محمدحسين فكور*

مجلس دهم- حضرت خدیجه(س) از منظر رسول اعظم (ص)

تاریخ انتشار:
اگر در تاریخ به بررسی در زندگی این بانو بپردازیم، به آسانی درمي یابیم که او، هم در دوران جاهلیت و هم در دوران اسلام، دارای کمالات و فضایل اخلاقی فوق العاده اي بوده است. سخاوت و ایثار، عفت و پاکدامنی، دوراندیشی و درایت، از جمله فضایل پسندیده او بود.
حضرت خدیجه

درآمد

در این نوشتار، ضمن بررسی زندگي بانوی بزرگ اسلام و اُمّ المؤمنین، حضرت خدیجه -سلام الله علیها- ، به موضوع جایگاه و منزلت آن حضرت-سلام الله علیها- از دیدگاه پيامبر اسلام-صلی الله علیه و آله- می پردازیم.

نگاهی به زندگی فردی خدیجه-سلام الله علیها-

حضرت خدیجه، دختر خُوَیلد بن اَسَد [1] از زنان بافضیلت اسلام است. نام مادر او، فاطمه دختر زائد ، از تیره و قبیله عامر بن لویّ است.[2]

خدیجه 68 سال پيش از هجرت و به عبارت دیگر، 15 سال قبل از عام الفیل در شهر مکه به دنیا آمد و در دوران جوانی به سبب تجارت، از جمله ثروتمندترین افراد قریش شد.[3] او پاکدامن بود و تباهی های دوران جاهلیت نتوانسته بود دامان حضرتش را فرا گیرد. ازاین رو، در میان قوم و قبیله خود، جایگاهی والا پیدا كرد و به طاهره شهرت یافت.[4]

خدیجه بنا بر نظر مشهور، در چهلمین سال عمر خود با پیامبر-صلی الله علیه و آله- ازدواج کرد؛ درحالی که پیامبر هنوز مبعوث نشده و 25 ساله بود. مقام این بانو نزد پیامبر آن چنان والاست که پیامبر-صلی الله علیه و آله- تا زمانی که خدیجه زنده بود، با زنی ازدواج نکرد.

مقام خدیجه-سلام الله علیها- در پیشگاه الهی

با بررسی مختصری در روایات مي بینیم که خدای متعال سه بار به وسیله جبرئیل برای حضرت خدیجه-سلام الله علیها- سلام ویژه فرستاده است. دقت در این مطلب بسیار مهم، این نکات را روشن مي کند که: اولاً، سلام رسان و دریافت کننده سلام، باید نوعی سنخیت معنوی با یکدیگر داشته باشند. دریافت کننده باید به درجه اي از قرب رسيده باشد تا مورد لطف سلام رسان واقع گردد. ثانیاً، دریافت کننده سلامِ خدای هستی، باید از سایر مردم برتر باشد؛ وگرنه خداوند به دیگران نیز سلام مي فرستاد. توجه به این دو نکته، راز عظمت حضرت خدیجه-سلام الله علیها- را آشکار مي سازد.

اکنون به اختصار مواردی را که خداوند متعال برای حضرت خدیجه-سلام الله علیها- سلام فرستاده، یادآور مي شویم:

1. پیامبر در بازگشت از معراج، به جبرئیل فرمود: آیا سفارش و پیامي داری؟ و جبرئیل گفت: پیام تازه این است که درود و سلام خدا و فرشته فرمان بَرش جبرئیل را به خدیجه برسان. [5]

2. در سال ششم بعثت؛ پس از آنکه آیه فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ [6] نازل شد. پیامبر-صلی الله علیه و آله- بالای کوه صفا رفت و مردم را به توحید دعوت کرد. مشرکان این بار نیز پیامبر را سنگ باران کردند. سنگی بر پیشانی حضرت خورد و خون جاری شد. پیامبر-صلی الله علیه و آله- به کنار تخته سنگی پناه برد. حضرت علی -علیه السلام- به سرعت به خانه خدیجه-سلام الله علیها- رفت و ایشان را از این اتفاق آگاه کرد. حضرت خدیجه سراسیمه به سوی کوه صفا آمد و در راه مي گفت: مَنْ أَحَسَ لِيَ النَّبِيَ الْمُصْطَفَى؟ مَنْ أَحَسَّ لِيَ الرَّبِيعَ الْمُرْتَضَى؟ مَنْ أَحَسَّ لِيَ الْمَطْرُودَ فِي اللَّهِ؟ مَنْ أَحَسَّ لِي أَبَا الْقَاسِمِ...؛[7] چه کسی مرا از حال پیامبر برگزیده آگاه مي کند و... از سلامتی اش برایم خبر مي آورد؟

هنوز خدیجه-سلام الله علیها- در راه بود که جبرئیل نازل شد و خدیجه را که در دامنه کوه صفا بود، نشان داد و گفت: آن بانوی توست که از گریه اش فرشتگان به گریه آمده اند. او را به سوی خود بخوان و سلام مرا به او برسان و به او مژده بده که خدا به او سلام رسانده و در بهشت، کاخی باشکوه و بلورین و آراسته به زیور که ماندگار است و در آن هیچ رنجی راه ندارد، برایش آماده ساخته است.

3. در روایتی دیگر که علامه مجلسی نقل کرده، پیامبر فرموده: جبرئیل نزد من آمد و گفت: خدیجه در راه است. هنگامی که نزد تو آمد، سلام خدا را به او برسان و بگو خدا در بهشت قصری بلورین برایت آماده کرده است؛ فَاقْرَأ عَلَيْهَا السَّلَامَ مِنْ رَبِّهَا وَمِنِّي وَبَشِّرْهَا بِبَيْتٍ فِي الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبٍ لَا صَخَبَ فِيهِ وَلَا نَصَبَ؛[8] پس به او سلام پروردگار و من را برسان و به او بشارت بده كه در بهشت، قصري دارد كه هيچ گونه رخنه و خلل و سستي در آن نيست.

اولین زن مسلمان

یکی از فضایل خدیجه-سلام الله علیها-، پیشی گرفتن در ایمان آوردن به اسلام است. وقتی همه مردم پیامبر-صلی الله علیه و آله- را تنها گذاشتند و حتی حضرت را تکذیب کرده، برخی نیز کمر به قتل او بستند ، خدیجه به پیامبر ایمان آورد و تا پای جان در راه رسول خدا ایستاد.

پیامبر نیز همیشه از او یاد مي کرد و مي فرمود: اَینَ مِثلُ خَدیجَة؛ همانند خديجه كجاست؟ روزی، هاله، خواهر خدیجه، در شهر مدینه به زیارت پیامبر آمد. وقتی پیامبر او را دید، متأثر شد. زمانی که هاله رفت، عایشه گفت: چقدر از این پیرزن قریش که سالخوردگی، صورت او را چروک کرده بود، یاد مي کنی؛ با اینکه روزگار او را برده و خداوند همسر بهتری به شما بخشیده است! حضرت فرمود: صَدَّقَتْنِي إِذْ كَذَّبْتُمْ وَآمَنَتْ بِي إِذْ كَفَرْتُمْ وَوَلَدَتْ لِي إِذْ عَقِمْتُمْ؛[9] وقتی مرا تکذیب کردید، او مرا تصدیق کرد و به من ایمان آورد، وقتی شما کفر ورزیدید و خدا نسل مرا از او قرار داد، هنگامی که شما عقیم هستید.

عبدالله بن مسعود در نمونه اي از مشاهدات خودش در خصوص ایمان خدیجه مي گوید: روزی با عموها و تعدادی از اعضای قبیله ام به مکه آمدیم تا عطر بخریم. عباس بن عبدالمطلب عطر مي فروخت. نزد او رفتیم. عباس در کنار چاه زمزم نزدیک کعبه نشسته بود. در این هنگام، مردی که لباس سفید بر تن داشت و موهایش بلند بود و دندان سفید داشت و صورتش مثل ماه بود، از باب صفا وارد شد. طرف راست او، نوجوانی راه مي رفت و پشت سرش بانویی با لباس پوشیده. آنها کنار حجرالأسود رفتند. ابتدا آن مرد به حَجَر دست کشید و سپس آن نوجوان و بعد هم آن بانو . آن گاه طواف کردند و کنار حِجر اسماعیل آمدند و نماز خواندند... من که چنین چیزی ندیده بودم، از عباس پرسیدم: آیا دین جدیدی در شهر مکه آمده؟ اینان کیان اند؟ عباس گفت: آن مرد، برادرزاده من است. آن نوجوان هم برادرزاده دیگر من است و آن زن خدیجه همسر اوست. او مي گوید که دین تازه اي آورده است اما به خدا قسم! غیر از این سه نفر، در روی زمين کسی این آیین را قبول ندارد.[10]

برترین زنان

اگر اندکی در تاریخ به کنکاش و بررسی در زندگی این بانو بپردازیم، به آسانی درمي یابیم که او، هم در دوران جاهلیت و هم در دوران اسلام، دارای کمالات و فضایل اخلاقی فوق العاده اي بوده است. سخاوت و ایثار، عفت و پاکدامنی، دوراندیشی و درایت، از جمله فضایل پسندیده او بود.

خدیجه-سلام الله علیها- به واسطه همین صفات برتر و ویژه توانست لیاقت همسری رسول خدا-صلی الله علیه و آله- را پیدا کند؛ تا آنجا که پیامبر او را از جمله برترین زنان بهشت دانست و فرمود: أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، وَفَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ-صلی الله علیه و آله- ، وَمَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَآسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ؛[11] برترین زنان بهشت، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون است.

همچنین پیامبر-صلی الله علیه و آله- در وصف خدیجه و بزرگی و سَروری او بر زنان دنیا فرموده است: خَيْرُ نِسَائِهَا خَدِيجَةُ وَخَيْرُ نِسَائِهَا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ؛[12] بهترین زنانِ جهان، خدیجه و مریم دختر عمران هستند.

ارزش مداری

خدیجه-سلام الله علیها- نسبت به شوهرش نگاهی ارزشی داشت. او کمالات و خوبی ها را مي شناخت و آنها را در وجود پیامبر یافته بود. بنابراین، نه تنها تمام ثروت مادی خود را به پاي شوی مهربانش ریخت، بلکه در راه او قالب ها و سنّت های جاهلی را درهم شکست و به گفته مردم که مي گفتند: محمد-صلی الله علیه و آله- یتیمی بیش نیست، توجه نکرد.

او هنگام ابزار تمایل برای ازدواج با پیامبر، چنین گفت: یَابنَ عَم اِنّی رغبتُ فِیک لِقَرابَتِكَ وَسَلعَتِکَ فی قَومِکَ وَاَمانَتِکَ وَحُسنِ خُلقِکَ وَصِدقَ حَدیثِکَ؛[13] ای پسر عمو، من به جهت خویشاوندی، شرافت تو بین مردم، امانت داری، خوش خُلقی و راستگویی ات، به تو تمایل پیدا کردم.

احترام به پیامبر-صلی الله علیه و آله-

یکی از ویژگی های خدیجه، احترام به رسول اعظم-صلی الله علیه و آله- بود؛ همان طورکه پیامبر اسلام نیز به خدیجه احترام می گذاشت. خدیجه، گرچه در حجاز موقعیت ویژه و ممتازی داشت، اما در برخورد با پیامبر، احترام فراوانی به حضرت مي گذاشت و کوچک ترین رفتاری که نشانه برتری باشد، از خود نشان نمی داد.

وقتی مراسم عقد ایشان با پیامبر پایان یافت و رسول خدا خواست به خانه ابوطالب باز گردد، خدیجه گفت: إِلَى بَيْتِكَ فَبَيْتِي بَيْتُكَ وَأنَا جَارِيَتُكَ؛[14] به خانه خودتان وارد شوید. خانه من، خانه شماست و من، کنیز شما هستم . پیامبر همین احترام را براي خدیجه-سلام الله علیها- قایل بود. عايشه گزارش می کند: پيامبر، نه تنها به ياد و نام خديجه و فداكاري هاي او بها مي داد، بلكه به احترام او، به هركس و هرچيزي كه ياد خديجه را به همراه داشت، احترام مي گذاشت.

گفتنی است که نه فقط پیامبر به شخص خدیجه احترام می گذاشت، بلکه به جهت ایشان، به دوستان و همسایگان خدیجه نیز احترام می گذاشت. در كتاب هاي احاديث آمده است: هرگاه پيامبر گوسفندي قرباني مي كرد، ابتدا سهمي براي دوستان و آشنايان خديجه كنار مي گذاشت.[15] خديجه، همسايه اي داشت كه در زمان حياتش به امور او رسيدگي مي كرد و سفارش اين همسايه را به پيامبر كرده بود. پيامبر هرگاه غذاي خوبي در خانه فراهم مي شد، براي او مي فرستاد.[16]

آسایش پیامبر-صلی الله علیه و آله-

خدیجه در دوران بعثت و حتی پيش از آن، در راه پیامبر دچار سختی های فراوان گشت؛ اما کوچک ترین ناراحتی از خود نشان نمی داد. همیشه مشفقانه مانند پروانه اي عاشق، گرد پیامبر مي گشت؛ زیرا آنچه برای خدیجه مهم بود، آسایش پيامبر-صلی الله علیه و آله- بود. ازاین رو، سعی می كرد که همه سختی ها را تحمل نماید تا پیامبر در آسایش باشد.

علامه مجلسی -رحمه الله- نقل کرده: روزی در سال های آغازین بعثت، پیامبر از غار حرا با سیمایی محزون به خانه آمد. خدیجه گفت: چه شده؟ پیامبر فرمود: علی، از من جدا شده و نمی دانم کجاست! مي ترسم مشرکان به او آزاری برسانند! خدیجه گفت: اکنون خودم سوار شتر مي شوم و او را پیدا مي کنم و یا آنکه مرگ بین من و علی، فاصله خواهد انداخت. خدیجه از خانه درآمد و به جست وجو پرداخت تا آنکه از دور نوجوانی را دید. احساس کرد که علی-علیه السلام- است. بر او سلام کرد و صدایش را شناخت. خدیجه به سرعت به خانه بازگشت و خبر سلامتی علی -علیه السلام- را به پیامبر داد. پیامبر چنان خوشحال شد که 21 بار گفت: شُكْراً لِلْمُجِيب؛[17] خداي اجابت كننده را شكرگزارم.

خدیجه در همه احوال، از پیامبر دفاع مي کرد و خود را سپر بلای حضرت قرار مي داد. اين امر، سبب آرامش حضرت مي شد. یک بار مشرکان پیامبر را سنگ باران و زخمی کردند. حضرت به سوی خانه به راه افتاد. مشرکان به دنبال پیامبر آمدند و حتی خانه را سنگ باران کردند. خدیجه از خانه بیرون آمد و گفت: آیا از سنگ زدن به خانه زنی که نجیب ترین زنان قوم و قبیله خود است، شرم ندارید؟ مشرکان شرمنده شدند و بازگشتند. خدیجه به خانه برگشت و به بستن و مداوای زخم های پیامبر مشغول شد. در این واقعه بود که جبرییل سلامی ویژه از سوی خدا برای حضرت خدیجه آورد. خدیجه در برابر این سلام گفت: إِنَ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ وَمِنْهُ السَّلَامُ وَعَلَى جَبْرَئِيلَ السَّلَامُ وَعَلَیکَ یا رَسُولَ اللهَ السَّلامُ وَبَرَکاتُه؛[18] همانا خداوند خود، سلام است و سلام از اوست و بر جبرئيل و بر شما اي رسول خدا، سلام و بركات خدا باد.

حفظ یاد و خاطره خدیجه-سلام الله علیها-

احترام رسول خدا به خدیجه، اختصاص به زمان حیات وی نداشت؛ بلکه پس از رحلت آن بانوی گرامی ، باز یاد و خاطره ایشان را زنده مي داشت. ازاین رو، همیشه ازخدیجه به خوبی یاد می کرد. پیامبر پس از سالیانی که از رحلت حضرت خدیجه-سلام الله علیها- گذشته بود، همچنان با مهربانی و محبت و تأثر زیاد از او یاد مي نمود و اگر کسانی به خدیجه حسادت می ورزیدند، با آنها برخورد می کرد.

ازاین رو، برای آنکه دیگران بدانند خداوند متعال حضرت خدیجه-سلام الله علیها- را برگزیده است، به عایشه فرمود: أوَ ما عَلِمتِ أنّ اللّه اِصطَفى آدَم وَنُوحاً وَآلَ إبراهِيمَ وَآلَ عِمرانَ وَعَلِيّاً وَالحَسَنَ وَالحُسَينَ وَحَمزَةً وَجَعفَر وَفاطِمَةَ وَخَديجَةَ عَلَى العَالَمينَ؛[19] آیا نمی دانی که خداوند آدم، نوح، دودمان ابراهیم، خاندان عمران، علی، حسن، حسین، حمزه، جعفر، خدیجه و فاطمه را بر همه جهانیان برتری داده و برگزیده است؟

همچنین پیامبر-صلی الله علیه و آله- برای تبیین مقام و جایگاه خدیجه فرمود: اشْتَاقَتِ الْجَنَّةُ إِلَى أرْبَعٍ مِنَ النِّسَاءِ: مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَآسِيَةَ بِنْتِ مُزَاحِمٍ زَوْجَةِ فِرْعَوْنَ وَهِيَ زَوْجَةُ النَّبِيِّ-صلی الله علیه و آله- فِي الْجَنَّةِ وَخَدِيجَةَ بِنْتِ خُوَيْلِدٍ زَوْجَةِ النَّبِيِّ-صلی الله علیه و آله- فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَفَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ-صلی الله علیه و آله- ؛[20] بهشت، به دیدار چهار بانو اشتیاق دارد: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم که در بهشت به همسری پیامبر مفتخر خواهد شد، و خدیجه دختر خويلد ... که در دنیا و آخرت همسر و همنشین پیامبر است، و فاطمه دختر پیامبر.

در حدیثی نیز رسول خدا-صلی الله علیه و آله- به امیر مؤمنان -علیه السلام- فرمود: تو افتخار همسری بانویی همانند فاطمه را داری؛ درحالی که من همسری همانند او ندارم و تو مادرزنی بسان خدیجه داری که من چنین مادرزنی ندارم. [21]

عايشه گفته است: پيامبر، نه تنها به ياد و نام خديجه و فداكاري هاي او بها مي داد، بلكه به احترام او، به هركس و هرچيزي كه ياد خديجه را به همراه داشت، احترام مي گذاشت. روزي، بانويي سالخورده به خانه آمد. پيامبر با او بسيار مهرباني كرد. پس از رفتن پيرزن، گفتم: درست است كه خُلق وخوي شما مهربانانه است و به همه انسان ها، به ويژه محرومان احترام مي گذاري، اما بهايي كه امروز به اين پيرزن دادي، ويژه بود؛ مگر او كه بود؟ پيامبر فرمود: إِنَّهَا كَانَتْ تَأتِينَا فِي زَمَنِ خَدِيجَةَ وَإِنَّ حُسْنَ الْعَهْدِ مِنَ الْإِيمَانِ؛[22] اين زن، در زمان خديجه به خانه ما مي آمد و از ديدگاه من، پاس داشتن سابقه دوستي هاي ديرين، بخشي از ايمان است.

ایثار اموال

مورخان گفته اند: خدیجه، اموال بسیاری داشت. چهارصد غلام و کنیز کارگزار او بودند. بر بام خانه بزرگ او، خیمه اي زیبا و بزرگ از حریر سبز برافراشته بود تا درماندگان، خانه او را بشناسند و برای کمک گرفتن به آنجا بیایند.[23]

خدیجه با وجود این ثروت انبوه، پس از ازدواج با پیامبر، به خانه عمویش ورقۀ بن نوفل رفت و به او گفت: اکنون نزد محمد برو و بگو همه غلامان و کنیزانم را به او بخشیده ام. اموال فراوانی هم به ورقه داد و گفت: اینها را نیز به محمد بده و بگو هرگونه مي خواهی تصرف کن. ورقه کنار کعبه آمد و با حضور مردم در کنار چاه زمزم ایستاد و گفت: اي مردم! خدیجه شما را شاهد مي گیرد که خود، مهریه، غلامان، کنیزان و همه ثروتش را به محمد بخشیده و همه آنها، هدیه اي است که محمد پذیرفته است. این کار خدیجه به دلیل محبت و احترام او به محمد است. همه شما گواه باشید.[24]

یاری پیامبر با اموال خدیجه، به این فقره ختم نشد؛ بلکه تا آخر عمرِ حضرتِ خدیجه مستمر بود و به ویژه در سال های سخت محاصره اقتصادی مسلمانان در شِعب ابوطالب، ثروت خدیجه مسلمانان را از نابودی نجات داد؛ تا جایی که پیامبر در ماجرای شعب فرمود: هیچ ثروتی، همانند ثروت خدیجه به من سود نرساند. [25]

در ماجرای شعب، از اموال خدیجه جز دو پوست که یکی را زیرانداز و دیگری را روانداز مي کردند، چیزی باقی نماند.

الگوی بانوان

در روزگار ما که همه ارزش های انسانی و اخلاقی رنگ باخته است، باید برای زنان مسلمان الگویی ارائه شود. در اسلام، الگوهای نمونه کم نیستند. این نکته را نیز بیفزاییم که قرآن برخلاف تصور برخی افراد که فقط مردان را الگوی جامعه مي دانند، در کنار ارائه الگوهایی از مردان، نمونه هایی از زنان وارسته را نیز معرفی مي کند: و برای مؤمنان هم مثالی زده است؛ همسر فرعون را که گفت: پروردگارا! برای من در بهشت نزد خود خانه اي بساز و مرا از فرعون و کار زشتش رهایی بخش و از این مردم ستمگر رهایی ام ده. و نیز مریم دختر عمران را مَثَل زده است که دامن خویش را پاک نگه داشت... . [26]

از مباحث پیش گفته می توان استفاده نمود که خدیجه، در عرصه شوهر داری ، خدمت به اسلام، عفت و پاکدامنی، بهترین الگو برای همه زنان است. ازهمین روست که پيامبر وی را به عنوان الگو معرفی نموده است: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى اخْتَارَ مِنَ النِّسَاءِ أربع: مَرْيَمَ وَآسِيَةَ وَخَدِيجَةَ وَفَاطِمَةَ؛[27] همانا خدای متعال از میان همه زنان، چهار زن ممتاز را برگزید: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.

ذكر مصيبت

سرانجام، روز دهم ماه مبارك رمضان سال دهم بعثت فرا رسيد. حضرت خديجه-سلام الله علیها- بر اثر صدمات و آزارهاي جسمي و روحي فراواني كه در شِعب ابوطالب ديده بود، بيمار شد. اين بانوي بزرگ، در 65 سالگي چشم از جهان فرو بست و در قبرستان شهر مكه كه نامش حُجُون بود، به خاك سپرده شد.

خديجه در خانه پيامبر خدمات فراوانی انجام داد و زحمات بسیاری كشيد. ازاين رو، طبيعي بود كه بتواند پيش از مرگ خود، خواسته اي از پيامبر داشته باشد؛ اما او هيچ گاه خواسته اي شخصي، آن هم به صورت مستقيم، از پيامبر نداشت. فقط در روز رحلت، خواسته كوچكي به وسيله دخترش فاطمه-سلام الله علیها- كرد. ابتدا به پيامبر عرض نمود: ای رسول خدا! اگر كوتاهي كرده ام، مرا عفو كن! پيامبر فرمود: هرگز از تو تقصيري مشاهده نكرده ام.

خديجه گفت: حاجتي ديگر دارم؛ مي خواهم خواسته ام را دخترم فاطمه به شما بگويد؛ زيرا شرم دارم آن را بازگو كنم. پيامبر از جاي برخاست و از اتاق بيرون رفت.

خديجه وقتي با دخترش تنها ماند، به فاطمه گفت: يَا حَبِيبَتِي وَيَا قُرَّةَ عَيْنِي ! قولي لِاَبيكِ اِنّ اُمّي تقولُ: اَنا خائفةٌ مِن القبر اُريدُ مِنك رَدائكَ الَّذي تَلبِسُهُ حين نزول الوحيُ تَكفِنُنُي فيه؛ اي محبوب و نور ديده مادر! به پدرت بگو که مادرم مي گويد: من، از خانه قبر بيمناكم. از شما تقاضا دارم که يكي از جامه هاي خويش كه هنگام نزول وحي به تن داشته ايد، به من هديه كنيد تا با آن كفن شوم. فاطمه، درخواست مادر را به پيامبر گفت. پيامبر لباس خود را به فاطمه داد تا به مادرش بدهد.

در اين هنگام، جبرئيل نازل شد و گفت: يا محمد! اِنَّ كَفنَ خَدِيجةَ مِن عِندِنا فَاِنَّها بَذَلَت مَا لُها فِي سَبِيلِنا فَجَاء جِبرِئيلُ بِكَفَنٍ وَقَال يَا رَسُولَ اللهُ هَذا كَفنُ خَديِجَةُ وَهُوَ مِن اَكفانِ الجَنةِ اَهدَيَ اللهُ اِلَيهَا...؛[28] اي محمد! همانا كفن خديجه، از سوي ماست؛ زيرا او مالش را در راه ما صرف كرد. پس، جبرئيل كفني آورد و گفت: اي رسول خدا! اين، كفن خديجه است و اين كفن، از كفن هاي بهشتي است كه خداوند آن را به خديجه هديه داده است... .

كفن حضرت خديجه-سلام الله علیها- از بهشت نازل شد؛ اما در كربلا براي جسم پاره پاره و مطهر سيدالشهدا و فرزند دلبند حضرت خديجه-سلام الله علیها-، كفني وجود نداشت. امام سجاد-علیه السلام- به مردان بني اسد فرمود: براي من حصيري بياوريد. سپس جسم مطهر اباعبدالله-علیه السلام- را در قطعه حصيري نهاد و به خاك سپرد.[29]

بهشت را مبر از خانه ناگهان بانو
براي بي كسي فاطمه بمان بانو

به جان دختر مظلومه ات مرو از دست
مساز اشك يتيمانه را روان بانو

بمان و فاطمه را خود عروس كن، آري
كه دختران همه، محتاج مادرند بانو

براي غربت من جان به لب شدي اما
بدان كه غربت زهراست بعد از آن بانو

نمانده هيچ برايت كه يك كفن بخري
عباي ختم رسل بر تو ارمغان بانو

 

منبع: ره توشه راهیان نور رمضان 1394

--------------------------------------------------------

پی نوشت:

* پژوهشگر حوزه علمیه.

[1]. ابن حزم، جمهرۀ انساب العرب، ص 120.

[2]. بلاذری، انساب الاشراف، ج 2، ص 23.

[3]. ابن حزم، جمهرۀ انساب العرب، ص 121.

[4]. ابن هشام، السیرۀ النبویه، ج 1، ص 199.

[5]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 16، ص 7.

[6]. حجر، آیه 94: پس، آنچه را بدان فرمان داده مي شوي، آشكار كن (دعوتت را علني ساز) و از مشركان دوري كن.

[7]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 16، ص 8.

[8]. همان، ص 7.

[9]. همان، ص 8.

[10]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 13، ص 225.

[11]. بخاری، صحیح بخاری، ج 4، ص 278.

[12]. همان، ص 164.

[13]. ابن هشام، السیرۀ النبویة، ج 1، ص 201.

[14]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 1، ص 4.

[15]. ذبيح الله محلاتي، رياحين الشريعه ، ج 2، ص 206.

[16]. مجلسي، بحار الأنوار، ج 19، ص 438.

[17]. همان، ج 40، ص 66.

[18]. ابن عبدالبِر، الاستیعاب فی معرفۀ الأصحاب، ج 4، ص 111.

[19]. مجلسي، بحار الأنوار، ج 43، ص 53.

[20]. همان، ص 53.

[21]. همان، ج 40، ص 68.

[22]. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 18، ص 108.

[23]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 16، ص 22.

[24]. همان، ص 75 ـ 77.

[25]. همان، ج 19، ص 23.

[26]. تحریم، آیه 11 ـ 12.

[27]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 43، ص 19.

[28]. ذبیح الله محلاتي، رياحين الشريعه، ج 2، ص 412.

[29]. شیخ عباس قمي، كليات منتهي الآمال، ج 1، ص 653.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.