اشعار شهادت حضرت عباس

تاریخ انتشار:
شهادت حضرت عباس,شعر رجز حضرت عباس,شعر حضرت عباس برقعی,اشعار شهادت حضرت عباس,شعر تک بیتی حضرت عباس,شعر بسیار زیبا برای حضرت عباس,شهادت حضرت عباس سازگار,دوبیتی روضه حضرت عباس,شعر حضرت عباس ترکی
اشعار شهادت حضرت عباس

 پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| اشعار شهادت حضرت عباس

اشعار شهادت حضرت عباس(علیه السلام)

دل به دریا زد و دریای دعا پشت سرش

یارب او را به سلامت برسان از سفرش
 

ماه اگر رفت کواکب همه سرگردان اند

ماه رفت از حرم و اهل حرم منتظرش
 

عهد کرده ست و مهم نیست اگر در میدان

لشکری عهد شکن صف بکشد دور و برش
 

چه ترک ها که عیان بود به روی لب او

چه شررها که نهان شعله کشید از جگرش

 
آسمان تیره شد از تیر به آنی، اما

این علمدار حسین است، چه باک از خطرش؟
 

دست عباس در آخر گره از کار گشود

که یدالله علی بوده و این هم پسرش

 
دست در آب فرو برد و خنک بودن آن

آتش بیشتری زد به دل شعله ورش

 
خاک هم خاک به سر ریخت از آهی که کشید

آب هم آب شد از دیدن چشمان ترش
 

آمد از علقمه با دست پر اما افسوس

چه امید ست به دنیا و قضا و قدرش؟

 
رفت از دست دو دستش، مگر از پا افتاد؟

گفت ای نفس غمی نیست به دندان ببرش

 
از چه خم شد؟ به گمانم که کمی چشمانش...

ناگهان آه‌...نگویم که چه آمد به سرش
 

حکم جان داشت در آن غائله آن مشک، چه سود

گر سر و چشم و دوتا دست نباشد سپرش؟
 

چه غریبانه زمین خورد به یاری حسین

چه دلیرانه وفا کرد به عهد پدرش
 

آسمان تاب نیاورد و ز غم خون بارید

چون که می دید چه ها کرده زمین با قمرش

 
آبرو را اگر از مادر اباالفضل گرفت

بر جهان فخر کند ام بنین با پسرش

 
ناگهان از کف شاعر قلم افتاد و شکست

به گمانم که حسین آمده، اما کمرش...

شاعر:
سید جعفر حیدری

اشعار شهادت حضرت عباس(علیه السلام)

تا که بی دست شدی اهل شجاعت شده اند

گرگ ها منتظر لحظه ی غارت شده اند

 
حرمله ها پس از این خاطرشان آسوده ست

خولی و شمر پس از دست تو راحت شده اند

 
چه عمودی به سرت خورد که شق القمری

هر دو ابروی تو با فاصله قسمت شده اند

 
چشم پر خون تو سهم من دلخون شده است

علم و دست تو این بین غنیمت شده اند
 

بروم،با تن بی دست تو دشمن تنهاست

نیزه ها شان همه خونخوار به شدت شده اند

 
یک دلم پیش تو و آن دل من در حرم است

پیش آنها که محیای اسارت شده اند

 
چشم و ابروی تو از ضربه بهم ریخته است

پیکر تا شده ات دور و برم ریخته است
 

تیرها روی هم افتاده به هم چسبیدند

کندنی نیست ز بس بر بدنت پیچیدند
 

بسکه از ضربه شکسته رخ نورانی تو

جای یک بوسه نمانده ست به پیشانی تو
 

ساقی من لب تو سوخته از بی آبی

باورم نیست که در محضر من می خوابی
 

این تو هستی که چنین نقش زمینی پیشم؟

تا به امروز ندیدم بنشینی پیشم

 
یک نفر با علمت دور و برم می رقصد

یک نفر دست تو بر نیزه ی خود می بندد

 
فکر بی دستی تو سخت مرا آزرده

بیش از نیزه و شمشیر تنت پا خورده

شاعر:
حسن کردی

اشعار شهادت حضرت عباس(علیه السلام)

گفتم عباس و غم فراری شد

چار فصل دلم بهاری شد

هر کجا که گره به کارم خورد

نام عباس ذکر کاری شد

آرزوهای ما بزرگ شدند

بسکه از او جواب آری شد

بین دنیایی از رفیقانم

دست عباس دست یاری شد

تا که بر نوکری قبولم کرد

روزگارم چه روزگاری شد

سنگ او را به سینه ام زدم و

این برای من اعتباری شد

من که در سایه ی علمدارم

به مدد های او بدهکارم

بی ابالفضل کارها سخت است

نه فقط کارها، شفا سخت است

برکت زندگی نوکرها

زندگی بی غم شما سخت است

ما که عادت به روضه ات داریم

بی عزای تو حال ما سخت است

بی تو و ذکر کاشف الکربت

 حاجتی می شود روا؟ سخت است

بی مدد از دم ابوفاضل

کار هر روز این گدا سخت است

زائر اربعین هر سالم

نروم باز کربلا سخت است

جان ما در پناه عباس است

مستمند نگاه عباس است

با تو تقدیر روشنی دارم

تکیه گاه سترونی دارم

فرش راهت کن این دلم را که

زیر پای تو گلشنی دارم

من که دلداده ی توام یعنی

مادر پاک دامنی دارم

من به شوق فدایی ات شدن است

بر تن خویش گردنی دارم

سایه سار دلم بود علمت

تا علم هست مأمنی دارم

مُهر بر لب زدم ولی با تو

یک جهان حرف گفتنی دارم

ساقی کربلا ابوفاضل

حضرت عشق یا ابوفاضل

شاعر:
حسن کردی

اشعار شهادت حضرت عباس(علیه السلام)

اگر زمین بخورد، عرش را تکان بدهد

کسی که سرو قدش سایه بر جنان بدهد
 

به او همیشه مباهات می کند زینب

به کوه شانه ی او تکیه آسمان بدهد
 

به بارگاه پرش آسمان پناه آورد

پناه عالمیان را پرش امان بدهد
 

عجب نباشد اگر از خجالت آب شود

شبیه مشک خودش جرعه جرعه جان بدهد
 

جواب العطش خیمه را که مشک نداد

جواب کودک بی شیر را کمان بدهد
 

عقیق سرخ حسین از رکاب افتاده است

نگین سرخ بهانه به ساربان بدهد
 

بلند شو که پس از تو حسین می میرد

تو دست و پا بزنی و حسین جان بدهد
 

پس از تو آن که سرت را به دامنش دارد

سر بریده به دامان این و آن بدهد
 

پس از تو او سر خود را به طشت بگذارد

پس از تو زلف حسین تو بوی نان بدهد

 
لبی که بوسه روی دستهای تو می‌زد

پس از تو بوسه به لبهای خیزران بدهد

 
اگر شهید شوی گوشواره دق بکند

رقیه رنگ رخش را به ارغوان بدهد

شاعر:
حجت الاسلام محسن حنیفی

اشعار شهادت حضرت عباس(علیه السلام)

به جان حسرتت را قمر می برد

....و داغ تو را بر جگر می برد

هر آن کس به شوق تو شوریده شد

کجا جان سالم ، به در می برد ؟

 
چه حُسنی به چشمت خدا داده که

دل از راه و از رهگذر می برد

چنان خوب و خوش محضری که حسین

تو را با خودش ، هر سفر می برد

 
همیشه  ،  کنار  تو  ای  مهربان

در آرام کامل ، به سر می برد

بخواهد اگر هم ، بتی بشکند

به دوش تو ، حتما تبر می برد

(ابوفاضل آمد) نفس حبس هیس

دل از دشمنت ، این خبر می برد

 
به میدان بچرخ و بزن سر ، که ارث

همیشه پسر ، از پدر می برد

 
چه شهدی کلام تو دارد ، مگر ؟

چه اندازه شربت ، شکر می برد

 
همان جای  ِ مُهر  ِ به پیشانی ات

دل از فاطمه ، آن قدر می برد...

 
که حیدر سر سجده هایش ، قرار

ز  ِ رُکن و ز هِجر و حَجر می برد

سرش را غلامت گرفته به دست

بگویی تو هر جا  ، " ببر " می برد

 
حسودم به آن لحظه که نام تو ...

به لب های خود ، محتضر می برد

 
سقایت اگر ، کار دستان توست

قضا را ، به حُسن  ِ قدر می برد

تو مجموع الاضدادی و یک تنه...

دمت ، بار هر خیر و شر می برد

ببخشا به شاعر ، به این خسته ای

که شعرش به پایان اگر می برد ...

نفهمیده آنجای روضه ، که مرد

دو دستش چرا ، بر کمر می برد

شاعر:
روح الله قناعتیان

اشعار شهادت حضرت عباس(علیه السلام)

تو کیستی که حرمت اسلام بند توست

معصوم، مستِ وصف مقام بلند توست
 

بدو تولدت چه شد ای ماه هل اتی

بوسه به دست های تو زد شاه لافتی
 

تو کیستی که معرفتت عین واجب است

دستت به دست فاطمه روز محاسبه است
 

ای عبد صالحی که شدی منتهای عرش

رفعت گرفت ذکر تو در ماورای عرش
 

در دل به جز "علی" به کسی جا نداده ای

نزد "احد" به گفتن "دو" پا نداده ای

 
ممسوس ذات بی بدل پنج تن شدی

هر لحظه جان فدای حسین و حسن شدی

 
روز جمل کنار حسن تا قدم زدی

آرایش سپاه جمل را بهم زدی

 
یک عمر می شود‌ شهدا در تحیرند

بر جایگاه اُخروی ات غبطه می خورند

 
ماه بلند نیمه شب این قبیله ای

فخرت همین بس است، کفیل عقیله ای

 
تسلیم محض بودی و حرفی نداشتی

حرف حسین را روی چشمت گذاشتی
 

ای قله ی کرامتِ بی وصف و دامنه

هستند ریزه خوار عطایت، ارامنه
 

بی گوهر ولایت تو می شوم ذلیل

باب الحوائجِ همه ی خلق، الدخیل
 

عقده گشای هر گرهِ کارهای ما

ای آخرین امید گرفتارهای ما
 

صحنت همیشه ملجأ و کهف امان ماست

نامت تسلی دل صاحب زمان ماست
 

هر وصفی از وفا و مرامت شنیده ام

در تکه پاره های امان نامه دیده ام
 

معصوم ها به پای غمت گریه می کنند

بر چوب سالم علمت گریه می کنند
 

بین فرات رفتی و لب هات تشنه ماند

جسمت میان لشکری از تیر و دشنه ماند
 

بر چشم های ناز تو چشم حسود خورد

در علقمه به چهره ی ماهت، عمود خورد

 
شرمندگی، تمام وجود تو را گرفت

وقتی که تیر حرمله، در مشک جا گرفت

 
پای حسین ماندی و نقش زمین شدی

یک عمر فخر مادرت ام البنین شدی

شاعر:
محمد جواد شیرازی

اشعار شهادت حضرت عباس(علیه السلام)

در حوالی تن تو بوی غم پیچیده

بوی بی کس شدن قافله هم پیچیده
 

دست تو قطع شد اما دل تو وصل من است

پنج انگشت تو بر چوب علم پیچیده
 

کعبه قافله بودی و طوافت کردند

تیرهم دور تنت چند قدم پیچیده
 

علی اکبر بدنش پخش شد اما تن تو

آنقدر نیزه فرو رفته به هم پیچیده

 
سرت از چند طرف ریخته بر دامن من

گیسوان تو به نیزه چه کنم پیچیده

 
چادر و مقنعه هارا همه محکم کردند

خبر کشتن تو بین حرم پیچیده

 
شمر برخیز و بیا کار مرا یکسره کن

نسخه قتل مرا این قد خم پیچیده

شاعر:
سید پوریا هاشمی

اشعار شهادت حضرت عباس(علیه السلام)

به عزم رزم به پا کرده شور محشر را

به یک‌نگاه به هم ریخته‌ست‌ لشکر را
 

ز هر کناره ببین صف‌کشیده دشمن و دوست

که تا نظاره کند مرتضای دیگر را
 

شنیدنی‌ست رجزهای رزمِ دیدنی‌اش

از او خوش است شنیدن أنا بن حیدر را
 

مجاهدی که چنین نافذالبصیره شده ست

به تیغ تیز دهد پاسخ ستمگر را
 

گره به ابروی خود زد، گره به کار عدو

امان‌نداد امان‌نامه‌ی مکرر را
 

پی شکستن تحریم دل به دریا زد

مگر که آب دهد غنچه های پرپر را

 
بر آتش است دل اهل خیمه چون اسفند

و إن‌ یکاد بخوانید این دلاور را

شاعر:
میلاد عرفان پور و محمد مهدی سیار

دیدگاه‌ها

ناشناس 08:10 - 1402/06/07

این اشعار خیلی زیباست پر از مضامین بلندومعانی دلنواز انشالله مولایم قمر بنی هاشم سرایندگان را در روز جزا شفاعت خواهد فرمود

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.