یادداشت تبلیغی؛

«شرح و تفسیر دعای روز پنجم ماه رمضان»

تاریخ انتشار:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ اَوْلِیائِکَ الْمُقَرَّبِینَ بِرَاْفَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ: خدایا در این روز مرا از آمرزش‌جویان درگاهت قرار ده، و قرار ده مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردارت، و در این روز مرا از دوستان نزدیکت قرار ده، به حق مهربانی‌ات، ‌ای مهربان ترین مهربانان»

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|«شرح و تفسیر دعای روز پنجم ماه رمضان»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»

*******

متن و ترجمه دعای روز پنجم «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ اَوْلِیائِکَ الْمُقَرَّبِینَ بِرَاْفَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ: خدایا در این روز مرا از آمرزش‌جویان درگاهت قرار ده، و قرار ده مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردارت، و در این روز مرا از دوستان نزدیکت قرار ده، به حق مهربانی‌ات، ‌ای مهربان ترین مهربانان»

در دعای روز پنجم سه درخواست و حاجت روزه دار در پرتو تعلیم رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم از خداوند متعال درخواست می کند که به شرح و تفسیر هریک از خواسته ها خواهیم پرداخت؛

*******

فراز اول دعا: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ»

شرح و تفسیر این فراز از دعا مبتنی بر بیان دو نکته است؛

نکته اول؛ این است به دلایل متعدد قرآنی اگر فرد گناهکار توفیق استغفار پیدا کند و ازخداوند متعال طلب مغفرت آمرزش گناه نماید قطعا مورد مغفرت و آمرزش قرار می گیرد، که تنها به چند دلیل قرآنی اشاره می کنیم:

* دلیل اول؛ بر اینکه اگر گناهکار توفیق استغفار پیدا کند مورد مغفرت قرار می گیرد آیه (135) سوره آل عمران است که حق تعالی می فرماید: «وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ ...؛ و كسانى كه هرگاه مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، خدا را ياد كرده؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش مى‌كنند و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟....».

* دلیل دوم؛ قرآنی براینکه اگر گناهکار توفیق استغفار پیدا کند مورد مغفرت قرار می گیرد (آیه۱۹۳آیه۱۹۵) از سوره آل عمران است که می فرماید: «رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ ... رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا...فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ؛ پروردگارا! ما صداى منادى تو را شنيديم كه به ایمان دعوت مى‌كرد ... پروردگارا! گناهان ما را ببخش؛ و بدی هاى ما را بپوشان؛ ... پروردگارشان، درخواست آنها را پذيرفت.»

* دلیل سوم آیه (64) سوره نساء است که می فرماید اگر گناهکاران به پیامبر متوسل می شدند که رسول خدا برای آنان طلب مغفرت کند خداوند متعال آنان را مورد مغفرت قرار می داد: «...وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا؛: ... و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مى‌كردند (و فرمانهاى خدا را زيرپا مى‌گذاردند)، به نزد تو مى‌آمدند، و از خدا طلب آمرزش مى‌كردند، و پيامبر هم براى آنها استغفار مى‌كرد، خدا را توبه‌پذير و مهربان مى‌يافتند.»

* دلیل چهارم؛ براینکه اگر گناهکار توفیق استغفار پیدا کند مورد مغفرت قرار می گیرد آیه (110) سوره نساء که می گوید:«وَمَن يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَّحِيمًا: هر كس كار بدى انجام دهد يا به خود ستم كند، سپس از خداوند طلب آمرزش نمايد، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت.»

* دلیل پنجم؛ براینکه هرگناه کاری روی به سوی خدا بیاورد و طلب مغفرت کند مورد آمرزش الهی قرار می گیرد آیه (97رو98) سوره یوسف که می گوید وقتی برادران یوسف به پدرشان یعقوب متوسل شدند که ازخدا طلب آمرزش برای آنان کند یعقوب پیامبر به آنان وعده طلب مغفرت داد:«قَالُواْ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ * قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛ گفتند: پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، كه ما خطاكار بوديم. گفت: بزودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى‌طلبم، كه او آمرزنده و مهربان است.»

نکته دوم و کلیدی این است هرچند استغفار زمینه ساز مغفرت آمرزش گناه می شود و حق تعالی بنده تواب را مورد مغفرت قرار می دهد ولی نکته مهم که باید به آن توجه داشت این است مغفرت الهی مشروط به چند شرط مهم است، چرا که حکمت (417) نهج البلاغه آمده است امام علی علیه السلام به مردى كه در حضور او استغفر الله گفته بود، فرمود:«ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ، أَ تَدْرِي مَا الِاسْتِغْفَارُ؟ الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّيِّينَ وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ :مادرت در عزايت بگريد، آيا مى دانى استغفار چيست؟ استغفار درجه بلند مرتبگان است و آن را شش شرط است»:

1- «أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى؛ نخست پشيمانى برگشته»
2- «وَ الثَّانِي الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَداً؛ دوم، عزم بر ترك بازگشت به طور هميشه» 
3- «وَ الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ؛ سوم، اين كه حقوق مردم را ادا كنى تا با خداى عارى از هر گناهى ديدار نمايى»
4- «وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ ضَيَّعْتَهَا فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا؛ چهارم، هر واجبى را كه بر عهده تو بوده و انجامش نداده اى، به جاى آورى»
5- «وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ الَّذِي نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِيبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَ يَنْشَأَ بَيْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِيدٌ؛ پنجم، آنكه گوشتى را كه در گناه بر پيكرت روييده، در غمها و اندوهان آب كنى تا پوستت به استخوانت بچسبد و ميان پوست و استخوان گوشت تازه برويد»
6- «وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِيقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ كَمَا أَذَقْتَهُ حَلَاوَةَ الْمَعْصِيَةِ؛ فَعِنْدَ ذَلِكَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ؛ ششم، جسم خود را رنج طاعت بچشانى، همچنان، كه بر او حلاوت معصيت چشانده بودى. در اين هنگام بگوى: استغفر الله»

از آنجایی که سلوک منزل استغفار با این شرط ششگانه بس سخت و دشوار است و مرتبه «بلند مرتبگان» است پس لطف الهی را می طلبد تا چنین توفیقی حاصل شود، ازهمین روست که رسول همه خوبی ها به روزداران می آموزد از فرصت پر برکت ماه رمضان استفاده نمایند و اینگونه دعا نمایند: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ:خدایا در این روز مرا از آمرزش‌جویان درگاهت قرار ده»

*******

فراز دوم؛ دعای روز پنجم «وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ»
شرح و تفسیر این فراز و درخواست دوم مبتنی بر چند نکته است؛

نکته اول؛ واژۀ «قنوت» با تمام مشتقاتش در قرآن کریم ۱۳ مرتبه در ۱۲ آیه ذکرشده است ‌، معنای قنوت طاعت نیست بلکه دوام طاعت است، مواظب طاعت از خود طاعت سخت‌تر است. بعضی گویند: اَلقانتین کسانی هستند که نسبت به هیچ‌یک از احکام ظاهریه و باطنیه، احکام تکوینی و تشریعی اعتراضی ندارند تسلیم تسلیم‌اند و به همین دلیل اهل‌دل می‌گویند: «زندگی برای قانتین بسیار شیرین و لذت‌بخش است. قنوت یعنی مواظب باشید تا طاعتتان خراب نشود. بسیاری از بندگی‌ها، اطاعت‌ها، عبادت‌ها، انفاق‌ها، خیرات، همه و همه در آخرین لحظات خراب می‌شود چون افراد گاه در آخرین لحظات گرفتار منیّت نسبت به طاعت می‌شوند و زلزلۀ منیّت همۀ خیرات و خوبی‌ها و عبادات آن‌ها را خراب می‌کند، القانتین کسانی هستند که در هر زمانی و مکانی بُودِ وجود خود را از خدا می‌دانند. القانتین کسانی هستند که سیرشان به‌سوی خدای سبحان است.

القانتین در وادی سلوک خضوع دارند، خدای سبحان در این وادی گاه برای سالک قبض را می‌پسندد و گاه بسط را، اما قانت در هیچ حالی اعتراض ندارد. همچنین خدای سبحان گاه به او نعمتی می‌بخشد و گاه نعمات را می‌گیرد و قانت در هیچ حال اعتراضی ندارد بلکه خضوع تام دارد.

اصل قنوت به معنای دعا، عبادت، صلاة و اطاعت استعمال شده است و در آیات شریفۀ قرآن، تمام این معانی به مناسب های مختلف اراده شده است. (اطیب البیان في تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۱۳۶)

بنابر این می توان گفت «قانتین» آن دسته از بندگان صالح هستند درحالی که توفیق تداوم عبادت خاضعانه و خاشعانه را دارند و در اوج بندگی هستد ولی به شدت مراقبت می کنند که این طاعت بندگی مواجه با آسیب نفسانی شیطانی نشود.

نکته دوم؛ قانتین به معنای مداومت بر عبادت خالصانه و بندگی به آن طبقه از بندگان صالح گفته می شود که ازمشخصه زیر برخور دارند.

* مشخصه اول؛ قانتین یعنی «عبادت همراه با خضوع» که نشانۀ خاکساری کامل است دارند به همین دلیل ارزش قانت بودن به حدی است که خداوند به بندگان صالح و خاص خود، از جمله حضرت مریم علیهاالسلام دستور قنوت، قیام به عبادت و خاضع بودن را داده. (آل‌عمران۴۳) و همچنین حضرت ابراهیم علیه‌السلام که به‌عنوان یک امت و جماعت معرفی‌شده، از جمله امتیازاتش، قانت و خاضع بودن (نحل۱۲۰) است. (بیان السعادة، ج ۱، ص ۲۶۲ و ج ۲ ص ۴۲۸)

از همین رو در منظر قرآن قانتین صفات مردان و زنانی است که از مؤمنان حقیقی هستند، قانت و اهل خضوع بودن آن‌هاست؛ که در قرآن کریم در سورۀ احزاب آیۀ ۳۵ آمده است: «به‌یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا … خداوند برای همۀ آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است»؛ که قانت بودن با توجه به نظر مفسرین به معنای مداومت بر اعمال صالح است.(مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۵۶۱)


* مشخصه دوم؛ قانتین «مداومت» بر بندگی و عبودیت است که یکی از صفات ممتاز افراد باتقواست. که در آیه (۱۷) سوره آنان پاداش فراوانی برای این طبقه از اهل خضوع و قنوت ذکرشده از جمله پاداشی که نسبت به زنان قانت پیامبر اسلام بیان‌شده است که خداوند در سورۀ احزاب آیۀ ۴۱ فرمودند: هر کس از شما برای خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دوچندان خواهیم ساخت و روزی پر ارزشی برای او آماده کرده‌ایم. 

چراکه قنوت یعنی مداومت بر عمل برای خدا و مطیع بودن که عامل آن، مستحق پاداش و ثواب دوچندان می‌شود، چنان‌که در صورت انجام معصیت، عذاب مضاعف برای آن‌ها خواهد بود که در آیۀ قبل روشن شد؛ و نیز به‌غیر از زنان پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله، قرآن کریم اشاره به یکی از صفات برجستۀ همسران و زنان صالح، به قانت بودن آن‌ها دارد. در سورۀ نساء آیۀ ۳۴ فرمودند: «فالصّالِحاتُ قانِتاتٌ… و زنان صالح، زنانی هستند که متواضع‌اند…».

* مشخص سوم؛ قانتین «اطاعت پذیری» است، چرا که طبیعت و صفت ملازم بر مؤمن و صالح بودن افراد به‌حکم ایمان و عمل صالحی که دارد، این است که قانت و مطیع باشد؛ و قنوت به این معناست که اطاعت ایشان از روی اراده، توجه، رغبت و محبت باشد؛ لذا قرآن «قانتات» فرمود و «طائعات» نگفت؛ چون مدلول قانت بودن، نفسی است و عزتشان در زندگی با فراخ و شایسته است؛ بنابراین همچون زنانی لایق آرامش، مودت، پوشش و صیانت بین دو رکن نفس واحده هستند که زن و مرد باشد. (فی ظلال القرآن، ج ۲، ص ۲۵۲)

به دلیل همین مرتبه بالایی که « قانتین» دارند و رسیدن به این مرتبه از «خضوع، تواضع، اطاعت کامل، مداومت برعمل صالح و عبادت خالصانه» سخت نیازمند به لطف الهی است رسول خوبان به روزه داران می آموزد که در روز چهارم ماه رمضان چنین خواسته ای را ازخداوند درخواست کنند و بگویند: «وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ :مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردارت قرار بده»

*******
فراز سوم؛ دعای روز پنجم «وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ اَوْلِیائِکَ الْمُقَرَّبِینَ بِرَاْفَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»

خواسته سوم، در دعای روز پنجم (مقرب) خدا شدن است، قرب الهی که همان رسیدن به «وصال و رضوان الهی» است‌، در صورتی امکان پذیر می شود که سالک در این راه با لطف رحمت و رأفت الهی بتواند سه منزل از سلوک را طی کند.

منزل اول؛ در طی طریق و سلوک عرفانی «معرفة الله» و «حب الله» است، به این معنا عارف و سالک الی الله می بایست از یک سو با تهذیب و تزکیه نفس قلبش را از هر انچه غیر خدا یی است خالی کند چرا که امام صادق علیه السلام فرمود: «القلب حَرَمُ الله فلا تُسکِن حَرَمَ الله غیرَ الله (جامع آلا خبار،جلد۱،صفحه ۱۸۵) دل حرم خداست پس در حرم خدا جز خدا را جای مده»

و ازسوی دیگر با معرفت و شناخت نسبت به صفات جمال و جلال حضرت حق قلبش را که حوضچه وجودیش است آمیخته از معرفت و عشق به ذات اقدس الهی نماید، چرا که این دستورالعمل قرآن در آیه (10) سوره فاطر است: «مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا ۚإِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ: هر که طالب عزت است (بداند که همانا در ملک وجود) تمام عزت خاص خدا (و خداپرستان) است کلمه نیکو (ی توحید و روح پاک آسمانی) به سوی خدا بالارود)

منزل دوم؛ در این سلوک عرفانی و روحانی انجام «عمل صالح» است، به این معنا اگر سالک می خواهد سلوک عرفانی و روانی سرعت و شتاب بگیرد و مسیر چند صد ساله را یک شبه طی نماید و زودتر به وصال و لقاء الهی برسد، موتور محرکه اش انجام «عمل صالح» است که پشتوانه بی بدیلی است که آدمی را سبک بال می کند و مسیر سخت را آسان نموده و مقصد را نزدیک ونزدیکترمی نماید، چراکه این پیام و درس عرفانی قرآن در آیه (10) سوره فاطر است «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ:و عمل نیک خالص آن را بالا برد»

و همچنین پیام آیه (110) سوره کهف است «فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا: پس هر کس به لقای (رحمت) پروردگارش امیدوار است باید نیکوکار شود و هرگز در پرستش خدایش احدی را با او شریک نگرداند)

اگر بخواهیم نمونه ای از انجام عمل صالحی که نه تنها موجب تقرب به ذات اقدس الهی شده است بلکه موجب ماندگاری نام و یاد صاحب عمل صالح برای همیشه روزگارشده است بیاوریم که الگویی برای سالکان عارفان شود، عمل صالح امام امیرالمومنین علی علیه السلام است که درحال رکوع انگشترش را که قیمت چندانی نداشت ولی همان سرمایه اندک را که در اختیار داشت، در اوج اخلاص به شخص مستمند بخشید، و همین عمل صالح خالصانه موجب شد که خداوند متعال در آیه (55) سوره مائده آن را توصیف نموده و بر پیامبرش نازل نماید: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلاةَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَهُم راكِعونَ؛ سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند»

از همین رو در تفسیر مجمع البیان در شان نزول آیه مبارکه آمده است که ابوذر می گوید: (روزى از روزها با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در مسجد نماز مى خواندم، سائلى وارد مسجد شد و ازمردم تقاضاى کمک کرد، ولى کسى به او چیزى نداد، او دست خود را به آسمان بلند کرده، گفت: خدایا تو شاهد باش! من در مسجد رسول تو تقاضاى کمک کردم ولى کسى جواب مساعد به من نداد.

در همین حال على(علیه السلام) که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشترى را از دست آن حضرت بیرون آورد.

پیامبر(ص) که در حال نماز بود، این جریان را مشاهده کرد، هنگامى که از نماز فارغ شد،سر به سوى آسمان بلند کرده، چنین عرض کرد:

«خداوندا! برادرم موسى(ع) از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانى، کارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشائى تا مردم گفتارش را درک کنند، و نیز موسى(ع)درخواست کرد، هارون که برادرش بود را وزیر و یاورش قراردهى و به وسیله او نیرویش را زیاد کنى و در کارهایش شریک سازى!

خداوندا! من محمّد پیامبر و برگزیده توام، سینه مرا گشاده کن، کارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على(علیه السلام) را وزیر من گردان تا به وسیله او پشتم قوى و محکم گردد». «ابوذر»مى گوید: هنوز دعاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شد و به پیامبر (صلى الله علیه وآله) گفت: «بخوان»، پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود: چه بخوانم؟ گفت: بخوان: «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِیْنَ آمَنُوا...» البته این شأن نزول از طرق مختلف نقل شده که گاهى در جزئیات و خصوصیات مطلب با هم تفاوت هائى دارند، ولى اساس و عصاره همه یکى است. «مجمع البیان»، ذیل آیه «بحار الانوار»، ج 35، ص 194 و 195؛ «المیزان»، ج 6، ص 21؛ «شواهد التنزیل» حاکم حسکانى، ج 1، ص 230»

منزل سوم؛ از منازل سلوک، منزل «سبقت وسرعت» است به این معنا برای انجام عمل صالح خالصانه، همیشه فرصت و زمینه انجام ان فراهم نیست و ممکن است با این دست آن دست کردن و کار امروز را به فردا موکول نمودن موجب شود فرصت و توفیق انجام عمل صالح از دست برود. 

از همین رو عارف و سالک الی الله می بایست در انجام عمل صالح «سرعت و سبقت» را ملاک راه کسب معنویت قرار بدهد تا پیش از اینکه دیگران از وی گوی سبقت را درانجام عمل صالح بربایند وی با سرعت و شتاب آن «عمل صالح» را انجام دهد.

از همین رو قرآن کریم از یک سو در آیه ( 148) سوره بقره، مؤمنین را دعوت به مسابقه از یکدیگر در انجام عمل صالح و کارخیر می کند و می فرماید: «وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا ۖفَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ:هر کسی را راهی است به سوی حق که بدان راه یابد (یا قبله‌ای است که به آن روی آورد) پس بشتابید به خیرات که هر کجا باشید همه شما را خداوند (به عرصه محشر) خواهد آورد و محققا خدا بر همه چیز تواناست.»

و از سوی دیگر آنان را در آیه (133) ال عمران به سرعت و شتاب در انجام عمل صالح که زمینه ساز مغفرت الهی و بهشت جاودانه است می نماید و می فرماید: «وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ: و بشتابید به سوی مغفرت پروردگار خود و به سوی بهشتی که پهنای آن همه آسمانها و زمین را فرا گرفته و مهیّا برای پرهیزکاران است»

و با پیمودن این منازل است در شرایطی که دنیاپرستان و طغیانگران در عذاب وحشتناکی در جهنم خود ساخته دنیا و عذاب الهی در قیامت قرار می گیرند عارف و سالک به مقام ومرتبه ای از «قرب الهی» می رسد و با زیباترین و لطیف ترین بشارت های الهی آیه 27 تا30 سوره فجر را نه با گوش دل بلکه با گوش سر می شنود که، «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي؛ تو اي روح آرام يافته، به سوي پروردگار بازگرد در حالي كه هم تو از او خوشنودی و هم او از تو خشنود است، پس در سلك بندگانم در‌آی و در بهشتم وارد»، دعوتی که آمیخته با رضایت طرفینی «راضِيَةً مَرْضِيَّةً» است، رضایت عاشق دلداده از معشوق، و رضایت محبوب و معبود حقیقی. و به دنبال آن تاج افتخار عبودیت را بر سر او نهادن و به لباس بندگی مفتخرش کردن و در سلک خاصان درگاه او را جای دادن! «فَادْخُلِي فِي عِبادِي» و سپس دعوت از او برای ورود در بهشت، آنهم با تعبیر «وادْخُلِي جَنَّتِي: وارد بهشتم شو» که نشان می‌دهد میزبان این میهمانی تنها و تنها ذات مقدس او است.

به دلیل اینکه پیمودن این مسیر و منزل به وصال وقرب الهی علاوه بر «بلندی همت» توفیق ویژه ای از ناحیه حق تعالی را می طلبد و این جز از طریق دعا امکان پذیر نیست، از همین رو رسول‌الله صلی الله علیه وآله وسلم به روزه دار می آموزد به صفت «رأفت و رحمت» الهی متوسل شده و اینگونه دعا نماید: «وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ اَوْلِیائِکَ الْمُقَرَّبِینَ بِرَاْفَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ: و در این روز مرا از دوستان نزدیکت قرار ده، به حق مهربانی‌ات، ‌ای مهربان ترین مهربانان»

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.