ره توشه خانواده محرم ۱۴۰۰

عوامل افول ارزش‌ها در خانواده معاصر

تاریخ انتشار:
خانواده، سنگ‌‌بنای‌ جامعه‌ بزرگ‌ انسانی‌ است‌ و در استحکام‌ روابط‌ اجتماعی‌ و رشد اعضای‌ جامعه، نقش بنیادین‌ دارد. تلاش‌ در جهت‌ استحکام‌ خانواده‌ و استوارسازی‌ روابط‌ درون‌ این‌ سیستم، زمینه‌ را برای‌ سلامت‌ اخلاقی‌ و سعادت‌ عمومی جامعه‌ فراهم‌ می‌کند...

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ

مقدمه:

خانواده، سنگ‌‌بنای‌ جامعه‌ بزرگ‌ انسانی‌ است‌ و در استحکام‌ روابط‌ اجتماعی‌ و رشد اعضای‌ جامعه، نقش بنیادین‌ دارد. تلاش‌ در جهت‌ استحکام‌ خانواده‌ و استوارسازی‌ روابط‌ درون‌ این‌ سیستم، زمینه‌ را برای‌ سلامت‌ اخلاقی‌ و سعادت‌ عمومی جامعه‌ فراهم‌ می‌کند. یکی از نقش‌های خانواده،‌ انتقال‌ ارزش‌ها‌ به معنای رفتارهای خوب یا بد، شایسته و ناشایست، مطلوب و نامطلوب از نسلی‌ به‌ نسل‌ دیگر است. ارزش­ها، معیار انتخاب یک خانواده مطلوب و نیز ملاک تعیین رفتارهای اعضای خانواده است. ارزش‌ها، همچون قطب‌نمایی هستند که جهت‌یابی اخلاقی و عملی را نشان می‌دهند و بر تصمیم‌گیری و اقدامات روزمره افراد تأثیر می‌گذارند.[1] بنابراین سبک زندگی فرد، بازتابی از ارزش‌های او و هنجارهایی است که به این ارزش‌ها مربوط می‌شوند. این ارزش‌ها از دیدگاه اسلام به بینش و منش افراد وابسته است؛ مانند بينش درست نسبت به نظام هستی، منش درست (ايمان و عمل صالح) در مقابل خدا، تقوا داشتن[2] نسبت به خود (عدم ظلم به خود)[3] و ديگران (احساس مسئوليت نسبت به خانواده و جامعه).[4] برای تشخيص هر ارزشی به سه روش عقل، تجربه و وحی نياز است و از آنجا که خانواده، اولین و مهم‌ترین محیط تربیتی انسان‌هاست، راه این تشخیص باید ابتدا از طریق خانواده به فرزندان آموزش داده شود.[5] خانواده‌ نیز موظف است ارزش‌های حقیقی را گسترش دهد و برای ريشه‌کنی ارزش‌های کاذب بکوشد.[6]
امروزه خانواده معاصر به دلیل رشد سریع تکنولوژی و پیشرفت روزافزون حوزه‌های ارتباطی، ماهواره‌ها و فضای مجازی، در معرض تحولات پرشتاب و در دنيايی از ارزش‌های متعارض قرار دارد؛ دنيايی که در آن، گروه‌های اجتماعی متأثر از فرهنگ غرب، می‌کوشند ارزش‌هایی همچون مانند فردگرایی، افزایش سن ازدواج، تجردزیستی و راحت‌طلبی را در جامعه ترویج کنند.[7] این امر موجب بروز مشکلات بسیاری در خانواده‌های معاصر شده است؛ مانند کاهش روحیه سازش‌پذیری، ضعف کارآمدی خانواده در حمایت و مراقبت فرزندان و کنترل و نظارت بر آن‌ها، نبود وجود آرامش روانی و تأمین نیازهای عاطفی و افزایش آمار طلاق. ریشه‌یابی این مسئله، گویای وجود عوامل متعددی در حیطه‌های مختلف فردی، اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نیز ضعف عملکرد نهاد­های فرهنگ‌ساز مانند حوزه‌های علمیه، آموزش و پرورش، دانشگاه‌ها، صداوسیما و... است که باعث نابودی ارزش‌ها در خانواده شده‌اند. در این مقاله به بررسی نقش «ضعف باورهای دینی و آزادی‌خواهی و جابه‌جایی ارزش‌ها» در افول ارزش‌های خانواده پرداخته می‌شود.

1. تعریف و اهمیت ارزش
ارزش‌ها، باورهاى ریشه‌دارى‏ هستند که هنگام بررسی خوبى‌ها، بدى‌ها و کمال مطلوب به آن رجوع مى‌شود.[8] واژه «ارزش»، شامل همه ارزش‌های علمی، عقلانی، سياسی، اقتصادی، اجتماعی، مديريتی، زيستی، دينی، اعتقادی و اخلاقی است و برخی نویسندگان حدود 140 تعريف متفاوت از آن ارائه کرده‌اند.[9] استاد مطهری در بيان منشأ پيدايش ارزش می‌گويد: «اگر چيزی به هر نوعی كمالی برای انسان باشد و رايگان و به سادگی در دسترس او نباشد و قابل انحصار هم باشد، اينجا ارزش پيدا می‌شود... امور معنوی هم به همين دليل ارزش پيدا می‌كند».[10]
ارزش‌ها به زندگی انسان رنگ و جهت می‌‌دهند؛ به‌گونه‌ای که می‌توان گفت ارزش‌های هر فرد، نشان‌دهنده شخصیت اوست؛ چنانکه امام علی(ع) فرموده است: «ارزش هر کس، به اندازه همت اوست»[11] و «ارزش هر فرد، به آن چیزى است که دوست دارد».[12]

2. ارزش‌های خانوادگی و نقش خانواده در انتقال آن
بررسی نگاه اسلام نسبت به هدف تشکیل خانواده، به تشخیص و تعیین دقیق ارزش‌های خانواده کمک می‌کند. از نظر اسلام، تشکیل خانواده برای رسیدن به آرامش،[13] عبودیت[14] و سعادت دنیوی و اخروی است و هر رفتار و گفتاری که در جهت زمینه‌سازی تحقق این هدف باشد، ارزشمند است؛ از جمله اعتقاد به خداوند و اوليای او، محبت اهل‌بیت:، بندگی خداوند، پاكدامنی و رعايت پوشش اسلامی، ابراز محبت به اعضای خانواده، حُسن خلق، آراستگی، سخاوتمندی، غيرت، خوش‌گمانی، آرامش‌بخشی، استقامت در برابر مشكلات، وفاداری و نرم‌خويی.[15]
ارزش‌های خانواده از نظر اسلام، در گرو تحقق ارزش‌های الهی مربوط به روابط خانوادگی انسان است که پیوند محکمی با اطاعت و بندگی خدا در سطح الزامات و رعایت حقوق خانوادگی دارد. وقوع این امر، مستلزم وجود تقوا در اعضای خانواده است. ارزشمندی تقوا از آنجا روشن می‌شود که خداوند در مقابل نعمت حیات، از انسان «پرهیزگاری» را مطالبه می‌کند و انسانِ باتقوا را با کرامت‌ترین انسان‌ها می‌داند: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ».[16]
یکی از مصادیق تقوا، ایفای نقش هر فرد در قبال خانواده در جهت کسب رضای الهی است؛ چنانکه در آموزه‌های دینی ترسیم شده است. برای مثال در روایتی به ارزش نقش نان‌آوری مرد چنین اشاره شده است: «إِنَ‏ أَرْضَاكُمْ‏ عِنْدَ اللَّهِ‏ أَسْبَغُكُمْ‏ عَلَى‏ عِيَالِهِ‏؛[17] خداوند از آن کسی خشنودتر است که خانواده خود را بیشتر در رفاه و نعمت قرار دهد». همچنین خداوند برای تبیین ارزشمندی نقش قوامیت مرد در خانواده، از تعابیری همچون «فضل» استفاده کرده است.[18] این موارد، ارزش‌هایی است كه پدر و مادر باید ضمن عملی کردن‌شان، آن‌ها را به فرزندان خود نیز انتقال دهند.[19] در این راستا والدین باید به فرزندان هنگام انجام رفتارهایى که با ارزش‌های خانواده هماهنگ است، پاداش دهند و در برابر رفتارهایى که با آن هماهنگ نیست، آن‌ها را تنبیه و مجازات کنند.[20] بدین ترتیب خانواده، اولین نظام برای حفظ و انتقال ارزش‌هایی همچون امنيت و آرامش روانی، پرورش نسل جديد، اجتماعی كردن فرزندان و برآورده ساختن نيازهای عاطفی و تربيت آن‌ها شمرده می‌شود.[21] در جامعه معاصر، خانواده دستخوش تحولات بنیادین و عمیقی در دگرگونی ارزش‌ها شده است و نوگرایی و مظاهر آن (به‌ویژه فردگرایی، آزادی‌خواهی، لذت‌طلبی)، ریشه این تغییرات و عامل ایجاد بحران‌های اخلاقی در خانواده شده است.[22]

3. علل تزلزل ارزش‌ها
الف. ضعف باورهای دینی
یکی از چالش‌های خانواده معاصر، تهاجم فرهنگی جهان غربی است که از طریق گستردگی و نفوذ روزافزون رسانه‌های جمعی مدرن و به طور غیرمستقیم، سبک زندگی و باورهای ضد دینی خود را ترویج می‌دهد. غرب در راستای رسیدن به این هدف، ابتدا جایگاه دین را در میان خانواده‌ها متزلزل کرد و سپس افکار غیردینی را در رسانه‌هایی که مورد استفاده خانواده‌هاست، گسترش داد. بدین ترتیب ارزش‌ها در خانواده، افول و سبک زندگی غربی در زندگی مردم رسوخ کرد. بنابراین یکی از مهم‌ترین عوامل نابودی ارزش‌ها در خانواده معاصر، ضعف ایمان و فاصله‌گیری از معارف دینی و دنیاگرایی (سکولاریسم) است.
سکولاریسم، سبک زندگی خانواده‌های معاصر را از آخرت‌گرایی به دنیاطلبی، و از ساده‌زیستی به سمت تجمل‌گرایی و اشرافی‌گری تغییر داد و با تضعیف ارزش‌های دینی، بسیاری ارزش‌های دیگر همچون گذشت و ایثار و فداکاری، به منفعت‌طلبی و خودپسندی تبدیل شد. در خانواده‌های معاصر، پدر و مادرها اهمیت چندانی برای تربیت دینی فرزندان قائل نیستند؛ چنانکه رسول‌خدا(ص) فرموده است: «بدا به حال بچه‌هاى آخرالزمان، از طرف پدرهاى ایشان». از حضرت سؤال شد: «یا رسول‌الله، از پدرهاى مشرک؟». حضرت فرمود: «خیر؛ از پدرهاى مؤمن که واجبات را به فرزندان خود تعلیم نمى‌دهند».[23]
غرب می‌کوشد از تمام امور مربوط به دین و قرآن و اهل‌بیت: قداست‌زدايی كند تا در نتیجه بسیاری از ارزش‌های فطری و اخلاقی مورد سفارش دین، مانند احترام، وفاداری، توجه به حقوق اعضای خانواده را به نابودی بکشاند.[24]
خانواده‌های معاصر متأثر سبک زندگی غربی، به‌تدریج دچار دنیاگرایی، رفاه‌زدگی مادی، لذت‌جویی بی‌حد و حیات حیوانی به دور از معنویات و اخلاق می‌شوند و تمام تلاش آنان پیرامون مسائل مادی خلاصه می‌شود. جالب است که برخی افراد، انسان بی‌بندوبار، رفاه‌طلب، سودجو، ثروت‌اندوز، بی‌دین و لامذهب را انسانی متمدن، متشخص و هماهنگ با زندگی مدرن امروزی می‌دانند.

ب. آزادی‌طلبی
یکی از مهم‌ترین ابزار غرب برای تغییر سبک زندگی، ترویج باور به آزادی‌طلبی(لیبرالیسم) است. با ورود تفکر آزادی‌طلبی به خانواده معاصر، بسیاری از ارزش‌ها افول کرد، برای مثال ارزش خدامحوری به انسان‌محوری تبدیل شد. همچنین همدلی و همراهی و هم‌کلامی و همکاریِ میان اعضای خانواده، به فردگرایی و خودخواهی و خودپسندی و خودمشغولی نبدیل شد. طبق نظریه آزادی‌طلبی، انسان موجودی کاملاً آزاد و مستقل است و در شناخت سعادت خود و راه رسیدن به آن خود‌کفاست؛ آزاد از هر گونه تکلیف و الزام بیرونی.[25] در این شرایط، انسان به قدری بر عقل خود تکیه دارد که گاهی به حذف دین از زندگی می‌رسد و تصور می‌کند دین، موضوعی خصوصی میان فرد و پروردگارش است.[26]
با گرایش خانواده‌های امروزی به آزادی‌طلبی، دیگر اقتدار والدین بر فرزندان تحميل‌شدنی نيست و تعيين رفتار فرزند بر عهده خود اوست. بسیاری از فرزندان امروزی نیز تحت تأثیر لیبرالیسم، التزامی به آداب و رسوم دینی ندارند؛[27] زیرا هيچ ارزشی برایشان با آزادی برابری نمی‌کند و آزادی، عالی‌‌ترين هدف‌شان در زندگی است.[28]
در خانواده معاصر، هر کدام از اعضا به آزادی بی‌قید و شرط علاقه دارند و می‌خواهند مقررات خانواده را نادیده بگیرد و در راه ارضای تمایلات خویش، از آزادی‌های بی‌حساب و کتاب استفاده کنند. بنابراین ارزش‌های خانواده و حرمت میان اعضای خانواده، از بین می‌رود و برای افراد، تنها آزادی و لذت‌طلبی ارزشمند است و التزام به آموزه‌های دینی همچون نماز، روزه و حجاب، امری دل‌بخواهی است.
در سبک زندگی غربی که در حال نفوذ به خانواده معاصر است، پدر و مادر فقط به جهت قانونِ طبیعت، زمینه‌ساز تولد فرزند هستند و تا مدتی از او مراقبت می‌کنند. وقتی فرزند به سن استقلال و انجام کارهای شخصی برسد، شأن پدر در حد یک کارگر برای تأمین مخارج و مادر هم در حد یک خادم برای انجام وظایفی مانند آشپزی و شستشوی لباس و ... پایین می‌آید. در چنین خانواده‌ای، پدر و مادر هیچ نقشی در تربیت فرزند ندارند؛ فرزند نیز رها و آزاد است و هیچ وظیفه‌ای در مقابل والدین ندارد. این در حالی است که فرزندان یک خانواده اسلامی، نقش‌های معین دارند و تکالیفی را در رابطه با پدر و مادر و خانواده به عنوان یک نهاد، به عهده دارند.
امروزه برنامه‌های ماهواره‌ای این ارزش‌ها را دگرگون معرفی می‌کنند؛ برای مثال یک دختر یا پسر جوان در خانواده لیبرال را آزاد از تعهدات به پدر و مادر و نهاد خانواده نشان می‌دهند. چنین تصویری باعث تعارض نقشی در فرد می‌شود؛ در حالی که فرهنگ و واقعیات زندگی، تکالیف دیگری برای او تعریف کرده و متناسب با این تکالیف، حقوق متقابلی نیز برای او در نظر گرفته است که فرزند یک خانواده غربی، از آن‌ها محروم است.

ج. جابه‌جایی ارزش‌ها
غرب می‌داند که ستون خیمه خانواده در اسلام، زن است و تا زمانی که برای زن، نقش مادری و همسری ارزشمند می‌باشد، خانواده استحکام دارد و محیطی برای سعادتمندی افراد و زمینه‌ای برای پیشرفت جامعه است؛ از این رو برای تحقق اهداف خود، گام اول را از این نقطه آغاز، و زن را از محیط منزل دور کردند و در این راستا شعار دفاع از حقوق زنان را سر دادند.[29] این تفکر برای رهايی مطلق زنان از قيد مردان، اولویت فعالیت‌های اجتماعی برای زنان، عدم ازدواج، سقط جنين و ... را ترويج می‌کند.[30] با تأثیرپذیری از این دیدگاه در خانواده معاصر، فعالیت‌های خارج از منزل، تحصیل، اشتغال و تجردگزینی برای زنان ارزش دارد[31] و دیگر نقش همسری و مادری ارزشمند نیست.[32]
دشمنی فمينيست‌ها با خانواده، تا آنجاست که بعضی از آن‌ها ارزش مادری را به عنوان يک مجازات دانسته‌اند.[33] تأکید بر استقلال زن از شوهر و نیز تثبیت جایگاه اجتماعی زنان بدون توجه به نقش آن‌ها در خانواده، افزایش تجردگزینی، افزایش سن ازدواج، افزایش آمار طلاق و کاهش فرزندآوری در خانواده‌های معاصر، بهره‌برداری ابزاری از زن و نگاه کالایی به مقام زن، حاکی از ترویج چنین نگرشی است. در خانواده معاصر به دلیل ضعف باورهای دینی، نگاه ارزشمندانه و مبتنی بر کرامت به زن، جای خود را به نگاه ابزاری و لذت‌جویانه داده است. اغلب سریال‌های به ظاهر خانوادگی غربی، حاوی داستان‌هایی از عشق‌ها و روابط نامتعارفی است که بیننده را بعد از مدتی به طور غیر ارادی و ناخودآگاه وارد به همسان‌سازی زندگی واقعی و شخصی خویش با تصاویر پخش‌شده از ماهواره می‌کند. مصادیقی چون خیانت به همسر، افزایش سن ازدواج، بی‌تفاوتی به حریم خانواده و بی‌بندوباری فکری و فرهنگی در جامعه، نمونه بارزی از الگوهای غلط برنامه‌های ماهواره‌ای است.

نتیجه‌گیری
بر اساس آموزه‌های اسلام، محیط خانواده باید سرشار از احساس آرامش، مودت و رحمت باشد؛ این در حالی است که اکنون خانواده‌های معاصر به دلیل نفوذ سبک زندگی غربی و به دنبال آن ضعف باورهای دینی، گرایش به آزادی‌خواهی و جابه‌جایی ارزش‌ها، دچار افول ارزش‌های فطری و اخلاقی و خانوادگی شده‌اند. در این مسیر رسانه‌هایی که در خدمت استعمار هستند، برای تبلیغ اندیشه‌های خود و به صورت مستقیم و غیرمستقیم، برای تضعیف اسلام و تغییر سبک زندگی برنامه دارند و چه بسا خانواده‌هایی که در معرض این رسانه‌ها قرار می‌گیرند؛ به‌طور ناخودآگاه دچار تحول ارزش‌ها شوند.
امروزه بعد از تضعیف باورهای دینی و گرایش به آزادی‌خواهی، علت افول ارزش‌ها در خانواده معاصر، تزلزل جایگاه و ارزش وجودی زنان است. زنان ـ خواسته یا ناخواسته ـ تحت تأثیر اندیشه‌های فمینیستی، در حال مبارزه با ارزش‌های خانوادگی خود از جمله نقش همسری و مادری هستند و بدین ترتیب، خانواده‌ها گرفتار معضلات بسیاری مانند فقدان معنويت، افسردگی، افزايش آمار طلاق و آسیب‌های جدی دیگر شده‌اند. در چنین خانواده‌هایی مردان از احترام و قدرت عمل برخوردار نیستند و جایگاه ضعیف‌شان، آن‌ها را نسبت به وظایف‌شان دلسرد می‌کند. زنان نیز با رسیدن به جایگاهی برابر با مردان، مجبورند باری بیش از توان‌شان به دوش بکشند و نمی‌توانند مانند گذشته، انتظار حمایت همه جانبه از شوهر داشته باشند. در این میان فرزندان به حال خود رها شده‌اند و دور از نظارت خانواده‌ها، در فضای مجازی آزادند. خانواده معاصر باید برای نگهداری از ارزش‌های دینی و اخلاقی و خانوادگی، ابتدا به تقویت باورهای دینی اعضای خانواده بپردازد؛ سپس معیار وجود آزادی را بر اساس آموزه‌های دینی تعیین و در نهایت، برای هر کدام از اعضای خانواده نقش خاصی در قبال دیگران تعریف کند. این وظیفه والدین است که زمینه همدلی و تعامل اعضای خانواده با یکدیگر را فراهم نمایند.

فهرست منابع

1_آربلاستر، آنتونی؛ ظهور و سقوط ليبراليسم؛ ترجمه عباس مخبر؛ تهران: مركز، 1377 ش.
2_بستان، حسين؛ نابرابری جنسی از ديدگاه اسلام و فمينيسم؛ چاپ سوم، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387 ش.
3_بودرو، ‌ژرژ؛ ليبراليسم؛ ‌ترجمه عبدالوهاب احمدی؛ تهران: نشر نی، 1383 ش.
4_پورشافعی، هادی و ناهيد آرين؛ «پست‌مدرنيسم و دلالت‌های آن در تربيت دينی»؛ نشریه اسلام و پژوهش‌های تربيتی؛ پاییز و زمستان ۱۳۸۸، شماره ۲، صص۲۷ ـ ۵۶.
5_حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه؛ قم: مؤسسه آل‌البیت:، 1416 ق.
6_حسين‌خانی، هادی؛ «معيارهای انتخاب همسر از ديدگاه اسلام و ساخت مقياس آن»، پايان‌نامه دكتری؛ رشته علوم تربيتی قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی;، 1390 ش.
7_زيبايی‌نژاد،‌ محمدرضا؛ «فمينيسم»؛ مجموعه مقالات فمينيسم و دانش‌های فمينيستی؛ چاپ دوم، قم: دفتر مطالعات و تحقيقات زنان، 1382 ش.
8_سيدی، سيد حسین؛ بررسی روان‌شناختی تحول ارزش‌ها؛ تهران: آستان قدس رضوی، 1378 ش.
9_شریف الرضی، حسین بن محمد؛ نهج‌البلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ چاپ اول، قم: هجرت، 1414 ق.
10_شريف قريشی، باقر؛ نظام تربيت اسلام؛ تهران: فجر، 1362 ش.
11_شريفی، احمد حسين؛ خوب چيست؟ بد كدام است؟؛ قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی;، 1388 ش.
12_طاهری، ‌حبیب‌الله؛ بررسی مبانی فرهنگ غرب و پیامدهای آن؛ قم: بوستان کتاب، 1383 ش.
13_عرسان کیلانی، ماجد؛ فلسفه تربیت اسلامی؛ ترجمه بهروز رفیعی؛ تهران: سمت، ۱۳۹۰ش.
14_فتحعلی، محمود و جمعی از نويسندگان؛ درآمدی بر مبانی انديشه اسلامی (فلسفی، كلامی، سياسی)؛ قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی;، 1381ش.
15_فرمهینی فراهانی، محسن؛ پست مدرنیسم و تعلیم و تربیت؛ تهران: نشر آییژ، ۱۳۸۳ش.
16_فيگز، کيت؛ زنان و تبعيض؛ ترجمه اسفنديار زندپور؛ چاپ سوم، تهران: گل آزين، 1388 ش.
17_کوئن، بروس؛ مبانى جامعه‌شناسى؛ ترجمه فاضل توسلى؛ تهران: سمت، 1372ش.
18_گاردنر،‌ ويليام؛ جنگ عليه خانواده؛‌ ترجمه و تلخيص معصومه محمدی؛ قم: دفتر مطالعات و تحقيقات زنان، 1387 ش.
19_گوتک، جرالد ال؛ مکاتب فلسفی و آرای تربيتی؛ ترجمه محمدجعفر پاک‌سرشت؛ تهران: سمت، 1386 ش.
20_مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ چاپ دوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403 ق.
21_مريجی، شمس‌الله؛ عوامل مؤثر در انحراف ارزش‌ها؛ تهران: مركز پژوهش‌های اسلامی صدا و سيما، 1387 ش.
22_مصباح، مجتبی؛ بنياد اخلاق: روشی نو در آموزش فلسفه اخلاق؛ قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی;، 1382 ش.
23_مطهری، مرتضی؛ تعليم و تربيت در اسلام؛ تهران: صدرا، 1373 ش.
24_معصومی، سيد مسعود؛‌ فمينيسم در يک نگاه؛ قم: مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمينی;، 1384 ش.
25_واتکينز، سوزان آليس؛ فمينيسم؛ ترجمه زيبا جلالی نائينی؛ تهران: شيرازه، 1380ش.
26_يوسفيان، نعمت‌الله؛ تربيت دينی؛ قم: زمزم هدايت، 1386 ش.

پی نوشت:

[1]. سيد حسن سيدی؛ بررسی روان‌شناختی تحول ارزش‌ها؛ ص 62.

[2]. حجرات: 13.

[3]. طلاق: 1.

[4]. آل‌عمران: 114.

[5]. مجتبی مصباح؛ بنياد اخلاق: روشی نو در آموزش فلسفه اخلاق؛ ص 17.

[6]. ماجد عرسانی کيلانی؛ فلسفه تربيت اسلامی؛ ص 365.

[7]. جرالد ال گوتك؛ مكاتب فلسفی و آراء تربيتی؛ ترجمه محمدجعفر پاک‌سرشت؛ ص 8.

[8]. بروس کوئن؛ مبانى جامعه‏شناسى؛ ترجمه فاضل توسلی؛ ص 73

[9]. محمود فتحعلی؛ درآمدی بر مبانی انديشه اسلامی (فلسفی، كلامی، سياسی)؛ ص 39؛ احمد حسين شريفی؛ خوب چيست؟ بد كدام است؟؛ ص 23.

[10]. مرتضی مطهری؛ تعليم و تربيت در اسلام؛ ص 233.

[11]. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهج‌البلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ حکمت 47.

[12]. همان، حکمت 81.

[13]. روم: 21.

[14]. ذاریات: 56.

[15]. هادی حسين‌خانی؛ معيارهای انتخاب همسر از ديدگاه اسلام و ساخت مقياس آن؛ ص 58.

[16]. حجرات: 13.

[17]. محمد بن حسن حر عاملی؛ وسائل الشیعه؛ ج21، ص 540.

[18]. نساء: 34.

[19]. شمس‌الله مريجی؛ عوامل مؤثر در انحراف ارزش‌ها؛ ص 34.

[20]. بروس کوئن؛ مبانى جامعه‌شناسى؛ ترجمه فاضل توسلی؛ ص 122.

[21]. باقر شريف قريشی؛ نظام تربيت اسلام؛ ص 15.

[22]. نعمت‌الله يوسفيان؛ تربيت دينی؛ ص 26.

[23]. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 23، ص  114.

[24]. ر.ک: محسن فرمهينی فراهانی؛ پست ‌مدرنيسم و تعليم و تربيت؛ ص 25؛ هادی پورشافعی و ناهيد آرين؛ «پست‌مدرنيسم و دلالت‌های آن در تربيت دينی»؛  اسلام و پژوهش‌های تربيتی؛ ص 29.

[25]. حبیب‌الله طاهری؛ بررسی مبانی فرهنگ غرب و پیامدهای آن؛ ص 70.

[26]. ژرژ بودرو؛ لیبرالیسم؛ ‌ترجمه عبدالوهاب احمدی؛ ص 116.

[27] . جرالد ال گوتک؛ مکاتب فلسفی و آرای تربيتی؛ ص 252.

[28]. آنتونی آربلاستر؛  ظهور و سقوط ليبراليسم؛ ص 82 و 83.

[29]. ر.ک: سوزان آليس واتكينز؛ فمينيسم؛ ترجمه زيبا جلالی نائينی؛ ص5؛ سيدمسعود معصومی؛‌ فمينيسم در يک نگاه؛ ص31-32.

[30]. حسين بستان؛ نابرابری جنسی از ديدگاه اسلام و فمينيسم؛ ص110.

[31]. محمدرضا زيبايی‌نژاد؛ «فمينيسم»؛ مجموعه مقالات فمينيسم و دانش‌های فمينيستی؛ ص 134 و 135.

[32]. حسين بستان؛ نابرابری جنسی از ديدگاه اسلام و فمينيسم؛ ص111؛ ويليام گاردنر؛ جنگ عليه خانواده؛ ترجمه معصومه محمدی؛ ص167-211.

[33]. كيت فيگز؛ زنان و تبعيض؛ ترجمه اسفنديار زندپور، ص 178 – 111.

منبع: ره توشه محرم ۱۴۰۰

نگارنده: راضیه علی‌اکبری(دکترای کلام اسلامی و مدرس دانشگاه)

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.