گفت و شنود با حضرت حجت الاسلام و المسلمین گرایلی (مدرس و عضو شورای مدیریت حوزۀ علمیۀ مشهد مقدس و از مبلغان موفق خراسان)
نام نشریه: مبلغان، شماره 2
· مبلغان: لطفا، شمهای از زندگی علمی و فرهنگی خود را بیان كنید.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. بنده تحصیلات خود را در روستایمان - كه در اطراف بهشهر است - آغاز كردم. از همان كودكی، به سبب علاقه یی كه در خودم بود، والدینم، مرا به كلاس قرآن - كه در آن روز در روستای ما بیش از پنج نفر نبودند - فرستادند و قرآن را یاد گرفتیم و مقداری هم كتابهای فارسی خواندیم. بعد از آن در خدمت آیة الله شیخ محمد كوهستانی رحمه الله وارد عالم طلبگی شدیم و بخشی از «جامع المقدمات» را در خدمت خود ایشان خواندیم. تا حدود كتاب معالم را در كوهستان و شهر نكا در حوزۀ آن جا خواندیم. برای ادامۀ تحصیل، به مشهد مقدس آمدیم. در مشهد همۀ دروس را دوباره خواندیم.
یكی از خصوصیات من این بود كه از همان اوائل تحصیل به تدریس هم علاقه داشتم، مثلا وقتی مغنی و حاشیه میخواندم، جامع المقدمات را درس میگفتم و همین طور در سطحهای بالاتر. الآن مدت هفده سال است كه مشغول تدریس هستم.
در حال حاضر، روزانه به تدریس سه یا چهار درس، مانند كفایه و تفسیر مجمع البیان، مشغول هستم.
در كنار تدریس و بحث، در مسجد گوهرشاد، اقامۀ نماز میكنم. تابستانها در صحن انقلاب نماز میخوانم و قبل از نماز هم سخنرانی دارم. دوازده سال است كه بعد از نماز صبح، در مسجد گوهرشاد، منبر میروم.
· مبلغان: لطفا جایگاه و اهمیت تبلیغ را از نظر اسلام بیان كنید.
اصلا، انبیا علیهم السلام برای همین تبلیغ آمده اند. بعثت انبیا، برای همین بوده است. در سورۀ یوسف، آیۀ 108 خطاب به پیامبر، این طور آمده است: «قل هذه سبیلی ادعو الی الله علی بصیرة انا ومن اتبعنی» ای پیامبر ما، مردم را به خدا دعوت كن! دعوت مردم به سوی خدا، همان تبلیغ است. پس خط پیغمبر، خط دعوت به سوی خداوند است و آنها كه پیرو خط پیامبرند، نیز باید چنین باشند تا «من اتبعنی» بر آنها صادق باشد.
مضافا بر آیات، روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله است كه گفت: «العلم ودیعة الله فی ارضه والعلماء امناؤه علیه...»
و از روایات این طور استفاده میشود كه ائمه علیهم السلام از ما پیمان گرفته اند كه این امانت را به اهلش برسانیم.
· مبلغان: نكاتی كه در موفقیت یك مبلغ، نقش اساسی دارد به نظر حضرت عالی كدام است؟
یكم این كه خود، به آن چه میگوید، معتقد باشد، مخصوصا، عملا مواظب باشد كاری نكند كه حرفهای خود را خنثا كند.
دوم این كه آیات و روایات را بخواند و متناسب با آنها، از داستان استفاده كند. البته در درجۀ نخست، از قصههای خود قرآن و بعد هم قصههای دیگر.
آن مقداری كه من تجربه دارم، داستانها خیلی مؤثرند؛ زیرا حقایق را خوب منتقل میكنند.
در همین جا، خوب است بگویم بار مقام معظم رهبری كه به مشهد تشریف آورده بودند به آقایان طلاب سفارش میفرمودند كه این دورههای منبر (تمرین منبر) را فراموش نكنند و همیشه داشته باشند.
· مبلغان: استاد، نكاتی كه رعایتش را برای پیشرفت مبلغ در زمینۀ خطابه و منبر لازم میدانید، تذكر دهید.
یكی همان منبرهای دوره یی است كه مقام معظم رهبری تذكر دادند؛ یعنی یك نفر منبر برود و دیگران گوش دهند و اشكالهای آن را تذكر دهند.
مطلب دیگر، حضور در پای منبر سخنوران توانا است. انسان از این راه نكات بسیاری را خواهد فهمید.
· مبلغان: آیا مبلغان برای تبلیغ باید سراغ مردم بروند یا مردم به سراغ آنها بیایند؟
از حدیث «طبیب دوار بطبه» استفاده میشود كه علما طبیب اند و باید به سراغ مردم بروند. اگر فرد دل سوزی، احساس خطر كرد كه یك مرضی در منطقه وارد شده، برای پیش گیری و درمان، باید سراغ مریض برود. البته، فردای قیامت، از جهال میپرسند: «چرا عمل نكردی؟» اگر بگویند: «بلد نبودیم» ، میگویند: «هلا تعلمت؟!» پس هم مردم وظیفه دارند احكام دین را یاد بگیرند و هم دانشمندان وظیفه دارند امر به معروف و نهی از منكر كنند و معروف را به مردم بشناسانند..
· مبلغان: به نظر شما اولویتهای تبلیغی امروز چیست و چه بحثهایی را برای جامعه لازم میدانید؟
همیشه باید مقتضای حال را رعایت كرد؛ یك جا مسائل اعتقادی لازم است كه باید اعتقاد مردم قوی شود و یك جا مسائل اخلاقی لازم است و....
یكی از مسائلی كه نیاز است دربارۀ آن صحبت شود، مسئلۀ حفظ نظام است كه به فرمودۀ حضرت امام - رضوان الله علیه - از اهم واجبات است.
ما بعد از چهارده قرن توانستیم حكومت اسلامی ایجاد كنیم. اهمیت این مسئله را با استفاده از آیات و روایات، باید برای مردم روشن كنیم.
· مبلغان: قبل از رفتن به منبر، چه نكات جنبی را لازم میدانید؟
اولا، استعانت از خداوند و توسل به ائمه علیهم السلام. من گاهی قبل از منبر، دو ركعت نماز میخوانم و اگر وقت نباشد، یك آیة الكرسی و اگر باز هم وقت تنگ باشد، یك مرتبه المستغاث بك یا صاحب الزمان میگویم. آن دو ركعت نماز استعانت را گاهی در بین راه كه به مجلس میروم، در ماشین میخوانم و برای ركوع و سجود هم با سر اشاره میكنم.
· مبلغان: به نظر شما، منبر، موضوعی باید باشد یا كشكولی؟
یك وقت برای عدۀ خاصی، مثلا فضلا یا دانش جویان یا معلمان، است؛ خوب، این جا باید یك موضوع مطرح و كاملا مو شكافی شود؛ اما یك وقت، منبر عمومی است كه در این جا، باید طوری صحبت كرد كه هر كس بتواند بهره یی ببرد و در زندگی پیاده كند. منبرهای من، بیشتر كشكولی است؛ البته كشكولی كه همه چیز دارد: علمی، اخلاقی، اعتقادی و....
· مبلغان: حضرت عالی، معمولا، از چه منابعی استفاده میكنید؟
نوعا از بحار الانوار و اصول كافی.
مبلغان: در سخنرانی، مسلسل وار باید صحبت كرد یا شمرده شمرده؟
گاهی لازم است پی در پی كلمات را ادا كرد و گاهی لازم است آهسته و شمرده شمرده سخن گفت.
· مبلغان: آیا در منبر بیان احكام را لازم میدانید؟
انسان، وقتی با مردم برخورد میكند، به خوبی احساس میكند كه آنها، واقعا احتیاج به احكام دارند.
نكتۀ مهم در این باره، رعایت تناسب جلسه است؛ زیرا هر حكمی را نمیتوان هر جایی گفت.
· مبلغان: برای ایجاد تنوع و رفع خستگی و كسالت مستمع، شما از چه راههایی استفاده میكنید؟
البته، در تبلیغ یك سلیقههایی لازم است كه با استعانت از خدا و ائمۀ معصوم علیهم السلام میتوان گرفت.
ما، در جلسهها گاهی لطیفههایی داریم كه از آنها استفاده میكنیم كه به عنوان مثال یكی را عرض میكنم.
یك پیر مرد روحانی، در زمان آیت الله سید یونس اردبیلی، از حرم بیرون آمد كه شخصی جلوی ایشان را گرفت و گفت: «بیایید برویم منزل ما و منبر تشریف بیاورید»
پیرمرد روحانی، با خود فكر كرد كه سر راه دعوت كردن، قطعا مجلس مهمی نباید باشد وقتی وارد منزل شد، دید منزل، منزل بزرگی است و جمعیت خیلی زیاد، حتی علما و فضلا هم حضور داشتند. تا وارد شد، ابهت مجلس، او را گرفت و به جای سلام كردن، گفت: «صلوات« به هر حال، به منبر رفت و ده دقیقه طول كشید.
خود ایشان نقل میكرد: «حضرت عباسی، آن چنان ابهت مجلس مرا گرفته بود كه نفهمیدم چه گفتم!». بعد ادامه داد: «از منبر، پایین آمدم و خواستم با عجله، مجلس را ترك كنم كه صاحب خانه جلو آمد و گفت: «آقا، بفرمایید بنشینید. گفتم: آقا، ول كن میخواهم بروم» از در حیاط كه خواستم بیرون بروم، صاحب خانه مرا صدا زد كه: «آقا! عبایتان را روی منبر جا گذاشتید!»
البته، من این لطیفه را میگویم، ولی از آن استفاده ناروایی نمیكنم؛ یعنی میگویم آقایان، اگر شنیدهاید كه ائمه علیهم السلام در نماز، میلرزیدند و از خود بی خود میشدند، دلیلش این بود كه عظمت خداوند برای آنها جلوه میكرده است»
یك لطیفۀ دیگری هم بد نیست بگویم. رفته بودیم عیادت طلبهای كه ناراحتی داشت. فردی آن جا قضیهای را نقل كرد كه شنیدنی است. آن آقا گفت كه من با دختری از آقایان متدین ازدواج كردم. او همان یك دختر را داشت. به هر حال، در مدتی كه آن زن در عقد من بود، یكی از علمای معروف آن زمان وفات كرد و بازار تعطیل شد. همۀ مردم برای تشییع جنازه رفتند. من، با خود فكر كردم كه پدر خانم من، چون رابطۀ خانوادگی با این عالم دارد، در تشییع جنازه شركت میكند؛ لذا فرصت خوبی است، تا به همسرم سری بزنم و حالش را بپرسم. همۀ مردم، به طرف تشییع جنازه میرفتند و من به طرف عروس!
رفتم در منزل و در زدم، پرسیدم: «حاج آقا كجاست؟» گفتند: «رفته تشییع جنازه» ما رفتیم منزل با خانم مشغول صحبت بودیم كه یك مرتبه، صدای كلید و باز شدن در بلند شد. من كه نمیخواستم حاج آقا مرا در خانه ببیند و بداند كه به تشییع جنازه نرفتهام، فورا در داخل جا رختخوابی پنهان شدم. اتفاقا چون هوا سرد بود، حاج آقا آمد پالتوی خود را در جا رختخوابی بگذارد، من همین طور كه ایستاده بودم، تا در را باز كرد، گفتم: «سلام علیكم!» حاج آقا، چنان ترسید كه در جا مثل چوب خشك روی زمین افتاد. فورا رفتند آمبولانس آوردند و حاج آقا را به بیمارستان منتقل كردند. من، از خجالت، حتی عیادت او هم نرفتم. هر چه اصرار میكردند: «چرا عیادت نمیروی؟» گفتم: یك سلام كردم، او را به بیمارستان فرستادم، از سلام دوم میترسم!»
من این لطیفه را میگویم و بعد استفادۀ اخلاقی از آن میكنم.
· مبلغان: حاج آقا، گاهی نظم جلسه بر هم میخورد، شما جهت آرامش جلسه چه میكنید؟
گاهی كسی سخنی خنده آور میزند، همه میخندند، مجلس به هم میخورد؛ ما، در این جا، یك حرفی كه مناسب با آن سخن باشد میگوییم و مردم را میخندانیم و بعد دوباره به مطلب برمی گردیم.
· مبلغان: به نظر شما، استفاده از نوشته در منبر چگونه است؟
من، خودم، از روی نوشته استفاده میكنم؛ چون مستند است و بیشتر مورد اعتماد است. البته اگر كسی محفوظات قوی دارد، با استفاده از آدرس دقیق هم مناسب است.
· مبلغان: طول زمان منبر، به نظر شما، چه قدر باید باشد؟
فرق میكند؛ گاهی مستمع آمادگی دارد تا یك ساعت و نیم هم صحبت شود و گاهی سه ربع و گاهی نیم ساعت و گاهی هم ده دقیقه، یك ربع.
· مبلغان: حاج آقا، چه كنیم كه تبلیغات ما در ذهن شنوندگان، به صورت خاطره باقی بماند؟
ما، گاهی بعضی از روایات را داریم كه میشود آنها را طوری نقل كرد كه به صورت خاطره دربیاید. به عنوان مثال، من خودم به زواری كه به مشهد میآیند، میگویم: «تو كه به مشهد آمدهای، مسلم برای دوستان سوغاتی میخری، یك سوغاتی هم من میخواهم به خودت بدهم. چه سوغاتی؟» آن گاه یك حدیث، مانند این حدیث امام صادق علیه السلام، میخوانم. امام صادق علیه السلام فرموده است:
«الا اعلمك شیئا یقی الله به وجهك من حر جهنم؟ قال: قلت: بلی. قال: قل بعد الفجر: اللهم! صل علی محمد وآل محمد، مئة مرة یقی الله به وجهك من حر جهنم.»
سپس به شرح و بسط آن میپردازم كه انسان، در ماه مبارك رمضان، در شبهای قدر، در قنوت نماز، در... همیشه دعا میكند كه «وقنا عذاب النار» (1) خوب، برای رهایی از آتش جهنم باید این دستور را به كار بست.
وقتی كه این روایت را این طور میگوییم، برای مردم خاطره میشود و مكرر، به من مراجعه كردند یا در شهرستانها زنگ زدند كه، «فلانی، من از روزی كه این حدیث را از شما شنیدم، هیچ زمانی نشده كه این دستور را ترك كنم» باز یكی دیگر از چیزهایی كه میتواند خاطره شود و در ذهنها بماند، گفتن داستانهای جالب، خصوصا دربارۀ كرامات و معجزات ائمه علیهم السلام، است.
· مبلغان: آیا جمع بندی مطالب را در آخر منبر لازم میدانید؟
اگر مستمع فرق نكند و از آغاز تا پایان یكی باشد، نیازی به جمع بندی نیست، ولی اگر مستمع، به طور متفرق وارد مجلس میشود، جمع بندی لازم است.
· مبلغان: برای وارد شدن به ذكر مصیبت، چگونه عمل میكنید؟ با ربط به مطالب قبلی اقدام به مرثیه میكنید یا به شیوۀ دیگری این كار را انجام میدهید؟
البته، گاهی گریز به مطلب قبلی ربط دارد و گاهی هم بدون مقدمه با یك سلام بر ابا عبدالله الحسین علیه السلام یا یك شعر مصیبت را شروع میكنیم. من، خودم، با این شعر معروف شروع میكنم.
نه جن و انس كه ماوی به نشئتین داریم تمام، غرق گناهیم و یك حسین داریم.
گاهی هم با یك روایت در فضیلت اشك ریختن بر امام حسین علیه السلام، وارد مقتل خوانی میشویم.
من بدون صوت روضه میخوانم؛ یعنی فقط متن مقتل را میخوانم.
· مبلغان: اگر در مناسبت، قولی بر ایام شادی باشد و قول دیگر بر ایام سوگواری، معمولا چه میكنید؟ آیا مصیبت میخوانید؟
در ایام ولادتها، مصیبت نمیخوانم، ولی در تقارن ایام سوگواری و جشن، سعی میكنم آن را كه قویتر است ملاحظه كنم. من معمولا مصیبت را ترجیح میدهم و با جملۀ معروف «بنی امیه، برای ما عیدی نگذاشتند، مصیبت میخوانم؛ چون، جلسۀ بدون نام امام حسین علیه السلام مثل غذای بدون نمك است.
· مبلغان: در پایان، اگر ممكن است خاطره یی كه همراه با تذكر مفید باشد، برای ما بیان فرمایید!
ما باید در منبر، انگیزه مان احیا و حفظ دین باشد. من قبل از مسافرتها گاهی به حرم امام رضا علیه السلام میروم و عرض میكنم: آقا، ما داریم میرویم برای حفظ دین و ترویج دین شما. شما از خدا بخواهید كه كمك ن كند كه فقط برای خدا باشد و بس!
هر وقت، من، با این انگیزه رفتم، جهات دیگر هم تامین شد. طلبه نباید در مسیر طلبگی احساس نیاز بكند و خود را طوری وانمود كند كه مردم فكر كنند نیازمند است. مناسب است این داستان كوچك را بگویم. كسی از آقایان علما میگفت: زمانی كه در نجف بودیم، طلبه یی بود به هنگام ورود زائران ایرانی به آن جا معمولا لباسهای نامناسبی میپوشید كه نشان دهد نیازمند است. آن عالم میگفت: ولی من، بهترین لباس هایم را میپوشیدم و به دیدن زائران میرفتم. اتفاقا همان ایرانیها، به من بیشتر احترام و كمك میكردند تا آن طلبه یی كه خود را نیازمند جلوه میداد. ما باید آیۀ «وفی السماء رزقكم وما توعدون.» (2) را باور داشته باشیم.
ما وظیفه داریم برویم و «قال الله» و «قال الصادق» بگوییم. حالا خدا از هر جا كه میخواهد روزی ما را تامین میكند. او كفیل روزی ما است و از هر كجا كه میخواهد تامین میكند. برای خود من پیش آمده كه یك سال برای تبلیغ به روستایی رفتم و مسجدی بنا كردم و خلاصه خیلی فعالیت كردیم، اما مبلغ جزئی به من دادند؛ ما هم با خیال راحت كه وظیفه مان را انجام داده بودیم، به طرف مشهد راه افتادیم. در بین راه، خداوند، من حیث لا یحتسب، جبران كرد. مهم این است كه ما این باورها را تقویت كنیم كه خدا كفیل روزی همۀ ما، و به خصوص طلبهها، است.
· پاورقــــــــــــــــــــی
1) بقره / 201.
2) ذاریات / 22.
افزودن دیدگاه جدید