فلسفه اخلاق

8 محتوا

استعمال امروزين «اخلاق فضيلت مدار» به نحوى است كه يك ديدگاه را از ساير ديدگاههاى موجود در اخلاق تميز مى دهد.

این نوشتار، ترجمه مقاله جورج ماوردس، (George Mavrodes) مى باشد که در نقد دیدگاه اخلاقى راسل و تاکیدى بر دیدگاه اخلاقى کانت ارائه شده است.

در پرتو ارتباط عميق و ستودنى دين و اخلاق، تنها سؤال طبيعى [و بجا] اين است كه آيا اخلاق نوعى وابستگى ذاتى به دين دارد؟

در اين نوشتار، كلمه «اخلاق » به معناى سطحى يا محاوره اى آن، كه اشاره به نوعى آداب و رسوم دارد، به كار نمى رود، بلكه در معناى اصلى و اساسى آن استعمال مى شود.

کسان بسیارى هستند که معتقدند اخلاق، به نحوى از انحا، نیازمند پشتیبانى دین است. یکى از مدلولهاى بسیار این ادعاى مبهم و چندپهلو عبارت است از این که: حقایق اخلاقى خاصى هستند که تنها به دلیل حقیقت [داشتن] حقایق دینى خاصى، حقیقت دارند.

در يونان باستان و در غرب امروز، نظامهاى اخلاقى متعددى پي ريزى شده و به وسيله پايه گذاران آنها، معرفى گرديده است.

توصيه گرايى، كه غرض از اين نوشتار بررسى اجمالى «زبان اخلاقيات » از اين منظر است، ديدگاه نسبتا جديدى است كه در بخش اول و دوم فرااخلاق، طرحى نو در سامان دادن اخلاقيات افكنده است. اين طرح محصول نقادى نظريه هاى ديگر و سنتزى از نقاط قوت آنهاست.

در اين مقاله، ابتدا به تحليل سرشت مفاهيم اخلاقى مى پردازيم كه ركن كليدى و اساسى زبان اخلاق را تشكيل مى دهند. سپس درباره منشا انتزاع و عينيت اين مفاهيم و پس از آن در مورد انواع جملات اخلاقى و سرشت و كاركردهاى هريك به بحث مى نشينيم.