یادداشت تبلیغی؛

«شرح و تفسیر دعای روز بیست و چهارم ماه رمضان»

تاریخ انتشار:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ فيهِ ما يُرْضيكَ، وَاعُوذُ بِكَ مِمَّا يُؤْذيكَ، وَاسْئَلُكَ التَّوْفيقَ فيهِ لِأَنْ اطيعَكَ وَلا اعْصِيَكَ، يا جَوادَ السَّآئِلينَ؛خدايا در اين ماه اسباب خشنوديت را از تو مى خواهم و از آنچه تو را مى آزارد به تو پناه مى برم و توفيق در اطاعت و عدم نافرمانيت را از تو مى خواهم؛ اى بخشنده درخواست كنندگان»

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|«شرح و تفسیر دعای روز بیست و چهارم ماه رمضان»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»

*******

متن و ترجمه دعای بیست و چهارم «اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ فيهِ ما يُرْضيكَ، وَاعُوذُ بِكَ مِمَّا يُؤْذيكَ، وَاسْئَلُكَ التَّوْفيقَ فيهِ لِأَنْ اطيعَكَ وَلا اعْصِيَكَ، يا جَوادَ السَّآئِلينَ؛خدايا در اين ماه اسباب خشنوديت را از تو مى خواهم و از آنچه تو را مى آزارد به تو پناه مى برم و توفيق در اطاعت و عدم نافرمانيت را از تو مى خواهم؛ اى بخشنده درخواست كنندگان»

*******

شرح فراز اول و دوم دعا: «اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ فيهِ ما يُرْضيكَ، وَاعُوذُ بِكَ مِمَّا يُؤْذيكَ:خدايا در اين ماه اسباب خشنوديت را از تو مى خواهم و از آنچه تو را مى آزارد به تو پناه مى برم»

شرح این فراز از دعا ی بیست و چهارم ماه مبارک مبتنی بر توضیح دو نکته است؛

نکته اول؛ معنا و مفهوم از «رضاء» در شرح دعاهای پیشین به اندازه کافی توضیح داده شد، ولی مقصود از« تؤذیه» یعنی اذیت کردن حق تعالی همان «اذیت متعارف» که درباره انسان ها بکار می بریم نیست، برای اینکه خدا از چیزی اذیت نمی شود چون اذیت متعارف لغوی به معنی اثر پذیری است و این‌که چیزی در دیگری اثر بگذارد و در خدا چیزی اثر نمی گذارد لذا مراد از «مما یوذیک» ناراضی و ناپسند بودن ذات اقدس الهی و انجام اعمالی است که خداوند انسان را از انجام آن اعمال منع نموده است. مثل دروغ، غیبت، تهمت و… که هنگامی که انسانی یکی از این اعمال را انجام دهد موجبات عذاب و عقوبت الهی را فراهم می سازد.

به عنوان مثال: امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) در حدیثی فرمودند: «إِنَّ اللهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلى كُلِّ فَحَّاشٍ بَذِي‌ءٍ، قَلِيلِ الْحَيَاءِ، لَايُبَالِي مَا قَالَ، وَلَامَا قِيلَ لَهُ (كافي ج 2 ص 323) خداوند بهشت را حرام نموده بر کسانی که دارای زبانی فحاش‌اند و حیای آنها کم است، باک ندارند از اینکه خودشان چه می‌گویند و باک ندارند که درباره آنان چه گفته می‌شود.» که این نمونه‌ای از اعمالی است که در پیشگاه خداوند زشت و ناپسند است و انجام آن باعث عقوبت الهی می‌گردد.

نکته دوم؛ «عوذ به» معنای «التجاء و پناه بردن» است. بدین ترتیب استعاذه به معنای پناه‌جویی و پناه جستن است «استعاذه» به خدا حالت روحی ویژه‌ای است که انسان را در پناه خداوند متعال قرار می‌دهد و از آفاتی که او را تهدید می‌کند مصونیت می‌بخشد. به عبارت دیگر یک نوع ضربه‌گیر است. چرا که انسان از طرفی حقیقتاً موجودی ضعیف است و از طرفی هم نقاط تهدید بشر بسیار زیاد است و از جهت دیگر جز خدا موجود دیگری نمی‌تواند از او دفع ضرر کند.در سوره اسرا آیه ۵۶ می‌فرماید:

«قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلاَ یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ وَلاَ تَحْوِیلاً (بگو: کسانی را که به جای خدا [معبودان خود] پنداشتید، [بخوانید تا بفهمید که] آنها نمی‌توانند آسیب و گزندی را از شما دفع کنند، و نه [آن را از شما به دیگری] انتقال دهند)

پس لازم است که به قادر مطلق پناه برد و از هرانچه موجب ناپسندی و نارضایتی حق تعالی می شود به ذات اقدس وی پناه برد از جمله مصادیق ان در کلام امام صادق علیه السلام آمده است که فرمودند: «قالَ اللّه ُعزّ و جلّ : لِيأذَنْ بِحَربٍ منّي مَن آذى عَبديَ المؤمن (الكافي : 2/350/1.) :خداوند عزّ و جلّ فرموده است هر كه بنده مؤمن مرا بيازارد، به من اعلان جنگ مى دهد.»

حضرت رسول گرامی (ص) می‌فرماینده: مَن أحْزَن مُؤمنا ثمّ أعطاهُ الدُّنيا لم يَكُنْ ذلكَ كَفّارتَه ، ولم يُؤْجَرْ عَلَيهِ( بحار الأنوار75/150/13) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كه مؤمنى را اندوهناك سازد و سپس دنيا را به او بدهد، گناهش بخشوده نمى شود و در برابر آن پاداشى نمى بيند».

به دلیل اهمیت و تاثیر خاصی که استعاذه وپناه بردن به خدا برای درامان ماندن ازافات ها دارد روزه دار با زبان روزه در روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان دست به دعا برداشته واینگونه دعا می کند: «اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ فيهِ ما يُرْضيكَ، وَاعُوذُ بِكَ مِمَّا يُؤْذيكَ: خدايا در اين ماه اسباب خشنوديت را از تو مى خواهم و از آنچه تو را مى آزارد به تو پناه مى برم»

*******

فراز دوم دعا: «وَاسْئَلُكَ التَّوْفيقَ فيهِ لِأَنْ اطيعَكَ وَلا اعْصِيَكَ،يا جَوادَ السَّآئِلينَ: و توفيق در اطاعت و عدم نافرمانيت را از تو مى خواهم؛ اى بخشنده درخواست كنندگان»

شرح و تفسیر این فراز «وَاسْئَلُكَ التَّوْفيقَ فيهِ لِأَنْ اطيعَكَ وَلا اعْصِيَكَ،» از دعا ی بیست و چهارم مبتنی بر توضیح دو نکته است؛

نکته اول؛ توفیق‌ در لغت‌ به‌ معنای‌ «موافق‌ بودن‌ یا موافق‌ گرداندن»، اتفاق‌نظر داشتن‌، موافقت‌ و تصدیق‌ کردن‌، میان‌ کسانی‌ را اصلاح‌ کردن‌ و آشتی‌دادن‌، ارشاد شدن‌ کسی‌ توسط‌ خداوند و فراهم‌ شدن‌ شرایط‌ کافی‌ برای‌ انجام‌ کار خیر برای‌ یک‌ فرد از سوی‌ خداست‌ (جوهری‌؛ ابن‌منظور، ذیل‌ «وفق‌») و در اصطلاح «توفیق» عبارت است از مهیا ساختن زمینه و ابزار کار از طرف خداوند برای رسیدن انسان به اهداف خیری که در نظر دارد.

به عبارت دیگر توفیق یعنی اینکه خداوند مقدمات وصول به مقصود را برای بنده اش فراهم کند، و «سلب توفیق» از میان بردن آنها است که البته نتیجه اعمال خود انسان‏ها است که این امور را در پى دارد.، مشتقات‌ لغوی این‌ ریشه‌ در قرآن‌ کریم‌ چهار بار به‌ کار رفته‌ ( نساء: 35، 62؛ هود: 88؛ نبأ: 26) تنهادر ایه ( 88) سوره هود« ماتوفیقی‌ اِلاّ باللّه‌...) ناظر به‌ معنای‌ اصطلاحی‌ توفیق‌ است‌. طبق‌ این‌ آیه‌، توفیق‌ منحصراً از جانب‌ خداست‌.شیخ‌طوسی‌ در تفسیر این‌ آیه‌، توفیق‌ را لطفی‌ الهی‌ دانسته‌ که‌ به‌ واسطة‌ آن‌ طاعت‌ انجام‌ می‌شود و تأکید کرده‌ است‌ که‌ تنها خدا می‌تواند انسان‌ را موفق‌ بر طاعت‌ بدارد. ( التبیان‌ ، ذیل‌ آیه‌)

از همین رو مؤلف کتاب «معانی الاخبار» با اشاره به سند خود از عبد اللَّه بن فضل هاشمی از امام صادق (ع) روایت کرده است: به آن حضرت عرضه داشتم: (با در نظر داشتن اینکه علل و اسباب در کار ما مؤثرند) معنای اینکه خدای تعالی در یک جا (از قول شعیب حکایت کرده که گفت:)،" وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ" و در جایی دیگر خودش فرموده:« إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ ؛ آل عمران 160 » چیست؟ امام (ع) در جواب فرمود: وقتی بنده خدا آنچه که خدا به وی امر کرده را اطاعت کند، عملش موافق امر خدای عز و جل است و بدین جهت آن عبد را موفق می ‏نامد (چون گفتیم کارش موافق امر خدای عز و جل است) و هر گاه بنده خدا بخواهد داخل پاره ‏ای از گناهان شود و خدای تعالی بین او و آن گناه حایل گردد و در نتیجه بنده، آن گناه را مرتکب نشود، ترک گناهش به توفیق خدای تعالی صورت گرفته و هر زمان که او را به حال خود بگذارد و بین او و معصیت حایل نشود و در نتیجه مرتکب گناه گردد، در آن صورت خدا او را یاری نکرده و موفق ننموده است، (چون کارش موافق دستور خدا انجام نشده). « معانی الاخبار، باب معنی الهدی و الضلال، ص 20، ح 1، چاپ ایران.»

حاصل بیان امام (ع) این شد که توفیق خدای تعالی و خذلان (توفیق ندادن و یاری نکردن) او، از صفات فعلی خدای تعالی است نه از صفات ذاتش، پس توفیق، عبارت از این است که خدای تعالی اسباب را طوری ردیف کند که قهرا بنده را به سوی عمل صالح بکشاند و یا بعضی از مقدماتی که در ارتکاب گناه لازم است را برای او فراهم نکند، در نتیجه بنده آن کار واجب را انجام داده و این کار حرام را ترک کند، و خذلان بر خلاف این است، ازهمین رو در دعاهای فراوانی هم ازخداوند، توفیق طلب شده، مثل «ارزقنی فیها التوفیق لما وفقت له محمد و آل محمد» (11) و یا «وفقنی للّتی هی أزکی ....» (12) و یا «اللهم ارزقنی توفیق الطاعۀ و بعد المعصیۀ...»

نکته دوم؛ توفیق اصطلاحی و به معنای فراهم کردن اسباب مقدمات از طرف ذات باری تعالی در دست یابی به نیروی قوی باطنی که شخص موفق در انجام «اطاعت» و «ترک معصیت» شود خود اسبابی دارد که به برخی از این اسباب توفیق اشاره می شود؛

نخستین عامل توفیق «انفاق» است، ازهمین رو مفسر ین ایات (5تا10) سوره لیل را ناظر به سبب توفیق دانسته اند، چراکه خداوند در این سوره می فرماید: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى، وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى، وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى، وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنى‏، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرى: (امّا آن کس که [در راه خدا] انفاق کند و پرهیزگارى پیش گیرد، و جزاى نیک [الهى] را تصدیق کند، ما او را در مسیر آسانى قرار مى ‏دهیم، امّا کسى که بخل ورزد و [از این راه] بى نیازى طلبد، و پاداش نیک ]الهى] را انکار کند، بزودى او را در مسیر دشوارى قرار مى ‏دهیم».

در این آیات خداوند برای «توفیق الهی» سه عامل را بیان داشته است که عبارتند از: انفاق، پرهیزگاری و تصدیق جزاهای الهی و همچنین عوامل سلب توفیق را بخل، بی نیازی طلبی از خدا و انکار پاداش نیک الهی می داند.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.