رفتن به محتوای اصلی
یادداشت تبلیغی

«بازخوانی تحلیلی پیشگوئی های امام علی (ع) از فتنه های آخر الزمان و راه های برون رفت از آنها در نهج البلاغه»

تاریخ انتشار:
اولیای الهی (یعنی انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام) در مواردی که لازم باشد از غیب و غیوب عالَم آگاه شوند؛ امام صادق (ع) در این باره می فرماید: «هنگامی که امام اراده می کند، چیزی را بداند، خدا به او تعلیم می دهد»
نهج اللبلااغه

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ، «بازخوانی تحلیلی پیشگوئی های امام علی (ع) از فتنه های آخر الزمان و راه های برون رفت از آنها در نهج البلاغه»

نگارنده: حجت الاسلام و المسلمین سیدحسین شفیعی دارابی

*******

مقدمه

یکی از ابعاد دانش گسترده امام باقر (ع)، مربوط به پیشگوئی نسبت به فتنه بلکه فتنه های آخرالزمان است؛ از باب نمونه:

مرحوم شیخ صدوق در کتاب کمال‌الدین خود به نقل از یکی از صحابی امام باقر (ص) و امام صادق (ع) به نام «محمد بن مسلم ثقفی» به نقل روایت پیش روی پرداخته است.
(محمد بن مسلم ثقفی کوفی؛ متوفی 150ق، صاحب کتاب «الأربعمائة مسألة في أبواب الحلال والحرام»، از اصحاب اجماع بوده، که به‌طور مستقیم حدود ۳۰۰۰۰ حدیث از امام باقر(ع) و حدود ۱۶۰۰۰ حدیث از امام صادق(ع) نقل کرده است: ر.ک: میرصادقی، سید محمدحسین، ص55)
این شاگرد مکتب اسلام، در خطاب به امام باقر (ع) گفت: یا ابن رسول الله، قائم شما چه زمانی خروج مى‏‌کند؟ آن حضرت فرمود: «آنگاه که مردان به زنان تشبّه کنند و زنان به مردان، و مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان ... و شهادت‌هاى دروغ پذیرفته و گواهان عادل مردود شود و مردم خونریزى و ارتکاب زنا و رباخوارى را سبک شمارند و از اشرار به خاطر زبان‌شان پرهیز کنند؛ «إذَا تَشَبَّهَ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ النِّسَاءُ بِالرِّجَالِ وَ اکْتَفَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ وَ النِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ وَ رَکِبَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ وَ قُبِلَتْ شَهَادَاتُ الزُّورِ وَ رُدَّتْ شَهَادَاتُ الْعُدُولِ وَ اسْتَخَفَّ النَّاسُ بِالدِّمَاءِ وَ ارْتِکَابِ الزِّنَاءِ وَ أُکِلَ الرِّبَا وَ اتُّقِیَ الْأَشْرَارُ مَخَافَةَ أَلْسِنَتِهِمْ» (شیخ صدوق (ع)، کمال الدین و تمام النعمة، ج‏1، ص 331)

یکی از ویژگیهای امام راحل (ره) این بوده است که با سیر و سلوک معنوی و با عنایت خدای متعال و اهل بیت (ع)، به جائی رسیده بود که نسبت به وقایع پیش روی، پیش بینی می کرد؛ و تقریبا همه آنها هم محقق شد؛ از باب نمونه:
•    پیش بینی در مورد رفتنی بودن کارتر؛ 
•    پیش بینی در مورد رفتنی بودن صدام؛
•    پیش بینی در مورد فرو پاشی نظام کمونیستی شوروی سابق.

مباحث اصلی
بی تردید؛ پیرامون موضوع نشست «بازخوانی تحلیلی پیشگوئی های امام علی (ع) از فتنه های آخر الزمان و راه های برون رفت از آنها در نهج البلاغه»، مباحث فراوانی لازم به بحث و قابل طرح می باشد؛ که ما به جهت ضیق وقت، به ذکر مهمترین آنها بسنده خواهیم نمود:

1. پاسخ به یک پرسش کلیدی و بنیادین
یکی از پرسشهای مهم در حوزه «علم به غیب» و «پیشگوئیها» اینست : آیا غیر از خدای متعال، کسی از توان علم به غیب برخوردار بوده و می باشد؟؛
در پاسخ می گوئیم : بر اساس آیه شریفه «فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ..» (یونس/ آیه 20 : « بگو: غیب ویژه خداست») و آیات همخوان با آن، علم به غیب، مخصوص خداوند است و جز او کسی عالم به غیب نیست؛ زیرا فقط او احاطه کامل به عالَم وجود دارد و از عالَم غیب و شهادت آگاه است و در حقیقت، همه چیز نسبت به او، در عالَم شهادت قرار می گیردد؛ اما این منافات ندارد که بگوئیم: بر اساس مفاد آیه «وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْب وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ» (آل عمران/ آیه179 ) و آیه «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلىَ‏ غَیْبِهِ أَحَدًاإِلَّا مَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَینْ‏ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا» (جنّ/ آیه 26 و27) و برخی دیگر از آیات و نیز روایات همخوان با آنها، بعضی از اشخاص، به تعلیم الاهی و بر اساس شایستگی های نفسانی که از خود ابراز می دارند، به اسرار و علوم و امور غیبی آگاهی یابند و نادیدنی ها را دیده، و ناشنیدنی ها را بشنوند. این موهبتی است که خداوند به افراد برگزیده؛ مانند پیامبران و اولیا عنایت می نماید. لذا می بینیم که انبیا از وحی (که امری غیبی است)و یا دیگر امور غیبی خبر می دهند، حوادث آینده را پیش گویی می نمایند و دقیقا مطابق همان گفته ها، حوادثی رخ می دهد و ...؛

به سخن دیگر: اولیای الهی (یعنی انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام) در مواردی که لازم باشد از غیب و غیوب عالَم آگاه شوند؛ امام صادق (ع) در این باره می فرماید: «هنگامی که امام اراده می کند، چیزی را بداند، خدا به او تعلیم می دهد» (کلینی، اصول کافی، ج 1، باب، ان الائمه اذا شا ؤوا ان یعلموا، علموا، ح 3).

نکته مهمتر اینکه: از برخی از روایات ائمه (ع) نیز به وضوح استفاده می شود: دسته ای از افراد شایسته (به غیر از حضرات معصومین)؛ در صورت برخورداری از نفوس پاک و وارسته بودن نیز، ممکن است به اراده و اذن الهی، از بخشی از امور غیبی آگاه باشند و از آنها خبر دهند؛ اینست که می بینیم: در روایت ذیل آیه «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ» (حجر/ آیه 75)؛ آمده است:
«سُئِلَ عَنِ الرِّضَا (علیه السلام) مَا وَجْهُ إِخْبَارِکُمْ بِمَا فِی قُلُوبِ النَّاسِ قَالَ أَ مَا بَلَغَکَ قَوْلُ الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله) اتَّقُوا فِرَاسَهًَْ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ قَالَ بَلَی قَالَ فَمَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لَهُ فِرَاسَهًٌْ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ عَلَی قَدْرِ إِیمَانِهِ وَ مَبْلَغِ اسْتِبْصَارِهِ وَ عِلْمِهِ وَ قَدْ جَمَعَ اللَّهُ لِلْأَئِمَّهًِْ (مَا فَرَّقَهُ فِی جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ قَالَ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ فِی کِتَابِهِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ فَأَوَّلُ الْمُتَوَسِّمِینَ رَسُولُ‌اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ الحسن (علیه السلام) وَ الحسین (علیه السلام) وَ الْأَئِمَّهًُْ (مِنْ وُلْدِ الحسین (علیه السلام) إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ» (مجلسی، بحارالأنوار، ج۲۴، ص۱۲۸/ و ج۲۵، ص۱۳۴/ شیخ صدوق، عیون أخبارالرضا- ع- ج۲، ص۲۰۰) : «حسن‌بن‌جهم گوید: از امام رضا (علیه السلام) پرسیده شد: «چگونه از اسرار قلبی مردم باخبرید»؟ فرمود: «آیا نشنیده‌اید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرموده است: «از فراست و زیرکی مؤمن بترسید که او با نور خدا می‌بیند». عرض کرد: «شنیده‌ام». فرمود: «هر مؤمنی به‌اندازه‌ی ایمان و علم و بصیرتش زیرکی و فراست دارد و با نور خدا می‌نگرد و خدا همه‌ی آن درک و بصیرت و فراست که میان مؤمنان گذاشته، در ما ائمّه (یکجا جمع کرده است و خداوند در کتاب خود می‌فرماید: إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِینَ(حجر/ آیه 75)؛ اوّلین نفر از این هوشمندان پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می‌باشد، سپس امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سپس حسن و حسین و ائمّه (از نسل حسین (علیه السلام) تا روز قیامت».

2. خبر دادن نبی اکرم (ص) از گستردگی علم امام علی (ع) 
در متون حدیثی شیعه و سنی، شاهد نقل حدیث نبوی مشهور «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا» هستیم؛ حتی مرحوم میرحامد حسین هندی، این حدیث را متواتر دانسته و تواتر آن را از دیگران نیز نقل کرده است (میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۶۶ش، ج۱۴، ص۱۵و۱۶) ؛ از باب نمونه:

•    حاکم نیشابورى به سندش از ابن عباس و جابر بن عبدالله انصارى نقل کرده که رسول خدا(ص) فرمود: «أنا مدینة العلم و علىّ بابها فمن اراد العلم فلیأت الباب» (حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۲۶) : «من شهر علمم و على دروازه آن است. پس هر کس اراده آن شهر را نموده است باید از دروازه آن وارد شود»؛
•    شیخ طوسی از جابر بن عبدالله انصاری چنین نقل می‌کند: «عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ، قَالَ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) آخِذاً بِيَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) وَ هُوَ يَقُولُ: هَذَا أَمِيرُ الْبَرَرَةِ، وَ قَاتِلُ الْفَجَرَةِ، مَنْصُورٌ مَنْ نَصَرَهُ، مَخْذُولٌ مَنْ خَذَلَهُ. ثُمَّ رَفَعَ بِهَا صَوْتَهُ: أَنَا مَدِينَةُ الْحِكْمَةِ، وَ عَلِيٌّ بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْحِكْمَةَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ» (شیخ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۸۳) : «رسول خدا(ص) را ديدم دست على بن ابى طالب(ع) را گرفته بود و مى فرمود: اين امير نيكوكاران و قاتل بدكاران است، پيروز است كسى كه او را يارى دهد، شكست خورده است كسى كه او را رها كند، سپس صدايش را به اين حقيقت بلند كرد: من شهر حكمتم و على باب آن شهر است، كسى كه حكمت بخواهد بايد از طريق باب آن [على] وارد شود».

3. خبر دادن امام علی (ع) از گستردگی علم خویش 
در متون حدیثی فریقین شاهد این هستیم که امام علی (ع) بارها و بارها از گستردگی علم خدادادی خویش سخن به میان آورده است؛ در بخش های مختلفی از نهج البلاغه نیز شاهد چنین اطلاع رسانی توسط آن حضرت می باشیم؛ از باب نمونه:
 
•    در خطبه 93 نهج البللاغه: «أَمَّا بَعْدَ حَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ، أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَيْهَبُهَا وَ اشْتَدَّ كَلَبُهَا؛ فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي، فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا [تَسْأَلُونَنِي] تَسْأَلُونِي عَنْ شَيْءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا وَ مُنَاخِ رِكَابِهَا وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا وَ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلًا وَ مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتاً...» : «اما بعد. اى مردم، من چشمان فتنه را بركندم و جز من كسى را دل اين كار نبود. و اين در زمانى بود كه آشوب آن، جهان را تيره و تار كرده بود و گزند آن همه را رسيده بود؛ اكنون، پيش از آنكه مرا نيابيد، هر چه خواهيد از من بپرسيد. سوگند به آنكه جان من در قبضه قدرت اوست، از هر واقعه اى كه از اين زمان تا روز قيامت اتفاق مى افتد، اگر از من بپرسيد شما را پاسخ خواهم داد و نيز از آن گروه كه صد كس را هدايت كنند و صد كس را گمراه، خبر مى دهم. و مى گويم كه دعوت كننده آنها كيست و پيشروشان كيست و رهبرشان كدام است. و مى گويم كه اشتران خود را به كجا مى خوابانند و در كجا بار مى گشايند و كدام يك از آنان كشته مى شود و كدام يك خود مى ميرد...»؛ 
•    در خطبه 175 : «وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ، وَ لَكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)؛ أَلَا وَ إِنِّي مُفْضِيهِ إِلَى الْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذَلِكَ مِنْهُ. وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ وَ اصْطَفَاهُ عَلَى الْخَلْقِ، مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً، وَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ بِذَلِكَ كُلِّهِ وَ بِمَهْلِكِ مَنْ يَهْلِكُ وَ مَنْجَى مَنْ يَنْجُو وَ مَآلِ هَذَا الْأَمْرِ، وَ مَا أَبْقَى شَيْئاً يَمُرُّ عَلَى رَأْسِي إِلَّا أَفْرَغَهُ فِي أُذُنَيَّ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَيَّ. أَيُّهَا النَّاسُ، إِنِّي وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّكُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُكُمْ إِلَيْهَا، وَ لَا أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا» : «به خدا قسم، اگر بخواهم هر يك از شما را خبر دهم كه از كجا آمده و به كجا مى رود و همه احوال او چگونه خواهد، بود مى توانم. ولى مى ترسم در باره من عقيده اى پيدا كنيد كه به رسول الله (صلى الله عليه و آله) كافر گرديد. ولى آن رازها را با ياران خاص خود در ميان مى نهم كه آنان را بيمى از كفر نيست؛ سوگند به كسى كه محمد (صلى الله عليه و آله) را براستى به رسالت مبعوث داشته و او را از همه آفريدگان برگزيده كه جز به راستى سخن نمى گويم كه رسول الله (صلى الله عليه و آله) مرا از همه چيز آگاه ساخته است و گفته است كه چه كسى، چسان به هلاكت رسد و چه كسى، چسان رهايى يابد و سرانجام كار چه خواهد بود. هر چه در خاطر من گذشت، پاسخش را به گوش من فرو خواند و در آن باب با من سخن گفت؛ اى مردم، به خدا سوگند، كه من شما را به هيچ فرمانى ترغيب نمى كنم، جز آنكه، خود به انجام دادن آن بر شما پيشى مى گيرم و شما را از معصيتى نهى نمى كنم جز آنكه، خود پيش از شما از انجام دادن آن باز مى ايستم»

4. رو شنگری امام علی (ع) نسبت به خاستگاه علم به غیب خویش
ای کاش فرصت داشتیم تا بطور تفصیلی تر در این راستا سخن می گفتیم؛ ولی چون با ضیق وقت مواجه هستیم، ناچارا به ذکر جملاتی پیرامون خطبه 128 عرض می کنم:

1.    این خطبه در سال 36 هجرى پس از جنگ جمل در شهر بصره در بيان حوادث سخت آينده ايراد شده است؛
2.    تعبیر «يَا أَحْنَفُ، كَأَنِّي بِهِ...» در فراز آغازین این خطبه، حاکی از این است که امام علی (ع) این خطبه را در خطاب به شخصی بنام «أحنَف» ایراد فرموده است (ابوبحر صخر بن قیس بن معاویه تمیمی (در بعضی منابع به اشتباه ضحاک) معروف به اَحْنَف بْن قِیْس یکی از بزرگان با اصل و نسب قبیله تمیم در بصره و از فرماندهان اعراب بود. احنف گرچه در جنگ جمل موضع بی‌طرفی اختیار کرده بود، اما در سال بعد برای علی در جنگ صفین جنگید. از آن به بعد، احنف خود را درگیر امور سیاسی محلی کرد)
ولی فراز «فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ» مذکور در بخش پایانی این خطبه، نشانه این است که : به هنگام ایراد این خطبه، افراد دیگری نیز حضور داشتند؛
3.    امام علی (ع) در خلال این خطبه به سه مطلب مهم اشاره دارد:

الف) خبر دادن از فتنه معروف به «فتنه زنگیان» : 
•    زنگیان، گروهى از بردگانی بودند كه به سركردگى كسى كه خودرا «على بن محمّد علوى» مى ناميد، در زمان خلافت «مهتدى عباسى» قيام كردند و ويرانيهاى زيادى ببارآوردند و خونهاى بسيارى ريختند؛
•    «علی بن محمد ورزینی» مشهور و مُلقّب به «صاحب الزنج» رهبر قیام زنگیان علیه عباسیان در قرن سوم قمری بود. قیام او در سال ۲۵۵ق آغاز شد و پانزده سال ادامه داشت تا اینکه در سال ۲۷۰ق در ایام خلافت المعتمدعلی الله، برادرش الموفق عباسی او را شکست داده و وی را کُشت. صاحب زنج خود را از نسل زید فرزند امام سجاد (علیه‌السلام) معرفی می‌کرد. اما بیشتر مورخان و محققان معتقدند او از نسل اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نبوده و علوی بودن او را رد کرده‌اند.
نکته شایان توجه اینکه: امام علی (ع) نامى از رئيس اين لشکر نبرده ولى قراين موجود در خلال این خطبه به خوبى نشان مى دهد که اشاره به «صاحب الزنج» است؛ سخن حضرت چنین است: 
«يَا أَحْنَفُ، كَأَنِّي بِهِ وَ قَدْ سَارَ بِالْجَيْشِ الَّذِي لَا يَكُونُ لَهُ غُبَارٌ وَ لَا لَجَبٌ وَ لَا قَعْقَعَةُ لُجُمٍ وَ لَا حَمْحَمَةُ خَيْلٍ، يُثِيرُونَ الْأَرْضَ بِأَقْدَامِهِمْ كَأَنَّهَا أَقْدَامُ النَّعَامِ. ثُمَّ قَالَ (علیه السلام): وَيْلٌ لِسِكَكِكُمُ الْعَامِرَةِ وَ الدُّورِ الْمُزَخْرَفَةِ الَّتِي لَهَا أَجْنِحَةٌ كَأَجْنِحَةِ النُّسُورِ وَ خَرَاطِيمُ كَخَرَاطِيمِ الْفِيَلَةِ، مِنْ أُولَئِكَ الَّذِينَ لَا يُنْدَبُ قَتِيلُهُمْ وَ لَا يُفْقَدُ غَائِبُهُمْ. أَنَا كَابُّ الدُّنْيَا لِوَجْهِهَا وَ قَادِرُهَا بِقَدْرِهَا وَ نَاظِرُهَا بِعَيْنِهَا؛ اى أحنف، گويا من او را مى بينم كه با لشكرى بدون غبار و سر و صدا، و بدون حركات لگام ها، و شيهه اسبان، به راه افتاده، زمين را زير قدم هاى خود چون گام شتر مرغان در مى نوردند. پس واى بر كوچه هاى آباد و خانه هاى زينت شده بصره كه بال هايى چونان بال كركسان و ناودان هايى چون خرطوم هاى پيلان دارد واى بر اهل بصره كه بر كشتگان آنان نمى گريند، و از گمشدگانشان كسى جستجو نمى كند. من دنيا را به رو، بر زمين كوبيده و چهره اش را به خاك ماليدم، و پيش از آنچه ارزش دارد، بهايش نداده ام، و با ديده اى كه سزاوار است به آن نگريسته ام». 

ب) خبر دادن از حمله «مغول ها»
•    حمله مغول ها به ایران در سال ۱۲۱۹ میلادی (۶۱۶ قمری) و از منطقه مغولستان، به رهبری چنگیز خان، آغاز شد. این حمله پس از قتل بازرگانان مغولی در شهر اترار در قلمرو خوارزمشاهیان به وقوع پیوست آغاز شد؛ در حالیکه ایراد خطبه 128 نهج البلاغه درسال 36 هجری صورت پذیرفت؛
•    ابن ابى الحديد (شارح نهج البلاغه و از مورخین و علمای اهل سنت) در شرح این فراز از کلام امیرالمومنین سلام الله علیه می نویسد: «اين خبر غيبى كه اميرالمؤمنين عليه السّلام راجع به حمله مغول داده است ما آن را با چشم خود ديديم و در زمان ما واقع شد، مردم از اول اسلام منتظر آن بودند تا آنكه قضا و قدر آن را به عصر ما كشاند.»
در فراز مربوط به این پیشگوئی از خطبه 128 چنین میخوانیم:
«كَأَنِّي أَرَاهُمْ قَوْماً كَأَنَّ وُجُوهَهُمُ الْمَجَانُّ [الْمُطْرَقَةُ] الْمُطَرَّقَةُ يَلْبَسُونَ السَّرَقَ وَ الدِّيبَاجَ وَ يَعْتَقِبُونَ الْخَيْلَ الْعِتَاقَ وَ يَكُونُ هُنَاكَ اسْتِحْرَارُ قَتْلٍ حَتَّى يَمْشِيَ الْمَجْرُوحُ عَلَى الْمَقْتُولِ وَ يَكُونَ الْمُفْلِتُ أَقَلَّ مِنَ الْمَأْسُورِ؛ گويا آنان را مى بينم كه با رخسارى چونان سپرهاى چكّش خورده، لباس هايى از ديباج و حرير پوشيده، كه اسب هاى اصيل را يدك مى كشند و آنچنان كشتار و خونريزى دارند كه مجروحان از روى بدن كشتگان حركت مى كنند و فراريان از اسير شدگان كمترند».

ج) پاسخ به پرسش یکی از حضّار 
يكى از حاضران به وقت ایراد خطبه 128 نهج البلاغه از امام عليه السلام مى پرسد : آيا شما صاحب علم غيب هستيد كه اين گونه خبر مى دهيد؟ امام عليه السلام بيان جالبى در مسأله غيب دارد و فرق ميان علم ذاتى و علم اكتسابى را در اين زمينه بيان مى كند كه در حقيقت تفسيرى است بر آيات قرآن كه در بعضى از آنها، نفى علم غيب از بندگان و در بعضى دیگر، اثبات علم غيب برای آنان شده است؛ در این بخش از خطبه 128 چنین آمده است:
فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ (علیه السلام) وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ وَ إِنَّمَا عِلْمُ الْغَيْبِ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ مَا عَدَّدَهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِقَوْلِهِ: «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ ...» (لقمان/ آیه34) فَيَعْلَمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مَا فِي الْأَرْحَامِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ قَبِيحٍ أَوْ جَمِيلٍ وَ سَخِيٍّ أَوْ بَخِيلٍ وَ شَقِيٍّ أَوْ سَعِيدٍ وَ مَنْ يَكُونُ فِي النَّارِ حَطَباً أَوْ فِي الْجِنَانِ لِلنَّبِيِّينَ مُرَافِقاً. فَهَذَا عِلْمُ الْغَيْبِ الَّذِي لَا يَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللَّهُ نَبِيَّهُ (صلی الله علیه وآله) فَعَلَّمَنِيهِ وَ دَعَا لِي بِأَنْ يَعِيَهُ صَدْرِي وَ تَضْطَمَّ عَلَيْهِ جَوَانِحِي» : «يكى از اصحاب گفت: اى امير مؤمنان تو را علم غيب دادند. امام عليه السّلام خنديد و به آن مرد كه از طايفه بنى كلب بود فرمود): اى برادر كلبى اين اخبارى كه اطّلاع مى دهم علم غيب نيست، علمى است كه از دارنده علم غيب (پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) آموخته ام، همانا علم غيب علم قيامت است، و آنچه خدا در گفته خود آورده كه: «علم قيامت در نزد خداست، خدا باران را نازل كرده و آنچه در شكم مادران است مى داند، و كسى نمى داند كه فردا چه خواهد كرد و در كدام سرزمين خواهد مرد.

پس خداوند سبحان، از آنچه در رحم مادران است، از پسر يا دختر، از زشت يا زيبا، سخاوتمند يا بخيل، سعادتمند يا شقى آگاه است، و از آن كسى كه آتشگيره آتش جهنّم است يا در بهشت همسايه و دوست پيامبران عليهم السّلام است، از همه اينها آگاهى دارد. اين است آن علم غيبى (ذاتى) كه غير از خدا كسى نمى داند. جز اينها، علومى است كه خداوند به پيامبرش تعليم داده (علم غيب اكتسابى) و او به من آموخته است، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى من دعا كرد كه خدا اين دسته از علوم و اخبار را در سينه ام جاى دهد و اعضاء و جوارح بدن من از آن پر گردد».

5. فزونی مصادیق پیشگوئیهای امام علی (ع) در نهج البلاغه
رقم  پیشگوئیهای آن حضرت که در این اثر گرانسنگ درج گردیده است، چشم گیر می باشد؛ از باب نمونه:
•    خطبه ها: 13، 47، 57، 58، 59، 60، 73، 87، 93، 97، 98، 100، 101، 102، 103، 105، 106، 108، 116، 123، 128، 138، 139، 144، 147، 148، 150، 151، 156، 158، 166، 175، 182، و 187.  100،
•    نامه : 10 (بهانه خونخواهی عثمان)؛
•    حکمت ها: 102، 209، 369،464، و 468.
تذکر: قطعا بخشی از پیشگوئیهای امام علی (ع) در نهج البلاغه ذکر نشده است؛ زیرا سید رضی (ره) مدعی نیست که تمام سخنان آن حضرت را در این کتاب ارزشمند گرد آورده است؛ پس بطور یقینی می توان گفت: با تتبع در متون روایی و شناسائی دیگراحادیث منقول از آن بزرگوار، رقم پیشگوئیهای آن بزرگوار، افزایش می یابد؛ از باب نمونه:
•    پیشگوئی امام علی (ع) در مورد ایرانیان
علامه مجلسی به نقل از کتاب «الغارات» (ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ثقفی کوفی و متوفای ۲۸۳ق) می نویسد:
یک روز جمعه حضرت علی علیه السلام بر روی منبری آجری خطبه می خواند. اشعث بن قیس کندی که از سرداران معروف عرب بود، جلو آمد و به اعتراض گفت: «این سرخ رویان(ایرانیان) جلو روی تو بر ما غلبه کرده اند و مانع آن ها نمی شوی».

حضرت علی علیه السلام در حالی که خشمگین بود، فرمود: «امروز نشان خواهم داد که عرب چه کاره است».
آنگاه فرمود: «چه کسی مرا معذور می دارد از این شکم گنده هایی که خودشان در بستر نرم استراحت می کنند و آن ها (ایرانیان) در هوای گرم به خاطر خدا فعالیت می کنند، آنگاه از من می خواهند آنان را طرد کنم تا از ستمکاران باشم؟»

سپس این گونه ادامه داد: «قسم به آن که دانه را شکافت آدمی را آفرید! از محمد صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: «به خدا سوگند هر آینه ایرانیان شما را با شمشیر خواهند زد که به اسلام بازگردید؛ آن گونه که شما در آغاز آن ها را به اسلام دعوت کردید» (شیخ عباس قمی، سفینه البحار، چاپ سنگی، ج2، ص 693؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 284؛ مجلسی، بحارالانوار، ج41، ص 118 و ج34، ص 319). 
•    پیشگوئی امام علی (ع) در مورد لشکر کشی ها و ستم های یهودیان بر مسلمانان و کشورهای اسلامی و نیز شکست و نابودی آنان 

1) در ر روایتی از امیرمؤمنان(ع) نقل شده است:
یهود برای تشكیل دولت خود در فلسطین، از غرب [ به منطقه عربی خاور میانه] خواهند آمد.
عرضه داشتند: یا اباالحسن! پس عرب‌ها در آن موقع كجا خواهند بود؟
فرمود: در آن زمان عرب‌ها نیروهایشان از هم پاشیده و ارتباط آنها از هم گسیخته، و متّحد و هماهنگ نیستند.
از آن حضرت سؤال شد: آیا این بلا و گرفتاری طولانی خواهد بود؟
فرمود: نه، تا زمانی كه عرب‌ها زمام امور خودشان را از نفوذ دیگران رها ساخته و تصمیم‌های جدّی آنان دوباره تجدید شود آنگاه سرزمین فلسطین به دست آنها فتح خواهد شد، و عرب‌ها پیروز و متّحد خواهند گردید، ونیروهای كمكی از [طریق] سرزمین عراق به آنان خواهد رسید كه بر روی پرچم‌هایشان نوشته شده است: «القوّهٔ»۱. عرب‌ها و سایر مسلمانان همگی مشتركاً برای نجات فلسطین قیام خواهند كرد [و با یهودیان خواهند جنگید] و چه جنگ بسیار سختی كه در وقت مقابله با یكدیگر در بخش عظیمی از دریا روی خواهد داد كه در اثر آن مردمان در خون شناور شده و افراد مجروح بر روی اجساد كشته‌ها عبور كنند.
آنگاه فرمود:
و عرب‌ها سه بار با یهود می‌جنگند، و در مرحله چهارم كه خداوند ثبات قدم و ایمان و صداقت آنها را دانست همای پیروزی بر سرشان سایه می‌افكند.
بعد از آن فرمود: به خدای بزرگ سوگند كه یهودیان مانند گوسفند كشته می‌شوند تا جایی كه حتّی یك نفر یهودی هم در فلسطین باقی نخواهد ماند» (محمدرضا مظفر، عقائد الامامیه، ج۱ ، ص۲۷۰؛ به نقل از هاشمی شهیدی، سیداسداله، ظهور حضرت مهدی(ع) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص؛ ماهنامه موعود، شماره ۶۶)

2) آن حضرت در روایتی دیگر كه «عبایة بن ربعی اسدی» (از محدثین اهل کوفه و صاحب کتاب و روایات زیادی در فضایل اهل بیت (ع) و از رؤسای خوشنام شیعه؛ نک: التهذیب، ج۴، ص۱۸۴؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲۵] آن را نقل كرده است، می‌فرماید:
«من در آینده در مصر منبری روشنی‌بخش بنیان خواهم نمود ...، و یهود و نصاری را از سرزمین های عرب بیرون خواهم راند، و عرب را با این عصای خود [به طرف حق] سوق خواهم داد.
عبایه می‌گوید: من عرض كردم: یا امیر المؤمنین! گویی شما خبر می‌دهید كه بعد از مردن بار دیگر زنده می‌شوید و این كارها را انجام می‌دهید!
فرمود: هیهات ای عبایه ! مقصود من از این سخنان آن گونه كه تو خیال كردی نیست؛ مردی از دودمان من اینها را انجام خواهد داد». (مجلسی، بحارالانوار، ج۵۳، ص۵۹؛ صدوق، معانی الاخبار، ص۴۰۷؛ به نقل از همان، ص؛ ماهنامه موعود، شماره ۶۶). 

6. دسته بندی زمانی پیشگوئیهای امام علی (ع) در نهج البلاغه
دسته بندی دقیق پیشگوئیهای امام علی (ع) در نهج البلاغه به لحاظ زمانی، متغرع بر بررسی بیشتر می باشد؛ ولی اجمالا می توان گفت: در یک دسته بندی کلی، این پیشگوئیها به لحاظ زمان به سه دسته قابل تقسیم می باشند:
•    پیشگوئیهای ناظر به قرون اولیه؛
•    پیشگوئیهای مربوط به قرون میانی؛
•    پیشگوئیهای مرتبط به دوره آخر الزمان:
الف) قبل از قیام امام مهدی (ع)؛
ب) پس از ظهور امام مهدی (ع) و برپائی دولت جهانی امام مهدی (ع) و مباحث پیرامونی آن.

7. دسته بندی محتوائی پیشگوئیهای آخرالزمانی امام علی (ع)
با توجه به محتوای خطبه های و حکمت های نهج البلاغه ایراد شده در جهت توجه دادن به حوادث و رخ داده های آخرالزمانی، می توان آنها را به دسته های ذیل و همانند های آنها دسته بندی نمود:
•    معرفتی – شناختی؛
•    اعتقادی – باوری (دین و ایمان)؛
•    فرهنگی – اخلاقی؛
•    سیاسی – حکومتی؛
•    اقتصادی – معیشتی.
تذکر: به نظر میرسد: در میان مجموعه پیشگوئیهای آن حضرت نسبت به حوادث آخرالزمان، اموری همچون: دین گریزی، و انحرافات اخلاقی و رواج ولنگاری، انحرافات سیاسی و همانند های آنها، از بقیه امور پررنگ تر باشد.
تذکر: البته جامع همه پیشگوئیها، تعبیر «فتنه های آخرالزمان» می باشد.

8. نمونه هائی از خطبه ها و حکمت های ناظر به حوادث تلخ و شیرین و فتنه های مُهلک آخر الزمانی
در خلال بخشهای مختلف نهج البلاغه، شاهد پیشگوئیهای متعدد و متنوع امام علی (ع) نسبت به حوادث تلخ و شیرین در دوره آخرالزمان و توجه دادن به تلخ کامی و یا شیرینی آنها هستیم؛ ولی قبل از بازخوانی تمام و یا بخشی از این پیشگوئیها، ذکر چند نکته کوتاه را ضروری و سودمند میدانم:
1/8) همانگونه که اشاره نمودیم؛ قسمتی از این بخش از پیشگوئیهای حضرت، ناظر به قبل از برپائی دولت جهانی امام مهدی علیه السلام و دوره غیبت آن بزرگوار می باشد؛ و بخش دیگر آن، مربوط به هنگامه ظهور و پس از برپائی آن؛
2/8) اگرچه غالب این بخش از پیشگوئهای امام علی (ع)، صبغه هشداری و تهدیدی دارد و بیان تلخکامی ها می باشد؛ ولی آن بزرگوار از بیان خوشی ها و شیرین کامیها در این مقطع هم دریغ نورزیده است؛ 
3/8) با بررسی های صورت گرفته، مشخص گردید: دست کم دو سوم از پیشگوئیهای ناظر به دوره آخرالزمان، مربوط به بخش حکمت های نهج البلاغه می باشد؛ خود این شیوه گفتاری امام (ع) می تواند حکمتی را در بر داشته باشد؛ از جمله اینکه: در خبر دادن از خطبه، می بایست خیلی کوتاه و گویا سخن گفت و...؛
4/8) نکته مهمتر اینکه: نباید بازگوئی و بازخوانی فتنه های آخرالزمانی، موجب یاس در پیروان اهل بیت (ع) گردد؛ زیرا سر انجام، پیروزی از آنِ اهلبیت (ع) و پیروان صدیق آنان می باشد؛ به تعبیر دیگر: راه های برون رفت از این فتنه ها هم وجود دارد.

امّا نمونه ها:
الف) هشدارها و تهدید ها
1) حکمت 102 : «مسخ و دگرگون شدن ارزشها»
وَ قَالَ (علیه السلام): «يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُقَرَّبُ فِيهِ إِلَّا الْمَاحِلُ، وَ لَا يُظَرَّفُ فِيهِ إِلَّا الْفَاجِرُ، وَ لَا يُضَعَّفُ فِيهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ؛ يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً، وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً، وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ؛ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ [الْإِمَاءِ] النِّسَاءِ وَ إِمَارَةِ الصِّبْيَانِ وَ تَدْبِيرِ الْخِصْيَانِ» : «بر مردم روزگارى مى آيد كه مقرّب نبود، مگر سخن چين و خوش طبع، به شمار نيايد، مگر تبهكار، و مردم منصف را ناتوان خوانند و صدقه را غرامت شمارند و صله رحم را منت نهادن و عبادت را برترى فروختن بر مردم. در اين حال، حكومت، با مشورت زنان بود و امارت از آن خردان و تدبير كارها به دست خواجگان»؛

2) حکمت 369 : «مهجوریت اسلام و قرآن»
وَ قَالَ (عليه السلام): «يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ؛ وَ مَسَاجِدُهُمْ يَوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ، خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى، سُكَّانُهَا وَ عُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ؛ مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ، وَ إِلَيْهِمْ تَأْوِي الْخَطِيئَةُ، يَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِيهَا، وَ يَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا إِلَيْهَا؛ يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَبِي حَلَفْتُ لَأَبْعَثَنَّ عَلَى أُولَئِكَ فِتْنَةً تَتْرُكُ الْحَلِيمَ فِيهَا حَيْرَانَ، وَ قَدْ فَعَلَ، وَ نَحْنُ نَسْتَقِيلُ اللَّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ» : «بر مردم روزگارى بيايد كه از قرآن جز نشانى و از اسلام جز نامى نماند. در آن روزگار، مسجدهايشان از حيث بنا آباد است و از جهت رستگارى ويران. ساكنان و آباد كنندگانش، از بدترين مردم روى زمين خواهند بود. فتنه ها از آنجا بيرون آيد و خطاكاريها در پناه آنها مأوا گيرد. هر كه خواهد از آن فتنه ها كنارى گيرد، بگيرندش و به ميان فتنه اش افكنند. و هر كه خود را واپس دارد به سوى فتنه هايش رانند. خداى تعالى فرمايد: سوگند به خودم كه بر ايشان فتنه اى برگمارم، آنسان، كه مردم بردبار را در آن حيران گذارم و خداوند چنين خواهد كرد. از خداوند مى خواهيم كه از لغزش و غفلت ما درگذرد»؛

3) حکمت 468 نهج البلاغه : خبر از آینده‌ای نامطلوب
وَ قَالَ (عليه السلام): «يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ، يَعَضُّ الْمُوسِرُ فِيهِ عَلَى مَا فِي يَدَيْهِ وَ لَمْ يُؤْمَرْ بِذَلِكَ، قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ "وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ"؛ تَنْهَدُ فِيهِ الْأَشْرَارُ وَ تُسْتَذَلُّ الْأَخْيَارُ وَ يُبَايِعُ الْمُضْطَرُّونَ، وَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) عَنْ بَيْعِ الْمُضْطَرِّينَ» : «بر مردم روزگارى مى آيد، سخت گزنده كه توانگر از شدت بخل، مال خود را به دندان نگه مى دارد، و حال آنكه او را چنين نفرموده اند. خداى سبحان، مى فرمايد: «بخشندگى را ميان خود فراموش مكنيد. در آن روزگاران، بدان بلند پايه شوند و نيكان خوار گردند و با درماندگانى كه از خريدن يا فروختن چيزى ناچارند، معامله كنند. و حال آنكه رسول الله (صلى الله عليه و آله) معاملت با چنين كسان را در حالت اضطرار منع فرموده است».

ب) نوید ها و امید بخشیها
حکمت 209 نهج البلاغه: دنیا به ما رو خواهد کرد
وَ قَالَ (علیه السلام): «لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا، عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا؛ وَ تَلَا عَقِيبَ ذَلِكَ: "وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ" : «دنيا پس از كژتابيهايش به ما روى خواهد كرد و مهربان خواهد شد. چونان ماده شتر بدخويى كه به بچه خود مهربان شود. [سپس اين آيه برخواند:] «و ما بر آن هستيم كه مستضعفان روى زمين را نعمت دهيم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم.»

9. پیامبر (ص) و خبر دادن از شگفت انگیزترین مردم در ایمان در دوره آخرالزمان
•    قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم): «یا علی؛ وَاعلَم اَنّ اَعجَبَ النّاسِ ایماناً وَاَعظَمَهُم یَقیناً قَومٌ یَکونونَ فی آخِر الزّمانِ لَم یَلحَقوا النّبیَّ وَحَجَبَتهُمُ الحُجّةُ فَآمَنوا بِسَوادٍ عَلی بَیاضٍ» (شیخ صدوق، کمال الدین؛ جلد 2، باب 33، صفحه 14، حدیث 19) : «رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «ای علی بدان که شگفت ترین مردم در ایمان و شریفترین آنها در یقین، گروهی از مردم آخرالزمان هستند که با آنکه پیامبر را ندیده اند و معجزات او را به چشم ندیده اند، پس به واسطه نوشته ها (به وی) ایمان آورده اند».

•    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله: «سَيأتي قَومٌ مِن بَعدِكُم؛ الرّجُلُ الواحِدُ مِنهُم لَه أجرُ خَمسينَ مِنكُم. قالوا: يا رَسولَ اللّهِ، نَحنُ كُنّا مَعَكَ بِبَدرٍ وَاُحُدٍ وَحُنَينٍ وَنَزلَ فينا القُرآنُ! فَقالَ : إنّكُم لو تُحَمَّلونَ لِما حُمِّلوا لَم تَصبِروا صَبرَهُم» (شیخ طوسی، الغيبة، ص ٤٥٦ ح ٤٦٧) : « پس از شما مردمى خواهند آمد كه مردى از آنان، پاداش پنجاه نفر از شما را دارد». گفتند: اى پيامبر خدا! ما در بدر و اُحد و حُنين با شما بوديم و قرآن در ميان ما نازل شد! فرمود: «اگر آنچه بر سر ايشان مى‌آيد، به سر شما بيايد، مانند آنان صبر و شكيبايى نمى‌كنيد».

افزودن دیدگاه جدید

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.