حجت الاسلام والمسلمین مصطفی آزادیان*

مجلس سیزدهم- سیمای انسان در عالم برزخ (1)

تاریخ انتشار:
یکی از مسائلی که عموم مردم درباره آن می پرسند، این است که بعد از مرگ، چه اوضاع و احوالی پیش روی انسان است و پس از دنیا چگونه زندگی خواهیم کرد؟

قرآن کریم می فرماید: إِذا جاءَ أحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلّی أعْمَلُ صالِحًا فیما تَرَکتُ کلاّ إِنَّها کلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ؛[1] [آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می دهند] تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد، می گوید: ای پروردگار من! مرا باز گردان! شاید در آنچه ترک [و کوتاهی] نمودم، عمل صالحی انجام دهم. [ولی به او می گویند:] چنین نیست! این، سخنی است که او به زبان می گوید [و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است] و پشت سر آنان، برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند.

مقدمه

یکی از مسائلی که عموم مردم درباره آن می پرسند، این است که بعد از مرگ، چه اوضاع و احوالی پیش روی انسان است و پس از دنیا چگونه زندگی خواهیم کرد؟

مطابق آیات قرآن کریم و روایات معتبر اسلامی، بعد از حیات دنیوی، دو عالم دیگر وجود دارد: عالم برزخ و عالم قیامت. عالم برزخ، بلافاصله پس از مرگ شروع می شود و تا روز قیامت ادامه دارد؛ اما زمان وقوع عالم قیامت را کسی جز خداوند نمی داند.[2] جهان برزخ، همانند دنیا پایان یافتنی است و با برپایی روز رستاخیز و قیامت به انتها می رسد؛ اما عالم قیامت، جاودانه و ابدی است.[3] حقیقت زندگی برزخی، به طور کامل برایمان روشن نیست؛ چراکه مرتبه ای بالاتر از این جهان است و اطلاع ما از آن، در همان حدی است که قرآن و روایات بیان می کنند.[4]

از وظایف مهم مؤمنان، چاره اندیشی برای عالم برزخ است. امام صادق-علیه السلام- می فرماید: وَ الله مَا اَخَافُ عَلَیکُم اِلاَّ البَرزَخَ فَأمَّا إِذَا صَارَ الاَمر إِلَینَا فَنَحنُ اَولَی بِکُم؛[5] به خدا قسم! نمی ترسم برای شما، مگر از بابت برزخ. پس آن گاه که امور به دست ما سپرده شد، ما بر شما اَولی هستیم.

حدیث، اشاره می کند که مؤمنان در قیامت مشمول شفاعت پیامبر اعظم -صلی الله علیه و آله- و امامان معصوم -علیه السلام- قرار می گیرند؛ ولى حساب برزخ، کاملاً جداست.[6]

معنای برزخ

کلمه برزخ، در لغت به معنای چیزی است که میان دو شیء حایل می شود: البَرزخُ الحاجِزُ و الحَدُّ بینَ الشَیئَین؛[7] برزخ، فاصله و حد بین دو چیز است. عالم برزخ، جهانی است که میان عالم دنیا و آخرت قرار دارد. امام صادق -علیه السلام- می فرماید: اَلْبَرْزخُ اَلْقَبْرُ، وَ هُوَ الثَّوابُ وَ الْعِقابُ بَیْنَ الدُّنْیا وَ الاخِرَةِ؛[8] برزخ، همان عالم قبر است و ثواب و عذابي است که در میان عالم دنیا و آخرت وجود دارد.

علامه طباطبایی در معنای اصطلاحی برزخ می نویسد:

مراد از برزخ، همان عالم قبر است و آن، عالم مثال است که انسان بعد از مردن تا بر پا شدن قیامت در آن زندگی می کند. [9]

بنابراین، عالم برزخ، همان عالم قبر است و قبر، یک معنای ظاهری و مادی دارد و آن، همان گودالی است که جسم ما را در خود جاى مى دهد و یک معنای باطنی و حقیقی که مراد از آن، جهانی است که انسان پس از مرگ تا روز قیامت در آن زندگی می کند.[10] انسان بعد از مرگ، وارد جهان برزخ می گردد؛ خواه او را در زمین دفن کنند یا با آتش بسوزانند یا غذای درندگان شود و یا در دریا غرق گردد. قبر، در معنای حقیقی خود، باغى از باغ هاى بهشت است و يا چاهى از چاه هاى جهنم؛ چنان که امام سجاد -علیه السلام- می فرماید:

اِنَّ الْقَبْرَ اِمّا رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ، أَوْ حُفْرَة مِنْ حُفَرِ النّارِ؛[11] قبر، باغى است از باغ هاى بهشت یا گودالى از گودال هاى جهنم است.

شیوه زندگی انسان در برزخ

به عالم برزخ، عالم مثال نیز می گویند؛ زیرا در این عالم، روح به بدن مثالی تعلق می گیرد. مقصود از بدن مثالی، بدنی است که از جنس ماده نیست و جرم و حجم و وزن ندارد؛ اما از برخی لوازم و ویژگی های اشیای مادی، مانند شکل و اندازه، برخوردار است.[12] بدن های برزخی ارواح، بر حسب ظاهر، کاملاً با بدن های دنیوی آنها مشابهت دارد؛ به گونه ای که پس از ورود شخص به برزخ، آشنایانش او را به خوبی می شناسند. روای می گوید: وقتی از امام صادق-علیه السلام- درباره ارواح مؤمنان پرسیدم، حضرت فرمود: فِی الجَنَّةِ عَلَی صُوَرِ اَبدانِهِم لَو رَأَیتَهُ لَقُلتَ فُلان؛[13]به صورت و مشابه بدن های دنیوی خود در بهشت اند؛ به گونه ای که اگر مؤمنی را ببینی، می گویی او فلان کس است.

از آنجا که عالم برزخ از نظر مرتبه و کمالات وجودی، بالاتر از عالم مادیات است و از تجرد بیشتری برخوردار است و محدودیت های مکانی و زمانی ندارد، کسانی که در عالم برزخ به سر می برند، از شعور و ادراک قوی تر و شدیدتری بهره مندند.[14] در حدیث معروفى آمده است: هنگامى که اجساد کشته های مشرکان مکه در جنگ بدر را در چاهى قرار دادند، پیامبر اعظم -صلی الله علیه و آله- در کنار چاه ایستاد و این جمله ها را فرمود: یا أهْلَ القَلیبِ هَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُکُمْ حَقّاً؟ فَإنّى وَجَدْتُ ما وَعَدَنى رَبِّى حَقّاً، قالُوا: یا رَسُولَ الله هَلْ یَسْمَعُونَ؟ قالَ: ما أنْتُمْ بَأسْمَعَ لِما أقُوْلُ مِنْهُمْ وَلکِنَّ الْیَوْمَ لا یُجِیبُونَ؛[15] اى اهل چاه! آیا آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود، حق یافتید؟ من که وعده پروردگارم را [در مورد پیروزى] حق یافتم! گروهى عرض کردند: اى رسول خدا! آیا آنها مى شنوند؟ فرمود: شما نسبت به آنچه مى گویم از آنها شنواتر نیستید؛ ولى آنها امروز پاسخ نمى دهند.

همچنین، على -علیه السلام- هنگام مراجعت از جنگ صفین، وقتى نزدیک کوفه کنار قبرستانى که بیرون دروازه قرار داشت، رسید، رو به سوى قبرها کرد و فرمود: یَا أهْلَ الدِّیَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الَْمحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ! یَا أهْلَ التُّرْبَةِ! یَا أهْلَ الْغُرْبَةِ! یَا أهْلَ الْوَحْدَةِ! یَا أهْلَ الْوَحْشَةِ! أنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ لاحِقٌ، أمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُکِنَتْ، وَ أمَّا الأَزْوَاجُ فَقَدْ نُکِحَتْ، وَ أمَّا الأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ، هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَکُمْ؟ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ: أمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِی الْکَلامِ لاَ َخْبَرُوکُمْ أنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى؛[16] اى ساکنان خانه هاى وحشتناک و مکان هاى خالى و قبرهاى تاریک! اى خاک نشینان! اى غریبان! اى تنهایان! اى وحشت زدگان! شما در این راه بر ما پیشى گرفتید و ما نیز به شما ملحق خواهیم شد. اگر از اخبار دنیا بپرسید: به شما مى گویم: خانه هایتان را دیگران ساکن شدند، همسرانتان به نکاح دیگران درآمدند و اموالتان تقسیم شد. اینها خبرهایى است که نزد ماست. نزد شما چه خبر است؟ سپس رو به یارانش کرده، فرمود: اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده شود، حتماً به شما خبر مى دهند: بهترین زاد و توشه براى این سفر، پرهیزکارى است.

پیامبر اعظم -صلی الله علیه و آله- به شهدای احد اشاره کرد و فرمود: اَیُّها النّاسُ زُورُوهُمْ وَ أئتوهم وَ سَلِّمُوا عَلَیهِمْ، فَوَالَّذِى نَفْسِى بِیَدِهِ لایُسَلِّمُ عَلَیْهِمْ مُسْلِمٌ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ اِلاّ رَدُّوا عَلَیْهِ السَّلامَ؛[17] ای مردم! آنها را زیارت کنید و به سراغشان بروید و بر آنان سلام بفرستید. سوگند به کسی که جانم به دست اوست، مسلمانی تا روز قیامت بر آنها سلام نمی فرستد، مگر اینکه سلام او را پاسخ می گویند.

از این روایات می فهمیم که اموات دارای حیات برزخی اند و از احساس، شعور و فهم بالایی برخوردار بوده، کلام ما را می شنوند. ازاین رو، کسانی که زیارت اهل قبور را انکار می کنند، فاصله بسیاری با معارف دینی دارند. امروزه متأسفانه، وهابیت به سبب نادانی خود، زیارت رسول گرامی اسلام و اهل بیت-علیهم السلام- را شرک دانسته، آن را ممنوع می کند. آنها اجازه نمی دهند که شیعیان در قبرستان بقیع زیارت نامه ائمه -علیه السلام- را قرائت کنند. گروه تروریستی و جنایتکار داعش نیز با دشمنی و جهالت تمام، به تخریب قبور متبرک اصحاب گران قدر رسول خدا -صلی الله علیه و آله- اقدام می کند؛ مکان هایی که مردم تنها برای مناجات با خدا و احترام به ارزش های اسلامی در آنجا حضور می یابند.

وضعیت انسان در عالم برزخ

در عالم برزخ، آدمي با مسائل و حوادث شگفتی مواجه می شود. در ادامه، به بررسی وضعیت انسان در این عالم و اتفاقات پیش روی او می پردازیم:

1. سؤال در قبر

نخستین مرحله از حیات برزخی، با قبض روح از بدن آغاز می گردد. سپس وقتی انسان به خاک سپرده شود، دو فرشته الهی به نام های نکیر و منکر به سراغش آمده، از او سؤال می کنند. علمای امامیه پرسش فرشتگان در قبر را حق و از مسلمات دینی می دانند.[18] برخی معتقدند که در برزخ فقط از مسائلی سؤال می شود که آدمي باید به آنها اعتقاد و ایمان داشته باشد و رسیدگی به سایر مسائل، به قیامت واگذار خواهد شد؛[19] اما مطابق برخی روایات، افزون بر توحید، نبوت و ولایت، از روش زندگی و چگونگی کسب اموال و مصرف آنها نیز از میّت سؤال می شود.

امام سجاد -علیه السلام- فرمود: ألَا وَ إِنَّ أوَّلَ مَا يَسْأَلَانِكَ عَنْ رَبِّكَ الَّذِي كُنْتَ تَعْبُدُهُ وَ عَنْ نَبِيِّكَ الَّذِي أرْسِلَ إِلَيْكَ و عَنْ دِينِكَ الَّذِي كُنْتَ تَدِينُ بِهِ وَ عَنْ كِتَابِكَ الَّذِي كُنْتَ تَتْلُوهُ وَ عَنْ إِمَامِكَ الَّذِي كُنْتَ تَتَوَلَّاهُ ثُمَّ عَنْ عُمُرِكَ فِيمَا كُنْتَ أَفْنَيْتَهُ وَ مَالِكَ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبْتَهُ وَ فِيمَا أَنْتَ أنْفَقْتَهُ فَخُذْ حِذْرَكَ وَ انْظُرْ لِنَفْسِكَ وَ أعِدَّ الْجَوَابَ قَبْلَ الِامْتِحَانِ وَ الْمُسَائَلَةِ وَ الِاخْتِبَارِ...؛[20] بدان نخستين چيزي که آن دو فرشته از تو سؤال مي کنند: پروردگارت را که مي پرستيدي، از پيامبر که به سوي تو فرستاده شده، از ديني که به آن پايبند بودي، از کتابی که آن را مي خواندي، از امامي که ولايتش را پذ يرفته بودي و سپس از عمرت سؤال مي کنند که در کدام راه صرف کردي و از اموالت که از کجا آوردي و در کجا مصرف نمودي؟ جانب احتياط را نگه دار و درباره خود بينديش و قبل از آزمايش و سؤال و امتحان، پاسخ را آماده کن.

برخی احادیث، به پرسش های دیگری نیز اشاره کرده اند؛ برای مثال، امام صادق -علیه السلام- می فرماید: یُسألُ المَیِّتُ فی قَبرِهِ عن خَمسٍ: عن صَلاتِهِ و زَکاتِهِ و حَجِّهِ و صیامِهِ و وَلایَتِهِ إیّانا أهلَ البَیتِ، فتَقولُ الوَلایةُ مِن جانِبِ القَبرِ للأربَعِ: ما دَخَلَ فِیکُنَّ مِن نَقصٍ فَعلَیَّ تَمامُه؛[21] از مرده در قبرش از پنج چیز سؤال مى شود: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت ما خاندان. پس، ولایت از گوشه قبر به آن چهار چیز می گوید: هریک از شما کم وکاستى داشتید، کامل کردن آن به عهده من است.

ـ شیوه پاسخگویی به سؤال در قبر

شاید برخی تصور می کنند که سؤال و جواب عالَم قبر، همانند سؤال و جواب عالم دنیاست که می توان با بهانه هایی از پاسخگویی به آنها شانه خالی کرد؛ درحالی که سؤال و جواب در قبر، امر ساده و معمولی نیست که انسان هرچه دوست داشته باشد، جواب بدهد؛ بلکه پاسخ از درون جان و حقیقت باطن می جوشد.[22] عالم برزخ، ظرف ظهور حقایق است و پاسخگویی انسان به پرسش ها، در حقیقت، ترجمان عقاید درونی اوست.

امام علي بن حسين-علیه السلام- می فرماید: بعد از اینکه دو فرشته از تو سؤال کردند: ... فَإِنْ تَكُ مُؤْمِناً عَارِفاً بِدِينِكَ مُتَّبِعاً لِلصَّادِقِينَ مُوَالِياً لِأوْلِيَاءِ اللَّهِ لَقَّاكَ اللَّهُ حُجَّتَكَ وَ أنْطَقَ لِسَانَكَ بِالصَّوَابِ وَ أحْسَنْتَ الْجَوَابَ وَ بُشِّرْتَ بِالرِّضْوَانِ وَ الْجَنَّةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ و اسْتَقْبَلَتْكَ الْمَلَائِكَةُ بِالرَّوْحِ وَ الرَّيْحَانِ وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ كَذَلِكَ تَلَجْلَجَ لِسَانُكَ وَ دُحِضَتْ حُجَّتُكَ وَ عَيِيتَ عَنِ الْجَوَابِ وَ بُشِّرْتَ بِالنَّارِ وَ اسْتَقْبَلَتْكَ مَلَائِكَةُ؛[23] اگر فردی با ايمان، باتقوا، آگاه به دين، پيرو انسان های صادق و دوستدار و پیرو اولیای خدا باشي، خداوند پاسخ لازم را به تو تلقين مي کند و زبانت را به حق مي گشايد و جواب خواهي داد. در اين هنگام، از سوي خدا بشارت رضوان و بهشت به تو داده مي شود و فرشتگان الهي با روح و ريحان از تو استقبال مي کنند؛ اما اگر این گونه نباشی، زبانت به لکنت مي افتد و دليلت باطل مي شود و از پاسخگویی فرو مي ماني و نابينا مي شوي و بشارت به آتش داده مي شوي و فرشتگان عذاب به استقبالت مي آيند.

برخی روایات بیانگر آن اند که سؤال قبر شامل همگان نمی گردد؛ بلکه تنها از مؤمنان خالص و کافران خالص سؤال می شود و حسابرسی دیگران، به روز رستاخیز وانهاده می شود. امام صادق -علیه السلام- فرمود: و لایُسأَلُ فی القَبرِ اِلاّ مَن مَحَّضَ الایمانَ مَحضا أو مَحَّضَ الکُفرَ مَحضا و الآخَرونَ یُلهَونَ عَنهُم؛[24] در قبر سؤال نمی شود، مگر از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و دیگران به حال خود رها می شوند [تا در قیامت حسابرسی شوند].

2. بهشت برزخی

مطابق آیات و روایات، مؤمنان نیکوکار که به خوبی پرسش های دو فرشته الهی، یعنی نکیر و منکر را پاسخ گفته اند، وارد بهشت برزخی می شوند. خداوند در سوره مبارکه یس درباره مؤمن آل یس (حبیب نجار) سخن می گوید؛ مرد با ایمانی که به یاری رسولان حضرت مسیح -علیه السلام- برخاست و مردم را نصیحت کرد که از رسولان پیروی کنند؛ ولی قوم لجوج و گنهکار، به سخنان این مؤمن پاکباز توجهی ننمودند و او را شهید کردند.

قیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ یا لَیتَ قَوْمی یعْلَمُونَ بِما غَفَرَ لی رَبّی وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُکرَمینَ ‍ ‍؛[25] به او گفته شد: وارد بهشت شو. گفت: ای کاش قوم من می دانستند که پروردگارم مرا آمرزید و در صف گرامی شدگان قرار داد.

روشن است که این بهشت، بهشت قیامت نیست؛ زیرا مؤمن آل یس در اینجا آرزو می کند که قومش در دنیا از سرنوشت او آگاه شوند و بدانند که چگونه خداوند او را مشمول غفران قرار داده و گرامی داشته است.[26]

همچنین قرآن کریم درباره وضع شهدا در عالم برزخ می فرماید: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أمْواتًا بَلْ أحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ؛[27] [ای پیامبر!] هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگان اند! بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.

مطابق این آیه، شهدا زنده اند و در جوار رحمت حق به سر می برند. آنها به دلیل دریافت فضل خداوند شادمان اند؛ فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ. [28] بدیهی است، این نوع حیات شادمانه با توجه به اینکه هنوز عالم قیامت برپا نشده، در بهشت برزخی است.

علامه جوادی آملی ذیل این آیه شریفه می نویسد:

حیات پس از مرگ، برای همگان قطعی است؛ اما شهید و هرکه در حدّ و مقام او باشد، زندگی برزخی ویژه، والاتر و برتر از زیست برزخی افراد عادی دارد. شهیدان هم اکنون از زندگی ویژه برزخی برخوردارند و در آن برزخ که روضه ای از ریاض بهشت است، از رزق و نعمت و فضل الهی بهره مندند. شهید، مقتول است به لحاظ دنیا، و حیّ است به لحاظ برزخ. [29]

از امام صادق -علیه السلام- در مورد ارواح مؤمنان پس از مرگ سؤال کردند و حضرت در پاسخ فرمود: فِی حُجُرَات فِی الْجَنَّةِ یَأکُلُونَ مِنْ طَعَامِهَا وَ یَشْرَبُونَ مِنْ شَرَابِهَا وَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أقِمِ لَنَا السَّاعَةَ وَ أنْجِزْ لَنَا مَا وَعَدْتَنَا؛[30] آنها در حجره هایى از بهشت قرار دارند، از غذاهاى بهشتى مى خورند، از نوشیدنى هایش مى نوشند و مى گویند: پروردگارا! هرچه زودتر قیامت را بر پا کن و به وعده هایى که به ما داده اى، وفا نما.

3. دوزخ برزخی

کافران و منافقان که قادر به پاسخگویی به سؤال های فرشتگان الهی نیستند، قبرشان عرصه عذاب الهی خواهد شد. آیات 99 و 100 سوره مؤمنون درباره کفار، ظالمان و مجرمان است که می فرماید: آنان همچنان به راه نادرست خود ادامه می دهند تا هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد؛ در این حال، خطاب به پروردگار عرض می کند: قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلّی أعْمَلُ صالِحًا فیما تَرَکتُ کلاّ إِنَّها کلِمَةٌ هُوَ قائِلُها؛ ای پروردگار من! مرا بازگردان! شاید در آنچه ترک [و کوتاهی] نمودم، عمل صالحی انجام دهم. [ولی به او می گویند:] چنین نیست! این، سخنی است که او به زبان می گوید [و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است].

سپس می فرماید: وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ؛ و پشت سر آنان، برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند. آغاز این آیه، به منزلگاه مرگ و پایان آن، به منزلگاه برزخ اشاره می کند. تعبیر إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ ، نشانه روشنی است بر اینکه عالم برزخ، مرحله ای است پس از مرگ و پیش از روز رستاخیز.[31]

قرآن کریم درباره عذاب فرعونیان در برزخ می فرماید: النّارُ یعْرَضُونَ عَلَیها غُدُوًّا وَ عَشِیا وَ یوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ أدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أشَدَّ الْعَذابِ؛[32] عذاب آنها، آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه می شوند و روزی که قیامت بر پا شود، [می فرماید:] آل فرعون را در سخت ترین عذاب ها وارد کنید!

روشن است، عذابی که صبح و شام بر آن عرضه می شوند، آتش برزخی است؛ چراکه در پایان آیه، به مجازات آنان در قیامت به طور جداگانه اشاره شده است.

روایاتی هم که پیش تر بدان ها اشاره شد، بر عذاب برزخی اشاره دارند؛ مانند: اِنَّ الْقَبْرَ اِمّا رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ، أوْ حُفْرَة مِنْ حُفَرِ النّارِ. اَلْبَرْزخُ اَلْقَبْرُ، وَ هُوَ الثَّوابُ وَ الْعِقابُ بَیْنَ الدُّنْیا وَ الاخِرَةِ.

در روایات آمده است که مؤمنان گنهکار نیز در عالم برزخ رنج و عذاب می کشند تا تطهیر شوند و در عالم قیامت سبک بار باشند.[33]

 

منبع: ره توشه راهیان نور 1394

 

پی نوشت:

--------------------------------------

* عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

[1]. مؤمنون، آیه 99 ـ 100.

[2]. احزاب، آیه 66؛ اعراف، آیه 187.

[3]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 2، ص 514.

[4]. جعفر سبحانی، منشور عقاید امامیه، ص 190.

[5]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 6، ص 214.

[6]. مکارم شیرازی و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 459.

[7]. راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، ذیل واژه برزخ .

[8]. عبدعلی بن جمعه حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 553.

[9]. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 72.

[10]. جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب والسنة والعقل، ج 3 ـ 4، ص 736.

[11]. عبدعلی بن جمعه حویزی، تفسیر نور الثقلین ، ج 3، ص 553.

[12]. محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج 2، ص 240. برای تقریب به ذهن و فهم بدن مثالی و برزخی، می توان به خواب هایی که آدمي می بیند، اشاره کرد. انسان در عالم خواب، به جاهایی سفر می کند، با افرادی هم صحبت می شود و کارهایی را انجام می دهد؛ درحالی که بدن مادی اش در بستر افتاده و هیچ حرکتی ندارد. در این رؤیاها، آدمي با بدن مثالی خود حرکت می کند. بی تردید، صورت هایی که هنگام خواب مشاهده می کند، مادی نیستند و جا و مکانی را اشغال نمی کنند و جرم و وزن ندارند؛ با این حال، دارای شکل و اندازه اند و اشکالی همانند اشکال اشیای مادی دارند.

[13]. هاشمي خويي، منهاج البراعة، ج 6، ص 205.

[14]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 2، ص 518.

[15]. علی بن حسام الدین متقی هندی ، کنز العمّال، ج 10، ص 377، ح 29876.

[16]. نهج البلاغه، حکمت شماره 130.

[17]. علی بن حسام الدین متقی هندی ، کنز العمّال، ج 10، ص 382، ح 29896.

[18]. جعفر سبحانی، منشور عقاید امامیه، ص 192.

[19]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 2، ص 518.

[20]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 6، ص 223، ح 24.

[21]. همان، ص 265، ح 111.

[22]. مکارم شیرازی و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 459.

[23]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 6، ص 223، ح 24.

[24]. همان، ص 260، ح 97.

[25]. یس، آیه 26 ـ 27.

[26]. مکارم شیرازی و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 452.

[27]. آل عمران، آیه 169.

[28]. آل عمران، آیه 170.

[29]. عبدالله جوادی آملی، تسنیم (تفسیر قرآن کریم)، ج 16، ص 277.

[30]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 6، ص 269، ح 122.

[31]. مکارم شیرازی و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 446.

[32]. غافر، آیه 46.

[33]. ر.ک: مجلسی، بحار الأنوار، ج 6.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.