رفتارهای اجتماعی امام رضا(ع)

رفتارهای اجتماعی امام رضا(ع)lپایگاه خبر رسانی بلاغ
حجتالاسلام والمسلمین سید سجاد ایزدهی[1]*
اشاره
انسان، موجودی اجتماعی بوده و در زندگی خویش ناگزیر از ارتباط و تعامل با دیگران است؛ چنانکه رشد و تأمین سعادت آدمی، در گرو توسعه همه جانبه جامعه بوده، تعالی جامعه نیز در گرو رفتارهای اجتماعی افرادی است که در آن زندگی میکنند.
جوامع مختلف، متناسب با مبانی فرهنگی و ارزشی خویش، اهداف مختلفی را برای سعادت فردی و اجتماعی انسان در نظر می گیرند و همین امر، موجب شده است که این جوامع، گونه متفاوتی از رفتار اجتماعی را برای انسان ها توصیه کرده و در نتیجه، سبک های گوناگونی از زندگی اجتماعی شکل بگیرد.
مطابق آموزه های غربی، سبک زندگی مادی غرب و رفتارهای اجتماعی شهروندان آن، در سایه اموری چون: تأمین رفاه و آسایش، کسب لذت، تکاثر اموال و سلطه بر دیگران معنا می یابد؛ اما دین اسلام، با عنایت به آموزه هایی که در کتاب و سیره اهل بیت: ارائه شده است، گونهای متمایز از رفتارهای افراد را در عرصه اجتماع سفارش نموده است.
گرچه فهم مبانی، مؤلفهها و راهکارهای رفتاری در این سبک زندگی اجتماعی را میتوان در آموزههای قرآنی و روایی جستجو کرد، اما از آنجا که این بخش از سبک زندگی عمدتاً در سایه رفتارهای انسانی جلوه گر میشود، فهم و دست یابی به این گونه از سبک زندگی، به دنبال بازخوانی جنبه های زندگی برخی الگوهای رفتاری، آسانتر و عملی تر خواهد بود.
الگوهای متعددی به عنوان شاخص رفتارهای مطلوب اجتماعی در مکتب اسلام وجود دارند که از مهمترین آنها میتوان به سیره انسان ساز پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت: اشاره کرد که با توجه به معصوم بودن ایشان، رفتارهای بی نظیر اخلاقی و انسانی از آن بزرگواران به یادگار مانده و تأسی به آنها به سلامت ظاهری و معنوی جامعه می انجامد. البته هم جهت بودن رفتارهای اهل بیت:، منافاتی با این نکته ندارد که بعضی از پیشوایان دین اسلام در شرایط خاص، رفتاری متفاوت با برخی دیگر از امامان انجام دادهاند.
از جمله امامانی که رفتارهای ایشان، الگویی مناسب در سبک زندگی اجتماعی به شمار می رود، امام رضا(ع) است که از نظر حضور در عرصه های مختلف دینی، سیاسی و اجتماعی، جلوه های فراوانی از رفتارهای ایشان، ثبت شده است.
این نوشتار درصدد است تا ضمن بازخوانی برخی رفتارهای امام رضا(ع) ، سبک و روشی خاص از زندگی اجتماعی را به منظور پیروی شیعیان در زندگیشان ارائه نماید.
مبانی رفتارهای اجتماعی
دین اسلام، بیشتر از اینکه دارای آموزههای فردی و اخلاقی باشد، ارائهدهنده آموزههای اجتماعی و سیاسی است و معمولاً اهداف این آیین کامل الهی، از بستر اجتماع گذر میکند. بر این اساس، بسیاری از مبانی دین اسلام ضمن تأکید بر حضور مؤثر در جامعه، بر رویکرد و راهکارهای خاصی عنایت دارد که به رفتارهای مطلوب در جامعه میانجامد. در اینجا با توجه به سیره امام رضا(ع) به شماری از این مبانی میپردازیم.
1. رعایت کرامت انسانی
ارج نهادن به حقوق انسانی، از دیرباز مورد توجه اندیشمندان و عالمان در فرهنگهای مختلف بوده است. از این رو، امروزه همگی بر اصل عدم تبعیض و برابری انسانها توافق دارند. البته جهان غرب که مدعی شعار حقوق بشر است، در سالهای دور (قرون وسطی) مهد تبعیض میان افراد بشر بود و حال آنکه در همان زمان، آیات و روایات اسلامی، بر کرامت و حفظ جایگاه انسانی به دور از هر گونه تبعیض تأکید مینمود؛ٌُ چنانکه در قرآن کریم آمده است: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ؛[2] ای مردم! ما همه شما را از مرد و زن آفریدیم و آنگاه گروههای مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید. گرامیترین شما نزد خداوند، پرهیزکارترین شما است.»
بنابراین، در حالی که عالمان دینی غرب که با امام رضا(ع) ، همعصر بودند، به بهانههای واهی، تبعیض میان مردمان روا میداشتند، اما آن امام همام، بر این باور بود که انسانها بندگان خدایند و منشأ کمال الهی ایشان، ارتباط با خداوند و دستیابی به فضیلتهای انسانی است و ملاک برتری افراد بر یکدیگر، نه رنگ، نژاد، سرمایه و جایگاه اجتماعی، بلکه ارتباط با خداوند است.
اباصلت میگوید: به امام رضا(ع) عرض کردم: مردم میگویند: «شما مردمان را بندگان خود میشمارید!» امام(ع) ضمن اینکه این سخن را ادعا و اتهام برشمرد، فرمود: «اگر مردمان بردگان ما هستند، ما آنان را از چه کسی خریدهایم؟»[3]
اقتضای کرامت انسانی این است که مردم به دلیل بالا یا پایین بودن جایگاه اجتماعیشان، نباید از امتیاز خاصی بهرهمند بوده یا بیبهره باشند. از این رو، هیچگاه امام رضا(ع) به غلامان و بردگان خود بد نگفت؛ بلکه هنگامی که سفره انداخته میشد، همه غلامان و خادمان، حتی دربان و میرآخور را به سفره غذا مینشانید.[4]
از عبدالله بن صلت نقل شده که: «من در سفر امام رضا(ع) به خراسان، در خدمت ایشان بودم. دستور فرمود که سفره غذا را پهن کنند. در کنار سفره ایشان، تمام غلامان آن حضرت از سیاهان و غیر آنها گرد آمدند. من به آن جناب عرض کردم: فدایت شوم. کاش برای اینها سفره جداگانهای انداخته میشد. امام(ع) فرمودند: پروردگار ما، یکی است و پدر و مادر ما هم یکی، و پاداش همه بر اساس کردار است.»[5]
«هرگز اتفاق نیفتاد که امام رضا(ع) در سخن گفتن به کسی جفا کند. هر که با او گفتوگو میکرد، کلامش را قطع نمیکرد و فرصت میداد تا آخرین سخن خود را بگوید. اگر کسی حاجتی نزد او میآورد، در صورت امکان ابداً او را مأیوس نمیکرد. ندیدم در حضور کسی پایش را دراز کند و تکیه بزند. سراغ ندارم که به غلامانش ناسزا بگوید. ندیدم آب دهان را به زمین بیندازد و با صدا و قهقهه بخندد؛ بلکه تنها تبسم میکرد.»[6]
با عنایت به اینکه مطابق سیره امام رضا(ع) انسانها از نظر حقوق جامعه و رعایت شرف انسانی، نسبت به هم برتری ندارند، ایشان مراعات کرامت انسانی نسبت به پیروان ادیان و فِرَق مختلف را نیز مد نظر قرار داده و رفتار آن حضرت با آنان، عادلانه، عاقلانه و مبتنی بر انصاف، انسانیت و مهرورزی بود؛ برای مثال، یاسر، خدمتگزار امام(ع) میگوید: «از نیشابور نامهای به این مضمون به مأمون رسید که مردی زرتشتی، هنگام مرگ وصیت کرده تا ثروت فراوانی را که از او باقی مانده، میان فقرا و بینوایان تقسیم کنند. قاضی نیشابور، آن اموال را میان مسلمانان تقسیم کرده است. امام رضا(ع) در پاسخ به سؤال مأمون در این خصوص فرمود: زرتشتیان برای بینوایان مسلمان وصیت نمیکنند. نامهای به قاضی نیشابور بنویس تا همان مقدار از مالیات مسلمانان بردارد و به بینوایان زرتشتی بدهد.»[7]
2. اخلاق و مهرورزی
از امور اساسی که میتواند مبنای همه رفتارهای اجتماعی مطلوب محسوب شود، مهرورزی و مراعات اخلاق با مردمان است. از این رو، دین اسلام، این رفتار را سرلوحه دستورات خویش قرار داده و افراد را به آن دعوت کرده است؛ بلکه برترین رهبران دینی اسلام، بیشترین مهرورزیها را در جامعه نسبت به مردم انجام دادهاند؛ به گونهای که خداوند پیامبر خویش را بدین صورت خطاب مینماید که:
«لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك؛[8] اگر تو خشن و دلسخت بودى، مردم از گرد تو پراكنده مىشدند.»
امام رضا(ع) نیز در اخلاق همچون جدّ بزرگوارش، رسول خدا(ص) بود. مرحوم آیة الله اصفهانی در این باره سروده است:
«یُمَثِّلُ النَّبیُّ فی أخلاقِهِ، فَإنَّهُ النّابِتُ مِن أعراقِهِ؛[9] در اخلاقِ او، پیامبر(ص) جلوهگر میشود؛ چرا که او برخاسته از ریشههای نبوی است.»
از همین رو، ایشان با مردم ارتباطی نزدیک برقرار کرده و با آنها انس میگرفتند و منزل آن حضرت، معمولاً محل رفتوآمد مردم بود و اقشار مختلف با ایشان همسخن میشدند. بر اساس شهادت تاریخ، امام رضا(ع) هیچگاه کسی را به دیده تحقیر مورد خطاب قرار نداده و محبت خود را از اطرافیان دریغ نمیداشتند. چهره گشاده و متانت و مهربانی که از ایشان فراوان دیده میشد، سبب شده بود که مردم بدون مشکل و واسطه، آن امام(ع) را ملجأ خویش دانسته و مشکلات خود را با ایشان در میان میگذاشتند.[10]
ایشان محبت و اظهار دوستی نسبت به مردم را نیمی از عقل معرفی کرده،[11] در برخی ادعیهای که از حضرتش رسیده، خواهان بخشش، رحمت و خیرخواهی برای مردم بوده است؛ از جمله، ایشان چنین دعا فرمودهاند:
«ای خدای کریم، از تمام مردان و زنان مؤمن که از مشرق تا مغرب زمین به سر میبرند، درگذر و آنان را بیامرز.»[12]
اهمیت رأفت و مهربانی با مردم و عشق و محبت نسبت به ایشان، به گونهای است که در زیارتنامه آن حضرت نیز مورد اشاره قرار گرفته است؛ آنجا که میخوانیم:
«السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّئُوف؛[13] سلام و درود بر پیشوای با رأفت و مهربان.»
امام رضا(ع) و رفتارهای اجتماعی
رفتارهای اجتماعی، در گستره اجتماع ظهور و بروز مییابند و از این جهت، در برابر رفتارهای فردی قرار میگیرند؛ اما با عنایت به اینکه انسانها دارای ویژگیهای متفاوتی بوده و جایگاه هر فرد در جامعه، مقتضی گونه مختلفی از رفتار اجتماعی است، با در نظر داشتن رفتار امام رضا(ع) از این لحاظ، میتوان درکی بهتر از رفتارهای آن حضرت به دست آورد و الگویی مناسب برای افراد در این جایگاهها ارائه کرد.
الفـ رفتار در جایگاه عالم
اگرچه عالمان همواره شخصیتهای فرهیختهای بوده و به جهت نوع دانش و جایگاهشان، مورد قبول جامعه هستند، اما رویکرد عالمان در مقام فراگیری یا انتقال دانش، باید واجد الگویی باشد که در نهایت موجب شود، فضای رفتارهای آنان، از هر گونه درگیری و خللی به دور بوده و به اخلاق و خِرد مزین باشد.
از این رو، رفتار امام رضا(ع) که به دلیل انبوه دانش و مناظراتش با اهالی ادیان و مذاهب دیگر، به «عالم آل محمد(ص) » معروف شده است، بسیار در خور توجه است. امام رضا(ع) وقتی در جایگاه مناظره و مواجهه علمی با اندیشمندان و رهبران فکری گروهها، ادیان و مذاهب مختلف عصر خود قرار میگیرد، با کمال احترام به یکایک پرسشها، شبهات و مسائل آنان پاسخ داده و علاوه بر اینکه از حیث علمی بر دانشمندان غلبه یافتهاند، رفتاری اخلاقمدار در مباحثه علمی را نیز برای همه عالمان به یادگار گذاردهاند که در ذیل، به برخی از این رفتارهای اخلاقی و منطقی میپردازیم:
1. استقبال از نظر مخالف
زمانی که غرب در قرون وسطی، سیر انحطاطی را در عرصه علم و فرهنگ میپیمود و فلسفه اسکولاستیک کلیسا، سیطره مستبدانه خویش را بر سایر نظرات علمی حاکم کرده و دیدگاه علمی دیگر را برنمیتابید، اندیشة اسلامی با راهبری امام رضا(ع) ضمن تبلیغ و ترویج دیدگاه اسلام اصیل، نه تنها در مواجهه با اندیشههای مخالف بر نمیآشفت، بلکه با رویی گشاده و آغوشی باز، هر اشکال و شبههای را پاسخ داده و سلطه فرهنگی خود را نه در حذف رقیب، بلکه در رویارویی عالمانه با اندیشههای مخالف و پاسخ مناسب به آنان جستوجو میکرد. این رویکرد اسلامی که از سوی امام رضا(ع) پیگیری میشد، نتایجی مطلوبی را دربرداشت که از آن میان میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
ـ تأکید بر تبادل اندیشه و رواج منطق آزادی فکر و بیان؛
ـ رویکرد تقابل با مکاتب فکری مخالف و اثبات حقّانیت اسلام در سایه شیوهای منطقی، عقلی و علمی؛
ـ ارائة الگوی رفتاری مطلوب در خصوص تعامل با پیروان سایر ادیان و مذاهب.
2. التزام به اخلاق گفتوگو
نوع بیان و ادبیات ارائهشده از سوی امام رضا(ع) در مناظرات با سران ادیان مختلف، نمایانگر شیوهای از بحث است که مطابق آن، ایشان ضمن پرهیز از هر گونه خودرأیی و کوچک کردن طرف مقابل یا سخیف شمردن منطق وی، در فرایند اخلاقمداری و صبر و بردباری، به روشنگری در خصوص معارف الهی پرداخته و شخص مقابل را در پذیرش یا عدم پذیرش آن، آزاد میگذارد.[14]
رویکرد اخلاقی و مدل رفتاری در سیره حضرت امام رضا(ع) در برابر اندیشمندان را میتوان در شعر منسوب به امام رضا(ع) مشاهده کرد که در پاسخ به درخواست مأمون انشاد کردهاند:
«إِذَا كَانَ دُونِي مَنْ بُلِيتُ بِجَهْلِهِ
أَبَيْتُ لِنَفْسِي أَنْ تُقَابِلَ بِالْجَهْلِ
وَ إِنْ كَانَ مِثْلِي فِي مَحَلِّي مِنَ النُّهَى
أَخَذْتُ بِحِلْمِي كَيْ أَجِلَّ عَنِ الْمِثْلِ
وَ إِنْ كُنْتُ أَدْنَى مِنْهُ فِي الْفَضْلِ وَ الْحِجَى
عَرَفْتُ لَهُ حَقَّ التَّقَدُّمِ وَ الْفَضْلِ»[15]
«اگر گرفتار جهالت کسی شوم که شخصیتش پایینتر از من است، نفس خویش را باز میدارم از اینکه با نادانی او به مقابله برخیزد و اگر در خردمندی، مانند من و شأنش مطابق من باشد، با حلم و بردباری رفتار میکنم تا از مثل خود برتری جویم و از وی بالاتر باشم و اگر در فضیلت و خِرد از او کمتر باشم، حقّ تقدم و فضل و برتری را به او میدهم و خودداری مینمایم.
3. مناظره با منطق مورد قبول حریف
بهترین شیوه مباحثه علمی، به گونهای است که بتوان با طرف مقابل به سخنی که خودش باور دارد، استدلال کرد. از همین رو، امام رضا(ع) با توجه به اینکه اگر برای غیر مسلمانان و پیروان دیگر ادیان، از قرآن استدلال شود، مورد پذیرش آنان قرار نخواهد گرفت، با آنان با منطق کتاب خودشان استدلال میکرد؛ زیرا طبیعتاً حجیت و حقانیت قرآن برای ایشان اثبات نشده است؛ چنانکه از کلام «جاثلیق» مسیحی نیز استفاده میشود که وقتی مأمون از او برای مناظره با امام(ع) دعوت کرد، در جواب گفت:
«كَيْفَ أُحَاجُّ رَجُلًا يَحْتَجُّ عَلَيَّ بِكِتَابٍ أَنَا مُنْكِرُهُ؛ چگونه با کسی مناظره کنم که با کتابی استدلال میکند که من آن را قبول ندارم.»
امام رضا(ع) در پاسخ فرمود: «يَا نَصْرَانِيُ فَإِنِ احْتَجَجْتُ عَلَيْكَ بِإِنْجِيلِكَ أَتُقِرُّ بِهِ؟»؛[16] یعنی من با انجیلی که به آن اقرار داری، مناظره میکنم.
این پیشنهاد و اعلام آمادگی امام رضا(ع) به گفتوگو با عالم مسیحی بر مبنای اعتقادی شخص مخاطب، ضمن اینکه نشانگر توانمندی علمی امام(ع) و تسلّط ایشان بر آموزههای اعتقادی ادیان و مکاتب مختلف است، از شیوهای خاص در گفتوگو با عالمان ادیان دیگر حکایت میکند که بر اساس آن، باید ضمن احترام به عقاید، مقدّسات و کتب آسمانی ایشان، با زبان، منطق و مکتب خودشان با آنها مواجه شده و آنان را قانع کرد.
«از این رو است که حضرت فرموده: من با اهل تورات به توراتشان، با اهل انجیل به انجیلشان، با موبدان به شیوه پارسیشان، با رومیان به روش خودشان و با اهل بحث و گفتوگو به زبانهای خودشان استدلال کرده، همه را به تصدیق خود وامیدارم.»[17]
4. مخاطب شناسی
مخاطبشناسی که از مهمترین شاخصهای الگوی رفتار ارتباطی به شمار میرود، موجب میشود انسانها در تعامل با دیگران، میزان خِرد آنها را سنجش کرده و به میزان عقول مخاطبان و درک صحیح از تفاوت استعداد و توان وجودی انسانها، با آنان بحث نمایند؛ زیرا سزاوار است هنگام بحث با برخی افراد، استدلال دقیق به کار برد و در مقابل، در مباحثه با افرادی که از دانش کمتری برخودار هستند، باید ضمن پرهیز از ورود به مباحث پیچیدة علمی و تخصصی، سطح بسیط و غیر عمیقی از مباحث را در پاسخگویی به مشکلات فکری و عقیدتی آنان مورد توجه قرار داد.
بر همین اساس، میتوان در شیوه استدلالی امام(ع) ، توجه به ظرفیت مخاطبان و در نظر گرفتن فضای فکری و فرهنگی آنها را مورد لحاظ قرار داد؛ برای نمونه، شخصی از ثنویه (دوگانهپرستان) خدمت حضرت رسید و بر یکتایی وجود خداوند دلیل خواست. ایشان با توجه به میزان فهم و قدرت شناخت وی، به پاسخی اقناعی اکتفا نموده و فرمود: «اینکه تو میگویی خداوند دو تا است، خود دلیل بر یکتایی است؛ زیرا تو «دومی» را نمیخوانی، مگر آنکه اولی را اثبات کنی. پس اولی، مورد اتّفاق همگان بوده و دومی، محلّ اختلاف است.»[18] همان طور که دیده میشود، آن حضرت در این استدلال به اثبات خدای واحد اکتفا نموده، خدای دوم را در مرحلة شک وامینهد و آن را نفی نمیکند. طبیعی است که این استدلال، صرفاً جنبة اقناعی داشته و این نیست، مگر همان «مخاطبشناسی» و رعایت ظرف فکری مخاطب.
بـ رفتار به عنوان مربّی
تربيت که فرايندی جهت کمک شخص مورد پرورش در راستای ايجاد تغيير تدريجي در ساحتهاي روحي و رفتاري به واسطه انساني ديگر و به منظور دستيابي به کمال انساني و اصلاح رفتارهاي آدمي است، اصولاً از سوی افرادی صورت میپذیرد که دارای برجستگیهای روحی بوده و دغدغه کمال و سعادت مردم را داشته باشند.
مقتضای تربیت افراد، گاهی در قالب موعظه صورت میپذیرد؛ زیرا موعظه، بياني است که نفس شنونده را نرم کرده و قلب او را به رقت ميآورد. گاهی نیز موعظه در قالب رفتار صورت میپذیرد. البته سیره عملی و رفتار شخصی فردِ مربّی، اثربخشتر و مؤثرتر از گفتار و توصیه زبانی او میباشد. از این رو، امام صادق(ع) ، مربّیان جامعه را به دعوت عملی فراخوانده است:
«كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُم؛[19] مردم را با غیر زبانتان دعوت و تبلیغ کنید.»
امام رضا(ع) مانند سایر اهل بیت:، تربیت و ارشاد مردم را سرلوحه رفتارهای خویش قرار میداد و روایات بسیاری در خصوص بازداشتن مردم از بدیها و ضرورت رویکرد آنان به امور خیر از آن حضرت وجود دارد. از این رو، در زیارت آن حضرت چنین میخوانیم:
«أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْهَادِي وَ الْوَلِيُّ الْمُرْشِد؛[20] گواهی میدهم که تو پیشوای هدایتکننده و ولیّ ارشادکننده هستی.»
گفتنی است که عمدهترین رویکرد تربیتی آن حضرت را باید در رفتار عملیشان مشاهده کرد. این رویکرد تربیتی، مشتمل بر رفتارهای متفاوتی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
1. رویکرد تربيتي ـ الگويي
این رویکرد، به معنای تربيتپذيري افراد بر اساس منطق الگوگيري از رفتار مربّي است و میزان مقبولیّت وی، موجب تأثيرگذاری او در افرادی که به ایشان علاقهمند هستند، میشود. امام رضا(ع) که در ميان مردم و با آنان میزيست، اسوه رفتار مطلوب در جامعه بود و از این رو، با رفتار خويش به مردم گونه مطلوب زندگی را میآموخت.
«محمد بن ابیعباد میگويد: فرش آن حضرت در تابستان حصير و در زمستان پلاس بود. لباس او [در خانه] درشت و خشن بود؛ اما هنگاميکه در مجالس عمومی شرکت میکرد، لباسهای خوب و متعارف میپوشيد و خود را میآراست.»[21]
2. رویکرد تربيتي مبتنی بر امر به معروف و نهي از منکر
امر به معروف و نهي از منکر، در قرآن و روايات، محور مباحث ديني قرار گرفته است. در برخي آيات، ايمان به خدا و انجام اين دو فريضه، دليل برتري امت اسلامي ذکر شده است:
«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ؛[22] شما، بهترين امت هستید که برای مردم به وجود آمدید؛ امر به معروف و نهي از منکر ميکنيد و به خدا ايمان داريد.»
نقل شده است که روزي امام رضا(ع) با بزرگان اديان مختلف مناظره داشتند و سخنان بسیاری بين امام(ع) و حاضران ردّ و بدل شد؛ تا اينكه اذان ظهر فرارسيد و امام با اعلام اینکه وقت نماز است، مناظره را قطع و دیگران را به نماز اوّل وقت فراخواندند.
يكي از حاضران كه عمران نام داشت، ضمن اظهار نارضایتی گفت: شايد اگر سخنانتان را ادامه دهيد، مسلمان شوم. اما ايشان با تأکید بر انجام فریضه نماز اوّل وقت، انجام آن را در اولویّت قرار دادند.[23]
طبیعی است که این رفتار، موجب فهم دیگران برای انجام فریضه نماز اوّل وقت شده و این رفتار امام(ع) ، در ذهن مردم تأثیری دو چندان میگذاشت.
3. برخورد مؤثر و سازنده
امام حسن عسکری(ع) فرمودند: هنگامی که ولایتعهدی از سوی مأمون به امام رضا(ع) تفویض شد، یکی از دربانان مأمون وارد شد و گفت: گروهی که خود را شیعه امام علی(ع) مینامند، جلو خانه ایستاده و اجازه دیدار میخواهند. امام(ع) تا دو ماه متوالی به آنان اجازه دیدار نداد؛ تا اینکه آنان توسط دربان به حضرت پیغام دادند اگر شما را دیدار نکنیم، هنگام بازگشت به وطن نزد مردم سرافکنده خواهیم شد. امام(ع) گرچه به آنان اجازه دیدار داد، اما با آنها برخورد سردی نمود. وقتی آنان از دلیل این نوع برخورد حضرت سؤال کردند، امام(ع) رفتار آنها را سبب این قضیه اعلام کرده و فرمود: شما ادّعا دارید که از شیعیان امیر مؤمنان(ع) هستید؛ در حالی که شما در بیشتر کارهای خویش با علی(ع) مخالفت نموده و در باره بیشتر واجبات و حقوق برادران دینی خود کوتاهی مینمایید. بدانید اگر ادعای شما توسط رفتارتان تأیید نشود، هلاک خواهید شد؛ هرچند این علاقه و محبت نسبت به علی(ع) ، برای شما ارزنده است.
آنان در همان لحظه استغفار کردند و این عمل امام(ع) ، درسی تربیتی برای بازگرداندن آنها به اصول و ارزشهای اسلامی بود. سپس حضرت با عنایت به اینکه آنان شصت بار به در خانه امام آمده بودند، به دربان خود فرمود: اینک شصت بار نزد آنان برو و سلام مرا به آنها ابلاغ نما؛ زیرا خداوند به سبب استغفار، از گناهان آنان درگذشت. پس نسبت به آنان و خانوادههایشان، کمک مالی کرده و هدایایی بخشید.[24]
جـ . رفتار به عنوان مدیر
از جمله اموری که میتواند در جهت الگوی رفتار جمعی مورد توجه قرار بگیرد، چگونگی رفتار یک فرد در جایگاه مدیریت بخشی از جامعه است؛ زیرا مدیریت مطلوب، تنها در صورتی محقق میشود که مدیر بتواند با ارائه رفتارهای اجتماعی مطلوب، پذیرش فراگیر نزد افراد تحت مدیریت خویش بیابد.
بنابراین، بخش عمدهای از این گونه رفتارهای اجتماعی را میتوان در سیره امام رضا(ع) مشاهده کرد که الگوی خوبی برای مدیران و رفتارهای مدیریتی به شمار میرود.
1. برنامه ریزی
از جمله اموری که میتواند در راستای مدیریت کلان یک مدیر مؤثر باشد، برنامهریزی برای زندگی مردم است. از این رو، امام رضا(ع) در ارشادها و راهنماییهای خود به مردم میکوشید نظاممندی را در زندگی مردم حاکم سازد. پس برنامهریزی و تدبیر معیشت و تعیین برنامه زندگی برای مردم را میتوان از فعالیتهای اجتماعی امام رضا(ع) ارزیابی کرد. موارد ذیل، از جمله دستورات آن حضرت برای برنامه سلوکی افراد مؤمن است که علاوه بر نظم در امور زندگی، دنیا و آخرت را توأمان مد نظر قرار داده است:
1. بخشی از امور زندگی باید در ارتباط و راز و نیاز با خداوند صرف شود.
2. بخشی دیگر برای امور معاش و گذران زندگی تنظیم گردد.
3. بخشی از زندگی برای معاشرت با دوستان مورد اعتماد که یادآور عیوب دوست خود بوده و در باطن با آنان اخلاص میورزند، قرار داده شود.
4. و بخشی دیگر از زندگی باید برای بهرهگیری از لذات مشروع قرار داده شود؛ زیرا با استفاده از این اوقات است که افراد، قادر به تلاش در زمانهای دیگر هستند.[25]
2. مشورت
از شایستهترین اموری که مدیر باید آنها را رعایت نماید، عدم استبداد به رأی و مشورت با دیگران برای دستیابی به راهکارها و تصمیمهای مناسب جهت تدبیر امور است.
بر همین اساس، امام رضا(ع) با اهل منزل، برخی دوستان و حتی با بعضی غلامان و خدمتگزاران مشورت میکرد؛ به عنوان نمونه، از معمر بن خلاد نقل شده: «هنگامی که یکی از غلامان امام رضا(ع) درگذشت، امام(ع) به من فرمود: فردی با فضیلت و امانتدار را به من معرفی کن. با شگفتی اظهار داشتم: چگونه من کسی را به شما معرفی نمایم، در حالی که شما دانای به همه امورید. امام(ع) ، مشورت پیامبر(ص) را مورد اشاره قرار داد و فرمود: رسول خدا(ص) با یارانش مشورت میکرد. آنگاه در باره آنچه میخواست، تصمیم میگرفت.»[26]
امام رضا(ع) در خصوص مطلوب بودن این سیره اجتماعی، از پدر بزرگوارشان یاد کرده و میفرمودند:
«با اینکه عقل او بر تمام مردم برتری داشت و هیچ عقلی با او برابری نمیکرد، با این حال، در بسیاری از وقتها با یکی از غلامان سیاهپوست خود مشورت میکرد. به آن حضرت گفته شد: آیا با چنین کسی مشورت میکنی؟ در پاسخ فرمود: چه بسا خدای بلندمرتبه مشکلی را با زبان چنین شخصی برطرف نماید. بسیاری از اوقات، در باره مزرعه یا باغ، آن حضرت را راهنمایی میکردند و ایشان بدان پیشنهادها عمل میکرد.»[27]
3. رفتار شایسته با زیردستان
بسیاری از مدیران با فرصتطلبی از جایگاه مدیریتی خویش، زیردستان را بردگان خود فرض کرده و آنها را استثمار میکنند؛ اما اهل بیت: همواره والاترین رفتارهای انسانی را با زیردستان داشته و دیگران را نیز به این روش توصیه میکردند.
از همین رو، امام رضا(ع) گاهی یکی از غلامان را برای انجام کاری فرامیخواندند. هنگامی که گفته میشد: مشغول غذا خوردن است، میفرمود: بگذارید غذایش را بخورد، بعد برخیزد.[28]
یاسر، خادم آن حضرت(ع) نقل میکند که به ما فرمود:
«إِنْ قُمْتُ عَلَى رُءُوسِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَأْكُلُونَ فَلَا تَقُومُوا حَتَّى تَفْرُغُوا؛[29] اگر من بالای سر شما ایستادم و شما در حال غذا خوردن بودید، بلند نشوید.»
آن حضرت ضمن به رسمیّت شناختن ساعاتی خاص برای زیردستان، نظم در امور آنان را مد نظر قرار داده و میکوشیدند در هنگام استراحت، عبادت یا غذا خوردن غلامان و زیردستان، آنان را به کار نگیرند.[30]
دـ رفتار در جایگاه خویشاوند
امام رضا(ع) اهتمام خاصّی نسبت به تربیت اعضای خانواده خویش داشته و در اوقاتی که فرصتی فراهم میآمد، آنها را گرد هم جمع کرده، صمیمانه با آنها سخن میگفت و اسباب هدایتشان را فراهم مینمود:
«كَانَ الرِّضَا(ع) إِذَا كَانَ خَلَا جَمَعَ حَشَمَهُ كُلَّهُمْ عِنْدَهُ الصَّغِيرَ وَ الْكَبِيرَ فَيُحَدِّثُهُمْ وَ يَأْنَسُ بِهِمْ وَ يُؤْنِسُهُمْ؛[31] هر گاه امام تنها میشد و از مسائل روزمره فارغ میگردید، اعضای خانواده و اطرافیان را گرد میآورد، با آنان سخن میگفت و انس و الفت میگرفت.»
در عین حال، ایشان جدا از روابط خویشاوندی، ارتباط با بستگان را بر محور حق و حقیقت برقرار مینمود؛ به گونهای که ضمن گرامی داشتن خویشاوندان شایسته خود، آنان را مورد شفقت و مهربانی قرار میداد و اگر در یکی از بستگان خویش، خلاف و انحرافی در مسائل اخلاقی یا اعتقادی میدید، به او تذکر داده یا انتقاد میکرد و رابطه خویشاوندی باعث نمیشد آن حضرت، از امر به معروف و نهی از منکر خودداری کند.
یاسر، خادم آن حضرت میگوید: زید، برادر امام رضا(ع) در مدینه خروج کرد و دست به کشتار و آتشسوزی خانههای بنیعباس زد. از این جهت، به «زید النار» معروف بود. وقتی او را دستگیر کردند و نزد امام رضا (ع) بردند، حضرت به او فرمود: انتسابت به مادرمان حضرت زهرا(س) موجب نمیشود گناه کنی و انتظار داشته باشی که وارد بهشت شوی. زید گفت: من، برادر تو هستم. حضرت فرمود: تو تا وقتی برادر منی که خدای متعال را اطاعت کنی. درست مانند فرزند نوح(ع) که خداوند فرمود: «او از خاندان تو نیست؛ او عمل غیر صالح است»[32] و خداوند او را به دلیل معصیتش از خاندان نوح اخراج کرد.[33]
هـ رفتار با میهمانان
میهماننوازی که در همه جوامع، سنّتی نیک به شمار میرود، موجب میشود که مردمان با یکدیگر مهربان بوده، نسبت به هم سخاوت ورزیده و ایثار روا دارند. از همین رو، دین اسلام ضمن تأکید بر این روش پسندیده، حرمت نهادن به میهمان و تکریم جایگاه وی را مورد عنایت قرار داده است.
امام رضا(ع) ضمن اینکه غذا خوردن بهتنهایی را خوش نمیداشت و سفره اطعام ایشان همواره گسترده بود، حضور همه افراد از رنگ و نژادهای مختلف را مورد توصیه قرار میداد. مردی از اهل بلخ روایت میکند که:
در سفر خراسان، امام رضا(ع) روزی سفره غذا طلبید و همه غلامان از سیاه و سفید را دعوت کرد و در پاسخ به درخواست یکی از همراهان خود مبنی بر گستردن سفره مجزّا برای غلامان، فرمود: ساکت باش! همانا خداوند و پدر و مادر همه ما، یکی است و شایستگی هر کس، به مقدار کرداش است.[34]
اهتمام به میهمان، در منطق و رفتار امام رضا(ع) به گونهای است که علاوه بر پذیرایی، امنیّت و آسایش روانی میهمانان را نیز مدّ نظر قرار داده و از این رو، حتّی در زمانی که آن حضرت، مسموم شده و در معرض شهادت قرار داشتند، پس از آنکه نماز ظهر را به جای آوردند، از وضعیّت میهمانان خویش که گویا جویای سلامتی ایشان بودند، پرسیده و ضمن اینکه خود بر سر سفره نشستند، مردم را نیز به سفره غذا دعوت کرده و یکایک را مورد محبت و مهر خویش قرار دادند. هنگامی که همگان غذای خود را خوردند، از فرط مسمومیّت بیهوش شدند.[35]
تکریم شخصیت و جایگاه میهمان، مقتضی آن است که اسباب آسایش و راحتی او فراهم شده و دچار کمترین زحمتی نشود. در منطق رفتاری امام رضا(ع) مشاهده میشود که ایشان راضی به خجالت میهمان خود نشده و در حالی که هیبت امام(ع) مانع میشد که میهمان، طلب آب نماید، ایشان با علم به این قضیه، خود، طلب آب نموده و میهمان را نیز به نوشیدن آب دعوت مینمود.[36] از این رو، امام رضا(ع) به کارگیری میهمان برای کار منزل را ناخوشایند دانسته و به مهمانی که شبی در محضر ایشان بود و پس از کمنور شدن چراغ، در صدد اصلاح آن برآمده بود، فرمود: ما مردمی هستیم که از مهمان خود کار نمیکشیم. بنابراین، ایشان را از این کار بازداشته و خود به اصلاح چراغ پرداختند.[37]
امام رضا(ع) در خصوص فرد دیگری که میهمان آن حضرت بوده و جهت پرسش سؤال تا پاسی از شب در محضر آن حضرت مانده بود، امنیّت وی را مد نظر قرار داده و از وی دعوت کردند که به دلیل خطرات احتمالی در نیمه شب، برای خواب در آنجا بمانند. از همین رو، ایشان بستر خواب را برای میهمان گسترانیدند، شخصاً ملحفه و لحاف بر وی افکنده و برایش دعا کردند. جالب است وقتی میهمان از این که مورد محبّت ویژه امام رضا(ع) قرار گرفت، به غرور دچار شد، امام(ع) با درک این معنا، بازگشته و به وی در این خصوص هشدار داده و او را به تقوا و دقّت در اعمالش فراخواند.[38]
* عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
[2]. سوره حجرات، آیه 13.
[3]. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، تهران: نشر جهان، 1378ش، ج 2، ص 184.
[4]. همان، ص 159.
[5]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1407ق، ج 8، ص 230.
[6]. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، پیشین، ج 1، ص 184.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، پیشین، ج 7، ص 16.
[8]. سوره آل عمران، آیه 159.
[9]. اصفهانی، محمدحسین، دیوان الأنوار القدسیة، بیروت: مؤسسة الوفاء، 1402ق، ج 1، ص 99.
[10]. قائمی، علی، در مکتب عالم آل محمد؛ علی بن موسی الرضا(ع) ، تهران: امیری، 1378ش، ص 121.
[11]. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، قم: جامعه مدرسین، 1404ق، ص 443.
[12] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق، ج 49، ص 117: «يَا كَرِيمُ اغْفِرْ لِمَنْ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات.»
[13]. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، پیشین، زیارت امام رضا7.
[14]. ر.ک: صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، پیشین، ج 1، ص 179-190.
[15]. همان، ج 2، ص 174.
[16]. صدوق، محمد بن علی، التوحید، قم: جامعه مدرسین، 1398ق، باب ذکر مجلس الرضا(ع) مع اهل الادیان، ص 420.
[17]. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، پیشین، ج 1، ص 156.
[18]. صدوق، محمد بن علی، التوحید، پیشین، ص 270.
[19]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، پیشین، ج 2، ص 77.
[20]. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، پیشین، زیارت امام رضا(ع).
[21]. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، تهران: نشر اسلامیه، 1390ق، ص 328: «كَانَ جُلُوسُ الرِّضَا(ع) عَلَى حَصِيرٍ بِالصَّيْفِ وَ عَلَى مِسْحٍ فِي الشِّتَاءِ وَ لُبْسُهُ الْغَلِيظَ مِنَ الثِّيَابِ حَتَّى إِذَا بَرَزَ لِلنَّاسِ تَزَيَّنَ لَهُمْ.»
[22]. سوره آل عمران، آیه 110.
[23]. خسروی، موسی، زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) ، ترجمه جلد 49 بحار الأنوار، تهران: نشر اسلامیه، 1380ش، ص 102.
[24]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، مشهد: نشر مرتضی، 1403ق، ج 2، ص 440.
[25]. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، پیشین، ص 409.
[26]. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1371ق، ج 2، ص 601.
[27]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت، 1409ق، ج 12، ص 45.
[28]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، پیشین، ج 6، ص 298.
[29]. همان.
[30]. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، پیشین، ج 49، ص 102.
[31]. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، پیشین، ج 2، ص 159.
[32]. سوره هود، آیه 46: «يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ.»
[33]. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، پیشین، ج 2، ص 233-234.
[34]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، پیشین، ج 8، ص 230.
[35]. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، پیشین، ج 49، ص 299.
[36]. همان، ص 31.
[37]. همان، ص 102.
[38]. همان، ص37 ـ 36.
افزودن دیدگاه جدید