نگاه اسلام و انقلاب به مستضعفین
مستضعف و مستكبر كيست؟
مستضعف كسي است كه بر اثر ستمهاي ديگران به ضعف كشيده شده است؛ خواه اين تضعيف از نظر فكري و فرهنگي باشد يا از نظر اخلاقي، اقتصادي، سياسي و اجتماعي. در واقع، واژه مستضعف تعبير فراگيري است كه تمام گونه هاي استعمار و استثمار را در بر ميگيرد. مستكبر نيز معناي عامي دارد كه تمام افراد و دولتهاي استعمارگر را شامل مي شود؛ كساني كه تمام ملتها را ضعيف شمرده و به آنها تجاوز مي كنند. امروزه كشورهاي ابرقدرت به ويژه حكومت سلطه گر آمريكا و اسرائيل از مصداقهاي برجسته مستكبران هستند و ملتهاي مظلومي همچون فلسطين، عراق و... از مستضعفان جهان به شمار مي آيند.
رفع استكبار، هدف اصلي پيامبران
تاريخ بشر گواهي مي دهد كه همه پيامبران الهي از طبقه مستضعف جامعه بودند و شعار مشترك آنها رفع استضعاف و سرنگوني قدرتهاي استكباري بود.
نمرود يكي از سردمداران حزب طاغوت بود كه ابراهيم نبي عليه السلام با يك تبر، بساط ستمگري او را برچيد. موسي عليه السلام شباني بود با يك عصا، از طبقه مستضعف جامعه كه به كمك محرومان و ستمديدگان بني اسرائيل شتافت و فرعون و فرعونيان مستكبر را نابود كرد.
پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله نيز در جايي به پيامبري مبعوث شد كه طبقه اشرافي و زورگو بر مردم محروم و ستمديده جزيره العرب حاكم بودند. به شهادت تاريخ اولين گروندگان به آيين اسلام، همين طبقه محروم و مستضعف جامعه بودند؛ زيرا آيين پيامبر، نفي حاكميت و سلطه بشر و پذيرش حاكميت الله و عدالت را ترويج مي كرد.
در زمان پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله، افرادي در مكه زندگي مي كردند كه وابستگي قبيله اي نداشتند و از حقوق مساوي با ديگر افراد بهره مند نبودند. آنان از نظر اجتماعي، طبقه اي پست به شمار مي رفتند. اين گروه كه پشت و پناهي نداشتند، در گرايش به اسلام پيشگام و همواره همراه پيامبر بودند و سيره پيامبر در تمام دوران زندگي حمايت از اين افراد بود.
براي مثال، اصحاب صفّه، گروهي تهيدست و غريب و از هر جهت محروم بودند. به دستور پيامبر، در انتهاي مسجد، سايباني براي اسكان موقت اين مسلمانان مستمند ساخته شد. پيامبر همواره به وضع آنان رسيدگي مي كرد و در حد توان به آنان آذوقه مي رساند و ثروتمندان انصار را به كمك به آنان تشويق مي كرد.[1]
پيامبران الهي همواره در طول عمرشان، تمام تلاش خود را در راه نفي ساختارهاي استكباري و اجراي عدالت به كار برده اند. بنابراين، در همه زمانها، مبارزه با استكبار فردي و اجتماعي، داخلي و خارجي، امري ضروري به شمار مي آيد و نيازمند يافتن راهكارهاي مناسب و روزآمد است.
قرآن كريم در اينباره مي فرمايد:
چرا شما در راه خدا [و در راه نجات] مردان و زنان و كودكان مستضعف نمي جنگيد. همانان كه مي گويند: «پروردگارا! ما را از اين شهري كه مردمش ستم پيشه اند، بيرون ببر و از جانب خود براي ما سرپرستي قرار بده و از نزد خويش ياوري براي ما تعيين فرما.[2]
به همين سبب، مبارزه با ظالمان و ستمگران و حمايت از مستضعفان مسئله اي ضروري و جدّي است. امام خميني رحمه الله حمايت از مظلومان جهان؛ همچون جنبشهاي آزادي بخش در فلسطين، لبنان، افغانستان و... را از آرمانهاي متعالي انقلاب اسلامي مي شمرد.
در جريان انقلاب اسلامي ايران، طبقه هاي محروم و مستضعف جامعه، بزرگترين نقش را در سرنگوني رژيم شاهنشاهي، خنثي ساختن توطئه هاي دشمنان داخلي و خارجي و تثبيت نظام اسلامي داشته اند. از اينرو، انقلاب ايران را مي توان يكي از مصداقهاي بزرگ نهضتهاي مستضعفان به شمار آورد.
امام خميني رحمه الله درباره ضرورت تشكيل حزب جهاني مستضعفان چنين مي فرمايد:
من اميدوارم كه يك حزب به اسم «حزب مستضعفين» در تمام دنيا به وجود بيايد و همه مستضعفين با هم در اين حزب شركت كنند و مشكلاتي را كه سر راه مستضعفين است، از ميان بردارند و در مقابل مستكبرين و چپاولگران شرق و غرب قيام كنند و ديگر اجازه ندهند كه مستكبرين بر مستضعفين عالم ظلم كنند و نداي اسلام را كه ـ حكومت مستضعفين بر مستكبرين است و وراثت ارض براي مستضعفين است ـ محقق كنند... .[3]
عدالت هم استكبار را از ميان مي برد و هم استضعاف را. در نتيجه، جامعه اي شكل مي گيرد كه در آن، نه به حق كسي ستم مي شود و نه به كسي اجازه ستم پذيري داده خواهد شد.
اجراي عدالت، افراط و تفريطها را از ميان بر مي دارد و «حيات طيبه» را براي انسان به ارمغان مي آورد. عدالت، بهترين راهكار براي زدودن روابط ناسالم استكباري و استضعافي در جامعه است.
بر اساس بينش قرآني، قيام به قسط، انجام وظيفه، كوشش در راه خدا و خدمت به جامعه و مبارزه با مظاهر استكبار و استضعاف، سرانجامي نيكو دارد و سير تدريجي نظام هستي به سوي پيروزي و موفقيت مطلق مستضعفان است. آنان بر قلّه هاي پيروزي تكيه خواهند زد و جور و ستم و استثمار و بهره كشيها را از هستي خواهند زدود و خود، وارثان زمين خواهند شد؛ زيرا خداوند چنين اراده كرده است كه پيشوايي و سروري جهان از آنِ مستضعفان باشد و آنان وارثان زمين شوند.[4]
ـ مهمترين عامل زمينه ساز براي تشكيل حكومت جهاني مستضعفان، اتحاد و همبستگي بين همه ملل مظلوم و مستضعف جهان و انسجام بين تمام پيروان حق جوي اديان الهي به ويژه فرقه هاي اسلامي است. (همانگونه که اطلاع دارید و گذشت) رهبر معظم انقلاب نيز با نامگذاري سال 1386 به «سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي»، ملت ايران و تمام مظلومان جهان را به اين نكته مهم و اساسي رهنمون كرد و از تمام افراد ملت و قوميتها و مذاهب گوناگون ملي، بين المللي خواست در سايه وحدت و برادري زندگي كنند.
ـ وحدت مسلمانان جهان يكي از آرمانهاي ويژه انقلاب اسلامي در سطح بين المللي است؛ زيرا وجود اختلاف ميان كشورهاي اسلامي و دامنه دار شدن آن سبب سوءاستفاده قدرتهاي استكباري و دشمنان اسلام و مسلمين مي شود. مسلمانان جهان بايد هشيار باشند و براي تحقق بخشيدن به حكومت جهاني مستضعفان با الهام از اين آيه شريفه: «محمدٌ رَسُولُ اللّهِ و الَّذِينَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَي الْكُفّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم»، سياست سرسخت بودن در برابر بيگانگان و مهربان بودن و اتحاد و همدلي با يكديگر را در پيش گيرند.
ـ بر اساس ملاكهايي كه اسلام بيان كرده است، مسائلي مانند تفاوتهاي نژادي، قومي، مذهبي و فرقه اي هرگز در اسلام مطرح نبوده است. در نتيجه، بهانه اي براي تفرقه و جدايي وجود نخواهد داشت. با نفي اين امتيازها و تكيه بر يك عامل فراگير و دست يافتني؛ يعني برتري بر مبناي تقوا، مسلمانان مي توانند گرد پرچم توحيد درآيند و به قدرت عظيمي تبديل شوند كه در جهان حرف اول را بزنند.
متأسفانه ابرقدرتها با ايجاد موانع فراوان بر سر راه مسلمانان، راه شكوفايي بسياري از استعدادهاي نهفته آنان را سد كردند. آنان با ايجاد مراكز انحصاري و چندمليتي، نبض اقتصادي جهان را در دست گرفته و همه راههاي صادرات و واردات و عرضه و توزيع و تقاضا و حتي نرخ گذاري و بانكداري را به خود اختصاص داده اند.
بي شك، مهمترين راه خنثي كردن اين توطئه هاي بزرگ، اتحاد و انسجام همه ملتهاي اسلامي است تا هم به نااميدي استكبار بينجامد و هم جاده شكوفايي استعدادهاي مسلمانان هموار شود.
افزودن دیدگاه جدید