شهادت سید مرتضی آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی

سیری در اندیشه های شهید آوینی - 1

تاریخ انتشار:
شهید آوینی در رد این اندیشه که هنر و هنرمند به چیزی متعهد نیست، می گوید: «آنان که در کار هنر مدعی عدم تعهد شده اند، درست در این داعیه خویش نیندیشیده اند. اگر نه، در می یافتند که گریز از تعهد در عالم محال است».
 روز هنر انقلاب اسلامی

مبدأ انتخاب روز هنر انقلاب اسلامی
سنت پسندیده نام گذاری روزهای هفته با هدف گرامی داشت مناسبت های مهم اسلامی و ملی، یکی از کارهای بسیار خوبی است که در حد خود به ماندگار شدن خاطره وقایع ارزشمند کمک می کند. در فرهنگ اسلامی هم همواره به این مسأله مهم توجه شده است. در قرآن کریم، از این روزهای مبارک و عبرت آموز، تحت عنوان «ایام اللّه » یاد می شود و حتی در یک مورد، به حضرت موسی علیه السلام دستور یادآوری این روزها داده شده است. این شیوه پسندیده، پس از انقلاب شکوهمند اسلامی به صورت بسیار جدی دنبال شد که آثار و برکت های فراوانی نیز در پی داشته است. از جمله پس از شهادتهنرمند متعهد و بسیجی، شهید سید مرتضی آوینی در روز بیستم فروردین سال 1372، با پیشنهاد شاعران، نویسندگان و هنرمندان حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به مقام معظم رهبری، این روز به عنوان «روز هنر انقلاب اسلامی» نام گذاری شد.
شهید آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی
از آن جا که شهید سیدمرتضی آوینی، تمام لحظه های عمر با برکت خود را به ویژه پس از انقلاب اسلامی، در مسیر به فعلیت رساندن ارزش ها و احکام اسلامی در قالب هنر صرف کرد و به حق در این راه خدمات ارزنده کم نظیری را در عرصه های گوناگون و گسترده هنر و اندیشه از خود به یادگار گذاشت، سالروز شهادت این هنرمند فرزانه، به عنوان روز هنر انقلاب اسلامی نامیده شده است. امید که در حد توان، بکوشیم اندیشه های راهگشای این هنرمند متعهد اسلامی را، بازشناسی کرده و به نسل کنونی منتقل کنیم.
هنر در اندیشه شهید آوینی
معنا و مفهوم هنر

شهید آوینی در تبیین معنای هنر می نویسد: «در زبان ما، هرگز هنر به معنایی که این روزها مصطلح است، به کار نمی رفته است. ارباب هنر، ارباب کمال بوده اند...؛ حال آن که هنر در معنای اصطلاحی آن، نه به مفهوم کمال و فضیلت، بلکه به مجموعه مساعی خاصی اطلاق می گردد که توسط جماعت هنرمندان و منتزع از سایر مظاهر حقیقت در حیات بنی آدم انجام می شود... قدما هنر را به همین مفهوم به کار می برده اند و اگر می گفته اند «عیب مبین تا هنر آری به دست» هنر را مفهومی در مقابل عیب و به معنای کمال و فضیلت اعتبار می کرده اند. مفهوم اصطلاحی هنر، در این قرن اخیر باب شده است».
زبان هنر
شهید آوینی در توصیف زبان هنر می نویسد: «زبان هنر، زبان قرب و شهود است». «هنرمند رازدار خزاین غیب است و زبان او، زبان تمثیل و تمثل است. پس باید رمز و راز ظهور حقایق متعالی و کیفیت حضور و ظهور امر قدسی را در جهان بشناسد. او باید با بصیرت قلبی، راز تمثل حقایق ملکوتی را بیابد و این یافتن، به معنای علم پیدا کردن نیست. به زبان روان شناسی امروز، این یافتن، لزوما با خودآگاهی نیست؛ بلکه روح هنرمند باید منزل نزول ملائکه ای شود که واسطه الهام رموز غیبی به قلوب و اذواق هستند. قلب هنرمند باید جلوه گاه حسن و بهاء حضرت حق باشد و آیینگی نیز بداند».
هنر، تفکر و عرفان
شهید آوینی در تبیین ارتباط هنر با عرفان و تفکر می نویسد: «هنر از لحاظ مضمون و محتوا، عین تفکر و حکمت و عرفان است و تنها در نحوه بیان و تجلی از آنان متمایز می شود. مایه اصلی هنر نیز عشق وعرفان است. مسیحای عشق است که روح شیدایی در پیکر هنر می دمد و اگر نباشد این روح، هنر نیز جز جسد مرده بیش نیست». و در جایی دیگر می نویسد: «شایسته است که هنرمندان، خود را در این آینه عبرت بنگرند، مبادا که برای هنر شأن استکمالی مستقل از دین و کمال و فضیلت و حکمت و فرزانگی قائل شوند؛ و اگر نه، این طمع خام آنان را خواهد فریفت که عکس رخ یار را در آیینه جام، جمال خویشتن انگارند و دل در این عکس منعکس ببازند و هنرشان حجاب اکبر شود. حجاب اکبر، هنری است که تعلق خویش را به آن میثاق ازلی و عهد الست انکار کند».
منشأ هنر
شهید آوینی در معرفی منشأ هنر می نویسد: «انسان در فطرت خویش دارای شعور باطنی نسبت به حقیقت عالم است که ما آن را شعور باطن می خوانیم. این شعور باطن، دارای پیوندی بی واسطه و مستقیم با حقیقت کلی عالم است و از آن جا که حقیقت عالم وجودْ مطلق کمال و جمال است، انسان دارای شعور فطری نسبت به کمالات و فضایل و زیبایی هاست. هنر نیز از همین پیوند ذاتی انسان با حقیقت عالم وجود و با روح کلی عالم منشأ می گیرد؛ همان گونه که عبادت و پرستش نیز از همین پیوند ذاتی با حقیقت کلی برمی خیزد. ... احساس انسان در برابر طلوع و غروب خورشید، در برابر وزش نسیم در لابه لای برگ های درختان، در برابر گل ها و در برابر تجلیات فصول مختلف در طبیعت، احساس انسان در برابر آسمان پرستاره و...، تجلیات احساس مختلفی است که در روح انسان در برابر حقیقت واحد ظهور و بروز پیدا می کند».
هنر چیست؛ هنرمند کیست؟
شهید آوینی، هنر واقعی را با الهام گیری از معارف اسلامی، آن چنان توصیف می کند که با فطرت و حقیقت انسانی در هماهنگی کامل است. او می گوید: «هنر، شیدایی حقیقت است، همراه با قدرت بیان آن شیدایی، و هنرمند کسی است که علاوه بر شیدایی حق، قدرت بیان آن را نیز از خداوند متعال گرفته است. هر یک از این دو ـ شیدایی حق و قدرت بیان ـ اگر نقص داشته باشد، اثر هنری خلق نمی گردد. ... اصل لازم شیدایی حق است و قدرت بیان، شرط کافی است». ایشان در جایی دیگر می نویسد: «هنر، یاد بهشت است و نوحه انسان در فراق. هنر زبان غربت بنی آدم است در فرقت دارالقرار و از همین روی، همه با آن انس دارند چه در کلام جلوه کند، چه در لحن، و چه در نقش؛ ... اُنسی دیرینه به قدمت جهان. هنر، زبان بی زبانی است و زبان هم زبانی».
وظیفه هنرمند موحد
شهید آوینی در اشاره به مسئولیت خطیر هنرمند متعهد و موحد می نویسد: «هنرمند موحد، گذشته از آن که باید جهان را به مثابه نشانه ای برای حق ببیند و به تبعیت از این تعهد، هنر او نیز رو به بالا بیاورد و به حقایق متعالی اشاره داشته باشد، باید زبان سمبولیک اشیا را با توجه به این حقیقت پیدا کند که هر شی ء در واقع آیت و نشانه حق است و از وجه خاصی به حق اشاره دارد و این اشارات نیز با یکدیگر متفاوت است».
هنر غربی
اندیشمند فرزانه، شهید سید مرتضی آوینی در معرفی ویژگی های هنر رایج امروزی غرب می نویسد: «هنر غربی حدیث نفس است؛ نه حدیث شیدایی حق. هنر غرب بیان خودپرستی انسان امروز است، هنری شیطانی است ؛ حال آن که هنر حقیقی، حدیث شیدایی حقیقت است». هم چنین در جایی دیگر می خوانیم: «در عالم ظاهر، آفاق سِحر و معجزه خیلی به یکدیگر شبیه هستند. جادوگران نیز با سحر و جادو ظاهرا کاری شبیه به معجزه انبیا انجام می دهند، اما در حقیقت، فقط معجزه وجود دارد و سحر و جادو جز فریبی بیش نیست. آفاق هنر رحمانی و هنر شیطانی نیز خیلی به یکدیگر شبیه هستند، اما جز اهل حق کسی آن دو را از یکدگیر تمییز نمی دهد». ایشان در جایی دیگر می نویسد: «تمدن غربی در جستجوی بهشت زمینی است. سیر تاریخی هنر در غرب، با غایتی این چنین طی شده است و در هر یک از ادوار، قالب هایی که برای کارهنری اتخاذ شده، لاجرم مظهر همان روح تاریخی است که آن دوره را از سایر ادوار متمایز می سازد».
هنر و تعهد
شهید آوینی در رد این اندیشه که هنر و هنرمند به چیزی متعهد نیست، می گوید: «آنان که در کار هنر مدعی عدم تعهد شده اند، درست در این داعیه خویش نیندیشیده اند. اگر نه، در می یافتند که گریز از تعهد در عالم محال است». «هنرمند باید از غرض اندیشی آزاد باشد، اما در عین حال، هنر عین تعهد اجتماعی است؛ چرا که وجود انسان عین تعهد است و هنر نیز به مثابه جلوه انسان نمی تواند از تعهد فارغ باشد». «هنرمند باید اهل درد باشد و این درد نه تنها سرچشمه زیبایی و صفای هنری، بلکه معیار انسانیت است. آدم بی درد هنرمند نیست که هیچ، اصلاً انسان نیست». ایشان در جایی دیگر می نویسد: «اگرهنرمند نسبت به تاریخ و سرنوشت انسان و هویت فرهنگی خویش متعهد باشد، دیگر در پیله حدیث نفس خفه نخواهد شد. بال های پروانگی اش خواهد رست و پیله مقتضیات زمان و مکان را خواهد درید؛ چرا که انسان، هم می تواند محاط در مقتضیات زمان و مکان باشد و هم محیط بر آن ؛ انسان هم می تواند محکوم تاریخ باشد و هم سازنده آن».
 

ادامه دارد...

 

منبع: گلبرگ - فرودین 1384، شماره 61 - سیری در اندیشه های شهید آوینی(شهادت سید مرتضی آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی)

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.