یادداشت تبلیغی؛

اهمیت و جایگاه احترام در زندگی با تأکید بر سبک زندگی حضرت فاطمه(سلام الله علیها)

تاریخ انتشار:
در این نوشتار به اهمیت و جایگاه احترام در زندگی با تأکید بر سیره حضرت زهرا(سلام الله علیها)، در ابعاد مختلف پرداخته می‌شود.
اهمیت و جایگاه احترام در زندگی با تأکید بر سبک زندگی حضرت فاطمه(سلام الله علیها)

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۴۴۳، اهمیت و جایگاه احترام در زندگی با تأکید بر سبک زندگی حضرت فاطمه(سلام الله علیها).
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر ناصر رفیعی محمدی*

مقدمه

انسان، موجودی اجتماعی است و بدون روابط اجتماعی نمی‌تواند به زندگی خویش در دنیا ادامه دهد؛ زیرا نیازهای هر انسانی تنها در اجتماع برآورده می‌شود و هیچ انسانی به تنهایی نمی‌تواند همه نیازها، به‌ویژه نیازهای احساسی و عاطفی خویش را برآورده سازد. بنابراین با توجه به ضرورت حضور اجتماعی و بهره٬مندی از آن، افراد اجتماع باید نسبت به یکدیگر احترام بگذارند تا بتوانند در یک فضای آرام، تعاملات اجتماعی داشته باشند. از همین‌رو یکی از مهارت‌های جامعه‌پذیری، آموزش و تربیت افراد بر اساس احترام به یکدیگر است. احترام و تکریم شخصیت به عنوان یکى از روش‌هاى صحیح و کارآمد در تربیت انسان، پشتوانه سلامت روان بشر و از مهم‌ترین عوامل رشد شخصیت اوست. پیشوایان معصوم: در سیره عملى خود توجه خاصى به این موضوع دارند و آن را سرلوحه برنامه‌هاى تربیتى و سازنده خویش قرار داده‌اند. در این نوشتار[1] به اهمیت و جایگاه احترام در زندگی با تأکید بر سیره حضرت زهرا(سلام الله علیها)، در ابعاد مختلف پرداخته می‌شود.

جایگاه احترام در اسلام

بخش بزرگی از تعالیم وحیانی اسلام، ناظر به روابط اجتماعی انسان است. اگر روابط انسان‌ها با یکدیگر به شکل صحیحی انجام شود، تأمین‌کننده روابط انسان با خداست؛ زیرا خروجی احکام عبادی در ارتباط با خدا را می‌توان در خُلق و خوی شخص نسبت به دیگران جستجو کرد. یکی از آموزه‌های وحیانی، احترام به دیگران است. هر فرد با احترام گذاشتن به حقوق دیگران، به خویش احترام می‌گذارد؛ زیرا افزون بر اینکه مراعات حقوق دیگران موجب می‌شود تا دیگران نیز نسبت به حقوق ما احترام بگذارند و آن‌ها را مراعات کنند، عامل اصلی در احترام به خویشتن خویش است و این، نشان‌دهنده دستیابی به کمالات اخلاقی است که هدف بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله) بوده است.

اگر چه در تعالیم اسلامی، موارد بسیاری وجود دارد که باید مورد احترام قرار گیرد؛ چنانکه در کتاب احترام و تکریم،[2] احترام به 12 نوع تقسیم شده که برخی از آن‌ها همچون احترام به خود، والدین، همسر، فرزند، بزرگ هر قوم و ... هستند، اما از نگاه دین بعضی افراد و امور احترام ندارد مانند: بدعت‌گذار در دین، متجاهر به فسق و حاکم ستمگر.

1. احترام به خود

احترام به خود، اصلی مهم و اساسی است. انسان حق ندارد به خود توهین و بی‌احترامی کند؛ چنانکه در روایت نیز آمده است: «لاَ يَنْبَغِي‏ لِلْمُؤْمِنِ‏ أَنْ‏ يُذِلَ‏ نَفْسَه‏؛[3] شايسته نيست مؤمن خويشتن را ذليل و خوار كند». همچنین: «إِنَ‏ اللَّهَ‏ فَوَّضَ‏ إِلَى‏ الْمُؤْمِنِ‏ أُمُورَهُ‏ كُلَّهَا وَ لَمْ يُفَوِّضْ إِلَيْهِ أَنْ يَكُونَ ذَلِيلا؛[4] خداوند اختیار همه کارها را به مؤمن داده، اما این اختیار را به او نداده است که ذلیل باشد».

برخی افراد با رفتار و عملکردی که دارند، اجازه توهین به خود از سوی دیگران را صادر می‌‌کنند. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در سفارشی به امیرالمؤمنین(علیه السلام) این افراد را معرفی کرده است:

کسی که به میهمانی‌ای برود که به آن دعوت نشده است، مهمانی که به صاحب خانه دستور دهد، کسی که از دشمنانش خیر و نیکی طلب کند، کسی که از فرومایگان انتظار فضل و نیکی داشته باشد، کسی که در یک کار سرّی میان دو نفر وارد شود که او را وارد آن راز نکرده‌اند، کسی که حکومت را سبک بشمارد، کسی که جایی نشیند که شایسته آنجا نیست و کسی که سخن خود را به کسی بگوید که از او حرف‌شنوی ندارد.[5]

2. احترام به مقدسات

امام صادق(علیه السلام) در تعریف مقدسات فرموده است:

لِلَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ فِي‏ بِلَادِهِ‏ خَمْسُ‏ حُرَمٍ‏ حُرْمَةُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ حُرْمَةُ آلِ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) وَ حُرْمَةُ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حُرْمَةُ كَعْبَةِ اللَّهِ وَ حُرْمَةُ الْمُؤْمِنِ؛[6] براى خداى عزوجل در شهرهايش پنج حرمت است (كه احترام آن‌ها بر مردم لازم است): حرمت رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله)، حرمت خاندان رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله)، حرمت كتاب خداى عزوجل، حرمت كعبه خانه خدا، حرمت مؤمن.

1/2. حرمت رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله)

احترام به رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) در قرآن را می‌توان به دو دسته «بایدها» و «نبایدها» تقسیم کرد. بایدها مانند: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ».[7] نبایدها مانند: «لا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ».[8]

2/2. حرمت خاندان رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله)

زیارت جامعه کبیره، شناسنامه احترام به اهل‌بیت: است، در فرازهای بسیاری از این دعای شریف، به جایگاه و شأن اهل‌بیت: اشاره شده است. رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) نیز بر احترام به اهل‌بیت خود نیز تأکید کرده است: «أَيُّهَا النَّاس‏ عَظِّمُوا أَهْلَ‏ بَيْتِي‏ فِي‏ حَيَاتِي‏ وَ مِنْ بَعْدِي‏ وَ أَكْرِمُوهُمْ وَ فَضِّلُوهُمْ؛[9] ای مردم! اهل‌بیت مرا در زمان حیاتم و پس از مرگ من بزرگ دارید و به آنان احترام گذارید و برتری‌شان دهید».

3/2. حرمت کتاب خدا

خداوند در آیات بسیاری به وجوب احترام به قرآن اشاره کرده است که در کتاب قرآن در قرآن اثر ارزشمند آیت‌الله جوادی آملی جمع‌آوری شده است.[10]

4/2. حرمت خانه خدا

امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در نهج‌البلاغه درباره حرمت خانه خدا فرموده است: «فَرَضَ عَلَيْكُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً ... وَ لِلْعَائِذِينَ‏ حَرَما؛[11] خداوند زیارت بیت‌الحرام خود را که قبله مردمانش قرار داد، بر شما واجب کرد ... و برای پناه‌آوردندگان آنجا را امن ساخت».

5/2. حرمت مؤمن

امام صادق(علیه السلام) در روایتی حرمت مؤمن را بالاتر از حرمت خانه کعبه دانسته است: «الْمُؤْمِنُ‏ أَعْظَمُ‏ حُرْمَةً مِنَ‏ الْكَعْبَة».[12]

گفتنی است از نظر دین مبین اسلام، تمام ادیان الهی برای برقراری پیوند میان انسان و خداوند، نجات و هدایت آدمی آمده‌اند. پیامبران عظیم‌الشأن الهی: نیز برای دعوت انسان به سوی خداوند و گسترش عدالت برانگیخته شده‌ و چون هدف نهایی همه یکی است، هیچ‌کدام دیگری را رد نکرده‌‍اند؛ بلکه پیامبران پیش از خود را تصدیق کرده و به آمدن پیامبری پس از خود نوید داده‌اند. پیامبران با یکدیگر اختلافی نداشتند و اگر تفاوتی در شرایع آن‌ها به چشم می‌خورد، به سبب نیازهای زمانی و شرایط خاص بوده است؛ از این رو هر فرد مسلمان باید به مقدسات و عقاید سایر ادیان احترام بگذارد و نباید به آن‌ها بی‌احترامی کند. قرآن از بی‌احترامی نسبت به عقاید مشرکان نیز نهی کرده است؛ زیرا بی‌احترامی به عقاید آنان موجب بی‌احترامی آنان به خداوند متعال می‌شود.[13] در فضای کنونی همزمان با حفظ مرز وحدت و مرز روشنگری و عدم خلط میان آن‌ها، باید ضمن احترام به عقاید و مقدسات دیگر ادیان الهی و غیر الهی، حقیقت چهره ناب اسلام را به نمایش گذاشت تا بتوان با دیگر افراد جامعه زیست مسالمت‌آمیز داشت.

احترام در سبک زندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها)

حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مسئله اطاعت و احترام، الگوی بی‌بدیلی است که امروز باید بیش از پیش مورد توجه وعاظ و نویسندگان قرار گیرد. در این قسمت به اهمیت احترام در زندگی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در روابط  سه گانه خود  با والدین، همسر و فرزندان اشاره می‌شود:

1. احترام به والدین

خداوند احترام به والدین را در کنار وحدانیت خود قرار داده[14] و به انسان دستور داده است که برای والدین خویش دعا کند،[15] به آنان نیکی و احسان نماید[16] و با آنان بزرگوارانه سخن بگوید.[17] در روایات نیز از منت گذاشتن بر والدین در برابر انجام کاری نهی شده است:

الْمَنَّانُ‏ عَلَى‏ أَبَوَيْهِ‏ وَ إِخْوَتِهِ‏ وَ أَخَوَاتِهِ‏ بَعِيدٌ مِنَ‏ الرَّحْمَةِ وَ بَعِيدٌ مِنَ‏ الْمَلَائِكَةِ قَرِيبٌ‏ مِنَ‏ النَّارِ لَا يُسْتَجَابُ لَهُ دَعْوَةٌ وَ لَا يُقْضَى لَهُ حَاجَةٌ وَ لَا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِ فِي الدُّنْيَا وَ الآخِرَةِ؛[18] كسى كه بر پدر، مادر، برادران و خواهرانش منت نهد، از رحمت خدا و فرشتگان دور، و به آتش جهنم نزدیک است. دعایش مستجاب نمی‌شود و حاجتش برآورده نمی‌شود و خداوند در دنیا و آخرت به او توجه نمی‌كند.

اگر چه آن حضرت مدت زمان کوتاهی از نعمت وجود مادر بهره‌مند بود، اما همواره منبع آرامش مادرش، حضرت خدیجه(سلام الله علیها) بود؛ چنانکه نقل است:

هنگامی كه حضرت خديجه(سلام الله علیها) با پيامبر(صلی الله علیه و آله) كه فردی يتيم و فقير بود، ازدواج نمود؛ زنان مكه از او دوری می‌کردند و به او سلام نمی‌كردند. از اين‌ رو حضرت خديجه(سلام الله علیها) احساس تنهايی می‌‌نمود. هنگامی كه به فاطمه(سلام الله علیها) باردار شد، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در شکم حضرت خديجه(سلام الله علیها) با او حرف می‌‌زد و او را به صبر و شكيبايی دعوت می‌‌نمود. حضرت خديجه(سلام الله علیها) سخن گفتن حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با خود را از پيامبر(صلی الله علیه و آله) مخفی می‌‌كرد تا اينكه روزی رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) شنيد كه خديجه(سلام الله علیها) با خود صحبت می‌‌كند. فرمود: «با چه كسی سخن می‌‌گويی؟» خدیجه(سلام الله علیها) عرض كرد: «الْجَنِينَ‏ الَّذِي‏ فِي‏ بَطْنِي‏ يُحَدِّثُنِي‏ وَ يُؤْنِسُنِي؛ جنيني كه در شكم من است، پيوسته با من حرف می‌‌زند و موجب آرامش من می‌‌شود». پیامبر(صلی الله علیه و آله) به او فرمود: «يَا خَدِيجَةُ هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي [يُبَشِّرُنِي‏] أَنَّهَا أُنْثَى وَ أَنَّهَا النَّسْلَةُ الطَّاهِرَةُ الْمَيْمُونَةُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيَجْعَلُ نَسْلِي؛[19] ای خدیجه! جبرئیل مرا بشارت داده که او دختری پاک و مبارک است و خداوند تبارک و تعالی مقدر نموده که نسل من از طریق او برقرار و پایدار بماند و مقرر فرموده که فرزندان او پس از انقطاع وحی، امام و خلیفه خدا در زمین باشند».

بانوی بزرگ اسلام در احترام به پدر و پرستاری از آن حضرت نیز نمونه‌ای بی‌نظیر بود؛ چنانکه نقل است وقتی دندان رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) در جنگ احد شکست و خُود بر سر آن حضرت اصابت کرد، امام على(علیه السلام) با سپر آب می‌ريخت و حضرت زهرا(سلام الله علیها) خون سر پیامبر(صلی الله علیه و آله) را می‌شست. وقتی آن حضرت دید خون سر بند نمی‌آید، تكه حصيرى را سوزاند و خاکستر آن را بر زخم پیامبر(صلی الله علیه و آله) گذاشت تا خون بند آمد.[20] در جنگ خندق نیز نان پخت و برای رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) نان آورد.[21] احترام بانوی بزرگ اسلام نسبت به پدرش تا آنجا بود که وقتی آیه «لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ»[22] نازل شد، آن حضرت نیز پدرش را با عنوان «یا رسول‌الله» خطاب می‌کرد، اما پیامبر(صلی الله علیه و آله) به او فرمود:

يَا فَاطِمَةُ إِنَّهَا لَمْ‏ تَنْزِلْ‏ فِيكِ‏ وَ لَا فِي‏ أَهْلِكِ‏ وَ لَا فِي‏ نَسْلِكِ أَنْتِ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكِ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِي أَهْلِ الْجَفَاءِ وَ الْغِلْظَةِ مِنْ قُرَيْشٍ أَصْحَابِ الْبَذَخِ وَ الْكِبْرِ قُولِي يَا أَبَتِ فَإِنَّهَا أَحْيَا لِلْقَلْبِ وَ أَرْضَى لِلرَّبِّ؛[23] ای فاطمه! این آیه درباره تو نازل نشده و نه درباره خاندان و نسل تو. تو از منی و من از توام. این آیه در مورد جفاکاران و تندخویان بی‌ادب از قریش نازل شده است. بگو پدر جان، که این سخن قلب مرا زنده می‌کند و خدا را خشنود می‌سازد.

محبت و احترام متقابل میان حضرت زهرا(سلام الله علیها) و پیامبر(صلی الله علیه و آله) تا آنجا بود که وقتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) اندوهگین می‌شد، تنها حضرت زهرا(سلام الله علیها) می‌توانست غم را از چهره آن حضرت بزداید. وقتی حضرت زهرا(سلام الله علیها) آن حضرت را «یا ابتا» می‌نامید، قلب و روح پیامبر(صلی الله علیه و آله) شادمان می‌شد، جز آنجا که در میان در و دیوار قرار گرفت و فرمود: «ای پدر بزرگوار! ای رسول‌خدا! این چنین با عزیزدلت و دخترت رفتار کردند»[24] و قلب پیامبر(صلی الله علیه و آله) را آتش زد.

2. احترام به همسر

ازدواج ماندگار و حقیقی، ازدواجی است که شاکله آن بر اساس عشق و محبت شکل گیرد و تداوم یابد. حق‌تعالی نیز برای این منظور، اکسیر اعظم و گوهر گرانبها و با ارزش محبت را در نهاد زن و مرد قرار داده است: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛[25] و از نشانه‏‌هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدان‌ها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در اين [نعمت] براى مردمى كه مى‌انديشند، قطعاً نشانه‏‌هايى است». زن و شوهر برای رسیدن به آرامش و گرم شدن کانون خانواده و تحکیم آن، می ‌بایست این امر فطری را نسبت به یکدیگر ابراز کنند تا رابطه دوستانه و صمیمانه آنان بیش از پیش برقرار شده و جلوی اصطکاک‌ها و بداخلاقی‌ها گرفته شود. نمونه بارز یک زندگی پر از عشق و محبت را می‌توان در ازدواج امیرالمؤمنین(علیه السلام) با حضرت زهرا(سلام الله علیها) مشاهده کرد؛ ازدواجی که با شاخصه‌های سادگی، بی‌آلایشی، کم‌بودن جهیزیه و مهریه آغاز شد و با مهرورزی و عشق تداوم یافت.

زندگی بانوی بزرگ اسلام و امیرالمؤمنین(علیه السلام) چندین اصل دارد که هر یک را می‌توان به طور مفصل مورد بررسی قرار داد. یکی از این اصول، اصل محبت است. این محبت تا آنجا بود که حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها) به امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرمود: «رُوحِي‏ لِرُوحِكَ‏ وِقَاءً، وَ نَفْسِي لِنَفْسِك‏ فِدَاء؛[26] روحم فدای روح تو و جانم سپر بلای جان تو».

امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز در فراق همسر عزیزش چنین سرود:

نَفْسِي‏ عَلَى‏ زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ

يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَرَاتِ

لَا خَيْرَ بَعْدَكِ فِي الْحَيَاةِ وَ إِنَّمَا

أَخْشَى مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي‏[27]

«غم و غصه جانم را در سینه حبس کرده، ای کاش همراه این همه غم و اندوه  جانم از بدن خارج می‌شد. بعد از تو دیگر در زندگی خیر و امیدی نیست. گریه من به خاطر ترس از طولانی شدن عمرم بعد از توست».

اگر فاطمه(سلام الله علیها) برترین بانوی جهانیان است و در میان زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست؛ پس شناخت تمام لحظات زندگی بانوی بزرگ اسلام و لحظه لحظه‌های حیات پر برکتش از ارزش فوق‌العاده‌ای برخوردار است؛ زیرا با دقت و تأمل در آن می‌توان به عالی‌ترین رتبه‌های روحانی رسید.

3. احترام به فرزند

ارزش و اهمیت فرزند در اسلام تا آنجاست که خداوند دستور داده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاس وَالْحِجَارَةُ؛[28] اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن مردم و سنگ‌هاست،‏ حفظ كنيد». رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) در تفسیر آیه «وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَیْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ؛[29] و كسانى كه گرويده و فرزندان‌شان آن‌ها را در ايمان پيروى كرده‏‌اند، فرزندان‌شان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى از كار[ها]شان را نمى‌كاهيم؛ هر كسى در گرو دستاورد خويش است»؛ فرموده است:

الرَّجُلُ الْجَنَّةَ سَأَلَ عَنْ أَبَوَيْهِ وَزَوْجَتِهِ وَوَلَدِهِ، فَيُقَالُ: إِنَّهُمْ لَمْ يَبْلُغُوا دَرَجَتَكَ. فَيَقُولُ: يَا رَبِّ، قَدْ عَمِلْتُ لِي وَلَهُمْ. فَيُؤْمَرُ بِإِلْحَاقِهِمْ بِهِ؛[30] وقتى آدمى داخل بهشت مى‌شود از پدر و مادر خود و از ذريه و فرزندانش پرسش مى‌كند. به او مى‌گويند: آن‌ها به درجه تو نرسيدند و عمل تو را نداشتند. مى‌گويد: پروردگارا! من اگر عمل كردم، به نيت خودم و آنان عمل كردم. آن وقت دستور مى‌رسد ايشان را هم به وى ملحق كنند.

فرزند به پنج نوع تربیت نیاز دارد: تربیت دینی، تربیت اخلاقی، تربیت اجتماعی، تربیت عاطفی و تربیت سیاسی. سیره و عملکرد حضرت زهرا(سلام الله علیها) در رفتار با فرزندانش و تربیت آن‌ها نیز الگویی بی‌مثال بود؛ چنانکه بر اساس گزاره‌های تاریخی در غروب هر جمعه فرزندانش را دور هم جمع می‌کرد و به آن‌ها می‌گفت در پاسخ دعاهایش آمین بگویند و آن‌ها را در شب‌های قدر بیدار نگه می‌داشت تا از فضیلت این شب‌ها بهره ببرند:

وَ كَانَتْ فَاطِمَةُ(سلام الله علیها) لَا تَدَعُ‏ أَحَداً مِنْ‏ أَهْلِهَا يَنَامُ‏ تِلْكَ‏ اللَّيْلَةَ وَ تُدَاوِيهِمْ‏ بِقِلَّةِ الطَّعَامِ‏ وَ تَتَأَهَّبُ لَهَا مِنَ النَّهَارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَيْرَهَا؛[31] و فاطمه(سلام الله علیها) رها نمی‌کرد احدی از خانواده‌اش را در این شب که بخوابد و علاج می‌کرد خواب ایشان را به کمی طعام، و از روز آن‌ها را برای احیای آن مهیا میکرد[یعنی امر می‌کرد که روز را بخوابند و شب‌ها بیدار باشند] و می‌فرمود: محروم کسی است که از خیر امشب محروم بماند.

حضرت با فرزندانش بازی می‌کرد و به آنان در خلال بازی درس دین می‌داد. نقل است با امام حسن (علیه السلام) بازی می‌کرد و او را بالا و پایین می‌‌انداخت و برایش این‌گونه شعر می‌خواند:

أَشْبِهْ‏ أَبَاكَ‏ يَا حَسَنُ‏

وَ اخْلَعْ‏ عَنِ‏ الْحَقِ‏ الرَّسَن

وَ اعْبُدْ إِلَهاً ذَا مِنَنٍ‏

وَ لَا تُوَالِ ذَا الْإِحَن‏[32]

«حسن جان! همچون پدرت باش و ریسمان (ظلم و ستم) را از (گردن) حق بر کن. خداوند منان را پرستش نما و کینه‌توز و حق‌ستیز را به دوستی مگیر».

در تربیت سیاسی نیز هنگامی که به مسجد رفت و خطبه فدکیه را خواند، حضرت زینب(سلام الله علیها) را که کودکی 5 ساله بود، با خود برد.

فهرست منابع

قرآن کریم

ابن‌حیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل ائمه الابرار:، تصحیح محمدحسین حسینی جلالی؛ چاپ اول، قم: جامعه مدرسین، 1409ق.
ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، چاپ اول. قم: علامه،1379ق.
بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، مدینة المعاجز الائمة الاثنی‌عشر، چاپ اول، قم: مؤسسة المعارف الاسلامی، 1413 ق.
دیلمی، محمد بن حسن، ارشاد القلوب الی الصواب، چاپ اول، قم: شریف الرضی، 1412ق.
شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، تصحیح صبحی صالح، چاپ اول، قم: هجرت، 1414ق.
صدوق، محمد بن علی، الامالی، چاپ اول، قم: بعثه، 1413 ق.
ــــــــــــــــــــــ، الخصال، تصحیح علی‌اکبر غفاری، چاپ اول، قم: جامعه مدرسین، 1362ش.
ــــــــــــــــــــــ، من لایحضره الفقیه، تصحیح علی‌اکبر غفاری، چاپ دوم، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، 1413 ق.
طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات،  139 ق.
طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تحقیق حسن الموسوی خرسان؛ چاپ چهارم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1407 ق.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، چاپ چهارم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1407 ق.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1403 ق.

* عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی و مبلّغ نخبه دفتر تبلیغات اسلامی.

[1]. این نوشتار متن پیاده شده سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر ناصر رفیعی محمدی است که در ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا3 سال 1443ق. در جمع مبلغان دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ایراده شده است.

[2]. اکبری، محمود، احترام وتکریم، قم: جامعه مدرسین، چاپ اول، 1378.

[3]. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 5، ص 64.

[4]. محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 179.

[5]. محمد بن علی صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 355.

[6]. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 8، ص 107.

[7]. نساء: 59.

[8]. حجرات: 2.

[9]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 30، ص 313.

[10]. برای مثال ر.ک: واقعه: 81، نساء: 28، یونس: 57 و ... .

[11]. محمد بن حسین شریف الرضی، نهج‌البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه اول.

[12]. محمد بن عی صدوق، الخصال، ج 1، ص 27.

[13]. انعام: 108.

[14]. نساء: 36

[15]. لقمان: 14.

[16]. نوح: 28.

[17]. اسراء: 23.

[18]. حسن بن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج 1، ص 194.

[19]. محمد بن علی صدوق، الامالی، ج 1، ص 194.

[20]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 59، ص 192.

[21]. همان، ج 16، ص 225.

[22]. نور: 63:  «خطاب كردن پيامبر را در ميان خود مانند خطاب كردن بعضى از خودتان به بعضى [ديگر] قرار مدهيد».

[23]. محمد بن علی ابن‌ شهرآشوب، مناقب آل‌ ابی‌طالب7، ج 3، ص 320.

[24]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 147.

[25]. روم: 21.

[26]. سید هاشم بن سلیمان بحرانی، مدینة المعاجز الائمة الاثنی عشر، ج 3، ص 369.

[27]. محمد بن علی ابن‌ شهرآشوب، مناقب آل‌ ابی‌طالب، ج 1، ص 240.

[28]. تحریم: 6.

[29]. طور: 21.

[30]. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 16.

[31]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 94، ص 10.

[32]. همان، ج 43، ص 286.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.