مبلّغ خود ساخته و محبوب حاج سید علی محمد وزیری یزدی (2)

تاریخ انتشار:
اشاره: در شماره 178 از مجله مبلّغان گذشته با نگاهی به شرح حال و ...
نویسنده: محمدتقی ادهم نژاد
نام نشریه: مبلغان، شماره 181، مهر 1393، ص 110

اشاره:

در شماره 178 از مجله مبلّغان گذشته با نگاهی به شرح حال و زندگانیمرحوم «سید علی‌محمد وزیری یزدی» به مباحثی همچون: تولد، تحصیلات،اساتید، محبوبیّت، مسافرت‌های تبلیغی، تأسیس کتابخانه، خاطرات و... ازسیره و زندگی ایشان پرداختیم؛ اکنون ادامه این مقاله ارائه می‌گردد.

تأسیس مدارس تعلیمات اسلامی

یکی از ابتکارات جالب مرحوم وزیری در عصر دین‌ستیزی رژیم طاغوت، تأسیس مدارس تعلیمات اسلامی بود که با برنامه‌های کاملدینی تحت نظارت مستقیم آن بزرگوار اداره می‌شد. این مدارس در عصری که فرهنگ، آموزش و تربیت مدارس کشور تحت سیطرهفرهنگ منحط غربی و توسط معلمان بهائی یا منحرف قرار داشت، از سوی واعظ شهیر «حاج عباسعلی اسلامی»[1] در تهران و اغلبشهرهای ایران تأسیس گردید و عالمان متعهد و دلسوخته‌ای همانند مرحوم وزیری که درد دین و دین‌داری داشتند، به تأسی از روش آن بزرگوار اقدام به تأسیس این‌گونه مدارس نمودند.

مرحوم وزیری در سال 1334 ش به تأسیس مدارس فوق اقدام کرد و در جذب دانش‌آموزان و معلمان متعهّد و اجاره کردن مکان‌هایمناسب جهت اسکان دانش‌آموزان، زحمات فراوانی کشید. فرزند ایشان دراین‌باره می‌گوید: «برای مبارزه و مقابله با غرب‌زدگی نیاز بهتأسیسات آموزشی بود که جوانان ضمن برنامه رسمی، با فرهنگ اسلامی آشنا شوند، لذا باید مراتب به عرض آیت الله بروجردیمی‌رسید. بنا به ضرورت (پدرم) به قم مشرّف شدند که نتیجة آن موافقت معظم له با تأسیس این مدارس اسلامی بود. حجّت الاسلاموزیری پس از موافقت ایشان با احداث دبستان جامعه تعلیمات اسلامی، فعالیت‌های چشمگیر خود را در این زمینه آغاز کردند. توسعهاین مدارس تا پایان دوره دبیرستان منشأ خدمات فرهنگی عظیمی برای نونهالان و جوانان این دیار گردید.»[2]

مدیر کتابخانه وزیری در یزد دراین‌باره می‌گوید: «دهه‌های عمر آقای وزیری را باید دهه‌های پربار نامید. وی در سال 1324 ش به کارتعمیر مسجد جامع و در سال 1334 ش به تأسیس مدارس جامعه تعلیمات اسلامی و کتابخانه وزیری کمر همت می‌بندد و در حوالیسال 1344 ش به تأسیس کتابخانه رسمیت می‌بخشد. در سال 1334 ش حاج آقا وزیری تشخیص می‌دهند که متأسفانه بچه مسلمان‌هادر مدراسی درس می‌خوانند که معلم شرعیات و دینی و معارفشان بهائی است،‌ لذا با امر و اجازه آیت الله بروجردي (ره) مدارس جامعهتعلیمات اسلامی را پایه‌گذاری می‌کنند. ابتدا از یک خانه استیجاری بسیار کوچک و با میز و صندلی‌های عاریه‌ای؛ امّا با استخدامبهترین مدیران و معلمان کار را شروع می‌کنند و به ثبت‌نام بچه‌ها می‌پردازند و با کمک افراد خیّر ... جمعاً 6 باب مدرسه اعم از دبستان و دبیرستان در یزد تأسیس می‌نمایند که تحت سرپرستی خود حاج آقا اداره می‌شده‌اند.»[3]

این مدارس هم اکنون تحت عنوان «مجتمع آموزشی حضرت سید الشهداء» که شامل چندین مدرسه است، مشغول فعالیت‌هایآموزشی می‌باشند. اشاره به این مطلب لازم است که مدارس تعلیمات اسلامی علاوه بر اجرای برنامه مصوب آموزش و پرورش، دارایدروس دینی و تکالیف مذهبی فوق برنامه نیز بوده که در بعضی از ایام مثل ماه مبارک رمضان و ایام سوگواری یا اعیاد مذهبی فزونیمی‌یافت و هم اکنون جمعی از خدمتگزاران نظام مقدس اسلامی از فارغ‌التحصیلان این مدارس می‌باشند.

مرحوم وزیری می‌فرمودند: «من دو فرزند دارم که بدان‌ها عشق می‌ورزم؛‌ یکی کتابخانه و دیگر مدارسی است که خودم آنها راپایه‌گذاری کردم.»[4]

پی‌نوشت:

[1]. ر.ک: جامعه تعلیمات اسلامی، آیت الله حاج شیخ عباسعلی اسلامی و نقش ایشان در انقلاب اسلامی، حمید کرمی پور، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1380 ش، و نیز شرح حال این روحانی فداکار توسط نگارنده در مجله مبلغان ش 98 آمده است.

[2]. سیمای فضیلت نامواره حجت الاسلام حاج سید علی محمد وزیری، سید ضیاء قریشی، انتشارات مرکز یزد شناسی، یزد، 1374 ش،ص21، با کمی ویرایش.

[3]. وزیری اسطوره خاطره‌های ماندگار، حبیب مهر نیا، انتشارات بقیة العترة، قم، 1385 ش، ص22.

[4]. نجوم السّرد به ذکر علماء یزد، سید جواد مدرسی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان یزد، یزد، 1384 ش، ص458.

منبع: ماهنامه اطلاع‌رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 181

مبلّغ خود ساخته و محبوب حاج سید علی محمد وزیری یزدی(ره) (3)

گردآوري «مجمع الجواهر»

از اقدامات سودمند و پرارزش مرحوم وزيري واعظ، گردآوري دفتري به نام «مجمع الجواهر» است كه داراي 430 برگ و در 4 مجلد متضمن مقالاتي كه بر حسب درخواست معظم‌له در مورد سفر و حضر ارباب فضل و كمال به رشته تحرير در آورده‌اند و نيز برخي نامه‌هايي كه بزرگان ضمن مكاتبات خصوصي براي آن مرحوم نوشته‌اند و همچنين دست‏خط تعدادي از بزرگان علماي گذشته كه با زحمات بسيار فراهم آورده است.

از اقدامات سودمند و پرارزش مرحوم وزیری واعظ، گردآوری دفتری به نام «مجمع الجواهر» است که دارای 430 برگ و در 4 مجلد متضمن مقالاتی کهبر حسب درخواست معظم‌له در مورد سفر و حضر ارباب فضل و کمال به رشته تحریر در آورده‌اند و نیز برخی نامه‌هایی که بزرگان ضمن مکاتباتخصوصی برای آن مرحوم نوشته‌اند و همچنین دست‌خط تعدادی از بزرگانعلمای گذشته که با زحمات بسیار فراهم آورده است.

این مجموعه شامل مقالات و دست‌خط دانشمندان با تمثال ایشان و حاوینکات علمی، ادبی، روایت و احادیث، مسائل سیاسی، اجتماعی، دینی، اخلاقی، تاریخی،‌ فلسفی و نیز برخی از مکاتبات خصوصی استکه از نظر آشنایی با روحیّه و طرز تفکر نویسندگان در اوضاع و احوال زمان تحریر برای اهل تحقیق درخور توجه است. دست‌خطمبارک امام خميني (ره) كه در 11 جمادی الاولی 1363 ق مطابق با 1323 ش ـ که آن زمان از مدرسین طراز اول حوزه علمیه قم به شمار می‌رفتند ـ در مجمع الجواهر موجود است. این اولین نامه؛ یعنی قدیمی‌ترین دست‌خط حضرت امام (ره) با مضامین انقلابی ومبارزاتی است.

داماد آیت الله شهید صدوقي (ره) مي‌‏گوید: «من در آن جلسه‌ای که حضرت امام این مطلب را نوشتند، حضور داشتم. جریان از این قراربوده است که: حاج آقا وزیری تشریف می‌برند قم، منزل آیت الله صدوقی. آیت الله خمینی با خبر می‌شوند که حاج آقا وزیری تشریفآورده‌اند آنجا. حاج آقا وزیری دفتر خود را که همیشه به همراه داشتند، درمی‌آورند و می‌فرمایند: لطفاً شرحی در این دفتر بنویسید!آقای خمینی هم دو صفحه و نیم در دفتر حاج آقا می‌نویسند؛ یعنی همان مطلبی را که تبدیل به یکی از یادگارهای شگرف حضرت امامخميني (ره) در تاریخ شد. مطلبی است که با «بسم الله الرحمن الرحیم» و عبارت «بخوانید و به کار بندید» شروع می‌شود.»[1]

آری، امام خميني (ره)‌ تحت عنوان ]قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَ فُرَادَی[؛[2] در این نامه مقداری از جنایت‌های رضاشاهرا نام‌برده و در آخر چنین مرقوم فرموده‌اند: «ای آقای محترم که این صفحات را جمع‌آوری نمودید و به نظر علمای بلاد و گویندگانرساندید! خوب است یک کتابی هم فراهم آورید که جمع تفرقه آنان را کند و همه آنان را در مقاصد اسلامی همراه کرده، از همه امضامی‌گرفتید که اگر در یک گوشه مملکت به دین جسارتی می‌شد، همه یک دل و یک جهت از تمام کشور قیام می‌کردند... .»[3]

پی‌نوشت:

[1]. وزیری اسطوره خاطره‌های ماندگار، ص96.

[2]. سبأ / 46.

[3]. نجوم السّرد به ذکر علماء یزد، ص461. ضمناً متن این سند در کتاب نهضت روحانیون ایران،‌ علی دوّانی، مرکز اسناد انقلاباسلامی،‌ تهران، 1377 ش، ج2، ص428 ـ 431 آمده است.

منبع: ماهنامه اطلاع‌رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 181

مبلّغ خود ساخته و محبوب حاج سید علی محمد وزیری یزدی(ره) (4)

احيا مراسم‌های مذهبي

نماز جمعه یکی از عبادات مهم عبادی ـ سیاسی و از سنّت‌های رسول خدا و ائمه اطهار (علیهم السلام) است که در زمان طاغوت تنها در برخی از شهرها اقامه می‌شد و در یزد توسط مرحوم وزیری اقامه می‌گردید.

احیا و اقامه نماز جمعه

نماز جمعه یکی از عبادات مهم عبادی ـ سیاسی و از سنّت‌های رسول خدا و ائمه اطهار (علیهم السلام) است که در زمان طاغوت تنها در برخی از شهرها اقامه می‌شد و در یزد توسط مرحوم وزیری اقامه می‌گردید. مدیر کتابخانه وزیری دراین‌باره می‌گوید: «به هر حال با اقدامات آقای وزیری و منبرهایگرم و گیرایش، بار دیگر مسجد جامع کبیر یزد پذیرای خیل عظیم جمعیّتو نمازگزاران و محل اقامه نماز جمعه می‌شود. آن‌چنان‌که برای حضور در نماز جمعه علاوه بر مردم یزد، مردم آبادی‌های اطراف نظیر رحمت‌آباد، محمدآباد، دهنو، ملاباشی، ابرندآباد، کفله مرز، مردآباد،مریم‌آباد، حسن‌آباد و غیره نیز در نماز جمعه حاضر می‌شدند، به‌نحوی‌که بزرگ‌ترین نماز جمعه مملکت در اینجا برگزار می‌شد. مسجد پر از آدم می‌شد و بوی عطر و گلاب و مشک و عنبر در فضای مسجد می‌پیچید. حاج آقا شخصی به نام آقا شیخ عبدالحسین عربِ عجم را جلوی درب مسجد گذاشته بود که هر کس وارد می‌شد، چنانچه حمد و سوره را خوب نمی‌داند، اول نزد ایشان حمد و سوره‌اش را درست کند و بعد وارد مسجد شود. روحانیت و معنویت غریبی داشت آن نمازهای جمعه.»[1]

حاج آقای وزیری علاقه بسیار شدیدی به نماز جمعه داشتند. در زمان رژیم گذشته بزرگ‌ترین نماز جمعه سراسر کشور نماز جمعه یزدبود. ایشان از روز پنج‌شنبه هر منبری که می‌رفتند، فوراً آیات سوره جمعه را با لحن بسیار زیبا و دل‌نشینی می‌خواندند و مردم را برایآوردن به نماز جمعه تشویق و ترغیب می‌کردند.[2]

مراسم مذهبی یوم الدفن شهدای کربلا

یکی از سنت‌های ماندگار مرحوم وزیری که بیش از هفتاد سال؛ یعنی از اوایل سلطنت رضاخان تاکنون هر ساله با شکوه هر چه تمام‌تربرگزار می‌شود، مراسم عزاداری روز سیزدهم محرم است که روز دفن شهدای کربلا می‌باشد؛ این مراسم در مسجد ملا اسماعیل یزد باشرکت هیئت‌های مذهبی به میزبانی روحانیون یزد منعقد می‌شود. مؤسس این مجلس گویا در آغاز، مرحوم حاج نصیر الاسلامسیرجانی، مدفون در طبس که یکی از وعّاظ خوش‌سلیقه و محترم یزد بوده است، می‌باشد. با گذشت زمان به همّت وعاظ و خطبایشهیر دیگری همچون حجت الاسلام وزیری و حاج شیخ محمد مالمیری و آقا سید عبد الحیّ طباطبایی سازماندهی و ترویج شد. اینمجلس که از طرف روحانیون به‌عنوان روز دفن شهدا یا سوم امام حسين (علیه السلام) برگزار می‌شود، عموم کارکنان آن روحانی بوده و می‌باشند. در زمان سابق این مجلس در ساعت 9 صبح تشکیل و پس از دو ساعت عزاداری خاتمه می‌یافت؛ امّا هم‌اکنون از ساعت 7صبح تا غروب آفتاب طول می‌کشد و عاقبت تمام دسته‌جات توفیق شرکت در آن را ندارند. در پایان روحانیان حاضر با سر و پای برهنهو حالت عزاداری به صدر مجلس رفته، اشعار سوزناکی می‌خواندند و سپس دو سه نفر از جمله حاج سید علی‌محمد وزیری، حاج سیدمحمّد دعایی، شیخ محمد مالمیری به خواندن روضه می‌پرداختند.[3]

پی‌نوشت:

[1]. وزیری اسطوره خاطره‌های ماندگار، ص20.

[2]. همان، ص72.

[3]. نجوم السّرد به ذکر علماء یزد، ص459  و 460؛‌ سیمای فضیلت، ص31.

منبع: ماهنامه اطلاع‌رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 181

مبلّغ خود ساخته و محبوب حاج سید علی محمد وزیری یزدی(ره) (5)

مبارزه با فرقة ضالّة بهائيت

مرحوم وزیری در طول عمر پربرکت خویش مبارزات بی‌امانی را با فرقه گمراه و ضالّه بهائیت داشته است که در اینجا به برخی از این مبارزات اشاره خواهیم کرد.

مرحوم وزیری در طول عمر پربرکت خویش مبارزات بی‌امانی را با فرقهگمراه و ضالّه بهائیت داشته است که در اینجا به برخی از این مبارزات اشارهخواهیم کرد. ناگفته نماند که این فرقه از عوامل سرسپرده استعمار غرب درایران است و با حمایت همه‌جانبه دولتمردان حکومت پهلوی جهت گمراهکردن مردم متدیّن، به‌ویژه جوانان این مرزوبوم از اسلام و عقاید دینی ایجادگردید. آنان با ترویج اباطیل و عقاید خرافی و ایجاد کانون‌های فساد دست به تبلیغات گسترده‌ای زده،‌ حتی در برخی از شهرهای ایران همانند کاشان، شاهرود،‌ ابرقوه یزد دست به جنایت فجیع زده و انسان‌های بی‌گناه را کشتند.

به همین علت علما و روحانیون در جهت خنثی‌سازی توطئه آنان دست به مبارزه بزنند و حتی مرحوم فلسفی به امر و توصیه مرحومآیت الله بروجردي (ره)‌ جهت افشای ماهیت پلید این فرقه اقدام به سخنرانی‌های پرشور نمودند.

این معاندین از خدا بی‌خبر در سال 1328 ش در قریه اسفندآباد ابرکوه یزد مرتکب جنایتی بسیار فجیع و دل‌خراش شدند. آنان شبانه به خانه زنی مسلمان و مستمند و بی‌سرپرست می‌ریزند و به جرم انتقادی که می‌کرده، او و پنج فرزند بی‌گناهش را با ضربات بیل وکلنگ به وضعی بسیار دل‌خراش می‌کشند. با آنکه متهم به وسیله دولت وقت دستگیر و چندی هم زندانی شد؛ ولی دست‌های قویحامی این گروه، قاتل را آزاد کردند.

هنگامی که مرحوم وزیری این وضع را از زبان رئیس دادگستری وقت می‌شنود، ضمن تأثّر شدید؛ چون تعقیب موضوع نیاز به اقداماتهمه‌جانبه و عمومی داشته، در صدد ایجاد تشکیلاتی بدین منظور برمی‌آید و با کمک جمعی از روحانیون بزرگ یزد در مردم متدین اینسامان جهت بسیج عمومی، تشکیلاتی را به نام «جامعه مسلمین یزد» به وجود می‌آورد. نخست به امر ایشان آقای سید ضیاء قریشی(داماد معظم له) اقدام به تهیه بیانیه کرد، سپس این بیانیه در جمع اعضای هیئت حامیان مسجد و سپس در جمع اعضای جامعهمسلمین قرائت شد و پس از تصویب تحت عنوان نامه سرگشاده در روزنامه «صدای یزد» منتشر گردید.

این نامه سرگشاده به‌قدری مؤثر و تکان‌دهنده بود که نه‌تنها مردم مسلمان یزد را به عمق فاجعه و ابعاد قضیّه آگاه کرد و آنان را برایتعقیب جنایتکاران متّحد و به ایجاد هیئت‌های دینی اصناف و محلات و پرداخت کمک‌های مالی ترغیب نمود؛ بلکه مسلمانان دیگرشهرها را نیز به اظهار همدردی واداشت و بالاتر اینکه ده نفر از وکلای طراز اوّل دادگستری مقیم تهران به رایگان وکالت این پرونده راپذیرفتند. همچنین مرحوم وزیری به‌منظور اقدامات لازم در مرکز و تعقیب پرونده نمایندگانی به سرپرستی مرحوم آیت الله دکتر محمدمحققی لاهیجانی (نماینده آیت الله بروجردي (ره) در آلمان)[1]که آن موقع در یزد اقامت داشت، به تهران اعزام نمودند و در نتیجهجلسات دادگاه در تهران بسیار با حساسیّت تشکیل شد. هیجان و احساسات عمومی مسلمانان و مخابره هزاران تلگراف از طبقات مختلف یزد به مقامات دولتی و مراجع عالی‌قدر تقلید و همچنین اقدامات وکلای فوق‌الذکر و توجه ویژه آیت الله بروجردي (ره) موجبشد تلاش‌ها و حمایت‌های همه جانبه بهائیت جهت تبرئه کردن مرتکبین جنایت نتیجه ندهد و قاتل اصلی سرانجام در میدان امیرچقماق یزد اعدام شد و سایر شرکای او نیز محکومیت‌هایی یافتند و همین امر موجب متواری شدن معاندین سرشناس بهائیت از یزدگردید.[2]

پی‌نوشت:

[1]. شرح حال و خدمات آیت الله محققی توسط نگارنده در مجله مبلغان شماره 44 آمده است.

[2]. سیمای فضیلت، ص41 ـ 39 با تلخیص.

منبع: ماهنامه اطلاع‌رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 181

مبلّغ خود ساخته و محبوب حاج سید علی محمد وزیری یزدی(ره) (6)

مبارزه با طاغوت

مبارزات مرحوم وزیری در زمان طاغوت همه‌جانبه بود. با اینکه برقراری مجالس مذهبی تعطیل بود؛ ولی ایشان جهت سخنرانی در مجالس روضه‌خوانی می‌رفت و در ترویج آن کوشا بود و به همین خاطر چندین بار دستگیر شد.

مبارزات مرحوم وزیری در زمان طاغوت همه‌جانبه بود. با اینکه برقراریمجالس مذهبی تعطیل بود؛ ولی ایشان جهت سخنرانی در مجالسروضه‌خوانی می‌رفت و در ترویج آن کوشا بود و به همین خاطر چندین باردستگیر شد. مرحوم وزیری به‌منظور اعتراض به وضع و اقداماتسخت‌گیرانه رژیم درباره عمامه، تلگراف تهیّه می‌کند که به امضای جمعی ازروحانیون برسد و خود اولین امضای آن را زده،‌ نامه را مخابره می‌کند و ضمن مطالب تلگراف این بیت را می‌گنجاند:

کاری مکن که رو به درِ آسمان نهیم
هر تیر ناله‌ای که بُوَد در کمان نهیم[1]

همچنین وی در ابتدای انقلاب به دفاع از اسلام و استقلال مملکت و روحانیت تشیّع برخاست که نام و امضای آن بزرگوار به همراه عالمان بزرگ یزد در اعتراض به تصویب لایحة غیرقانونی انجمن‌های ایالتی و ولایتی و فاجعه خونین مدرسه فیضیه قم در کتاب«نهضت روحانیون ایران» آمده است.[2]

آیت الله سید احمد دعایی ـ از علمای محترم یزد ـ می‌گوید: «مرحوم وزیری می‌فرمود: هر دفعه که به حرم مطهر حضرت رضا (علیهالسلام) مشرف می‌شوم، پایین پای حضرت، ستمکاران رژیم پهلوی را لعنت می‌کنم. همچنین در دوره هفدهم انتخابات مجلس شورایملی جهت انتخاب مرحوم حاج آقا مهدی حائری (فرزند آیت الله شیخ عبد الکریم حائری) فعالیت شدیدی نمودند که بعداً به علت دخالت دولت شرکت در انتخابات از طرف عوامل حکومتی یزد تحریم شد.[3]

مرحوم وزیری بعد از سقوط رضاخان در شهریور 1320 ش بلافاصله به همراهی و همکاری آیات عظام فقیه خراسانی، شیخ احمد علوی،‌میرزا محمد سریزدی در احیای حوزه علمیه یزد کوشید و به‌عنوان سرپرست در این حوزه به طلاب علوم دینی خدمت کرد.

و همچنین در قریه «بنادک سادات» اقدام به تأسیس حوزه علمیه کرد. ایشان در سال 1330 ش احساس نمود که مرحوم آیت الله فقیهخراسانی به علت کهولت سنّ قدرت اداره حوزه یزد را ندارند؛ لذا جهت رونق بخشیدن این حوزه از آیت الله صدوقی[4] دعوت کردندکه در یزد ماندگار شده،‌ اداره حوزه‌های آن سامان را به دست گیرند که این درخواست مورد پذیرش ایشان واقع گردید. تشویق‌ها و اقدامات فداکارانه مرحوم وزیری در استقبال از مرحوم صدوقی و رونق علمی و معنوی حوزه یزد و بهره‌مند شدن مردم از علوم و برکاتمعنوی آن بزرگوار، ستودنی و فراموش ناشدنی است.[5]

آیت الله سید احمد دعایی درباره فعالیت مرحوم وزیری در معرفی آیت الله صدوقی می‌گوید: «وقتی که حضرت آیت‌الله شهید صدوقیاز حوزه علمیة قم به یزد تشریف می‌آوردند، با وجود آنکه سالیانی بود در حوزه قم هزاران نفر از طلاب از وجود پربرکت‌شان استفاده‌هاکرده بودند؛ ولی مردم یزد غیر از اهل علم کم‌تر حضرت آقای صدوقی را می‌شناختند. وقتی مرحوم صدوقی با آن استقبال بی‌سابقهوارد یزد شدند، از اول ورد به یزد تا منزلی که نزول اجلال کردند، در طول مسیر در حدود پنج کیلومتر ده‌ها مرتبه مرحوم وزیری در اجتماع مردم آیت الله صدوقی را معرفی و از مقام مقدس روحانیت تجلیل به عمل آوردند.[6]

پی‌نوشت:

[1]. همان، ص35.

[2]. نهضت روحانیون ایران، ج3 و 4، ص129 و 262.

[3]. سیمای فضیلت، ص124.

[4]. شرح حال شهید آیت الله صدوقی، گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، نشر معروف، قم، 1382 ش، ج2، ص884 اثر محققان پژوهشکده باقر العلوم (علیه السلام) قم آمده است.

[5]. ر.ک: مجله شاهد یاران (یادمان شهید محراب آیت الله صدوقی)، نشریه بنیاد شهید و امور ایثارگران انقلاب اسلامی، ش 34.

[6]. سیمای فضیلت، ص124؛ مجله شاهد یاران، ش 24، ص49 ـ 45.

منبع: ماهنامه اطلاع‌رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 181

مبلّغ خود ساخته و محبوب حاج سید علی محمد وزیری یزدی(ره) (7)

خدمت به خلق

مرحوم وزیری در طول عمر شریف و پربرکت خویش در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، دینی به مردم متدیّن خطّه یزد خدمات فراوانی کرده است که فهرست برخی از خدمات آن بزرگوار ذیلاً اشاره می‌شود.

مرحوم وزیری در طول عمر شریف و پربرکت خویش در ابعاد مختلفاجتماعی، فرهنگی، دینی به مردم متدیّن خطّه یزد خدمات فراوانی کردهاست که فهرست برخی از خدمات آن بزرگوار ذیلاً اشاره می‌شود:

دستگیری بی‌ریا و حتی به‌صورت ناشناس از مستمندان و کمک به افرادبی‌سرپرست و رسیدگی به احوال آبرومندانی که روی درخواست نداشتند، از ابعاد انسانی مرحوم وزیری به‌حساب  می‌آید. همچنین تهیه ذغال،‌ لحاف،پوشاک و غذای مستمندان محلات که به‌صورت حواله‌هایی به آنان تقدیممی‌کردند و به‌وسیله افراد خیّر و نیکوکار همان محلات به وضع محرومان آنجا رسیدگی می‌نمودند و در احداث مساجد، حمام، غسالخانه و... اهتمام داشتند.

ایشان با آن همه شهرت و محبوبیّت و صناعت منبری، در عمر خویش به فکر مال‌اندوزی نبودند و بعد از رحلت فقط یک خانه معمولیباقی گذاردند، درحالی‌که نماینده آیات عظام بروجردی، امام، سید ابوالحسن اصفهانی، حکیم، خویی، میلانی، شاهرودی و... بودند و وجوهات فراوانی به دست‌شان می‌رسید؛ اما زندگی زاهدانه‌ای داشتند. این مرد که با این همه وجوهات سروکار داشت، در خانه‌ای خرابهمی‌زیست که حتی آجرفرش‌های کهنه و شکسته منزل خود را تعویض نکرده بود! عجب مناعت طبع و عزت نفس و احساس بی‌نیازیداشت! هزاران مجرّد را متأهل و صدها ورشکسته را بی‌نیاز کرد و به اعتبار اولیه بازگرداند. خودشان می‌فرمودند:

روزی که شادمان نشود خاطری زمن
آن روز من ز زندگی خود مکدّرم

و یا می‌فرمود:

صدها فرشته بوسه بر آن دست می‌زنند
کز کار خلق یک گره بسته وا‌کند

هر غریبی وارد یزد می‌شد، وزیری او را ضیافت داده و به مردم می‌شناساند. هر واعظ مشهور و معروفی به یزد دعوت می‌شد، مرحوموزیری او را همراهی می‌کرد. با همکاران از وعاظ و گویندگان یزد برادری و مواسات داشت در غم و شادی آنها شریک بود. به اقوام و ارحامش رسیدگی کرد. و از حال آنان غفلت نداشت. بی‌اندازه دلسوز و مردم‌مدار بود. رویی گشاده و قلبی رئوف داشت. بسیاری از خانواده‌ها را از فروپاشی نجات داد و رشته پیوند و محبّت را در میان آنان استوار ساخت. آن بزرگوار بسیار میهمان‌دوست بود و امکاننداشت کسی بر او وارد شود و او بدون پذیرایی اجازه رفتن بدهد، و بارها می‌سرودند:

ننگ آن سفره که مهمان ز سر خوان برود
جان فدایش کن و مگذار که مهمان برود

جایگاه و محبوبیّت ایشان در میان مردم یزد چنان بود که وقتی در سال 1346 ش مریض شدند و مداوای اطبای یزد و تهران بی‌نتیجهماند،‌ مردم یزد جهت شفای ایشان به مسجد رفتند و با دعا و نیایش سلامتی وزیری را از خدا خواستار شدند.

«در آن زمان هیچ کس مثل ایشان نمی‌توانست پول جمع کند و اگر می‌خواست،‌ همان موقع هم می‌توانست میلیونر شود؛ امّا او هر چهگیرش می‌آمد،‌ به طلاب علوم دینی و فقرا می‌داد. مرتب به فکر فقرا و ضعفا بود. فصل زمستان ذغال و... می‌برد درب منزل فقرا. ماهمبارک رمضان برنج و روغن و عدس برای آنها می‌فرستاد. خیلی از افراد که خانه نداشتند،‌ به کمک حاج آقا صاحب‌خانه شدند. هر کسمی‌خواست جایی اعم از مغازه کارخانه یا اداره وارد بشود،‌ حاج آقا ضمانت و معرفی‌اش می‌کرد. در ازدواج جوان‌ها اصرار داشت و حتیخودش برای جوان‌ها همسر پیدا می‌کرد و آنها را به عقد یکدیگر در می‌آورد. هیچ وقت از مشکلات مردم غافل نبود و اگر می‌فهمیدکسی مشکلی دارد تا آن را حل نمی‌کرد، آرام نمی‌نشست. گاهی خودشان می‌فرمودند:

بس که من از ساده‌لوحی دوست‌دار مردمم
هر که دندان می‌کشد من درد دندان می‌کشم

و یا اینکه درباره اهمیت خدمت به خلق می‌فرمودند:

عبادت به‌جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجّاده و دلق نیست

و یا می‌فرمودند:

قدمی که بهر خدمت مردم علم شود
بهتر ز قامتی که به محراب خم شود»[1]

خلاصه آنکه مرحوم وزیری در راه خدمت به خلق از هیچ کوششی دریغ نورزید. با اهل خانواده خصوصاً همسرشان بسیار صمیمی و گرم بودند. بسیار طلبه‌پرور بوده،‌ در اعزام  آیت الله محققی به آلمان و آیت الله انواری به بندرعباس نقش بی‌بدیلی داشتند. رفتار و سلوک باایشان با اقلیت‌های مذهبی چنان گرم و صمیمی بود که برخی از آنان اموالی را برای کتابخانه اهدا کردند.[2]

پی‌نوشت:

[1]. وزیری اسطوره خاطره‌های ماندگار، ص72 با تلخیص.

[2]. اوصاف آن مرحوم در دو کتاب «سیمای فضیلت» و «وزیری اسطوره خاطره‌های ماندگار» آمده است.

منبع: ماهنامه اطلاع‌رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 181

مبلّغ خود ساخته و محبوب حاج سید علی محمد وزیری یزدی(ره) (8)

كمالات و فضايل

مرحوم وزیری در طول عمر شریف خویش صاحب کمالات و فضایل والایی بودند. عشق به اهل بيت (علیهم السلام)، و عشق فوق‌العاده به کتاب داشت،‌ به‌طوری‌که به هر کسی که به مسافرت می‌رفت، می‌فرمود: اگر برایت مقدور است و مشکلی نیست، برای سوغاتی فقط یک کتاب برای کتابخانه بیاور.

کمالات و فضایل

مرحوم وزیری در طول عمر شریف خویش صاحب کمالات و فضایل والاییبودند. عشق به اهل بيت (علیهم السلام)، و عشق فوق‌العاده به کتابداشت،‌ به‌طوری‌که به هر کسی که به مسافرت می‌رفت، می‌فرمود: اگر برایتمقدور است و مشکلی نیست، برای سوغاتی فقط یک کتاب برای کتابخانهبیاور. علاقه خاصی به میهمانی دادن داشت و میهمان به‌ویژه از اهل علم رابسیار دوست می‌داشت. طبع روانی داشت و با تشکیل انجمن ادبی، شاعران را دعوت کرده، جلسات باشکوهی با آنان برگزار می‌کرد. خطبه امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زهرا (علیها السلام) را بسیار پرشور و با لحنی سوزناک می‌خواند. خطبه‌های عقد آن مرحوم در یزد شهرت خاصی داشت،‌ به‌گونه‌ای که اغلب زوجین و خانواده‌های آنان دوست داشتند که خطبه عقدشان را مرحوم وزیری بخواند و همواره در آخر خطبه عقد این اشعار را می‌خواند:

جهاز و قهر زن مِهر است ای دوست
محبّت مغز و الباقی همه پوست
در آن خانه که نبود مهربانی
جهنم دان و نامش زندگانی

هرگز نماز جماعت وی ترک نشد. هر جا و در هر محله‌ای بودند، اول وقت برای نماز جماعت حاضر می‌شدند و مرتب به دیگران بهشرکت در نماز جماعت سفارش می‌کردند و خود اهل نماز شب و تهجّد بودند. در شبانه‌روز کم می‌خوابیدند و اغلب قبل از مؤذن به مسجد جامع می‌رفتند. دین باور، متعصب، پاک اعتقاد و خداترس بودند. در قرآن و تفاسیر مطالعه عمیق داشت و تعصب و غیرت دینیایشان زبانزد بود.

غروب غم‌انگیز

سرانجام این خورشید درخشان یزد بعد از هشتاد و پنج سال خدمات صادقانه و خالصانه به اسلام، قرآن و مکتب اهل‏بيت(علیهمالسلام) و باقی گذاردن آثار جاویدان، دعوت حق را لبیک گفته، و روح پرفتوح آن بزرگوار در 3 اردیبهشت سال 1356 ش برابر با 4جمادی الاولی 1397 ق به ملکوت اعلی پر کشید و در جوار رحمت الهی به آرامش ابدی رسید. رحلت این بزرگ‌مرد،‌ تمام شهر یزد را به تعطیلی کشاند و مردم متدین آن خطه را داغدار ساخت. جنازه آن بزرگوار بعد از اقامه نماز توسط آیت الله صدوقی و بعد از طواف دادن در امامزاده جعفر به مسجد جامع کبیر یزد منتقل گردید و در آستانه درب ورودی کتابخانه‌اش به خاک سپرده شد. آقای انتظاریمدیر کتابخانه وزیری می‌گوید: «حاج آقا به من وصیت کرده بودند که فلانی: من که فوت کردم، نماز من را آیت الله صدوقی بخوانند و شب اول قبر من مقداری برایم خیرات کن. شب اول قبر چیزی بهتر از اطعام و سیر کردن شکم گرسنه نیست که بدان عمل کردم. البتهاین قبر را هم حاج آقا دو سال قبل از فوت‌شان حفر کرده بودند و حتی سنگ قبرشان را هم آماده کرده بودند. همه روزه صبح و عصرکه تشریف می‌آوردند کتابخانه، اول می‌رفتند سر قبرشان می‌نشستند و فاتحه می‌خواندند، بعد می‌آمدند داخل کتابخانه.»

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.