یادداشت تبلیغی:

سپاسگزاری از نعمت‌های الهی در کلام و سیرۀ امام حسین(علیه السلام)

تاریخ انتشار:
واژه سپاسگزاری، معادل واژه شکرگزاری است. واژه شکر، 75 مرتبه در قرآن کریم و به شکل‌های مختلف آمده است؛ چنانکه خطاب به خاندان داوود فرموده است: اى آل‌داود شکرگزارى کنید، اما عدۀ کمى از بندگان من شکرگزارند».

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|  ره توشه ماه محرم ۱۴۰۰، سپاسگزاری از نعمت‌های الهی در کلام و سیرۀ امام حسین(علیه السلام).

کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

اشاره

واژه سپاسگزاری، معادل واژه شکرگزاری است. واژه شکر، 75 مرتبه در قرآن کریم و به شکل‌های مختلف آمده است؛ چنانکه خطاب به خاندان داوود(علیه السلام) فرموده است: «اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُكْراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ؛[1] اى آل‌داود شکرگزارى کنید، اما عدۀ کمى از بندگان من شکرگزارند». واژه شکور در این آیه، صیغه مبالغه است و فزونى شکرگزارى و تکرار و تداوم آن با قلب، زبان و اعضا را مى‌رساند. تعبیر «افراد کمى از بندگان من شکرگزارند»، ممکن است براى بیان عظمت مقام گروه شکرگزاران باشد که افراد نمونه‌اى هستند و یا به این منظور باشد که کوشش کنید تا در زمره آنان در آیید تا بر جمع شاکران افزوده شود.[2] براى شکرگزاری سه مرحله بیان شده‏ است: شکر قلبی که همان تصور نعمت و رضایت و خشنودى نسبت به آن است؛ شکر زبانی که ثنا گفتن نعمت‌دهنده است و شکر ارکانی که هماهنگ ساختن اعمال با اعضا و جوارح در برابر آن نعمت است. انبیا و اولیای الهی و به‌ویژه اباعبداللّه الحسین(علیه السلام)، از جمله شکرگزاران درگاه باری تعالی هستند. در این مقاله سیره و کلام آن حضرت پیرامون سپاسگزاری از نعمت‌های الهی، شرح و بررسی می‌شود.

شکرگزاری زمینه‌ساز نعمت آینده

امام حسین(علیه السلام) شکرگزاری از نعمت‌ها را زمینه‌ساز نعمت آینده دانسته و فرموده است: «شُكرُكَ لِنِعمَةٍ سَالِفَةٍ يَقتَضِى نِعمَةً آنِفَةً؛[3] شکر تو بر نعمت گذشته، زمینه‌ساز نعمت آینده است». این سخن برخاسته از کلام وحی است که می‌فرماید: «لَئِن شَکَرتُم لَأَزِیدَنَّکُم...؛[4] اگر سپاسگزارى کنید، قطعاً [نعمتِ‏] خود را بر شما مى‌افزایم...».

شکر نعمت، نعمتت افزون کند   کفر، نعمت از کَفَت بیرون کند[5]

آنچه از نعمت‌هاى الهى را که می‌شناسیم، در برابر آ‌نچه که نمى‌شناسیم؛ قطره‏اى در برابر دریاست. نعمت‌هاى مادى و معنوى پروردگار آن‌چنان سر تا پاى وجود و محیط زندگى ما را فرا گرفته است که قابل شمارش نیستند: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَاتُحْصُوهَا؛[6] و اگر نعمت‌هاى خدا را شماره کنید، هرگز نمى‌توانید آن‌ها را به شماره آورید».

کنکاشی در کتاب‌هاى علوم ‌طبیعى، انسان‌شناسى، روان‌شناسى، گیاه‌شناسى و ...، گویای آن است که دامنه نعمت‌های الهی بسیار گسترده است.[7] به تعبیر سعدی، ادیب بزرگ ایران زمین:

هر نفسی که فرو می‌رود، ممدّ حیات است و چون بر می‌آید، مفرّح ذات؛ پس در هر نفسی، دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب

از دست و زبان که برآید    کز عهده شکرش به در آید[8]

بر اساس تحقیقات دانشمندان در بدن انسان، 37 تریلیون سلول وجود دارد که رقم شگفت‌انگیزی است.[9] این عدد به‌اندازه‌ای بزرگ است که فقط شمارش آن شاید صدها سال به ‌طول انجامد. این، تنها بخشی از نعمت‌هاى خداوند نسبت به بشر است. خداوند در درون خون انسان دو دسته گلبول آفریده است؛ میلیون‌ها گلبول قرمز که وظیفه آن‌ها رساندن اکسیژن هوا براى سوخت و ساز سلول‌هاى بدن، و میلیون‌ها گلبول سفید که وظیفه آن‌ها پاسدارى از سلامت ما در مقابل هجوم میکروب‌ها به بدن است. عجیب‌تر اینکه آن‌ها بدون استراحت و خواب دائماً در حال خدمت به انسان‌ هستند. آیا با این حال هرگز مى‌توان نعمت‌هاى بى‌پایان خداوند را شمارش کرد و شکر یک از هزار آن را به‌جا آورد؟

فرهنگ دینی به پیروان خود ‌می‌آموزد که هیچ‌ چیزی همچون شکر، عامل تداوم و افزایش نعمت‌های الهی نیست؛ بنابراین در گام اول باید نعمت‌های الهی را شناخت و در گام دوم دانست که نعمت‌ها ازآن خداست. در گام سوم باید توجه داشت که وظیفه داریم در مقابل این نعمت‌ها، شکرگزار باشیم و در گام چهارم، باید توفیق سپاسگزاری از درگاه خداوند را طلب کنیم. حال این سپاسگزاری می‌تواند به صورت قلبی یا زبانی و یا به صورت عملی و ارکانی باشد.

سجده شکر

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سوار بر شتر بود. از شتر پیاده شد و پنج بار سجده کرد، سپس سوار شده و به راه خود ادامه داد.

حاضران پرسیدند: ای رسول خدا! این کار بی‌سابقه بود، چرا پنج سجده انجام دادی؟

پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «جبرئیل با من ملاقات کرد و پنج مژده به من داد، من پیاده شدم و برای هر یک از آن مژده‌ها یک سجدۀ شکر به جا آوردم.[10]»[11]

به یاد نعمت

هشام بن اَحمر می‌گوید: همراه امام کاظم(علیه السلام) در اطراف مدینه، سوار بر مرکب بودیم. ناگاه امام کاظم(علیه السلام) به سجده افتاد و مدتی طول داد و سپس سربلند کرد و سوار بر مرکب خود شد.

عرض کردم: قربانت گردم! چرا سجدۀ طولانی انجام دادی؟ فرمود: «إِنَّنِي ذَكَرْتُ نِعْمَةً أَنْعَمَ‏ اللَّهُ‏ بِهَا عَلَيَ‏ فَأَحْبَبْتُ‏ أَنْ أَشْكُرَ رَبِّي؛[12] من هنگام حرکت به یاد نعمتی افتادم که خداوند به من عطا فرموده است، دوست داشتم پروردگارم را به سبب آن نعمت شکر کنم.»[13]

عرفه، عرفان شکرگزاری حسینی

در منظومه سخنان گوهربار اباعبداللّه الحسین(علیه السلام)، چندین دعا به جای مانده است که معروف‌ترین و بلندآوازه‌ترین آن‌ها، دعای آن حضرت در روز عرفه و در صحرای عرفات است. حضرت در بخشی از این دعا فرموده است: «وَ اِنْ سَئَلْتُکَ اَعْطَیْتَنى وَ اِنْ اَطَعْتُکَ شَکَرْتَنى وَاِنْ شَکَرْتُکَ زِدْتَنى؛[14]و اگر بخواهم از تو، به من عطا کنی و اگر اطاعتت کنم، شکرگزاری کنى و اگر سپاسگزاری‌ات کنم، بر من بیفزایى».

یکی از صفاتی که حضرت در این دعا برای خداوند ذکر کرده‌ است، صفت شکر است: «وَ اِنْ اَطَعْتُکَ شَکَرْتَنى». امام(علیه السلام) در این بخش از دعای عرفه به شکرگزاری خداوند از بنده اشاره کرده است. در واقع تشکر، امری دوسویه است و خداوند به اندازه‌ای که بندگان در مسیر طاعت او گام بر می‌دارند، آن‌ها را مشمول مواهب و الطاف خویش می‌سازد، از آن‌ها تشکر و سپاسگزارى می‌کند و از فضل خود بیش از آنچه استحقاق دارند، بر آن‌ها می‌افزاید: «فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِه؛[15] اما کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پاداش‌شان را به طور کامل مى‌دهد و از فضل و احسان‌اش بر آنان مى‌افزاید».

ابن‌منظور در معنای شکر می‌گوید: «شکر، شناخت احسان و نشر آن است که در وصف خدا و بنده هر دو آمده است».[16] قرآن نیز در وصف خداوند می‌فرماید: «إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ؛[17] پروردگارمان بسیار آمرزنده و عطاکننده پاداش فراوان در برابر عمل اندک است». همچنین در وصف بنده خود، حضرت نوح(علیه السلام) می‌فرماید: «إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً؛[18] مسلماً او بنده‌اى بسیار سپاسگزار بود». البته شکرگزاری انسان هیچ‌گاه نمی‌تواند معنای واقعی به خود بگیرد؛ زیرا در برابر نعمت‌هایی که خداوند به انسان داده است، ستایش و سپاس او را نمی‌توان به جای آورد؛ چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرموده است:

به موسی(علیه السلام) وحی شد: «ای موسی! شکری که سزاوار من است، به ‌جای آور». موسی(علیه السلام) عرض کرد: «پروردگارا! چگونه شکر کنم تا شایسته مقام احدیت تو باشد؛ در صورتی که همان شکر کردن به تو هم نعمت است و باید شکر آن را هم به جا بیاورم؟». خطاب آمد: «ای موسی! همین حالا که گفتی این شکر هم نعمتی از جانب من است؛ شکر مرا ادا کردی».[19]

امام حسین(علیه السلام) با عالی‌ترین مضامین به سپاسگزاری از معبود خود پرداخته و فرموده است: «كُلُّ ذلِكَ إِكْمالًا لَاَنْعُمِكَ عَلَيَّ وَ إِحْساناً الَيَّ‏؛ همه این لطف‌ها را فرمودى تا نعمت و احسانت را بر من به حد کمال رسانى». سپس در ادامه فرمود:

فَسُبْحانَكَ سُبْحانَكَ مِنْ مُبْدِئ مُعِيدٍ حَمِيدٍ مَجِيدٍ، وَ تَقَدَّسَتْ أَسْماؤُكَ، وَ عَظُمَتْ آلاؤُكَ، فَأَيَّ أَنْعُمِكَ، يا إِلهِي احْصِي عَدَداً أَوْ ذِكْراً، أَمْ أَيَّ عَطاياكَ أَقُومُ بِها شُكْراً، وَ هِيَ يا رَبِّ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ يُحْصِيهَا الْعادُّونَ، أَوْ يَبْلُغَ عِلْماً بِها الْحافِظُونَ؛[20]پس منزهی تو، منزهی تو که آفریننده‌ای و باز گرداننده‌ای و ستوده‌ای و بزرگواری، نام‌هایت مقدس است و نعمت‌هایت بزرگ. خدایا! کدام یک از نعمت‌هایت را به شماره آورم و یاد کنم، یا برای کدام‌ یک از عطاهایت به سپاسگزاری برخیزم؛ در حالی که پروردگارا، عطاهایت بیش ازآن است که شماره‌گران برشمارند، یا اینکه یاددارندگان در دانش به آن‌ها برسند.

امام حسین(علیه السلام) در بخش دیگری از این دعا، جهت سپاسگزاری از خداوند به نعمت‌هایی اشاره می‌‌‌کند که خدا از ابتدای خلقت بدون هیچ منتی در اختیار انسان قرار داده و او را به‌گونه‌ای خلق کرده است که بتواند از تمام نعمت‌های الهی در عالم بهره ببرد:

فَابْتَدَعْتَ خَلْقِي مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى‏، ثُمَّ أَسْكَنْتَنِي فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ، بَيْنَ لَحْمٍ وَ جِلْدٍ وَ دَمٍ، لَمْ تُشْهِدْنِي بِخَلْقِي، وَ لَمْ تَجْعَلْ إِلَيَّ شَيْئاً مِنْ أَمْرِي. ثُمَّ أَخْرَجْتَنِي إِلَى الدُّنْيا تامّاً سَوِيّاً، وَ حَفِظْتَنِي فِي الْمَهْدِ طِفْلًا صَبِيّاً، وَ رَزَقْتَنِي مِنَ الْغَذاءِ لَبَناً مَرِيّاً، وَ عَطَفْتَ عَلَيَّ قُلُوبَ الْحَواضِنِ، وَ كَفَّلْتَنِي الأُمَّهاتِ الرَّحائِمَ، وَ كَلَأْتَنِي مِنْ طَوارِقِ الْجانِّ؛[21]پس وجودم را پدید آوردى از نطفه ریخته‌ شده و در تاریکی‌‌هاى سه‌گانه[22]میان گوشت و خون و پوست جایم دادى، و مرا در آفرینش وجودم گواه نگرفتى و چیزى از کار خلقتم را به من واگذار ننمودى؛ سپس براى آنچه در علمت از هدایتم گذشته بود، مرا کامل به دنیا آوردى و در کودکى و خردسالى در میان گهواره محافظت نمودى، و از بین غذاها شیر گوارا نصیبم کردى و دل دایه‌ها را بر من مهربان نمودى، و مادران پر مهر را به پرستارى‌ام گماشتى، و از آسیب‌هاى پریان نگهدارى فرمودى... .

حضرت با بیان این مطالب، درصدد است تا انسان‌ها را به اندیشه در خلقت خود دعوت کند تا با مشاهده آن نعمت‌ها، به خالق خود توجه پیدا کنند و بدانند که چه نعمت‌هایی در اختیار آنان است و فقط به کمبودها و عیب‌هایی که محصول خود انسان است، نیندیشند و از زیبایی‌های عالم لذت ببرند. بنابراین اگر دعاى عرفه با این زاویه ‌دید بررسی شود، سراسر شکر و سپاسگزاری از نعمت‌های الهی است. نمونه آن سوره «الرحمن» در قرآن کریم است که با برشمردن نعمت‌های الهی، انسان‌ها را به تدبر در آن نعم فرا خوانده و به مبدأ آن نعمت سوق می‌دهد؛ چنانکه بعد از شمردن هر نعمت این‌گونه می‌فرماید: «فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ؛[23] پس کدام ‌یک از نعمت‌هاى پروردگارتان را انکار مى‌کنید». حضرت با این سخن، به دنبال آن است تا شوق بندگی را در بندگان ایجاد کند و حق سپاسگزاری بر هر نعمت را یادآورد شود.

عاشورا، جلوه سپاسگزاری حسینی

سپاسگزاری، از واژه‌هایی است که در فرهنگ تمام انبیا و اولیای الهی رخ می‌نماید. یکی از نمونه‌های صبر و شکرگزاری به درگاه خداوند، حضرت ایوب نبی(علیه السلام)[24] است. در روایت آمده است که حضرت ایوب(علیه السلام)، فرزندان و ثروت فراوانی داشت و همیشه شکرگزار خدای خود بود تا اینکه شیطان خواست نشان بدهد شکرگزاری ایوب7، به خاطر نعمت‌هایی است که به او داده شده است و با ابتلای به فقر و بیماری، شکرگزار نخواهد بود. از این ‌رو خداوند به شیطان اجازه داد که بر دنیاى او مسلط گردد. شیطان از خدا خواست اموال سرشار ایوب7، زراعت، گوسفندانش و نیز فرزندان او از میان بروند و آفات و بلاها در مدت کوتاهى، آن‌ها را از میان برد؛[25] اما ایوب(علیه السلام) هیچ‌گاه کُفر نورزید و به مدت هفت سال صبر نمود.[26] همواره شکرگزار خدا بود تا اینکه از خداوند کمک خواست و خدا نیز دعایش را مستجاب کرد[27] و به تمام رنج‌هایش پایان داد و دولت و ثروتش را به او باز گرداند.[28]

سپاسگزاری و شاکر بودن، یکی از مهم‌ترین رموز موفقیت در انسان‌های موفق است. این ویژگی به صورت عام در سراسر زندگی حضرت اباعبداللّه الحسین(علیه السلام) جلوه‌نمایی می‌کند و به طور خاص در جریان کربلا رخ می‌نماید؛ تا آنجا که حضرت، فرزندان و یاران باوفایش در سخت‌ترین شرایط، لحظه‌ای زبان به شکایت نگشودند و در همه ‌حال شکرگزار خداوند متعال بودند. در این بخش به برخی از صحنه‌های شکرگزاری امام(علیه السلام) در حوادث کربلا اشاره می‌شود.

1. سپاسگزاری از نعمت نبوت

امام زین‌العابدین(علیه السلام) مى‌فرماید:

[غروب عاشورا بود] من با آنکه بیمار بودم، نزدیک رفتم تا سخنان پدرم با اصحاب را بشنوم. امام حسین(علیه السلام) یاران خویش را جمع کرد و به ایشان فرمود: «أُثْنِي‏ عَلَى‏ اللَّهِ‏ أَحْسَنَ‏ الثَّنَاءِ وَ أَحْمَدُهُ‏ عَلَى‏ السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَحْمَدُكَ عَلَى أَنْ أَكْرَمْتَنَا بِالنُّبُوَّةِ؛ بهترین ستایش‌ها را به پیشگاه خداوند عرضه مى‌دارم و در سختى و راحتى او را مى‌ستایم. پروردگارا! من تو را سپاس مى‌گویم که ما را با پیامبرى گرامى داشتى»؛ پیامبری که به تعبیر قرآن، الگوی زندگی بشریت است: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَه؛[29] یقیناً براى شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوى نیکویى است».

2. سپاسگزاری در آموختن قرآن

حضرت در ادامه سپاسگزاری خود فرمود: «وَ عَلَّمْتَنَا الْقُرْآنَ؛ و [سپاسگزارم که] قرآن به ما آموختى»؛ قرآنی که راه هدایت را به ما می‌آموزد و ما را به صراط مستقیم هدایت می‌کند: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‏ هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبيراً؛[30] بى‌تردید این قرآن به استوارترین آیین هدایت مى‌کند، و به مؤمنانى که کارهاى شایسته انجام مى‌دهند، مژده مى‌دهد که براى آنان پاداشى بزرگ است».

3. سپاسگزاری در دین‌شناسی

امام حسین(علیه السلام) در ادامه سپاسگزاری از درگاه خداوند می‌فرماید: «وَ فَقَّهْتَنَا فِي الدِّينِ وَ جَعَلْتَ لَنَا أَسْمَاعاً وَ أَبْصَاراً وَ أَفْئِدَةً فَاجْعَلْنَا مِنَ الشَّاكِرِينَ؛[31] و ما را در دین فقیه قرار دادى و براى ما چشم و گوش (بینش و شنوایى) و دل قرار دادى. پس ما را در زمره سپاسگزاران قرار بده». از آنجایی که دین، نسخه تکامل انسان است و می‌تواند در صورت حضور هم فرد و هم جامعه را به رشد و تعالی برساند و هم دنیا و آخرت او را اصلاح کند، امام7 به این مهم اشاره کرده و در مقام سپاسگزاری از درگاه خداوند بر آمده و به انسان‌ها آموخته است که ارزش دین تا به کجاست.

4. سپاسگزاری در لحظه جان دادن

اباعبداللّه الحسین(علیه السلام) از سپاسگزاری در درگاه خداوند، لحظه‌ای غافل نشد و در آخرین لحظات عمر گرانبهایش با خداى خود این‌گونه مناجات ‌‏کرد:

اللَّهُمَّ! مُتَعالِىَ الْمَکانِ، عَظیمَ الْجَبَرُوتِ...، قَریبٌ إِذا دُعیتَ، مُحیطٌ بِما خَلَقْتَ، قابِلُ التَّوْبَةِ لِمَنْ تابَ إِلَیْکَ، قادِرٌ عَلى‏ ما أَرَدْتَ، وَ مُدْرِکٌ ما طَلَبْتَ، وَ شَکُورٌ إِذا شُکِرْتَ... فَاجْعَلْ لَنا مِنْ أَمْرِنا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ؛[32] خدایا! اى بلند جایگاه! بزرگ جبروت!... هر گاه تو را بخوانند، نزدیکى؛ بر آفریده‌‌ها احاطه دارى؛ توبه‌‌پذیر توبه‌کنندگانى؛ بر هر چه اراده کنى، توانایى؛ و به هر چه بخوانى، مى‌‌رسى؛ چون سپاست گویند، سپاسگزارى ...پس در کار ما گشایش و برون‌رفتى قرار ده به مهربانیت، اى مهربان‌ترین مهربانان.

آن‌گاه افزود: «صَبْراً عَلى‏ قَضائِکَ یا رَبِّ لا إِلهَ سِواکَ، یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ... احْکُمْ بَیْنی وَ بَیْنَهُمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْحاکِمینَ؛ پروردگارا! بر قضا و قدرت شکیبایى مى‏‌ورزم، معبودى جز تو نیست، اى فریادرس دادخواهان!...میان ما و اینان داورى کن که تو بهترین داورانى» و در حالی این جهان فانی را وداع کرد که زبان شکور داشت و خداوند را بر نعمات مادی و معنوی سپاس‌گوی بود.

فهرست منابع

کتب

ابن‌بابویه، محمد بن على؛ الخصال‏؛ تحقیق على‌اکبر غفارى؛ چاپ اول، قم: ‏ناشر جامعه مدرسین‏، 1362 ش.‏
ابن‌طاووس، على بن موسى‏؛ الإقبال بالأعمال الحسنة؛ چاپ اول‏، قم: ناشر دفتر تبلیغات اسلامى،‏ 1376 ش‏.
ابن‌منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب؛ تحقیق جمال‌الدین‏ میردامادى؛ چاپ سوم‏، بیروت‏: ناشر دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، 1414ق.‏
حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد؛ دیوان حافظ؛ چاپ سوم، تهران: انتشارات پارامیس، 1389 ش.
حلوانى، حسین بن محمد؛ نزهة الناظر و تنبيه الخاطر؛ تحقیق مدرسة الإمام المهدی4؛ چاپ اول،‏‏ قم‏: مدرسة الإمام المهدی4، ‏1408ق.
سعدی شیرازی، مُصلح بن عبداللّه؛ گلستان؛ به کوشش خلیل خطیب رهبر، چاپ سوم، [بی‌جا]: انتشارات صفی علیشاه، 1364ش.
 شریفی، محمود؛ موسوعة کلمات الامام الحسین؛ چاپ اول، قم: نشر معروف، 1373ش.
فتال نیشابورى، محمد بن احمد؛ روضة الواعظين و بصيرة المتعظين؛ چاپ اول، قم‏: انتشارات رضى‏، 1375ش‏.
مجلسى، محمدباقر؛ ‏بحار الأنوار؛ چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏،1403ق.
محمدی اشتهاردی، محمد؛ داستان دوستان؛ چاپ هشتم، ویرایش دوم، قم: موسسه بوستان کتاب، 1400ش.
مفضل بن عمر؛ توحید المفضل؛ تحقیق: کاظم مظفر؛ چاپ سوم، قم: انتشارات داوری، [بی‌تا].
مکارم شیرازى، ناصر؛ تفسير نمونه؛ چاپ اول، تهران: دارالکتب الإسلامیة، 1374ش.
سایت

خبرگزاری ایسنا؛ «بدن انسان چه تعداد سلول دارد؟»؛ 25/08/1394، کد خبر: 94082514908.

نگارنده: حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود حکیمیان پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

[1]. سبأ: 13.

[2]. ناصر مکارم شیرازی؛ تفسير نمونه؛ ج ‏18، ص 42.

[3]. حسین بن محمد حلوانى؛ نزهة الناظر و تنبیه الخاطر؛ ص80؛ محمود شریفی؛ موسوعة کلمات الامام الحسین7؛ ص 767.

[4]. ابراهیم: 7.

[5]. ضرب‌المثل معروفی که با توجه به آیه 7 سوره ابراهیم و از این بیت مولانا گرفته شده است:

شکر قدرت، قدرتت افزون کند            جبر، نعمت از کفت بیرون کند

[6]. ابراهیم: 34.

[7]. ناصر مکارم شیرازی؛ تفسير نمونه؛ ج‏10، ص359.

[8]. مصلح بن عبداللّه سعدی شیرازی؛ گلستان؛ ص4.

[9]. خبرگزاری ایسنا؛ «بدن انسان چه تعداد سلول دارد؟»؛ 25/08/1394، کد خبر: 94082514908.

https://www.isna.ir/news/94082514908

[10]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی، ج 2، ص 98.

[11]. محمد محمدی اشتهاردی؛ داستان دوستان؛ ص 674.

[12]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی، ج 2، ص 98.

[13]. محمد محمدی اشتهاردی؛ داستان دوستان؛ ص 674.

[14]. على بن موسى ابن‌طاووس‏؛ الإقبال بالأعمال الحسنة؛ ج ‏2، ص 76.

[15]. نساء: 173.

[16]. محمد بن مکرم ابن‌منظور؛ لسان العرب؛ ج ‏4، ص 423.

[17]. فاطر: 34.

[18]. اسراء: 3.

[19]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 2، ص 98.

[20]. على بن موسى ابن‌طاووس‏؛ الإقبال بالأعمال الحسنة؛ ج ‏2، ص 76.

[21]. همان، ج ‏2، ص 75.

[22]. تعبیر به «ظُلُماتٍ ثَلاثٍ؛ ظلمت‌هاى سه‏گانه» اشاره به ظلمت شکم مادر، ظلمت رحم و مشیمه (کیسه مخصوصى که جنین در آن قرار دارد) است که در حقیقت سه پرده ضخیم است که بر روى جنین کشیده شده است. همین معنا را امام باقر7 خطاب به مفضل بیان کرده است: «اى مفضل! سخن خود را با بیان آفرینش انسان آغاز می‌کنیم... تدبیر چنان شد که جنین، در رحم در پس سه ظلمت، پوشیده ماند: شکم، رحم و بچه‌‌دان». ناصر مکارم شیرازی؛ تفسير نمونه؛ ج ‏19، ص 384؛ مفضل بن عمر؛ توحید المفضل؛ تحقیق: مظفر کاظم‏، ص 49.

[23]. الرحمن: 13.

[24]. سرگذشت حضرت ایوب در چندین سوره از قرآن آمده است؛ از جمله: آیه 163 نساء، ٱیه 84 انعام، آیات 83 و 84 انبیاء و ایات 41 تا 44 سوره ص.

[25]. ناصر مکارم شیرازی؛ تفسير نمونه؛ ج ‏19، ص 294.

[26]. محمد بن على صدوق؛ الخصال‏؛ ج 2، ص 399.

[27]. محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج ‏12، ص 350 و 351.

[28]. ناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه؛ ج ۱۹، ص ۲۹۴.

[29]. احزاب: 21.

[30]. اسراء: 9.

[31]. محمد بن احمد فتال نیشابورى؛ روضة الواعظين و بصيرة المتعظين؛ ج ‏1، ص 183.

[32]. محمد باقر، مجلسی؛ بحار الأنوار؛ ج‏98، ص 348.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.