امام خمینی(ره)

عید نوروز

تاریخ انتشار:
عید نوروز از تاریخی ترین اعیاد ایرانیان است که برگزارى آن به صورت یک سنت دیرینه برجای مانده است و با حضور اسلام در ایران نه تنها این آیین ملی رنگ نباخت بلکه تطابق برخی از آداب آن با دستورات اخلاقى موجب جلای بیشتر آن شد.
امام خمینی(ره)

عید نوروز از تاریخی ترین اعیاد ایرانیان است که برگزارى آن به صورت یک سنت دیرینه برجای مانده است و با حضور اسلام در ایران نه تنها این آیین ملی رنگ نباخت بلکه تطابق برخی از آداب آن با دستورات اخلاقى موجب جلای بیشتر آن شد.
یکى از این دستورات، "صله  رحم" است که قهرها را به آشتى مبدل مى  کند و کینه ها و خصومت ها را با غبارگیری خانه و شهر به زباله دان می ریزد. اقوام دور و نزدیک همدیگر را مى  بینند و دیدار سالمندان و بزرگان قوم، یاد آور خاطرات زحماتی است که آنها بر دوش کشیده اند.
از دیگر سنتها؛ نظافت و پاکیزگی است، کوچه و خیابان، شهر و بازار، خانه و دل همه پاکیزه می شوند تا به شکفتن گلها و روییدن برگ سبز درختان جلوه بیشتری بدهند.
خلاصه کلام، نوروز سرآغاز غبار روبی دوباره جسم و جان است که با شکوفایی طبیعت همسو می شود.
نوروز یادآور حوادث تلخ و شیرینِ تاریخ انقلاب اسلامی ایران است، تصمیم هوشمندانه امام خمینی در آستانه نوروز 1342 و اعلام عزای عمومی به منظور اعتراض به ظلم ستمشاهی (صحیفه امام؛ ج 1، ص 157 )، برگزاری رفراندم جمهوری اسلامی در 12 فروردین 1358 ( صحیفه امام؛ ج 6، ص 431 ) و رهنمودهای ایشان بعد از حلول سال جدید از سال 1357 تا آخرین پیام که در سال 1368 فرمودند، همه بیانگر توجه ایشان به استفاده مفید از این ایام خجسته است. ایشان در پیامهایشان متناسب با حوادث روز با مردم سخن می گفتند و همگان را به پرهیز از هواهاى نفس و تبعیت از سیره انبیاء و ائمه معصومین – علیهم السلام – دعوت می کردند. ( صحیفه امام؛ ج 21، ص 324 )
باد نوروز وزیده است به کوه و صحرا
جامۀ عید بپوشند، چه شاه و چه گدا

بلبل باغ جنان را نبود راه به دوست               
نازم آن مُطربِ مجلس که بود قبله نما

صوفی و عارف از این بادیه دور افتادند            
جام میْ گیر ز مُطرب، که روی سوی صفا

همه در عید به صحرا و گُلستان بروند            
منِ سرمست ز میخانه کُنم رو به خُدا

عید نوروز مُبارک به غنی و دَرویش                
یار دلدار! ز بُتخانه دری را بگشا

گر مرا ره به در پیر خرابات دهی          
به سر و جان به سویش راه نوردم، نه به پا

سالها در صفِ ارباب عمائم بودم
تا به دلدار رسیدم، نکُنم باز خطا ( دیوان امام، ص39 )

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.