اشعار در مورد شهادت حضرت زهرا

تاریخ انتشار:
اشعار فاطمیه و اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها کاری از گروه تولید پایگاه اطاع رسانی بلاغ
فاطمیه

پایگاه اطلاع رسانی  بلاغ، اشعار در مورد شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

خدا داند دلم چون گریه می کرد

خدا داند دلم چون گریه می کرد
به حالم دشت و هامون گریه می کرد

ندیدم زخم پهلو را در آن شب
ولی دیدم کفن خون گریه می کرد

غلامرضا سازگار"ميثم"

.
اشعار و پیامک‌ ایام فاطمیه
.

زينب تورا به جان من آرام گريه كن

زينب تورا به جان من آرام گريه كن
مثل برادرت حسن آرام گريه كن
 
ميدانم آب ميشوي از داغ مادرت
مانند شمع انجمن آرام گريه كن
 
كمتر به اين شمايل نيلي نگاه كن
سيلي مزن به صورتت آرام گريه كن
 
اينقدر خاك بر سر و روي خودت مريز
قدري كنار اين بدن آرام گريه كن
 
دستم رسيده است به زخمي عميق واي
زينب بيا بگو به من آرام گريه كن
 
حالا بيا به ياده حسينه غريبمان
بنشين و پاي اين كفن آرام گريه كن
(مصطفي متولي)

.
اشعار و پیامک‌ شهادت حضرت زهرا
.

الهي ! كوثرم كو ؟ دلبرم كو ؟

الهي ! كوثرم كو ؟ دلبرم كو ؟
گلم كو ؟ هستي ام كو ؟ گوهرم كو ؟

علي تنها و دلخون مانده افسوس
يگانه مونس و تاج سرم كو ؟

******

الهي ! غمگسارم ، سوگوارم
شب است و طاقت رفتن ندارم

فلك با من سر سازش ندارد
بدون فاطمه نالان و زارم
(رحيم كارگر"پارسا")

.
اشعار و پیامک‌ شهادت حضرت زهرا
.

ای ز دست و سینه و بازوی تو حیدر، خجل!

ای ز دست و سینه و بازوی تو حیدر، خجل!
هم غلاف تیغ، هم مسمار در، هم در، خجل

با غروب آفتاب طلعت نورانی‌ات
گشته‌ام سر تا قدم از روی پیغمبر، خجل

هم صدف بشكست، هم دردانه‌ات از دست رفت
سوختم بهر صدف، گردیدم از گوهر، خجل

همسرم را پیش چشم دخترم زینب زدند
مُردم از بس گشتم از آن نازنین دختر، خجل

گاه گاهی مَرد خجلت می‌كشد از همسرش
مثل من، هرگز نگردد مردی از همسر، خجل

همسرم با چادر خاكی به خانه باز گشت
از حسن گردیده‌ام تا دامن محشر، خجل

خواست زینب را بغل گیرد ولی ممكن نشد
مادر از دختر خجل شد، دختر از مادر، خجل

باغ را آتش زدند و مثل من هرگز نشد
باغبان از غنچه و از لاله‌ی پرپر، خجل

بانگ «یا فضّه خذینی» تا به گوش خود شنید
از كنیز خویش هم، شد فاتح خیبر، خجل

نظم «میثم» شعله زد، بر جان اولاد علی
تا لب كوثر بود از ساقی كوثر، خجل

(غلامرضا سازگار"میثم")

.
اشعار و پیامک‌ ایام فاطمیه
.

اظهار درد دل به زبان آشنا نشد

اظهار درد دل به زبان آشنا نشد
دل شد زخون لبالب و این غنچه وا نشد

آن جا از زمان که جدا از تنم شده است
یکدم سر من از سر زانو جدا نشد

با آنکه دست دشمن دو بازویم شکست
دیدی که دامن تو زدستم رها نشد

شرمنداه ام , حمایت من بی نتیجه ماند
دستم شکست و بند زدست تو وا نشد

بسیار دیده اند که پیران خمیده اند
امّا یکی چو من به جوانی دو تا نشد

از ما کسی سراغ ندارد غریب تر
در این میانه درد ز پلو جدا نشد

.
اشعار و پیامک‌ شهادت حضرت زهرا
.

بُرد در شب تا نبیند بی‌نقاب

بُرد در شب تا نبیند بی‌نقاب
ماه نورانی تر از خود، آفتاب

بُرد در شب پیکری همرنگ شب
بعد از آن شب، نام شب شد ننگ شب

شسته دست از جان، تن جانانه شست
شمع شد، خاکستر پروانه شست

روشنانش را فلک خاموش کرد
ابرها را پنبه‌های گوش کرد

تا نبیند چشم گردون، پیکرش
نشنود تا ضجّه‌های همسرش

هم مدینه سینه‌ای بی‌غم نداشت
هم دلی بی‌اشک و خون، عالم نداشت

نیست در کس طاقت بشنیدنش
با علی یا رب چه شد؟ با دیدنش

درد آن جان جهان، از تن شنید
راز غسل از زیر پیراهن شنید

جان هستی گشته بود از تن جدای
نیستی می‌خواست، هستی از خدای

دست دست حق چو بر بازو رسید
آنچنان خم شد که تا زانو رسید

دست و بازو گفتگوها داشتند
بهر هم، باز آرزوها داشتند

دست، از بازوی بشکسته خجل
بازو از دستی که شد بسته خجل

با زبان زخم، بازو، راز گفت
دست حق، شد گوش و آن نجوا شنفت

سینه و بازو و پهلو از درون
هر سه بر هم گریه می‌کردند خون

گفت بازو، من که رفتم خونفشان
تو، یدالله، فوق ایدیهم، بمان

راز هستی در کفن پیچیده شد
لاله‌ای با یاسمن پوشیده شد

علی انسانی

.
اشعار و پیامک‌ شهادت حضرت زهرا
.

گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند

گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند
بلبل به خسته جانی من گریه می‌کند

از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست
مهمان به میزبانی من گریه می‌کند

از پا فتاده پا و ز کار اوفتاده دست
بازو به ناتوانی من گریه می‌کند

گل‌های من هنوز شکوفا نگشته‌اند
شبنم به باغبانی من گریه می‌کند

در هر قدم نشینم و خیزم میان راه
پیری، بر این جوانی من گریه می‌کند

گردون، که خود کمان شده، با چشم ابرها
بر قامت کمانی من گریه می‌کند

این آبشار نیست که ریزد، که چشم کوه
بر چهره‌ی خزانی من گریه می‌کند

فردا مدینه نشنود آوای گریه‌ام
بر مرگ ناگهانی من گریه می‌کند

علی انسانی

.
اشعار و پیامک‌ ایام فاطمیه
.

تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد

تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد
مـاه، رخ از شــرم، پـشـت ابـــــر بُرد

آرزوهــا را عـلــی در خــــاک کـــرد
خـاک هــم گـویی گــریبـان چاک کرد

زد صــدا: ای خــاک، جـانـانــم بگیــر
تــن نـمـانــده هیـچ از او، جـانـــم بگیر

نــاگــهـان بـر یــاری دســــت خــــــدا
دسـتــی آمـد، همچو دست مصـطـفــی

گـوهــرش را از صــدف، دریا گرفت
احـمــــد از دامـاد خـود، زهــرا گرفت

گـفـتـش ای تـاج ســر خیــل رُسُــــــــل
وی بَــر تـــو خُــرد، یکسر جزء و کل

از مــن ایــن آزرده جـانـــت را بـگـیـر
بـازگــردانــدم، امـانــت را بـگیــــــــــر

بــار دیــگر، هـدیـه ی داور بـگـیــــــــر
کــوثـــرت از سـاقــــی کـوثــــــــر بگیر

مــی کِـشــد خجلــت عـلــی از محضـرت
یــاس دادی، می دهد نیلوفــرت

علی انسانی
 
.
اشعار و پیامک‌ شهادت حضرت زهرا
.

چشمی شبيه چشم تو گريان نمی شود

چشمی شبيه چشم تو گريان نمی شود
زهرا حريف چشم تو باران نمی شود

گيرم که نان بعد خودت هم درست شد
نان بدون فاطمه که نان نمی شود

برخيز و باز مادری ات را شروع کن
فضه حريف گريه ی طفلان نمی شود

بدجور جلوه کرده کبودی چشم تو
طوری که زير دست تو پنهان نمی شود

معجر بزن کنار و علی را نگاه کن
خورشيد زير ابر که تابان نمی شود

فهميده ام ز سرفه ی سنگين سينه ات
امشب نفس کشيدنت آسان نمی شود

ای استخوان شکسته ی حيدر چه می کنی؟
با کار خانه زخم تو درمان نمی شود

من خواهشم شده ست که زهرای من بمان
تو با اشاره گفتی علی جان نمی شود

گفتم که روی خويش عيان کن ببينمت
گفتی به يک نگاه به قرآن نمی شود

در بسترم و خسته ام و تاب ندارم
شبها من از آن ضربه در خواب ندارم

انگار بعيد است دگر زنده بمانم
برگونه به جز گريه و سيلاب ندارم

با بازوی بشکسته قنوتم شده ناقص
غير از دل پر آه به محراب ندارم

از شعله چو شمعی شدم و رو به زوالم
جز خون که زسينه رودم آب ندارم

از روی علی بسکه رخ خويش گرفتم
خجلت زده ام چهره شاداب ندارم

در صورت من نقش ز پستی و بلندی است
جز روی ورم کرده در اين قاب ندارم

از ضربه آن دست نشست ابر به رويم
خاموش شدم هاله مهتاب ندارم

چندی ست نشُسته م تن و قامت طفلان
آخر چه کنم دست بدن ساب ندارم

.
اشعار و پیامک‌ ایام فاطمیه
.

وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست

وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست
احساس میکنیم که دو عالم گدای ماست

با گریه بهر فاطمه آدم عزیز است
این گریه خانه نیست که دولت سرای ماست

اینجا به ما حسین حسین وحی میشود
پیغمبریم و مجلس زهرا حرای ماست

سلمان شدن نتیجه همسایگی اوست
زهرا برای سیر کمال ولای ماست

تنها وسیله ای که نخش هم شفاعت است
چادر نماز مادر ارباب های ماست

باران به خاطر نوه ی فضه میرسد
ما خادمیم و ابر کرم در دعای ماست

فرموده اند داخل آتش نمیشویم
فردا اگر شفاعت زهرا برای ماست

اشعار و پیامک‌ ایام فاطمیه

دیدگاه‌ها

علی اکبر صفری 12:21 - 1402/09/22

بسیار عالی خدا خیرتان بده

فاطمه زهرا رام 20:27 - 1402/10/06

خیلی عالی بود و اشکم برای کودکان زهرا درآمد و حضرت علی علیه السلام

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.