نمی از یمی؛

ضرورت تبلیغ دین از نگاه قرآن

تاریخ انتشار:
براى طلاب حوزه ها، دو هجرت لازم است: يكى به سوى حوزه ها وديگرى از حوزه ها بسوى شهرها. لذا ماندن در حوزه ها جز براى اساتيد جايز نيست. فَلَوْ لا نَفَرَ ... لِيَتَفَقَّهُوا، لِيُنْذِرُوا ... إِذا رَجَعُوا
نکته قرآنی

وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ.[1]

سزاوار نيست كه همه ى مؤمنان (به جهاد) رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ايشان دسته اى كوچ نمى كنند تادر دين فقيه شوند و هنگامى كه به سوى قوم خويش باز گشتند، آنان را بيم دهند تا شايد آنان (از گناه و طغيان) حذر كنند.

پيام ها:[2]

1- هجرت، ملازم ايمان است. يا براى دفاع از دين، هجرت كنيد، يا براى شناختِ دين. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ»
2- بايد از هر منطقه، افرادى براى شناخت اسلام به مراكز علمى بروند تا در همه  مناطق، روحانى دينى به مقدار لازم حضور داشته باشد. «مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ»
3- دانشمندى كه كوچ نكند، فقيه كامل نيست. «نَفَرَ» امام درباره ى كسى كه در خانه اش نشسته بود، فرمود: «كيف يتفّقه فى الدين؟».[3]
4- تفقّه در دين وآموزش دين به مردم، واجب كفائى است. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ» (جهاد و اجتهاد، هر دو واجب كفايى است.[4] پس برنامه ريزى چنان بايد باشد كه نظام علمى محصلين علوم دينى، به هم نخورد)
5- هدف از فراگيرى فقه، هشدار مردم و هوشيار ساختن آنان و نجات از غفلت و بى تفاوتى نسبت به مشكلات است. «لِيُنْذِرُوا»
6- شناخت هاى دينى بايد عميق و ژرف باشد. «لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ»
7- شرط تبليغ دينى آگاهى عميق از آن است. لِيَتَفَقَّهُوا ... لِيُنْذِرُوا
8- به سخنان يك اسلام شناس فقيه، مى توان اعتماد كرد. لِيَتَفَقَّهُوا ... لِيُنْذِرُوا (ممكن است يك نفر در منطقه باشد، پس خبر واحد حجّيت دارد)
9- فقه در دين، آنگاه ارزش دارد كه فقيه، عالم به زمان و آگاه از شيطنت ها و راههاى نفوذ دشمن باشد تا بتواند هشدار و بيم دهد. لِيَتَفَقَّهُوا ... لِيُنْذِرُوا
10- براى طلاب حوزه ها، دو هجرت لازم است: يكى به سوى حوزه ها وديگرى از حوزه ها بسوى شهرها. لذا ماندن در حوزه ها جز براى اساتيد جايز نيست. فَلَوْ لا نَفَرَ ... لِيَتَفَقَّهُوا، لِيُنْذِرُوا ... إِذا رَجَعُوا
11- براى تبليغ وكار فرهنگى، زادگاه انسان در اولويت است. «لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ»
12- علما بايد سراغ مردم بروند و منتظر دعوت آنان نباشند. «رَجَعُوا إِلَيْهِمْ»
13- محور تبليغ، بايد ايجاد تقوا وياد معاد باشد. لِيُنْذِرُوا ... لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ
14- فقها نبايد انتظار اطاعتِ مطلق همه ى مردم را داشته باشند، چون گروهى هرگز به راه دين و خدا نمى آيند. «لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»

 

پی نوشت:
[1] سوره التوبة، آيه 122.
[2] تفسير نور(10جلدى)، ج 3، ص: 523و524.
[3] تفسير كنزالدقائق.
[4] حضرت على عليه السلام فرمود: اگر پيش آمدى رخ داد و نياز به حضور همه در جبهه شد، بر همه لازم مى شود. بحار، ج 97، ص 48.

موضوع از کتاب قرآن و تبلیغ حجت الاسلام محسن قرائتی

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.