جوان و آشتی با خدا

خانواده، جوانان و معنويت

تاریخ انتشار:
مطالعه زندگي ‏نامه بزرگان دين و سيره اولياي الهي و نيز حضور در محافل معنوي و انس عبادي با عالمان ديني و صالحان، تأثير بسياري در نزديكي انسان به پروردگار دارد و شيوه شايسته بندگي را به نسل جوان نشان مي ‏دهد.
روز جوان، میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام

خانواده، جوانان و معنويت[1]

توجه به جاذبه ‏هاي معنوي و گرايش ‏هاي ديني از جمله نيازهاي فطري انسان است و هر يك از انسان‏ ها مستقل از تعليم و يادگيري، در درون خود به عبادت و بندگي خدا گرايش دارند. نمود اين تمايلات معنوي در دوران نوجواني و جواني به سبب فطرت زلال آنها بيش از ديگر دوره‏ هاي سني زندگي است.

جوان امروز در زمينه معنويت، انتظارها و خواسته‏ هايي دارد كه در اين ميان محورهاي زير بيشتر قابل توجه است:
- يافتن پاسخي مناسب و مطمئن به زندگي و چرايي آن.
- يافتن تكيه گاهي مطمئن در دنياي پر شتاب و متغير امروزي.
- حل مشكلات روزانه مادي و معنوي كه به طور معمول حل‏ شدني نيست.
- پر كردن خلأهاي آرماني و مفهومي زندگي.
- برآوردن حس مذهبي.
- چگونگي لذت ‏هاي معنوي و تفريح و تفرّج ‏هاي روحي و راه ‏كارهاي آن.
- غلبه بر احساس بيهودگي و پوچي و از درون تهي شدن و راه‏ هاي جلوگيري از تحليل رفتن.

رسالت خانواده و مربيان

موارد كلي كه پدران و مادران، مربيان و مبلّغان بايد در اين زمينه معنويات براي نسل جوان عرضه كنند، عبارتند از:

اول : به ياد خدا بودن در سختي و آسايش

اين واقعيت بايد به جوانان تفهيم شود كه معنويت و ارتباط با خدا فقط به روزهاي سخت زندگي محدود نمي ‏شود. بلكه تجلي كامل ارتباط با پروردگار را در همه فراز و نشيب ‏هاي زندگي مي‏ توان ديد. به جوانان ياد دهيم كه اگر آنان در روزهاي شاد و زيباي زندگي به ياد پروردگارشان باشند، او نيز آنها را در روزهاي سخت و تلخ زندگي تنها نخواهد گذاشت.

دوم: بهره‏ مندي از معنويت براي چيرگي بر اضطراب

جوانان را آگاه كنيم كه در سايه معنويت مي ‏توان بر عواملي همچون اضطراب ‏ها و استرس ‏هاي زندگي غلبه كرد و اين معنويت است كه به انسان اطمينان و آرامش روحي و رواني مي‏ بخشد؛ سبب ثبات شخصيت، اعتماد به نفس و پيدايي خلاقيت ‏ها و ظرفيت ‏هاي دروني انسان مي ‏شود و در پرتو آن، خودشكوفايي پديد مي ‏آيد. در پرتو ايمان به خدا و ارتباط با او، اميد به آينده و اطمينان به تلاش و كوشش بيش از پيش نمايان مي ‏شود.

سوم: آموزش شيوه‏ هاي نزديك شدن به خدا

شيوه ‏هاي نزديك شدن به پروردگار را به جوانان و نوجوانان بياموزيم؛ شيوه‏ هايي كه هم با عقل و هم با عشق مي ‏تواند انسان را به حقيقت وصل كند. آنكه فطرت و سرشت انسان يادآور اوست و راهنماي ما در لحظه‏ هاي پرفراز و نشيب زندگي است، همان پروردگار مهربان و آفريننده بي‏ همتاست.

چهارم: توجه دادن به نقش معنويت در پيدايش شخصيت منطقي و قابل اعتماد

به جوانانمان بياموزيم بهره ‏گيري از معنويت، به انسان شخصيت منطقي و قابل اعتماد مي‏ بخشد. فرد در پرتو چنين شيوه و روشي مي ‏تواند در جامعه جايگاهي مناسب بيابد و با دوستان، ارتباطات سالم و فعالي را پايه ‏ريزي كند.

فردي كه با خدا ارتباط دارد، صاحب فكر، اراده و استقلال است و مي ‏تواند به عنوان الگويي مناسب مطرح شود. چنين شخصي بدون دغدغه و بدون هيچ ريا و تزويري زندگي مي ‏كند و حقيقت حيات خويش را نه تنها در تيپ، ماشين، لباس و مد و... نمي ‏بيند، بلكه همواره در پي تعالي معنوي است و از امكانات مادي زندگي ‏اش نيز در مسير ارزش‏ هاي الهي و انساني ‏اش استفاده مي‏ كند.

پنجم: آشنا كردن جوانان با بزرگان دين و تشويق آنان به حضور در مجالس صاحب ‏دلان

مطالعه زندگي ‏نامه بزرگان دين و سيره اولياي الهي و نيز حضور در محافل معنوي و انس عبادي با عالمان ديني و صالحان، تأثير بسياري در نزديكي انسان به پروردگار دارد و شيوه شايسته بندگي را به نسل جوان نشان مي ‏دهد.

مولانا در زمينه آثار مثبت هم ‏نشيني با اولياي الهي و بزرگان ديني مي ‏گويد:

هم ‏نشين اهل معني باش تا
هم عطا يابي و هم باشي فَتا

گر تو سنگ صخره و مرمر شوي
چون به صاحب ‏دل رسي گوهر شوي

هين كه اسرافيلِ وقتند اوليا
مرده را ز ايشان حيات است و نما

مهر پاكان در ميان جان نشان

دل مده الاّ به مهر دل‏ خوشان[2]

ديگر نكاتي كه والدين بايد به آن توجه كنند، عبارت است از:

1-  زمينه ‏سازي تربيت معنوي از دوران خردسالي به وسيله والدين؛

2-  توجه به زمينه ‏هاي گريز از معنويت در خانواده و راه ‏كارهاي مقابله با آن؛

3- توجه به نقش عاطفي مادر در هدايت علايق نوجوانان و جوانان به سوي معنويت.

سخنان بزرگان درباره دوران جواني[3]

ـ استعداد چيزي است كه در جواني پيدا مي ‏شود. اگر آن را تربيت كرديد و درصدد تقويت آن برآمديد، مانند بذري كه در مزرعه خوب كاشته شده باشد، محصول خواهد داد و اگر آن را به حال خود گذاشتيد و آن را تربيت نكرديد مانند تخمي كه در زمين شوره‏ زار افتاده باشد، از بين مي‏ رود و محصول نمي ‏دهد.(دكارت)

ـ افسوس كه جوان نمي ‏داند و پير نمي ‏تواند. (حجازي)

ـ افراطي كه در جواني كرده و مي ‏كنيم، وامي است كه بايد در روزگار پيري آن را ادا كرد و آنچه از بدن در روزگار جواني تلف كرده ‏ايد، در دوران كهولت آرزومند نباشيد. (فرانسيس بيكن)

ـ اگر دنيا از وجود جوانان خالي شود، ماتم‏ كده تاريكي بيش نيست. (كرلريچ)

ـ اي پسر! هر چند تو جواني، پيرو عقل باش، نگويم جواني مكن، ولي جواني خويشتن ‏دار باش و از جوانان پژمرده مباش. (قابوس ‏نامه)

ـ براي شب پيري در روز جواني چراغي بايد تهيه كرد. (پلو تارك)

ـ براي ياد گرفتن آنچه مي ‏خواستم بدانم، احتياج به پيري داشتم. اكنون براي خوب به پا كردن آنچه مي ‏دانم، احتياج به جواني دارم. (ژوبرت)

ـ بسياري از مردم، سعادت و شوكت روزگار پيري خود را به سختي ‏هاي روزگار جواني، مديون هستند. (ناپلئون)

ـ پند و اندرز همچو نور خورشيد است كه به ميوه نارسي بتابد، جوان را زودتر به رشد مي ‏رساند، ولي تا زمان بر او نگذرد، از آفتاب هيچ حكمتي پخته نخواهد شد. (حجازي)

ـ تنها در ايام جواني است كه انسان بنياد اخلاق و عادت‏ هاي خود را استوار مي سازد. هيچ ساعت آن خالي از فرصت نيست، ولي يك دقيقه آن هم همين كه رفت، باز نمي ‏گردد. (روسكن)

ـ جواني و پيري با يكديگر قابل مقايسه نيست. جواني مايه نشاط و سعادت است و پيري موجب فلاكت و حسرت. جواني، نيم‏روز زندگاني است و پيري، شبانگاه ظلماني. جواني، دوره خودنمايي و شجاعت است و پيري، روزگار ترس و خواري. جوان چون آهوي وحشي با نشاط و غرور در وادي زندگاني مي ‏دود و پير چون مرد لنگ، آهسته با هزار زحمت قدمي بر مي‏دارد. (شكسپير)

 

 

پی نوشتها:

-------------------------------

[1] نشريه پيام زن، ش 3، اردى‏بهشت 1385، با اندكى تلخيص.

[2] مثنوى معنوى، ص34.

[3] غلامحسين ذوالفقارى، رهنمون، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1382، انتشارات اوسان، صص 256 ـ 268.

منبع : ارمغان شعبان

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.