حجت الاسلام والمسلمین مصطفی آزادیان*

مجلس چهاردهم- سیمای انسان در عالم برزخ (2)

تاریخ انتشار:
از مسائلی که در عالم برزخ اتفاق می افتد، فشار قبر است. مقصود از فشار قبر، فشار بر جسم مادی نیست؛ بلکه فشار و عذاب روحانی و متناسب با جسم برزخی و مثالی است.
برزخ

در جلسه گذشته به سه محور از مباحث مربوط به وضعیت انسان در عالم برزخ اشاره شد. در این جلسه، به سایر مسائل باقیمانده در این خصوص می پردازیم.

4. فشار قبر

یکی دیگر از مسائلی که در عالم برزخ اتفاق می افتد، فشار قبر است. مقصود از فشار قبر، فشار بر جسم مادی نیست؛ بلکه فشار و عذاب روحانی و متناسب با جسم برزخی و مثالی است. امام صادق-علیه السلام- در مناجات خود به خداوند عرض می کند:

اللَّهُمَ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْرِ، وَ مِنْ ضِيقِ الْقَبْرِ؛[1] خدایا! از عذاب قبر و فشار و تنگی آن، به تو پناه می برم.

مطابق برخی روایات، فشار قبر برای همه وجود دارد؛ اما برای بعضی شدید، و برای عده ای ملایم تر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهی های آنها در دنیاست.[2] پیامبر اعظم-صلی الله علیه و آله- هنگام دفن صحابی معروف، سعد بن معاذ، فرمود:

اِنَّهُ لَیْسَ مِنْ مُؤْمِن اِلاّ وَ لَهُ ضَمَّةٌ؛[3] هیچ مؤمنى نیست، مگر اینکه فشارى در قبر دارد.

از برخی احادیث استفاده مى شود که بعضى از مؤمنان فشار قبر ندارند. به هر حال، فشار قبر دارای اسباب و عواملی است که در ادامه پاره ای از آنها را بررسی می کنیم.

عوامل فشار قبر

در روایات، عواملی برای فشار قبر مطرح شده است که برخی از آنها عبارت اند از:

1. بدخُلقی با خانواده: برخی مؤمنان، ممکن است در بیرون خانه اخلاق و رفتار خوبی داشته باشند؛ اما وقتی وارد خانه می شوند با پدر، مادر، همسر و یا فرزندان خود بدرفتاری نمایند و اخلاق و آداب اسلامی را رعایت نکنند. این صفت ناشایست اخلاقی، موجب فشار قبر می شود. پیامبر اعظم -صلی الله علیه و آله- درباره سعد بن معاذ فرمود:

اِنَّهُ کانَ فى خُلْقِهِ مَعَ اَهْلِهِ سُوْءٌ؛[4] اخلاق سعد با خانواده اش بد بود [به همین جهت، دچار فشار قبر شد].

2. ضایع کردن نعمت های الهی: در حدیثی امام صادق -علیه السلام- از رسول خدا-صلی الله علیه و آله- نقل می کند:

ضَغْطَةُ الْقَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ کَفّارَةٌ لِما کانَ مِنْهُ مِنْ تَضییعِ النّعمِ؛[5] فشار قبر براى مؤمن، کفّاره ضایع کردن نعمت ها از ناحیه اوست.

از وظایف اساسی انسان، قدرشناسی از نعمت های الهی است. شکر نعمت، گاهی زبانی است و با گفتن الحمد لله و شکراً لله تحقق می یابد و گاهی عملی است. شکر عملی نعمت های الهی، به آن است که نعمت ها را در جایگاه خود و همان گونه که خداوند فرموده، مصرف کنیم؛ برای مثال، وقتی خداوند به کسی نعمت مال عنایت می کند، شکر عملی، این است که انضباط مالی داشته باشد، اهل خمس و زکات باشد، مال حرام را با مال خود مخلوط نکند، نعمت ها را در راه عبادت حق و خدمت به دین و خلق خدا مصرف نماید و به فقرا و نیازمندان کمک کند.

مطابق آموزه های دینی، شکر نعمت موجب ازدیاد آنها خواهد شد:

لَئِنْ شَکرْتُمْ َلأَزیدَنَّکمْ وَ لَئِنْ کفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ ؛[6] اگر شکرگزاری کنید، [نعمت خود را] بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، همانا مجازاتم شدید است!

شکر نعمت، نعمتت افزون کند

کفر نعمت، از کَفَت بیرون کند

3. برنیاوردن حاجت مؤمن: از موجبات استواری جامعه، حس برادری، همیاری و همدردی میان افراد است. مسلمانان با هم برادرند و باید نسبت به یکدیگر مهربان باشند و مشکلاتِ هم را برطرف کنند. امروزه برخی با گفتن این جمله که این مشکل، مشکل شماست ، از زیر بار مسئولیت اجتماعی خود شانه خالی می کنند. امام صادق -علیه السلام- می فرماید:

أيُّمَا مُؤْمِنٍ سَأَلَهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ حَاجَةً وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى قَضَائِهَا وَ لَمْ يَقْضِهَا لَهُ، سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ شُجَاعاً فِي قَبْرِهِ يَنْهَشُ أَصَابِعَه ؛[7] اگر مؤمنی توانایی برآوردن حاجت مؤمنی را داشته باشد و برنیاورد، خداوند در قبر بر او مار عظیمی را که شجاع نام دارد، مسلط می کند تا پیوسته انگشتان او را بگزد.

4. سخن چینی و ایجاد اختلاف میان مردم: رعایت نکردن طهارت از ادرار و دوری از همسر: امام علی -علیه السلام- فرمود: عَذَابُ الْقَبْرِ يَكُونُ مِنَ النَّمِيمَةِ وَ الْبَوْلِ وَ عَزَبِ الرَّجُلِ عَنْ أَهْلِهِ؛[8] عذاب قبر، از ناحیه: سخن چینی، عدم رعایت طهارت از ادار و دوری شوهر از همسرش حاصل می شود.

سخن چینی، یکی از آفات زبان و رذایل اخلاقی است که انسان را از خدا دور می سازد. قرآن کریم در نکوهش سخن چینی می فرماید: وَیلٌ لِکلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ؛[9] وای بر هر عیبجوی سخن چین. در آیه دیگر می فرماید: هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَمیمٍ؛[10] از کسی که بسیار عیبجوست و به سخن چینی آمدوشد می کند، [اطاعت مکن].

کسی که با نمّامی و سخن چینی آتش کینه و عداوت را میان مردم بر می افروزد و عامل تفرقه و جدایی بین مسلمانان می شود، اهل بهشت نیست. پیامبر اعظم -صلی الله علیه و آله- فرمود: لا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ نَمَّامٌ؛[11]سخن چین، وارد بهشت نمی شود.

عوامل آرامش در قبر

برای اینکه دچار فشار قبر نشویم، باید عوامل فشار قبر را برطرف کنیم؛ در روایات برای نجات از فشار قبر به مواردی اشاره شده که به بیان چند نمونه می پردازیم:

1. خواندن نمازِ لیلة الدفن: یکی از عواملی که موجب می شود ارواح در عالم قبر دچار عذاب نشوند، خواندن نماز لیلة الدفن (نماز وحشت) است.

عالم بزرگ، حاجی نوری، در کتاب دار السلام نقل می کند:

استاد ما، ملا فتحعلی سلطان آبادی -رحمه الله- فرمود: عادت داشتم هر وقت کسی از دوستان خاندان رسالت از دنیا می رفت و خبر آن به من می رسید، دو رکعت نماز شب دفن برای او می خواندم؛ خواه میّت را بشناسم، خواه نشناسم و هیچ کس از عادت من آگاه نبود؛ تا اینکه روزی یکی از دوستانم را در راهی ملاقات کردم. گفت: دیشب فلان شخص را که به تازگی از دنیا رفته، در عالم خواب دیدم. وقتی از وضعیت او پس از مرگش پرسیدم، پاسخ داد: پس از مرگ، در تنگنای سختی بودم تا اینکه فلانی ، نام شما را برد، دو رکعت نماز برای من خواند. همان دو رکعت، مرا از عذاب نجات داد. خدا پدرش را رحمت کند که به من چنین احسانی نمود. آن گاه آن شخص از ملا فتحعلی پرسید: آن دو رکعت نماز، چه نمازی بود؟ روش خود را در مورد خواندن نماز شب دفن، برای او بیان کردم.[12]

2. دوستی پیامبر-صلی الله علیه و آله- و اهل بیت -علیه السلام-: پیامبر اعظم در این باره فرمود: حُبِّی وَ حُبُ أهْلِ بَیْتِی نَافِعٌ فِی سَبْعَةِ مَوَاطِنَ أهْوَالُهُنَّ عَظِیمَةٌ عِنْدَ الْوَفَاةِ وَ الْقَبْرِ وَ عِنْدَ النُّشُورِ وَ عِنْدَ الْکِتَابِ وَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ عِنْدَ الْمِیزَانِ وَ عِنْدَ الصِّرَاط؛[13]رابطه دوستی با من و اهل بیتم، در هفت موقعیت حساس که هول و هراس آنها خیلی بزرگ است، سودبخش می باشد؛ هنگام مرگ، در قبر، وقت رستاخیز، هنگام دریافت نامه عمل، زمان حسابرسی، هنگام سنجش اعمال و زمان عبور از صراط.

رسول اکرم -صلی الله علیه و آله- فرمود: مَنْ أرَادَ أنْ يَنْجُوَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ فَلْيُحِبَّ أهْلَ بَيْتِي؛[14]هرکسی که می خواهد از عذاب قبر نجات پیدا کند، باید اهل بیت-علیهم السلام- مرا دوست داشته باشد.

نکته مهم در محبت پیامبر و اهل بیت گرامی اش آن است که انسان باید تلاش کند محبت و پیوند خود را به صورت محبت و پیوند عمیق قلبی درآورد و همواره به یاد آن بزرگواران باشد و به دستوراتشان عمل کند. این نوع محبت است که نفع خواهد داشت؛ نه محبت سطحی و زبانی؛ زیرا ملاک دوست داشتن واقعی و قلبی، تبعیت عملی از فرامین دین است؛ چنان که قرآن کریم درباره محبت راستین به الله می فرماید: قُلْ إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یحْبِبْکمُ اللّهُ؛[15] بگو: اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید تا خدا [نیز] شما را دوست بدارد.

3. سازگاری همسر با شوهر: زندگی مشترک زن و شوهر، نیاز مبرم به گذشت، مدارا و تفاهم دارد. مردی كه عهده دار مديريت زندگى مشترك است، باید دارای شرح صدر و روح گذشت و فداكارى باشد. زن نیز باید با صبر و شکیبایی و فراهم کردن محیطی آرام و با معنویت در خانه، نقش اساسی و تعیین کننده خود را در ثبات و پایداری زندگی زناشویی ایفا کند. مرد باید در حدّ توان خود، نفقه و هزینه زندگی زن را مانند: لباس، خوراک و مسکن، فراهم کند و با او مهربان باشد و به نیکویی رفتار کند. در این باره خداوند می فرماید: وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛[16] با زنان، به طورشایسته رفتار کنید. امام صادق -علیه السلام- می فرماید: رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أحْسَنَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ زَوْجَتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ مَلَّكَهُ نَاصِيَتَهَا وَ جَعَلَهُ الْقَيِّمَ عَلَيْهَ؛[17] خدا رحمت کند بنده ای را که میان خود و زنش روابط حسنه برقرار کند؛ زیرا خداوند سرنوشت زن را به دست او سپرده و او را به سرپرستی وی موظف ساخته است .

همچنین، امام صادق-علیه السلام- به نقل از پيامبر اكرم-صلی الله علیه و آله- می فرماید: وَ مَنْ صَبَرَ عَلى خُلْقِ امرأةٍ سَيِّئَةِ الْخُلْقِ واحْتَسَبَ في ذلكَ الأجْرَ أعْطاهُ اللَّهُ ثَوابَ الشاكرينَ؛[18] مردى كه بر اخلاق همسرى بداخلاق صبر كند و او را تحمل نمايد و به حساب اجر الهى بگذارد، خداوند پاداش شكرگزاران را به او خواهد داد.

از سوی دیگر، زن نیز نسبت به شوهر خود باید مهربان و رئوف باشد و در مقابل سختی ها و مشکلات و بداخلاقی های شوهر، صبور و با گذشت باشد و زندگی خود را بر اساس گذشت، مهربانی، تفاهم و مدارا بنا نهد. پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله- درباره اهمیت گذشت و شکیبایی زن در زندگی می فرماید: ثَلاثٌ مِنَ النِّسَاءِ يَرْفَعُ اللَّهُ عَنْهُنَّ عَذَابَ الْقَبْرِ وَ يَكُونُ مَحْشَرُهُنَّ مَعَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ (ص ) امْرَأَةٌ صَبَرَتْ عَلَى غَيْرَةِ زَوْجِهَا وَ امْرَأَةٌ صَبَرَتْ عَلَى سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا وَ امْرَأَةٌ وَهَبَتْ صَدَاقَهَا لِزَوْجِهَا يُعْطِي اللَّهُ تَعَالَى لِكُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ ثَوَابَ ألْفِ شَهِيدٍ وَ يَكْتُبُ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُنَّ عِبَادَةَ سَنَۀٍ؛[19] عذاب قبر، از سه طايفه از زنان برداشته خواهد شد و با فاطمه-سلام الله علیها- دختر محمد-صلی الله علیه و آله- محشور مي شوند. زني كه بر غيرت [و تعصب بیجا و بددلیِ] شوهرش شكيبا باشد؛ زني كه در برابر بداخلاقي همسرش صبور باشد؛ زني كه مهر خود را به همسرش ببخشد. خداوند به هريك از آنها ثواب هزار شهيد را مي بخشد و براي هرکدام، ثواب يك سال عبادت را در نظر مي گیرد.

4. اقامه نماز: فشار قبر، از کسانی که به نماز پایبندند، برداشته می شود. پیامبر اعظم -صلی الله علیه و آله- فرمود: الصَّلاة شَفیع بَینَهُ وَ بَینَ مَلَکُ المَوتِ و اُنس فى قَبرِهِ وَ فراش تَحتَ جَنبِهِ و جَواب لِمُنکر و نَکیر؛[20] نماز، شفیع نمازگزار نزد ملک الموت، مونس در قبر، بسترى نیکو در قبر و پاسخ به سؤال نکیر و منکر مى باشد.

5. خواندن قرآن کریم: مطابق روایات، خواندن بعضی سوره ها موجب برطرف شدن عذاب قبر می شود؛ مانند: خواندن سوره نساء در هر جمعه، مداومت بر خواندن سوره زخرف، خواندن سوره التَّکاثُر در وقت خواب، خواندن سوره یس پیش از خواب و یا قبل از غروب و خواندن سوره المُلک بالای سر قبر میّت.[21]

5. تجسم اعمال

مطابق برخی روایات، اعمال نیک انسان، در عالم قبر به شکل صورت های نورانی و زیبا مجسم می شوند و به کمک صاحب خود می آیند و در مقابل، اعمال گناه آلود و زشت، به شکل صورت های زشت و ترسناک در قالب های مثالی مجسم می شوند و موجب عذاب صاحب خویش می گردند. از امام صادق -علیه السلام- یا حضرت باقر -علیه السلام- روایت شده است:

إِذَا مَاتَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ دَخَلَ مَعَهُ فِي قَبْرِهِ سِتَّةُ صُوَرٍ فِيهِنَّ صُورَةٌ هِيَ أَحْسَنُهُنَّ وَجْهاً وَ أَبْهَاهُنَّ هَيْئَةً وَ أَطْيَبُهُنَّ رِيحاً وَ أَنْظَفُهُنَّ صُورَةً قَالَ فَيَقِفُ صُورَةٌ عَنْ يَمِينِهِ وَ أُخْرَى عَنْ يَسَارِهِ وَ أُخْرَى بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أُخْرَى خَلْفَهُ وَ أُخْرَى عِنْدَ رِجْلَيْهِ وَ يَقِفُ الَّتِي هِيَ أَحْسَنُهُنَّ فَوْقَ رَأْسِهِ فَإِنْ أُتِيَ عَنْ يَمِينِهِ مَنَعَتْهُ الَّتِي عَنْ يَمِينِهِ ثُمَّ كَذَلِكَ إِلَى أَنْ يُؤْتَى مِنَ الْجِهَاتِ السِّتِّ قَالَ فَتَقُولُ أَحْسَنُهُنَّ صُورَةً مَنْ أَنْتُمْ جَزَاكُمُ اللَّهُ عَنِّي خَيْراً فَتَقُولُ الَّتِي عَنْ يَمِينِ الْعَبْدِ أَنَا الصَّلَاةُ وَ تَقُولُ الَّتِي عَنْ يَسَارِهِ أَنَا الزَّكَاةُ وَ تَقُولُ الَّتِي بَيْنَ يَدَيْهِ أَنَا الصِّيَامُ وَ تَقُولُ الَّتِي خَلْفَهُ أَنَا الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ وَ تَقُولُ الَّتِي عِنْدَ رِجْلَيْهِ أَنَا بِرُّ مَنْ وَصَلْتَ مِنْ إِخْوَانِكَ ثُمَّ يَقُلْنَ مَنْ أَنْتَ فَأَنْتَ أَحْسَنُنَا وَجْهاً وَ أَطْيَبُنَا رِيحاً وَ أَبْهَانَا هَيْئَةً فَتَقُولُ أَنَا الْوَلَايَةُ لآِلِ مُحَمَّدٍ -صلی الله علیه و آله- ؛[22] زمانی که مؤمن می میرد، با او شش صورت داخل قبر می شود که یکی از آنها، خوشروتر، خوشبوتر و پاکیزه تر از باقی صورت هاست.

پس یکی در جانب راست، یکی در جانب چپ، یکی در پیش رو، یکی در پشت سر و دیگری در پایین پا و آن که خوش صورت تر است، در بالای سر می ایستند. پس عذاب از هر جهت که می آید، آن که در آن جهت ایستاده، مانع می شود. پس آن که از همه خوش صورت تر است، به سایر صورت ها می گوید: شما کیستید؟ خدا از جانب من شما را جزای خیر دهد. صاحب جانب راست می گوید: من نمازم. صاحب جانب چپ می گوید: من زکاتم. آن که در پیش روست، می گوید: من روزه ام. آن که در عقب سر است، می گوید: من حج و عمره ام و آن که در پایین پاست، می گوید : من نیکی و احسان به برادران مؤمنم. پس آنها به او می گویند : تو کیستی که از همه ما بهتر و خوشبوتری؟ می گوید: من، ولایت آل محمد-علیه السلام- هستم.

6. جایگاه ارواح مؤمنان و کافران

همان گونه که پیش تر اشاره شد، عالم برزخ و مثال، جزیی از عالم ماده نیست تا مکان و محدوده داشته باشد؛ بلکه عالم مثال، در باطن و ملکوت همین دنیاست و نسبت به آن، بسیار گستردتر است.

باید دانست که عالم برزخ، از عالم دنیا به مراتب وسیع تر است؛ زیرا مثال، گسترده تر و بزرگ تر از جسم مادی است. [23]

بنابراین، وقتی به جایگاه ارواح اشاره می کنیم، مراد ما جایگاه مادی و ظاهری آنها نیست تا برای همه قابل رؤیت باشد؛ بلکه منظور آن است که ارواح در قالب بدن های مثالی خود، در باطن و ملکوت دنیا به حیات برزخی خویش ادامه می دهند تا روز رستاخیز برپا شود. بر همین اساس، در برخی روايات آمده است که ارواح مؤمنان در وادي السّلام نجف اشرف، و ارواح کفار در برهوتِ یمن جمع مي شوند. احمد بن عُمَر از امام صادق-علیه السلام- نقل می کند: قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إنَّ أخِي بِبَغْدَادَ، وَ أخَافُ أنْ يَمُوتَ بِهَا. فَقَالَ: مَا تُبَالِي حَيْثُمَا مَاتَ؛ أمَا إنَّهُ لَا يَبْقَي مُؤْمِنٌ فِي شَرْقِ الارْضِ وَ غَرْبِهَا إلَّا حَشَرَ اللَهُ رُوحَهُ إلَي وَادِي السَّلَامِ. قُلْتُ لَهُ: وَ أيْنَ وَادِي السَّلَامِ؟ قَالَ: ظَهْرَ الْكُوفَةِ، أمَا إنِّي كَأَنِّي بِهِمْ حَلَقٌ حَلَقٌ قُعُودٌ يَتَحَدَّثُونَ؛[24] [احمد بن عُمَر] مي گويد: خدمت امام صادق -علیه السلام- عرض كردم : برادر من ، در بغداد است و می ترسم در آنجا بمیرد. حضرت فرمود: چه پروا داری، هرجا خواهد بمیرد! هیچ مؤمنی در مشرق و مغرب زمین باقی نمی ماند، مگر آنکه خدا روح او را در وادی السّلام جمع می کند. عرض كردم : وادي السّلام كجاست ؟ فرمود: در پشت كوفه ، و گویا می بینم ایشان را که حلقه حلقه نشسته و با یکدیگر سخن می گویند.

حَبّه عَرَني که از یاران مخصوص امام علی -علیه السلام- است، می گوید: در حضور امام -علیه السلام- در کوفه بودم و با حضرت به پشت کوفه، یعنی نجف اشرف رهسپار شدیم. وقتی در وادی السّلام توقف کرد، دیدم که گویا با اقوامی ارتباط برقرار نموده و با آنها گفت وگو می کند! به پیروی از ایشان، ایستاده بودم تا اینکه خسته شدم و نشستم؛ به قدری که ملول و کوفته شدم و بار دیگر ایستادم؛ به قدری که باز خسته شدم و باز نشستم؛ به قدری که دوباره خسته شدم. امام علی -علیه السلام- همچنان ایستاده بود و با افرادی گفت وگو می کرد. برخاستم و ایستادم و عرض کردم: ای امیر مؤمنان! ایستادن شما طول کشید. کمی استراحت کنید. سپس ردای خود را روی زمین پهن کردم تا حضرت روی آن بنشیند. فرمود: ای حبه! این ایستادن طولانی نبود، مگر به جهت گفت وگو با مؤمنی و اُنس با او. عرض کردم: آیا مردگان نیز گفت وگو و اُنس دارند؟ فرمود: آری، اگر پرده از جلوی چشم تو برداشته شود، آنها را می بینی که حلقه حلقه نشسته و با یکدیگر گفت وگو می کنند. عرض کردم : آیا آنها ارواح هستند یا اجسام؟ فرمود: ارواح هستند. سپس افزود: وَ ما مِن مُؤمِن یَموتُ فی بُقعَة مِن بِقاعِ الاَرضِ اِلّا قیل لِرُوحِهِ اَلحِقِی بِوادِی السَّلامِ و اِنَّها لَبُقعَة مِن جَنَّة عَدن؛ هیچ مؤمنی در زمینی از زمین های دنیا نمی میرد، مگر اینکه به روح او گفته می شود به وادی السّلام بپیوندد. همانا وادی السّلام، سرزمینی از سرزمین بهشت عدن است. [25]

ـ حکایت مرحوم آیت الله آملی

مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدتقی آملی، فقیه و عارف برجسته، از شاگردان سلسله اوّل مرحوم آیت الحق حاج میرزا علی آقا قاضی، استاد علامه طباطبایی -رحمه الله-، نقل می کند:

در نجف اشرف مدت ها می دیدیم که مرحوم میرزا علی آقا قاضی دو سه ساعت در قبرستان وادی السّلام می نشیند. با خودم گفتم: انسان باید زیارت کند و برگردد و با قرائت فاتحه ای روح مردگان را شاد کند. کارهای لازم تری هست که باید بدان ها پرداخت. این اِشکال در دل من بود؛ اما به احدی ابراز نکردم؛ حتی به صمیمی ترین رفیق خود. مدت ها گذشت و هر روز برای استفاده از محضر استاد به خدمتش می رفتم؛ تا اینکه تصمیم گرفتم از نجف اشرف به ایران بازگردم؛ ولی در مصلحت بودن این سفر تردید داشتم. این تصمیم در ذهنم بود و کسی از آن اطلاع نداشت. شبی می خواستم بخوابم. در اطاق چند کتاب علمی و دینی روی زمین بود و طبعاً هنگام خواب، پای من به سوی آنها کشیده می شد. با خودم گفتم: برخیزم و جای خواب خود را تغییر دهم یا نه لازم نیست؟ زیرا کتاب ها درست در مقابل پای من نیست؛ بلکه بالاتر قرار گرفته و بی احترامی به کتاب ها محسوب نمی شود. در این گفت وگو و تردید، سرانجام بنا را بر این گذاشتم که هتک احترام نیست و خوابیدم. صبح همان شب، به محضر استاد قاضی رفتم و سلام کردم. پس از آنکه جواب سلام مرا داد، فرمود: صلاح نیست به ایران بروید و پا درازکردن به سوی کتاب ها هم بی احترامی است. بی اختیار، شگفت زده و هولناک شدم و گفتم: از کجا فهمیده اید؟ فرمود: از وادی السّلام فهمیده ام.[26]

مطابق برخی روایات، ارواح کفار در عالم برزخ در وادي بَرَهوت قرار دارند.[27] برهوت، در سرزمین حَضْرَمَوت در جنوب یمن است. امام جعفر صادق-علیه السلام- فرمود: إنَّ مِنْ وَرَآءِ الْیَمَنِ وَادِیًا یُقَالُ لَهُ: وَادِی بَرَهُوتٍ، وَ لَا یُجَاوِرُ ذَلِکَ الْوَادِیَ إلَّا الْحَیَّاتُ السُّودُ وَ الْبُومُ مِنَ الطَّیْرِ؛ فِی ذَلِکَ الْوَادِی بِئْرٌ یُقَالُ لَهَا: بَلَهُوتٌ یُغْدَی وَ یُرَاحُ إلَیْهَا بِأرْوَاحِ الْمُشْرِکِینَ یُسْقَوْنَ مِنْ مَآءِ الصَّدِیدِ؛[28] در پشت یَمن ، یک وادی است که به آن وادی برهوت گفته می شود و در آن وادی سکونت ندارد، مگر مارهای سیاه و از پرندگان فقط جغد. در آن وادی، چاهی است به نام بَلَهوت که هر صبحگاه و شامگاه ، ارواح مشرکان را به آنجا می برند تا از آبی بیاشامند که چون فلز گداخته، گرم و بسان چرک، مخلوط شده با خون است .

7. دیدار ارواح با خانواده خود

ارواح مردگان، گاهی اوقات به دیدار خانواده خود می آیند و از نزدیک، آنها را ملاقات می کنند. ارواح مؤمنان، تنها خوبی ها و خوشی های خانواده خود را می بینند و خوشحال می شوند اما ارواح کافران، فقط بدی ها و ناخشنودی های خانواده خود را می بینند و غمگین می شوند. امام صادق -علیه السلام-فرمود: إنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَزُورُ أَهْلَهُ، فَيَرَي مَا يُحِبُّ وَ يُسْتَرُ عَنْهُ مَا يَكْرَهُ؛ وَإنَّ الْكَافِرَ لَيَزُورُ أهْلَهُ، فَيَرَي مَا يَكْرَهُ وَ يُسْتَرُ عَنْهُ مَا يُحِبُّ. قَالَ: وَ مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ كُلَّ جُمُعَةٍ، وَ مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ عَلَي قَدْرِ عَمَلِهِ؛[29] مؤمن ، اهل خود و آنچه را موجب شادي اوست، مي بيند؛ اما چيزهایي كه موجب ناخشنودي او مي گردد، از نظرش پوشيده مي شود. كافر نيز اهل خود را مي بيند اما آنچه را موجب ناراحتي و كراهت اوست، مشاهده مي كند؛ اما چيزهایي كه موجب شادي اوست، از نظرش پوشيده مي گردد. [آن گاه] حضرت فرمود: بعضي از مؤمنان در هر هفته يكبار در روز جمعه به زيارت و ملاقات اهل خود مي رسند و بعضي ديگر، بر حسب مقدار عمل خود مي توانند آنان را ملاقات و زيارت نمایند.

8. بهره مندی مردگان از اعمال نیک بازماندگان

یکی از ویژگی های عالم برزخ، این است که روح انسان در این عالم از اعمال نیک فرزندان و صالحان بهره مند می شود. پیامبر گرامی اسلام -صلی الله علیه و آله- فرمود: مَرَّ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ بِقَبْرٍ يُعَذَّبُ صَاحِبُهُ ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِنْ قَابِلٍ فَإِذَا هُوَ لَيْسَ يُعَذَّبُ فَقَالَ يَا رَبِّ مَرَرْتُ بِهَذَا الْقَبْرِ عَامَ أوَّلَ فَكَانَ صَاحِبُهُ يُعَذَّبُ ثُمَّ مَرَرْتُ بِهِ الْعَامَ فَإِذَا هُوَ لَيْسَ يُعَذَّبُ فَأوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا رُوحَ اللَّهِ إِنَّهُ أدْرَكَ لَهُ وَلَدٌ صَالِحٌ فَأصْلَحَ طَرِيقاً وَ آوَى يَتِيماً فَغَفَرْتُ لَهُ بِمَا عَمِلَ ابْنُه؛[30] حضرت عیسی پسر مریم-علیه السلام- از کنار قبری گذشت كه صاحبش عذاب مي كشيد. سال ديگر بر آن گذر كرد و ديد که صاحبش در عذاب نيست. عرض کرد: پروردگارا! سال پيش بر اين گور گذشتم، صاحبش در عذاب بود و امسال كه گذر نمودم، عذاب نداشت؟ خداوند صاحب عزت و جلال به او وحى كرد: اى روح خدا! فرزند صالحي داشت که به بلوغ رسيد و راهى را اصلاح كرد و يتيمى را در پناه گرفت. پس، به جهت کار فرزندش، او را آمرزيدم.

همه صدقات، اعم از صدقات جاریه مانند تأسیس مؤسسات خیریه که سودش برای خلق خدا جریان دارد، و یا صدقات غیرجاریه که عملی زودگذر است، همچنین دعا و طلب مغفرت، قرائت قرآن، انجام حج و طواف، اگر به نیابت از پدر و مادر و یا هرکس دیگری که از دنیا رفته است، انجام گیرد، موجب پاداش و شادمانی آنها می گردد. ممکن است فرزندانی در زمان حیات پدر و مادرشان، آنها را ناراضی کرده باشند؛ ولی پس از درگذشتشان طوری عمل کنند که رضایت آنها را به دست آورند؛ همچنان که عکس آن ممکن است.[31] بنابراین، هیچ گاه نباید مرده ها را از یاد ببریم؛ بلکه باید همواره به یادشان باشیم و از خداوند برایشان طلب مغفرت و آمرزش کنیم و کارهای نیکی در حقشان انجام دهیم. امام صادق -علیه السلام- فرمود: سِتُّ خِصالٍ يَنتَفِعُ بها المؤمنُ مِن بَعدِ مَوتِهِ : وَلدٌ صالِحٌ يَستَغفِرُ لَهُ، و مُصحَفٌ يَقرَأ فيهِ، و قَلِيبٌ يَحفِرُهُ، و غَرسٌ يَغرِسُهُ، و صَدَقةُ ماءٍ يُجرِيهِ، و سُنَّةٌ حَسَنَةٌ يُؤخَذُ بها بَعدَهُ؛[32] شش چيز است كه مؤمن پس از مرگ خود، از آنها بهره مند مى شود : فرزند صالحى كه براى او آمرزش بطلبد، قرآنى كه از روى آن تلاوت مى كند، چاهى كه حفر مى نمايد، درختى كه مى نشاند، نهر آبى كه در راه خدا جارى و وقف مى كند، سنّت (روش) پسنديده اى كه از خود بر جاى مى گذارد و پس از او به آن عمل مى شود.

در نتیجه، تا فرصت عمر در اختیارمان هست، باید تلاش کنیم و حیات آتی خود را بر اساس سعادت و رستگاری رقم بزنیم و برای صاحبان حق، همچون: پیامبران و امامان معصوم-علیه السلام-، پدران، مادران، برادران، خواهران، فرزندان، شهدا و یا معلمان، هدایای معنوی بفرستیم و برای تعالی روحشان دعا کنیم.

تِک تِک ساعت چه گوید گوش دار
گویدت بیدار باش ای هوشیار
عقربک آهسته پندت می دهد
پند شیرین تر ز قندت می دهد
هم ز غفلت هم ز بیکاری بترس
لحظه ای هرگز مشو غافل ز درس

 

منبع: ره توشه رمضان 1394

 

پی نوشت:

----------------------------------------

* عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

[1]. کلینی، اصول کافی، ج 4، ص 296؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج 83، ص 263، ح 34.

[2]. مکارم شیرازی و همکاران، پیام قرآن، ج 5، ص 468 ـ 469.

[3]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 6، ص 221، ح 19.

[4]. همان، ص 220، ح 14.

[5]. همان، ص 221، ح 16.

[6]. ابراهیم، آیه 7.

[7]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 71، ص 319.

[8]. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 1، ص 339.

[9]. همزه، آیه 1.

[10]. قلم، آیه 11.

[11]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 72، ص 268.

[12]. شیخ عباس قمی، منازل الآخره، ص 30.

[13]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 7، ص 248، ح 2.

[14]. همان، ج 27، ص 116.

[15]. آل عمران، آیه 31.

[16]. نساء، آیه 19.

[17]. حرّ عاملی، وسائل الشيعه، ج 4، ص 122.

[18]. همان، ج 14، ص 124.

[19]. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 21، ص 285.

[20]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 82، ص 231.

[21]. شیخ عباس قمی، منازل الآخره، ص 34 ـ 37.

[22]. احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج 1، ص 288؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج 6، ص 234، ح 50.

[23]. سید محمدحسین طباطبایی، انسان از آغاز تا انجام، ص 88.

[24]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 6، ص 268، ح 118.

[25]. کلینی، اصول کافی، ج 3، ص 243، ح 1.

[26]. محمد محمدی اشتهاردی، عالم برزخ در چند قدمی ما، ص 141 ـ 142.

[27]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 6، ص 286، ح 8.

[28]. همان، ج 17، ص 393، ح 4.

[29]. کلینی، اصول کافی، ج 3، ص 230، ح 1.

[30]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 6، ص 220، ح 15.

[31]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 2، ص 519.

[32]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 6، ص 293.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.