یادداشت تبلیغی؛

نگاهی به آینده جهان در پرتو قرآن و روایات

تاریخ انتشار:
از دیرباز آینده و شناخت نسبت به آن، مورد توجه بوده است و انسان کوشیده است از راه‌های گوناگون نسبت به آینده خود اطلاعی به دست آورد. آینده‌نگرى انسان را وا می‌دارد تا به دنبال به دست آوردن خبری از آینده جهان و سرنوشت خود باشد.
پرتو قرآن

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۴۰۰، نگاهی به آینده جهان در پرتو قرآن و روایات.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

مقدمه

از دیرباز آینده و شناخت نسبت به آن، مورد توجه بوده است و انسان کوشیده است از راه‌های گوناگون نسبت به آینده خود اطلاعی به دست آورد. آینده‌نگرى انسان را وا می‌دارد تا به دنبال به دست آوردن خبری از آینده جهان و سرنوشت خود باشد. به راستی آینده جامعه انسانی چگونه خواهد بود؟ آیا جهان به سوی آینده‌ای روشن حرکت می‌کند یا باید منتظر دنیایی تیره و تاریک باشیم؟  در دهه 1960 برای شناخت و ترسیم آینده و نیز پاسخ به سؤالاتی که درباره آن وجود دارد، دانشی به نام آینده‌پژوهی به وجود آمد که به سرعت در عرصه‌های مختلف وارد شد و تأثیرات قابل توجهی در رویکردهای گوناگون جوامع از خود بر جای گذاشت. از جمله اندیشمندان جوامع، ادیان و مکاتب فکری مختلف، با رویکردها و شیوه‌های متفاوت در رابطه با فرجام و آینده جهان، نظریه‌هایی را مطرح کردند و بر اساس باورها و آموزه‌های خود، به ترسیم و تفسیر آینده همت گماشتند. اندیشمندان اسلامی و به‌ویژه شیعی نیز کوشیدند با استفاده از آیات و روایات، به ترسیم آرمان‌شهر موعود بپردازند. قرآن و به تبع آن روایات اسلامی با اشاره به زوایای گوناگون زندگی بشر، نگاهی دقیق و عمیق به آینده جهان و انسان دارند. اسلام، آینده‌ای روشن و سرشار از کامیابی و بهروزی را برای بشریت به تصویر کشیده و با مژده ظهور آخرین ذخیره الهی4 که بر اساس اراده حتمی خالق قادر حکیم صورت خواهد گرفت، نور امید را در قلب و جان باورمندان روشن کرده است. این بشارت، پویایی جامعه دینی را به دنبال خواهد داشت و آنان را در مسیر ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی4 قرار خواهد داد. در این مقاله برخی از مسائل مطرح شده در آیات و روایات نسبت به آینده جهان بیان می‌شود.

1.  پیروزى اهل ایمان

اگر چه بنا بر گواهی تاریخ، همواره میان حق و باطل نزاع و ستیز بوده و در هر برهه‌ای یکی از آنها بر دیگری غلبه کرده است؛ اما بنا بر آینده‌نگری قرآن، نظام اجتماعى آینده بر اساس پیروزی نهایی نظام توحیدی بر نظام شرک و طاغوت شکل خواهد گرفت: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ؛[1] بلکه ما حق را بر سر باطل مى‌کوبیم تا آن را هلاک سازد و این‌گونه، باطل محو و نابود مى‌شود».

هر چند پیامبران الهی از آغاز تاریخ بشریت در جهت ترویج و تثبیت دین حق مجاهدت‌های بسیاری کرده‌اند، ولى همواره با دشمنی‌های دین‌ستیزان روبه‌رو بوده‌‌اند؛[2] از این رو هیچ‌گاه شاهد غلبه کامل و فراگیر دین و دینداران نبوده‌ایم. از سوی دیگر این وعده حتمی خداوند است: «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلينَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ؛[3] وعده قطعى ما براى بندگان فرستاده ما از پیش مسلّم شده‏ که آنان یارى‌شدگانند و لشکر ما پیروزند». خداوند در این آیه به یک حکم و قضاى قطعى و از پیش تعیین‌شده، یعنی پیروزى اهل‌ حق بر اهل‌ باطل اشاره کرده است. وعده حتمى الهى این است که خداوند فرمانبرداران و مجاهدان را هم در دنیا و هم در آخرت یاری ‌می‌کند و آنها را بر گروه باطل پیروز می‌نماید. این یاری و غلبه، حکمى اجتماعى است که تنها شامل انبیا و مؤمنین واقعى می‌شود که لشکر خدا هستند.[4] زمان تحقق این وعده، عصر ظهور آخرین وصی آخرین پیامبر خواهد بود که با انقلاب جهانی خود، فرجامی خوش برای عالم رقم می‌زند و طومار لشکر شیطان را برای همیشه در هم می‌پیچد. شهید مطهری; در این باره می‌‌نویسد: «از مجموع آیات و روایات استنباط می‌‌شود که قیام مهدی موعود4، آخرین حلقه از مجموع حلقات مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان بر پا بوده است. مهدی موعود4، تحقق‌بخش ایده‌آل همه انبیا و اولیا و مردان مبارز راه حق است».[5]

با پیروزی اهل ایمان و حاکمیت آنان بر جهان، دین حق نیز بر تمامی ادیان غلبه خواهد کرد. ادیان الهی پیوسته با چالش مکتب‌ها و ادیان خودساخته بشری روبه‌رو بوده‌اند؛ یعنی در مقابل دعوت انبیای الهی، افراد دیگری هم مردم را به سوی خود دعوت کرده‌ و متأسفانه توانسته‌اند انسان‌های بسیاری را از مسیر حق جدا کنند. سؤال مهم این است که «آینده جوامع بشری چگونه است؟ آیا این فرهنگ‌ها و تمدن‌ها و این جامعه‌‌ها و ملیت‌ها برای همیشه به وضع موجود ادامه می‌دهند یا حرکت انسانیت به سوی تمدن و فرهنگ و جامعه یگانه است». در پاسخ به این سؤال باید گفت که انسان برای رسیدن به کمال مطلوب و جامعه آرمانی خود، چاره‌ای جز حرکت به سوی اتحاد و یگانگی و دوری از تفرقه و پراکندگی ندارد.

جامعه‌ها، تمدن‌ها و فرهنگ‌ها به سوی یگانه شدن، متحدالشکل شدن و در نهایت، ادغام شدن در یکدیگر سیر می‌کنند و آینده جوامع انسانی، جامعه جهانی واحد تکامل یافته است که همه ارزش‌های امکانی انسانیت در آن به فعلیت ‌رسد و انسان به کمال حقیقی و سعادت واقعی خود و در واقع به انسانیت اصیل خود خواهد رسید. از نظر قرآن این مطلب مسلم است که حکومت نهایی، حکومت حق و نابود شدن یکسره باطل است و عاقبت از آن تقوا و متقیان است.[6]

اگرچه سردمداران باطل می‌کوشند: «أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ؛[7] نور خدا را با دهان خود خاموش کنند»، اما اراده الهی چیز دیگری است: «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ؛[8] او کسى است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند». این وعده در سه آیه[9] مطرح شده است که نشان از اراده قطعی خداوند بر پیروزى دین حق دارد. امام باقر(علیه السلام) درباره زمان محقق شدن این وعده الهی فرموده است: «همانا تحقق این آیه، هنگام خروج مهدی از آل‌محمد(صلی الله علیه و آله) است. پس هیچ کس باقی نمی‌ماند، مگر اینکه به [نبوت] محمد(صلی الله علیه و آله) اقرار می‌کند».[10] همچنین فرموده‌ است: «و سلطنت‌اش شرق و غرب عالم را فرا گیرد و خداى تعالى به واسطه او، دین‌اش را بر همه ادیان چیره گرداند؛ گر چه مشرکان را ناخوش آید».[11]

2. حکومت صالحان

قرآن کریم، ضمن معرفی صالحان به عنوان وارثان و حاکمان آینده جهان، وعده می‌دهد که همه جهانیان تحت حاکمیت صالحان قرار خواهند گرفت. در این زمینه به دو آیه اشاره می‌‌‌کنیم:

الف. «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ؛[12] در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم بندگان شایسته‌ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد».

خداوند در این آیه اعلام می‌کند که در کتب پیامبران پیشین نیز گفته‌ است که آینده جهان از آنِ بندگان صالح‌اش خواهد بود. علامه طباطبایى; در معنی «وراثت» مى‌فرماید:

مراد از وراثت زمین این است که تسلط بر منافع آن، به صالحان منتقل شود و برکات زندگى در زمین به ایشان اختصاص خواهد یافت. این برکات یا دنیوى است که به حیات دنیوی بر می‌گردد، مثل بهره‌مندی انسان صالح از امکانات و زیبایی‌های زمین که در این صورت مفاد آیه چنین مى‌شود که به زودى زمین از لوث شرک و گناه پاک ‌گشته و جامعه بشرى صالح که خدا را بندگى می‌کنند و نسبت به وى هیچ شرکی نمی‌‌ورزند، در آن ساکن می‌شوند. ... و یا این برکات اخروى است که عبارت است از مقامات قربى که در زندگی دنیایی‌شان کسب کرده‌اند.[13]

آیت‌الله مکارم شیرازی نیز درباره صالحان می‌فرماید:

با توجه به اضافه شدن بندگان به خدا، مسأله ایمان و توحید آنها روشن مى‌شود و با توجه به کلمه «صالحون» که معنى گسترده و وسیعى دارد، همه شایستگی‌‌ها به ذهن مى‌آید: شایستگى از نظر عمل و تقوا، شایستگى از نظر علم‏ و آگاهى، شایستگى از نظر قدرت و قوت و شایستگى از نظر تدبیر و نظم و درک اجتماعى. هنگامى بندگان با ایمان این شایستگی‌ها را براى خود فراهم سازند، خداوند نیز کمک و یارى مى‌کند تا آنها بینى مستکبران را به خاک بمالند، دست‌هاى آلوده‌شان را از حکومت زمین کوتاه کنند و وارث میراث‌هاى آنها گردند.[14]

ب. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ؛[15] خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‌اند، وعده مى‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد؛ همان‌گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید».

امام صادق(علیه السلام) درباره این آیه فرموده است: «این آیه درباره قائم نازل شده است».[16] علامه طباطبایی; در شرح نسبتاً مبسوطی از این آیه، این‌گونه نتیجه‌گیری می‌کند که هیچ دلیلی وجود ندارد مراد از کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، همه امت اسلامی از زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) تا قیامت بوده باشد. از طرف دیگر ظاهر آیه بر اطلاق آن بر تمام ایمان‌آورندگان و انجام‌دهندگان عمل صالح دلالت دارد، نه فقط صحابه رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) و یا اهل‌بیت:. این جامعه پاک با آن اوصاف فضیلت‌آمیز و قداست، از هنگام بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) تا به امروز تحقق نیافته است و اگر بخواهد منطبق گردد، بر زمان ظهور مهدی4 منطبق می‌گردد و اخبار متواتر از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه اهل‌بیت: در این‌باره وارد شده است.[17]

3. اخلاق‌مداری

مراد از اخلاق در این بحث، فضایل اخلاقی مانند صبر، صداقت، احسان، تواضع و اموری شبیه به آن است که در دوران ظهور در جامعه جهانی حاکم خواهند شد و روابط انسانی بر اساس آنها شکل خواهد گرفت.

یکی از لوازم تشکیل جامعه ایده‌‌آل، تکامل اخلاق و تربیت روحی انسان‌هاست، اما با کمال تأسف یکی از معضلات در دوره آخرالزمان، فاصله گرفتن انسان از اخلاق و جایگزین شدن شبه اخلاقیات[18] به جای اخلاق الهی است.

در قرون متأخر در مقابل تفکرات دینی، مکاتبی ظهور کرده‌اند که برای خود رسالت‌هایی همچون «برقراری صلح و امنیت»، «ایجاد آزادیی، «حاکمیت قانون»، «فراهم کردن عدالت همگانی»، «حقوق بشر و ایجاد نظام مردم‌سالار (دموکراسی)» را در نظر گرفته‌اند. عصر حاضر، عصر در هم آمیختن ارزش‌ها با ضد ارزش‌هاست. دین‌ستیزان تمام تلاش خود را برای جدا کردن مردم از دین و ارزش‌های دینی و جایگزینی فرهنگ مادی‌گرایی و لذت‌گرایی به کار گرفته‌اند.[19]

از این رو در ترسیمی که از حکومت مهدوی4 به عنوان حکومت آینده جهان شده است، حاکمیت اخلاق از برنامه‌های بنیادین خواهد بود. امام باقر(علیه السلام) در این باره فرموده است: «وقتى قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان مى‌نهد و عقل‌هاى آنان را به هم پیوند مى‌دهد و اخلاق آنان را کامل مى‌سازد».[20] حاکمیت عقل، عامل مؤثری در تقلیل و جلوگیری از ناهنجاری‌های اخلاقی است. امام خمینی4 درباره فراگیر بودن مفهوم عدالت در زمان ظهور می‌فرماید:

حضرت مهدی4 عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، نه آن عدالتی که مردم عادی می‌فهمند که فقط عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد؛ بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت... تمام نفوسی که هستند، انحرافات در آنها هست؛ حتی نفوس اشخاص کامل هم در آنها انحرافاتی هست ـ ولو خودش نداند ـ. در اخلاق انحراف هست، در عقاید انحراف هست، در اعمال انحراف هست و در تمام کارهایی که بشر می‌کند، انحرافش معلوم است و ایشان مأمورند برای اینکه تمام این کجی‌ها را مستقیم کنند و تمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال.[21]

امام حسین(علیه السلام) پس از بیان دورنمایی از جامعه قبل از ظهور، درباره جامعه مهدوی4 می‌فرماید: «همه خیرها در آن زمان است که مهدی4 قیام می‌کند و همه این [زشتی‌ها] را از میان‌ بر می‌دارد».[22] امام علی(علیه السلام) نیز در توصیف آن دوران می‌فرماید: «... و چون قائم ما قیام کند، کینه‌ها از دل‌ها بیرون رود».[23] در این زمان «کسى بر دیگرى برترى ندارد و بزرگ، بر کوچک ترحم می‌کند و کوچک، بزرگ را محترم می‌دارد».[24]

4. عدالت‌محوری

در جهان معاصر برخی از حکومت‌ها، مثل انقلاب اسلامی ایران و بعضی از انسان‌ها، به دنبال اجرای عدالت در جهان هستند؛ اما اخبار و روایات متعددى که از شیعه و سنى نقل شده است، بیانگر چیرگی بی‌‌عدالتی در عصر پیشاظهور و حاکمیت عدالت کامل در حکومت آینده جهان است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «حتی اگر از عمر دنیا به جز یک روز باقى نمانده باشد، خداوند مردى از اهل‌بیت من را بر مى‌انگیزد و زمین را پر از عدل و داد مى‌کند، آنچنان‌که از ظلم و جور پر شده بود».[25] عدالت مهدوی، فراگیر و به صورت کامل و تمام اجرا می‌شود؛ به طوری‌ که حتی بدکاران را هم در بر می‌گیرد. امام باقر(علیه السلام) فرمود: «هنگامی که قائم ما قیام کند... در میان مخلوقات خدای رحمان، چه نیکوکار باشند په بدکار، عدالت را برقرار می‌کند».[26] در نتیجه این عدالت، رضایت عمومی در جهان به وجود می‌آید: «... زمین را از عدل و داد سرشار می‌کند، همان‌گونه که از ستم پر شده بود. به خلافت او اهل زمین و آسمان و مرغان هوا راضى باشند».[27]

یکی از جنبه‌های مهم عدالت مهدوی، عدالت اقتصادی است. تحقق جامعه ایده‌آل، افزون بر سرمایه معنوی به سرمایه‌های مادی نیز احتیاج دارد. از یک سو در دوران ظهور، عصر حاکمیت ایمان و آشتی بشر با خداست، طبیعت هم با انسان آشتی می‌کند و نعمت‌‌ها و برکات خود را در اختیار انسان قرار می‌دهد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض‏؛[28] و اگر اهل شهرها و آبای‌‌ها ایمان مى‌آوردند و تقوا پیشه مى‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مى‌گشودیم».آآآااا

از سوی دیگر بیت‌المال و اموال عمومی به صورت برابر بین همه افراد جامعه تقسیم می‌شود. ابوسعید خدری می‌گوید: پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «به شما مژده می‌‌‌دهم به مهدى4 ... مال را صحاحاً تقسیم می‌کند». گفتیم: صحاحاً یعنی چه؟ فرمود: «به طور مساوی بین مردم. پس خداوند قلب‌های امت محمد را از بی‌نیازی پر می‌کند».[29]

نتیجه آن فراوانی نعمت و این تقسیم عادلانه ثروت، آن است که فقر از جامعه انسانی رخ برخواهد بست. امام صادق(علیه السلام) درباره مهدى آل‌محمد(صلی الله علیه و آله) مى‌فرماید: «هنگامى که قائم قیام کند، به عدل حکم نماید ... پس کسی از شما شخصی را که به او صدقه بدهد، نمی‌یابد؛ چون غنا و توانگرى همه مؤمنان را در بر می‌گیرد».[30]

5. برپایی صلح

یکی از اهداف تمامی ادیان الهی، ایجاد صلح در تمامی جوامع است. اکنون یک تشنگی عمومی نسبت به صلح، همه جهان را فرا گرفته است. قرآن همه مؤمنان را به صلح دعوت کرده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً؛[31] اى کسانى که ایمان آورده‌اید! همگى در صلح و آشتى در­آیید».  این آیه همه­ افراد با ایمان را به صلح و سلام و تسلیم بودن در برابر فرمان خدا دعوت مى‌کند. از دعوت عمومى این آیه که همه مؤمنان را بدون استثنا از هر زبان و نژاد و منطقه جغرافیایى و قشر اجتماعى به صلح و صفا دعوت مى‌کند، استفاده مى‌شود که در پرتو ایمان به خدا، تشکیل حکومت واحد جهانى که در سایه آن همه جا صلح آشکار گردد، امکان‌پذیر است.[32]

امام مهدی4 برای برپایی صلح جهانی، اقدامات گوناگونی انجام می‌دهد که از آن جمله می‌توان به رفع موانع صلح اشاره کرد. در عصر حکومت مهدوی4 «خداوند به وسیله او فتنه‌های جانکاه را آرام و ساکن می‌‏سازد و زمین امن می‌گردد»،[33] استکبار و استعمار ریشه‌کن می‌شوند و عاملان آن از بین می‌روند[34] و «کینه‌ها و ناراحتی‌ها از دل بندگان خدا زایل می‌گردد».[35]

نگارنده: حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمدمهدی لطفی

فهرست منابع

ابن‌طاووس، على بن موسى؛ الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف؛ چاپ اول، قم: خیام، 1400 ق‏.
 الملاحم و الفتن؛ چاپ اول، قم: شریف رضى‏، 1370 ش.‏
اربلى، على بن عیسى؛ كشف الغمة؛ چاپ اول، تبریز: بنى‌هاشمى، 1381 ق.‏
بحرانى، هاشم بن سلیمان؛ البرهان فی تفسير القرآن؛ چاپ اول، قم: موسسة البعثة، 1415 ق.‏
سلیمان، کامل؛ يوم الخلاص؛ بیروت: مؤسسه اعلمی، 1415 ق.
صدوق، محمد بن على؛ الخصال‏؛ چاپ اول، قم: جامعه مدرسین‏، 1362 ش.
 كمال الدين و تمام النعمه؛ چاپ دوم، تهران: اسلامیه‏، 1395ق.
طباطبایى، سید محمدحسین؛ الميزان فی تفسير القرآن؛ چاپ دوم، بیروت:‏ مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، 1390 ق‏.
طبرسی، فضل بن حسن‏؛ إعلام الورى بأعلام الهدى‏؛ تهران: دارالکتب الإسلامیة، [بی‌تا].
قطب‌الدین راوندى، سعید بن هبة‌الله؛ الخرائج و الجرائح؛ چاپ اولع قم: مدرسه امام مهدى4‏، 1409 ق‏.
لطفی، محمدمهدی، «نقش موعودباوری در همگرایی ادیان ابراهیمی»؛ مقطع دکترا، دانشگاه ادیان و مذاهب قم، 1397 ش.
مجلسى‏، محمد‌باقر؛ بحارالأنوار؛ تهران: اسلامیه‏، [بی‌تا].‏
مطهری، مرتضی؛ قيام و انقلاب مهدی4؛ چاپ ششم، قم: صدرا، 1400 ق.
 مجموعه آثار؛ قم: انتشارات صدرا، 1390 ش.
مفید، محمد بن محمد؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد؛ قم: تحقیق مؤسسة آل‌البیت: لاحیاء التراث‏، دار المفید، ۱۳۷۲ ش.
مکارم شیرازى، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ چاپ دهم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1371 ش.
موسوی خمینی، سید روح‌الله؛ صحیفه نور؛ قم: نشر آثار امام;، [بی‌تا].
نعمانى‏، محمد بن ابراهیم؛ الغيبة؛ چاپ اول، تهران: صدوق‏، 1397 ق‏.

[1]. انبیاء: 18.

[2]. در این رابطه می‌توان به داستان زندگی انبیا: اشاره کرد که به جهت رعایت اختصار ار ذکر آن پرهیز می‌کنیم.

[3]. صافات: 171.

[4]. سید محمدحسین طباطبایى؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج ‏17، ص 177.

[5]. مرتضی مطهری؛ قيام و انقلاب مهدی4؛ ص 68.

[6]. مرتضی مطهرى؛ مجموعه آثار؛ ج 2، ص 358.

[7]. توبه: 32.

[8]. توبه: 33.

[9]. ر.ک: توبه: 33؛ فتح: 28؛ صف: 9.

[10]. هاشم بن سلیمان بحرانى؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج ‏2، ص 770.

[11]. محمد بن على صدوق؛ كمال الدين و تمام النعمه؛ ج ‏1، ص 331.

[12]. انبیاء: 105.

[13]. سید محمدحسین طباطبایی؛ الميزان فی تفسیر القرآن؛ ج ‏14، ص 330.

[14]. ناصر مکارم شیرازى؛ تفسير نمونه؛ ج ‏13، ص 517.

[15]. نور: 55.

[16]. محمد بن ابراهیم نعمانى‏؛ الغيبة؛ ص 240.

[17]. سید محمدحسین طباطبایى؛ الميزان فی تفسیر القرآن؛ ج 15، ص 150.

[18]. اموری که در ظاهر اخلاقی و زیباست، ولی در واقع غیراخلاقی و مضر است.

[19]. محمدمهدی لطفی؛ «نقش موعودباوری در همگرایی ادیان ابراهیمی (پایان‌نامه)»؛ ص 122.

[20]. سعید بن هبةالله قطب‌الدین راوندى؛ الخرائج و الجرائح؛ ج ‏2، ص 840.

[21]. سید روح‌الله موسوی خمینی؛ صحیفه نور؛ ج 12، ص 207.

[22]. محمد بن ابراهیم نعمانى‏؛ الغيبة‏؛ ص205.

[23]. محمد بن على صدوق؛ الخصال‏؛ ج ‏2، ص 626.

[24]. محمدباقر مجلسى‏؛ بحارالأنوار؛ ج 52، ص 384.

[25]. علی بن موسی ابن‌طاووس؛ الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف؛ ج ‏1، ص 176.

[26]. محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج ‏51، ص 29.

[27]. علی بن عیسی اربلى؛ كشف الغمة؛ ج ‏2، ص 486.

[28]. اعراف: 96.

[29]. علی بن موسی ابن‌طاووس؛ الملاحم و الفتن؛ ص 165.

[30]. فضل بن حسن طبرسی؛ إعلام الورى بأعلام الهدى؛ ص 462.

[31]. بقره: 208.

[32]. ناصر مکارم شیرازی؛ تفسير نمونه؛ ج‏ 2، ص 82.

[33]. کامل سلیمان؛ يوم الخلاص؛ ج 2، ص 640.

[34]. ر.ک: محمد بن محمد مفید؛ الإرشاد فی معرفة حجج‌الله علی العباد؛ ج 2، ص 384.

[35]. محمدباقر مجلسى‏؛ بحارالأنوار؛ ج 52، ص 316 و ج 10، ص 104.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.