یادداشت تبلیغی؛

نگاهی به زندگی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در منابع اهل سنت

تاریخ انتشار:
برخی از صاحبان‌ اندیشه و عالمان اهل‌سنت، به گوشه‌هایی از فضایل حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، این گلواژه آفرینش پرداخته‌اند. نوشتار پیش رو می‌کوشد برخی از فضایل وجود مقدس حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را در منابع اهل‌سنت تبیین کند.
نگاهی به زندگی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در منابع اهل سنت

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۴۴۳(ویژه مناطق مشترک)، نگاهی به زندگی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در منابع اهل سنت.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

علی جباری*

مقدمه

جایگاه حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در منابع اهل‌سنت، به عنوان بانوی همه خوبی‌ها و واجد همه فضایل انسانی و الهی مطرح است. شخصیت آن حضرت چنان گسترده و دریای فضایلش چنان بیکران است که زبان و قلم از بیان آن قاصر است، اما در عین حال برخی از صاحبان‌ اندیشه و عالمان اهل‌سنت، به گوشه‌هایی از فضایل حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، این گلواژه آفرینش پرداخته‌اند. نوشتار پیش رو می‌کوشد برخی از فضایل وجود مقدس حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را در منابع اهل‌سنت تبیین کند.

ولادت

نطفه حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، با سیب بهشتیِ اهدا شده به پیامبر(صلی الله علیه و آله) در شب اِسراء منعقد شد.[1] پدرش، پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) و مادرش، خدیجه بنت خویلد است.[2] خدیجه، زنی دوراندیش و خردمند بود که دارای نسب عالی، مقام والا و اموال فراوانی بود و بسیاری از مردان عرب در آرزوی ازدواج با او به سر می‌بردند، ولی او زندگی با پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بر همه چیز ترجیح داد.[3]

به سبب آنکه حضرت زهرا(سلام الله علیها) و ذریه و دوستدارانش از آتش جهنم دور خواهند بود، نام «فاطمه» برای آن حضرت انتخاب شده است.[4] کنیه آن حضرت، «ام‌ابیها»[5] بود و زهرا،[6] بتول[7] و عذرا[8] نیز از القاب ایشان است.

ازدواج

با توجه به موقعیت ممتاز نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) و شخصیت عالی حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، افراد سرشناس زیادی از جمله ابو‌بکر و عمر در صدد بودند که به افتخار دامادی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نایل آیند، اما رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) به هیچ ‌کدام جواب مثبت نداد و به امر خداوند،[9] دخترش را در ماه رمضان سال دوم هجری[10]به ازدواج امام علی7 درآورد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) علاقه فراوانی به امام علی(علیه السلام) داشت و آن حضرت را برای دخترش فاطمه(سلام الله علیها) این‌گونه وصف کرد: «انکحتکِ أكثرهم عِلماً، و أفضلهم حِلماَ، و أوّلهم سِلماَ؛[11] تو را به ازدواج عالم‌ترین و حلیم‌ترین و اولین مسلمان در آوردم».

امام علی(علیه السلام) هنگام ازدواج، بهره چندانی از مال دنیا نداشت؛ از این رو برای تأمین مهریه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) زره خود را فروخت[12] و مبلغ آن را تقدیم پیامبر(صلی الله علیه و آله) کرد. شب ازدواج امام علی(علیه السلام) و حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) وضو گرفت و آب وضو را بر صورت علی(علیه السلام) پاشید و برای آن‌ها این‌گونه دعا کرد: «اللَّهُمّ بارِك فيهِما، وَ بارِك عَليهِما، وَ بارِك لَهُما في نَسلِهِما؛[13] خدایا در زندگی و نسل آنها برکت قرار بده». به مناسبت این ازدواج، جشنی در بهشت برپا شد، و بهشت را آذین‌بندی کردند و جبرئیل، میکائیل و اسرافیل در جشن ازدواج فاطمه(سلام الله علیها) شرکت[14] و شادمانی کردند.[15] میکائیل، جبرائیل و صرصائیل شاهدان این ازدواج بودند.[16]

امام علی(علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها)، زندگی بسیار ساده و زاهدانه‌ای داشتند؛ چنانکه امام علی(علیه السلام) در این باره می‌فرماید: «هنگام شروع زندگی غیر از پوست گوسفندی که شب‌ها بر روی آن می‌خوابیدیم، چیز دیگری نداشتیم».[17] علاقه امام علی(علیه السلام) به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به‌گونه‌ای بود که تا زمان حیات حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، با زن دیگری ازدواج نکرد.[18] حاصل این ازدواج پر برکت، امام حسن(علیه السلام)، امام حسین(علیه السلام)، حضرت ام‌کلثوم(سلام الله علیها) و حضرت زینب(سلام الله علیها) بودند.[19] بر اساس برخی منابع، آخرین فرزند آن‌ها به نام «محسن» در کودکی به شهادت رسید.[20] حضرت فاطمه(سلام الله علیها) پس از تولدِ هر یک از فرزندان خویش، موی سر آن‌ها را می‌تراشید و به میزان آن، طلا صدقه می‌داد.[21]

فاطمه(سلام الله علیها) در قرآن

نویسندگان اهل‌سنت معمولاً رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام)، حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) را مصداق «اهل‌بیت» دانسته‌اند؛ اگرچه برخی همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله) را نیز شامل اهل‌بیت: و داخل در آیه تطهیر دانسته‌ند. در کتاب‌های اهل‌سنت دست‌کم چهار آیه قرآن درباره اهل‌بیت: و مناقب ایشان ذکر شده است که حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز یکی از اهل‌‌بیت: است.

1. آیه تطهیر

قرآن کریم در آیه 33 سوره احزاب فرموده است: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً؛ خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل‌بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد». برخی نویسندگان اهل‌سنت، این آیه را درباره اهل کساء (محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهم السلام)) دانسته‌اند که همان خاندان نبوت هستند.[22] پس از نزول آیه تطهیر، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که در خانه ام‌سلمه بود، علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) و حسنین را نزد خود خواند و عبای خویش را روی آن‌ها کشید و فرمود: «هؤلاء أهل بيتي، فأذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيرا». ام‌سلمه پرسید: «یا رسول‌الله! آیا من هم با آن‌ها هستم؟». حضرت فرمود: «در مکان خودت بنشین، تو بر خیر هستی».[23]

2. آیه هل أتی

خداوند در آیه 8 سوره انسان فرموده است: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً؛ و طعام را در حالى ‌كه خود دوستش دارند، به مسكين و يتيم و اسير مى‌خورانند». شأن نزول آیه چنین است که امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) بیمار شدند. حضرت علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) نذر کردند که اگر حسنین بهبود یابند، سه روز روزه بگیرند. پس از بهبودی آنان، خانواده امام علی(علیه السلام) روزه گرفتند؛ اما تا سه روز غذای خویش را هنگام افطار به کسانی بخشیدند که به آن‌ها مراجعه کردند. بیشتر نویسندگان اهل‌سنت، وقوع این حادثه و در پی آن نزول آیه یاد شده را در مناقب اهل‌بیت: نوشته و تأیید کرده‌اند.[24]

3. آیه مَوَدَّت

خداوند در آیه 23 سوره شوری می‌فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ؛ بگو بر اين رسالت مزدى از شما، جز دوست داشتن خويشاوندان نمى‌خواهم و هر كه كار نيكى كند، به نيكويى‌اش مى‌افزاييم؛ زيرا خدا آمرزنده و شكرپذير است‏». برخی نویسندگان اهل‌سنت این آیه را درباره اهل‌بیت: یعنی امام علی(علیه السلام)، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و حسنین دانسته‌‌اند.[25]

4. آیه مباهله

در آیه 61 سوره آل‌عمران آمده است: «... فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ؛ ... بگو بياييد تا حاضر آوريم ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آنگاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم‏».

اگر چه برخی نویسندگان اهل‌سنت با تعمیم آیات پیشین تلاش کردند دیگران را در امتیازها و ویژگی‌های اهل‌بیت: شریک گردانند، اما هیچ نویسنده‌ای نتوانسته آیه مباهله را از اهل‌بیت:، یعنی پیامبر(صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام)، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و حسنین منصرف کند. همگان معترفند که تنها همین افراد در داستان مباهله شرکت کردند. رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) و امام علی(علیه السلام) به عنوان «انفسنا»، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) به عنوان «ابناءنا» و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به عنوان «نساءنا» در مباهله شرکت نمودند. اگر چه واژه «نسائنا» در آیه می‌توانست مستمسک برخی زنان رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) قرار گیرد، اما همه نویسندگانِ شناخته ‌شده اهل‌سنت معترفند که این واژه تنها شامل حضرت زهرا(سلام الله علیها) شده است.[26] ابن‌تیمیه نیز افراد شرکت‌کننده را همان اصحاب کساء می‌داند، اما برای اینکه حضور ایشان به عنوان امتیازی برای پنج تن تلقی نشود؛ وجه آن را اقربیت ایشان به پیامبر(صلی الله علیه و آله) ـ نه فضیلتِ ـ ایشان دانسته است.[27] این خط و شیوه‌ای است که برخی نویسندگان تندرو اهل‌سنت، مانند ابن‌تیمیه درباره فضایل اهل‌بیت: پیموده‌ و کوشیده‌اند هیچ امتیاز ویژه و منحصری برای اهل‌بیت: در برابر صحابه ثبت و مسجل نگردد.

مناقب و ویژگی‌ها

برای حضرت زهرا(سلام الله علیها) ویژگی‌ها و مناقب بسیاری ذکر شده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.

1. سیدة نساء‌العالمین است؛ یعنی فاطمه(سلام الله علیها) سرور زنان دو عالم است.[28]

2. نسل پیامبر(صلی الله علیه و آله) از فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ادامه یافت.[29]

3. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) وقتی از سفر باز می‌گشت، فاطمه(سلام الله علیها) را می‌بوسید.[30] به پیامبر(صلی الله علیه و آله) عرض شد که چرا فاطمه(سلام الله علیها) را زیاد می‌بوسی؟ فرمود: «وقتی مشتاق بوی بهشت می‌شوم، فاطمه(سلام الله علیها) را می‌بوسم».[31]

4. فاطمه(سلام الله علیها) آخرین کسی بود که پیامبر(صلی الله علیه و آله) با او وداع می‌کرد و وقتی از سفر بر‌می‌گشت، اولین نفری بود که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به دیدار او می‌رفت.[32]

5. رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «فاطمة بَضعَةٌ مِنّی[33] فَمَن آذاها فَقَد آذانی وَ مَن آذانی فَقَد آذَی الله؛[34] فاطمه(سلام الله علیها) پاره تن من است. پس هر کس او را اذیت کند، مرا اذیت کرده و هر که مرا اذیت کند، خدا را اذیت کرده است».

6. پیامبر(صلی الله علیه و آله) به علی و فاطمه و حسن و حسین: فرمود: «اَنَا حَربٌ لِمَن حارَبتُم و سِلمٌ لِمَن سالَمتٌم؛[35] من دشمن دشمنان شما، و دوست دوستان شما هستم».

7. روزی امام علی(علیه السلام) گردنبند طلایی را به فاطمه(سلام الله علیها) هدیه نمود. وقتی رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) به خانه دخترش آمد و گردنبند را دید، از این عمل ابراز نارضایتی کرد. فاطمه(سلام الله علیها) گردنبند را برای رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) فرستاد تا در هر راهی که صلاح می‌داند، مصرف کند. رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) نیز با پول گردنبند، کنیزی خرید و به فاطمه3 بخشید و ایشان نیز کنیز را در راه خدا آزاد کرد.[36]

8. خداوند با غضب فاطمه(سلام الله علیها) غضبناک، و با رضایت او راضی می‌‌شود.[37]

9. فاطمه(سلام الله علیها) محبوب‌ترین فرد نزد رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) بود.[38] جمیع ‌بن‌ عمیر می‌گوید: بر عایشه وارد شدم و از او سؤال کردم که محبوب‌ترین فرد نزد رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) کیست؟ گفت: فاطمه(سلام الله علیها). گفتم: از مردان چه کسی؟ گفت: شوهر فاطمه، علی(علیه السلام).[39]

10. به استناد آیات قرآن ذریه فاطمه(سلام الله علیها)، همان ذریه پیامبر(صلی الله علیه و آله) هستند. خداوند متعال در قرآن کریم عیسی(علیه السلام) را که از ناحیه مادر به حضرت نوح(علیه السلام) می‌رسد، جزو ذریه آن حضرت بر شمرده است.[40]

11. عایشه می‌گوید: «ما رأيت أحدا كان أشبه كلاما و حديثا برسول‌الله(صلی الله علیه و آله) من فاطمة، و كانت إذا دخلت عليه قام إليها فقبّلها و رحّب بها؛[41] کسی را در کلام و گفتار شبیه‌تر از فاطمه به پیامبر(صلی الله علیه و آله) ندیدم. هرگاه فاطمه بر رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) وارد می‌شد، پدرش به احترام او می‌ایستاد و او را می‌بوسید و خوشامد می‌گفت».

12. دست‌های فاطمه(سلام الله علیها) بر اثر کار در منزل و آسیاب کردن، زخمی شده بود. امام علی(علیه السلام) به او گفت: «نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) برو و از او بخواه که خادمی برای تو قرار دهد». فاطمه(سلام الله علیها) دو مرتبه نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) رفت، ولی موفق به ملاقات با ایشان نشد تا اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) به منزل آ‌ن‌ها تشریف آورد و فرمود: «گویا فاطمه(سلام الله علیها) دو مرتبه سراغ من آمده». سپس فرمود: «خواسته‌ات چیست دخترم؟». فاطمه(سلام الله علیها) حیا کرد که حرفی بزند و امام علی(علیه السلام) ماجرا را برای ایشان تعریف کرد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «چیزی به شما می‌آموزم که برای شما بهتر و سودمندتر باشد. هر گاه در بستر خواب قرار گرفتید، 33 مرتبه سبحان‌الله، 33 مرتبه الحمدلله و 34 مرتبه الله‌اکبر بگویید. این از خواسته‌ای که شما داشتید، برایتان بهتر است». علی(علیه السلام) می‌فرماید: «بعد از این فرمایش پیامبر(صلی الله علیه و آله)، ما هرگز این کار را ترک نکردیم».[42] این تسبیحات، به تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) مشهور شده است.

13. رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) در تقسیم کارها میان حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و همسرش علی(علیه السلام)، کارهای خانه را به فاطمه(سلام الله علیها) و کارهای بیرون از خانه را به امام علی(علیه السلام) واگذار کرد.[43]

14. رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) هنگامی که از جنگ باز می‌گشت، فاطمه(سلام الله علیها) را می‌بوسید.[44]

15. حدیث کساء، در شأن فاطمه(سلام الله علیها) و همسر و فرزندانش وارد شده است.[45]

در سوگ پدر

رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) برای دخترش بسیار سخت و جانکاه بود. او در سوگ پدر مهربانش گریه می‌‌کرد و این اشعار را می‌خواند:

اَبی وا اَبَتاه                       اَجابَ رَبًّا دَعاه    

پدرجان! ای کسی که دعوت پروردگارت را اجابت کرده‌ای

جَنّةُ الفِردَوسِ مَأواه           مَن رَبَّهُ ما اَدناه

ای کسی که فردوس برین جای توست! چقدر به پروردگارت نزدیک شده‌ای!

اِلی جبرئیل نَنعاه[46]

ما خبر رحلتت را به جبرئیل می‌دهیم.

فاطمه(سلام الله علیها) پس از دفن پدر بزرگوارش به انس فرمود: «چگونه دل‌های شما راضی شد که بر روی پیامبر6(صلی الله علیه و آله) خاک بریزید؟».[47] علاقه آن حضرت به پدرش تا آنجا بود که بعد از وفات پیامبر(صلی الله علیه و آله) دیگر کسی چهره خندان او را ندید.[48] وقتی به زیارت قبر پدر می‌رفت، مشتی از خاک قبر را برمی‌داشت و آن را روی چشم‌ها و صورتش می‌گذاشت.[49]

 شهادت

پس از شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در سال 11 هجری،[50] امام علی(علیه السلام) ایشان به همراه اسماء بنت عمیس غسل داد[51] و بر پیکرش نماز خواند.[52]  حضرت فاطمه(سلام الله علیها)3 از اینکه پس از مرگ لباس زنان کنار می‌رفت و بدن آنان نمایان می‌شد، ناراحت بود و این مطلب را به اسماء بنت عمیس گفته بود. اسماء درباره تابوتی که در حبشه دیده بود، برای فاطمه(سلام الله علیها) توضیح داد و ایشان نیز این مطلب را پسندید و وصیت کرد که پس از مرگش، پیکرش را در تابوت حمل کنند و ایشان، اولین زنی بود که پیکرش در تابوت حمل شد.[53]

طبق وصیتش، غسل و کفن و دفنش به صورت شبانه انجام گرفت.[54] امام علی(علیه السلام) پیکر همسرش را در نیمه‌های شب و به صورت مخفیانه دفن کرد و آنگاه چند قبر درست کرد تا قبر ایشان ناشناخته باقی بماند. برخی معتقدند فاطمه(سلام الله علیها) در بقیع و در کنار قبر امام حسن(علیه السلام) و عباس دفن شده است.[55] این مطلب صحیح به نظر نمی‌رسد و به احتمال قوی، فاطمه بنت اسد را با ایشان اشتباه گرفته‌اند.[56] امام علی(علیه السلام) بعد از دفن حضرت زهرا(سلام الله علیها)، در غم فراق ایشان جزع و بی‌تابی شدیدی نمود[57] و این اشعار را خواند:

لِكُلِّ اِجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِيلَيْنِ فُرْقَةٌ                      وَ كُلُّ الَّذِي دُونَ الْوَفَاةِ قَلِيلٌ

«هر اجتماع دوستان، سرانجام به جدايى مى‌انجامد و هر مصيبتى، جز جدايى (مرگ)، ناچيز است‏»

وَ إِنَّ اِفْتِقَادِي فَاطِمَه بَعْد اَحْمَد                    دَلِيلٌ عَلَى أَنْ لاَ يَدُومَ خَلِيلٌ[58]

«و رفتن فاطمه پس از رحلت پيامبر(صلی الله علیه و آله)، خود دليل آن است كه هيچ دوستى پايدار نمى‌ماند».

آن حضرت بعد از دفن حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز این اشعار را می‌خواند که نشان از تأثیر عمیق شهادت فاطمه(سلام الله علیها) بر دل و جانش داشت:

أَلاَ يَا أَيُّهَا الْمَوْتُ الَّذِي لَيْسَ تَارِكِي   أَرِحْنِي فَقَدْ أَفْنَيْتَ كُلَّ خَلِيلٍ

«اى مرگ كه سرانجام مرا فرو نخواهى گذاشت! هم‌ اكنون مرا آسوده كن؛ زيرا من همه دوستان را از دست دادم».‏

أَرَاكَ بَصِيراً بِالَّذِينَ أُحِبُّهُمْ             كَأَنَّكَ تَنْحُو نَحْوَهُمْ بِدَلِيلٍ ‏[59]

«من تو را مى‌بينم كه نسبت به هر كه من دوست دارم، آشنايى. گويا وسيله راهنمايى آهنگ سمت ايشان را كرده‌اى‏».

امام علی(علیه السلام) پس از دفن فاطمه(سلام الله علیها)، به زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) رفت و این‌گونه به آن حضرت سلام داد:

درود بر تو اى رسول‌خدا! از من و از دخترت كه در جوار تو فرود آمده و به‌زودى به تو پيوسته، اى رسول‌خدا! شكيبايى من از [مفارقت] او كم شده و تاب و توان من از دورى او به سستى گراييده؛ جز اينكه براى من پس از ديدن جدايى تو و سختى مصيبت تو، شكيبايى سزاوارتر است؛ زيرا همه ما ازآن خداييم و به سوى او باز مى‌گرديم. همانا آن امانت پس گرفته شد و گروگان دريافت گرديد؛ ولى پس از اين همواره اندوهگينم و شب‌هايم به سبب تو به بيدارى خواهد گذشت تا اينكه خداوند براى من سرايى را كه تو اقامت دارى، برگزيند و از اين سراى تيرگى و گنهكارى منتقلم نمايد. به همين زودى دخترت به تو خبر خواهد داد كه ما پس از تو چه ديديم. پس همه سرگذشت ما را از او بپرس كه به‌ زودى از او امور و احوال ما را دريافت خواهى كرد. اين همه ستم بر ما رفته؛ در حالى ‌كه از رفتن تو مدتى نگذشته و روزگار زيادى فاصله نشده است. پس بر هر دوى شما از من درود باد؛ درود وداع‌كننده، نه درود خشمگين و رنجور. پس اگر بروم، نه از بى‌علاقگى است و اگر بمانم، نه از روى بدگمانى است بدانچه خداوند بر شكيبايان وعده داده و يا مجرمان را تهديد كرده است.[60]

از جابر ‌بن‌ عبدالله نقل است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به علی(علیه السلام) فرمود: «یا ابا الریحانتین! به‌زودی دو رکن را از دست خواهی داد». وقتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) رحلت کرد، علی(علیه السلام) گفت: «این یکی از ارکان بود» و زمانی که فاطمه(سلام الله علیها) از دنیا رفت، علی(علیه السلام) گفت: «این هم رکن دیگر بود».[61]

فهرست منابع

ابن‌ابی‌شیبه، عبدالله‌بن‌محمد (م. 235)؛ المصنف فی الأحادیث و الآثار؛ تحقیق سعید محمد اللحام؛ بیروت: دار الفکر، 1409ق.
ابن‌اثیر جزری، عزالدین (م. 630)؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابة؛ بیروت: دار الفکر، ط الأولی، 1409ق.
ابن‌بلبان فارسی، علاء‌الدین علی (م. 739)؛ صحیح ابن‌حبان بترتیب ابن‌بلبان؛ تحقیق شعیب الارنووط؛ بیروت: موسسة الرسالة، 1414ق.
ابن‌تیمیه، تقی‌الدین احمد (م. 728)؛ منهاج السنة النبویة؛ تحقیق محمد رشاد سالم؛ مملکة العربیة السعودیة: جامعة الامام محمد‌بن‌سعود، 1406ق.
ابن‌جوزی، أبوالفرج عبد‌الرحمن‌بن‌على‌بن‌محمد (م. 597)؛ صفة الصفوة؛ تحقیق عبد‌السلام هارون؛ بیروت: موسسة الکتب الثقافیة، 1413ق.
ابن‌شاهین، ابوحفص عمر‌بن‌ابی‌احمد بغدادی (م. 385)؛ فضائل فاطمة الزهراء؛ تحقیق محمد سعید الطریحی؛ بیروت: موسسة الوفاء، 1405ق.
ابن‌صباغ مالکی، علی‌بن‌محمد‌بن‌احمد (م. 855)؛ الفصول المهمة فی معرفة الائمة؛ تحقیق سامی الغریری؛ قم: دار الحدیث، 1422ق.
ابن‌عبد ربه الاندلسی، احمد‌بن‌محمد (م. 328)؛ العقد الفرید؛ تحقیق مفید محمد قمیحه؛ بیروت: دار الکتب العلمیة، 1404ق.
ابن‌قتيبه، عبد‌الله‌بن‌مسلم‏ (م. 276)؛ عيون الأخبار؛ شرح طویل یوسف علی؛ بیروت: دار الکتب العلمیة، 1418ق.
ابن‌مغازلى، على‌بن‌محمد (م. 483)؛ مناقب أهل البيت(عليهم السلام)؛ تهران: المجمع العالمي للتقريب بين المذاهب الإسلامية، المعاونية الثقافية، 1427ق.
ابن‌مهلب؛ مجمل التواریخ و القصص؛ تصحیح سیف‌الدین نجم آبادی و زیگفرید وبر؛ آلمان: دو مونده، 1378ش/2000م.
بخاری، محمد‌بن‌اسماعیل (م. 256)؛ صحیح البخاری؛ تحقیق قاسم الشماعی الرفاعی؛ بیروت: دار القلم، 1407ق.
بدخشانی، محمد‌بن‌معتمد (م. 1126)؛ نزل الأبرار بما صح من مناقب أهل البيت الأطهار(عليهم السلام)‏؛ تحقیق محمد‌هادی امینی؛ اصفهان: مكتبة الإمام أمير المؤمنين علي(عليه السلام) العامة، 1403ق.
ترمذی، محمد‌بن‌عیسی (م. 279)؛ سنن الترمذی؛ تحقیق صدقی محمد جمیل العطار؛ بیروت: دار الفکر، 1421ق.
حاکم حسکانی؛ عبیدالله‌بن‌عبد‌الله (م. 490)؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل؛ تحقیق محمدباقر المحمودی؛ طهران: مؤسسة الطبع و النشر، 1411ق.
خنجی اصفهانی، فضل‌الله‌بن‌روزبهان (م. 927)؛ وسیلة الخادم الی المخدوم در شرح صلوات چهارده معصوم؛ به کوشش رسول جعفریان؛ قم: انصاریان، 1375ش.
خوارزمى، موفق‌بن‌احمد (م. 568)؛ المناقب؛ تحقیق محمودی مالک؛ قم: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين‏، 1411ق.
ذهبی، شمس‌الدین محمد‌بن‌احمد‌بن‌عثمان (م. 748)؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام؛ تحقیق عمر عبدالسلام تدمری؛ بیروت: دار الکتاب العربی، 1413ق/1993م.
زرندى حنفى، جمال‌الدين محمد‌بن‌يوسف ‏(م. 750)؛ نظم درر السمطين في فضائل المصطفى و المرتضى و البتول و السبطين(عليهم السلام)‏؛ بیروت: دار إحياء التراث العربى‏، 1425ق.
------ ؛ معارج الوصول إلى معرفة آل الرسول و البتول؛ تهران: مجمع احياء الثقافة الاسلامية، بی‌تا.
سبط‌بن‌جوزی، یوسف‌بن‌قزغلی البغدادی (م. 654)؛ تذکرة الخواص من الامة بذکر خصائص الائمة؛ قم: منشورات الشریف رضی، 1418ق.
صنعانی، عبدالرزاق‌بن‌همام؛ المصنف (م. 211)؛ لبنان: دار الکتب العلمیة، 1421ق.
طبرانی، سلیمان‌بن‌احمد؛ المعجم الکبیر (م. 360)؛ تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی؛ لبنان: 1405ق.
طبری، محب‌الدین احمد‌بن‌عبد‌الله (م. 694)؛ ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی؛ تحقیق سامی الغریری؛ قم، موسسة دار الکتاب الاسلامی، 1428ق.
طبري، أبوجعفر محمد‌بن‌جرير (م. 310)؛ تاريخ الأمم و الملوك؛ تحقيق محمد أبوالفضل ابراهيم؛ بيروت: دار التراث، ط الثانية، 1387ق.
عجلی، احمد‌بن‌عبد‌الله‌بن‌صالح (م 261)؛ تاریخ الثقات، بترتیب نور‌الدین علی‌بن‌ابی‌بکر الهیثمی (م 807)؛ تحقیق عبدالمعطی قلعجی؛ بیروت؛ دار الکتب العلمیة، 1405ق.
عسقلانى، احمد‌بن‌على‌بن‌حجر (م. 852)؛ الإصابة فى تمييز الصحابة؛ تحقيق عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض؛ بيروت: دار الكتب العلمية، ط الأولى، 1415ق.
قرطبی، ابوعمرو یوسف‌بن‌عبد‌الله‌بن‌محمد‌بن‌عبدالبر (م. 463)؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ تحقیق بجاوی علی محمد؛ بیروت: دار الجیل، 1412ق.
گنجی شافعی، محمد‌بن‌یوسف (م. 658)؛ کفایة الطالب فی مناقب علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه السلام)؛ تصحیح محمد‌هادی الامینی؛ طهران: دار احیاء تراث اهل البیت:، 1404ق.
نسائی، احمد‌بن‌شعیب (م. 303)؛ السنن الکبری؛ تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری؛ سید کسروی حسن؛ بیروت: دار الکتب العلمیة، 1411ق.

* کارشناس ارشد تاریخ تشیع و پژوهشگر تاریخ مرکز تحقیقات کامپیوتری نور.

[1]. محمد‌ بن ‌یوسف زرندی، نظم درر السمطین، ص 234.

[2]. علی بن محمد ابن‌اثیر جزری، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 6، ص 220.

[3]. علی بن احمد ابن‌صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج 1، ص 675 و 676.

[4]. محب‌الدین احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ج 1، ص 133.

[5]. احمد ‌بن‌علی عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 8، ص 262.

[6]. همان.

[7]. محمد‌ بن ‌معتمد بدخشانی، نزل الابرار، ص 131.

[8]. فضل ‌بن ‌روزبهان خنجی، وسیلة الخادم، ص 144.

[9]. احمد ‌بن ‌شعیب نسائی، السنن الکبری، ص 126.

[10]. ابو‌الفرج‌ عبدالرحمن بن علی ابن‌الجوزی، صفة الصفوة، ج 2، ص 5.

[11].  محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج 6، ص 628.

[12]. عبد‌الله ‌بن ‌مسلم ابن‌قتیبه، عیون الاخبار، ج 4، ص 69.

[13]. علی بن محمد ابن‌اثیر جزری، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 6، ص 222.

[14]. علی بن محمد ابن‌مغازلی، مناقب اهل‌البیت:، ص 406.

[15]. موفق‌ بن‌ احمد خطیب خوارزمی، المناقب، ص 337.

[16]. همان، ص 340.

[17]. ابو‌الفرج عبدالرحمن بن علی ‌ابن‌الجوزی، صفة الصفوة، ج 2، ص 5.

[18]. محمد ‌بن‌ جریر طبری، تاریخ طبری، ج 5، ص 153.

[19]. یوسف‌ بن‌ عبد‌الله قرطبی، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج 4، ص 1894.

[20]. یوسف بن غزاوقلی سبط ا‌بن‌جوزی، تذکرة الخواص، ج 1، ص 289.

[21]. عبد‌الرزاق ‌بن ‌همام صنعانی، المصنف، ج 4، ص 333.

[22]. عبید‌الله ‌بن ‌عبد‌الله حسکانی، شواهد التنزیل، ج 2، ص 18.

[23]. علی بن محمد ابن‌اثیر جزری، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 1، ص 490.

[24]. علی بن محمد ابن‌مغازلی، مناقب اهل‌البیت(ع)، ص 272.

[25]. محمد ‌بن ‌اسماعیل البخاری، صحیح البخاری، ج 6، ص 502 (1245)، علاء‌الدین علی ابن‌بلبان فارسی، صحیح ابن‌حبان بترتیب ابن‌بلبان، ج 14، ص 157 (6262).

[26]. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج 3، ص 627.

[27]. تقی‌الدین احمد بن عبدالحلیم ابن‌تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج 4، ص 27.

[28]. عبد‌الله بن محمد ‌ابی‌شیبه، المصنف فی الاحادیث و الآثار، ج 7، ص 527.

[29]. احمد ‌بن ‌علی عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 8، ص 263.

[30]. علی بن محمد ابن‌اثیر جزری، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 6، ص 224.

[31]. محمد ‌بن‌ یوسف زرندی، نظم درر السمطین، ص 235.

[32]. همان، ص 234.

[33]. عبد‌الله بن محمد ‌ابی‌شیبه، المصنف فی الاحادیث و الآثار، ج 7، ص 527.

[34]. علی بن محمد ابن‌صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج 1، ص 664.

[35]. علی بن محمد ابن‌اثیر جزری، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 6، ص 225.

[36]. عمر بن احمد ابن‌شاهین، فضائل فاطمة الزهراء، ص 27.

[37]. سلیمان ‌بن ‌احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ص 401.

[38]. محمد ‌بن ‌عیسی الترمذی، سنن الترمذی، ج 6، ص 176.

[39]. محمد‌ بن‌ یوسف زرندی، نظم درر السمطین، ص 235.

[40]. محمد ‌بن ‌یوسف گنجی شافعی، کفایة الطالب، ص 380.

[41]. یوسف ‌بن‌ عبد‌الله قرطبی، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج 4، ص 1896.

[42]. عبد‌الرزاق ‌بن ‌همام صنعانی، المصنف، ج 11، ص 33.

[43]. عبد‌الله بن محمد ‌ابی‌شیبه، المصنف فی الاحادیث و الآثار، ج 7، ص8 و157.

[44]. همان، ج 3، ص 460.

[45]. همان، ج 7، ص 501.

[46]. یوسف بن غزاوقلی سبط ا‌بن‌جوزی، تذکرة الخواص، ج 1، ص 285.

[47]. همان.

[48]. علی بن محمد ابن‌صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج 1، ص 669.

[49]. محمد ‌بن یوسف زرندی، نظم درر السمطین، ص 238.

[50]. علی بن محمد ابن‌صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج 1، ص 667.

[51]. احمد ‌بن‌ عبد‌الله عجلی، تاریخ الثقات، ص 523.

[52]. یوسف ‌بن ‌عبد‌الله قرطبی، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج 4، ص 1898.

[53]. علی بن محمد ابن‌اثیر جزری، اسد الغابة فی معرفة الصحابة،ج 6، ص 226.

[54]. احمد‌ بن ‌عبد‌الله عجلی، تاریخ الثقات، ص 523.

[55]. ابن‌مهلب، مجمل التواریخ و القصص، ص 350.

[56]. محمد‌ بن‌ یوسف زرندی، معارج الوصول، ص 80.

[57]. علی بن محمد ابن‌صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج 1، ص 673.

[58]. احمد ‌بن ‌محمد ا‌بن‌عبد‌ربه، العقد الفرید، ج 3، ص 198.

[59]. یوسف بن غزاوقلی سبط ا‌بن‌جوزی، تذکرة الخواص، ج 1، ص 287.

[60]. همان.

[61]. همان.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.