نقش والدين در تشویق فرزندان به نماز

تاریخ انتشار:
والدين به عنوان هستۀ اصلی خانواده، نقش به‌سزایی در هدايت فرزندان دارند. یکی از وظایف والدین، تربیت دینی و فراهم ساختن زمینه‌های سعادت و شکوفا نمودن فطرت خدایی فرزندان است که این مهم در زمان‌های مختلف زندگی آنان جریان دارد تا برآیند تربیت دینی تکمیل گردد.

پایگاه اطلاع رسانی بلاغنقش والدين در تشویق فرزندان به نماز

مقدمه

والدين به عنوان هستۀ اصلی خانواده، نقش به‌سزایی در هدايت فرزندان دارند. یکی از وظایف والدین، تربیت دینی و فراهم ساختن زمینه‌های سعادت و شکوفا نمودن فطرت خدایی فرزندان است که این مهم در زمان‌های مختلف زندگی آنان جریان دارد تا برآیند تربیت دینی تکمیل گردد و فرزندان آنان به زندگی مورد رضایت خالق متعال رهنمون گردند و با باور قلبی به دستورات خداوند به‌ویژه نماز عمل کنند.

در این نوشتار نگاهی کوتاه به این مقوله خواهیم داشت و برخی از راهکارهای اجرایی شدن این مهم، بیان خواهد شد.

يكی از وظايف والدين كه بر آن بسيار تأكيد شده، آموزش و تشویق فرزندان به نماز است. والدين در تشویق فرزندان به نماز و آموزش آن،‌ چهار نقش مهم را ایفا می‌کنند:

1. نقش زمينه‌سازی

زمينه‌ها و بسترهای لازم بـرای تربيت درست فرزند، مـحدود به دوره­ای نيست و دوره پيش از تولد و حتی پيش از انعقاد نطفه را نيز در بر می‌گيرد. در روايات معصومان: نيز به تأثير زمينه‌هـای پيش از تولد بر حالات و روحيات كودک توجه شده و در ايجاد بسترهای مناسب برای پرورش صحيح كودک سفارش‌هايی شده است؛ مانند انتخاب همسر مناسب، رعايت آداب آميزش و... .

اهمیت این مسئله از آن جهت است که در دوران کودکی، هر بذری که در قلب کودک پاشیده شود، بر زندگی آینده آن اثرگذار خواهد بود؛ همان‌گونه که حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْاَرْضِ الْخالِیةِ کُلَّ ما اُلْقِی فیها مِنْ شَییءٍ قَبِلَتْهُ؛[1] قلب کودکان همچون زمین خالی است که هر بذری در آن افکنده شود، آن را می‌پذیرد.»

نمونه این تأثیرگذاری را می‌توان در این داستان دریافت. نقل شده که روزی خانمی فرانسوی، تحـت عمل جراحـی قرار گرفت، زمـانی که تـیغ جراح به عصبی از اعصاب مغز او رسید، در حالت بی‌هوشی، شروع به خواندن سرودی آلمانی کرد. گروه جراح شگفت زده شدند و شگفتی آنان زمانی بیش‌تر شد که بعد از عمل جراحی فهمیدند این خانم اصلاً زبان آلمانی بلد نیست، بعد از بررسی روشن شد وقتی این خانم نوزاد بوده، سربازان آلمانی به فرانسه حمله کرده بودند و وارد محل سکونت این نوزاد شده بودند و در آن لحظه سرود می‌خواندند و این سرود در ضمیر ناخودآگاه کودک نقش بسته است.[2]

راه­های فراهم­كردن زمينۀ مناسب

در اسلام برای تولد كودک آداب و سنت­هايی وجود دارد كه برخی از آنها نقش مهمی در تربيت صحيح كودک دارند. برخی از آین آداب عبارت‌اند از:

1. گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد

در روایات متعددی آمده است كه اهل بیت: هنگام تولد فرزندان‌شان، در گوش راست آنها

اذان و در گوش چپ اقامه می­گفتند و ديگران را نيز به آن سفارش می‌كردند.[3] در این روایات به برخی از تأثيرات اين سنت اشاره شده است.

2. انتخاب نام نیکو

نامی كه برای كودک انتخاب می‌شود، در شکل­گیری شخصیت او تأثیر دارد. شاید به همین دلیل است که معصومان: انتخاب نام نیک را از حقوق فرزندان بر والدین شمرده­اند: امام کاظم(علیه السلام) می­فرماید: «مردی خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسید و گفت: حق فرزندم بر من چیست؟ ایشان فرمود: نام نیکو بر او بگذاری، او را خوب تربیت کنی و او را به جایگاه نیکو برسانی».[4] امام صادق(علیه السلام) نیز فرمود: «پیامبر نام­های زشت افراد و شهرها را تغییر می­داد­».[5]

3. تغذیه

در آموزه‌های اسلامی بر حلال و پاكيزه بودن غذا بسيار تأكيد و از خوردن غذای حرام به شدت نهی شده است. يكی از آثار غذای حرام، قبول نشدن نماز و روزه و عبادت است. پيامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «مَنْ أَكَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً؛[6] نماز کسی که لقمه‌اش حرام است، تا چهل روز پذیرفته نیست[7] و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی‌گردد». در روايت ديگری فرمود: «عبادت با غذاى‏ حرام‏ مثل بنا بر روى ماسه يا آب است».[8]

افزون بر اين، کمیت غذا نیز در گرايش به نماز بی­تأثیر نیست. مطابق برخی روايات، پرخوری عامل قساوت قلب، دل مردگی[9]، تنبلی و كسالت می­شود و همگی اینها از موانع جدی عبادت و نماز است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در این­باره می­فرمایند: «از شکم­بارگی برحذر باشید، چون شکم­بارگی فساد تن است و باعث بیماری و کسالت در عبادت می­شود».[10]

بنابراين، فراهم آوردن زمينۀ مناسب مستلزم آن است كه والدين فرزندان خود را با غذای حلال تغذيه كنند و به آنان بياموزند غذا به اندازه بخورند و از پرخوری پیشگیری کنند.

4. محبت به فرزندان

انسان‌ها به­ويژه كودكان نياز به محبت دارند، چنان­كه نياز به غذا و مسكن و امنيت دارند. محبت به كودكان و فرزندان يكی از وظايف والدين است. پيامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «أَحِبُّوا الصِّبْيَانَ وَ ارْحَمُوهُم‏؛[11] كودكان را محبت كنيد و با آنان مهربان باشيد.» محبت به فرزندان نه تنها نيازی از نيازهای روحی آنان را برآورده كرده و به آن‌ها اعتماد به نفس می‌دهد، بلكه موجب می‌شود والدين، محبوب كودكان شوند و به آنها اعتماد پيدا كنند. اين رابطۀ مبتنی بر محبت و اعتماد، موجب می‌شود فرزندان از والدين خود حرف­شنوی داشته، خواسته‌ها و دستورات آنها را بپذيرند و اجرا كنند. اين تأثيرپذيری بستگی به ميزان محبوبيت والدين دارد و هر چه ميزان محبوبيت بيشتر باشد، تأثيرگذاری آنها بر فرزندان‌شان نيز بيشتر خواهد بود.

5. مقيدبودن والدين به نمازخواندن

یکی از عوامل مؤثر در يادگيری يک رفتار و گرايش به آن، مشاهدۀ آن است. فرزندان خانواده‌ای كه روزانه شاهد ادای نماز از سوی والدين خود هستند، به‌تدريج با نماز آشنا شده، چـگونگی انجام آن را می‌آموزند و چه بسا خود به خود به آن علاقه‌مند شده، همراه با پـدر و مـادر نـماز بخوانند. افزون بر اين، والدين با اين كار خود، تصوری زيبا، لذت­بخش و هيجان­انگيز در ذهن كودک رقم می‌زنند كه نه تنها در همان زمان، كودک را به نماز جلب می‌كند و در او گرايش به نماز ايجاد می‌كند؛ بلكه هر زمان كه كودک آن خاطرات را در ذهن خود مرور كند، احساس آرامش و لذت در او ايجاد شده و ميل به نماز در او زنده می‌شود.

6. رفت­ وآمد با خانواده‌ها و افراد اهل نماز

معاشرت با ديگران بر شخصيت و رفتار انسان تأثيری تدريجی اما بسيار عميق می‌گذارد.
 معاشران و همنشینان نه تنها در رفتار، بلكه در باورها، نگرش­ها و ارزش­ها و موضع‌گيری­های يكديگر نيز تأثير می‌گذارند. بر اين اساس، معاشرت با افرادی كه در دينداريشان استوار و به نماز پايبندند، موجب تقويت دين و استواری در انجام دستورات دينی می‌شود و در مقابل، ارتباط با افراد و خانواده‌های سست ایمان و بی‌توجه به نماز، در واقع نابودكردن زمینۀ مناسب برای گرايش فرزندان به نماز، بلکه زمینه دوری آنها از نماز است. به همين سبب، امام صادق(علیه السلام) به صورت ویژه در مورد نماز یادآور می­شود که از همنشینی و دوستی با بی‌نمازان به شدت پرهیز کنید: «اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَيْنِ. فَإِنْ كَانَتَا فِيهِمْ وَ إِلا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَی الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِيتِهَا...؛[12] دوستان خودتان را با دو ویژگی امتحان کنید، پس اگر در آنها بود (ادامه دهید) وگرنه به شدت از آنان دوری کنید؛ اول: حفظ نماز ونماز اول وقت ... ».

7. پرورش عادت­های مناسب با نماز

برخی از عادت­ها كه متأسفانه در جامعه رواج پيدا كرده است، چندان با پايبندی به نماز تناسب ندارد. عادت به تماشای تلويزيون تا نيمه‌های شب، صرف شام سنگين، ديرخوابيدن در شب و دير بيدارشدن در صبح، تماشای فيلم­های نامناسب و تنبلی، با تقيّد به نماز به­ويژه نماز صبح در تعارض است. بنابراين، اگر والدين از همان ابتدا فرزندان‌شان را به‌گونه‌ای تربيت كنند كه شام سبک بخورند، به موقع بخوابند، بامدادان از خواب برخيزند و تا دير وقت به تماشای تلويزيون مشغول نباشند، در واقع زمينۀ مناسبی برای هدايت فرزند به نماز فراهم كرده‌اند.

8. فراهم­كردن زمينه‌های لازم برای آشنايی با آموزه‌های دينی

والدين افزون بر آموزش­هایی که خودشان عهده­دار می­شوند، بايد زمینه­هایی فراهم کنند تا فرزندانشان آگاهی­های لازم را دربارۀ دين و دستورات دينی کسب نمایند. زمینه‌سازی ارتباط فـرزنـدان با محیـط­های مذهبی، به‌خصوص مسـاجد و هيئت‌ها، ثبت‌نام کودکان در مراکـز آموزش‌های دینی، آشناکردن کودکان با افرادی که اطلاعات دینی بالایی دارند، شركت‌دادن فرزند در اردوهای زيارتی از جمله گام­هایی است که خانواده می­تواند برای فـراهم‌شدن زمـینه­های آشنايی بيشتر فرزند با آموزه‌های دينی بردارند.

2. نقش الگویی

در طول زندگی انسان، اولین و مهم­ترین روش يادگيری و سازگاری موفق، «روش الگویی» است. بی‌گمان، خانواده جايگاه ممتاز و برجسته‌ای در يادگيری الگويی فرزندان دارد. از آنجا كه نماز و نيايش با خدا، يک عمل عبادی که متشكل از رفتارهايی قابل مشاهده است، نقش الگویی والدین در آشناكردن كودكان و فرزندان با نماز و نهادینه‌کردن آن بسیار پررنگ­تر و تأثیرگذارتر می‌باشد.

به طور قطع، نمازخواندن یا نخواندن والدین و اعضای خانواده، نوع نگاه، ارزش‌گذاری و چگونگی اهتمام آنان به نماز و حتی نوع برخورد آنان با افراد نمازخوان، برای فرزندان اهميت دارد و در بينش، نگرش و اقدام آنان نسبت به نماز تأثير می‌گذارد. می‌توان گفت نمازخوان‌شدن يا نشدن فرزندان تا حدود بسیاری وابسته به الگویی است که خانواده در اختیار کودکان قرار می‌دهند. تحقيقات مختلفی كه دربارۀ ميزان پايبندی به نماز در ايران انجام شده، همين نظر را تأييد می‌كند.[13]

بر این باور، والدین وظیفۀ سنگینی در زمينۀ نماز فرزندان بر عهده دارند. پدر و مادر در درجۀ اول باید توّجه به این نقش قهری خود داشته باشند؛ در مورد آن شناخت لازم را بدست آورند و در جهت اصلاح خود قدم بردارند؛ زیرا آنها مهم‌ترین الگوی تربیتی کودکشان هستند.

در ادامه، راهكارهای بهبود و تقويت اين نقش را به اختصار بررسی می‌كنيم.

الف) راهکارهای تصحیح و تقويت نقش الگويی خانواده

1. پايبندی عالمانه والدين به نماز

معروف است كه «كودكان ما همان می­شوند که هستیم، نه آن كه می‌خواهيم». اين جمله بيانگر واقعيتی تربيتی است كه توجه به آن می‌تواند بسياری از مشكلات تربيتی را حل كند؛ در دوران كودكی، فرزندان فقط از ظاهر رفتار پيروی می‌كنند؛ اما در دورۀ دوم، به سبب رشد توانايی شناخت، به منطق رفتار والدین نيز پی می­برند و اعتقادات و انگیزه­های پنهان رفتار والدين را نيز درک می‌كنند. به همين جهت، در اين دوره به الگوگيری از باطن رفتار و گفتار والدين می‌پردازند و به ظاهر آنها بسنده نمی‌كنند.

اين مطلب در مورد نماز نیز صادق است. کودک در ابتدا فقط نمازخواندن والدین را تقلید می‌کند؛ اما به­تدریج كه توانايی شناخت او رشد می‌كند و آگاهی او افزايش می‌يابد، میزان ارزش‌گذاری والدین به نماز و نيز میزان اهتمام و حالات قلبی والدین در نماز را درک و آنها را الگوی خود قرار می­دهد و از آن تأثیر می­پذیرد. همچنين به تدريج انگيزۀ والدين در ادای نماز و نيز باورها و معرفت­هايی را كه مبنای نماز خواندن والدين هستند، درک می‌كند و آگاهانه می‌كوشد در اين زمينه‌ها نيز همانند والدين خود باشد.

این تأثیرپذیری به‌گونه‌ای است که حتی ممکن است از دیگر خویشاوندان و نزدیکان مورد علاقه نیز الگوبرداری کند.

داستان آموزنده

روزی از سهل شوشتری که اهل کرامت بود پرسیدند: چگونه به این مقام رسیدی؟ ایشان پاسخ داد: من در کودکی نزد دایی‌ام زندگی می‌کردم، وقتی هفت ساله بودم، نیمه شبی از خواب برای قضای حاجت بیدار شدم. وقتی که برگشتم بخوابم، دایی‌ام را دیدم که رو به قبله نشسته و عبایی به دوش کشیده، عمامه‌ای دور سرش پیچیده و مشغول نماز خواندن است. از حالت او خوشم آمد، کنارش نشستم تا نمازش تمام شد. آن‌گاه از من پرسید: پسر چرا نشسته‌ای؟ برو بخواب!

گفتم از کار شما خوشم آمده و می‌خواهم پهلوی شما بنشینم. گفت: نه برو بخواب. رفتم و خوابیدم. شب بعد نیز این ماجرا تکرار شد و دایی‌ام به من گفت: برو بخواب. گفتم دوست دارم هرآنچه شما می‌گویید من هم تکرار کنم. دایی‌ام مرا روبه قبله نشانید و گفت: یک مرتبه بگو یا حاضر و یا ناظر، من هم تکرار کردم. سپس گفت: برای امشب کافی است، حالا برو بخواب. این کار چند شب تکرار شد و هر شب عبارت یا حاضر و یا ناظر را چند بار تکرار می‌کردم. کم‌کم وضوگرفتن را هم آموختم و پس از آن‌که وضو می‌گرفتم، هفت مرتبه می‌گفتم: یا حاضر و یا ناظر. بالأخره کار به جایی رسید که من بدون این‌که نزد دایی‌ام بروم، خودم قبل از اذان صبح بیدار می‌شدم و پس از نماز تسبیح به دست می‌گرفتم و پیوسته آن اذکار را تکرار می‌کردم و از این کار بی‌نهایت لذت می‌بردم. اکنون رسیدن به این مقام را از لطف رفتار دقیق و منصفانه دایی‌ام در آن دوران حساس زندگی می‌دانم.

این داستان حقیقی به ما می‌فهماند که طرز رفتار مناسب با فرزندان در هر دوره‌ای، بهترین عامل مؤثر است، برای آن‌که فرزندانمان در آینده، شب‌زنده‌داران واقعی به حساب آیند و ذخیره معنوی

برای ما باشند.[14]

2. مقبوليت و محبوبيت والدين

برخی از ویژگی­های والدین در تقویت یا تضعیف الگو­پذیری فرزندان تأثیر به‌سزایی دارد. از جملۀ این ویژگی­ها می­توان مقبولیت را نام برد. گرچه فـرزندان ـ به­خصوص در سنين كـودكی ـ، والدين خود را قبول دارند و به صورت طبيعی آنان را الگوی خود قرار می‌دهند، اما ممكن است با بالارفتن سنِ فرزندان نظر آنان دربارۀ والدين تغيير كرده و آنان را مقبول ندانند.

اگر بخواهيم اين مقبوليت حفظ و تقويت شود، لازم است دو ويژگی در والدين ايجاد و تقويت شود: تخصص و اعتماد. منظور از تخصص، آگاهی كافی والدين دربارۀ آموزه‌های دينی، به­ويژه نماز است. منظور از اعتماد اين است كه فرزندان بدانند والدين در توصيه‌ها و خواسته‌های دينی خود، فقط رضايت خدا و دستورات دينی را مد نظر دارند، نه منافع شخصی و خانوادگی و غيره را. والدينی كه هم آگاهی كافی از مسائل و آموزه‌های دينی دارند، هم به آن‌چه می‌دانند، معتقد و پايبند هستند، مطمئناً در مسائل دينی نيز مقبول و الگوی فرزندان واقع می‌شوند.[15]

3. هماهنگی رفتار والدین

يكی از شرايط ضروری برای موفقيت والدين در ايفای نقش الگويی، هماهنگی رفتار آنهاست. هرگونه ناهماهنگی ميان رفتار والدين به­شدت از تأثيرگذاری الگويی والدين جلوگيری می‌كند؛ زيرا فرزند بدان سبب كه رفتار یک‌دست و هماهنگی را مشاهده نمی­کند، متحير می‌ماند و نمی‌داند رفتار كداميک از والدين را الگو قرار دهد و بر اساس آن عمل كند. آيا بايد نماز را با شرايط كامل بخواند يا مختصر؟ به آن اهميت بدهد يا ندهد؟ همين تحير و سرگردانی موجب وقفه در الگوگيری می‌شود.

4. استمرار رفتارها

آموزش نماز به فرزندان در خانواده زمان فراوانی را به خود اختصاص می‌دهد و از تولد تا حدود هفده يا هيجده سالگی طول می‌كشد. در طول اين دوره يا دست‌كم تا زمانی كه آموزش كامل شود و اين رفتار در فرزند نهادينه شود، بايد رفتار الگوها يعنی پدر و مادر تداوم یابد. قرآن نیز می‌فرماید: «وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا؛[16] خانواده خود را به نماز امر كن و خود (نيز) با همه نيرو بر (مراعات) آن شكيبايى كن».

نکته‌ای که نباید از آن غفلت کرد، شناخت و آگاهی از موانع ايفای نقش الگويی خانواده همانند فرزندسالاری، دوست‌گرایی، الگوهای نامناسب، شبکه‌های مجازی و رسانه‌ها به‌ویژه تلویزیون، اشتغال تمام وقت والدین و مانند آن است که باید با برنامه‌ریزی و تدبیر مناسب، از این آسیب‌ها جلوگیری نمود.

3. نقش آموزشی

یکی از نقش­های والدین در مسیر ترغيب فرزندان به نماز، نقش آموزشی است. در روايات معصومان: نيز بر آموزش نماز به فرزندان از جانب والدين تأكيد شده است. امير­المؤمنين علی(علیه السلام) می‌فرمايد: «عَلِّمُوا صِبْيانَكُمْ ألصَلاةَ ....؛[17] به فرزندان خود نماز بياموزيد... ».

ضرورت دارد والدين به نقش آموزشی خود توجه جدی داشته باشند و خود را برای ايفای مؤثر آن آماده كنند. ايفای موفق نقش آموزشی والدين مستلزم آشنايی آنان با راهكارها و موانع ايفای نقش است.

در راستای موفقیت این نقش، باید موانع ايفای نقش آموزشی والدين همانند: پایین بودن اطلاعـات دیـنی والدین؛ نـداشتن مهارت کافی؛ مشغلۀ­ زیاد والدین؛ دشواری تربيت ديـنی؛ بی‌توجهی و اهمیت ندادن به آموزش­های دینی؛ تزلزل خانواده؛ عادت‌کردن فرزندان به تقلیـد کورکورانه و دیگر موانع را شناخت و برای اصلاح و رفع آنها کوشید تا این نقش بهتر و پررنگ‌تر در روح و جان فرزندان بنشیند و اثرگذار گردد.

داستانی از روش پیامبر(صلی الله علیه و آله)

امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: «روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) در حال نمازخواندن بود و امام حسین(علیه السلام) [که هنوز به خوبی زبانش به سخن گفتن باز نشده بود] در کنار حضرت ایستاده بودند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای شروع نماز، تکبیرةالاحرام گفتند، امام حسین(علیه السلام) نیز سعی کردند که الله‌اکبر بگویند اما نتوانستند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) دوبـاره تـکبیر گفتنـد و امـام تلاش می‌کـردند که الله‌اکبر بگویند اما باز نتوانستند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) تا هفت بار گفتن تکبیرةالاحرام را تکرار کردند، تا این‌که در تکبیر هفتم زبان امام حسین(علیه السلام) باز شد و تکبیرةالاحرام را درست ادا کردند».[18]

4. نقش نظارتی و مراقبتی

نظارت و مراقبت یكی از ضروریات فعالیت تربیتی است و بدون آن نمی‌توان به سرانجام رسیدن فعالیت­های تربیتی امید داشت؛ زیرا غیر از والدین، عوامل دیگری هم بر نگرش­ها و رفتارهای فرزند مؤثر هستند و همان‌ها ممكن است تلاش­های والدین را كم‌اثر یا منحرف كرده و در نتیجه، پس از مدتی ممكن است فرزند رفتار آموخته شده را رها كرده یا حتی با آن به ستیزه برخیزد. اینجاست كه والدین متوجه می­شوند که در اثر عواملی که از نظر آنان مخفی مانده، تمام زحمات آنان برباد رفته است. از این رو باید با آگاهی کامل و دقیق و نیز فراگیری روش‌های نظارت، به مراقبت از فرزندان در راستای تربیت صحیح دینی همت گمارد.

دستاورد این‌گونه تربیت آن است که فرزند به خودکنترلی خواهد رسید و در زمان‌ها و مکان‌های مختلف، مدیریت افکار و رفتار را بر عهده گرفته، از گناه و معصیت دوری و به انجام فـرائض دینی، مقید می‌گردد. نمونه‌ای از این نوع رفتارها در حالات شهید بابایی نقل شده است.

شهید بابایی و نماز

زمانی که به آمریکا اعزام شد، روحیات متعالی و اخلاق اسلامی که از کودکی و تحث اشراف والدین خود آموخته بود، موجب شد تا از مظاهر بی‌بند و بار دنیای غرب فراری باشد. هم‌اتاقی آمریکایی‌اش گزارش او را به مقامات بالاتر داده بود و نوشته بود که او یک شخصیت منزوی و احتمالا دارای اختلالات روانی است. خودش را از زنان دور می‌کند و با فرهنگ غربی مشکل دارد. به‌خصوص اشاره کرده بود که عباس شب‌ها به گوشه‌ای می‌رود و با خودش زمزمه می‌کند و گاهی اشک می‌ریزد!

همیـن گـزارش‌ها بـرای عباس بابایی دردسـر ایـجاد کرد. به‌خصـوص که وقتی دانشجویـان هم‌دوره‌اش مدرک خلبانی خودشان را دریافت کردند، مدرک او صادر نشد و مسئولان او را احضار کردند.

شهید بابایی خودش این ماجرا را چنین تعریف كرده است: «روزی به دفتر مسئول دانشكده، كه یک ژنرال آمریكایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست كه بنشینم. پرونده‏ی من جلوی او، روی میز بود. ژنرال آخرین فردی بود كه می‏بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهار نظر می‏كرد.

او پرسش‏هایی كرد كه من پاسخ‏اش را دادم. از سؤال‏های ژنرال بر می‏آمد كه نظر خوشی نسبت به من ندارد... در این هنگام در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای كار مهمی به خارج از اتاق برود.

با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم. به ساعتم نگاه كردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم: كاش در اینجا نبودم و می‏توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم كه هیچ‏كار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین‏جا نماز را می‏خوانم. ان شاءالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‏ای از اتاق رفتم و روزنامه‏ای را كه هـمراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز بودم كه متوجه شدم ژنرال وارد اتـاق شده است. با خود گفتم چه كنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشكنم؟ بالأخره گفتم، نمازم را ادامه می‏دهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. سرانجام نماز را تمام كردم و در حالی‏كه بر روی صندلی می‏نشستـم، از ژنرال معذرت‏خواهـی كردم. ژنـرال پـس از چند لحظه سكوت نـگاه معناداری به من كرد و گفت: چه می‏كردی؟

گفتم: عبادت می‏كردم. گفت: بیش‌تر توضیح بده.

گفتم: در دین ما دستور بر این است كه در ساعت‏های معین از شبانه‏روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده كردم و این واجب دینی را انجام دادم.

 ژنرال با توضیحات من سری تكان داد و گفت: همه‏ی این مطالبی كه در پرونده‏ی تو آمده، مثل این‏كه راجع به همین كارهاست. این‏طور نیست؟

پاسخ دادم: آری، همین‏طور است. او لبخندی زد و با چهره‏ای بشّاش، خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‏ام را امضا كرد. سپس با حالتی احترام‌آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز كرد و گفت: به شما تبریک می‏گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم».[19]

روش نظارت و مراقبت

پس از روشن شدن ضرورت مراقبت و نظارت و صلاحیت­های لازم برای آن، اكنون باید به روش نظارت و مراقبت بپردازیم که عبارتند از:

1. تغافل

اولین اقدام در نظارت و مراقبت «تغافل» است. هنگامی كه متوجه خطایی می­شویم، در بسیاری از مـوارد لازم نیست آن را یـادآور شـویم؛ بـلکه بـايد وانمود كنیم چیزی نمی­دانیم. تغافل و چشم‌پوشی از اشتباه دیگران، یک فضیلت اخلاقی بزرگ است؛ امیرمؤمنان(علیه السلام) می­فرمایند: «مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَم‏؛[20] یکی از با ارزش­ترین کارهای انسان بزرگوار تغافل از چیزهایی است که از آن آگاه است.»

2. تذکر

دومين اقدام در راستای نظارت و مراقبت، يادآوری دادن است. یعنی گفتار و یا رفـتاری که از مربی [و والدین] سر می­زند تا متربی را نسبت به آن‌چه از یاد برده، یا از آن غفلت کرده و از آن بـی­خبر است و اطلاع از آن بـرای او لازم می­باشد، آگاه سازد و احساسات او را در قبال آنها برانگیزد.[21]

3. تشویق و تنبیه

در اعمال نظارت به هیچ وجه از روش تشویق و تنبیه بی­نیاز نیستیم؛ چراکه در تعليـم و تـربيـت، تشويق و تنبيه به منزلۀ دو بال هستند كه با آنها، متربی به پرواز در می‌آيد و به سوی مقصد عالی رشد و تكامل، حركت می‌كند.

در این‌باره نوع رفتار امام خمینی; با نوه‌اش به هنگام نماز بسیار آموزنده است. یکی از نوه‌های امام می‌گوید: وقتی بچه بودم، یک بار که امام مشغول نمازخواندن بود، من هم رفتم پشت سر ایشان ایستادم و همان کارهایی را که ایشان انجام می‌دادند، من هم تکرار می‌کردم. [پس از اتمام نماز] امام چند جلد کتاب کودکان که همان‌جا بود، برداشتند [به عنوان هدیه] به من دادند. بعدها هر موقع من به اتاق امام می‌رفتم، یا ایشان مرا می‌دید، از من می‌پرسید [آیا نمازت را خوانده‌ای یا نه؟] اگر می‌گفتم بله، می‌گفتند: آفرین.[22]

نگارنده: حجت‌الاسلام والمسلمین رضا اخوی

پی نوشت

[1]. سیدرضی، نهج البلاغه، نامه 31.

[2]. ر.ک: دهنوی، حسین، نسیم مهر، ج 1، ص 66 و 67؛ کریمی‌نیا، محمدعلی، الگوهای تربیت کودکان و نوجوانان، ص 40 و 41.

[3]. کلینی، الكافی، ج 6، ص 24.

[4]. همان، ص48.

[5]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 104، ص 127.

[6]. همان، ج 63، ص 314.

[7]. یادآوری این نکته ضروری است که قبولی و مردودی عمل مبحثی جدا از صحت و بطلان عمل است. صحت و بطلان بر اساس رساله عملیه است اما قبول و رد بر اساس صفاتی است که نوعاً به میزان تقوای عامل برمی‌گردد. گاهی این دو با هم جمع هم می‌شود یعنی هم باطل است و هم مردود، گاهی صحیح است اما از مقبولیت چندانی برخوردار نیست مانند کسی که روزه صحیحی می‌گیرد اما در طول روز مرتب دروغ می‌گوید و غیبت می‌کند.

[8]. حلى، ابن فهد احمد بن محمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 153.

[9]. طبرسی، حسن، مكارم الأخلاق، ص 140.

[10]. مجلسی، بحار الأنوار، ج ‏63، ص 338.

[11]. کلینی، الكافی، ج 6، ص 49.

[12]. همان، ج ‏2، ص 671.

[13]. ر.ک: داودی، محمد، نقش معلم در تربيت دينی، ص 195-198.

[14]. محمدی همدانی، اصغر، توشه‌ای از خرمن نماز، ص 125.

[15]. ر.ک. داودی، محمد، نقش معلم در تربيت دينی، ص 176.

[16]. طه، آیه 132.

[17]. شیخ صدوق، خصال، ج 2، ص 627.

[18]. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 6، ص 20.

[19]. نک: سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، پرواز تا بی‏نهایت، ص42.

[20]. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص 507.

[21]. قائمی مقدم، محمدرضا، روش­های تربیتی در قرآن، ج 1، ص 43.

[22]. نک: نشریه طوبی، بهمن 1386، ش26، ص56.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.