فوائد، عوامل و موانع هجرت (2)
نام نشریه: مبلغان، شماره 131
عوامل هجرت
چنان كه بیان شد هجرت وظیفهای انكارناپذیر برای بیشتر روحانیان است و عوامل متعددی برای ورود به این عرصه وجود دارد؛ اما در این مقاله عواملی را مورد بررسی قرار میدهیم که نادیده گرفتن آنها، نقش بسزایی در تجمع روحانیان در مراكز حوزوی و تمایل نداشتن آنان به هجرت دارد:
1. فرهنگسازی
فرهنگسازی، نقش مهم و اساسی در ایجاد انگیزه برای بسیاری از امور دارد. هجرت نیز از مسائل مهمی است كه به فرهنگسازی نیاز دارد. متأسفانه باید به این امر اعتراف كنیم كه درباره بحث هجرت و لزوم آن در حوزهها فرهنگسازی جدی صورت نپذیرفته است؛ به عبارت دیگر، سالهای ابتدایی حوزه، بهترین زمان برای آگاه كردن طلاب در تبیین نقش تبلیغ و هجرت است كه به آن توجه نشده است. اگر این فرهنگسازی - كه مدتی است در برخی مراکز آغاز شده است و دانشپژوه با هدف تحصیل و سپس تعهد به تبلیغ وارد حوزه میشود - در سطح تمامی حوزههای علمیه اجرا میشد، اكنون با مشكل حضور بیش از حد روحانیان در شهرهای حوزوی مواجه نبودیم.
مدیر یكی از حوزههای علمیه - كه در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی راهاندازی شد - از ابتدای ورود دانشپژوهان به حوزه، به تبیین تشكیل حوزه علمیه پرداخت و از همان ابتدا این فرهنگ را به آنان شناساند كه تنها هدف حوزه، تحصیل و علم آموزی صِرف نیست؛ بلكه هر یك در قبال مردم و جامعه مسئولیت دارند. بر اساس چنین دیدگاهی، از سال دوم، برنامه فن خطابه و سخنرانی، جزء برنامه درسی طلاب قرار گرفت و پس از آن، تمامی طلاب در تابستان همان سال، فعالیت تبلیغی در مناطق خود را تجربه كردند. آنان در قالب گروههای تبلیغی به میان عشایر و برخی روستاها میرفتند و به بیان احكام میپرداختند. جالب آنكه هر فرد موظف بود پس از اتمام برنامه به چادر گروه - كه در همان منطقه برپا شده بود - برگردد و هر شب با حضور یكی از اساتید به بیان مشكلات روزانه خود بپردازد و راهكارهای استاد و دوستان خود را بشنود.
هم اكنون بر اساس همان برنامه، كمتر كسی از محصلین آن حوزه، در قم حضور دارد و اكثر آنها در مناطق مختلف كشور مشغول فعالیت تبلیغیاند. البته منظور از فرهنگسازی، تبیین چند مسئله مهم است كه فقدان هر یك، مانع از انگیزه برای هجرت خواهد شد:
الف. بیان اهمیت تبلیغ و هجرت
درباره اهمیت تبلیغ، سخنان بسیاری گفته و كتابهای زیادی نگاشتهاند؛ اما فرهنگسازی در این باره و بیان دستاوردهای تبلیغ، نكته مهم دیگری است كه مسئولان باید به آن عنایت داشته باشند. بسیار مناسب است كه خاطرات هجرت بزرگان فعلی حوزه، خاطرات مبلغان موفق در عرصههای مختلف (امام جمعه، مدیر حوزه، استاد حوزه، روحانیان مستقر در مناطق مختلف و...) معرفی مبلغان موفق به ویژه مبلغان جوان و نیز بیان دستاوردهای تبلیغی در بروشورهای كوچك، در اختیار طلاب قم و دیگر مراكز مهم حوزوی قرار گیرد. همچنین تهیه روزنامه دیواری ماهیانه از همین بروشورها برای نصب در حوزههای علمیه تأثیر بسیاری در تبیین اهمیت هجرت خواهد داشت.
ناگفته نماند كه چند سالی است در بخشی از حوزه، برنامههای متنوع و تلاشهای مؤثری برای هجرت روحانیان تدارک میشود؛ اما به نظر میرسد اگر این گونه فرهنگسازیها بیشتر شود و علاوه بر قم در سایر شهرهای حوزوی مهم همچون اصفهان، مشهد، كاشان و... نیز گسترش یابد، آثار مؤثرتری به دست خواهد آمد.
ب. اخلاص
یكی از مسائل ضروری برای طلاب علوم دینی، اخلاص و خلوص نیت است. اگر طلبه از ابتدا به قصد شهرت، مقام و... وارد حوزه شود در آینده به هیچ وجهی قادر به انجام وظیفه نخواهد بود؛ به همین سبب، یكی از مدیران مدارس علمیه، به هیچ وجه از افرادی كه در كنكور سراسری دانشگاهها شركت كرده بودند و امتیاز لازم را كسب نكرده بودند پذیرش نمیكرد. وقتی برخی به ایشان اعتراض میكردند كه چرا چنین افرادی را نمیپذیرید میفرمود: «بسیاری از این افراد با عشق و علاقه و برای تحصیل و ترویج احكام اسلام پا به حوزه نمیگذارند؛ بلكه چون در كنكور دانشگاه موفق نشده و یا با مشكل سربازی مواجه شدهاند حوزه را انتخاب كردهاند.» ایشان میفرمود: «كم نیستند افرادی كه با عشق و هدف والا پس از اتمام دیپلم بدون شركت در كنكور و یا حتی پس از قبولی در كنكور، وارد حوزه میشوند و ورود چنین افرادی با ارزش و ثمربخش است.»
بنابراین لازم است فرهنگسازی در زمینه اخلاص از بدو ورود به حوزه آغاز شود و تا مراحل پایانی سطوح و بالاتر ادامه یابد. اگر انسان از ابتدا با اخلاص وارد حوزه شود و بر این انگیزه استمرار بخشد و هدف والایی داشته باشد نتایج پرثمری كسب خواهد كرد.
در یكی از ایام تبلیغی در دفتر یكی از ائمه جمعه بودم كه یكی از روحانیان اعزامی از قم وارد شد. امامجمعه، ورود ایشان را خوش آمد گفت؛ اما چون از طریقه سخنرانی و فن بیان او آگاهی نداشت از وی خواست تا چند جمله در مقابل سایر مبلغان سخن بگوید. برخی، از این برنامه امام جمعه ناراحت شدند؛ اما این روحانی با متانت كامل، مدت زمانی را سخنرانی كرد.
امام جمعه به من فرمود: «ایشان با چنین سخنرانی، مناسب فلان روستای بزرگ است.» این روحانی كه معلوم بود از معلومات بالایی برخوردار بود به روستای مورد نظر فرستاده شد؛ اما پس از چند ساعتی برگشت. وقتی از او پرسیدیم: «چرا برگشتی؟» بدون هیچ ناراحتی عنوان كرد كه چند نفر از شورای روستا گفتند: «ما روحانی نمیخواهیم، مسجد نیز كسی نمیآید. جایی برای استراحت شما هم نداریم. با همین ماشینی كه آمدهای برگرد.»
امام جمعه كه از برخورد اعضای شورا ناراحت شده بود به روحانی فرمود: «اگر بخواهید شما را جای دیگری برای تبلیغ میفرستم؛ ولی مناسب است شما یك بیست لیتری نفت - از دفتر امام جمعه - بردارید و با همین ماشین كه آمده و با همین ساك كه هنوز باز نكردهاید برگردید. وقتی به همان روستا رسیدید به مسجد بروید و هر كس با شما درباره مكان صحبت كرد بگویید امام جمعه به شما سلام رسانده و مرا برای تبلیغ فرستاده است. من بخاری مسجد را روشن میكنم و همین جا نیز استراحت میكنم. هر كس دوست داشت برای نماز جماعت به مسجد بیاید.» مبلّغ بزرگوار و با اخلاص پذیرفت و رفت. چند روز بعد، یك نفر به آن روستا رفت و برگشت و گفت: «از روحانی استقبال خوبی شده و تنها یك شب را در مسجد گذرانیده است و الآن برای بردن روحانی به خانهها دعوا شده است و بدین سبب، مردم ثبت نام كردهاند تا در هر شب یك نفر میزبان ایشان شود.»
سالها بعد، از آن امام جمعه درباره اعزام روحانی به آن روستا پرسیدم كه فرمود: «آن روستا تنها محلی است كه در ایام تبلیغی، فردی را به طور مستقیم از قم دعوت میكنند؛ در حالی كه سایر روستاها از دفتر امام جمعه روحانی درخواست میكنند.» همان زمان با خود گفتم: «اگر اخلاص این روحانی وارسته و راهنمایی آن امام جمعه نبود، اهالی این روستا، سالها از نعمت روحانی و شنیدن احكام اسلامی محروم میشدند.
مبلّغان ما، با صبر، استقامت، ایثار، فداكاری و حركت پیامبرگونه، همراه اخلاص میتوانند برای هدایت مردم و نجات آنها از جهالت و بیخبری تلاش كرده، در سختترین شرایط به یاری خداوند، قلوب انسانها را تسخیر و ظرف جان آنها را از معارف بلند توحیدی لبریز كنند.
2. تجهيز علمي روحانيان
یكی از عواملی كه میتواند راهگشای هجرت باشد تجهیز علمی و آشنایی با فنون و روشهای تبلیغی است. دراین باره برخی از سازمانها و تشکیلات حوزوی اقدامات مفیدی برای آشنایی روحانیان با مسائل روز همچون: برگزاری کلاسهای روانشناسی، آشنایی با فِرَق، پاسخ به شبهات و... انجام دادهاند؛ اما تنوع و گسترش این گونه برنامهها در شهرهای مهم حوزوی در ترغیب افراد به سوی تبلیغ مؤثر است. همچنین از آنجایی كه یكی از مهمترین اهداف حوزه، تبلیغ دین بوده، مناسب است آموزش تبلیغ و مسائل پیرامون آن در برنامه طلاب مدارس قرار گیرد.
3. تشويق
یكی از مسائل تأثیرگذار در هر انسانی، مسئله تشویق است. دین مبین اسلام در بسیاری از موارد با بیان امور مادی و معنوی، دنیوی و اخروی، انسانها را تشویق كرده است. حضرت علیعلیهالسلام در ضمن بعضی از نامههای رسمی، از تشویق نیكوكاران سخن گفته و انجام این وظیفه مؤثّر تربیتی را به مأموران عالی رتبه دولت خود، صریحاً خاطر نشان فرموده است؛ از آن جمله به مالك اشتر مینویسد:
«فَافْسَحْ فِی آمَالِهِمْ وَ وَاصِلْ فِی حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیهِمْ وَ تَعْدِیدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلَاءِ مِنْهُمْ فَإِنَّ كَثْرَةَ الذِّكْرِ لِحُسْنِ فِعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاكِلَ؛ (1) پس آرزوی سپاهیان را برآور و همواره از آنان به نیكی یاد كن و ابتلائات و سختیهای آنها را به حساب [و در نظر] بیاور؛ زیرا یادآوری كارهای ارزشمند آنان، شجاعان را برمیانگیزاند و عاجزها را به تلاش وامیدارد.»
آنچه امروز درحوزه، مخصوصا عرصه تبلیغ دیده میشود فقدان توجه جدی به مسئله تشویق است. اخلاص و نیت خالص، اصلی مهم و اساسی در حوزه به حساب میآید و بدون آن هیچ كاری در این عرصه ارزش ندارد؛ اما این مسئله، وظیفه مسئولان را كم نخواهد كرد. امام صادقعلیهالسلام میفرماید: «ثَلَاثَةٌ تَجِبُ عَلَى السُّلْطَانِ لِلْخَاصَّةِ وَ الْعَامَّةِ مُكَافَاةُ الْمُحْسِنِ بِالْإِحْسَانِ لِیزْدَادُوا رَغْبَةً فِیهِ؛ (2) بر فرمانروایان فرض است كه همواره سه وظیفه را درباره خواص و عامه مردم انجام دهند: یكی آنكه نیكوكاران را با پاداش نیك تشویق كنند و از این راه میل درستكاری را در آنان افزایش دهند... .»
برخی از مواردی كه میتواند به عنوان تشویق روحانیان مهاجر مورد استفاده قرار گیرد عبارت است از:
الف. شناسایی و معرفی مبلّغان موفق كه در شهرهای غیر حوزوی مشغول فعالیت تبلیغیاند.
در این باره، یکی از بخشهای حوزه، فراخوانی را برای شناسایی مبلغان نمونه به عمل آورده است؛ اما وقتی من برای معرفی برخی افراد كه سالهاست از قم هجرت كردهاند رفتم، گفتند كه لازم است شخص مبلغ مراجعه كند و ضمن پر كردن فرم مورد نظر، مداركی را ارائه دهد. به آنان گفتم اگر این مبلّغان به دنبال معرفی و شناساندن خود به دیگران بودند، تاكنون اقدام میكردند. مهم این است كه با معرفی یك مبلغ، شما به تحقیق درباره او بپردازید و وی را به جامعه حوزوی بشناسانید.
ب. تشویق مبلغان
بررسی تاریخ نشان میدهد مهاجران صدر اسلام به سبب هجرت از احترام ویژهای برخوردار بودند. قرآن، آنان را هم تشویق مادی میكند، چنان كه در سوره حشر آیه 9 شاهد آنیم و هم تشویق معنوی كرده، میفرماید: «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»؛ (3) پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و كسانی كه به نیكی از آنها پیروی كردند، خداوند از آنها خشنود شد و آنها [نیز] از او خشنود شدند و باغهایی از بهشت برای آنان فراهم ساخته، كه نهرها از زیر درختانش جاری است. جاودانه در آن خواهند ماند و این است پیروزی بزرگ.»
گرچه هجرت مسلمانانِ صدر اسلام با این هجرت متفاوت است؛ اما مهم این است كه هر دو هجرت بر اساس وظیفه شرعی انجام پذیرفته است؛ اما سؤال این است آیا مبلغان از حمایت مادی و معنوی خاصی برخورداند؟ آیا همان گونه كه حافظان قرآن از امتیازات متعدد برخوردارند، روحانیان مهاجر نیز برخوردارند.
ج. خانوادههای مبلغان
هجرت، سختیهای بسیاری دارد و مبلغان با فشارهای متعدد، مشكلات را بر اساس وظیفه و اخلاص تحمل میكنند؛ اما در این میان، گاهی نقش اساسی خانوادهها نادیده گرفته شده است. به یقین اگر همراهی، صبر و استقامت خانوادهها نباشد، انجام تبلیغ برای مبلغان امكانپذیر نیست. یكی از مبلغان از اوایل انقلاب با دارا بودن خانه و امكانات مناسب زندگی در قم به قصد تبلیغ هجرت كرد و هر مدتی را در جایی مشغول خدمت شد و تاكنون بیش از ده بار جا به جایی منزل داشته است. آیا چنین شخصی بدون مساعدت و حمایت خانواده قادر بر انجام وظیفه بوده است؟ آیا استاد حوزه علمیه قم كه با دارا بودن امكانات مادی، قم را رها و به دورترین نقطه كشور هجرت میكند تا مدرسهای را مدیریت كند و خانوادهاش در سختترین شرایط زندگی میكنند و سالی بیش از یك یا دو بار نمیتوانند به دیدار والدین یا فرزندان خود بیایند، تشویق شدهاند؟
بنابراین بسیار مناسب است خانوادههای مبلغان نیز مورد توجه و تشویق جدی مسئولان عرصه فرهنگی قرار گیرند؛ برای نمونه اهدای امتیاز فیش حج عمره و... یكی از نمونههایی است كه میتواند مبلغان موفق و خانواده آنها را خوشحال كند، ضمن آنكه برای نهادهای تبلیغی، هزینهای در بر ندارد. همچنین اهدای برخی لوازم كوچك منزل و یا كارتهای هدیه و یا تقدیر از دانشآموزان ممتاز آنان و صدها مورد دیگر، مشوقهایی است كه تأثیر بسزایی در هجرت و تداوم آن دارد.
4. حمايت از مبلغ
حمایت مادی و معنوی از فردی كه برای احیای ارزشهای اسلامی از محل زندگی خود كوچ میكند، نقش مهمی در استمرار برنامه هجرت برای مبلغ، دوستان او و خانواده آنها دارد. همراهی مسئولان تبلیغی برای معارفه مبلغ به مردم در محل تبلیغ، آگاهی دادن مردم به اهمیت حضور یك روحانی و سفارش آنان در همراهی مبلغ، سركشی مداوم مسئولان تبلیغی و ارائه راهكار برای حل مشكلات مبلغ میتواند مشوقی برای هجرت شود و موجبات دلگرمی مبلغان را به وجود آورد؛ به تعبیر دیگر همان گونه كه مسئولان تبلیغی برای تهیه گزارش از عملكرد روحانیان سركشی میكنند زمانی را نیز برای شنیدن مشكلات متعدد روحانی در مناطق اختصاص دهند و تا حد توان در صدد رفع آن برآیند. که البته این مهم در برنامه هجرت بلندمدت حوزه تا حدود زیادی صورت گرفته است.
موانع هجرت (4)
از جمله معضلات مهم حوزههای علمیه و به تبع آن مشكل فراروی تبلیغ، توقف بیش از حد برخی روحانیان در شهرهای مهم حوزوی است؛ چرا كه افراد بسیاری، حوزههای بزرگ، مخصوصاً حوزه علمیه قم را به عنوانام القرای جهان تشیع برای استفاده از درس علمای بزرگ برمیگزینند؛ اما پس از كسب معارف الهی و اسلامی، ماندن در آن را انتخاب و برای همیشه در آن سكنی میگزینند؛ به تعبیر دیگر، آنان قسمت اول آیه شریفه 122 توبه را به خوبی عملی ساخته و با سختیهای فروان، خود را به حوزههای علمیه رسانده و در این هجرت، دوری از والدین و اقوام را به جان خریدهاند تا گامی برای تقویت اسلام بردارند؛ اما متأسفانه برخی از آنان، قسمت دوم این آیه كه سخن از بازگشت به شهر و دیار و قوم خود است را فراموش كردهاند.
در ریشهیابی علل این موضوع به چند نكته میتوان اشاره كرد:
اول. تحصيل
بسیاری از روحانیان، توانایی علمی و قوه استنباط احكام را در خود احساس كردهاند و در راه ادامه فقه پویای مذهب جعفری تلاش میكنند و یا در مراكز تخصصی حوزه در حال فراگیری علوم مورد نیاز جامعهاند تا پس از آن در خدمت به اسلام به كار بندند. شاید بتوان حضور این گروه را در مراكزی علمی؛ همچون قم تكلیفی بر عهده آنان دانست؛ اما در مقابل، افرادی نیز هستند كه تحصیل دروس فقه و اصول را بهانهای برای حضور مادامالعمر خویش در قم قرار دادهاند. برخی از این افراد، دروس تخصصی و غیر تخصصی را به پایان رسانده و یا در طول سالیان متمادی، پیشرفت قابل ملاحظهای در هیچ یك از علوم اسلامی نداشته و اگر این افراد پیشرفتی نیز داشتهاند از استفاده آن در جهت تقویت دین و هدایت دیگران دریغ ورزیدهاند؛ در حالی كه امام صادقعلیهالسلام میفرماید: «إِنَّ لِكُلِّ شَیءٍ زَكَاةٌ وً زَكَاةُ العِلمِ أن تُعَلِّمَهُ أهلَه؛ (5) به درستی كه برای هر چیزی زكات است و زكات علم این است كه به اهلش تعلیم دهی.»
استاد ما، مرحوم آیت الله یثربیرحمهالله از جمله كسانی است كه در جوانی به كاشان هجرت كرد. ایشان در این باره میفرمود كه خدمت مرحوم آیت الله بروجردیرحمهالله رسیدم، ایشان گفتند: «چرا شما قم هستید؟» گفتم: «من هنوز مستقر نشدهام و میل دارم كه در حوزه بمانم.» ایشان گفتند: «در حوزه بمانید كه تحصیل كنید و در آینده خدمت كنید؟! خوب الآن كه زمینه خدمت فراهم است»؛ از اینرو من در برابر ایشان تسلیم شدم و به كاشان رفتم. (6)
دوم. اشتغال به كار
دستهای دیگر، اشتغال به كار را بهانه حضور در قم و... میدانند؛ در حالی كه بسیاری از آنان، توانایی فوقالعادهای در امر تدریس و تبلیغ دارند و حضورشان در هر منطقه میتواند آثار بسیاری داشته باشد. آنان به بهانه شاغل بودن، از حداقل تبلیغ در ایام رمضان و محرم نیز محروماند. دوستان بسیاری را میشناسیم كه توان مدیریتی و اداره فرهنگی یك شهر بزرگ را دارند و در جذب جوانان، بسیار موفقاند؛ اما انجام امور اداری یك حوزه علمیه و یا... آنان را به خود مشغول ساخته است. اسفبارتر آنكه این افراد به كارهایی مشغولاند كه حوزوی بودن و عدم آن، هیچ گونه تأثیری در آن كار ندارد و اگر علوم حوزوی نیز در آن كار مؤثر باشد از عهده هر طلبه و با هر سطح علمی برمیآید.
ناگفته نماند كه نقش برخی از روحانیان در بعضی كارها، نقش كلیدی است و حضورشان در قم مؤثرتر و سودمندتر از تبلیغ در یك منطقه است. دوستان بسیاری را میشناسیم كه - حتی به عنوان یك كارمند یك مركز حوزوی - به نظریهپردازی، تولید علم و به تعبیر دیگر به عنوان اتاق فكر یك مجموعه مشغول فعالیتاند و هدایت بسیاری از فعالیتهای دینی مذهبی را در سطح گسترده به عهده دارند.
سوم. مشکلات هجرت
برخی دیگر نیز هجرت را دارای مشكلات میدانند و به بهانههای مختلف از زیر بار این وظیفه فرار میكنند؛ در حالی كه اولا از زمان حضرت ابراهیمعلیهالسلام تاكنون، هیچ هجرت و تبلیغی بدون سختی نبوده است؛ چنان كه رسول خداصلیاللهعلیهوآله فرمود: «ما أوذِی نَبِی مِثلَ مَا أوذیت؛ (7) هیچ پیامبری مثل من اذیت نشد.»
گفت پیغبمر به هر كُهل و صبی مثل ما اوذیت ما أوذی نبی
آن اذیتها كه شد وارد به من كس نداند جز خدای ذو المنن
هجرت امامرحمهالله از نجف به پاریس درس بزرگی برای همه شاگردان مكتب امام صادقعلیهالسلام است. آن بزرگوار در نجف، بین دو راه مخیر بودند: یا باید در نجف میماندند و به حرف حكومت رژیم بعثی گوش میسپردند و هر نوع تحركی را از خود سلب میكردند و یا اینكه هجرت میكردند و نهضت را ادامه میدادند. اگر امام در نجف میماندند و مثل بسیاری از افراد دیگر، عافیتطلبی را برمیگزیدند و میگفتند: این اواخر عمر و در این سن پیری، كنار مرقد جدّ بزرگوارمان امیر مؤمنانعلیهالسلام قرار گرفتهایم، چرا خود را به دردسر بیندازیم؛ آیا نهضت ادامه پیدا میكرد و انقلابی محقق میشد؟
آن بزرگمرد با اینكه هیچ سنخیت و علقهای با پاریس نداشت و هیچ تناسبی بین آن عالم روحانی معنوی و عارف بزرگ با پاریس وجود نداشت، از نجف اشرف - كه همه علقهاش به نجف و كربلا بود - به پاریس مهاجرت كرد.
چهارم. همراهي نكردن برخي خانوادهها
افرادی نیز خانواده و یا همراهی نكردن آنان را دلیلی بر ماندن در قم برمیشمرند.
علت اكثر مخالفتها، بیاطلاعی خانوادهها از آثار تبلیغ است. آنان باید به این مسئله توجیه شوند كه اگر ثواب همراهی و كمك به مبلغ، بیش از خود او نباشد، به یقین، كمتر از او نخواهد بود؛ چرا كه خانواده با پذیرفتن مشكلات تبلیغ، شرایط مساعدی را برای همسر فراهم كرده، او را در این امر یاری میكنند.
در خاطرات زندگی مرحوم آیت الله كوهستانیرحمهالله آمده است كه پس از اتمام دروس حوزوی در نجف اشرف به ایران هجرت كرد و روستای خود را برای سكونت برگزید تا به وظیفه شرعی خویش عمل كند. آن بزرگوار در بدو ورود، بخشی از املاك شخصی خود را برای احداث چند ساختمان كاهگلی برای حوزه علمیه اختصاص داد و به همسرش این گونه پیشنهاد داد كه آیا حاضری در كنار من در حق طلاب، مادری كنی و با تربیت آنها نزد خداوند متعال روسفید شوی؟ آن زن با ایمان، عاقل و فداكار، جواب مثبت میدهد و هر روز برای كارگرانی كه مشغول ساخت مدرسه بودند، غذا درست میكند. در یكی از این روزها یكی از فرزندانش به شدت بیمار میشود؛ اما درمان فرزندش اثر نمیبخشد. عواطف مادری، روح او را رنجور میسازد؛ اما برای آنكه به شخصیت همسرش لطمهای وارد نشود و برنامه ساخت مدرسه ادامه پیدا كند، باز هم به پخت غذا پرداخت. همسر آیت الله كوهستانی این ماجرا را این گونه توصیف میكند:
اهمیت حفظ حیثیت آیت الله و پیشبرد كار روزانه بنای مدرسه را از وظایف انسانی و اسلامی دانستم و مانند دِینی در ادای آن شتاب داشتم. در هر حال، فرزندم جان به جان آفرین تسلیم كرد و به جوار رحمت الهی پیوست. من نیز خود را این گونه تسلی دادم كه گر چه بچهام در لحظات واپسین عمر از عاطفه مادری محروم شد و داغی بود كه بر سینهام سنگینی میكرد؛ اما مسرور بودم كه به وظیفه الهی و شرعی خویش عمل كردم و از خدمت به آیت الله كوهستانی و حوزهای كه بنیان نهاده بود، شانه خالی نكرده بودم. (8)
سیره ائمه معصومعلیهمالسلام نشان میدهد كه در راه ترویج دین از جان و مال و خانواده خود گذشتهاند تا این دین را پاسداری كنند. امام حسینعلیهالسلام برای حفظ دین با همه خانواده رفت و فرزندانش را نیز در این راه نثار كرد؛ البته ذكر این نكته ضروری است كه گرچه همیشه هجرت با محرومیت و كمبود امكانات رفاهی همراه بوده است؛ اما این بدان معنا نیست كه مبلغ، امكانات معیشتی مناسب در محل تبلیغ را برای آسایش خانواده فراهم نیاورد و آنان را در فشار و سختی قرار دهد؛ بلكه لازم است نهایت سعی و توان خویش را برای فراهم كردن امكانات لازم و ضروری فراهم كند.
پنجم. فقدان خودباوری
از آنجایی كه در حدود 30 سال است با روحانیان شهرهای مختلف كشور در ارتباطم به كمتر كسی برخورد كردهام كه توان تدریس یا تبلیغ نداشته باشد و یا توان و استعداد لازم برای اداره فرهنگی یك شهر را دارا نباشد؛ اما متأسفانه در این میان، عدهای به بهانههای واهی همچون نداشتن توانایی، عدم مدیریت، نداشتن لیاقت و... از زیر بار مسئولیت شانه خالی میكنند؛ در حالی كه اگر بر زندگی كسانی گذر كنیم كه «مهاجرا الی الله» زندگی آرام خود را رها كردند و در پی انجام وظیفه، رفتند، به این نتیجه خواهیم رسید كه خداوند متعال و ائمه اطهارعلیهمالسلام مخصوصاً امام زمانعلیهالسلام عنایت ویژهای به این گروه دارند و به آنان یاری میرسانند. مؤید این سخن، مرور برنامه مبلغانی است كه به عشق ترویج احكام ناب محمدیصلیاللهعلیهوآله هجرت كرده و به موفقیتهایی دست یافتهاند كه باور نكردنی است.
سالها پیش یكی از روحانیان به تصور اینكه توانایی تبلیغ و انجام وظیفه شرعی ندارد از حوزه خارج و به كار آزاد مشغول شد. پس از مدتی با یكی از اساتید خود رو به رو و مجبور میشود علت كنار گذاردن درس و بحث و مشغول شدن به كار آزاد را بیان كند. با شناختی كه استاد از وضعیت درسی و استعداد این جوان داشت او را مجبور میكند تا به یكی از مناطق هجرت كند و یكی از برنامههای فرهنگی را همچون مدیریت حوزه علمیه یا مسئولیت كانون فرهنگی بپذیرد. استاد نیز قول میدهد در مشكلات، او را یاری كند. حضور این روحانی در آن شهر باعث شد تا علاوه بر تدریس و مدیریت حوزه و برنامههای متعدد در منطقه، جلسهای را با جوانان تقبل كند. در این جلسه هفتگی كه حدود 100 نفر شركت میكردند بحثهای مختلف اعتقادی مطرح و به سؤالات جوانان پاسخ داده میشد. هم اكنون تعدادی از آن جمع، جذب حوزه علمیه قم و بقیه، جذب مراكز فرهنگی شدهاند. لازم میدانم به این نكته اشاره كنم كه هم اكنون این روحانی، در یكی از پستهای بالای مدیریتی حوزه علمیه قم مشغول خدمت است؛ بنابراین خودباوری، وظیفه شناسی و عمل به وظیفه، حتی در شرایط سخت میتواند زندگی پر خیر و بركتی را برای یك سرباز امام زمانعلیهالسلام فراهم سازد.
ششم. نشناختن ظرفيتها
یكی دیگر از آسیبهایی كه باعث حضور مداوم در قم و برخی شهرهای حوزوی شده است، نشناختن ظرفیتهاست. حضرت علیعلیهالسلام مهمترین اشكال انسان را فقدان شناخت خود دانسته، میفرماید: «أَلَا إِنَّ الْخَیرَ كُلَّ الْخَیرِ فِیمَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ كَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَنْ لَا یعْرِفَ قَدْرَهُ؛ (9) هر كس به قدر و منزلت خود پی ببرد از همه خیرات بهرهمند میشود و برای آشكار شدن نادانی شخص همین بس كه اندازه [و ارج] خویش را نشناسد.»
چنان كه در بخش نخست به مواردی از آن اشاره شد یك روحانی از چنان ظرفیتی برای كار و تلاش در عرصه ترویج دین و رساندن احكام ناب محمدیصلیاللهعلیهوآله به ویژه در نظام مقدس جمهوری اسلامی برخوردار است كه كمتر كسی چنین ظرفیتی را دارد؛ برای نمونه با مبلغی، افتخار آشنایی دارم كه از قبل از انقلاب و پس از چند سال درس خارج، مسیر خود را در ترویج دین قرار داد و وارد عرصه تبلیغ شد. قبل از انقلاب در یكی از شهرها مغازهای را اجاره و با كمك یكی از مراجع تقلید كتابفروشی بزرگی را راه اندازی كرد و علاوه بر اینكه خود در آن شهر و اطراف به تبلیغ مشغول بود، فروش كتب دینی را نیز بر عهده داشت تا اینكه ساواك، این روحانی را دستگیر كرد.
وی در اوایل انقلاب به یكی از شهرهایی كه بسیاری از كمونیستها و ضد انقلابها در آن شهر فعالیت داشتند هجرت و برنامههای مختلف فرهنگی را آغاز كرد. این فعالیتها باعث شد تا برخی از افراد در كنار خانه این مبلغ، مواد منفجرهای را جاسازی كنند تا او و خانوادهاش را بترسانند و او را از ادامه فعالیتش منصرف سازند؛ اما این روحانی جوان نه تنها از فعالیتش نكاست؛ بلكه به ادامه فعّالیت مصممتر شد. ایشان در آن زمان با گشتن در روستاهای منطقه و صحبت با جوانان، حدود صد نفر را آماده ورود به حوزه كرد و در آن شهر، حوزه علمیهای برپا كرد. وضعیت منطقه به گونهای بود كه منافقان شبانه به مدرسه هم حمله و خساراتی به مدرسه وارد كردند؛ اما طبق وظیفه، كار ادامه پیدا كرد و با عزم راسخ، توطئه كسانی كه در صدد تعطیلی حوزه بودند، خنثی شد. ایشان میفرمود: «در آن زمان برای رفتن به روستاها ناچار بودم پس از ساعتها ایستادن در كنار جاده، به ناچار، پشت وانت بار سوار شوم؛ چرا كه ماشینهای دیگر، روحانی را سوار نمیكردند. امروز بیش از شصت نفر از آن طلاب در شهرهای مختلف كشور مشغول فعالیتهای تبلیغی و آموزشیاند و تعدادی نیز در مسیر تبلیغ دین در جبههها به شهادت رسیدند.»
این مبلغ، علاوه بر این حوزه، حوزههای مختلفی را در شهرهای دیگر راهاندازی كرد و هم اكنون، طلاب بسیاری در آنها مشغول به تحصیلاند. زیباتر آنكه سال گذشته یكی از روحانیانی كه شاگرد این مبلغ وارد حوزه كرده است به من میفرمود كه در یك ماه مبارك رمضان توانستم 25 نوجوان را به حوزه علمیه علاقهمند و وارد حوزه كنم كه اگر تنها چند نفر از آنان نیز در این مسیر قرار گیرند افتخارآمیز است و حتی اگر بقیه نیز در حوزه نمانند در مسیر اسلامی قرار میگیرند و كمتر كسی است كه از حوزه جدا شود و به كار خلاف دین كشیده شود.
خلاصه آنكه
1. به یقین، انتخاب سربازی امام زمانعلیهالسلام جزء بهترین انتخابها و ظرفیتی كه در انجام وظیفه در آن فراهم است در هیچ شغلی فراهم نیست. در مقابل، بیتحركی و نپذیرفتن مشكل و بهانهتراشیهای بیمورد، انسان را از لذت و بركات تبلیغ بیبهره میسازد.
2. متأسفانه امروز برخی بر اثر فراموش كردن این اصل مهم اسلامی (هجرت) غالبا در شهرهای حوزوی ماندهاند؛ در حالی كه مبشران مسیحی و مبلغان فِرق ضاله و مذاهب استعماری به شرق، غرب، شمال و جنوب دنیا حتی به میان قبایل وحشی و آدمخوار و حتی به مناطق قطب شمال و جنوب زمین، مهاجرت میكنند؛ در حالی كه در اطراف شهرهای بزرگ ما، روستاهای زیادی وجود دارد كه از مسائل اسلامی بیخبر و گاه حتی رنگ یك مبلغ اسلامی را به خود ندیدهاند.
3. البته به یاد داشته باشیم تنها رمز موفقیت در تبلیغ، اخلاص است. بدون امكانات و هزینه، زندگی با مشكلات متعددی رو به رو است؛ اما باید دانست تبلیغ نیز با اهداف دنیوی هیچ گونه اثرگذاری نخواهد داشت. به یقین اگر تلاش ما با اخلاص همراه باشد، خداوند از جایی كه گمان برده نمیشود كمك میكند؛ چنان كه قرآن میفرماید: «وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ وَ مَنْ یتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیءٍ قَدْراً»؛ (10) «و او را از جایی كه گمان ندارد روزی میدهد و هر كس بر خدا توكّل كند، كفایت امرش را میكند. خداوند فرمان خود را به انجام میرساند و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است.»
صد البته مسئولان عرصه تبلیغ نیز وظیفه دارند شرایط لازم را برای زندگی متعادل یك مبلغ فراهم و او را در این عرصه یاری كنند.
4. متأسفانه در حوزه، هجرت به شایستگی معرفی نشده است. بر این اساس، نام هجرت را بر كسانی شایسته میدانند كه در یك روستایی ساكن شوند و به فعالیت بپردازند؛ در حالی كه هجرت و تبلیغ، هر نوع برنامهای است كه برای ترویج احكام اسلام انجام پذیرد. امامت جمعه، مدیر و استاد حوزه، مسئول كانون قرآن و مجری برنامههای فرهنگی، مسئولان امور فرهنگی دانشگاهها و مراكز نظامی و انتظامی و دهها عنوان دیگر، مهاجرانی هستند كه مراكز حوزوی را رها كرده و «مهاجرا الی الله» به شهر دیگری هجرت كردهاند كه هر یك قابل تقدیر است.
كلام آخر: اگر مسئله تبلیغ و هجرت جدی گرفته نشود و منافع مادی بر رضای خدا مقدم شمرده شود و دلبستگیهای زیاد به زن، فرزند، مال، ثروت و تجملات زندگی، ما را از فداكاری در راه تبلیغ اسلام باز دارد، میراث گذشته و افتخارات به دست آمده و خونهای ریخته شده از شهید اول و شهید ثانی تا شهدای انقلاب در خطر است.
پینوشـــــــــــــتها:
(1). نهج البلاغه، نامه 53.
(2). بحار الانوار، علامه مجلسی، مؤسسۀ الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج75، ص222.
(3). توبه/100.
(4). آسیبهایی كه به عنوان موانع هجرت بیان شده است، ناظر به روحانیانی است كه مراحل سطح را گذرانیده و در حد نیاز در محضر علمای بزرگ شاگردی كردهاند.
(5). مشكاة الأنوار، ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، نجف اشرف، كتابخانه حیدریه، 1385 ق، ص 139.
(6). حضور آیت الله یثربی) در كاشان به اندازهای خیرات و بركات به همراه داشت كه توصیف آن در چند مقاله و كتاب نمیگنجد و شاید اگر از قم هجرت نمیكرد و به مرجعیت نیز میرسید نمیتوانست به این اندازه به اسلام خدمت كند.
(7). المناقب، ابن شهر آشوب مازندرانی، قم، مؤسسه انتشارات علامه، 1379 ق، ج 3، ص247.
(8). یتیمان سرافراز، ص 111 و 112.
(9). امالی، شیخ طوسی، قم، انتشارات دارالثقافه، 1414 ق، ص 235.
(10). طلاق/ 3.
افزودن دیدگاه جدید