ادعيه ماه مبارك رمضان

تاریخ انتشار:
حضرت زين العابدين عليه ‏السلام در ماه مبارك رمضان، بيشتر شب‏ها در حال نماز بود و چون سحرگاهان فرا مي ‏رسيد، اين دعا را مي ‏خواند.
دعاي ابوحمزه ثمالي

الف) آشنايي با دعاي ابوحمزه ثمالي[1]

از دعاهاي شورانگيز ماه رمضان، دعاي ابوحمزه ثمالي است. اهل دعا و انس با خدا با اين دعا آشنايي ديرينه دارند. اين دعا- كه از اشك شوق و طراوت و از سوز آه و رايحه مناجات معطر شده است - از قلب آسماني و ملكوتي سر حلقه دلدادگان و زينت عابدان، امام سجاد عليه‏ السلام سرچشمه گرفته و بر زبان پاك و حق‏گويش جاري گشته است.
ابوحمزه ثمالي، از ياران نزديك آن حضرت، اين دعا را از آن امام همام نقل كرده و به همين سبب، دعا به نام وي شهرت يافته است. وي مي‏ گويد: 

حضرت زين العابدين عليه ‏السلام در ماه مبارك رمضان، بيشتر شب‏ها در حال نماز بود و چون سحرگاهان فرا مي ‏رسيد، اين دعا را مي ‏خواند. 

اين دعا از نعمت‏هاي بزرگ الهي و از گنج‏هاي نهفته و پنهان ربوبي و فوران عشق و محبت و بيانگر اوج بندگي و خاكساري است. اگر اين دعا و صدها دعاي نظير آن نبود، نمي ‏دانستيم در خلوت انس با پروردگار، چگونه و با چه كلماتي با او سخن بگوييم و از آن كريم بنده نواز چه درخواست كنيم و رسم و ادب بندگي را چگونه به جاي آوريم؟
اين دعا از لحاظ موضوعي داراي چند بخش است:

بخش نخست

شامل سپاس و ثناي خداوند و معرفي آن يكتاي بي ‏همتا است و از باز بودن و نزديك بودن راه قرب به او حكايت مي ‏كند. به چند قسمت از اين بخش اشاره مي ‏شود:

بِكَ عَرَفْتُكَ و اَنْتَ دَلَلْتَني عَلَيكَ و دَعَوْتَني اِليكَ وَ لَولا اَنتَ لَمْ اَدِرْ ما اَنْتَ.
خدايا! تو را با خودت شناختم و تو مرا به سوي خود راهنمايي و دعوت كردي و اگر تو نبودي، نمي‏ دانستم تو كيستي.

اَلّلهُمَّ اِنّي اَجِدُ سُبُلَ المَطالِبِ اِليكَ مُشْرَعَةً وَ مَناهِلَ الرَّجاءِ اِلَيكِ مُتْرَعَةً وَ الاسِتعانَةَ بِفَضلِكَ لِمَنْ اَمَّلَكَ مُباحَةً وَ اَبْوابَ الدُعاءِ اِلَيكَ لِلصّارِخينَ مَفْتُوحَةً وَ اَعْلَمُ اَنَّكَ لِلرّاجي بِمَوْضِعِ اِجابَةٍ وَ لِلْمَلْهُوفينَ بِمَرْصَدِ اِغاثَةٍ.
خداوندا! من راه‏هاي خواسته‏ ها را به سوي تو باز و هموار؛ چشمه‏ هاي اميد به تو را پر آب؛ ياري جستن به فضل و كرمت را براي آرزومندان، روا و درهاي دعا براي دادخواهان به درگاهت را گشاده مي‏ يابم. خدايا! مي ‏دانم تو در جايگاه اجابت اميدواران و فريادرسي پريشان‏ حالان قرار داري.

... و اَنَّ الرّاحِلَ اِلَيْك قَريبُ الْمَسافَةِ و اَنَّكَ لاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِك اِلاّ اَنْ تَحْجُبَهُمُ الأعْمالُ دُونَك.
خداوندا! مي‏ دانم كه رهروان كعبه ديدارت را راه، اندك است و مقصد، نزديك و مي ‏دانم كه ميان تو و بندگانت، حجابي جز كردار بد و زشت آنان نيست.

بخش دوم

بيانگر خوف و رجا و بيم و اميد بنده در برابر مولاي بزرگ و مهربان است. از يك طرف، عظمت و جلال و شكوه بي‏ پايان خداي متعال، قلب بنده عارف را تسخير مي‏ كند و بندبندِ وجودش را به لرزه درمي ‏آورد و بي ‏اختيار، نغمه «سُبُّوحٌ قُدوُّس» بر زبانش جاري مي‏ شود. از طرف ديگر، رحمت و كرم بي ‏پايان حق، همه وجودش را از اميد سرشار مي‏ سازد و وجودش را از شوق لبريز مي ‏كند. هنگامي كه جرم، عصيان، گستاخي و غفلتش را به ياد مي ‏آورد، در گرداب ترس از كيفر الهي مي‏ افتد و زماني كه لطف و كرم و گذشت آن مولاي مهربان را مشاهده مي ‏كند، به ساحل اميد و شوق پا مي‏ گذارد و نور اميد در قلبش مي‏ درخشد.

اِذا رَاَيْتُ مَوْلايَ ذُنُوبي فَزِعْتُ و اِذا رَاَيْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ فَاِنْ عَفَوْتَ فَخَيْرُ راحِمٍ وَ اِنْ عَذَّبْتَ فَغَيْرُ ظالِمٍ.
سرور من! زماني كه گناهانم را مي ‏بينم، در ورطه وحشت فرو مي‏ افتم و زماني كه لطف و كرمت را مي ‏بينم، طمع مي ‏كنم. پس اگر ببخشي، بهترين رحم كننده‏ اي و اگر كيفر دهي، برمن ستمي نكرده ‏اي.

عَظُمَ يا سَيدي اَمَلي وَ ساءَ عَمَلي فَاَعْطِني مِنْ عَفْوِكَ بِمِقْدارِ اَمَلي و لا تُواخِذْنِي بِأَسْوَءِ عَمَلي فَاِنَّ كَرَمَكَ يَجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبينَ وَ حِلْمُكَ يَكْبُرُ عَنْ مُكافاتِ المُقَصِّرين.
سرور و آقاي من! اميدم به تو، فراوان و كردارم، زشت و ناپسند است. هم‏سنگ آرزويم، از من درگذر و مرا با بدترين كردارم كيفر مكن؛ چون لطف و بزرگواري تو بسي برتر از كيفر مجرمان و شكيبايي تو، بزرگ‏تر از مجازات اهل تقصير و خطا است.

الهي و سيّدي و عِزَّتِك وَ جَلالِك لَئِنْ طالَبْتَني بِذُنُوبي لاَطالِبَنَّك بِعَفْوك وَ لَئِن طالَبْتَني بِلُؤمي لاَطالِبَنَّكَ بِكَرَمِكَ.
خداي من! آقاي مهربان! به عزت و فر و شكوهت سوگند، اگر از گناهانم باز پرسي، من نيز از عفو و گذشت تو خواهم پرسيد و اگر مرا به پستي و زبوني ‏ام بازخواست كني، تو را به بزرگي و كرمت بازخواست خواهم كرد.

وَ مَا اَنَا يا رَبِّ وَ ما خَطَرِي هَبْني بِفَضْلِكَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِكَ.
خدايا! من چيستم و چه ارزشي دارم؟ آخر مرا چه اهميتي است كه بخواهي مرا به كيفر اعمالم برساني؟ با فضل بي ‏پايان خويش، بر من ببخش و با عفو و گذشت خود بر اين بينوا تصدّق فرما.

و ما قَدْرُ اَعْمالِنا فِي جَنْبِ نِعَمِك و كَيْفَ نَسْتَكْثِرُ اَعْمالاً نُقابِلُ بِها كَرَمَكِ.
خداوندا! اعمال ناقابل و عبادت‏هاي بي‏ ارزش ما در برابر نعمت‏هاي انبوه و بي ‏دريغ تو چه قدر و قيمتي دارد و چگونه مي ‏توانيم اعمال خويش را در برابر كرم بي ‏پايان تو، افزون به ‏شمار آوريم.

بخش سوم

اين بخش درباره درخواست‏هاي آن حضرت درباره خود، پدر و مادر، خانواده، اقوام، اهل ايمان و اسلام است. چند نمونه از اين بخش بيان مي ‏شود:

ـ «اَلّلهُمَّ إنّي اَسْئَلُكَ صَبْرا جَميلاً وَ فَرَجاً قَريباً وَ قَولاً صادقا وَ اَجْرا عَظيما؛ خدايا! از تو صبري نيكو و زيبا، گشايشي نزديك، گفتاري راست و پاداشي بزرگ درخواست مي‏ كنم.»

ـ «اَسْئَلُكَ اَللّهُمَّ مِنْ خَيْرِ ما سَئَلَكَ مِنْهُ عِبادُكَ الصّالِحُون؛ خدايا! بهترين چيزي كه بندگان شايسته ‏ات از تو درخواست كرده ‏اند، از تو مي‏ خواهم.»

ـ «يا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ وَ اَجْوَدَ مَنْ اَعطي، اَعْطِني سُؤْلي فِي نَفْسي وَ اَهْلي وَ والِدَيَّ وَ وُلْدِي وَ اَهْلِ حُزانَتِي وَ اِخْواني فِيك؛ اي بهترين كسي كه خواسته‏ ها بر آستان او فرو مي ‏آيد و اي سخاوتمندترين بخشنده! خواسته مرا در مورد خود و خانواده ‏ام و پدر و مادر و فرزندان و ياران دلسوز و برادران ايماني ‏ام، برآورده ساز».

ـ«اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ،اَلاْحْياءُ مِنْهُمْ وَ الأمْواتِ وَ تابِعْ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ بِالْخَيْرات، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنا وَ مَيِّتِنا وَ شاهِدِنا وَ غائِبَنا ذَكَرِنا وَ اُنْثانا صَغيرِنا وَ كَبيرَنا حُرِّنا وَ مَمْلُوكِنا؛ خدايا! زنان و مردان با ايمان ـ زنده و مرده‏ شان ـ را بيامرز و با نيكي و خوبي، ما و آنها را پيوند ده. خداوندا! زنده و مرده، حاضر و غايب، مرد و زن، بزرگ و كوچك و برده و آزاد ما را مورد بخشايش خود قرار ده.»

ـ«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اخْتِمْ ليِ بِخَيْرٍ وَ اكْفِني ما اَهَمَّني مِنْ اَمْرِ دُنْيايَ وَ آخِرَتي؛ خداوندا! بر محمد و آل پاكش درود فرست و سرانجام كارم را خير و نيك قرار ده و امور مهم دنيا و آخرتم را كفايت فرما.»

ـ «... وَارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فِي عامي هذا وَ فِي كُلِّ عامٍ وَ زِيارَةَ قَبْرِ نَبِيِّكَ وَ الاَْئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلام وَ لاتَخِلْنِي يا رَبِّ مِنْ تِلْكَ الْمُشاهِدِ الشَّريفة وَ الْمَواقِفِ الْكَريمَة؛ خدايا! زيارت خانه گران‏قدرت و قبر پاك پيامبرت و امامان والاتبار را ـ كه درود و رحمت تو بر آنان باد ـ امسال و در همه سال روزي‏ام گردان و مرا از آن جايگاه ‏هاي گرامي و زيارتگاه ‏هاي با شرافت، محروم مساز.»
 

بخش چهارم
درباره خواسته ‏هاي بلند و ارزشمندي است كه رسيدن به آنها، نيازمند آمادگي كافي و توجه كامل به خداوند و اشتغال دائم به ذكر و ياد او است و جز براي عده ‏اي محدود از اولياي الهي و بندگان ويژه خداوند، حاصل نمي ‏شود؛ مانند:

ـ«اَلّلهُمَّ إنّي اَسْئَلُكَ ايمانا لا اَجَلَ لَه دُونَ لِقائِكَ اَحْيِني ما اَحْيَيْتَني عَلَيْهِ وَ تَوَفَّنِي اِذا تَوَفَّيْتَنِي عَلَيْهِ وَ ابْعَثْنِي اِذا بَعَثْتَني عَلَيْه؛ خداوندا! از تو ايماني مي‏ خواهم كه تا ديدار تو باقي و پايدار باشد، مرا با آن زنده بداري و با آن بميراني و با آن برانگيزي».

ـ«اَلّلهُمَّ إنّي اَسْئَلُكَ اَنْ تَمْلَأَ قَلْبِي حُبّا لَكَ وَ خَشْيَةً مِنْكَ وَ تَصْديقا بِكِتابِك وَ اِيمانا بِكَ وَ فرقا مِنْكَ و شَوْقَا اِلَيْكَ؛ خدايا! از تو ملتمسانه مي‏ خواهم كه قلبم را از محبت و ترس عارفانه از خود پر كني و دلم را از ايمان و تصديق به قرآن و ترس از دوري‏ات، آكنده و لبريز سازي.»

ـ «... وَاجْعَلْنِي مِنْ اَوْفَرَ عِبادِكَ عِنْدَك نَصِيبا فِي كُلِّ خَيْرِ اَنْزَلْتَهُ وَ تُنَزِّلُهُ فِي شَهْرِ رَمَضانِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما اَنْتَ منزله في كل سَنَةٍ مِنْ رَحْمَةٍ تَنْشُرُها وَ عافِيةً تُلْبِسْها وَ بَليَّةً تَدْفَعُها وَ حَسَناتٍ تَتَقَبَّلُها وَ سَيِّئاتٍ تَتَجاوَزَ عَنْها؛ مرا از بندگاني قرار ده كه از هر خير و نيكي كه در شب قدر ـ در گذشته و حال و در هر سال ـ نازل كرده‏اي؛ از رحمتي كه مي ‏گستراني و عافيتي كه مي‏ پوشاني و بلايي كه دور مي ‏گرداني و اعمال نيكي كه مي‏ پذيري و گناهاني كه مي‏ بخشي، بيشترين بهره و نصيب را در نزد تو دارند.»

سرانجام اين دعاي نوراني و سرشار از حقايق رباني و معارف سبحاني، با قسمتي پايان مي‏ يابد كه خواست و آرزوي همه پاكان و شيفتگان حضرت حق و عصاره و فشرده همه خواسته ‏ها و حاجت‏هاي روحاني و معنوي است.

ـ«اَلّلهُمَّ إنّي اَسْئَلُكَ اِيمانا تُباشِرُ بِهِ قَلْبِي وَ يَقيِنا حَتّي اَعْلَمْ اِنَّهُ لَنْ يُصيبَني إلاّ ما كَتَبْتَ لِي وَ رَضِّنِي مِنَ الْعَيْشِ بَما قَسَمْتَ لِي يا اَرْحَمَ الرّاحِميِنْ؛ خداوندا! از تو ايماني مي‏ خواهم كه همدم قلبم باشد و يقيني درخواست مي ‏كنم كه در پرتو آن، بدانم هر چه به من مي‏ رسد، بر قلم قضا و خواست تو جاري گشته است و مرا از آنچه در زندگي، قسمت و روزي‏ ام ساخته‏ اي، خشنود ساز؛ اي مهربان‏تر از هر مهربان!

اين بخش از دعاي دل‏نواز ابوحمزه، سه درخواست مهم و اساسي را دربردارد؛ خواسته ‏هايي كه رسيدن به آنها، آرزوي هميشگي بندگان صالح خدا است و تحقق آنها نشانه رسيدن به اوج قرب و قله كمال انساني است. به دليل محتواي عالي اين بخش از دعا و تأثير عميق آن در سعادت حقيقي انسان، بر آن تأكيد فراوان مي ‏كنند. 
 

خواسته اول: «ايمان» كاملي است كه به واسطه آن، همه حجاب‏هاي ميان بنده و پروردگار برداشته شود و خداوند، مباشر و هم‏نشين دل انسان باشد.
خواسته دوم: يقيني است كه ثمره آن، رسيدن به اين دانش و دريافت است كه: «هر چه به انسان مي‏ رسد، از طرف خداوند و به اراده و مشيت او است.»
خواسته سوم: خشنودي از تقدير الهي و رضايت به چيزي است كه او روزي ما ساخته است. اين مقام از ويژگي‏هاي مؤمنان راستين و صاحبان بصيرت و يقين است. در واقع، رضا به داده ‏ها، از شيرين‏ترين ميوه‏ هاي درخت ايمان و يقين است. 

 

پی نوشت:

----------------------------------

[1] پرسش و پاسخ‏هاى دانشجويى، تلخيص از صص 101 ـ 109.

منبع : مجله ارمغان3

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.