سيد محسن امين

فضايل امام رضا علیه السلام - (1)

تاریخ انتشار:
طبرسى از محمد بن ابو عباد نقل كرده است كه گفت: «امام رضا(علیه السلام) در تابستان بر حصير و در زمستان بر پلاس بود. جامه خشن مى پوشيد و چون در ميان مردم مى آمد آن را زينت مى داد.
امام رضا علیه السلام

طبرسى در اعلام الورى گويد: درباره گوشه اى از خصايص و مناقب و اخلاق بزرگوارانه آن حضرت، ابراهيم بن عباس (يعنى صولى) گويد: رضا(علیه السلام) را نديدم كه از چيزى سؤال شود و آن را نداند. و هيچ كس را نسبت بدانچه در عهد و روزگارش مى گذشت داناتر از او نيافتم.
مامون بارها او را با پرسش درباره هر چيزى مى آزمود و امام به او پاسخ مى داد و پاسخ وى كامل بود و به آياتى از قرآن مجيد تمثل مى جست. آن حضرت هر سه روز يك بار قرآن را ختم مى كرد و خود مى فرمود: اگر بخواهم مى توانم در كمتر از اين مدت هم قرآن را ختم كنم اما من هرگز به آيه اى برنخورده ام جز آن كه در آن انديشيده ام كه چيست و در چه زمينه اى نازل شده است.
همچنين از ابراهيم بن عباس صولى نقل شده است كه گفت: هيچ كس را فاضل تر از ابو الحسن رضا نه ديده و نه شنيده ام. از او چيزهايى ديده ام كه از هيچ كس نديدم. هرگز نديدم با سخن گفتن به كسى جفا كند. نديدم كلام كسى را قطع كند تا خود آن شخص از گفتن فارغ شود. هيچ گاه حاجتى را كه مى توانست برآورده سازد، رد نمى كرد.
هرگز پاهايش را پيش روى كسى كه نشسته بود دراز نمى كرد. نديدم به يكى از دوستان يا خادمانش دشنام دهد. هرگز نديدم آب دهان به بيرون افكند و يا در خنده اش قهقهه بزند بلكه خنده او تبسم بود. چنان بود كه اگر تنها بود و غذا برايش مى آوردند غلامان و خدمتگزاران و حتى دربان و نگهبان را بر سفره خويش مى نشانيد و با آنها غذا مى خورد.
شبها كم مى خوابيد و بسيار روزه مى گرفت. سه روز، روزه در هر ماه را از دست نمى داد و مى فرمود: اين سه روز برابر با روزه يك عمر است. بسيار صدقه پنهانى مى داد بيشتر در شبهاى تاريك به اين كار دست مى زد. اگر كسى ادعا كرد كه فردى مانند رضا(علیه السلام) را در فضل ديده است، او را تصديق مكنيد.
طبرسى از محمد بن ابو عباد نقل كرده است كه گفت: «امام رضا(علیه السلام) در تابستان بر حصير و در زمستان بر پلاس بود. جامه خشن مى پوشيد و چون در ميان مردم مى آمد آن را زينت مى داد.
صدوق در عيون اخبار الرضا(علیه السلام) گويد: آن حضرت كم خوراك بود و غذاى سبك مى خورد. در كتاب خلاصة تذهيب الكمال به نقل از سنن ابن ماجه گفته شده است: امام رضا(علیه السلام) سيد بنى هاشم بود و مامون او را بزرگ مى داشت و تجليلش مى كرد و او را وليعهد خود در خلافت قرار داد. حاكم در تاريخ نيشابور گويد: وى با آن كه بيست و اندى از سالش مى گذشت در مسجد رسول خدا (ص) فتوا صادر مى كرد. و در تهذيب التهذيب آمده است: رضا با وجود شرافت نسب از عالمان و فاضلان بود.
صدوق در عيون اخبار الرضا(علیه السلام) به سند خود از رجاء بن ابو ضحاك، كه مامون وى را براى آوردن امام رضا(علیه السلام) ماموريت داده بود، نقل كرده است: به خدا سوگند مردى پرهيزكارتر و يادكننده تر مر خداى را و خدا ترس تر از رضا(علیه السلام) نديدم.
وى در ادامه گفتار خود مى افزايد: وى به هر شهرى كه قدم مى گذاشت مردم آن شهر به سويش مى آمدند و در خصوص مسايل دينى خود از وى پرسش مى كردند و او نيز پاسخشان مى داد و براى آنان احاديث بسيارى از پدر و پدرانش، از على(علیه السلام) و رسول خدا (ص) نقل مى كرد.
چون با امام رضا(علیه السلام) به نزد مامون بازگشتم وى درباره حالت آن حضرت در سفر از من پرسش كرد. من نيز آنچه ديده بودم از روز و شب و كوچ و اقامتش براى وى بازگفتم. مامون گفت: آرى اى ابن ابو ضحاك وى از بهترين مردم زمين و داناترين و پارساترين ايشان است.
فضايل و مناقب آن حضرت بسيار است و در كتابهاى حديث و تاريخ ذكر شده. يافعى در مرآة الجنان گويد: در سال 203 امام بزرگوار و عظيم الشان، سلاله سروران بزرگ، ابو الحسن على بن موسى الكاظم يكى از ائمه دوازده گانه صاحبان مناقب كه اماميه خود را بديشان منسوب مى سازند و بناى مذهب خود را بر آنان اقتصار مى كنند، درگذشت.
با توجه به آنچه كه در زندگى امام صادق(علیه السلام) گفتيم مبنى بر آن كه امامان همگى كامل ترين مردم زمان خويش بوده اند تنها به ذكر گوشه اى از مناقب و فضايل آن حضرت اكتفا مى كنيم چرا كه بازگفتن تمام مناقب آن بزرگوار بس مشكل و دشوار است:
علم
قبلا از ابراهيم بن عباس صولى نقل كردم كه گفت: نديدم از رضا(علیه السلام) پرسشى شود كه او پاسخ آن را نداند. هيچ كس را نسبت بدانچه در عهد و روزگارش مى گذشت داناتر از او نديدم. مامون او را بارها با پرسش درباره چيزهايى مى آموزد اما امام به وى پاسخ كامل مى داد و در پاسخش به آياتى از قرآن مجيد تمثل مى جست.
در اعلام الورى از ابو صلت عبد السلام بن صالح هروى نقل شده است كه گفت: هيچ كس را داناتر از على بن موسى الرضا نديدم و هيچ دانشمندى را نديدم كه درباره آن حضرت جز شهادتى كه من مى دهم، بدهد. مامون در يكى از مجالس خود تعدادى از علماى اديان و فقهاى اسلام و متكلمان را جمع كرده بود. پس امام در بحث و مناظره بر همه آنان چيره شد به گونه اى كه هيچ كس نبود جز آن كه بر فضل امام رضا(علیه السلام) و كوتاهى خود اعتراف كردند.
از خود آن حضرت شنيدم كه مى فرمود: در روضه مى نشستم و علما در مدينه بسيار بودند. چون يكى از ايشان در حل مساله اى عاجز مى ماند همگى براى حل آن مرا پيشنهاد مى كردند و مسايل خود را به نزد من مى فرستادند و من نيز آنها را پاسخ مى دادم.
ابو صلت گويد: محمد بن اسحاق بن موسى بن جعفر از پدرش از موسى بن جعفر برايم حديث كرد كه آن حضرت همواره به فرزندانش مى فرمود: اين برادر شما على بن موسى داناى خاندان محمد (ص) است. پس درباره اديان خويش از او بپرسيد و آنچه مى گويد به خاطر سپاريد.
ابن شهر آشوب در مناقب به نقل از كتاب الجلاء و الشفاء نقل مى كند كه محمد بن عيسى يقطينى گفت: چون مردم در كار ابو الحسن رضا(علیه السلام) اختلاف كردند من مسائلى كه از آن حضرت پرسش شده بود، گرد آوردم كه شمار آنها هجده هزار مساله بود. شيخ طوسى در كتاب الغيبه از حميرى از يقطينى مانند اين روايت را نقل كرده است جز آن كه در روايت شيخ رقم پانزده هزار مساله آمده است.
در مناقب آمده است: ابو جعفر قمى در عيون اخبار الرضا ذكر كرده است كه: مامون دانشمندان ديگر اديان را همچون جاثليق و راس الجالوت و سران صابئين را مانند عمران صابى و هريذ اكبر و پيروان زردشت و نطاس رومى و متكلمانى مانند سليمان مروزى را جمع مى كرد و آنگاه رضا(علیه السلام) را نيز احضار مى كرد.
آنان از امام پرسش مى كردند و آن حضرت يكى پس از ديگرى آنان را شكست مى داد. مامون داناترين خليفه بنى عباس بود اما با اين وصف گاه از روى اضطرار تسليم حضرت مى شد تا آن كه وى را ولى عهد و همسر دختر خويش كند.

 

منبع: سيره معصومان، ج 5، ص 144

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.