یادداشت تبلیغی؛

نگهداری و حقوق حیوانات

تاریخ انتشار:
نگهدارى حیوانات در محل زندگى، مبتنى بر وضعیت زمانى، مكانى و امكان نگهدارى با رعایت بهداشت محیط زیست انسان است، بدون آنکه به آدمی یا همسایگان او آسیبی برسد و گرنه زیستگاه حیوانات باید جداى از محیط مسكونی افراد باشد.
نگهداری و حقوق حیوانات

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۴۴۳، نگهداری و حقوق حیوانات.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
حجت‌الاسلام والمسلمین یدالله مقدسی*

مقدمه

مجموعه جهان هستى با خالق خود، ارتباطی هوشمندانه دارند؛ هر چند ادراک آن از راه متعارف برای انسان عادى مقدور نیست.[1] جانوران نیز از این مجموعه هستند که از ادراک جزیی، شعور، احساسات و عواطف بهره‌مندند؛ چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرموده است: «خدا به حیوانات [به تناسب خلقت آن‌ها] چهار خصلت عنایت کرد: شناخت خالق خود، شناخت چگونگى پى‌جویى روزى، شناخت نر از ماده و ترس از مرگ».[2] از این رو جانوران حرمت دارند و آدمیان نیز به لحاظ  نگهداری و بهره‌بردارى از آن‌ها، مکلف هستند که احترام ذاتى و حق حیات آن‌ها را که از سوى پروردگار بر عهده آنان نهاده شده است، رعایت کنند.[3] بنابراین نگهداری و تصرف و بهره‌بردارى انسان از حیوانات ضوابط شرعى و اخلاقى بسیار دقیقى دارد و قوانین حمایتى و حقوقى که اسلام براى حیوانات وضع کرده است، احکامى شرعى و الزام‌آورند. این نوشتار ابتدا از نگهداری حیوانات در منزل و چگونگی رفتار با آنها سخن میگوید و سپس به حقوق حیوانات می پردازد.

نگهداری حیوانات

نگهدارى برخى جانوران در محل زندگى انسان، اقتضائاتی دارد که به لحاظ زمان و مکان و شرایط متفاوت است؛ از این­رو در آموزه‌هاى دینى در این باره نظر یکسانی مشاهده نمی­شود؛ بلکه با لحاظ شرایط و مصالح و مفاسد، پیشنهاد‌هایى شده؛ چنان‌كه از نگهدارى برخى از آنها نهى شده است. نگهدارى حیوانات در محل زندگى، مبتنى بر وضعیت زمانى، مكانى و امكان نگهدارى با رعایت بهداشت محیط زیست انسان است، بدون آنکه به آدمی یا همسایگان او آسیبی برسد و گرنه زیستگاه حیوانات باید جداى از محیط مسكونی افراد باشد.

به دیگر سخن، در دوران گذشته شیوه زندگی انسان­ها متفاوت از دوران کنونی بوده و جانوران در زندگی غالب ­­افراد به نوعی حضور داشتند و به صورت فرآورده­های لبنی، گوشتی، حمل و نقل، كشاورزى و ... مورد بهره­برداری بوده­اند، اما در دوره کنونی شیوه زندگی انسان­ها تغییر یافته و در نتیجه نگه­داری و بهره­وری از حیوانات نیز متفاوت گشت و محیط­های زندگی ناگزیر به دو بخش محیط زیست انسان و محیط نگه­داری حیوان تقسیم شده است. در چنین شرایطی، نگهدارى جانوران اقتضائات و آداب خود را دارد.

اگر در آموزه‌هاى دینى درباره نگهدارى برخی حیوانات به هدف بهره­برداری از آنها پیشنهادی شده است، البته با لحاظ این شرایط و آداب است، چنان­که به نگهدارى جانورانی مانند گوسفند که مایه بركت[4] و شتر که مایه عزّت و اسب که مایه خیر و خوبى دانسته شده[5] پیشنهاد شده است. سهم این سه حیوان در اقتصاد خانواده، حمل و نقل و دفاع در دوران گذشته برجسته بوده و هم‌اكنون نیز بخشی از فرآورده‌هاى گوشتى مردم جهان از گوسفند و شتر است؛ چنان­که در موقعیت استثنایى و حتّى در برخى مناطق در وضعیّت عادى از اسب و شتر براى باركشى و كار همچنان استفاده مى‌شود.

درباره نگهدارى برخى پرندگان مانند خروس و نوعى كبوتر نیز، با لحاظ وضعیت زمانى و مكانى و امكان نگهدارى با رعایت بهداشت محیط زیست پیشنهاد هایی شده است. البته این کار در شرایط کنونی، در مجتمع­ها و آپارتمان­های مسکونی یا امکان­پذیر نیست و یا با آسیب‌های فراوانی از قبیل: آلودگی بهداشتی و همسایه­آزاری و مانند آن، همراه است و این آسیب­ها نیز، در آموزه­های دینی ممنوع است.[6]

نکوهش از نگهداری سگ در خانه

سگ جانوری است که درباره وفای آن سخن­ها گفته می­شود که البته این وفا در جای خود ارزشمند است. اما در همان حال خدای بزرگ برپایه مصالح و مفاسدی نجاست سگ معمولی نه دریایی را ذاتی (نجس العین) آن قرار داده و از آمیختگی و تماس آن با ابزار زندگی منع کرده است.[7]  از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده که: «تَنَـزَّهُوا عَنْ قُر‌بِ الْكِلابِ؛[8] از نزدیک شدن به سگ بپرهیزید»؛ حتی در برخی احادیث درباره آسیب­های معنوی آن نیز نکاتی بیان شده است، برای نمونه از پیامبر(صلی الله علیه و آله) در این باره نقل شده: «لا تَدْخُلُ الْمَلائِكَةُ بَیْتاً فِیهِ صُورَةٌ وَ لا كَلْبٌ وَ لا جُنُبٌ؛[9] خانه‌اى كه مجسمه یا سگ یا جُنب در آن باشد، ملائكه الهى به آن درنمى‌آیند».

بى‌تردید نهى از نگهدارى این حیوان در محیط زندگى و منع از نزدیک شدن به آن براى آلوده بودن آن و زمینه انتقال برخى از میكروب‌ها و نجس بودن آن از نظر حكم فقهى است و روشن است كه حفظ نظافت و بهداشت خود و محیط زندگى و پاكى بدن و لباس و ظروف و ابزار و وسایل خورد و خوراك از نظر تعالیم دینى اهمیّت بسیارى دارد؛ هرچند با پیشرفت دانش و استفاده از برخی واکسن­ها و داروها ممکن است از برخی ویروس­های سگ پیش­گیری شود، اما جلوی نجاست آن از این راه گرفته نمی­شود.

با این حال داشتن سگ آموزش دیده كه به آن سگ شكارى و سگ نگهبان (کلب مُعلَّم) گفته می­شود و از آن براى اهدافى، مانند: نگهبانى مزرعه، كارخانه، گله یا در شكار و جست‌وجوى اجناس قاچاق استفاده مى‌شود، در صورتى كه سه نكته یادشده (نظافت، طهارت و بهداشت) درباره آن مراعات شود و محیط نگهدارى آن با ابزار و وسائل زندگى انسان آمیخته نباشد، از نظر احكام اسلامى اشكالی ندارد.  امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمود: «لا خَیْرَ‌ فِي الْكِلابِ إِلَّا كَلْبَ صَیْدٍ أَوْ كَلْبَ مَاشِیَةٍ؛[10] در سگ خیرى نیست، مگر در سگ شكارى و سگ همراه گله گوسفندان». البته در فقه برای حلال و پاک بودن شکارِ سگ شکاری شش شرط نهاده شده که در رساله‌های عملیه بیان شده است.

پرهیز از رفتار ناروا با حیوانات

آموزه‌هاى دینى بر رفتار نیکو و مدارا با حیوانات و بهره‌گیرى درست از آنها تأکید دارد و به انسان اجازه نمى‌دهد جایگاه و حقوق جانوران را نادیده بگیرد و رفتار دلبخواهی با آنها داشته باشد و یا مایه اذیّت و آزار آنها گردد؛ از این رو مدارا در بهره‌گیرى‌هاى گوناگون از حیوان و پرهیز از رفتارهای ناروا با آنها جزء فرهنگ اسلامى است. در این جا به برخی از رفتارهای ناروا اشاره میشود:

1. درگیر كردن حیوان: یکى از سرگرمى‌هاى بشر از دیرزمان، درگیركردن حیوانات باهم، مانند خروس، قوچ، سگ و غیر آنها بوده و امروزه نیز در برخى نقاط جهان این كار رایج است و حتّى شبکه‌هاى تلویزیونى به پخش این مسابقات مى‌پردازند. این‌گونه رفتاركردن با حیوانات در اسلام نهى شده است. از امام صادق ع نیز درباره درگیر كردن حیوانات با یكدیگر پرسیده شد. امام پاسخ داد: این عمل در همه موارد مکروه است؛ مگر میان سگ‌ها.[11] البتّه این كار در همه موارد یادشده اگر مایه ظلم به حیوان شود، حرام است.

به گفته علّامه مجلسی، مقصود از جواز این عمل در سگ‌ها نیز، درگیر كردن سگ‌ها با یکدیگر نیست؛ بلکه منظور آموزش و تمرین آنها براى شکار است تا بتوان آنها را براى شكار به سوى حیوانات دیگر فرستاد.[12]

2. تیراندازى به جانداران: اسلام شكار كردن برخى حیوانات در اوضاع ویژه را اجازه داده است؛ ولى اجازه نداده که بى‌جهت و براى هوس‌رانى، به جان‌دارى تیراندازى شود؛ از این­رو پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: هیچ جاندارى را هدف تیراندازى خود قرار ندهید.[13]

3. خسارت بر حیوان: آدمى نمی­تواند به حیوان ضربه بزند كه مایه، آسیب­ و خسارت بر اعضای بدن حیوان شود از قبیل چشم، دست، پا و مانند آن. اگر کسی چنین کارى انجام­ دهد، علاوه بر آنکه گناه­ کرده، ضامن خسارت مالی آن هم است و در روایات و فقه، اندازه ضمانت اینها معین شده که باید به مالک حیوان بپردازد؛[14]

4. سوزاندن حیوانات: سوزاندن حیوان گناه است و از آن نهى شده است؛ پیامبر ص از سوزاندن حیوان[15] و نیز از شكنجه كردن حیوان با آتش نهى کرد؛[16] آن­حضرت با اینکه کشتن زنبور [موذى را براى دفع ضررش] جایز مى‌دانست، آتش زدن لانه آنها را روا نمى‌دانست.[17]

گفتنی است، همان­گونه که پیامبر(صلی الله علیه و آله) کشتن هر موجود جاندار را منع کرده؛ کشتن حیوان موذى (آزاررسان) را مجاز دانسته است؛[18] مردى از انصار خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) رسید، عرض کرد: اى رسول خدا! سگ فلان ذمّى(اهل کتاب) لباسم را درید و پایم را مجروح ساخت و مرا از نماز با شما باز داشت. آن­حضرت فرمود: كشتن سگ هار واجب است.[19] البته اگر سگ مالک داشته باشد، نخست باید به او خبر داد تا از خسارت پیش­گیری کند. چنانچه پیش­گیری نکند و سگ بگزد، خسارت بر آن ضمان ندارد.[20]

حقوق حيوانات

مهم‌ترین حقوق حیوان، به نیازهاى اساسى‌اش ارتباط دارد که به بخشی از آن‌ها اشاره می‌شود.

1. حق تغذيه

تغذيه حیوانى كه در خدمت نیازهاى آدمى است، گاهى از محیط‌زیست خود (مانند بیابان) است که در این فرض مالک یا بهره‌گیرنده از آن، باید حیوان را براى تأمین نیازهاى خود آزاد بگذارد. گاهى محیط زندگى حیوان (بیابان) زمینه تغذیه ندارد که در این صورت مالک یا بهره‌گیرنده، باید آب و خوراک حیوان را فراهم کند و حتى نباید شیر حیوانى را که نوزاد دارد، بدوشد؛ زیرا شیر مادر سهم نوزاد است، و گرنه ضعیف مى‌شود.[21] اگر مالک از تأمین آب و آذوقه مناسب براى حیوان سر باز زند، حاکم شرع او را بر یکى از سه کار (فروختن، سر بریدن، پرداختن هزینه نیازهاى او) وا مى‌دارد. اگر نیاز حیوان از این راه تأمین نشد، حاکم شرع به نیابت از صاحب حیوان بر اساس مصلحت و به تناسب زمان و مکان اقدام مى‌كند.[22]

بر مبناى فقه اسلامى هر گاه كسى مالک حیوانى شود، بر او واجب است نیازهاى آن حیوان را برآورد. در این حکم فرقى میان حیوان حلال‌گوشت و حرام‌گوشت یا پرنده و غیرپرنده نیست.[23]

هر حیوانى چه در اختیار انسان باشد یا نباشد و چه فایده‌ای برساند یا نرساند، اگر در تغذیه، حفظ و نگهدارى نیازمند انسان باشد، به حکم وظیفه دینی و انسانی بر انسان‌ها واجب است نیازهایش را برآورند.[24] نقل است رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) از جایى مى‌گذشت، شترى را دید که دستش را بر در منزل بسته بودند؛ اما آب و علفى نزدش نبود. پرسید: «صاحب این حیوان کجاست؟» [آن‌گاه به او فرمود:] «آیا درباره كارى كه با این حیوان كرده‌اى، از عذاب خدا نمى‌ترسى؟! پس یا برای آن، آب و علفی مهیا کن یا آزادش بگذار تا براى خود چیزى بیابد».[25]

در روایات بسیاری به تغذیه حیوان اشاره شده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.

1/1. توجه ویژه به حیوان شیرده: رعایت حقوق حیوان شیرده، در واقع اداى حق دو حیوان است؛ چراکه شیرخوار انسان یا حیوان بر اثر ضعف جسمانى، آسیب‌‌‌پذیرتر و در برابر تهدید خطرها بدون دفاع است؛ از این­رو به حمایت بیشترى نیاز دارد.

حمایت از حیوان شیرده به حیوان حلال‌گوشت اختصاص ندارد؛ بلكه حیوانى مانند سگ كه از نگهدارى آن اجمالاً نهى شده است، اگر شیرده باشد؛ مورد حمایت است. هنگام عزیمت سپاه اسلام براى فتح مكه، رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) سگى را دید که به خاطر بچه‌هایش زوزه مى‌کشید و آن‌ها شیر مادرشان را مى‌خوردند. به جُعَیْل بن سُراقه فرمود تا در برابر آن حیوان بایستد و از آن مراقبت كند تا مبادا سپاهیان که از آنجا مى‌گذرند، به آن حیوان و بچه‌هایش آسیبى برسانند.[26]

2/1. تقدم تشنگى حیوان بر وضو: بنا بر حكم فقهى، اگر حیوانى تشنه در معرض مرگ است و آب به اندازه‌اى نیست كه انسان هم حیوان را سیراب كند و هم وضو بگیرد؛ در برخى موارد باید حیوان را سیراب كرد و به جاى وضو، تیمم كرد.[27] در گزارشی از امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است که روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) وضو مى‌گرفت و گربه‌اى نزد او آمد. آن ­حضرت دانست که این حیوان تشنه است. پس ظرف آب را به سوى آن برد و آن حیوان آب نوشید.[28]

3/1. پاداش آب دادن به حیوان تشنه: از رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) پرسیدند: «آیا نیكى کردن به حیوانات پاداش دارد؟». حضرت فرمود: «آرى، براى خنک کردن هر جگر تشنه پاداشى است».[29] امام باقر(علیه السلام) نیز فرموده است: «إِنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى یُحِبُّ إِبْـرَادَ الْكَبِدِ الْحَرَّاءِ وَ مَنْ سَقَى كَبِداً حَرَّاءَ مِنْ بَهِیمَةٍ وَ غَیْرِهَا أَظَلَّهُ اللهُ فِي ظِلِّ عَرْشِهِ یَوْمَ لا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّه؛[30] خداى والا سیراب كردن تشنگان را دوست دارد و کسى که حیوانى تشنه‌كام یا جز آن را سیراب كند، خدا او را در روزى كه سایه‌اى جز سایه او نیست، در سایه عرش خود جاى مى‌دهد».

2. حق بهداشت و درمان حيوان

از جمله حقوق حیوانات، رسیدگى به بهداشت آن‌هاست. زیستگاه آلوده و آب و خوراک ناسالم به سلامت آن‌ها آسیب مى‌رساند؛ حتى داروهاى مورد نیاز حیوان نیز از نیازهاى ضرورى آن‌هاست و بر پایه احكام فقهى، مالك باید هزینه‌هاى درمان بیمارى آن را بپردازد.[31] از این رو در روایات پیشوایان معصوم: بر بهداشت و پاکیزگى حیوان تأکید شده است؛ چنانکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «گرد و غبار و خاک و خاشاک آغل گوسفندان را بزدایید و آن را پاکیزه نگهدارید تا حدی که بتوان در آن نماز گزارد».[32]

3. حق استراحت

حق دیگری که شایسته است مسلمان در استفاده خود از حیوان به آن توجه كند، در نظر گرفتن زمان و مكان مناسبى براى استراحت آن است و هنگام استراحت آن‌ها ـ به‌ویژه در شب ـ از كارى كه موجب سلب آسایش آن‌هاست، بپرهیزد؛ چنانکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «إذا رَكِبْتُمْ هذِهِ الدَّوابَّ فَأَعْطُوهَا حَظَّها مِنَ المنازِلِ وَلا تَكُونُوا عَلَىْهَا شَیاطِینَ؛[33] هر گاه حیوانات را به خدمت گرفتید، در استراحتگاه‌ها به آن‌ها فرصت استراحت بدهید و به آن‌ها ستم نكنید؛ و اگر سرزمین خشک و بى‌گیاه بود، از آنجا به سرعت گذر كنید و اگر سرزمین سرسبز و خرّم بود، در استراحتگاه فرود آیید».[34] همچنین فرموده است: «از چرانیدن حیوانات پیش از طلوع خورشید (یعنی در زمان استراحت آن‌ها) بپرهیزید».[35] لقمان حکیم نیز به فرزندش فرمود: «هنگامى كه به محل استراحت نزدیك شدى، از مركب فرود بیا ... و هر گاه خواستی در منزلى استراحت كنی، بهترین و نیکوترین مکان از حیث رنگ (سرسبز و خرم) و خاک (نرم و حاصلخیز) و داراى بیشترین گیاه را برگزین».[36]

4. حق احترام

احترام به حیوان نیز از حقوق اوست. شیوه احترام نیز متنوع است و حتی می‌تواند به صورت سلام باشد؛ چنا­نکه مردى [با اسبش] خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسید و به آن ­حضرت سلام کرد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) به صیغه جمع و با تعبیر «علیکم السلام» پاسخ داد. آن مرد گفت: «اى رسول‌خدا! من تنها هستم». حضرت(صلی الله علیه و آله) فرمود: «به تو و به اسبت سلام کردم».[37] امام سجاد(علیه السلام) نیز در واپسین لحظات عمر خود به فرزندش امام باقر(علیه السلام) فرمود: «إِنّني قَدْ حَجَجْتُ عَلَى نَاقَتِي هَذِهِ عِشْرِینَ حَجَّةً فَلَمْ أَقْـرَعْهَا بِسَوْطٍ قَـرْعَةً، فَإِذَا نَفَقَتْ فَادْفِنْهَا لا یَأْكُلْ لَحْمَهَا السِّبَاعُ...؛[38] من بر این شترم بیست‌بار حج گزارده‌ و یک بار به آن تازیانه نزده‌ام. وقتى مُرد، آن را دفن کن تا درندگان گوشت آن را نخورند... ». امام باقر(علیه السلام) پس از مرگ شتر، آن را به خاک سپرد. امام صادق(علیه السلام) نیز فرموده است: «لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ حُرْمَةٌ وَ حُرْمَةُ الْبَهَائِمِ فِي وُجُوهِهَا؛[39] هر چیزى حرمتى دارد و حرمت چهارپایان، در صورت آن‌هاست و صاحب حیوان نباید براى نشانه‌گذارى بر چهره حیوان داغ نهد».[40] نشانه‌گذارى بر غیر چهره آن‌ها، رواست؛[41] چنانکه امیرمؤمنان(علیه السلام) فرموده است: «چهره حیوان را زشت نكنید».[42]

فهرست منابع

قرآن کریم

ابن‌شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، تصحیح: على‌اكبر غفارى، چاپ دوم، قم: مؤسسه انتشارات اسلامى، 1404ق.
برقى، احمد بن محمد، المحاسن، چاپ دوم، قم: دار الکتب الاسلامیه، 1371ق.
دمیرى، محمد بن موسى، حیاة الحیوان الكبرى، بیروت: دار القاموس الحدیث، [بى‌تا].
راغب اصفهانی، حسين بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقيق: محمد سيد كيلانی، تهران: مكتبه مرتضويه، [بی‏تا].
راوندى، سید فضل‌الله بن على، النوادر، قم: مؤسسه دار الكتاب، [بى‌تا].
سیوطى، عبدالرحمن بن ابى‌بکر، الجامع الصغیر في احادیث البشیر النذیر، چاپ اول، بیروت: دارالفكر، 1401ق.
شهید ثانى، زبن‌الدین بن على، مسالك الأفهام إلى تنقیح شرائع الإسلام، تحقیق: مؤسسه معارف اسلامى، چاپ اول، قم: مؤسسه معارف اسلامى، 1413ق.
صدوق، محمد بن على، الأمالي، ترجمه محمدباقر كمره‌اى، چاپ چهارم، تهران: کتابخانه اسلامیه، 1362ش.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، چاپ دوم، قم: شریف رضى، 1364ش.
من لایحضره الفقیه، تصحیح على‌اكبر غفارى، چاپ سوم، قم: مؤسسه انتشارات اسلامى، 1413ق.
طوسى، محمد بن حسن، الأمالی، چاپ اول، قم: دار الثقافه، 1414ق.
تهذیب الأحكام، تحقیق: سید حسن موسوى خرسان، چاپ چهارم، تهران: دار الكتب الاسلامیه، 1365ش.
المبسوط فی فقه الإمامیة؛ تصحیح: سید محمدتقى کشفى، چاپ سوم، تهران: مكتبة مرتضویه، 1387ق.
طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق، چاپ چهارم، قم: شریف رضى، 1412ق.
صالحی شامى، محمد بن يوسف، سبل الهدى و الرشاد فى سيرة خير العباد، تحقيق عادل احمد عبدالموجود و على­محمد معوض، چاپ اول، بيروت: دار الكتب العلميه، 1414ق.
كوفى، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، تهران: مكتبة النینوى الحدیثه، [بى‌تا].
کلینی، محمد بن‌ یعقوب، الکافی، تصححیح: علی‌اکبر غفاری، چاپ پنجم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1363ش.
مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، چاپ دوم، بیروت: دار إحياء التراث العربی، 1403 ق.
متقی هندى، على بن حسام‌الدین، کنز العمّال في سنن الأقوال و الأفعال، تحقیق و تصحیح: صفوة سقا و  بكرى حیانى، بیروت: مؤسسة الرساله، 1409ق.
نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، تحقیق: عباس قوچانى، چاپ هفتم، بیروت: دار احیاء التراث العربى، [بى‌تا].

* پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

[1]. اسراء: 44: «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ».

[2]. محمد بن یعقوب کلینی، الكافی، ج 6، ص 539.

[3]. محمدحسن نجفی، جواهر الكلام، ج 27، ص 111.

[4]. جلال‌الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج2، ص509. «مَا مِنْ أَهْلِ بَیْتٍ عِنْدَهُمْ شَاةٌ إِلَّا وَفِي بَیْتِهِمْ بَـرَكَةٌ»

[5]. همان، ج1، ص471. «الإِبِلُ عِزٌّ لِأَهْلِهَا وَ الْغَنَمُ بَـرَكَةٌ وَ الْخَیْر‌ مَعْقُودٌ فِي نَـوَاصِي الْخَیْلِ إِلَى یوْمِ الْقِیَامَةِ»

[6] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ‏75، ص74. «... وَ لَا يُؤْذِي‏ الْجَار...»

[7]. توضیح المسائل، عنوان نحاسات، سگ و خوک.

[8]. حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص115.

[9]. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج3، ص453.

[10]. محمد بن یعقوب کلینی، الکافي، ج6، ص552.

[11]. محمد بن یعقوب کلینی، الکافي، ج6، ص553. «سَأَلْتُهُ عَنِ التَّحْرِیشِ بَیْنَ الْبَهَائِمِ، فَقَال(علیه السلام): كُلُّهُ مَكْرُوهٌ إِلَّا الْكَلْبَ»

[12]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج61، ص227.

[13]. جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج2، ص729. «لا تَتَّخِذُوا شَیْئًا فِیهِ الرُّوحُ غَرَضا»

[14]. سید روح‌الله موسوی خمینی، تحریر الوسیله، ج2، کتاب الدیات، فی الجنایه علی الحیوان.

[15]. محمد بن علی صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص3. «إنَّ رَسولَ اللهِ(صلی الله علیه و آله) نَهَى أَنْ یُحْرَقَ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْحَیَوَانِ بِالنَّارِ»

[16]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج61، ص244. «إِنَّ النَّبِیَّ(صلی الله علیه و آله) قَدْ نَهَى عَنْ تَعْذِیبِ الْحَیَوَانِ بِالنَّارِ»

[17]. همان، ص318. «... یُكْرَهُ إحْرَاقُ بُیُوتِهَا بِالنَّارِ»

[18]. علی بن حسام متقی هندی، کنز العمّال، ج15، ص39. «نَهَى عَنْ قَتْلِ كُلِّ ذِي رُوحٍ إِلَّا أَنْ یُؤْذِيَ»

[19]. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج8، ص296. «... إِذَا كَانَ الْكَلْبُ عَقُوراً وَجَبَ قَتْلُهُ»

[20]. محقق حلی، شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام، ج‏4، ص 240. «لو جنى على الصائلة جان فإن كان للدفع لم يضمن‏.»

[21]. محمد بن حسن طوسی، المبسوط، ج 6، ص 47.

[22]. محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج 31، ص 396.

[23]. همان، ص 394؛ محمد بن حسن طوسی، المبسوط، ج 6، ص 47.

[24]. همان، ص 394.

[25]. علی بن حسام متقی هندی، کنز العمّال، ج 9، ص 68.

[26]. محمد بن یوسف صالحی شامى، سبل الهدى و الرشاد، ج 5، ص 212 و ج ‌7، ص 29.

[27]. محمدحسن نجفی، جواهر الكلام، ج 31، ص 396 – 394. مسئله متن برای مثال است که از قاعده لزوم حفظ جان حیوان و برتری آن، بر مال دیگری استفاده می‌شود.

[28] ر.ک: محمد بن محمد کوفی، الجعفریّات، ص13؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 16، ص 293.

[29]. محمد بن موسی دمیری، حیاة الحیوان الکبری، ج 2، ص 242؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 62، ص 65.

[30]. حسن بن فضل طبرسی، مکارم الأخلاق، ص 135.

[31]. محمدحسن نجفی، جواهر الكلام، ج 36، ص 436 و 437.

[32]. احمد بن محمد برقی، المحاسن، ص 642.: «نَظِّفُوا مَرَابِضَهَا وَ امْسَحُوا رُغَامَهَا؛ امْسَحُوا رُغَامَ الْغَنَمِ وَ صَلُّوا فِي مُرَاحِهَا، فَإِنَّهَا دَابَّةٌ مِنْ دَوَابِّ الْجَنَّةِ». رغام به معناى خاک است. حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص 359.

[33]. عبدالرحمن بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر، ج 1، ص 102.

[34]. محمد بن علی صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 290: «فَإِذَا رَكِبْتُمُ‏ الدَّوَابَ‏ الْعُجْفَ فَأَنْزِلُوهَا مَنَازِلَهَا فَإِنْ كَانَتِ الْأَرْضُ مُجْدِبَةً فَأَلِحُّوا عَلَيْهَا وَ إِنْ كَانَتْ مُخْصِبَةً فَأَنْزِلُوهَا مَنَازِلَهَا».

[35]. محمد بن یعقوب کلینی، الكافی، ج 5، ص 152.

[36]. احمد بن محمد برقی، المحاسن، ص 375.

[37]. فضل‌الله بن علی رواندی کاشانی، النوادر، ص 41 و 42.

[38]. محمد بن علی صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الاعمال، ص 50.

[39]. محمد بن یعقوب کلینی، الكافی، ج 6، ص 539؛ احمد بن محمد برقی، المحاسن، ص 632.

[40]. محمد بن علی صدوق، الامالی، ص 507: «وَ لا یَسِمُهَا فِي وَجْهها».

[41]. احمد بن محمد برقی، المحاسن، ص 644: «تُوسَمُ فِي غَیْرِ وُجُوهِهَا».

[42]. محمد بن علی صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 287: «لا تُقَبِّحُوا الْوُجُوهَ».

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.