هاله تبلیغ 2 (هم بگوییم و هم عمل كنیم)
نام نشریه: مبلغان، شماره 74
علوم و علم دين
علوم گوناگون به لحاظ ارتباط با رفتار آدمی از متغيّرهای بسياری برخوردارند كه در اينجا به برخی اشاره میشود:
1. بعضی از علوم هيچگونه تأثيری بر رفتار انسانها ندارند؛ مانند آگاهی در مورد قوانين حاكم بر طبيعت، تحولات در كرات آسمانی و پيشينه حيات در آن و....
2. گروهی از دانشها بر رفتار انسانها به صورت غيرمستقيم تأثير میگذارند؛ مانند: پزشكی و...؛ گرچه اين علم به دنبال شناخت علل بيماريها و راههای علاج آن است، ليكن از آنجا كه انسان را با مباحثی آشنا میسازد كه به منافع او مربوط است مانند: آشنايی با انواع ميكروبها و راههای انتقال آن، آدمی را بر آن میدارد كه رفتار خود را به گونهای تنظيم كند كه به بيماری مبتلا نگردد و يا در صورت ابتلا، صحت و سلامتی خود را باز يابد.
3. برخی از علوم خيلی نزديكتر به كنكاش رفتار آدمی میپردازد و يا با رفتار فردی و اجتماعی بشر ارتباط برقرار میكند؛ مانند روانشناسی كه از سويی به مطالعه رفتار آدمی میپردازد و از سوی ديگر با ريشه يابی علل رفتارها توصيه هايی نيز ارائه میكند كه بايد در عمل به كار گرفته شود.
4. در علوم مختلف دينی هم رويكرد عمل گرايانه گوناگون است. برخی صرفا به باورهای انسانها توجّه داشته، اما به دليل آنكه بينشها برگرايشها و رفتار تأثير میگذارد، با رفتار هم مرتبط میگردد؛ اما برخی از مباحث دينی كاملاً به بايدها و نبايدهای رفتاری انسانها میپردازد؛ مانند احكام عبادات، معاملات و مباحث اخلاقي.
مباحث عملی ديني
گزارههای دينی در حوزه باورها تكليف ساز بوده و پس از اقناع عقل، انسان نمیتواند به انكار آن بپردازد.
از آنجا كه اين حيطه درونی است، اصل وجود ايمان و عميق يا سطحی بودن آن برای مردم ملموس نبوده و كسی از آن مطلع نمیشود، اما مباحثی كه مربوط به رفتار میشود، برای مخاطبان قابل ارزيابی است.
مردم قبل و بعد از سخنرانی مبلغان دينی خاموش و آرام اما دقيق، رفتار مبلغ را ورانداز نموده و زيركانه مورد مداقّه قرار میدهند؛ اگر رفتار مبلغ را با گفتارش همگون احساس كردند، با عمق جان سخنرانی و مواعظ را دنبال میكنند؛ اما اگر كردار مبلغ را خلاف دين احساس كردند، به سخنان گوينده با ريشخند مینگرند، از اين رو عمل به علم و عامل بودن مبلّغ از اهمّيت بسيار زيادی برخوردار است.
در اين زمينه آيات و رواياتی به ما رسيده كه در دو دسته كلّی قابل تقسيم اند: گروهی از آيات و روايات مربوط به علم بدون عمل است و دسته ديگر مربوط به تبليغ و دعوت به نيكی و عمل بر خلاف آن میباشد. از آنجا كه مبلغان، خود اهل علم هم هستند، ما اين دو دسته آيات و روايات را همراه يكديگر نقل میكنيم.
علم مفيد
علوم مختلف از جمله علوم دينی كه رهنمودهای عملی برای انسان دارد، در صورتی برای عالم ارزشمند و مفيد خواهد بود كه بدان عمل شود.
اميرالمؤمنين علی عليه السلام میفرمايد: «اَنْفَعُ الْعِلْمِ ما عُمِلَ بِهِ؛(1) نافع ترين دانايی آن است كه به كار بسته شود.»
عالم كيست؟
در روايات بسياري، عالم و دانشمند مورد احترام قرار گرفته و به ارج نهادن آن سفارش گرديده است. عالم در لغت، فرد دانا وآگاه به مطالب يك موضوع و يا گزارههای يك رشته علمی است، ليكن در لسان روايات به فردی عالم گفته میشود كه اهل عمل به علم خود نيز باشد.
اگر فردی عامل به علم خويش بود، نگاه به چهره او عبادت میشود و مداد او از خون شهيدان با فضيلتتر میگردد.
اميرالمؤمنين علی عليه السلام میفرمايد: «اَلْعالِمُ مَنْ شَهِدَتْ بِصِحَّةِ أقْوالِهِ أفعالُهُ؛(2) عالم كسی است كه رفتار او راستی گفتارش را تصديق كند.»
عمل و ماندگاری علم
در بسياری از موارد، به ويژه در علومی كه مهارتی است، عمل موجب ماندگاری علم میشود، در مباحث اخلاقی و... نيز عمل كردن موجب میشود كه توفيق تداوم علم حاصل گردد و با ترك عمل به آن، علم هم از فكر آدمی رخت بر میبندد.
اميرالمؤمنين علی عليه السلام میفرمايد: «اَلْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإنْ اَجابَهُ وَ اِلاَّ ارْتَحَلَ عَنْهُ؛(3) علم عمل را فرا میخواند، اگر پاسخ گفت میماند وگرنه از او كوچ میكند.»
عالمان حرفهای
برخی به موعظه و دعوت كردن مردم به كار خير و نيك عادت میكنند. مشكلی كه اين افراد را تهديد میكند، غفلت از خويشتن و عدم توجّه و دقّت در اعمال و رفتار خويش است.
پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله میفرمايد:«يَا ابْنَ مَسْعُودٍ لَا تَكُونَنَّ مِمَّنْ يَهْدِی النَّاسَ إِلَی الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُهُمْ بِالْخَيْرِ وَ هُوَ غَافِل عَنْهُ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی أَ تَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ؛(4)ای پسر مسعود! [مواظب باش كه] از كسانی نباشی كه مردم را به خير هدايت میكنند و آنان را به نيكی دستور میدهند در حالی كه خود از آن خير غافل هستند. خداوند تبارك و تعالی میفرمايد: آيا مردم را به نيكی امر و خودتان را فراموش میكنيد.»
از اين رو بهتر است مبلغان هنگام سخن گفتن به نفس خويش توجّه كامل داشته و از خود غافل نشوند. زمانی كه آيه يا روايتی را بيان میكنند و مردم را مورد خطاب خويش قرار میدهند، در عمق جان، اوّل مخاطب را نفس خود قرار دهند و آن را موعظه كنند. اين روش موجب رشد معنوی مبلّغ گشته، روز به روز سير الی اللّه در وجودش تقويت میگردد.
راوی نزد امام صادق عليه السلام اين آيه را تلاوت كرد: «أَ تَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ»؛(5) «آيا مردم را به نيكی امر میكنيد و خودتان را فراموش میكنيد؟»
راوی میگويد: «فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَی حَلْقِهِ قَالَ كَالذَّابِحِ نَفْسَهُ؛(6) حضرت دست بر گلوی خويش نهاده و فرمود: همانند كسی است كه خود را بكشد.»
عَن رسول اللّه صلی الله عليه و آله اَنَّهُ قال: «مَثَلُ مَنْ يُعَلِّمُ النَّاسَ الْخَيْرَ وَ لَا يَعْمَلُ بِهِ كَالسِّرَاجِ يُحْرِقُ نَفْسَهُ وَ يُضِيءُ غَيْرَهُ؛(7) كسی كه به مردم نيكی بياموزد و خود عمل نكند، مانند چراغی است كه خود را میسوزاند و ديگران را روشن میسازد.»
و از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «الدَّاعِی بِلَا عَمَلٍ كَالرَّامِی بِلَا وَتَرٍ؛(8) عالم بیعمل همانند تيرانداز بدون وَتر میباشد.»
برای تير انداختن در گذشته، كمان و نيزه بوده و زه كه به صورت كش تير را پرتاب میكرده است. آن زه را وتر میگويند.
ريشهيابی علم بدون عمل
دوری كردار از آگاهيها میتواند به تناسب هر علمی علل ويژهای داشته باشد و نياز به بحث و كنكاش فراوان دارد، ليكن بد نيست به صورت گذرا علت كاستی عملی عالمان دين را در لسان روايات بررسی كنيم.
1. نمودی از نفاق
اميرالمؤمنين علی عليه السلام میفرمايد: «أَظْهَرُ النَّاسِ نِفَاقاً مَنْ أَمَرَ بِالطَّاعَةِ وَ لَمْ يَعْمَلْ بِهَا...؛(9) آشكارترين منافقين كسی است كه امر به اطاعت میكند و بدان عمل نمینمايد.»
2. حماقت و ناداني
علی عليه السلام میفرمايد: «أحْمَقُ النّاسِ مَنْ أَنْكَرَ عَلی غَيْرِهِ رَذيلَةً وَ هُوَ مُقيم عَلَيْها؛(10) نادان ترين مردم كسی است كه كار زشتی را بر ديگران بد شمارد، در حالی كه خود اهل آن عمل ناپسند است.»
همچنين آن حضرت میفرمايد:
«كَفی بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَنْ يُنْكِرَ عَلَی النّاسِ ما يَأْتی مِثْلَهُ؛(11) در نادانی آدمی همين بس كه كاری را برای مردم بد شمارد و خود همان را مرتكب شود.»
پی آمدهای علم بیعمل
اگر مردم عالم دينی را از عمل به آنچه میگويد دور ديدند، آثار زيانباری به دنبال خواهد داشت كه در اينجا به مواردی اشاره میشود:
1. عدم نفوذ در قلبها
اگر مبلّغ اهل عمل نباشد، خداوند نفوذ كلام او را از بين میبرد و نمیتواند مردم را به سوی حق هدايت كرده، از زشتيها باز دارد. اين امر گاهی به دليل بیروح بودن كلام فرد بیعمل است و گاهی به جهت شناخت مردم از عالم بیعمل. هنگامی كه مردم عالمی را دنيا دوست و مادّی احساس كردند، اگر از دوری دنيا سخن بگويد، همه در دل، او را مسخره میكنند. البته در موارد بسياری به زبان هم بيان میكنند و به طور كلّی سخن او فاقد تأثير میگردد و اين امر به معنای هدر دادن عمر تحصيلی و تبليغی مبلّغ میباشد.
امام صادق عليه السلام میفرمايد: «إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ كَمَا يَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا؛(12) همانا اگر عالم به علم خود عمل نكند، مواعظ او از قلبها میگذرد [و در آن نفوذ نمیكند] ؛ همان گونه كه آب باران از سنگ غيرقابل نفوذ عبور میكند.»
2. بیرغبتی مردم به علم
گاهی رفتار نامطلوب مبلّغ يا عالم دين موجب عدم اهتمام به فراگيری علم دين در بين مردم گشته، آنان را از اين فريضه الهی دور میسازد.
امير المؤمنين علی عليه السلام میفرمايد: «اِنَّمَا زَهَّدَ النّاسَ فی طَلَبِ الْعِلْمِ كَثْرَةُ مايَرَوْنَ مِنْ قِلَّةِ مَنْ عَمِلَ بِما عَلِمَ؛(13) همانا مردم از جستجوی علم سرباز میزنند، به دليل آنكه فراوان شاهد كمبود عالم با عمل هستند.»
3. پشيمانی هنگام مرگ
زمانی كه مرگ فرا میرسد و پردهها كنار میرود، آدميان همانند برق، گذشته و كارهای نيك يا بد خود را مرور میكنند. عالم بیعمل تازه چشم میگشايد و حتما از جاهلان بيشتر پشيمان میشود؛ زيرا اگر آنان عمل نكردند، بیاطلاع بودند؛ امّا آنكه میدانسته و عمل نكرده، بيش از همه از بیعملی خويش پشيمان میشود.
حضرت علی عليه السلام میفرمايد: «اَشَدُّ النّاسِ نَدَما عِنْدَ الْمَوْتِ الْعُلَماءُ غَيْرالعامِلينَ؛(14) هنگام مرگ عالمان بیعمل از همه مردم سختتر پشيمان میشوند.»
4. عذاب اخروي
دانشمندان بیعمل در قيامت عذابهای ويژهای دارند كه جدّا تأمل برانگيز بوده و بايد از اين حالت به خدای بزرگ پناه برد.
الف. علم بیعمل، دليلی عليه عالم:
امام صادق عليه السلام میفرمايد: «مَنْ لَمْ يَنْسَلِخْ مِنْ هَوَاجِسِهِ وَ لَمْ يَتَخَلَّصْ مِنْ آفَاتِ نَفْسِهِ وَ شَهَوَاتِهَا وَ لَمْ يَهْزِمِ الشَّيْطَانَ وَ لَمْ يَدْخُلْ فِی كَنَفِ اللَّهِ وَ أَمَانِ عِصْمَتِهِ لَا يَصْلُحُ لِلْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْكَرِ لِأَنَّهُ إِذَا لَمْ يَكُنْ بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَكُلَّ مَا أَظْهَرَ يَكُونُ حُجَّةً عَلَيْهِ وَ لَا يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی أَ تَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ يُقَالُ لَهُ يَا خَائِنُ أَتُطَالِبُ خَلْقِی بِمَا خُنْتَ بِهِ نَفْسَكَ وَ أَرْخَيْتَ عَنْهُ عِنَانَكَ؛(15) كسی كه از خيالات درونی جدا نشده و از آفتهای نفس خود و شهوات آن آزاد نگشته و شيطان را شكست نداده و در حفظ الهی و امان نگهداری خداوند داخل نگشته، صلاحيت امر به معروف و نهی از منكر ندارد؛ زيرا اگر دارای اين ويژگيها نبود، هرچه به مردم بگويد دليلی عليه خود او خواهد بود و مردم از او بهره نخواهند برد. خداوند تعالی میفرمايد: آيا مردم را به نيكی امر میكنيد و خود را فراموش مینماييد. و به او خطاب میشود كهای خائن! آيا از مردم چيزی را طلب میكنی كه به وسيله آن به نفس خود خيانت كردی و لجام خود را از آن گسيختي.»
ب. قيچيهای آتشين:
عن رسول اللّه صلی الله عليه و آله انّه قال: «لَيْلَةً أُسْرِی بیإِلَی السَّمَاءِ رَأَيْتُ جَمَاعَةً تُقْرَضُ شِفَاهُهُمْ بِمَقَارِيضِ مِنَ النَّارِ كُلَّمَا قُرِضَتْ وَفَتْ فَقُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ مَنْ هَوءُلَاءِ قَالَ هَوءُلَاءِ خُطَبَاءُ أُمَّتِكَ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ يَنْسَوْنَ أَنْفُسَهُمْ؛(16) از پيامبر صلی الله عليه و آله نقل شده كه فرمودند: شبی كه مرا به معراج بردند، گروهی را ديدم كه لبهای آنان با قيچيهای آتشين بريده میشد. هرچه بريده میشد باز هم به جای آن لب میروييد. به جبرئيل گفتم: اينان كيانند؟ پاسخ داد: اينها خطباء امت تو هستند كه میگويند آنچه را عمل نمیكنند و مردم را به نيكی امر میكنند و خود را فراموش میكنند.»
ج. بوی بد و آزار دهنده:
سليم بن قيس هلالی میگويد: از امام علی عليه السلام شنيدم كه میگفت: «وَ الْعُلَمَاءُ عَالِمَانِ عَالِم يَعْمَلُ بِعِلْمِهِ فَهُوَ نَاجٍ وَ عَالِم تَارِك لِعِلْمِهِ فَهُوَ هَالِك إِنَّ أَهْلَ النَّارِ لَيَتَأَذَّوْنَ بِنَتْنِ رِيحِ الْعَالِمِ التَّارِكِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ نَدَامَةً وَ حَسْرَةً رَجُل دَعَا عَبْداً إِلَی اللَّهِ فَاسْتَجَابَ لَهُ وَ أَطَاعَ اللَّهَ فَأَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ وَ عَصَی اللَّهَ الدَّاعِی فَأَدْخَلَهُ النَّارَ بِتَرْكِ عِلْمِهِ وَ اتِّبَاعِهِ هَوَاهُ؛(17) دانشمندان دو نوعند: يكی عالمی كه به علم خود عمل میكند، او نجات يافته است. ديگری عالمی كه به علمش عمل نمیكند، او هلاك شده است. همانا اهل آتش از بوی بد عالم بیعمل آزار میبينند و در بين اهل آتش از همه حسرت زده و پشيمانتر كسی است كه بندهای را به خدا میخواند واو میپذيرد و خدا را اطاعت میكند و سپس خداوند او را به بهشت وارد میكند و مبلّغ معصيت كرده، خداوند او را به آتش جهنّم وارد میكند، به دليل عمل نكردن به علم و متابعت هوای نفس اش.»
چه بايد كرد؟
از آنجا كه در آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام به شدّت از علم بیعمل مذمّت گشته و آدمی را به عذاب دردناك آخرت وعده دادهاند، لازم است مبلغان چند مطلب را رعايت كنند:
1. موعظه خويشتن
همه بايد تصميم جدّی داشته باشيم كه هرگز از كنار آيات و روايات و مطالبی كه برای مردم بيان میكنيم، سهل انگارانه نگذريم؛ بلكه بيش از هر كس اهتمام به عمل داشته باشيم. هنگامی كه آيه و يا روايتی را برای سخنرانی مینويسيم، مانند مغازه دارانی كه به فروش میانديشند نباشيم؛ بلكه ابتدا خود مصرف كنيم و با عمل، لذّت اطاعت را درك كنيم.
پيامبر صلی الله عليه و آله فرمودند: أَوْحَی اللّه ُ تَعالی إِلی بَعْضِ أَنْبِياءِ بَنی إِسْرائيل عِظْ نَفْسَكَ فَإِنِ اتَّعَظْتَ فَعِظِ النّاسَ وَ إِلاّ فَاسْتَحْی مِنّي؛(18) خداوند بزرگ به بعضی از انبياء بنی اسرائيل وحی كرد كه نفس خود را موعظه كن. اگر موعظه پذيرفتي، مردم را موعظه كن وگرنه از من حيا كن.»
2. عمل گرائي
از مهم ترين حالات خداپسندانه مبلغان، آن است كه اعمال و كردارشان مردم را به حق و پرهيز از گناه دعوت كند. اگر مبلغ اهل عمل بود، مردم نه تنها به او بلكه به عالمان دينی گرايش يافته و زمينه هدايت آنان فراهم میگردد. اساسیتر از همه اينها آنكه، زمينه توجّه بيشتر به اهل بيت عصمت و طهارت و سعادت دنيا و آخرت مردم فراهم میگردد. گاهی رفتار ناپسند ما موجب دوری مردم از دين ائمه اطهار عليهم السلام میشود كه خود وزری ديگر است.
امام صادق عليه السلام به مفضّل فرمودند: «أَی مُفَضَّلُ قُلْ لِشِيعَتِنَا كُونُوا دُعَاةً إِلَيْنَا بِالْكَفِّ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ اجْتِنَابِ مَعَاصِيهِ وَ اتِّبَاعِ رِضْوَانِهِ فَإِنَّهُمْ إِذَا كَانُوا كَذَلِكَ كَانَ النَّاسُ إِلَيْنَا مُسَارِعِينَ؛(19)ای مفضّل! به شيعيان ما بگو، مردم را بسوی ما بخوانيد به وسيله پرهيز از محرّمات الهی و خودداری از نافرمانی خداوند و دنبال كردن خشنودی خداوند. پس اگر شيعيان چنين بودند، مردم به سوی ما شتاب میگيرند.»
اگر عمل شيعيان تا اين حد مؤثر باشد، رفتار عالمان شيعه به مراتب تأثيرگذارتر خواهد بود.
3. سكوت
اگر مبلّغ نتواند اهل عمل باشد، چه نيكو است كه حداقل آنچه را كه عمل نمیكند به مردم نگويد.
اميرالمؤمنين علی عليه السلام میفرمايد: «كَانَ لِی فِيمَا مَضَی أَخ فِی اللَّهِ وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِی عَيْنِی صِغَرُ الدُّنْيَا فِی عَيْنِهِ إِلَی أَنْ قَالَ وَ كَانَ يَفْعَلُ مَا يَقُولُ وَ لَا يَقُولُ مَا لَا يَفْعَلُ إِلَی أَنْ قَالَ فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْأَخْلَاقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِيهَا؛(20) در گذشته برادری دينی داشتم. او در چشم من بزرگ بود از آنجا كه دنيا در چشم اش كوچك بود. تا اينكه فرمودند: او همواره آنچه میگفت عمل میكرد و آنچه عمل نمیكرد نمیگفت. تا آنجا كه فرمودند: بر شما باد به اين اخلاق، پس آن را رعايت كرده، همه همت خود را برای آن بكار بريد.»
· پاورقــــــــــــــــــــی
1. غرر الحكم، ص45.
2. همان.
3. بحار الانوار، ج2، ص36؛ غررالحكم، ص 45.
4. مستدرك الوسائل، ج 12، ص202.
5. بقره/ 44.
6. بحارالأنوار، ج97، ص84.
7. مستدرك الوسائل، ج12، ص205.
8. وسائل الشيعة، ج7، ص145.
9. مستدرك الوسائل، ج12، ص206؛ غررالحكم، ص 458.
10. غرر الحكم، ص77.
11. همان، ص332.
12. الكافي، ج1، ص44.
13. غررالحكم، ص 46.
14. همان، ص 45.
15. بحارالأنوار، ج 69، ص223 و ج97، ص83.
16. مستدرك الوسائل، ج12، ص205.
17. همان.
18. مجموعة ورام، ج1، ص239.
19. مستدرك الوسائل، ج12، ص206.
20. همان، ج12، ص 205.
افزودن دیدگاه جدید