ایران را به شورای امنیت بکشانند، با کشورهای مختلف رایزنی می کردند تا فشار علیه ایران افزایش یابد و پرونده ایران به شورای امنیت داده شود. ازاین رو، بعد از تصویب و پذیرش پروتکل الحاقی پرونده هسته ای ایران از آژانس به شورای امنیت سازمان ملل داده شد.

توضیح بیشتر درباره بُعد سیاسی هسته ای این است که بر اساس NPT جهت انجام فعاليت های هسته ای، مجاز بوديم؛ زیرا همه چيز را به آژانس اطلاع می داديم و آژانس تأييد كرده بود كه ايران به سوی ساخت سلاح هسته اى نرفته؛ اما آمريكا مى گفت: درست است كه ايران به سمت سلاح هسته اى نرفته، اما اگر بخواهد، طى چند ماه مى تواند به این توانمندی برسد و ما از اين مسئله نگران هستيم. آژانس در پاسخ مى گفت: وظيفه ما جلوگيرى از فعاليت هاى ايران به جهت ترس از دستيابى به سلاح هسته اى نيست؛ وظيفه ما اين است كه مواظب باشيم ايران به سمت سلاح هسته اى نرود.

آمريكا و اروپا در مذاكرات با ايران دچار مشكل شده بودند. آنها ضمن اينكه چيزهايى مانند: بيانيه تهران، موافقت نامه پاريس[18] و پروتكل الحاقى را به خوردِ ما دادند، اما از نظر حقوقى با مشكل مواجه شده بودند؛ چون ديگر كشورهاى جهان، مي پرسيدند كه چرا آمریکا و اروپا به ايران زور مى گويند؛ مگر فعاليت هاى ايران در چارچوب NPT و در نتيجه، معقول، منطقى و حقوقى نيست؟

آمريكا و اروپا در پاسخ بازماندند و چون در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران در اواخر 2004 و اوایل سال 2005، مسئله هسته ای و شیوه حل و فصل آن، به شدت به موضوعات سیاسی داخلی مربوط به مبارزات انتخاباتی و تعاملات جناحی در ایران گره خورده بود،[19] قدرت های خارجی پيش از انتخابات به اين نتيجه رسيدند كه اگر در جريان انتخابات ایران شخصى بر سر كار بیاید كه بتوانند با او كار كنند، قضيه هسته اى ايران را به گونه اى ديگر پيش مي برند؛[20] ولی چون به نتایج پیش بینی انتخاباتی خودشان نرسیدند، آمریکا تلاش کرد که پرونده هسته ای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد؛[21] اما حقیقت آن بود که دیگر دوران اداره جهان توسط یک قدرت برتر، به تنهایی به سر رسیده بود.

آمریکا تلاش داشت که برای اقدامات و دخالت های خود در کشورهای دیگر، به هر بهانه ای متوسل شود؛ چه به بهانه مبارزه با تروریسم یا به بهانه حمایت از حقوق بشر و اجرای دموکراسی. برای این کار، لازم بود که کشورهای دیگر را با خود همراه سازد. به همین هدف، بهترین شیوه، قانونی کردن عملکرد خود در قالب سازمان ملل بود. از اين رو تلاش کرد مسئله هسته ای ایران را به شورای امنیت بکشاند و در این کار موفق شد؛ چون با اعلام پایان تعلیق UCF اصفهان و آغازبه کار آن در تاریخ 10/2/1384 از طرف ایران، فضای بین المللی در زمینه برنامه هسته ای ایران متشنج شد. نُه ماه از دوران ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد گذشته بود که پرونده هسته ای ایران در 18 اسفند 1384ش به شورای امنیت ارجاع داده شد و در مجموع، شش قطعنامه علیه كشورمان صادر شد که بر اساس این قطعنامه ها، ایران نباید از هیچ فعالیت تجاری مرتبط با غنی سازی اورانیوم و دیگر مواد هسته ای یا فناوری دیگر کشورها، بهره مند شود، چنان كه تمامی کشورها باید از انتقال هرگونه تانک، خودروهای زرهی، هواپیماهای جنگی، هلیکوپترهای تهاجمی، توپخانه کالیبر بالا، کشتی های نظامی، موشک و سیستم ها و قطعات مرتبط با آنها به ایران خودداری کنند. همچنین تحریم های اقتصادی شدیدی علیه ایران وضع گردید.[22]

همچنان که گفته شد، سرکارآمدن دولت آقای احمدی نژاد که در نگاه اروپایی ها دولتی افراطی تلقی می شد، بر شدت تشنج افزود. بنابراین، معادلات هسته ای ایران در دولت هشتم، در تقابل کامل و علنی با آمریکا قرار گرفت؛ چون تیم هسته ای در دولت هشتم، نیاز به مذاکره با اروپا را قطع کرد، همچنین قطعنامه شورای حکّام در شهریور 1384 را که بسیار خطرناک بود، جدی نگرفت؛[23] زیرا به لحاظ حقوقی، ایران ناقض NPT شناخته شد و کار را برای ما سخت تر کرد؛ چراکه ایران باید تلاش دوچندانی داشته باشد تا پرونده هسته ای خود را به جایگاه اوّلش برگرداند؛ یعنی پرونده ای را که در آژانس بوده و به شورای امنیت رفته، باید دوباره با هزینه ای بسیار به آژانس برگرداند. مذاکرات ایران با کشورهای 1و5 در: ژنو، استانبول، بغداد، مسکو، آلماتی و دوباره ژنو، در همین راستا بوده و ادامه دارد.

در انتها، این سؤال مطرح است که آیا ایران توانسته به هدف پیش گفته خود در انرژی هسته ای، یعنی تأمین انرژی، پیشرفت اقتصادی و علمی دست پیدا کند؟ به طور اجمال، می توان گفت که ایران در زمینه فناوری هسته ای، پیشرفت خوبی داشته، همین که توانسته غنی سازی را با وجود تمامی تحریم ها، به بیست درصد برساند، به نوعی به رشد و پیشرفت علمی نزدیک شده، دستاورد قابل توجهی به دست آورده است.

بُعد اقتصادى دانش هسته ای

مسئله هسته ای، چه نقشی در اقتصاد ایران ایفا می نماید؟ آیا از حیث اقتصادی این ارزش و اهمیت وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران، برای کسب انرژی هسته ای این همه هزینه کند؟

برای یافتن پاسخ، باید به دامنه و قلمرویی که می شود از این منبع بهره برداری کرد، عنایت داشت؛ مثلاً در قلمرو برق یا در قلمرو مسائل پزشکی و از این دست موارد. متخصصان گفته اند: احتیاج ایران به انرژی برق با رشد سالانه از شش درصد به هشت درصد، بر مبنای برآوردی که از رشد جمعیت تا شمار صد میلیون نفر در سال 2025 شده است، ایران باید به فکر توسعه استفاده خود از انرژی هسته ای باشد.[24] بررسی های اقتصادی نیز نشان می دهد که از نظر اقتصادی، تولید سوخت هسته ای در داخل بسیار به صرفه است.

پیش از ارائه پاسخ تفصیلی، باید نخست این سؤال را مطرح کرد که آیا جمهوری اسلامی ایران با توجه به ذخایر نفت و گاز، نیازی به انرژی هسته ای دارد؟ به عبارت دیگر، آیا برای کشوری که متکی به سوخت فسیلی است، گرایش به انرژی تجدیدپذیر یا سوخت هسته ای مقرون به صرفه می باشد؟

بی شک، می توان گفت که امروزه هیچ کشوری سعی نمی کند که از لحاظ راهبردی، انرژی مورد نیازش را فقط از یک منبع تأمین کند؛ هرچند آن منبع در آن کشور به فراوانی یافت شود. ازاین رو، ایران نباید فقط به منبع سوخت فسیلی خود قانع باشد؛ چون بهترین شیوه و باصرفه ترین راه برای استفاده از منابع انرژی، استفاده از روش ترکیبی می باشد.

برای اینکه بتوان به یک پاسخ منطقی دست پیدا کرد، بهتر است که به تحقیقات و کار کارشناسی ای که پژوهشگران در این باره کرده اند، رجوع نمود. آنان، با مقایسه بین فرایند تولید انرژی از سوخت فسیلی با سوخت هسته ای، به این نتیجه رسیده اند که از هر نظر، امروزه تولید سوخت هسته ای منطقی و بهینه می باشد.[25] علاوه بر کاربرد انرژی هسته ای در برق، کاربردهای علمی دیگر این انرژی را در صعنت نفت و صنایع دیگر، همچنین در حوزه علوم پزشکی، مثلاً در: رادیوگرافی، گاما اسکن، میکروب زدایی وسایل پزشکی با پرتوهای هسته ای و رادیوبیولوژی را می توان نام برد . خلاصه اینکه جمهوری اسلامی ایران باید انرژی هسته ای را در علوم مختلف و تولیدات صنعتی خود وارد کند و به تولید انبوه برساند تا به اقتصادی بالنده دست یابد.

جمع بندی

پرونده هسته ای، به عنوان یکی از مسائل بین المللی جمهوری اسلامی ایران، پس از انقلاب اسلامی دارای ابعاد فنی، حقوقی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی بوده که در هریک از ابعاد، نیازمند تحلیل ویژه ای است؛ مثلاً در بُعد امنيتى، نیاز به تحلیل مستوفایی می باشد؛ چون هسته ای شدن ما موجب می گردد که بیشتر کشورها به دلایلی بتوانند موضعی متفاوت علیه ما اتخاذ کنند؛ چه کشورهای همسایه عربی، چه آنهایی که با ما دوست هستند و چه آنانی که سخت دشمن ما هستند، مانند اسرائيل و آمريكا؛ زیرا آنان از هرگونه مجهزشدن ایران به سلاح هسته اى واهمه دارند.

در بُعد فنی حقوقی نیز گفته شد که ایران هیچ خلافی از نظر حقوقی و فنی انجام نداده است. تنها مشکلی که برای كشورمان در دوران جمهوری اسلامی پیش آمد، این بود که مسئله را سیاسی کردند و ایران مجبور شد به جای اینکه برنامه های هسته ای را در آژانس (NPT) دنبال کند، به خاطر فشارهای بین المللی و حساسیت های داخلی، به چیزهایی تن دهد که مسئله را روزبه روز برایش سخت تر و مشکل تر سازد؛ از جمله آنها، پذیرش پروتکل الحاقی و از آن بدتر، انتقال پرونده از آژانس به شورای امنیت سازمان ملل بود. با همه اینها، باید به یک نکته توجه داشت و آن اینکه پرونده هسته ای ایران، از اول تا کنون که شامل پنج تیم با پنج مسئول بوده، با همه فراز و نشیب هایی که داشته، در راستای تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی و منویات مقام معظم رهبری گام برداشته و اگرچه مسئولان امر در دنبال کردن مسئله هسته ای، کوتاهی یا نواقصی داشته اند، ولی همیشه تلاش نموده اند که منافع ملی و عزت، حکمت و مصلحت را در نظر داشته باشند و در قضیه هسته ای ایران همان گونه که مقام معظم رهبری فرمودند: مسئولان جمهوری اسلامی همه با هم در زمینه هسته ای تصمیمات لازم را گرفتند و تصمیم به صورت جمعی بود.[26] ان شاء الله این قضیه، به نفع جامعه و کشور اسلامی ایران به پایان برسد.

 

منبع: ره توشه رمضان 1394

 

پی نوشت:

---------------------------------------------

* عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

[1]. محمودرضا گلشن پژوه، پرونده هسته ای ایران روندها و نظرها، ص 213 ـ 222.

[2]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تاریخچه هسته ای در ایران و جهان، ص 32 ـ 35.

[3]. علی خرّم، مذاکرات هسته ای و مشکلات فراروی آن، سلسله نشست های علمی مسائل روز پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی، 30 تیرماه 1384.

[4]. سید حمید هاشمی، پرونده هسته ای ایران: سیر تاریخی و نظریه ها، ص 18 ـ 20؛ مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تاریخچه هسته ای در ایران و جهان، ص 38 ـ 56.

[5]. محمدحسین دریایی، مذاکرات هسته ای 1 ب 5 توافق ژنو، ص 84 ـ 89؛ مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تاریخچه هسته ای در ایران و جهان، ص 90.

[6]. محمودرضا گلشن پژوه، پرونده هسته ای ایران: روندها و نظرها، ص 222.

[7]. امیر شهریار امینیان، موج زنده: روایت مستند تلاش ایرانیان برای دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای، ص 41.

[8]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تاریخچه هسته ای در ایران و جهان، ص 545.

[9]. داود غرایاق زندی، ایران: مسئله هسته ای، ص 14.

[10]. همان، ص 12.

[11]. حسن روحانی، امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای، ص 118 ـ 120.

[12]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تاریخچه هسته ای در ایران و جهان، ص 546 ـ 547.

[13]. همان، ص 94.

[14]. سید حمید هاشمی، پرونده هسته ای ایران: سیر تاریخی و نظریه ها، ص 30.

[15]. حسن روحانی، امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای، ص 121.

[16]. همان.

[17]. همان، ص 126.

[18]. همان، ص 305 به بعد.

[19]. همان، ص 355.

[20]. همان، ص 492.

[21]. همان، ص 361.

[22]. پایگاه اینترنتی خبرگزاری فارس، نیم نگاهی به شش قطعنامه شورای امنیت درباره برنامه هسته ای ایران ، تاریخ دسترسی: 25/8/1393، نشانی:

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930824000562

همچنین ر.ک: پایگاه اینترنتی سازمان انرژی هسته ای ایران، نشانی:

http://www.aeoi.org.ir/Portal/Home

[23]. حسن روحانی، امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای، ص 622.

[24]. سید حمید هاشمی، پرونده هسته ای ایران: سیر تاریخی و نظریه ها، ص 26.

[25]. پایگاه اینترنتی راسخون، اقتصاد انرژی هسته ای ، نشانی:

http://rasekhoon.net/article/show/131131

[26]. حسن روحانی، امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای، ص 624.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.