رفتن به محتوای اصلی

اعتکاف، اعتصابي در برابر بت هاي درون

تاریخ انتشار:
سه روز، اعتصاب خود را به او اعلام مي کنم؛ اعتصابي به معناي اعتراض در برابر بت هاي درون؛ اعتصابي به مفهوم مبارزه با جاذبه هاي پوشالي دنيا؛ اعتصابي به عمقِ ادراک و به ژرفناي تَعقّل. خدا، نام اعتصاب را، اعتکاف مي گذارد، تا موافقت خويش را اعلام کرده باشد.
اعتکاف

اعتکاف بهترين فرصت بندگي و انديشه درباره خود و خداي خويش
اعتكاف، ايام از ديگران بريدن و تمرين بندگى و روزنه اي براي ورود به عالم بالا و مقدمه اي براي ترک گناه است.
ماه رجب ، نيکوترين ماه ها و متعلق به ذات باري تعالي مي باشد و روزهاي اعتکاف در اين ماه را بايد همچون درّي پربها درون اين صدف غنيمت شمرد چرا که ؛ در اين ماه، خوان نعمت و موهبت الهي آماده است تا درون قلب هاي کساني را که با دستان خالي به استقبال او مي روند، سرشار از نور خدايي کند.
اعتکاف، زماني است که از زندگي دنيوي خلاصي مي يابي و فرصتي به دست مي آوري براي انديشه درباره خود و خداي خود.
ترکيب عبادات در اعتکاف
اعتکاف، هم خود عبادت است و هم ترکيبي است از عبادت هاي ديگر. ماندن در مسجد و ميهماني در خانه خدا، روزه دارى، قرآن و ذکر و دعا، نماز شب و شب زنده دارى، توبه و استغفار عباداتي است که پالايش دهنده روح انسان از پليدي هاست. روز اول اعتکاف، سيزدهم رجب، ولادت اميرمؤمنان علي(ع) و روز پايان آن، وفات حضرت زينب(س)، وارث صلابت و شهامت و نماد صبر و شکيبايي است.
 اعتكاف يكي از عبادات بسيار زيبا و سازنده مي باشد، عملي كه از پيامبران خدا به ويژه حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار به ما به ارث رسيده است، آنها نيز به اين سنت پايبند بوده و در زمان هاي خاص آن را انجام مي دادند
اعتكاف را به شبكه معنويت خواهي تبديل كنيم
اعتكاف نوعي كناره گيري از فضاي اجتماعي متداول و برقراري ارتباط با خدا و حضور قلب است.
نكته محوري در مناسك الهي، پيوند اين مناسك با ولي خدا و ولي جامعه است، در مناسكي چون شب قدر، اعياد و ... يكي از اعمال دعاي ندبه است كه نشان مي دهد توجه به ولي خدا بسيار مهم است و از نكات كليدي مناسك الهي به شمار مي رود.
بايد اعتكاف را به شبكه معنويت خواهي تبديل كنيم و حلقه هاي معنوي در اعتكاف تشكيل دهيم تا اين حلقه ها بعد از اين مراسم معنوي همچنان ارتباط خود را حفظ كنند.
فلسفه و شرايط اعتکاف
 اعتكاف يكي از عبادات بسيار زيبا و سازنده مي باشد، عملي كه از پيامبران خدا به ويژه حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار به ما به ارث رسيده است، آنها نيز به اين سنت پايبند بوده و در زمان هاي خاص آن را انجام مي دادند.
اعتكاف نقش فوق العاده سازنده اي در زندگي فرد دارد، فرصتي به انسان مي دهد تا به سوي خداوند متعال برگردد، با خداي خودش خلوت كرده و رابطه خود را با خدا يكبار ديگر مطالعه كرده و نقص ها و ضعف هايش را پيدا كند. اعتكاف نقش تقوايي فراوان دارد و سبب مي شود انسان حضور پروردگار را بيش از پيش احساس كند.
در اعتكاف انسان بايد بتواند سه شبانه روز متوالي در مسجد جامع مستقر شده، از ديگران ببرد و در خانه خدا معتكف شود، روزها روزه دار باشد و شبانه روز به عبادت بپردازد و تمام لحظات را در حال عبادت باشد گرچه مي خوابد، افطار مي كند، سحري مي خورد و ...  اما تمامي اين اعمال را قربه الي ا... انجام دهدو  اين تمرين اثر سازنده اي بر وي خواهد داشت.
آثار فردي و اجتماعي و فوايد اعتكاف
در بعد فردي، اعتكاف فرصت مناسبي را فراهم مي آورد تا انسان به خودش و به حسابرسي خويش بپردازد، اشتباهاتش را ببيند و درواقع يك بازبيني نسبت به خود داشته باشد. وقتي تك تك انسان ها ساخته شوند بالطبع جامعه نيز ساخته مي شود.
در پاسخ برخي افراد كه اشكال مي گيرند من كارم را درست مي كنم اما ديگران چطور؟! بايد گفت: شما، كارت را درست مي كني و به گونه اي كه ديگران از شما ياد مي گيرند و اين بوي عطر معنوي شما جاهاي ديگر را نيز پر مي كند و اثر مي گذارد، بالاخره وقتي هر فردي خود را اين گونه ببيند ناخودآگاه جامعه نيز بهتر مي شود. همانطور كه وقتي يك نفر آلوده است ممكن است ديگران را آلوده و مبتلا  كند در خوبي نيز همين طور است.
پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) و امام راحل (ره) نيز يك نفر بودند اما هر كدام در جامعه خود چه كردندو چه تحولي ايجاد كردند.  اين طور نيست كه بگوييم با يك گل بهار نمي شود اتفاقا بايد همين يك گل ها نيز آنقدر سعي كنند خوبي ها را از خود بروز دهند تا ديگران نيز با ديدن آنها خوب شوند.
بنابراين اعتكاف، آثار فردي فوق العاده اي دارد كه اين آثار در جامعه نيز بروز مي كند، البته با توجه به اين كه اعتكاف در مسجد جامع است آثار جمعي آن نقدا در همان جمع معتكفان پيدا خواهد شد اما وقتي معتكفان از مسجد بيرون مي آيند در جامعه نيز اثرگذار مي باشند.
لحظه ي آغاز اعتکاف
بياييد لحظه اي كه مي خواهيم براي آغاز اعتكاف وارد مسجد شويم اين عبارت نقل شده از ائمه را ذكر كنيم؛ رَبيِّ عَبْدُكَ بِبابِك؛ اي رب من بنده تو دم در توست و اجازه ورود مي خواهد. با يك اجازه و اذني وارد مسجد شويم و با شروع زيبايي اعتكاف را آغاز كنيم و در طول اين سه روز نيز  مرتب آنچه كرده ايم و به كجا رسيديم را بازبيني كنيم تا دست خالي برنگرديم.  وقتي معتكف سه روز خود را پاي بند خانه خدا مي كند بايد در انتهاي اعتكاف، خدايي برگردد و حالت خدايي پيدا كنند، صفات زيباي خدا را در خود ببيند و در طول مدت عمرش آن را نگاه دارد.
اعتصاب يا اعتکاف؟
سه روز، اعتصاب خود را به او اعلام مي کنم؛ اعتصابي به معناي اعتراض در برابر بت هاي درون؛ اعتصابي به مفهوم مبارزه با جاذبه هاي پوشالي دنيا؛ اعتصابي به عمقِ ادراک و به ژرفناي تَعقّل. خدا، نام اعتصاب را، اعتکاف مي گذارد، تا موافقت خويش را اعلام کرده باشد.
ايام البيض، سه روزي است که کارنامه زندگي من، به روشنايي و سفيدي دعوت مي شود و خداوند، نگاه عفوآميز خود را بر من منتشر مي سازد.
پلک که مي بندي، صداي بال فرشته ها را مي شنوي. چقدر به خداوند نزديکم؛ نزديک تر از فرشته هاي مقرّب!
مجالي براي تولد دوباره
اين سه روز، فرصتي است خاص، براي آشتي با دوست. سه روز، اوج يگانگي من است با او؛ با او که از شوق علي وار شدن جهان، به تصَدّق حيدري اش، به تمام بشريت از در مهرباني و کرامت، سلام کرده است. چه بهانه مقدسي است اين ميلاد؛ بهانه اي براي تولد دوباره همه ما.
سه روز رها شدن از خود
سه روز تا نهايت وقت است؛ سه روز تا ابديت ؛ سه روز براي آخرين پرواز.
آسمان، مشتاقانه آغوش گشوده تا پرواز در بي نهايتمان را نفس بکشد.
پلک که مي بندي، صداي بال فرشته ها را مي شنوي. چقدر به خداوند نزديکم؛ نزديک تر از فرشته هاي مقرّب!
سه روز فرصت از خويشتن رها شدن ؛ سه روز فرصت بريدن از دو روزه دنيايي؛ سه روز براي پرهيزگاري. سه روز، در خويش مي نگري و در خويش زنداني مي ماني، تا نفس اماره در مسجد، پاک و طاهر شود و پيشاني ات، بوي سجده هاي امام چهارم را بگيرد.
مهربان تر از تو چه کسي؟!
مهربان تر از تو، سراغ ندارم.همه گناهانم را مي بيني؛ اما هر بار، با مهرباني بيشتر از پيش، مرا به خود مي خواني؛ به خانه امن خويش مي سپاري تا سه شبانه روز، عطر خداوندي ات را از جانم لبريز کند. به گلدسته هاي مسجد سپرده اي، بهترين آوازهاي داوودي را اذان کنند و در گوش ما، حضور مهرباني ات را زمزمه کنند. من، سراپا تسليم، به شوق زيارت عطر خداوندي ات، پيشاني خويش به سجده مي سايم و با اشک، درِ رحمت بي پايان تو را مي کوبم که: «الهي العفو، الهي...».

 

منابع: سايت حوزه

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.