سخنوری، بایدها و نبایدها

تاریخ انتشار:
آنچــه پیـش رو دارید، متن سخنرانی دكتر حداد عادل است كه در اجلاس حوزه و تبلیغ ایراد گردید و با اندكی تلخیص، تنظیم و...

نام نشریه: مبلغان، شماره 10

آنچــه پیـش رو دارید، متن سخنرانی دكتر حداد عادل است كه در اجلاس حوزه و تبلیغ ایراد گردید و با اندكی تلخیص، تنظیم و ویرایش تقدیم حضورتان می‌گردد.

هر سخنرانی و خطابه‌ای را می‌توان از یك جهت به دو بخشِ صورت و مادّه تقسیم كرد. سخنرانی، ظاهری دارد و باطنی، جسمی دارد و روحی، ظرفی دارد و مظروفی. هم ظرف باید شرایطی داشته باشد و هم مظروف، هم ظاهر و هم باطن، هم صورت و هم ماده.

اینك برای هر كدام از این جنبه‌ها یك دسته بایدها و نبایدها را ذكر می‌كنیم. البتّه این فهرست بسته نیست و ما در صدد استقرای تام نبوده ایم و خوانندگان عزیز، خود می‌توانند موارد دیگری را به آن بیافزایند.

ظاهر كلام، بایدها و نبایدها

الف ـ بایدها

1 ـ درست سخن گفتن

ركن اصلی انتقال مفهوم و برقراری ارتباط با شنونده، سخن گفتن به صورت درست و برحسب قواعد زبان است.

خطبایی موفقند كه در بیانشان از نظر دستوری یا غلط نیست یا كم است. وقتی سخنوری سخن می‌گوید و فعل و فاعل را به جای خود به كار نمی‌برد و یا جمله را با وجهی آغاز می‌كند و در وسط كلام، آن وجه را فراموش كرده و فعل را به وجهی دیگر می‌آورد یا جمله را به اندازه‌ای طولانی می‌كند كه شنونده، آغاز آن را فراموش می‌كند، این ناورزیدگی در بیان، شنونده را خسته می‌كند.

متأسفانه در كشور ما بسیار اندكند كسانی كه درست صحبت می‌كنند. در حالی كه خطبای غیرایرانی مثل خطبای عرب یا سخنرانان فرنگی كمتر از سخنران‌های ما در كلام دچار اشتباه می‌شوند. معلوم می‌شود كه در مدرسه‌های آن جا، در همان جوانی و نوجوانی فنّ بیان و درست و صحیح سخن گفتن را به آن‌ها خوب آموخته اند.

در كشور ما كسانی كه بتوان سخنرانی آن‌ها را بدون ویرایش مفصل منتشر كرد، بسیار نادرند.

2 ـ تسلّط بر كلام و لغت

سخنران باید یك ذخیره و خزانۀ سرشار از الفاظ در ذهن و زبان خود داشته باشد. به اصطلاح اهل فن، باید دایرۀ واژگانی او بسیار وسیع باشد و بداند كه برای هر مقصودی از چه كلمه‌ای استفاده كند. فی المثل، اگر شما در حافظۀ خود كلمات عشق، مهر، محبت، مودّت، مهربانی و امثال این‌ها را داشته باشید، می‌توانید یك جا از عشق استفاده كنید، یك جا از مهر استفاده كنید، یك جا از محبت و یك جا از مودّت. هر كدام این‌ها از نظر معنا با دیگری تفاوتی مختصر دارد كه توّجه به این تفاوت‌های مختصر سخن را ظریف‌تر و سخنران را تواناتر می‌كند.

3 ـ استفاده از ادبیات

خطیب نه تنها باید مهارت‌های زبانی داشته باشد بلكه باید از ادبیات در ضمن سخنرانی خود استفاده كند؛ یعنی، باید سخن را هنری و هنرمندانه عرضه كند. ادبیات جنبۀ هنری زبان است. استفادۀ به جا از شعر و تمثیل، كلام را شیرین و نمكین می‌كند و این مستلزم آشنایی خطبای ارجمند با متون اصلی ادبیات فارسی است.

خطیب و مخصوصا خطیب دینی باید در ذهن خود اشعار مناسبِ بسیاری حفظ داشته باشد و كلام خود را با استفادۀ به جا از ادبیات رنگین كند. فرق كلام آمیخته با ادبیات با كلام تهی از ادبیات مانند كتاب یا روزنامۀ معمولی با كتاب و روزنامۀ رنگی است. كلام ادبی بیشتر تأثیر می‌كند، البتّه به شرط آن كه در رنگ آمیزی افراط نشود و آرایش كلام از حد نگذرد. چرا كه در این صورت مانند افراط در هر آرایش دیگری نتیجۀ عكس می‌دهد.

4 ـ آگاهی از تلفظ صحیح كلمات

خطبای ارجمند ناچارند در ضمن بیان خود، از اصطلاحاتی استفاده كنند و كلماتی را به كار برند كه در عرف تحصیلات دینی و حوزویشان سابقه نداشته است.

امروزه كه متأسفانه لغات خارجی در زبان فارسی فراوان وارد شده، ممكن است بعضی از ما تلفظ درست یك كلمه را ندانیم و اتفاقا مخاطبان ما آشنایی زیادی با آن كلمه داشته باشند. در این صورت تلفظ غلط ما اثر بسیار بدی بر جا می‌گذارد.

در تهران چاپخانه‌ای به نام چاپخانۀ اُفست وجود دارد. نوعی از چاپ را اُفست می‌گویند. چاپخانۀ بزرگی است كه كتاب‌های درسی و بسیاری از كتاب‌های مهم دیگر در آن جا چاپ می‌شود. یكی از كارمندان آن جا فوت شده بود. گوینده‌ای سخنرانی می‌كرد و می‌خواست اشاره كند كه این متوفّی تعلق به این مؤسسه داشته و از جانب كارگران و كارمندان تسلیت بگوید. او كلمۀ اُفست را اُفشت تلفظ كرد. برای كسی كه این كلمه را نشنیده، چنین اشتباهی طبیعی است ولی همین اشتباه ساده، هواس همۀ شنوندگان را از همۀ آن مطالبی كه گوینده گفته بود، به جانب دیگری معطوف كرد. در واقع آن‌ها چون خیلی با این كلمه آشنا بودند، حیرت كردند؛ خنده‌ای هم بر لب هایشان آمد و شاید بعد از مجلس هم با همدیگر گفته باشند كه مثلاً آقا تا به حال این كلمه به گوشش نخورده بود. دقت كنیم كه یك منبر كامل ممكن است با یك اشتباه جزئی و ساده به هدر رود.

5 ـ داشتن طرح

قبل از سخنرانی، نقشۀ ساختمان كلام خود را طراحی كنید كه از كجا وارد شوید؛ كجا اقامت كنید؛ كجا درنگ كنید و كجا راه خروجی را باز كنید. مقید باشید كه سخنرانی شما حتما بر طبق یك نقشۀ از پیش اندیشیده باشد.

ب: نبایدها

به بعضی از آنچه یك سخنران باید از حیث ظاهر كلام از آن بپرهیزد و مراقب باشد كه در كلامش به آن گرفتار نشود، اشاره می‌شود:

1 ـ كلیشه‌ای سخن گفتن

كلیشه‌ای سخن گفتن اثر منفی می‌گذارد. البته این خود حد و حدودی دارد. مثلاً، خطبۀ اوّل منبر یا سخنرانی عیبی ندارد كه یك عبارت كلیشه‌ای و تكراری باشد امّا اگر سخنرانی آكنده از عبارت‌های كلیشه‌ای باشد ـ اگر در گذشته هم می‌پسندیدند ـ امروزه جوان‌ها و عامّۀ مردم این شیوۀ سخن گفتن را نمی‌پذیرند.

2 ـ غیر عادی سخن گفتن

به طور طبیعی سخن بگویید و راحت حرف بزنید. همان طور كه با خانوادۀ خودتان صحبت می‌كنید، با مردم و مستمعان خود سخن بگویید. دنبال این نباشید كه سخنرانی شما حتما یك سبكی داشته باشد. اگر راحت صحبت كنید، خود آن نحوۀ صحبت، سبك شما می‌شود و هر كسی راحت صحبت كردنش به یك طریق است. امّا آگاهانه، عالما و عامدا دنبال سبك خاص بخشیدن به سخنرانی خودتان نباشید. به صرافت طبع به طور طبیعی و عادی صحبت كنید و اجازه ندهید كه هواس شنونده به جای این كه معطوف به بیان شما شود، معطوف به سبك شما باشد و یك وقت ببینید همۀ مردم نشسته اند و به حرف‌های شما هم خوب گوش می‌دهند امّا توجّه آن‌ها به سبك حرف زدن شماست نه به آنچه می‌گویید.

3 ـ تقلید در سخنوری

از هیچ واعظ موفقی تقلید نكنید. اگر مرحوم فلسفی رحمه الله در طرز سخن گفتن خودش موفق بود، اجازه دهید این سبك سخن گفتن برای خود ایشان محفوظ بماند. اگر شما در تقلید كردن بسیار هم موفق باشید، تازه خود را از صحنه حذف كرده، خود را در حد یك ضبط صوت پایین آورده اید. بازگو كنندۀ سخنرانی آقای فلسفی شده اید و این جفائیست كه یك سخنور به خودش می‌كند و خود را هیچ دانسته، قدرت ابتكار را از خود نفی می‌كند و خود را عكس برگردان سخنرانی دیگری معرفی می‌كند.

معمولاً كسانی كه به فكر تقلید از سخنران‌های موفق و مشهور برآمده اند، سخنران موفق و مشهوری نشده اند.

هر كس باید راه خود را طی كند. البتّه در سخنرانی‌های دیگران نكته‌های آموزنده، بسیار است.

اگر سخنران به فكر این باشد كه طنین كلام یك واعظ معروف را تقلید كرده، توقف‌های او، صحبت كردن او و در واقع منبر او را حفظ كند و تحویل دهد، موفق نخواهد شد. اصلاً به فكر تقلید از كسی در سخنرانی نباشید اما به فكر آموختن باشید.

4 ـ آوردن كلمات و جملات مترادف

گاهی سخنران برای القای یك معنا، چندین كلمۀ زاید را در كنار هم ردیف می‌كند مانند، خوب، نیك، پسندیده، مستحسن و... در این صورت ممكن است از نظر افراد بصیر و خبیری كه شنونده اند، حمل بر این شود كه گوینده می‌خواهد وقت كُشی كند و این اثر منفی در شنونده می‌گذارد.

محتوای سخن، بایدها و نبایدها

تاكنون به نكاتی در مورد ظاهر كلام اشاره كردیم. اینك به بایدها و نبایدهای مضمون و محتوای سخنرانی می‌پردازیم:

الف ـ بایدها

1 ـ عالمانه سخن گفتن

عالمانه سخن گفتن همان اندازه در مادّه و محتوای سخنرانی اهمّیت دارد كه درست سخن گفتن در ظاهر و صورت آن. باید توجّه كرد كه بی مایه فتیر است و هركس اهل سخنرانی است، باید حداقل به اندازۀ ساعاتی كه برای مردم حرف می‌زند، مطالعه كند. خطیب باید دائما مطالب جدید به ذهن خود اضافه كند و حرف تازه بزند.

2 ـ براساس منطق و خردمندی سخن گفتن

قرار دادن محور سخنرانی براساس منطق و عقل و خردمندی و خردورزی و در حاشیه قراردادن جنبه‌های عاطفی و هیجانی، باید دیگری است كه لازم است به آن توجّه شود. جادۀ اصلی سخن باید جادۀ عقل، منطق و استدلال باشد.

چیزی كه در مستمع اثر ماندگار و پایدار دارد، استدلال است. البتّه برای تأثیر بیشتر كلام باید از انگیزه‌های گوناگون و برانگیختن عواطف استفاده كرد و این هنر سخنران است امّا همان طور كه استواری ساختمان، به اسكلت آن است نه به كاشی كاری و.... استواری سخنرانی نیز به استدلال و منطق وابسته است. اگر پنجاه سال دیگر نیز كسی سخنرانی مستدل امروز را شنید، در جانش می‌نشیند.

3 ـ متناسب با مقام و مقال سخن گفتن

سخنران باید بداند كه برای چه كسی صحبت می‌كند و كجا صحبت می‌كند؟ چه موقع دارد حرف می‌زند، در چه شرایطی سخنرانی می‌كند، برای روستایی صحبت می‌كند، برای جوان سخن می‌گوید، برای پیر صحبت می‌كند، در دانشگاه صحبت می‌كند و یا در حوزه صحبت می‌كند.

هر جمع و جمعیتی به اقتضای وضع خودشان فرهنگی دارند و سخنگو باید فرهنگ شنونده را مراعات كند. می‌توان آیۀ شریفۀ (و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه) را از لسان به معنای ظاهری زبان، به فرهنگ تسری داد. زیرا بین زبان و فرهنگ ارتباط تنگاتنگی وجود دارد؛ یعنی، هر سخنرانی مثل هر رسولی باید فرهنگ جامعۀ خودش را رعایت كند.

4 ـ استفادۀ بایسته از قرآن و حدیث

بهترین راه برای تنظیم یك سخنرانی دینی، آغاز كردن آن با آیات قرآن و استفاده از منابعی مانند نهج البلاغه، صحیفۀ سجادیه و كتب حدیث است. از خطیب دینی انتظار می‌رود كه معارف دینی را عرضه كند. باید با انس با قرآن و ارتباط دائمی با آن و مراجعه به تفاسیر، مطالب را با شرح و تفسیر قرآن به مردم عرضه كرد و از معارفی مثل نهج البلاغه و كتب حدیث نباید غافل شد.

5 ـ موعظه كردن

از موعظه نباید غفلت كرد. بزرگان دینی ما و از جمله استاد شهید مطهری به آن عنایت كرده و بر آن تأكید می‌كردند.

6 ـ آشنایی با مباحث روز

آشنایی با مسائل و مباحث روز در سطح ملّی و بین المللی، و معاصر مخاطبان خود بودن، ضرورتی دیگر برای سخنرانی است. گوینده باید با مخاطبان خود معاصر باشد تا بتواند هم زبانی برقرار كند.

ب: نبایدها

1 ـ بدون مناسبت و آمادگی، به صورت تصنعی وارد مباحث علوم روز و فنّی نشوید.

اگر خطیب بر یك مطلب علمی احاطه داشته باشد و با رعایت تناسب آن مطلب با محتوای سخن و مقام جلسه بدان استشهاد كند، نیكو است. گاهی دیده می‌شود در محفلی كه استادان دانشگاه نشسته اند، سخنران می‌خواهد در موضوع مورد تخصص آن‌ها و خارج از تخصص خودش مطلبی بگوید، طبیعی است كه احتمال لغزش در این جا زیاد است.

2 ـ بالاتر از سطح درك و نیاز مخاطب سخن نگوئیم.

3 ـ از این شاخه به آن شاخه نپریم كه چیزی در دست شنونده باقی نمی‌ماند.

4 ـ از حرف‌های كهنه و خرافی پرهیز كنیم.

مطالبی كه پذیرش آن دشوار است ـ ولو این كه با استدلال‌های پیچیده‌ای قابل توجیه باشد ـ و مطالب دور از ذهن را حتّی الامكان بیان نكنیم. مخصوصا برای جوان‌ها، دانش آموزان و دانشگاهیان نباید مطالبی را گفت كه همراه با یك فایده، چندین ضرر دارد و سؤالات فرعی ایجاد می‌كند.

والسلام علیكم و رحمة الله وبركاته.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.