چهل حدیث درباره فضائل امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
حدیث 1
في حديث دعبل ان الرضا عليه السلام قال له: «لا تنقضي الأيام و الليالي حتي تصير طوس مختلف شيعتي و زواري ألا فمن زارني في غربتي بطوس کان معي في درجتي يوم القيامة مغفورا له.»
دعبل از امام رضا عليه السلام نقل مي کند که ضمن حديثي فرمود: «روزها و شبها نمي گذرد تا اين که طوس جايگاه آمد و رفت شيعيان و زائرانم مي شود؛ آگاه باشيد کسي که مرا در غربتم در طوس زيارت کند، روز قيامت با گناهان آمرزيده هم درجهي من خواهد بود.»
وسائل الشیعه ج10 ص438
حدیث 2
قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «ستدفن بضعة مني بأرض خراسان ما زارها مکروب الا نفس الله کربته و لا مذنب الا غفر الله ذنوبه.»
رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: «پارهاي از تن من در سرزمين خراسان دفن مي شود که هيچ گرفتاري او را زيارت نمي کند، جز اين که خداوند پريشاني را از او مي زدايد و هيچ گنهکاري به زيارت او نائل نمي شود، مگر آن که خداوند گناهانش را مي آمرزد.»
وسائل الشیعه ج10 ص437
حديث 3
قال الرضا عليه السلام: «من زارني علي بعد داري و مزاري أتيته يوم القيامة في ثلاثة مواطن حتي أخلصه من أهوالها: اذا تطايرت الکتب يمينا و شمالا، و عند الصراط، و عند الميزان.» .
امام رضا عليهالسلام فرمود: «کسي که با دوري راه سرا و مزار من به زيارت من بيايد، روز قيامت در سه جا (براي دستگيري) نزد او خواهم آمد و او را از بيم و گرفتاري آن موقفها رهايي خواهم بخشيد: هنگامي که نامه ها (ي اعمال) در راست و چپ به پرواز درآيند، نزد (پل) صراط و نزد ميزان (محل سنجش اعمال).»
وسائل الشیعه ج10 ص433
حديث 4
قال الرضا عليه السلام: «و الله ما منا الا مقتول أو شهيد» فقيل له: فمن يقتلک يا ابن رسول الله؟ قال: «شر خلق الله في زماني يقتلني بالسم ثم يدفنني في دار مضيعة و بلاد غربة، ألا فمن زارني في غربتي کتب الله عزوجل له أجر مائة ألف شهيد، و مائة ألف صديق و مائة ألف حاج و معتمر و مائة ألف مجاهد و حشر في زمرتنا، و جعل في الدرجات العلي من الجنة رفيقنا.»
امام رضا عليهالسلام فرمود: «به خدا سوگند کسي از ما (ائمه اطهار عليهالسلام) نيست جز آن که کشته يا شهيد مي شود.» گفته شد: چه کسي شما را اي فرزند رسول خدا مي کشد؟ فرمود: «بدترين آفريدگان خدا در زمانم مرا با زهر مي کشد، سپس مرا در ديار غربت و سرايي دور افتاده دفن مي کند؛ آگاه باشيد کسي که مرا در غربتم زيارت کند، خداي عزوجل ثواب يکصد هزار شهيد، يکصد هزار صديق، يکصد هزار حج گزار و عمره گزار و يکصد هزار مجاهد را براي او مي نويسد و در زمرهي ما محشور مي شود و در درجات والاي بهشت رفيق و همراه ما خواهد بود.» بحار الانوار ج 49ص 283-284
حديث 5
قال علي بن محمد بن علي الرضا عليه السلام: «من کانت له الي الله حاجة فليزر قبر جدي الرضا عليهالسلام بطوس و هو علي غسل و ليصل عند رأسه رکعتين، و ليسأل الله تعالي حاجته في قنوته، فانه يستجيب له ما لم يسأل مأثما أو قطيعة رحم، ان موضع قبر لبقعة من الجنة لا يزورها مؤمن الا أعتقه الله تعالي من النار، و أدخله دار القرار.».
امام علي النقي عليهالسلام فرمود: «کسي که از خدا حاجتي مي خواهد، قبر جدم (حضرت) رضا عليهالسلام را در طوس زيارت کند، در حالي که غسل نموده باشد و سپس بالاي سر آن حضرت دو رکعت نمازگزارد و در قنوت آن از خداي تعالي حاجت خود را بخواهد. در اين صورت است که دعايش مستجاب مي شود، مادام که گناه يا بريدن از خويشاوندي را درخواست نکرده باشد. همانا جايگاه قبر او قطعه اي از بهشت است که هيچ مؤمني آن را زيارت نمي کند، مگر اين که خداي تعالي او را از آتش (دوزخ) رهايي مي بخشد و به سراي آرامش (بهشت) وارد مي سازد.» وسائل الشیعه ج10 ص447
حديث 6
قال الرضا عليه السلام «اني سأقتل بالسم مظلوما و أقبر الي جنب هارون الرشيد و يجعل الله عزوجل تربتي مختلف شيعتي و أهل محبتي، فمن زارني في غربتي و جبت له زيارتي يوم القيامة، و الذي أکرم محمدا صلي الله عليه و آله بالنبوة و اصطفاه علي جميع الخليقة لا يصلي أحد منکم عند قبري الا استحق - اميرالمؤمنين المغفرة من الله عزوجل يوم يلقاه، و الذي أکرمنا بعد محمد صلي الله عليه و سلم بالامامة و خصنا بالوصية ان زوار قبري أکرم الوفود علي الله عزوجل يوم القيامة، و ما من مؤمن يزورني فتصيب وجهة قطرة من الماء الا حرم الله جسده علي النار.».
امام رضا عليه السلام فرمود: «من بزودي مظلومانه يا زهر کشته ميشوم و کنار قبر هارون دفن مي گردم، و خداوند خاک (قبر) مرا جايگاه رفت و آمد (و زيارتگاه) شيعيان و دوستارانم ميگرداند. پس کسي که در غربتم مرا زيارت کند، روز قيامت زيارت او بر من واجب ميشود؛ قسم به آن که محد صلي الله عليه و سلم را به پيامبر گرامي داشت و او را بر تمامي مردم برگزيد، کسي که از شما نزد قبرم نماز نميگذارد، جز آن که روزي که خداي صاحب عزت و جلال را ملاقات ميکند، شايستهي آمرزش ميشود، و قسم به آن که بعد از محمد صلي الله عليه و سلم ما را به امامت گرامي داشت و به وصايت (و جانشيني آن حضرت) اختصاص گراميترين گروهها خواهند بود که روز قيامت بر خداي صاحب عزت و جلال وارد ميشوند؛ و هيچ مؤمني نيست که مرا زيارت نمايد و قطره اي آب (باران) به صورت او بخرود، جز آن که خداوند پيکرش را بر آتش (دوزخ) حرام ميکند.»
وسائل الشیعه 2 ص439
حديث 7
قال الرضا عليه السلام «لا تشد الرحال الي شيء من القبور الا الي قبورنا، ألا و اني مقتول بالسم ظلما، و مدفون في موضع غربة فمن شد رحله الي زيارتي أستجيب دعاؤه و غفر له ذنبه.»
امام رضا عليه السلام فرمود: «بار به سوي هيچ قبر (و زيارتگاهي) بر نبينديد مگر اين که به زيارت قبور ما بياييد. آگاه باشيد که مرا مظلومانه مسموم ساخته و ميکشند و در جايي غريبانه به خاک ميسپارند پس هر کس که بار سفر براي زيارت من بربندد، دعايش مستجاب ميشود و گناهش مورد آمرزش واقع ميگردد.»
بحار الانوار ج 102 ص36
حديث 8
في خبر: ان موسي بن جعفر عليهالسلام کان يقول لبنيه: «هذا أخوکم علي بن موسي الرضا عالم آل محمد عليهالسلام فاسألوه عن أديانکم و احفظوا ما يقول لکم فاني سمعت أبي جعفر بن محمد عليهالسلام غير مرة يقول: «ان عالم آل محمد لفي صلبک و ليتني أدرکته فانه سمي أميرالمؤمنين علي عليهالسلام.» .
جعفر بن محمد عليهالسلام شنيدم که بارها ميفرمود: همانا عالم آل محمد عليهمالسلام در صلب توست، اي کاش او را درک ميکردم! که همانا او همنام اميرالمؤمنين علي عليهالسلام است.» بحار الانوار ج 49 ص100
حديث 9
قال علي بن مهزيار: قلت لأبي جعفر عليه السلام: جعلت فداک زيارة الرضا عليهالسلام أفضل أم زيارة أبي عبدالله الحسين عليهالسلام؟ فقال: «زيارة أبي أفضل و ذکل أن أبا عبد الله عليهالسلام يزروه کل الناس و أبي لا يزروه الا الخواص من الشيعة.».
علي بن مهزيار گويد: به امام جواد عليه السلام عرض کردم: فدايت شوم، زيارت حضرت رضا عليه السلام فضيلت بيشتري دارد يا زيارت ابا عبد الله الحسين عليه السلام؟ فرمود: «زيارت پدرم فضيلت بيشتري دارد، زيرا ابا عبد الله عليه السلام را همه ي مردم زيارت ميکنند، ولي پدرم را جز شيعيان برگزيده زيارت نميکنند.»
الکافی ج4 ص 584
حديث 10
قال أبو الصلت الهروي: کان الرضا عليه السلام يکلم الناس بلغاتهم، و کان و الله أفصح الناس و أعلمهم بکل لسان و لغة، فقلت له يوما: يا بن رسول الله اني لأعجب من معرفتک بهذه اللغات علي اختلافها؟! فقال: «يا أبا الصلت أنا حجة الله علي خلقه، و ما کان الله ليتخذ حجة علي قوم و هو لا يعرف لغاتهم، أو ما بلغک قول أميرالمؤمنين عليه السلام: «أوتينا فصل الخطاب.»، فهل فصل الخطاب الا معرفة اللغات.» .
اباصلت هروي گويد: امام رضا عليه السلام با مردم به زبان خودشان سخن ميگفت و بخدا سوگند او سخنورترين و آگاهترين مردم به هر زبان و لغت بود. روزي به ايشان گفتم: اي فرزند رسول خدا، من از آگاهي شما به اين زبانها - با وجود تفاوتي که با هم دارند - در شگفتم. فرمود: «اي، اباصلت، من حجت خدا بر آفريدگانش ميباشم، و خداوند کسي را حجت بر گروهي نميگرداند که به زبان آنها آشنا نباشد، آيا اين سخن اميرالمؤمنين عليه السلام را شنيدهاي که فرمود: «به ما فصل الخطاب داده شده است» و مگر فصل الخطاب چيزي غير از شناخت زبانها ميباشد.»
اثبات الهداة ج2 ص 278
حديث 11
عن أبي الحسن موسي عليه السلام في حديث: أنه قال: «- و علي ابنه جالس بين يديه -: «من ظلم ابني حقه و جحده امامته من بعدي کان کمن ظلم علي بن أبي طالب حقه و حجده امامته بعد رسول الله صلي الله عليه و سلم.» .
امام موسي کاظم عليه السلام در ضمن حديثي، در حالي که فرزندشان امام رضا عليه السلام در برابر شان نشسته بود، فرمود: «کسي که در حق اين پسرم ستم ورزد و امامتش را بعد از من انکار نمايد، مانند کسي است که در حق علي بن ابي طالب عليه السلام ستم ورزيده و امامتش را بعد از رسول خدا صلي الله عليه و سلم انکار نموده باشد.»
اثبات الهداة ج3 ص 232
حديث 12
قال أبو عبد الله عليه السلام: «يقتل حفدتي بأرض خراسان في مدينة يقال لها طوس، من زاره اليها عارفا بحقه أخذته بيدي يوم القيمة و أدخلته الجنة و ان کان من أهل الکبائر.» قيل له: جعلت فنداک و ما عرفان حقه قال: «تعلم أنه مفترض الطاعة، غريب شهيد، من زاره عارفا بحقه أعطاه الله عزوجل أجر سبعين شهيدا ممن استشهد بين يدي رسول الله صلي الله عليه و سلم علي حقيقة.» .
امام صادق عليه السلام فرمود: «نوهي مرا در سرزمين خراسان در شهري به نام طوس ميکشند؛ کسي که او را با شناخت حق وي زيارت کند، من روز قيامت از او دستگيري ميکنم و وارد بهشتش ميسازم، هر چند که مرتکب گناهان کبيره شده باشد.» راوي گفت: فدايت شوم، شناخت حق او را به چيست؟ فرمود: «اين که بداني او (امامي است که) پيروانش واجب است. او غريب است و شهيد؛ کسي که با شناخت حقش، او را زيارت کند، خداي صاحب عزت و جلال پاداش هفتاد شهيد از شهداي راستين در رکاب رسول خدا صلي الله عليه و سلم را به او عطا ميفرمايد.» اثبات الهداة ج3 ص 233
حديث 13
عن علي بن يقطين قال: کنت عند العبد الصالح موسي بن جعفر عليه السلام جالسا فدخل عليه الرضا عليهالسلام فقال «يا علي، هذا سيد ولدي و قد نحلته کنيتي.» فقال هشام بن صالح: أخبرک و الله: ان الأمر فيه من بعده.» .
علي بن يقطين گويد: نزد بندهي شايسته حضرت موسي بن جعفر عليه السلام نشسته بودم که حضرت رضا عليه السلام وارد شد، پس فرمود: «اي علي، اين آقاي فرزندان من است که کنيهي خود (ابوالحسن) را به او بخشيدم.» هشام بن صالح گفت: بخدا سوگند تو را آگاه ساخت که امر (امامت) پس از وي در اين امام خواهد بود.
اثبات الهداة ج3 ص 234
حديث 14
عن البرنطي قال: قلت لأبي جعفر محمد بن علي بن موسي عليه السلام: ان قوما من مخالفيکم يزعمون أن قوما من مخالفيکم يزعمون أن أباک انما سماه المأمون الرضا لما رضيه لولاية عهده؟ فقال عليهالسلام: «کذبوا و الله و فجروا بل الله تبارک و تعالي سماه بالرضا عليه السلام لأنه کان رضي لله عزوجل في سمائه و رضي لله عزوجل في سمائه و رضي لرسوله و الأئمة بعده صلوات الله عليهم في أرضه، قال: فقلت له: ألم يکن کل واحد من ابائک الماضين عليه السلام رضي لله عزوجل و لرسوله و الأئمة بعده عليه السلام؟ فقال: بلي. فقلت: فلم سمي أبوک عليهالسلام من بينهم الرضا؟ قال: لأنه رضي به المخالفون من أعدائه کما رضي به الموافقون من أوليائه، و لم يکن ذلک لأحد من آبائه عليه السلام فلذلک سمي من بينهم الرضا عليه السلام.»
بزنطي گويد: «به ابوجعفر محمد بن علي بن موسي (امام جواد) عليه السلام گفتم: گروهي از مخالفان شما ميپندارند که (علت ملقب شدن پدرتان به رضا عليه السلام) اين است که چون پدرتان را براي ولايت عهدي خود پسنديد، اين لقب (يعني) رضا را به ايشان داد. فرمود: «بخدا سوگند دروغ گفتند و گمراه گشتند، بلکه خداي تعالي آن حضرت را رضا ناميده است، زيرا که وي از خداي صاحب عزت و جلال در آسمانش و از پيامبرش و امامان بعد از آن حضرت در زمين راضي بود؟ گفتم: مگر پدران پيشين شما از خداي صاحب عزت و جلال و پيامبر و امامان بعد از آن حضرت عليه السلام راضي نبودند؟ فرمود: آري. گفتم: پس چرا پدر شما از ميان آنان رضا ناميده شده است؟ فرمود: زيرا که مخالفان از دشمنانش همانند موافقان از دوستانش از او رضايت داشتند، و اين موقعيت براي کسي از پدران او پيش نيامد، از اين رو از ميان ايشان، لقب رضا عليه السلام به آن حضرت اختصاص يافت.»
بحار الانوار ج 49 ص4
حديث 15
عن داود الرقي قال: قلت لأبي ابراهميم عليه السلام: جعلت فداک قد کبرسني فحدثني من الامام بعدک؟ قال: فأشار الي أبي الحسن الرضا عليه السلام و قال: «هذا صاحبکم من بعدي.»
داود رقي گويد: به ابو ابراهيم (امام موسي کاظم) عليه السلام گفتم: فدايت شوم، سن من بالا رفته است، بيان نماييد امام بعد از شما کيست؟ پس آن حضرت اشاره به ابوالحسن الرضا عليه السلام کرد و فرمود: «اين صاحب شما بعد از من است.»
حار الانوار ج 49 ص14-15
حديث 16
عن سليمان المرزوي قال: دخلت علي أبي الحسن موسي بن جعفر عليه السلام و أنا أريد أن أسأله عن الحجة علي الناس بعده فابتدأني و قال: «يا سليمان ان عليا ابني و وصيي و الحجة علي الناس بعدي و هو أفضل ولدي فان بقيت بعدي فاشهد له بذلک عند شيعتي و أهل ولايتي و المستخبرين عن خليفتي من بعدي.»
سليمان مروزي گويد: من خدمت ابوالحسن موسي بن جعفر عليه السلام رسيدم و ميخواستم از حجت بر مردم، پس از وي سؤال نمايم که ابتدا به ساکن فرمود: «اي سليمان، علي پسرم، وصي و حجت بر مردم بعد از من است. او. برترين فرزندانم ميباشد. اگر بعد از من زنده بودي، اين را نزد شيعيان و دوستدارانم و کساني که خواستار شناخت جانشين بعداز من هستند، گواهي بده.»
بحار الانوار ج 49 ص15
حديث 17
قال حسين بن بشير: «أقام لنا أبوالحسن موسي بن جعفر عليهالسلام ابنه عليا عليه السلام کما أقام رسول الله صلي الله عليه و سلم يوم غدير خم فقال: يا أهل المدينة أو قال: يا أهل المسجد هذا وصيي من بعدي.»
حسين بن بشير گويد: «ابوالحسن موسي بن جعفر عليهالسلام پسرش علي (بن موسي الرضا) عليهالسلام را (جهت معرفي به امامت) بلند نمود، همان گونه که رسول خدا صلي الله عليه و سلم، علي عليهالسلام را روز غدير خم بلند نمود و فرمود: اي مردم مدينه - يا فرمود: اي اهل مسجد - اين جانشين بعد از من است.»
بحار الانوار ج 49 ص17
حديث 18
عن المفضل بن عمر قال: «دخلت علي أبي الحسن موسي بن جعفر عليهالسلام و علي ابنه عليهالسلام في حجره و هو يقبله و يمص لسانه. و يضعه علي عاتقه و يضمه اليه و يقول: بأبي أنت ما أطيب ريحک و أطهر خلقک و أبين فضلک»! قلت: جعلت فداک لقد وقع في قلبي لهذا الغلام من المودة ما لم يقع لأحد الا لک. فقال لي: «يا مفضل هو مني بمنزلتي من أبي عليه السلام ذرية بعضها من بعض و ا لله سميع عليم. قال: قلت: هو صاحب هذا الأمر من بعدک؟ قال: نعم، من أطاعه رشد و من عصاه کفر.» .
مفضل بن عمر گويد: «خدمت ابوالحسن موسي بن جعفر عليهالسلام رسيدم، (مشاهده نمودم که) پسرش علي (بن موسي الرضا) عليهالسلام در آغوشش ميباشد و او را ميبوسد و زبانش را ميمکد و بر شانهاش ميگذارد و او را در آغوش ميفشرد و ميفرمايد: پدرم فدايت! چه رايحهي دل انگيز و خوي پاک و برتري آشکاري داري! گفتم: فدايت شوم، مهر اين کودک آن چنان در دلم جاي گرفت که جز مهر شما محبت کسي بدان حد به دلم راه نيافته است. فرمود: اي مفضل، منزلت او نسبت به من مانند منزلت من نسبت به پدرماست، خانداني که برخي از ايشان از برخي ديگرند و البته خدا بسيار شنواي داناست. گفتم: آيا او بعد از شما (امام و) صاحب اين امر خواهد بود؟ فرمود: آري، کسي که او را پيروي نمايد هدايت يابد و کسي که نافرمانيش کند کافر ميشود.»
بحار الانوار ج 49 ص20-21
حديث 19
في حديث - ان علي بن يقطين قال لأبي الحسن موسي عليهالسلام: من لنا بعدک يا سيدي؟ فقال: «علي ابني هذا، هو خير من أخلف بعدي. هو مني بمنزلة أبي، هو لشيعتي، عنده علم ما يحتاجون اليه. سيد في الدنيا و سيد في الآخرة، و انه لمن المقربين.»
در حديثي علي بن يقطين به ابوالحسن امام موسي کاظم عليهالسلام گفت: آقاي من، بعد از شما چه کسي (امام) خواهد بود؟ فرمود: اين پسرم علي، که بهترين بازمانده و جانشين من است. او نسبت به من مانند منزلت من نسبت به پدرم است (که امامت را بعد از من به عهده خواهد داشت). بهرهوري شيعيانم از او بدين گونه است که آنچه بدان نيازمندند نزد اوست. او سرور دنيا و آخرت و از مقربان (درگاه الهي) است.»
عوالم العلوم ج 22 ص 58
حديث 20
قال ابراهمي بن العباس: ما رأيت الرضا عليهالسلام سئل عن شيء قط الا علمه، و لا رأيت أعلم منه بما کان في الزمان الأول الي وقته و عصره. و کان المأمون يمتحنه بالسؤال عن کل شيء فيجيب فيه، و کان کلامه کله و جوابه و تمثله انتزاعات من القرآَّ، و کان يختمه في کل ثلاثة، و يقول: «لو أرندت أن أختمه في أقل من ثلاثة لختمته، و لکني ما مررت بآية قط الا فکرت فيها، و في أي شيء أنزلت و في أي وقت، فلذلک صرت أختم في کل ثلاثة أيام.».
ابراهيم بن عباس گويد: «هيچ گاه نديدم که از (امام) رضا عليهالسلام چيزي پرسيده شود، جز اين که آن سؤال را پاسخ ميداد. در ميان عالمان پيشين و دانشمندان معاصر او کسي را آگاهتر از وي نيافتم. مأمون با پرسشهاي گوناگون او را ميآموزد و او از عهدهي پاسخ تمامي آنها بر ميآمد. تمامي سخن و جواب و شواهد مثال او از قرآن بود. در هر سه روز يک مرتبه قراء قرآن را به پايان ميبرد و ميفرمود: «اگر بخواهم ميتوانم آن را در کمتر از سه روز هم ختم نمايم، اما هزگز از آيهاي نميگذرم جز اين که در آن ميانديشم که دربارهي چه و چه هنگام نازل گشته است، و از اين لحاظ است که هر سه روز يک مرتبه قرآن را ختم مينمايم.»
عوالم العلوم ج 22 ص179-180
حديث 21
قال الکاظم عليهالسلام لأصحابه «اشهدوا أن ابني هذا، وصيي و القيم بأمري و خليفتي من بعدي، من کان له عندي دين فليأخذه من ابني هذا، و من کانت له عندي عدة فلينجزها منه؛ و من لم يکن له بد من لقائي فلا يلقين الا بکتابه.»
امام کاظم عليهالسلام به اصحاب خود فرمود: «گواه باشيد که اين پسرم (امام رضا عليهالسلام) وصي و سرپرست و جانشين بعد از من ميباشد، کسي که من ديني از او بر گردن دارم، آن را از اين پسرم بگيرد، کسي که من به او وعدهاي دادهام، انجام آن را از او بخواهد و کسي که ناگزير از ملاقات با من است، از راه نامهنگاري با او با من پيوند برقرار سازد.»
اثبات الهداة ج3 ص 229
حديث 22
قال أبو الحسن عليهالسلام: «ان ابني عليا أکبر ولدي و أبرهم عندي و أحبهم الي و هو ينظر معي في الجفر؛ و لم ينظر فيه الا نبي أو وصي نبي.»
امام موسي کاظم عليهالسلام فرمود: «همانا علي پسر بزرگم نزد من از همه فرزندانم نيکوکارتر و محبوبتر است. او با من در جفر مي نگرد و حال آنکه در جفر جز پيامبر يا وصي پيامبر نميتواند بدان بنگرد.»
الکافی ج1 ص 311-312
حديث 23
قال جعفر بن محمد الصادق عليهالسلام: «يخرج ولد من ابني موسي اسمه اسم أميرالمؤمنين عليه الصلاة و السلام الي أرض طوس، و هم بخراسان، يقتل فيها بالسم، فيدفن فيها غريبا، من زاره عارفا بحقه أعطاه الله تعالي أجر من أنفق من قبل الفتح و قاتل.»
امام جعفر صادق عليهالسلام فرمود:»فرزندي از پسرم موسي که همنام اميرالمؤمنين عليه الصلاة و السلام است، به جانب سرزمين طوس در خراسان ميرود و در آن جا با زهر کشته شده و غريبانه دفن ميشود، کسي که او را با شناخت حق وي (به اينکه آن حضرت اما واجب الاطاعة است) زيارت کند، خداي تعالي پاداش کسي را که قبل از پيروزي، انفاق نموده و جنگيده است به وي عطا مينمايد.»
بحار الانوار ج 49 ص286
حديث 24
قال زياد القندي: دخلت علي أبي ابراهيم عليهالسلام و عنده ابنه أبوالحسن عليهالسلام فقال: «يا زياد هذا ابني کتابه کتابي و کلامه کلامي و رسوله رسولي، و ما قال فالقول قوله.» .
زايد قندي گويد: خدمت امام کاظم عليهالسلام رسيدم، در حالي که پسرش ابوالحسن (امام رضا) عليهالسلام نزد ايشان بود. سپس فرمود: «اي زياد، اين پسرم نوشتهاش نوشتهي من، سخنش سخن من، فرستادهاش فرستادهي من است و هر چه گويد، سخن، سخن اوست.»
اعلام الوری ص 316
حديث 25
عن الرضا عليهالسلام أنه قال له رجل من أهل خراسان: يا ابن رسول الله رأيت رسول الله صلي الله عليه و آله في المنام کأنه يقول لي: کيف أنتم اذا دفن في أرضکم بعضي فاستحفظتم و ديعتي و غيب في ثراکم نجمي؟ فقال له الرضا عليهالسلام: «أنا المدفون في أرضکم،و أنا بضعة من نبيکم، و أنا الوديعة و النجم، ألا فمن زارني و هو يعرف ما أوجب الله تبارک و تعالي من حقي و طاعتي، فأنا و آبائي شفعاؤه يوم القيامة، و من کنا شفعاءه يوم القيامة نجا و لو کان عليه مثل وزر الثقلين الجن و الأنس.» .
مردي خراساني به امام رضا عليهالسلام عرض نمود: اي فرزند رسول خدا، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله را در خواب ديدم که به من فرمود: «چگونه است حال شما آن هنگام که فردي از (خاندان) من در سرزمين شما دفن گردد و شما به حفظ اين امانت من اهتمام نماييد و ستارهي من در خاک شما پنهان گردد؟» امام رضا عليهالسلام فرمود: «من هستم که در سرزمين شما دفن ميگردم؛ من پارهي تن پيامبر شما هستم؛ و منم آن امانت و ستاره، آگاه باشيد کسي که مرا زيارت کند، در حالي که بداند که خداي تبارک و تعالي (اداي) حق و پيروي مرا واجب ساخته است، من و پدرانم روز قيامت شفيعان او خواهيم بود، و کسي که ما روز قيامت شفيع او باشيم (از آتش دوزخ) رهايي مييابد، هر چند بار گناهان جن و انس بر او باشد.»
بحار الانوار ج 102 ص32
حديث 26
قال أبوالحسن موسي عليهالسلام في حديث: «من زار قبر ولدي علي و بات عنده ليلة کان کمن زار الله في عرشه. قيل: کمن زار الله في عرشه؟ فقال: نعم. اذا کان يوم القيامة کان علي عرش الرحمن أربعة من الأولين، و أربعة من الآخرين، فاما الأربعة الذين هم من الأولين: فنوح، و ابراهيم، و موسي، و عيسي عليهمالسلام و أما الأربعة من الآخرين: محمد و علي و الحسن و الحسين عليهمالسلام، ثم يمد الطعام فيقعد و معنا زوار قبور الأئمة، ألا أن أعلاهم درجة و أقربهم حبوة زوار قبر ولدي عليهالسلام» .
امام موسي کاظم عليهالسلام در ضمن حديثي فرمود: «کسي که قبر فرزندم علي عليهالسلام را زيارت کند و شبي را نزد او به سر برد، مانند کسي است که خداوند را در عرش زيارت کرده است.» راوي (از روي تعجب) گفت: مانند کسي که خدا را در عرش زيارت کرده است؟ حضرت فرمود: «آري، چون روز قيامت شود، چهار نفر از پيشينيان و چهار نفر از پسينيان بر عرش خداي رحمان قرار ميگيرند. چهار نفر پيشينيان نوح و ابراهيم و موسي وعيسي عليهمالسلام هستند و چهار نفر پسينيان محمد و علي وحسن و حسين عليهمالسلام؛ بعد از آن خوان طعام گسترده ميشود و زائران قبور ائمه عليهمالسلام به (گرد) آن مينشينند؛ بدانيد که (در ميان زائران قبور ائمه عليهمالسلام) مقام زائران قبر فرزندم از همه بلندتر و پر ارجتر است.» وسائل الشیعه ج10 ص443
حديث 27
عن أبياصلت الهروي قال: کنت عند الرضا عليهالسلام فدخل عليه قوم من أهل قم فسلموا عليه فرد و قربهم، ثم قال لهم: «مرحبا بکم و أهلا، فأنتم شيعتنا حقا، يأتي عليکم زمان تزورون فيه تربتي بطوس، ألا فمن زارني و هو علي غسل خرج من ذنوبه کيوم ولدته أمه.».
اباصلت هروي گويد: خدمت امام رضا عليهالسلام بودم که گروهي از مردم قم وارد شدند و سلام نمودند. حضرت پاسخ آنها را فرمود و ايشان را نزديک خويش جاي داد. سپس فرمود: «آفرين بر شما! شما شيعيان راستين ما هستيد، زماني بر شما فراميرسد که خاک (قبر) مرا در طوس ميکنيد، آگاه باشيد کسي که مرا در حالي که غسل نموده باشد زيارت کند، از گناهانش پاک ميشود، مانند روزي که از مادر زاييده شده است.»
وسائل الشیعه ج10 ص446
حديث 28
عن عبدالعظيم بن عبدالله الحسني قال: «قلت: لأبي جعفر عليهالسلام: قد تحيرت بين زيارة قبر أبيعبدالله عليهالسلام و بين زيارة قبر أبيک عليهالسلام بطوس، فما تري؟ فقال لي: مکانک، ثم دخل و خرج و دموعه تسيل علي خديه، فقال: زوار أبيعبدالله عليهالسلام کثيرون، و زوار قبر أبي عليهالسلام بطوس قليلون.».
عبدالعظيم حسني گويد: به ابوجعفر (امام جواد عليهالسلام) گفتم: من در ترديدم که به زيارت قبر اباعبدالله الحسين عليهالسلام مشرف شوم يا به زيارت قبر پدرتان در طوس، نظر شما چيست؟ فرمود: در جاي خود باش» سپس (حضرت) وارد (خانه) شد و پس (از اندکي) بيرون آمد در حالي پس (از اندکي) بيرون آمد در حالي که اشک از گونههايش جاري بود، فرمود: زائران اباعبدالله عليهالسلام بسيارند و زائران قبر پدرم در طوس اندک.».
وسائل الشیعه ج10 ص442
حديث 29
عن عبدالعظيم بن عبدالله الحسني قال: سمعت محمد بن علي الرضا عليهالسلام يقول: «ما زار أبي عليهالسلام احد فأصابه أذي من مطر أو برد أو حر الا حرم الله جسده علي النار.».
(حضرت) عبدالعظيم حسني از امام محمد تقي عليهالسلام نقل ميکند که فرمود: «کسي که به زيارت پدرم نائل شود، و (در راه زيارت) به او آزاري مانند باران يا سرمايي يا گرمايي برسد، جز اين نيست که خداوند پيکرش را بر آتش (دوزخ) حرام مينمايد.»
وسائل الشیعه ج10 ص439
حديث 30
عن عبدالعظيم الحسني قال: سمعت علي بن محمد العسکري عليهالسلام يقول: «أهل قم و أهل آبة مغفور لهم لزيارتهم لجدي علي بن موسي الرضا عليهماالسلام بطوس، ألا و من زاره فأصابه في طريقه قطرة من السماء حرم الله جسده علي النار.» .
(حضرت) عبدالعظيم حسني گويد: از امام علي النقي عليهالسلام شنيدم که فرمود: «مردم قم و آبه به جهت زيارت جدم علي بن موسي الرضا عليهماالسلام در طوس گناهانشان آمرزيده شده. آگاه باشيد کسي که آن حضرت را زيارت کند و در راه (زيارت) او قطرهاي (باران) از آسمان بر او فروبارد، خداوند پيکرش را بر آتش (دوزخ) حرام ميکند.»
عیون اخبار الرضا ج2 ص 260
حديث 31
عن عبدالله بن الصلت عن رجل من أهل بلخ قال: «کنت مع الرضا عليهالسلام في سفره الي خراسان فدعا يوما بمائدة له فجمع عليها مواليه من السودان و غيرهم فقلت: جعلت فداک لو عزلت لهؤلاء مائدة فقال: مه، ان الرب تبارک و تعالي واحد و الأم واحد و الأب واحد و الجزاء بالأعمال.» .
عبدالله بن الصلت از مردي از اهل بلخ نقل ميکند که گفت: «در طول مسير مسافرت امام رضا عليهالسلام به خراسان، من در خدمت ايشان بودم، روزي غذا طلبيد و (پس از گستراندن سفره) غلامان سياه خود ديگران را بر سر آن گرد آورد. گفتم: فدايت شود، بهتر بود که (سفره) غذاي آنان را جدا مينموديد. فرمود: ساکت باش، پروردگار تبارک و تعالي يکي است، مادر يکي است، پدر يکي است و پاداش به کردار است.»
بحار الانوار ج 49 ص101
حديث 32
عن علي بن أسباط قال سألت أباجعفر عليهالسلام: ما لمن زار أباک بخراسان؟ قال: «الجنة و الله، الجنة و الله.».
علي بن اسباط گويد: از ابوجعفر (امام جواد) عليهالسلام پرسيدم: کسي که پدرتان را در خراسان زيارت کند، چه (پاداشي) خواهد داشت؟ فرمود: به خدا قسم بهشت، به خدا قسم بهشت.»
وسائل الشیعه ج10 ص437
حديث 33
قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «ستدفن بضعة مني بأرض خراسان لا يزورها مؤمن الا أوجب الله له الجنة و حرم جسده علي النار.» .
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «به زودي پارهي تن من در سرزمين خراسان دفن ميشود که هيچ مؤمني او را زيارت نميکند، مگر اين که خداوند بهشت را بر او واجب ساخته و پيکرش را بر (آتش) دوزخ حرام ميسازد.»
الوافی ج14 ص1551
حديث 34
قال الامام الجواد عليهالسلام: «ضمنت لمن زار قبر أبي الرضا عليهالسلام بطوس عارفا بحقه الجنة علي الله تعالي.» .
امام جواد عليهالسلام فرمود: «کسي که قبر پدرم رضا عليهالسلام را در طوس با شناخت حق او (به اينکه حضرتش امام واجب الاطاعة است) زيارت کند، من نزد خداي تعالي بهشت را براي او ضمانت ميکنم.»
وسائل الشیعه ج10 ص437
حديث 35
قال الرضا عليهالسلام: «ما زارني أحد من أوليائي عارفا بحقي الا شفعت فيه يوم القيامة.» .
امام رضا عليهالسلام فرمود: «هيچ يک از دوستانم مرا با آگاهي به حقم (که امام واجب الاطاعه هستم) زيارت نميکند مگر اين که روز قيامت او را شفاعت خواهم کرد.»
وسائل الشیعه ج10 ص434
حديث 36
قال الرضا عليهالسلام: «من شد رحله الي زيارتي أستجيب دعاؤه و غفرت له ذوبه، فمن زارني في تلک البقعة کان کمن زار رسول الله صلي الله عليه و آله، و کتب الله له ثواب ألف حجة مبرورة و ألف عمرة مقبولة، و کنت أنا و آبائي شفعاءه يوم القيامة، و هذه البقعة روضة من رياض الجنة، و مختلف الملائکة، لا يزال فوج ينزل من السماء و فوج يصعد، الي أن ينفخ في الصور.» .
امام رضا عليهالسلام فرمود: «کسي که بار سفر به سوي من بربندد دعايش مستجاب و گناهانش آمرزيده ميشود، پس کسي که مرا در آن مکان زيارت کند، مانند کسي است که رسول خدا صلي الله عليه و آله را زيارت کرده باشد، خداوند براي او پاداش هزار حج و عمرهي پذيرفته شده مينويسد و من و پدرانم شفيعان او روز قيامت خواهيم بود؛ اين بقعه بوستاني از بوستانهاي بهشت و محل رفت و آمد فرشتگان است؛ آن گونه که گروهي از آسمان فرو ميآيند و گروهي بالا ميروند، تا اين که در صور دميده شود.»
بحار الانوار ج 102 ص44
حديث 37
قال الامام موسي بن جعفر عليهماالسلام في حديث: «و لقد رأيت رسول الله صلي الله عليه و آله في المنام و أميرالمؤمنين عليهالسلام معه... ثم وصفه لي رسول الله صلي الله عليه و آله فقال: علي ابنک الذي ينظر بنور الله و يسمع بتفهيمه و ينطق بحکمته، يصيب و لا يخطيء و يعلم و لا يجهل، قد مليء حلما و علما...» .
امام موسي بن جعفر عليهماالسلام ضمن حديثي فرمود: «رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليهالسلام را به همراه آن حضرت در خواب ديدم... سپس رسول خدا صلي الله عليه و آله وي (امام رضا عليهالسلام) را براي من توصيف نمود و فرمود: «علي پسر توست که نور خدا ميبيند و به تفهيم الهي ميشنود و بر پايهي حکمت او سخن ميگويد، او راه راست ميپويد و به خطا نميرود، دانشمندي است که (علمش) به جهل نميگرايد و لبريز از بردباري و دانش گرديده است.»
بحار الانوار ج 49 ص11-12
حديث 38
قال رسول الله صلي الله عليه و آله في حديث في فضائل الأئمة المعصومين عليهمالسلام: «من أحب أن يلقي الله ضاحکا مستبشرا فليتول علي بن موسي الرضا عليهالسلام... فهؤلاء مصابيح الدجي و أئمة الهدي و أعلام التقي، من أحبهم و تولاهم کنت ضامنا له علي الله تعالي بالجنة.» .
رسول خدا صلي الله عليه و آله در ضمن حديثي در بيان فضائل يکايک ائمه معصومين عليهمالسلام فرمود: «کسي که دوست بدارد خندان، خداوند را ملاقات کند، بايد محبت و ولايت علي بن موسي الرضا عليهماالسلام را داشته باشد... اينان (ائمه اطهار عليهمالسلام) چراغهاي تاريکي و امامام هدايتگر و نشانههاي تقوا هستند، کسي که ايشان را دوست بدارد و بهرهمند از ولايت آنان گردد، من نزد خداي تعالي بهشت را براي او ضمانت ميکنم.»
بحار الانوار ج 36 ص296
حديث 39
قال يعقوب بن اسحاق النوبختي: «مر رجل بأبي الحسن الرضا عليهالسلام فقال له: أعطني علي قدر مروتک، قال: لا يسعني ذلک، فقال: أعطني علي قدر مروتي. قال: أما اذا فنعم. ثم قال: يا غلام أعطه مائتي دينار.» .
يعقوب بن اسحاق نوبختي گويد: «مردي خدمت امام رضا عليهالسلام آمد و عرض کرد: به من به اندازهي جوانمرديت بخشش نما. فرمود: نميتوانم چنان کنم. گفت: (پس) به اندازهي جوانمردي من بخشش نما. فرمود: اکنون ميتوانم. سپس فرمود: اي غلام به او دويست دينار بده.»
بحار الانوار ج 49 ص184
حديث 40
قال ابراهيم بن العباس: «ما رأيت أباالحسن الرضا عليهالسلام جفا أحدا بکلمة قط و لا رأيته قطع علي أحد کلامه حتي يفرغ منه، و ما رد أحدا عن حاجة يقدر عليها، و لا مدرجله بين يدي جليس له قط و لا رأيته شتم أحدا من مواليه و مماليکه قط، و لا رأيته تفل، و لا رأيته يقهقه في ضحکه قط، بل کان ضحکه التبسم، و کان اذا خلا و نصب مائدته أجلس معه علي مائدته مماليکه و مواليه حتي البواب السائس، و کان عليهالسلام قليل النوم بالليل کثير السهر، يحيي أکثر لياليه من أولها الي الصبح، و کان کثير الصيام فلا يفوته صيام ثلثة أيام في الشهر، و يقول: ذلک صوم الدهر. و کان عليهالسلام کثير المعروف و الصدقة في السر و أکثر ذلک يکون منه في الليالي المظلمة، فمن زعم أنه رأي مثله في فضله فلا تصدق.» .
ابراهيم بن عباس گويد: «نديدم که هرگز ابوالحسن الرضا عليهالسلام با سخني به کسي ستمي روا دارد، و نديدم که سخن کسي را قطع کند تا اينکه کلامش را به پايان برد و نه آن که از برآوردن حاجت نيازمندي سرباز زند. او هرگز در برابر همنشيني نه پايش را دراز ميکرد و نه به چيزي تکيه ميداد. همچنان که نديدم يکي از زيردستان و زير خريدانش را هرگز دشنام دهد، و نديدم که آب دهان (بر زمين) اندازد و صدا به خنده بلند سازد، بلکه خندهاش به صورت تبسم بود. چون در خلوت خانه سفرهي غذا ميگستراندند، زيردستان وغلامانش - و حتي مأمور اصطبل - را همراه خود بر سر سفره مينشاند. آن حضرت کم خواب و بسيار شب زندهدار بود، اکثر شبها را از ابتدا تا صبح به عبادت ميگذراند، بسيار روزه ميداشت و روزهي سه روزه. را از دست نميداد و ميفرمود: اين (روزهي اين سه روز معادل) روزهي يک عمر است؛ کار نيکو بسيار ميکرد و صدقهي نهاني بسيار ميداد، که البته اکثر اينها در شبهاي تاربود؛ پس اگر کسي پندارد که کسي را در فضيلت همتاي او ديده است، تو باور مکن.»
عیون اخبار الرضا ج2 ص 184
دیدگاهها
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا
افزودن دیدگاه جدید