مصاحبه اختصاصی با جناب حجت الاسلام محسن کافی

کافی که بود؟

تاریخ انتشار:

 

واعظ شهیر، خطیب توانا مرحوم حجت الا سلام و المسلمین کافی را می توان یکی از بزرگترین وعاظ شیعه در دهه های اخیر دانست . کسی که بیش از سی سال از وفاتش می گذرد ولی هنوز یاد و نام او در ایران اسلامی زنده است.

مرحوم کافی ، بزرگ مردی بود که با عشق به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف توانست دل های بسیاری را از خواب غفلت بیدار سازد.

متن زیر مصاحبه اختصاصی خبر گزاری حوزه با فرزند ایشان جناب حجت الاسلام محسن کافی  است.

ایشان پدرشان را این گونه معرفی می نمایند:

ایشان درباره ورود مرحوم کافی به حوزه علمیه می گوید:

در مشهد نزد مرحوم میرزا احمد کافی که استاد خیلی از بزرگان  مشهد بودند درس می خواند و در سن دوازده سالگی وارد حوزه مشهد می شوند و بالاخره در سن 18 سالگی به عتبات هجرت می‌کند و در نجف توفیق شاگردی آیت الله سید اسد الله مدنی شهید محراب، آیت الله راستی کاشانی و... را پیدا می کند .

 5 سال در نجف می مانند و درسن 23 سالگی به ایران برمی گردند، بخاطر مشکلاتی که پدر ایشان در کسب و کار داشتند با اجازه مراجع وقت نجف و آیت‌الله خویی، به ایران برمی گردند و با بیت آیت الله  شاهرودی وصلت می کنند و ساکن قم می شوند 2 الی 3 سال در قم بودند و دراین ایام  به شاگردی میرزا ابوالفضل تبریزی و دیگر بزرگان قم می پردازند و سطوح عالیه را نیز در قم تدریس می کردند .

فرزند مرحوم کافی درباره چگونگی شکل گیری مهدیه تهران به دست پدرشان این گونه می گوید:

ایشان به علت قریحه خوبی که در منبر داشتند برای مجالسی به تهران دعوت می شوند و به تهران می روند .   اوائل در منزل استیجاری که در تهران داشتند دعای ندبه و منبر وعظی  دایر می کنند و با استقبال زیاد مردم روبرو می شود و کم کم جمعیت زیاد، موجب اذیت همسایگان می شود لذا به فکر ایجاد پایگاهی برای این کار می‌افتند منزلی در تهران تهیه کرده بودند و برای حل مشکل تصمیم به فروش منزل می گیرند تا زمین مهدیه را خریداری کنند .  

 بازاریان تهران که متوجه مسئله می شوند مانع می شوند و با کمک ایشان زمین مهدیه خریداری می‌شود و کم کم توسعه یافت و در سال 1357 مساحت مهدیه به 5000 متر مربع رسید.

 ایشان درباره منبرهای کم نظیر پدرشان گفت:

ایشان یک مبلغ کم نظیر بود، به لحاظ عشقی که به منبر و تبلیغ داشتند به یک منبر و دو منبر و... اکتفا نمی کردند و تا آنجا که وقت اجازه می داد منبر می رفت.

در ماه رمضان گاهی شش منبر داشتند و درباره کثرت منبر ایشان و هنر ایشان در منبر مطالب زیادی نقل شده است که مجال سخن نیست و همه این امور از برکات و عنایات است که اهل بیت‌(ع) در حق ایشان است .

وی این خاطره را از زبان آیت الله ناصری درباره کثرت منبر مرحوم کافی بیان کرد: ایشان واقعا کثیر المنبر بودند و دراین مسیر  خستگی ناپذیر بودند، دو سال پیش آیت الله ناصری اصفهانی خاطره ای برای من نقل کردند و گفتند که در نجف با مرحوم کافی دوست بودم و دیرتر از ایشان به ایران برگشتم وقتی برگشتم دیدم آقای کافی در اوج شهرت و منبر است و زمانی که  وارد اصفهان شدم، آقای کافی هم در اصفهان بودند. 

 مردم دولت آباد به من گفتند؛ شما از دوستی خودتان استفاده کنید و از ایشان درخواست کنید منبری هم در این دیار داشته باشند  ، من به اصفهان رفتم و از ایشان دعوت کردم و ایشان به من گفتند:  آخرین منبر من ساعت دو و نیم شب تمام می شود تا دولت آباد چقدر راه است؟ گفتم: حدود چهل دقیقه .

گفتند : من ساعت  سه و نیم نیمه شب  می آیم  و منبر می روم! 

آیت الله ناصری می فرمود: من با تعجب و بهت زده گفتم کسی آن موقع شب نمی آید و بالاخره بنا شد ایشان ساعت موعود به دولت آباد تشریف بیاورند و منبر بروند . 

  من شب جمعه دلشوره داشتم که نکند کسی نیاید و آبرو ریزی شود ساعت 11 شب به مسجد جامع رفتم و دیدم مسجد و خیابان جلوی مسجد جامع پر است و در نهایت مرحوم کافی ساعت سه و نیم منبر رفت و تا اذان صبح ادامه دادند  و سه شب این منبر برگزار شد و بعد منبر از سه ربعی، استراحت می کردند  و بعد می رفتند و خواب‌های ایشان بیش از دو الی سه ربع نبود .

کافی تب و عشق منبر داشت گویا می دانست فرصت او کوتاه است و وظیفه اش هم منبر است.

او درباره عنایت امیرالمومنین علیه السلام به مرحوم کافی این گونه گفت:

در پنج سالی که در نجف بودند رسم بود، طلبه ها پنجشنبه ها پیاده به کربلا مشرف می شدند و گروهی از این طلاب به سرپرستی آیت الله مدنی راهی کربلای معلی می شدند  و ایشان از مرحوم کافی می خواستند در بین راه زمزمه ای داشته باشند.

 مشهور است در اواخری که ایشان در نجف بودند نذر داشتند چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله بروند  و توسلاتی به ساحت قدس امام زمان علیه السلام داشتند .

  یکی از دوستان ایشان هم که این سیره را داشت می گوید: در چهارشنبه چهلم مرحوم کافی با حالت خاصی از مسجد بیرون می آید و از او سوال کردم: آیا حاجتی گرفتی ؟! ایشان در جواب فرمودند: وقتی آمدی ایران می فهمی!

 ایران که آمدم دیدم این آقای کافی آن کافی سابق نیست! البته ایشان برای کسی نقل نکرده است که خدمت حضرت رسیده ام؛  اما بزرگان حدس زده اند که حضرت عنایتی به ایشان داشته اند.

 

منبع: پایگاه اطلاع رسانی تبیان

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.