«پرسشها و پاسخ های تحلیلی واقعه غدیر خم»

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| «پرسشها و پاسخ های تحلیلی واقعه غدیر خم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
*******
از بین حوادث و رخدادهای بیست و سه سال از بعثت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم یکی از استثنائی ترین واقعه قابل تامل و تحلیل «واقعه غدیر» است، به همین دلیل وقتی که واقعه را در برابر خود قرار می دهیم پرسش های بسیار قابل تامل در برابر ما قرار می گیرد که فکر و ذهن ما را مشغول می کند که نیاز به پاسخ کاملا فنی و دقیقی را می طلبد، از همین رو در این یادداشت چند پرسش مهم و کلیدی از بین پرسش ها طرح و سپس به تحلیل پاسخهای این پرسشها خواهیم پرداخت.
*******
نخستین پرسش؛ این است چه خصوصیت ویژه ای از بین خوبان اصحاب پیامبر گرامی در امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام وجود داشته است که حق تعالی با نزول آیه 67 سوره مائده: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ»رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم را موظف به نصب امامت، خلافت، ولایت امام علی علیه السلام در غدیرخم نموده است؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت: در بین خوبان اصحاب پیامبر چند خصوصیت ویژه و استثنایی در امام علی علیه السلام است که موجب شد حق تعالی وی را برای امامت و خلافت برگزینند که ما تنها دو خصوصیت ویژه را می آوریم.
نخستین ویژگی مقام «عصمت مطلقه» بوده است چراکه به اتفاق همه مفسّرین شیعه و همچنین اکثر منابع اهل سنت: «آلوسی، روحالمعانی، ۲۲: ۱۲–۲۰ رازی، تفسیر کبیر، ۲۵: ۱۶۸.ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۴: ۳۸۴ ماتریدی، تأویلات اهل السنّة، ۸: ۳۸۲–۳۸۳.طبرسی، مجمع البیان، ۲۰: ۱۱۲.ثعلبی، تفسیر ثعلبی، ۸: ۳۶–۳۸.علوی حسینی، رشفة الصادی، ۴۰ ابنحجر هیتمی، صواعق المحرقه، ۲: ۴۲۱ ثعلبی، تفسیر ثعلبی، ۸: ۳۷.طبری، تفسیر الطبری، ۱۹: ۱۰۲.» حق تعالی تعالی خود با نزول ایه 33 سوره احزاب «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»اهل بیت علیهم السلام به ویژه امام علی علیه السلام را مصداق آیه تطهیر معرفی کرده است و این خصوصیت عرشی و فرشی عصمت علمی و عملی تنها و تنها در تمام امیرالمؤمنین علی علیه السلام وجود داشته است ایا با وجود چنین شخصیتی با چنین خصوصیتی می توان باور کرد حق تعالی کسان دیگر که در این خصوصیت فاصله دوری دادند معرفی کند.
دومین خصوصیت امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام «سابقه شرک نداشتن و اولین مسلمان» بودن است، چراکه در منابع تشیع و تسنن چون«بحارالأنوار، ج۱۸، ص۱۹۱/ الأمالی للطوسی، ص۵۸۱/ فرات الکوفی،تفسیر فُرات، ابنابیالحدید شرح نهج البلاغهْ، ج۱۳، ص۲۱۰/ شواهدالتنزیل، ج۱، ص۴۸۵/الطرایف، ج۱، شواهد التنزیل، تألیف حاکم حسکانی (متوفای ۴۹۰ق)، عالمتاریخ طبری، ج2، ص216.»؛ امام احمد بن حنبل:المسند، ج1، ص545»؛ کنزالعمال، ج13، ص149» ؛، سنن الکبری، ج5، ص125، ر8451» . احمد بن حنبل در مسند که طبری و نسائی نيز آن را آورده، چنين نقل می کند: «ايکم يبايعنی علی ان يکون اخی و صاحبی:المسند، احمد بن حنبل، ج2، ر1371»، ابن تيميه:منهاج السنه، ابن تیمیه، ج7، ص162-164 »الکشف و البیان، ثعلبی، ص163»
آمده است امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام درحالی که در سن 12 یا14 سالگی بودند به پیامبر ایمان آوردند در بین خوبان صحابه هیچ کس از چنین سابقه درخشان برخوردار نبوده است طبیعی بود نزدیکترین شخصیت در این خصوصیت به پیامبر امام علی علیه السلام بوده است و به همین دلیل حق تعالی وی را برای امامت بعد از پیامبر نصب نموده است.
سومین خصوصیتی که موجب شد حق تعالی امام علی علیه السلام را برای «خلافت و امامت» بعد از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم برگزینند «پرورش یافتن دامن پیامبر» است ؛ چراکه هنگامی که امام(ع) نوزاد بود, پیامبر گهواره او را در کنار رختخواب خود قرار مى داد; حتى گاهى بدن او را مى شست و در مواقعى شیر در کام او مى ریخت و او را به سینه مى فشرد.: فروغ ولایت, ص17.2».
امام(ع) خود در این باره چنین مى فرماید:
«و قد علمتم موضعى من رسول الله(ص) بالقرابه القریبه, والمنزله الخصیصه وضعنى فى حجره و انا ولد یضمنى الى صدره, و یکنفنى فى فراشه و یمسنى جسده و یشمنى عرفه و کان یمضغ الشىء ثم یلقمنیه:نهج البلاغه, خطبه 192 (قاصعه):شما مى دانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است, و خویشاوندىام با او چه در نسبت است. آنگاه که کودک بودم مرا در کنار خود نهاد و بر سینه خویشم جا داد, و مرا در بستر خود مى خوابانید چنان که تنم را به تن خویش مى سود و بوى خوش خود را به من مى بویانید. و گاه بود که چیزى را مى جوید, سپس آن را به من مى خوراند.)
و همچنین حضرت که هنوز سنین کودکى خود را مى گذرانید به طور کامل تحت تربیت پیامبر درآمد.
از همین رو امام(ع) در این باره مى فرماید: «وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّهِ، يَرْفَعُ لِي فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَماً وَ يَأْمُرُنِي بِالاقْتِدَاءِ بِهِ، وَ لَقَدْ كَانَ يُجَاوِرُ فِي كُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لَا يَرَاهُ غَيْرِي:(:نهج البلاغه, خطبه 192 (قاصعه»:من همچون فرزندى که همواره همراه مادر است, همواره با پیامبر بودم و به دنبال او حرکت مى کردم و او هر روز نکته تازه اى را از اخلاق نیک براى من آشکار مى ساخت و مرا فرمان مى داد که به او اقتدا کنم»
ونیز حدود ده سال بیشتر نداشتند تحت تاثیرات تربیتى مکتب پیامبر اکرم(ص) درآمدند تا جایی که خود مى فرمایند: «وَ لَقَدْ كَانَ يُجَاوِرُ فِي كُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لَا يَرَاهُ غَيْرِي، ، أَرَى نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِيحَ النُّبُوَّةِ:همان)یامبر(ص) مدتى از سال مجاور کوه حرإ مى شد, پس تنها من او را مشاهده مى کردم و کسى جز من او را نمى دید. من نور وحى و رسالت را مى دیدم و نسیم نبوت را استشمام مى کردم.»
این خصوصیت ویژه بوده است حق تعالی پیامبرش را موظف کرده است کسی را که جز پیامبر تربیت و پرورش نداده است و از کودکی تا جوانی تحت تاثیر آن حضرت بوده است برای امامت نصب نماید.
پس نتیجه می گیریم از اینکه حق تعالی امام علی علیه السلام را برای امامت و خلافت بعد از رسول الله صلی الله علیه وآله برگزیده است جای پرسش نیست چراکه می بایست این چنین انتصابی انجام می گرفت پرسش زمانی معنا پیدا می کرد که غیر آن حضرت از خوبان اصحاب انتخاب می شدند که چرا با وجو د امام علی علیه السلام با داشتن چنین خصوصیت استثنائی دیگران انتخاب شدند
*******
پرسش دوم؛ این است چرا پیامبر گرامی در واقعه غدیر به هنگام نصب امام علی علیه السلام وی را با کلام «مولا» که مشترک لفظی بین معانی چون دوست، سرپرست همسایه، پسر عمو، غلام» است استفاده کردند و فرمودند:« مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» که موجب شود اهل سنت مولا را به دوستی تفسیر کنند، درپاسخ به این پرسش باید گفت هرچند ازنظر لغوی کلمه «مولا» معانی متعدد دارد ولی به دلایل متعدد در این مورد خاص کلمه «مولا» نمی تواند غیر «امامت» معنای دیگر منظور رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم باشد.
دلیل اول؛ این است از نظر اهل لغت کلمه «مولا» به معنای اولای در تصرف است (مفردات راغب، ص 570،النهآیه ابن اثیر، ج5، ص3227، صحاح اللغهه، ج6، ص،252) ودر اینجا به قرینه صدر خطبه که پیامبر فرمود«الست اولی بکم من انفسکم» بایست نتیجه بگیریم تناسب صدر و ذیل خطبه اقتضای این را دارد که مولی در خطبه غدیریه به معنای سرپرستی باشد نه دوستی و محبت.
دلیل دوم؛ این است بر فرض این که کلمه مولا در جای دیگر به معنای دوستی و محبت باشد، در اینجا به خصوص به معنای دوستی و محبت نیست بلکه به معنای امامت و ولایت است، چرا که هیج عقل سلیمی نمی پذیرد که پیامبر سه روز مردم را در بیابان گرم جحفه معطل کند و سپس به صدهزار جمعیت بگوید غرض من از این همه معطلی در این بیابان ان بوده است که به شما بگویم «من علی را دوست می دارم پس شما هم دوست بدارید.»
دلیل سوم؛ بیعت در فرهنگ جزیره العرب تنها در جایی انجام می گرفت که بخواهند رهبری را انتخاب نمایند، در واقعه غدیر پس از معرفی امام علی علیه السلام، پیامبر دستور دادند که مردان و زنان با آن حضرت بیعت کنند و این بیعت در راستای پذیرش رهبری و امامت آن حضرت معنا پیدا می کند نه دوستی و محبت.
دلیل چهارم؛ پس از معرفی علی علیه السلام توسط پیامبر بیعت کنندگان از جمله خلیفه اول با این جمله «بخ بخ لک یابن ابی طالب اصبحت و امسیت مولای و مولای کل مومن و مؤمنه» که مرحوم بحرانی در کتاب غآیه المرام با 89 سند ازاهل سنت و 43 سند از شیعه آن را نقل کرده است به شادباش و تبریک آن حضرت پرداختند و کسی نمی تواند باور کند چنین عکس العملی در راستای دوستی و محبت باشد بلکه مسئله زعامت و رهبری بوده است.
دلیل پنجم؛ این است پیش از آنکه پیامبر فراز «من کنت مولاه» را بیان کنند سی دو بار در این خطبه غدیریه واژه امام، خلیفه، وصی، وزیر در توصیف علی علیه السلام تکرار نمودند و در پایان فراز «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» را بیان نمودند. اگر فراز ها را باهم ببینیم هرگز چنین تفسیر نادرستی از بزرگترین واقعه سیاسی اعتقادی نخواهیم نمود و هنگامی کلام رسول الله(ص) را تقطیع می کنیم به چنین تفسیر خلاف واقع می رسیم
دلیل ششم؛ آنست شاهدی که اهل سنت در توجیه واقعه غدیر بر اینکه مولا به معنای دوستی است تا رفع کدورت بین امام علی علیه السلام و بعضی از صحاب در بازگشت از یمن به وجود آمده بود شده باشد همانگونه که در منابع اهل سنت آمده است در سال هشتم هجرت بوده است نه سال دهم، و در مسجدالنبی بوده است نه در حجه الوداع، و هیچ ارتباطی بین واقعه غدیر و بازگشت از سفر یمن ندارد تا بتوان آن را شاهد بر این توجیه قرار داد.
*******
پرسش سوم؛ این است چرا نصب امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در حجه الوداع در« مکه، یا عرفات و منا» انجام نگرفته است، در سرزمین جحفه کنار غدیر انجام گرفته است؟ در پاسخ باید گفت :
امام باقر علیه السلام قبل از گزارش خطبه غدیریه به رمز گشایی این راز مهم پرداخت و فرمودند:
اولا: پس از آنکه پیامبر (ص) و حج گزاران برای انجام حج تمتّع در روز نهم ذی الحجه به عرفات آمدند، جبرییل بار دیگر بر رسول خدا(ص) فرود آمدند و از ایشان خواستند به امر الهی فریضه دوم را انجام داده و امام علی(ع) به امامت در جمع حج گزاران در عرفات معرفی نمایند«فَلَمَّا وَقَفَ بِالْمَوْقِفِ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَللَّهِ عَزَّو جَلَّ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُقْرِؤُكَ اَلسَّلاَمَ فَسَلِّمْهُ وَصِيِّكَ وَ خَلِيفَتِكَ مِنْ بَعْدِكَ حُجَّتِيَ اَلْبَالِغَةِ عَلَى خَلْقِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَقِمْهُ لِلنَّاسِ عَلما»
ثانیا: پیامبر (ص)به دلیل کار شکنی منافقین و ایجاد اختلاف معرفی امام علی(ع) در عرفات را به تاخیر انداخت تا به مسجد خیف منا رسید، بار دیگر جیرییل نازل شد و همان دستور الهی را بار دیگر بر پیامبر ابلاغ کرد:«فَأَخَّرَ ذَلِكَ إِلَى أَنْ بَلَغَ مَسْجِدَ اَلْخَيْفِ فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي مَسْجِدِ اَلْخَيْفِ فَأَمَرَهُ بِأَنْ يَعْهَدَ عَهْدَهُ وَ يُقِيمَ عَلِيّاً عَلَماً لِلنَّاسِ يَهْتَدُونَ بِهِ»
ثالثا: پیامبر باز به دلیل کار شکنی منافقین نصب امام علی علیه السلام را در منا انجام نداد تا این که کاروان حج به غدیر رسید، بار سوم جبرئیل بر پیامبر فرود آمد و آن حضرت را مکلف بر نصب رسمی امام علی(ع) نمود: «فَلَمَّابَلَغَ غَدِيرَخُمٍّ قَبْلَ اَلْجُحْفَةِ بِثَلاَثَةِ أَمْيَالٍ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُقْرِؤُكَ اَلسَّلاَمَ وَ يَقُولُ لَكَ- يٰا أَيُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ مٰا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّك فی علی»
*******
پرسش چهارم؛ این است چه شد که پس از70روز از واقعه غدیر از«18ذی حجه سال دهم هج تا 28صفرسال یازده هج» اوضاع به گونه دیگری ورق خورد ؟ امام علی علیه السلام خلیفه بلافصل کنار گذاشته شد و ابوبکر به خلافت رسید؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت اگر همه ملاحظات موقعیت جزیره العرب و نیز همه مهاجر و انصار را آنگونه که بودند نه آنگونه که خودشان را نشان می دادند بشناسیم به تحلیل جامع به پاسخ این پرسش عبرت انگیز و قابل تامل می رسیم.
علت اول؛ «بافت قبیله ای» بوده است، چراکه نظام ولایی شکل گرفته در غدیر برپایه دو اصل «مشروعیت نصب الهی، مقبولیت بیعت مردمی» بوده است، درحالی که حکومت هایی که بشر آن روزگار تجربه و دیده بودند حکومت «سلطنتی حکومت استبداد فرد بر جامعه» و حکومت «قبیله ای» حکومت «شیخوخیت و رئیس قبیله» بر مردم بود، هرچند همه مهاجرین و انصار در غدیر حضور داشتند بعد ا فرمان رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم با امام علی علیه السلام بیعت کرده بودند ولی در این هفتاد روز سران قبیله خزرج، اوس، تیم، عدی که بخود آمده بودند و می دیدند که «نظام ولایی» هیچ سنخیت و مشابهتی با نظام قبیله ای و حاکمیت شیخوخیت ندارد همین موجب شد که روسای انصار و مهاجر باور نکنند امام علی علیه السلام جوان35 ساله در راس حاکمیت قرار بگیر د که خارج از دایره شناخته شده قبیله ای باشد، از همین رو گفتگوی و جدل سعده بن عباده رئیس قبیله خزرج و اسیدبن حضیر رئیس قبیله اوس با ابوبکر رئیس قبیله عدی و عمر رئیس قبیله تیم در سقیفه این بود رئیس کدام قبیله حاکم بر سرنوشت مردم بعد از پیامبر شود نه چه کسی شایسته است به همین دلیل به مخالفت با خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی علیه السلام برخاستند و از دل سقیفه، ابوبکر به عنوان خلیفه پیروان آمد، از همین روست حضرت علی علیه السلام در باره اقدام انصار در این حادثه تلخ می فرماید:
«اوّل من جرّأ الناس علینا سعد بن عبادة فتح باباً وَ لَجه غیره و اخرم ناراً کان لهما علیه وضوئهالاعدائه: اول کسی که مردم را بر ما جری کرد سعد بن عباده بود، بابی را بازگو ولی غیر خودش:در آن وارد شد،و آتشی را روشن نمود که شعله آن نصیب خود او شده و روشنایی آن نصیبدشمنانش «ابابکر و عمر» گردید:شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2 ص 307».
علت دوم «ریاست طلبی» و «متابعت هوای نفس» بوده است، چرا که مهاجر و انصار هرچند پیروزی اسلام بر علیه کفر و شرک نقش و سهم بسزایی داشتند ولی به موازات جهاد بیرونی به جهاد درونی اقدام نکرده بودند نتوانسته بودند بر دیو درون پیروز شوند به همین دلیل است که امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت کرده است :«إنَّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بَعثَ سَرِيّةً ، فلَمّا رَجَعوا قالَ: مَرْحَبا بقَومٍ قَضَوُا الجِهادَ الأصْغَرَ و بَقِيَ علَيهِمُ الجِهادُ الأكْبَرُ . قيلَ: يا رسولَ اللّه ِ ، و ما الجِهادُ الأكْبَرُ ؟ قالَ: جِهادُ النَّفْس . و قالَ عليه السلام : أفْضَلُ الجِهادِ مَن جَاهَدَ نَفْسَهُ الّتي بينَ جَنْبَيهِ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپاهى را به جنگ اعزام كرد. وقتى برگشتند فرمود: خوشامد مى گويم به مردمانى كه جهاد اصغر را گذراندند ولى جهاد اكبر همچنان بر عهده آنان باقى مانده است. عرض شد: اى رسول خدا! جهاد اكبر چيست؟ فرمود: جهاد با نفس. امام عليه السلام فرمود: برترين جهاد آن است كه انسان با نفس نهفته در ميان دو پهلوى خود بجنگد» و همین کوتاهی موجب شد پس از رحلت پیامبر وسوسه ریاست طلبی آنان را گرفتار چنین اشتباه بزرگ نماید خلافت امام علی علیه السلام را انکار نمایند.
افزودن دیدگاه جدید