آیت الله جوادی آملی:

چرا سفارش كرده ‏اند هر روز زيارت عاشورا بخوانيد؟

تاریخ انتشار:
سرّ اينکه سفارش كرده اند هر روز زيارت عاشورا خوانده و نسبت به اهل‏ بيت(عليهم ‏السلام) تولّي داشته و بر آنان صلوات بفرستيد و ازدشمنانشان تبرّي بجوييد، براي آنست که طرزفکر معاندان ايشان منفورشود وگرنه هم ‏اکنون سخن از معاويه و يزيد نيست تا آنها را لعنت کنيم
آیت الله جوادی آملی

به گزارش بلاغ به نقل از حوزه، حضرت آيت‌ الله جوادي آملي در كتاب ارزشمند «حماسه و عرفان» درباره فلسفه زيارت و عزاداري وعلت سفارش به خواندن زيارت عاشورا در هر روز مطلبي را بيان کرده است، متن ذکر شده بدين شرح است:

فلسفه زيارت و عزاداري[1]
سرّ اين که سفارش کرده ‏اند هر روز زيارت عاشورا بخوانيد و نسبت به اهل‏ بيت(عليهم ‏السلام) تولّي داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستيد و از دشمنانشان تبرّي بجوييد، براي آن است که طرز فکر معاندان ايشان منفور شود وگرنه هم ‏اکنون سخن از معاويه و يزيد نيست تا آن ها را لعنت کنيم. نام و ياد آن ها رخت ‏بربسته و قبرشان نيز زباله ‏داني بيش نيست، الآن سخن از فکر و راه يزيد و يزيديان عصر است[2]. زن فرعون وقتي که به درگاه الهي دعا کرد، نگفت خدايا مرا فقط از فرعون نجات بده بلکه گفت: (ربّ ابْنِ لي عنْدک بيتاً في الجَنّه و نجّني من فرْعوْن و عمله و نجّني من القوْم الظالمين)[3] يعني مرا از فرعون و فرعونيان، که طرفداران سنّت سيّئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده. تفکرّ براي هميشه باقي مي‏ ماند هر چند که اسم و عنوانش تغيير پيدا کند.
بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنه حيات و زندگي، به علي‏ بن ابي‏طالب(عليه السلام) عرض شد: اين مقدس ‏هاي خشک از بين رفتند. فرمود: «کلاّ و الله إنّهم نُطَف فى أصْلاب الرجال و قرارات النساء کلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّي يَکون آخرهم لُصوصاً سَلاّبين»[4]؛ اين ها نطفه ‏هايي هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداري از اين ها از بين بروند، عده اي ديگر ظهور مي کنند تا اين که سرانجامِ کار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد.
اکنون نيز، هم راه سالار شهيدان زنده است و هم‏ مرام و مسلک اموي و مرواني و عباسي وجود دارد. اين که سفارش فراوان به اشک ريختن و عزاداري کردن نموده ‏اند براي آن است که اشک بر شهيد اشتياق به شهادت را به همراه دارد، خوي حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا مي‏ گرداند. چون اشکْ رنگ کسي را مي گيرد که براي او ريخته مي ‏شود و همين رنگ را به صاحب اشک نيز مي ‏دهد. از اين ‏رو انسان حسيني‏ منش، نه ستم مي‏ کند و نه ستم مي‏ پذيرد. اين که عده‏ اي به فکر ظلم کردن يا ظلم‏ پذيري هستند براي آن است که خوي حسيني در آن ها نيست وگرنه شيعه خاص حسين‏ بن علي(عليه السلام) نه ظلم مي کند و نه ظلم مي‏ پذيرد. آن کسي که ظلم‏ پذير است اموي مسلک است چنان‏که ظالم هم اموي صفت است، هر چند که زمزمه «يا حسين» بر لب داشته باشد. و در قيامت که هر کسي را به نام زمامدارش صدا مي زنند: (يوْم ندْعوا کلَّ أُناسٍ بإمامهم)[5]، شخص ستمگر در صف امويان شرکت مي کند. لذا اگر انسان بخواهد بفهمد که راهيِ راه حضرت حسين ‏بن علي(عليه السلام) است يا راهيِ راه امويان، بايد ببيند که در او خوي ستم‏ پذيري يا سلطه ‏گري وجود دارد يا نه. اگر گرايش به اين خصلت‏ هاي زشت را در خود ديد بايد در اخلاق خود تجديدنظر کند.

گريه بر امام حسين (عليه ‏السلام)[6]
بر اساس نقلي معروف از حضرت سکينه (عليها‏ السلام) بالاي بدن مطهّر امام حسين (عليه‏ السلام)، ايشان به اين اصل کلي سفارش کردند که هر حادثه تلخي پيش آمد کرد، آن را بهانه کنيد و براي من اشک بريزيد: «أو سمعتم بغريب أو شهيد فاندبونى»[7]؛ «هرگاه داستان غريب يا شهيدي را شنيديد، براي مظلوميت من گريه کنيد»؛ زيرا اگر امام حسين (عليه‏ السلام) به خلافت مي‏ رسيد، ديگر غريب يا شهيدي وجود نداشت.
بنابراين، اصل کلي اين است که هر حادثه تلخ و ناگواري را بايد بهانه کرد و براي سالار شهيدان اشک ريخت؛ نه آن‏ که افراد داغديده براي تسکين عواطف و احساسات خود آن حضرت (عليه ‏السلام) را بهانه کنند و براي التيام زخم خويش اشک بريزند و ندبه نمايند و بين اين دو گونه عزاداري فرق وافر است؛ زيرا محصول يکي تعزيت براي حضرت امام حسين (عليه‏ السلام) است و نتيجه ديگري تسليت براي خود؛ هر چند ممکن است بهانه قرار دادن واقعه جان سوز کربلا هم بي‏ اثر نباشد.
وجود مبارک سيدالشهداء (عليه‏ السلام) فرمودند: «أنا قتيل العبره»[8]؛ يعني من که به هدف اِحياي حق و اِمحاي باطل کشته شدم، بايد عَبَرات داشته باشم؛ به طوري که چشمان علاقه‏ مندان به سالار شهيدان پر از اشک شود و آن اشکْ فراوان از شبکه چشم خارج گردد و به صورت انسان عبور کند تا عَبَرات بشود.
اين سنّت حسنه، آثار فراواني دارد، از جمله اين که محبت اهل بيت (عليهم‏ السلام) در قلب شيعيان حضور پيدا مي ‏کند؛ آنگاه دوست امامان معصوم (عليهم ‏السلام) هرگز فکر و راه و روش آنان را رها نمي ‏کند؛ زيرا رهبري جوارح به دست جانحه و دل است و زمامداري قلب را محبت به عهده مي‏ گيرد و دلِ دوستان حسين بن‏ علي (عليه ‏السلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقيم رهنمود مي ‏شود.

پی نوشت:
[1] حماسه و عرفان، ص 310.
[2] ـ مي دانيد که لعن و نفرين و فرياد از بيداد بني اميّه لعنه الله‏ عليهم با آن که آنان منقرض و به جهنّم رهسپار شده اند، فرياد بر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن اين فرياد ستم شکن است. و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثيه و اشعار ثناي از ائمه حق(عليهم سلام الله) به طور کوبنده فجايع و ستمگري هاي ستمگران هر عصر و مصر يادآوري شود…(وصيت ‏نامه امام ‏خميني قدّس ‏سرّه، مقدمه).
[3] ـ سوره تحريم، آيه 11.
[4] ـ نهج البلاغه، خطبه 60.
[5] ـ سوره اسراء، آيه71.
[6] . شکوفايي عقل در پرتو نهضت حسيني، ص 233
[7] ـ مستدرک الوسائل، ج 17، ص 26.
[8] ـ بحارالأنوار، ج 44، ص 280.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.