مبلغان و پدیده كم حجابی (3)
نام نشریه: مبلغان، شماره 21
چنان كه در گفتار قبل گذشت پس از ناآگاهی، مهمترین عامل بی توجهی بانوان به پوشش اسلامی، سستی و تزلزل ایمان است. جز این دو امر، انحراف اخلاقی و اعتقادی، و نیز ستیز با جامعه تحقیر كننده زن، از دیگر عوامل كم حجابی ایشان یاد شد. در این نوشتار به بررسی دو عامل دیگر میپردازیم:
1- احساس محدودیت، خشونت و سخت گیری
از مهمترین وظایف مبلغ و رموز موفقیت وی شناخت بهترین راه تفهیم موضوعات به مخاطبان است. بدین وسیله میتوان دشوارترین وظایف را در نگاه آنان آسان جلوه داد و به عكس، تكالیف آسان را سخت و تلخ نشان داد. اینكه برخی زنان و دختران از رعایت پوشش كامل میپرهیزند یكی بدین علت است كه میپندارند این پوشش فقط برای محدود ساختن فعالیتهای ایشان و سلب نیروی اختیار و انتخاب آنان است.
در تفهیم ضرورت حجاب برای بانوان، حقیقت جز این نیست كه گاه تعریف و ترسیم نامناسب حجاب خود مهمترین سبب نپذیرفتن حجاب از سوی بانوان است. بدین منظور باید به نكات زیر توجه داشت:
الف: روان شناسان رفتارهای نابخردانه جوان را ناشی از دگرگونی ترشح غدد و مسمومیت روانی میدانند. (1) بدین سبب مراعات بیشتر اصول مصونیت آور و ضوابط اخلاقی را به اشتباه عامل محدود كننده اختیارات خود میپندارند و امر و نهی دیگران در این باره را نوعی تجاوز به حریم خود میشناسند و پیوسته در بروز هر رفتار به شیوهای بیمار گونه در پی اثبات هویت و نشان دادن شخصیت مستقل خویش اند و مهمترین معیار نزد آنان حفظ استقلال فكری و بلوغ شخصیتی است.
بنابراین اگر در انتخاب نوعی لباس كم پوشش، پافشاری میكنند معمولا برای فسادآفرینی یا آزرده سازی والدین نیست. گویا میخواهند به خود و دیگران بباورانند كه بزرگ شده اند و میتوانند خود درباره طرز پوشیدن لباسشان تصمیم بگیرند.
در این مرحله مهمترین وظیفه مربی درك موقعیت فرد و تشخیص انگیزه او است. وی نباید در نخستین قدم این رفتارها را برگرفته از خوی فسادآفرینی فرد بشناسد و او را به داشتن چنین انگیزه متهم سازد، كه این شیوه جوان را ناخواسته به همین انگیزه وادار خواهد ساخت.
ب: سزاوار است با درك موقعیت جوان به وی تفهیم كرد كه برای كسب استقلال فكری و خودآزمایی شخصیت، شیوههای پسندیده تری نیز وجود دارد كه هیچ آسیبی را برای وی و دیگری در برندارد. چه بهتر كه از آن شیوهها استفاده كند. از طرفی، هیچ گاه مراعات ضوابط صحیح اجتماعی در روابط زن و مرد به معنای محرومیت و محدودیت و سلب آزادی و انتخاب نیست.
سلامت زندگی ما آدمیان در هر زمینه نیازمند رعایت ضوابط اخلاقی و اصول اجتماعی است، بی اعتنایی به این ضوابط نه نشان رشد فرهنگی است و نه علامت استقلال و شخصیت فرد.
ج: تفهیم این نكته به والدین ضروری است كه مراقبت از جوان به معنای اظهار خشونت و سخت گیری بی مورد نیست. خشونت و سخت گیری والدین هرگاه بدون توجیه منطقی و تنها برگرفته از سلیقه پدر و مادر باشد، یكی از عواملی است كه بر خلاف انتظار، روح تسلیم وسازش را در فرد به سركشی و گستاخی مبدل میكند و كار تربیتی را بر والدین دشوارتر میسازد.
در طریق توجیه ایشان توجه دادن بدین نكته ضروری است كه نباید از خردسالی به دختران تفهیم كرد كه «دختر موجودی مقید، محدود و تحت سلطه است و پسر به عكس، موجودی آزاد، قدرتمند و سلطه گر.» ! این تفكر و تعریف متضاد از دختر و پسر، دختران را به كوشش تلافی جویانه و سركشی وا میدارد. به حقیقت یكی از دشوارترین وظایف والدین و مربیان، ارائه تصویر و تفسیر صحیح از وجود زن و مرد است.
فرزندان ما باید زن و مرد را مكمل یكدیگر بشناسند نه ضد هم. از طرفی، انتظار رعایت پارهای اصول انضباطی از دختران، به معنای «آزادتر بودن پسران و محدود بودن دختران نیست.» آسیب پذیری دختر است كه سبب میشود از او انتظار داشته باشند كه اصول انضباطی را بیشتر مراعات كند.
د: یادآوری این نكته به والدین ضروری است كه تفاوت گذاشتن میان آزادی پسر و دختر در خانه و بیرون آن - در آن جا كه رواست - باید با توجیه منطقی صورت گیرد. تفاوت غیرمنطقی و توجیه ناپذیر میان این دو سبب میشود دختر در جایی كه میدان را برای آزادی خود گشادهتر میبیند شتابان به آن رو كند و گاه مصالح خود و خانودهاش را در نظر نگیرد و تنها بدین بیندیشد كه هر روز بیشتر از قبل، مثل مرد شود.
2- انگیزههای سیاسی
تاثیرپذیری افراد از پدیدهها و كنشهای سیاسی، امری انكارناپذیر است. به موجب این امر، فرد زمانی كه به هر علت - بجا یا نابجا - با موجودیت سیاسی حاكم مخالف شود یا بخشی از عملكرد آن را نپسندد و از سویی نتواند واكنشی ستیزه جویانه پیش گیرد، مخالفت خود را در رفتارهای اجتماعیاش ظاهر میسازد و اگر حاكمیت سیاسی و اجتماعی با مذهب گرایان است، او سعی میكند هر چه نشان مذهب دارد از خود دور سازد و بر ضد آن، موضع گیری كند.
امروزه این پدیده، پوشش بانوان را نیز در برگرفته است و گروهی از كم حجابان سعی دارند با بی توجهی به حجاب، به ارزشهای موجود در نزد مذهب گرایان حاكم بی اعتنایی كنند. مردان نیز گاه به همین انگیزه سعی در كم حجابی همسران خود دارند، تا بدین وسیله به نوعی، رنجش خود را از طرز تفكری خاص، التیام بخشند.
حقیقت آن است كه به هیچ شیوه نمیتوان از تاثیرپذیری این پدیده جلوگیری كرد، جز آن كه به شیوههایی میتوان از فراگیر شدن آن كاست.
نخستین گام ثمربخش این است كه به افراد تفهیم شود كه آدمی نباید در ستیز با نوعی طرز تفكر، همه خوبیهای آن را نادیده انگارد. لجاجت و مخالفت نباید سبب شود كه فرد سود وزیان خود را در نظر نیاورد و پیوسته به راهی گام بردارد كه برای وی و جامعهاش آسیب آفرین است.
دوم: گروهی كه حاكمیت سیاسی را بر عهده دارد و نیز هواداران ایشان، پیوسته باید جوانب رفتارهای خود را در نظر گیرند تا مبادا كرداری از ایشان مشاهده شود كه افراد را از پذیرش عقاید صحیح نیز دور سازد و ناخواسته به پیمودن راه باط ل سوق دهد.
سوم: همواره نباید میان تمامی «سیاستهای جاری» و «دین» پیوندی قطعی برقرار دانست، به طوری كه افراد بپندارند كه مخالفت با هر شیوه جاری سیاسی در حقیقت نوعی مخالفت با دین است و آنگاه كه با پدیدهای سیاسی مخالف شوند گمان كنند كه برای نپذیرفتن آن پدیده، چارهای جز مخالفت با فرامین دین ندارند و همین امر سبب شود كه رفته رفته اعتقاد ایشان به اصول مذهبی سست گردد و راهی برای بازگشت خود نیابند.
ادامه دارد... .
پینوشـــــــــــــــــت:
1) دنیای نوجوانی دختران، علی قائمی، ص 117.
افزودن دیدگاه جدید