حجت الاسلام والمسلمین سيدتقي واردي*

مناسبت هاي ماه مبارک رمضان

تاریخ انتشار:
مناسبت های سال گذشته ماه مبارک رمضان با مناسبت های ماه رمضان 1394، از جهت هجری شمسی مطابقت ندارند. ازاین رو، مناسبت های ماه مبارک رمضان امسال را در دو بخش جدا، یکی به نام مناسبت های هجری قمری و دیگری هجری شمسی تدوین نموده ایم.
تقويم تبليغى ماه مبارك رمضان

1. مناسبت هاي قمري

اشاره

سال هجری قمری، همانند سال هجری شمسی، دوازده ماه است و مبدأ هر دوی آنها، هجرت رسول خدا-صلی الله علیه و آله- از مکه به مدینه بوده؛ با این تفاوت که محاسبه سال هجری قمری، بر اساس گردش ماه (قمر) به دور زمین است و تعداد آن در کل سال، 355 روز می باشد؛ ولی ماه هجری شمسی، بر اساس گردش زمین به دور خورشید بوده، تعداد روزهای آن در کل سال، 365 روز می باشد. با ده روز تفاوتی که بین تعداد روزهای این دو سال است، از مبدأ این دو تاریخ تا زمان ما (1394)، چهل و دو سال فاصله به وجود آمده است.

ماه های سال هجری قمری، عبارت اند از: محرم، صفر، ربیع الاوّل، ربیع الثانی، جمادی الاولی، جمادی الثانیه، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذی قعده و ذی حجه.

بنابراین، ماه مبارك رمضان، نهمین ماهِ سال هجری قمری بوده، بین دو ماه شعبان و شوال قرار گرفته است.

نزول مهم ترین کتب آسمانی

از معصومان-علیه السلام- احادیثی روایت شده كه دلالت دارند مهم ترین و معروف ترین كتب آسماني، مانند: صحف ابراهيم-علیه السلام-، تورات موسي-علیه السلام-، زبور داود-علیه السلام-، انجيل عيسي-علیه السلام- و قرآن مجيد، در ماه مبارك رمضان نازل شده اند؛ چنان كه پيامبراكرم-صلی الله علیه و آله- فرمود: صحف ابراهيم-علیه السلام- در شب اوّل ماه رمضان، تورات در ششم، انجیل در سیزدهم، زبور در هیجدهم و قرآن در بیست وسوم ماه مبارک رمضان نازل گردیده اند.[1]

به شهادت تاريخ و منابع موثق، هيچ يك از كتاب هاي آسماني پيامبران، جز قرآن كريم، بر جاي نمانده و آنچه اكنون به نام انجيل و تورات در ميان پيروان مسيح و يهود وجود دارد نسخه هاي تحريف شدة اين كتاب هاي آسماني است.[2]

ولايت عهدی امام رضا-علیه السلام- (اوّل ماه مبارك رمضان، سال 201 هجري قمري)

مأمون، فرزند هارون الرشید، هفتمین خلیفه عباسی است که در محرم سال 198 هجری قمری با کشتن برادرش امین به زمامداری رسید.[3] پدرش هارون پيش از مرگ، در سه نوبت به طور جداگانه وصیت کرد که پس از وی، سه فرزندش: محمد امین، عبدالله مأمون و قاسم مؤتمن، یکی بعد از دیگری به خلافت رسند.[4] پس از مرگش، طبق سفارش او، فرزندش امین در سال 193 هجری قمری در بغداد به خلافت رسید. در آن زمان، مأمون در رأس سپاهیان هارون در خراسان حضور داشت و در آغاز، بیعت با برادرش امین را قبول کرد؛ ولی بعد از مدتی، بین آن دو حوادثی روی داد که اختلاف و بددلی را در پی داشت؛ از جمله، امین خانواده برادرش مأمون را در فشار و آزار قرار داد و مأمون را از ولایت عهدی خلع کرد و فرزند خویش موسی را به ولایت عهدی برگزید.[5] این قضایا، منجر به خصومت و جنگ بین دو برادر بر سر حکومت و خلافت گردید. نبردهای پراکنده، به تدریج به جنگ تمام عیار تبدیل شد و در نهایت، مأمون بر امین پیروز شد و مردم با مأمون بیعت كردند.[6]

در این زمان، امامت شیعیان بر عهده امام علي بن موسي الرضا-علیه السلام- بود که در مدینه سکونت داشتند.

در سال 200 هجري قمري، مأمون تصميم گرفت كه حضرت را به خراسان دعوت کند و در اداره كشور، وي را شريك خويش سازد. آن گونه كه از خود مأمون عباسي نقل گرديده، وي هنگام نبرد با برادرش امين، نذر كرده بود كه در صورت پيروزي بر سپاهيان وي و تصاحب مقام خلافت، قدرت را به كسي كه افضل آل ابي طالب-علیه السلام- باشد، بسپارد.[7] هنگامي كه وي بر سراسر عالم اسلام سيطره پيدا كرد، تصميم گرفت كه به نذر خويش وفا كند و در اين راستا، امام علي بن موسي الرضا-علیه السلام- را كه والاترين و افضل آل ابي طالب-علیه السلام- بود، مورد توجه قرار داد.

مأمون مي گفت: ما أعْلَمُ اَحداً اَفضلُ مِن هَذا الرّجلِ عَلي وَجهِ الأرضِ؛ روي زمين، شخصيتي بالاتر و بهتر از اين مرد (علي بن موسي الرضا-علیه السلام-) سراغ ندارم. [8]

بدين منظور، يكي از سرداران خويش به نام رجاء بن ابي ضحاك را همراه عيسي جلودي و برخي همراهان ديگر به مدينه فرستاد و از طريق آنها امام را براي سفر به خراسان دعوت نمود. امام كه خلفاي عباسي، از جمله مأمون را در گفتارش صادق نمي دانست و از هدف ها و انگيزه هاي فريب كارانه وي باخبر بود، از پذيرش دعوت مأمون امتناع نمود و ماندن در مدينه را بر رفتن به خراسان ترجيح داد؛ ولي با اصرار و اجبار مأموران مأمون روبه رو گرديد و چاره اي جز پذيرش نداشت. حضرت پس از وداع با قبر شريف جدش حضرت محمد-صلی الله علیه و آله- و ديگر نياكان پاكش در بقيع، به ويژه قبر مطهر جده اش حضرت فاطمه زهرا-سلام الله علیها-، فرزند خردسالش حضرت امام محمدتقي-علیه السلام- را جانشين خود در مدينه قرار داد و همراه مأموران مأمون و برخي علويان و ياران خويش، عازم خراسان شد.

همين كه امام رضا-علیه السلام- وارد مرو ، مرکز خلافت مأمون در خراسان گرديد، با استقبال بي نظير مردم شهر، از جمله فقها، علما، شاعران، درباريان و خود مأمون قرار گرفت. خليفه پس از پذيرايي از امام گفت: مي خواهم خود را از خلافت خلع کنم و آن را به شما که افضل آل ابی طالب هستید، واگذارم. آيا از من مي پذيري؟ امام از پذيرش این پیشنهاد امتناع كرد؛[9] چون مي دانست وي در گفتارش صداقت ندارد و مي خواهد از اين راه او را بيازمايد و يا اگر حكومت را به امام واگذارد، پس از مدتي، وي را از ميان برداشته و خود دوباره حكومت را به دست گيرد. از سوي ديگر، مأمون با قيام هاي گوناگون علويان و غيرعلويان در جهان اسلام روبه رو بود و مي خواست از اين راه آنان را به احترام امام وادار به سكوت و پذيرش خلافت عباسيان نمايد.

امام رضا-علیه السلام- كه از نيت او آگاه بود، به هيچ وجه، حاضر به پذيرش خلافت نشد. مأمون پس از آن، مقام ولايت عهدي خويش را به حضرت پیشنهاد كرد و امام رضا-علیه السلام- از پذیرش آن نیز امتناع نمود؛ ولي مأمون اين بار، خودداري امام-علیه السلام- را نپذيرفت و گوشزد كرد كه پذيرش ولايت عهدي، اجباري و قطعي است. امام رضا كه با تهديد جدي مأمون روبه رو بود، چاره اي جز پذيرش ولايت عهدي نداشت. ازاین رو، پذیرش را مشروط نمود و فرمود: در صورتي ولايت عهدي را مي پذيرم كه مسئوليت امر و نهي حكومت با من نباشد؛ در چيزي فتوا ندهم؛ در دعوايي داوري نكنم؛ كسي را عزل و يا نصب ننمايم و آييني را كه هم اكنون در خلافت تو رايج است، تغيير ندهم.

مأمون تمام خواسته هاي حضرت را پذيرفت و وي را به ولايت عهدي خويش منصوب كرد و به فرزندان، درباريان، فرماندهان، صاحب منصبان و عموم مردم دستور داد با امام بيعت كنند.[10]

درباره تاريخ اين واقعه بزرگ، همه مورخان، اتفاق دارند بر اينكه در ماه مبارك رمضان سال 201 هجری قمري واقع گرديده است؛ ولي در روز آن اختلاف دارند؛ برخي روز اوّل، بعضي دوم، برخي چهارم، بعضي ششم و برخي روز هفتم رمضان را ذكر كرده اند. ممكن است علت اختلاف، از آن جهت باشد كه بيعت با حضرت، چند روز ادامه داشته؛ ولي به نظر مي آيد كه پذيرش ولايت عهدي حضرت، در اوّل ماه رمضان و بيعت رسمي، در ششم و هفتم رمضان بوده است.

وفات حضرت ابوطالب بن عبدالمطلب (هفتم ماه مبارک رمضان، سال دهم بعثت)

ابوطالب، عموی پیامبر-صلی الله علیه و آله- ، از پدری به نام عبدالمطلب بن هاشم و مادری به نام فاطمه بنت عمرو بن عائذ، در مکه دیده به جهان گشود و در خاندان هاشمی رشدونمو یافت. وی مانند پدر و نياكان خود، از موحدان و پيروان دين حنيف ابراهيم-علیه السلام- بوده، از هرگونه شرك و بت پرستي دوری می جست.[11]

هنگامی که به سنین جوانی رسید، پدرش عبدالمطلب، برادرزاده خود فاطمه بنت اسد بن هاشم را به عقد نکاح وی درآورد و ثمره ازدواج آنان، چهار پسر و دو دختر بود. پسرانشان عبارت بودند از: طالب، عقیل، جعفر و حضرت علی -علیه السلام-، و دخترانشان: فاخته (مکنی به ام هانی) و جمانه.[12]

پس از بعثت پيامبر-صلی الله علیه و آله- ، خانواده ابوطالب-علیه السلام- نخستين كساني بودند كه به حضرت ايمان آورده، از او دفاع كردند. از میان این خانواده، حضرت علی -علیه السلام- نخستین مرد و مادرش فاطمه بنت اسد پس از حضرت خدیجه، نخستین بانویی بود که به رسول خدا-صلی الله علیه و آله- ایمان آورد.[13]

سرانجام، وی در هفتم ماه رمضان سال دهم بعثت، یعنی سه سال پيش از هجرت پيامبر-صلی الله علیه و آله- و به روايتي در 26 رجب سال دهم بعثت، در مكه معظمه وفات یافت. پيامبر-صلی الله علیه و آله- در مصيبت عموي گرامي اش گريان و اندوهگين بود.[14]

وفات حضرت خديجه كبري-سلام الله علیها- (دهم ماه رمضان، سال دهم بعثت)

خديجه كبري-سلام الله علیها- دختر خويلد بن اسد، از زنان شريف، اصيل و نامدار عرب و اسلام به شمار می آید. وي با اينكه در عصر جاهليت، در مكه معظمه ديده به جهان گشوده و در آن شهر قبيله گرا و طايفه مدار رشد و كمال يافت، با این حال، در عفت، نجابت، پاكدامني، سخاوت، حُسن معاشرت، صميميت، صداقت، مهر و وفا با همسر كم نظير بود، بدین جهت، او را در آن عصر طاهره و سيده نساء قريش مي خواندند. خدیجه، يكي از چهار بانويي است كه بر تمام بانوان بهشت فضيلت دارند.[15] در اسلام، جز دختر ارجمندش، حضرت فاطمه زهرا-سلام الله علیها-، هيچ بانويي به اين مقام و فضيلت دست نيافته است.

خديجه كبري-سلام الله علیها- در چهل سالگي با امين قريش، حضرت محمد-صلی الله علیه و آله- ازدواج كرد و پیامبر در آن زمان، در 25 سالگي بود[16] و آن دو، زندگي شرافتمندانه و اصيلي را پايه ريزي کرده، حیات طیبه ای را بنا نهادند كه الگو و اسوه برای بشر در تمام عصر ها و نسل ها قرار گرفتند.

خديجه كبري-سلام الله علیها- به پيامبر-صلی الله علیه و آله- علاقه ويژه اي داشت. ازاین رو، پس از بعثت حضرت، تمام دارايي هاي خويش را در اختيار پيغمبر گذاشت تا در راه اسلام هزينه كند. او، نخستين زني بود كه به حضرت ايمان آورد و در اين راه، مشقت ها و آزارهاي فراواني از سوي قريش و اهالي مكه متحمل گرديد.[17]

سرانجام، پس از عمری تلاش و 25 سال خدمت به رسول گرامي و دين اسلام، در دهم رمضان سال دهم بعثت جان به جان آفرين تسليم نمود. پيامبر در مدت كوتاهي، دو يار و پشتيبان خويش، يعني عمويش ابوطالب و خديجه كبري-سلام الله علیها- را از دست داد و بابت آن، روزگار سختي را پشت سر گذاشت. به همين جهت، آن سال را عام الحزن ناميدند.[18]

آغاز نامه نگاري كوفيان به امام حسين-علیه السلام- (دهم ماه رمضان، سال 60 هجری قمری)

شیعیان اهل بيت-علیه السلام- پس از مرگ معاویة بن ابی سفیان و با خبرشدن از هجرت اعتراض آميز اباعبدالله الحسين-علیه السلام- از مدينه منوره به مكه معظمه، جلسات پنهان و آشکاری برگزار نمودند و به اين نتيجه رسيدند كه حضرت را به كوفه دعوت کرده، در مبارزه با نظام ضد اسلامی اموی ياري دهند.[19] آنان، نامه هايي بسياري براي امام نوشتند و وي را به كوفه دعوت كردند.[20]

نخستين نامه كوفيان، در دهم ماه مبارك رمضان سال 60 هجری قمري، به امام رسيد و از آن پس، نامه هاي فراوان ديگري پي درپي به محضر حضرت ارسال شد.[21]

پيوند عقد اخوت ميان مسلمانان (دوازدهم ماه رمضان، سال اوّل هجری قمری)

پیامبر-صلی الله علیه و آله- پس از هجرت به مدینه منوره، برای پیش گیری از مخالفت ها و خصومت های احتمالی بین مهاجر و انصار، در روز دوازدهم ماه مبارك رمضان سال اوّل هجری قمري، به امر پروردگار متعال، ميان سیصد نفر از مهاجر و انصار پيمان برادري بست و هریک از آن دو را با دیگری برادر ديني نمود. بدین گونه، بین حمزة بن عبدالمطلب با زید بن حارثه، ابوبکر بن ابی قحافه با خارجة بن زید خزرجی، عمر بن خطاب با عتبان بن مالک، ابوعبیده جراح با سعد بن معاذ، عبدالرحمن بن عوف با سعد بن ربیع، زبیر بن عوام با سلمة بن سلامة و... عقد اخوت برقرار کرد.[22]

اما خود پيامبر-صلی الله علیه و آله- در ميان تمامي ياران و فاميلان و صحابه، كسي را جز علي بن ابي طالب-علیه السلام- شايسته برادري خويش نديد و از آن پس، حضرت علي رسماً برادر ديني پيامبر گرديد و فضيلتي بزرگ بر فضايلش افزوده شد.[23]

ميلاد مسعود امام حسن مجتبي-علیه السلام- (پانزدهم ماه رمضان، سال سوم هجری قمری)

امام در پانزدهم ماه مبارك رمضان سال دوم و به روايتي صحيح تر، سال سوم هجري قمري در مدينه منوره ديده به جهان گشود.[24] وی، نخستين فرزند حضرت علي-علیه السلام- و حضرت فاطمه-سلام الله علیها- بوده، تولدش، موجب شادماني آن دو و پيامبر اسلام-صلی الله علیه و آله- و تمامي محبان اهل بيت-علیه السلام- گرديد.

پيامبر در گوش راستش اذان گفت و در گوش چپش اقامه خواند و بنا به درخواست پدر و مادرش، از جانب خداي متعال، نام حسن را برايش برگزيد.[25]

پیامبر در هفتمین روز تولد وی، دستور داد گوسفندی برای عقیقه او قربانی نمایند و میان نیازمندان تقسيم نکند.[26]

پیامبر-صلی الله علیه و آله- در توصیف سبط اکبرش، امام حسن-علیه السلام-، احادیث فراوانی دارد؛ از جمله فرمود: اِنَّ هذا رَیحانَتی وَ اِنَّ اِبنی هذا سَیّدٌ سَیُصلح اللّهُ بِه بَین فِئَتین مِنَ المُسلِمین؛[27] همانا این (حسن)، ریحانه من است و این فرزندم، سید و سروری است که به زودی خدای سبحان به واسطه او، میان دو گروه از مسلمانان صلح و سازش برقرار خواهد کرد.

لقب هاي امام حسن مجتبي-علیه السلام- عبارت اند از: سبط اكبر، سبط اوّل، طيب، قائم، حجت، تقي، زكي، مجتبي، وزير، اثير، امير، امين، زاهد و برّ؛ اما معروف ترين آنها، لقب شريف مجتبي است و شيعيان وي را كريم اهل بيت مي نامند. كنيه وي، ابومحمد است.[28]

یکی از فضایل امام اين بود كه هفت سال ونیم از حیات با برکت جدش رسول خدا-صلی الله علیه و آله- ، نزدیک به هشت سال زندگی با صفا و صمیمی مادرش فاطمه زهرا -سلام الله علیها-، بیست و شش سال از عمر با برکت پدرش امیر مؤمنان -علیه السلام- و چهل وشش سال از عمر برادر گرامی اش امام حسین -علیه السلام- را درک كرد. حضرت، در 28 صفر سال 50 هجری قمری توسط همسرش جعده بنت اشعث، مسموم گردید و در 47 سالگی در مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.[29]

نصب محمد بن ابی بکر به استانداري مصر (پانزدهم ماه رمضان، سال 37 هجری قمری)

پیش از محمد بن ابی بکر، استاندار ولایت مصر، قیس بن سعد انصاری بود و حدود یک سال و هشت ماه بر این منطقه حکومت کرد؛ تا اینکه حضرت علی-علیه السلام- با مشورت برخی یارانش تصمیم گرفت محمد بن ابی بکر را جایگزین وی نماید.[30]

محمد بن ابی بکر در ماه مبارک رمضان سال 37 هجری قمری از سوی امیر مؤمنان-علیه السلام- به استانداري مصر منصوب گرديد و بی درنگ عازم مصر شد. وی در پانزدهم این ماه وارد مرکز مصر گردید و خود را به قیس بن سعد معرفی نمود و از وی خواست که در کنارش بماند و او را در اداره حکومت کمک نماید. با اینکه قیس بن سعد، شوهر عمه محمد بن ابی بکر بود، با درایتي که داشت، منظور پیام مولایش حضرت علی -علیه السلام- را دریافت. ازاین رو، خواسته محمد بن ابی بکر را رد کرد و مصر را ترک نمود و به مدینه برگشت و پس از دیدار با بستگان و زیارت قبر شریف رسول خدا-صلی الله علیه و آله- ، بی درنگ خود را به حضرت علی -علیه السلام- در معرکه جنگ صفین رسانید.[31]

محمد بن ابی بکر همین که وارد مصر شد، نامه حضرت علی-علیه السلام- را برای اهالی مصر قرائت کرد[32] و خود را حاکم جدید آنان معرفی نمود و با استقبال اهالی مصر روبه رو گردید.

او در 15 جمادی الاولی سال 38 هجری قمری توسط سپاهیان معاویة بن ابی سفیان مظلومانه به شهادت رسید. مدت حکومت وی در مصر، فقط هشت ماه بود.[33]

اعزام مسلم بن عقيل-علیه السلام- به كوفه (پانزدهم ماه رمضان، سال 60 هجری قمری)

اهالي كوفه، به ويژه شيعيان اين شهر به محض آگاهي از حضور امام حسين-علیه السلام- در مكه و امتناع وي از بيعت با يزيد بن معاويه، به منظور قيام عليه يزيد، با ارسال نامه هاي بي شمار به امام-علیه السلام- حضرت را به كوفه دعوت كردند. امام درباره پذيرش درخواست و نامه های آنان، مدتی درنگ کرد و جوانب قضایا را بررسی نمود، سپس تصميم گرفت دعوتشان را پذيرفته، با فرستادن نخستين نماينده خويش به سوي آنان، عملاً رهبري قيام را بر عهده گيرد.

حضرت برای این کار، وضو گرفت و ميان ركن و مقام در مسجدالحرام، دو ركعت نماز به جاي آورد و پس از نيايش، پسرعمويش مسلم بن عقيل را به حضور طلبيد و او را از وضعيت كوفه باخبر کرد و به وي فرمود كه مي خواهد او را به عنوان نماينده خويش به كوفه بفرستد تا قيام اهالي اين شهر را سامان بخشد. مسلم بن عقيل-علیه السلام- با روحيه و نشاط بالا، خواست امام-علیه السلام- را پذيرفت. آن گاه حضرت نامه اي براي مردم كوفه نوشت و به مسلم داد تا براي اهالي كوفه قرائت كند.[34]

همچنين امام به مسلم سفارش هاي لازم را نمود و وي را با آخرين نامه رسانان، يعنی: قيس بن مسهر صيداوي، عمارة بن عبدالله سلولي، عبدالله بن شداد و عبدالرحمن شداد، در تاريخ 15 رمضان سال 60 قمري به سوي كوفه اعزام کرد.

مسلم بن عقيل-علیه السلام- از مكه به مدينه رفت و در آنجا قبر رسول خدا-صلی الله علیه و آله- را زیارت نمود و با خانواده خود دیدار کرد و آن گاه همراه دو فرزندش محمد و ابراهیم و دو راهنما از طايفه بني قيس، از بيراهه حركت نموده، عازم کوفه گردید تا هم زودتر به مقصد برسد و هم از چشم نگهبانان حكومتي و راهبان ها در امان بماند.[35]

روز جهانی قدس (آخرین جمعه ماه مبارک رمضان)

در سال 1933م (1312ش) استعمار انگليس با حمايت از صهيونيست ها و سركوب مسلمانان، زمين هاي فلسطينيان را از دست آنان خارج کرده، به يهوديان مهاجر واگذار می نمود. در حقيقت، انگلستان با غصب زمين هاي فلسطينيان و ساكنان اصلي آن، در فراهم آوردن مهاجرت يهوديان، نقش اصلي را ايفا كرد. در همين زمان بود كه آيت الله شيخ عبدالكريم حايري-رحمه الله- و به تبع وي، ساير علما و روحانيون ايران، براي دفاع از مردم فلسطين دست به كار شدند. حركت اصلي مؤسس حوزه در اين زمان، ارسال نامه اي به رضاشاه بود.

با توجه به مقدمه فوق، اهميت حركت آيت الله شيخ عبدالكريم حايري در ارسال نامه به رضاخان و درخواست واكنش در برابر مسئله فلسطين، بيشتر نمودار مي شود. به جرئت مي توان گفت كه آيت الله شيخ عبدالكريم حايري، رویارویی با اشغال سرزمين فلسطين را از مهم ترين امور دينی مي دانست.

امام خمینی-رحمه الله- در تاریخ 16/5/1358 که مصادف با ایام مبارک ماه رمضان گشته بود، در پیامی تاریخی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را به عنوان روز جهانی قدس معرفی کرده، فرمودند:

من در طی سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم که اکنون این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینی شدت بخشیده است و به ویژه در جنوب لبنان به قصد نابودی مبارزان فلسطینی، پیاپی خانه و کاشانه ایشان را بمباران می کند. من از عموم مسلمانان جهان و دولت های اسلامی می خواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن، به هم بپیوندند و جمیع مسلمانان جهان را دعوت می کنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و می تواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان روز قدس انتخاب [کرده] و طی مراسمی، همبستگی بین المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان اعلام نمایند. از خداوند متعال پیروزی مسلمانان را بر اهل کفر خواستارم. [36]

تأکید بنیانگذار جمهوری اسلامی در این پیام، بر ارتباط این روز با تعیین سرنوشت ملت فلسطین، دربردارنده نکات مهمی است. در اندیشه امام راحل، رهایی قدس شریف و حل مسئله فلسطین، تنها در گرو همراهی و وظیفه شناسی همه مسلمانان است. این همراهی و هم افزایی، در یک روز و درست زمانی که گرایش های دینی و اعتقادی مسلمانان به اوج خود می رسد، اتفاق می افتد. از این منظر، می توان گفت که در اندیشه امام-رحمه الله-، حل این مسئله، نیازمند مشارکت و همدلی تمام مسلمانان است.

جانشین صالح و شایسته ایشان، مقام معظم رهبری(دام ظله) نیز هرساله بر این موضوع بسیار تأکید می نمایند. معظمٌ له در یکی از سخنرانی های خویش فرمودند:

روز قدس، یکی از برجسته ترین یادگارهای امام عزیز ماست؛ نشانۀ دلبستگی انقلاب و دلبستگی ملت ما به ماجرای قدس شریف و ماجرای فلسطین است. به برکت روز قدس، این نام را ما توانستیم هرسال در دنیا زنده نگه داریم. خیلی از حکومت ها و خیلی از سیاست ها می خواستند، مایل بودند، تلاش کردند، پول خرج کردند که مسئله فلسطین فراموش شود. اگر تلاش جمهوری اسلامی نبود، اگر ایستادگی جمهوری اسلامی با تمام قوا در مقابلۀ این سیاست خباثت آلود نبود، بعید نبود که بتوانند مسئله فلسطین را به تدریج به زاویه بکشانند؛ اصلاً فراموش کنند. الآن هم خود دستگاه استکبار و خود صهیونیست های خبیث معترف اند، معتقدند و ناراحت اند از اینکه جمهوری اسلامی پرچم فلسطین را برافراشته است و نمی گذارد که با سازش کاری هایی که می خواهند انجام بدهند، مسئله فلسطین را از دور خارج کنند. روز قدس، روز زنده کردن این یاد و این نام است. امسال هم به توفیق الهی، به هدایت الهی، ملت عظیم ما در تهران و در همه شهرستان ها روز قدس را گرامی خواهند داشت، راهپیمایی خواهند کرد. در کشورهای دیگر هم بسیاری از مسلمانان در روز قدس، از ملت ایران تبعیت می کنند. [37]

2. مناسبت هاي شمسي

اشاره

نظر به اینکه تعداد روز های سال هجری شمسی، ده روز بیشتر از تعداد روزهای سال هجری قمری است، در هر سال، مناسبت های این دو تاریخ، ده روز از یکدیگر فاصله می گیرند. بدین جهت، مناسبت های سال گذشته ماه مبارک رمضان با مناسبت های ماه رمضان 1394، از جهت هجری شمسی مطابقت ندارند. ازاین رو، مناسبت های ماه مبارک رمضان امسال را در دو بخش جدا، یکی به نام مناسبت های هجری قمری و دیگری هجری شمسی تدوین نموده ایم. مبلغان و روحانیان ارجمند، خود باید بین دو تقویم ارائه شده جمع نمایند.

31 خرداد 1360، شهادت دکتر مصطفی چمران

دکتر چمران در سال 1311 هجری شمسی در تهران دیده به جهان گشود و دوران تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه انصاریه، و دوران متوسطه را در دارالفنون گذراند و سپس وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد و در رشته الکترومکانیک به تحصیل پرداخت. وی از پانزده سالگی در جلسات تفسیر قرآن آیت الله طالقانی در مسجد هدایت و در دروس فلسفه و منطق آیت الله شهید مرتضی مطهری و نیز در دیگر جلسات مذهبی شرکت می نمود.

پس از فارغ التحصیلی از دانشکده فنی دانشگاه تهران، با دریافت بورس تحصیلی به دانشگاهی در تکزاس آمریکا رفت و با وجود عدم تسلط به زبان انگلیسی، دانشجوی ممتاز رشته خود شد و دوره دکتری را در دانشگاه برکلی ایالت کالیفرنیا در رشته پلاسمای فیزیک گذراند. در همین سال ها، انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را به همراهی چند تن از دوستان خود پایه گذاری کرد.

در دهه شصت، در آزمایشگاه های بل و همچنین آزمایشگاه پیشرانه جت ناسا استخدام شد. او در کنار زبان مادری خود (فارسی)، به زبان های: عربی، فرانسه، انگلیسی و آلمانی مسلط بود و در کنار دانش، به هنر نیز توجه شایانی داشت. نقاشی از علاقه مندی های بارز هنری او بود که در این زمینه، چندین اثر رنگ روغن از وی به جامانده است.

در زمان جنگ داخلی لبنان و هجوم بی رحمانه اسرائیل به اهالی جنوب لبنان که غالباً شیعه مذهب بودند، به لبنان رفت و امام موسی صدر را در تشکیل حرکت محرومین (سازمان امل) یاری داد و مبارزان بسیاری را برای نبرد با اشغالگران آموزش داد و خدمات آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و رزمی چشمگیری را به اهالی محروم لبنان ارائه نمود.

دکتر چمران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در سی ام بهمن سال 1357 همراه با یک گروه ۹۲ نفره، از لبنان به ایران آمد و با آنکه قصد ماندن در ایران را نداشت، به توصیه حضرت امام خمینی-رحمه الله- در ایران ماندگار شد. در اوایل پیروزی انقلاب، به تربیت اولین گروه از پاسداران انقلاب اسلامی در سعدآباد پرداخت و سپس مسئولیت های متعددی را بر عهده گرفت و با رشادت کم نظیر خویش، پاوه را از اشغال ضد انقلابیون تجزیه طلب بیرون آورد و در در دفاع مقدس، فداکاری های فراوانی از خود نشان داد و نام خویش را در تاریخ انقلاب اسلامی ایران ماندگار نمود. دکتر مصطفی چمران، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، نماینده حضرت امام خمینی در شورای عالی دفاع، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و بنیان گذار جنگ های نامنظم، در گرماگرم جنگ بعثی های عراق با ملت ایران، در 31 خرداد 1360 در مسیر دهلاویه ـ سوسنگرد به علت اصابت ترکش خمپاره دشمن، مجروح شد و سپس به شهادت رسید.

پس از شهادت دکتر چمران، دست نوشته های بسیاری از وی کشف شد که در طول سالیان اقامت در آمریکا، لبنان و بازگشت به ایران نگاشته شده بود. دست نوشته ها، زوایای جدیدی از شخصیت و تفکر وی را برای همگان روشن کرد و ابعاد ناشناخته درونی روح او معلوم گردید. سبک نگارش دست نوشته ها، بیشتر به صورت عرفانی و عاشقانه است که در بعضی قسمت ها دارای سوز عمیق و شکننده ای است که نشان دهنده عمق بینش و درک وسیع این شهید عالی مقام می باشد. روحش شاد.

روز تبلیغ و اطلاع رسانی دینی (اوّل تیر)

به فرمان امام خمینی-رحمه الله-، سازمان تبلیغات اسلامی در اوّل تیر سال 1360 تأسیس شد. این نهاد با هدف اعتلای فرهنگ نغز و پُربار اسلامی و تبلور حیات معنوی و تبیین و ترویج شاخص های اعتقادی فعال گردید. به همین جهت، روز اوّل تیر به عنوان روز تبلیغ و اطلاع رسانی دینی نام گذاری شد تا از این راه، مسئولان امر تبلیغ و مبلغان دینی و مذهبی با نگاه به روش های روز و بهره مندی از ابزار های نوین اطلاع رسانی، اقدامات مؤثرتری در این راه انجام دهند.

اصولاً تبلیغ از مهم ترین وظایف دین باوران، به ویژه عالمان و مبلغان دینی است. قرآن کریم در آیات متعدد آن را به پیامبرش حضرت محمد-صلی الله علیه و آله- که بزرگ ترین مبلّغ دین توحیدی است، یادآوری نموده؛ از جمله در آیاتی چون: فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلى‏ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِين ‏[38]، ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغ [39] و فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ الْمُبِين ‏[40]، وظیفه اصلی رسول خدا را تبلیغ اعلام کرده است؛ زیرا در پرتو تبلیغ، راه سعادت و هدایت بر روی انسان ها گشوده شده، مبانی اصلی فرهنگ اسلامی تبیین می شود. به همین جهت، اگر دین اسلام و مکتب حیات بخش اهل بیت-علیهم السلام- به درستی و با روش های منطقی تبلیغ گردد، بی تردید توجه مردم به دین و دین داری افزایش می یابد و غیرمسلمانان به سمت وسوی دین تمایل پیدا خواهند کرد. مبلغان دینی باید ظرافت های تبلیغ را مد نظر داشته باشند تا به شایستگی از عهده تبلیغ دین برآیند.

امام خميني-رحمه الله- درباره اهمیت تبلیغ فرمود: مسئله تبليغات، يك امر مهمي است كه مي شود گفت كه در دنيا در رأس همه امور قرار گرفته است و مي توان گفت كه دنيا بر دوش تبليغات است... بايد با تبليغات صحيح، اسلام را آن گونه كه هست، به دنيا معرفي نماييد... توجه داشته باشید که بالاترین چیزى که مى‏تواند این انقلاب را در اینجا به ثمر برساند و در خارج صادر کند، تبلیغات است، تبلیغات صحیح. [41]

روز جهانی مبارزه با مواد مخدر (پنجم تیر)

در پی برگزاری کنفرانس بین المللی از سوی سازمان ملل متحد در شهر وین از 17 تا 26 ژوئن 1987 میلادی، به منظور عزم سیاسی ملت ها در مبارزه با اعتیاد و قاچاق مواد مخدر، سندی با عنوان C.M.O به تصویب کشورهای شرکت کننده رسید. این سند، خط مشی همه جانبه اقدام ها در امر کنترل مواد مخدر را از سوی کشورهای شرکت کننده مشخص کرده، آنان را متعهد نموده است فعالیت های بین المللی در خصوص مبارزه با قاچاق مواد مخدر را قاطعانه دنبال کنند.

به همین منظور، سازمان ملل هرساله روز 26 ژوئن، مصادف با پنجم تیر ماه را به عنوان روز جهانی مبارزه با مواد مخدر انتخاب نموده است تا با این عمل، آگاهی مردم را با مشکلاتی که مواد مخدر برای جوامع به وجود می آورد، بالا ببرد. این روز توسط دولت ها و سازمان های مختلف در تمام دنیا حمایت می گردد.

کشور ایران که در مسیر حمل مواد مخدر از شرق به غرب قرار دارد، یکی از آسیب پذیرترین کشور های منطقه از جهت رواج مواد مخدر و اعتیاد مردم به این ماده افیونی می باشد. پیش از انقلاب اسلامی، اعتیاد در میان جوانان کشور ما کم وبیش رواج داشته است؛ ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی، دست های پنهان و آشکار استکبار جهانی و عوامل منطقه ای آنان، به ویژه ضد انقلاب فراری، از آستین های سودجویان دنیاطلب بیرون آمده، برای تضعیف نظام و بیرون کردن جوانان از گردونه انقلاب و مبارزه با استکبار، مواد مخدر را به عنوان یک صنعت سودآور در سراسر کشور رواج داده، جوانان را به انواع آن مبتلا نمودند. برای مبارزه با باندهای قاچاق مواد مخدر و پیشگیری از اعتیاد جوانان، سال های متمادی است که مرکزی به نام ستاد مبارزه با مواد مخدر در ایران تشکیل شده و در این حوزه، فعالیت های ارزشمندی نموده و تا حدودی اوضاع را کنترل کرده؛ ملت ایران در این راه، حدود چهار هزار شهید و هزاران مجروح تقدیم نموده است.

سوء قصد منافقان به رهبر معظم انقلاب اسلامی در مسجد ابوذر تهران (ششم تیر، 1360)

در این روز، رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای(حفظه الله تعالی) که امام جمعه تهران و نماینده حضرت امام خمینی-رحمه الله- در شورای عالی دفاع بود، برای سخنرانی در میان خیل عظیم امت شهیدپرور تهران، عازم مسجد ابوذر شد و با شور و استقبال کم نظیر مردم روبه رو گشت و پشت تریبون مجلس قرار گرفت و سخنرانی خود را با نام خدا و صلوات بر پیامبر-صلی الله علیه و آله- و اهل بیت نبوی-علیه السلام- آغاز کرد. منافقان که در آن سال با همکاری بنی صدر (رئیس جمهور مخلوع) دست به کشتار مردم و مسئولان زده بودند، برای این مراسم نیز برنامه جنایت آمیزی را طراحی کرده، توسط یکی از عوامل خود به نام جواد قدیری بمبی را در ضبط صوت جاسازي کرده، به بهانه ضبط صدای مقام معظم رهبری روی تریبون قرار دادند. متأسفانه، در حین سخنرانی ایشان، بمب ضبط صوت منفجر شد و مقام معظم رهبری به شدت زخمی گردید؛ ولی خدای مهربان معظم له را برای امت اسلام نگه داشت.

شهادت آیت الله دکتر بهشتی و 72 یار انقلاب اسلامی (هفتم تیر، 1360)

پس از عزل ابوالحسن بنی صدر از ریاست جمهوری اسلامی ایران، سازمان منافقین خلق که پشتیبان اصلی خود را ازدست داده می دید، از این واقعه سوء استفاده کرد و با همفکری و همکاری مزدوران بنی صدر خائن، اقدام به ترور شخصیت های مؤثر انقلاب و یاران امام خمینی-رحمه الله- نمود و در این راه، جنایات بی شماری را مرتکب شد؛ از جمله ساختمان حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران را که محل برگزاری نشست مسئولان حزب و برخی مسئولان دولتی بود، با بمب بسیار قوی منفجر کرد.

روز هفتم تير 1360، جلسه مسئولان عالی حزب جمهوری اسلامی (در غیاب برخی از آنان، از جمله: آیت الله خامنه ای که بر اثر انفجار در مسجد ابوذر زخمی و در بیمارستان بستری بود و آیت الله هاشمی رفسنجانی که به جهت اشتغالات زیاد به جلسه نرسیده بود) تشکیل شد. آیت الله سید محمدحسیني بهشتی سخنران جلسه بود. بنا بود در آن جلسه، در باره تورم بحث شود؛ اما عده اي از حاضران مجلس خواسته بودند كه راجع به انتخابات رياست جمهوري نيز بحث شود. شهيد بهشتي در اين زمينه سخناني ايراد كرد. بر اساس نوار ضبط شده از اظهارات ايشان، آخرين جملات آن بزرگوار در لحظاتي پيش از انفجار چنين بود: ما بار ديگر نبايد اجازه دهيم استعمارگران برايمان مهره سازي كنند و سرنوشت مردم ما را به بازي بگيرند. تلاش كنيم كساني را كه متعهد به مكتب هستند و سرنوشت مردم را به بازي نمي گيرند، انتخاب شوند... .

در همین لحظه، بمب منفجر شد و ساختمان حزب فرو ریخت. متأسفانه، در این حادثه علاوه بر شهيد آيت الله بهشتي، 72 نفر ديگر از جمله: 4 وزير، چند معاون وزير، 27 نماينده مجلس و جمعي از اعضاي حزب جمهوري اسلامي و یاران امام خمینی-رحمه الله- به شهادت رسيدند.

امام خميني-رحمه الله- در پيامي كه به اين مناسبت انتشار داد، فرمود: اين كوردلان مدعي مجاهدت براي خلق، گروهي را از خلق گرفتند كه از خدمتگزاران فعال و صديق خلق بودند. معظم له تأكيد كردند: بهشتي، مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود.

شایان توجه است که عامل انفجار هفتم تير، فردي به نام محمد رضا كلاهي دانشجوي دانشگاه علم و صنعت بود كه پس از پيروزي انقلاب، به سازمان منافقین (مجاهدين خلق) پيوست.

او بمب را با كيف دستي خود به داخل جلسه حزب جمهوري اسلامي واقع در نزديكي چهارراه سرچشمه تهران انتقال داد و دقایقي پيش از انفجار، از ساختمان حزب خارج شد. پس از انفجار مدتي در منزل يكي از اعضاي سازمان متبوع خود مخفي شد و در نهايت، از طريق مرزهاي غربي كشور به عراق منتقل گرديد.

روز مبارزه با سلاح های شیمیایی و میكروبی (هشتم تیر)

به دلیل بمباران شیمیائی شهر کُردنشین سردشت (واقع در جنوب استان آذربایجان غربی) در هشتم تیر 1360 توسط نیروهای متجاوز بعثی عراق و شهادت و جراحت تعداد زیادی از هموطنان کُرد، این روز به روز مبارزه با سلاح های شیمیایی و میکروبی نام گذاری شد.

رژیم بعثی عراق با بهره گیری از اختلافات جمهوری اسلامی ایران با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا، در جنگ تحمیلی هشت ساله بر ضد ملت ایران، مرتکب انواع جرم های ضد بشری و جنایات جنگی شد و از سوی اردوگای غرب و مستکبران عالم مورد حمایت قرار گرفت. یکی از جنایات این رژیم سفاک، استفاده از گازهای شیمیایی است که اردوگاه غرب در اختیار وی قرار داده بود. بعثیان عراق، نه تنها مردم ایران، بلکه شهروندان عراقی (کردهای شمال عراق) را نیز با این سلاح مرگبار مورد حمله قرار دادند. این رژیم، نه یک بار ، بلکه بارها مرتکب استفاده از این سلاح کشنده شد که در ذیل آنها را مرور می نماییم:

1. نخستین بار در 27 مهر سال 1359 رژیم بعثی چهار بار از سلاح شیمیایی از نوع تاول زا (گاز خردل) در منطقه جنوب (استان خوزستان) استفاده كرد كه یک مصدوم و بیست شهید به دنبال داشت.

2. در سال 1360 نیز شش بار از گاز خردل در جبهه های جنوب استفاده كرد که 101 نفر شهید در پی داشت.

3. در سال1361، در عملیات والفجر مقدماتی، دوازده بار مناطق غرب و جبهه های جنوب مورد اصابت بمب های شیمیایی قرار گرفت.

4. در سال 1362 و در پی عملیات های والفجر 2 و والفجر 4، جبهه میانی، غرب و شمال غرب و حتی سلیمانیه عراق 64 بار مورد اصابت بمب های شیمیایی از نوع تاول زا (خردل) و اعصاب (تابون) قرار گرفتند. بر اثر این حملات وحشیانه و غیرانسانی، صدها نفر شهید و هزاران نفر مصدوم شدند.

5. از تاریخ اوّل فروردین تا 27 اسفند 1363، 2225 نفر مصدوم و چهل شهید در عملیات های خیبر و بدر، حاصل اصابت 58 بار بمب های تاول زا، اعصاب، خفه كننده و آلوده كننده خون بوده است.

6. سال 1364، در عملیات های والفجر 8 و ابتدای والفجر 9 در مناطق جنوب، 76 بار سلاح شیمیایی به كار رفت كه حاصل آن، 77 شهید و 11644 نفر مصدوم بود.

7. رژیم عراق به جهت شكست سنگین در عملیات های پیروزمندانه: كربلای دو، چهار، پنج و شش، 102 بار از سلاح های شیمیایی استفاده كرد كه طی آن، 4720 نفر مصدوم شدند و 107 نفر به شهادت رسیدند.

8. در سال 1365 در مناطق: شلمچه، سردشت، خوزستان، بصره، كردستان، دیاله و ایلام، 43 بار از سلاح شیمیایی استفاده كرد كه 9440 مصدوم 442 شهید، حاصل این حملات وحشیانه بود.

9. در سال پایانی جنگ، 34 حمله شیمیایی در مناطق غرب، شمال غرب و جنوب ثبت شده است كه آخرین بار آن، پس از قرارداد 598 و در تاریخ سوم شهریور در عملیات بازپس گیری فاو بود.

بر اساس آمارهای رسمی نهادهای مسئول، در پی حملات شیمیایی دشمن بعثی در طول جنگ، حدود 2600 تن از هموطنان ما شهید و 107000 نفر مصدوم و مجروح شدند. تعداد جانبازان شیمیایی كه تحت پوشش بنیاد جانبازان قرار گرفتند، حدود 45000 نفر می باشد.

به كارگیری سلاح های شیمیایی از سوی عراق، در حالی صورت می گرفت كه این كشور، جزء 120 كشور امضاكننده پروتكل ژنو درباره منع استفاده از سلاح های سمی، خفه كننده و تركیبات باكتریولوژیك بود.

شهادت آیت الله صدوقی (11 تیر 1361)

چهارمین شهید محراب، آیت الله شیخ محمد صدوقی، امام جمعه و نماینده امام خمینی-رحمه الله- در استان یزد، پس از برپايي نماز جمعه در دهم ماه مبارک رمضان 1402 هجری قمری، مصادف با یازدهم تیر 1361 هجری شمسی در حین خروج از مسجد، با انفجار نارنجک دستی یکی از منافقان ضد انقلاب، به درجه والاي شهادت نایل آمد.

آیت الله صدوقی، از نسل مرحوم شیخ صدوق و اصالتاً کرمانشاهی بوده است. پدرش، ملا ابوطالب و جد دوم او، علامه ملا محمدمهدی کرمانشاهی بود که بر اثر درگیری با فتحعلی شاه قاجار به یزد تبعید شد. آیت الله محمد صدوقی در ۷ سالگی پدر، و در ۹ سالگی مادرش را از دست داد و پسرعمویش ملا محمد کرمانشاهی (مدفون در یزد)، سرپرستی او را برعهده گرفت که بعدها شهید صدوقی داماد وی شد.

وی تحصیلات علوم دینی را در مدرسه عبدالرحیم خان یزد آغاز کرد و در ۲۱ سالگی برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت؛ اما پس از مدت کوتاهی، به دلیل کمبود امکانات و سرمای بی سابقه اصفهان، به یزد بازگشت و یک سال بعد، در سال ۱۳۴۹ به قم مهاجرت کرد و به تحصیل و بعدها به تدریس در این حوزه علمیه پرداخت.

در قیام 15 خرداد 1342، از حامیان جدی امام خمینی-رحمه الله- بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از سوی امام راحل به امامت جمعه شهر یزد و نماینده آن حضرت در استان یزد منصوب شد و نمایندگی مردم استان یزد در نخستین مجلس خبرگان قانون اساسی و سپس خبرگان رهبری را بر عهده گرفت.

شهید صدوقی در مبارزه با رژیم شاه، یكی از محورهای مبارزه محسوب می شد. او اعلامیه هایی در محكوم كردن جنایات رژیم شاه، از جمله در فاجعه سینما ركس آبادان صادر كرد. ایشان رهبری نهضت اسلامی در یزد را بر عهده داشت، نیز پیام های حضرت امام خمینی-رحمه الله- را به اطلاع علمای: مشهد، تبریز، شیراز و دیگر شهرها می رساند. حضرت امام-رحمه الله- در بخشی از پیام خود به مناسبت شهادت ایشان فرموده اند:

چه كسی اُولی به شهادت است در زمانی كه كفر بنی امیه، اسلام را تهدید می كرد، از فرزند معصوم پیامبر اسلام-صلی الله علیه و آله- و فرزندان و اصحاب او و چه كسی اولی به شهادت است در عصری كه استكبار جهانی و فرزندان خلف آن در داخل و خارج، اسلام عزیز را تهدید می كنند، از امثال شهید بزرگوار ما و فقیه متعهد و فداكار اسلام، شهید صدوقی عزیز(رضوان الله علیه)؛ شهید بزرگی كه در تمام صحنه های انقلاب حضور داشت و یار و مددكار گرفتاران و مستمندان بود. روحش شاد. [42]

حمله ناو آمریکای جنایتکار به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی (12 تیر، 1367)

در روز دوازدهم تير 1367، هواپيماي مسافري ايرباس ايران به شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایران ایر که از بندرعباس عازم دُبي بود، بر فراز آب هاي خليج فارس و در نزديکي جزيره هنگام مورد هجوم يگان هاي دريايي متجاوز آمريکا مستقر در آب هاي خليج فارس قرار گرفت و با شلیک دو فروند موشک، در آب سقوط کرد. اين هواپيما در زمانی که ایران در نبرد با متجاوزان بعثیِ مورد حمایت شرق و غرب قرار داشت، با موشک ناو جنگي وينسنس مورد تجاوز عمدي نيروهاي جنايت پيشه آمریکا قرار گرفت و تمام سرنشینان آن که 298 مسافر و خدمه بود، به شهادت رسيدند. در میان سرنشینان هواپیما، 66 کودک زیر سیزده سال، 53 زن و 46 تن تبعه کشورهای خارجی بودند که همگی کشته شدند. ساقط کردن هواپیما، در حقیقت یکی دیگر از مراحل رویارویی استکبار جهانی با جمهوری اسلامی ایران برای تقویت متجاوزان عراقی در جبهه های جنگ بود.

پس از سقوط هواپیما، مقامات آمریکایی برای توجیه این جنایت نابخشودنی، دلایل ضد و نقیضی عنوان کردند و کوشیدند این اقدام خصمانه را یک اشتباه قلمداد کنند؛ اما با توجه به مجهزبودن کشتی جنگی وینسنس به پیشرفته ترین سیستم های راداری و رایانه ای و همچنین مشخص بودن نوع هواپیمای در حال پرواز، مسلّم شد که احتمال اشتباه وجود نداشته و این اقدام، کاملاً خصمانه بوده است. با این حال، مقام های آمریکایی پس از چندی، در توهینی آشکار به ملت ایران، مدال شجاعت بر گردن ناخدای این ناو انداختند و بدین سان، حمایت رسمی خود را از این جنایت اعلام نمودند.

در پس این تجاوز آشكار، جمهوری اسلامی ایران در روز 14 تیر 1367، طی نامه ای به رئیس شورای امنیت خواستار تشكیل جلسه فوری شورا برای رسیدگی به این موضوع شد. در 25 تیر 1367، شورا تشکیل جلسه داد. از سوی جمهوری اسلامی ایران دكتر ولایتی وزیر امور خارجه وقت ایران، و از جانب آمریكا جرج بوش معاون وقت رئیس جمهوری در جلسه حضور داشتند. وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در قسمتي از سخنان خود عنوان كرد: حضور نظامی آمریكا در خلیج فارس، تنها منادی مرگ و بی قانونی و شرارت بوده و جز ناامنی چیزی به ارمغان نیاورده است. عمل جنایتكارانه آمریكا در حمله به هواپیمای یک كشور، به هیچ وجه در قالب دفاع مشروع قابل توجیه نیست.

جرج دبليو بوش پدر، معاون رونالد ريگان، رئيس جمهور وقت آمريكا در آگوست 1988 گفت:

من هرگز از طرف آمريكا عذرخواهي نمي كنم. من اهميتي نمي دهم كه چه كاري انجام داده است. من اهميت نمي دهم حقيقت چيست.

حمله به مسجد گوهر شاد (21 تیر، 1324)

در چنین روزی، مسجد گوهرشاد مشهد مقدس که مملو از جمعیت بود، به دستور رضاشاه پهلوی مورد هجوم قرار گرفت و تعداد بسیاری از معترضان به بی حجابی کشته، مجروح و دستگیر شدند. به گزارش مرکز اسناد انقلاب اسلامی، فاجعه خونین حمله به مسجد گوهرشاد، یكی از اوراق ننگین تاریخ در دوره رضاخان می باشد. رضاخان كه با زور سرنیزه و با حمایت بیگانگان به قدرت رسید، طرح اسلام زدایی را به اجرا گذاشت؛ از جمله در سال 1314 همزمان با اجباری شدن كلاه شاپو برای مردان، زمزمه های حجاب زدایی زنان نیز بلند شد.

روحانیون در مقابل این توطئه ساكت ننشستند و به مخالفت پرداختند و آیت الله قمی در تهران بازداشت شد. به دنبال این مسئله، مسجد گوهرشاد كه چند روزی بود محل اجتماع و سخنرانی علیه اسلام زدایی بود، حال وهوای دیگری گرفت و اجتماعات مردمی وسیع تر و اعتراضات گسترده تر شد. به همین جهت، به شهربانی مشهد دستور داده شد وعاظ معروف را دستگیر كنند. عده ای از وعاظ خراسان دستگیر شدند؛ اما روحانیون و خطبا، به خصوص شیخ محمدتقی گنابادی، معروف به بهلول، در افشای سیاست اسلام زدایی رضاشاه مصمم تر شدند. سرانجام به دستور رضاشاه در روزهای 20 و 21 تیرماه 1314شمسی مسجد گوهرشاد كه پر از جمعیت معترض بود، مورد حمله قشون قزاق قرار گرفت و مسجد گوهرشاد به خاك و خون كشیده شد. تعداد زيادي از مردم به شهادت رسیدند و حدود 1500 نفر به اسارت نیروهای قزاق درآمدند.

رضاخان برای رسیدن به اهداف شوم اربابانش، به این جنایت اکتفا نکرد و چون ‏احتمال قیام عمومی می داد، همه علمای مبارز مشهد را دستگیر و ‏تبعید نمود. از جمله تبعیدشدگان به تهران، سه نفر از مراجع و علمای معروف بودند که ‏عبارت اند از: آیت ‏الله حاج آقا حسین قمی، آیت‏الله سید یونس اردبیلی و آیت الله‏ شیخ محمد آقازاده (فرزند آیت‏الله العظمی شیخ محمد کاظم خراسانی، صاحب‏ کفایة ‏الأصول).

عجیب اینکه آیت الله آقازاده وقتی به تهران رسید، به دستور رضاخان خلع‏ لباس شد و در دوره سرپاس مختاری (رییس شهربانی وقت) با تزریق آمپول هوا، به ‏دست دکتر احمدی مزدور سفاک رضاخان، به شهادت رسید و جنازه مطهرش در روز سیزدهم ذی‏قعده سال 1356ق در جوار مرقد حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.

این‏ عالم ربانی در حالی که 62 بهار از عمرش بیشتر نگذشته بود، جان خود را فدای‏ مبارزه با هجوم فرهنگ غرب و کشف حجاب کرد تا حریم حجاب و ارزش‏های اصیل اسلامی ‏را از گزند استعمار و مزدوران آن حفظ کند و به مردم مسلمان، به ویژه مسلمانان ‏ایران پیام دهد که از پای ننشینند و تا آخرین توان در برابر استعمارگران و نفوذ فرهنگ بیگانه، مقاومت نمایند.

روز حجاب و عفاف (21 تیر)

شوراي فرهنگ عمومي كشور، سال روز قيام مردم مشهد عليه كشف حجاب را، به عنوان روز عفاف و حجاب نام گذاري كرده است. قيام مردم مشهد و واقعه مسجد گوهرشاد در رويارويي با كشف حجاب، مصداق بارز مبارزه با منكري است كه هنوز متأسفانه آثار شومش در كشور ريشه كن نشده است.

دو واژه حجاب و عفاف ، در اصلِ معنای منع و امتناع، مشترک می باشند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب، مربوط به ظاهر است؛ ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت، یک حالت درونی است. بدیهی است که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی های عمومی انسان است. بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، در تقویت و پرورش روحیه باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ برعکس هرچه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد، باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم می گردد.

در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد. یکی از این آیات، آیه ۵۹ سوره احزاب است. در این آیه آمده: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما؛ ای پیامبر! به زنان و دخترانت و نیز به زنان مؤمنان بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند، و خداوند بخشنده مهربان است.

جلباب، به معنای پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف، از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد. در سوره نور آیه ۳۱ نیز به تفصیل در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.

روز بهزیستی و تأمین اجتماعی (25 تیر)

روز 25 تیر هرسال، روز بهزیستی و تأمین اجتماعی نام گذاری شده است تا از این طریق، توجه همگان، یعنی مسئولان و دست اندرکاران و عموم مردم، به ویژه آنهایی که توان مالی برای کمک به قشرهای آسیب پذیر جامعه را دارند، به این موضوع معطوف گردد و زمینه همت و تلاش بیشتر آنان براي زدودن فقر و محرومیت های جامعه فراهم گردد.

بهزیستی، در اصل به معنای بهتر و راحت تر زندگی کردن است؛ اعم از زندگی فردی و اجتماعی؛ اما در اصطلاح اداری کشور، به سازمانی اطلاق می گردد که از اقشار آسیب پذیر جامعه حمایت می کند. به همین جهت، در اساسنامه سازمان بهزیستی کشور آمده:

در جهت تحقق مفاد اصول 21 و 29 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به منظور تأمین موجبات برنامه ریزی، هماهنگی، نظارت و ارزشیابی و تهیه هنجارها و استانداردهای خدماتی و توسعه دامنه اجرای برنامه های بهزیستی در زمینه حمایت از خانواده های بی سرپرست و نیازمند و ارائه خدمات مختلف به کودکان و تدارک امکانات پیشگیری و درمانی و توان بخشی حرفه ای و اجتماعی معلولان جسمی و روانی و تجدید تربیت منحرفان اجتماعی و حمایت و نگهداری از کودکان و اطفال بی سرپرست و معلولانِ غیرقابل توان بخشی و سالمندان نیازمند و آموزش نیروی انسانی خدمات بهزیستی و توان بخشی و تأمین موجبات تشویق، جلب مشارکت و فعالیت های گروه های داوطلب و مؤسسات غیردولتی، سازمان بهزیستی کشور تشکیل می شود.

مفهوم تأمین اجتماعی، بیشتر با مفهوم هایی چون: رفاه اجتماعی، بیمه های اجتماعی، خدمات اجتماعی، تعاون اجتماعی و تعادل اجتماعی هم معناست و در برخی موارد با واژه هایی چون کمک اجتماعی و معاونت متقابل همسوست.

در آموزه هاي اسلام، پيوسته به احسان و دست گيري از كساني سفارش شده است كه به كمك و ياري دیگران نيازمندند.

 

منبع: ره توشه رمضان 1394

 

پی نوشت:

-------------------------------

* عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

[1]. کلینی، الکافی، ج 2، ص 629.

[2]. یحیی نوری، اسلام و عقاید و آرای بشری، ص 404 و 445.

[3]. احمد بن واضح یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 441.

[4]. همان، ص 408، 415 و 425.

[5]. همان، ص 436.

[6]. همان، ج 2، ص 441.

[7]. شیخ مفید، الإرشاد، ص 602.

[8]. همان.

[9]. شیخ مفید، الإرشاد، ص 602؛ محقق اربلی، کشف الغمة، ج 3 ، ص 101.

[10]. ر.ک: احمد بن واضح یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 448؛ شیخ مفید، الإرشاد، ص 602؛ محقق اربلی، کشف الغمه، ج 3 ، ص 101.

[11]. محمد جریر طبری، تاریخ طبری، ج 2، ص 239.

[12]. نعمان بن محمد مغربى (ابن حيون)، شرح الأخبار، ج 3، ص 214.

[13]. محب الدین طبری، ذخائر العقبی، ص 207.

[14]. شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج 1، ص 49.

[15]. شیخ صدوق، الخصال، ص 206.

[16]. محقق اربلی، کشف الغمه، ج 2، ص 79.

[17]. محقق اربلی، کشف الغمه، ج 2، ص 71.

[18]. محقق اربلی، کشف الغمه، ج 1، ص 20.

[19]. شیخ مفید، الإرشاد، ص 378؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج 44، ص 332.

[20]. شیخ مفید، الإرشاد، ص 378؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص 172.

[21]. علی تبریزی خیابانی، وقایع الایام، ص 30.

[22]. ابن هشام، السیرة النبویه، ج 2، ص 324.

[23]. فضل بن حسن طبرسی، زندگی چهارده معصوم: (ترجمه أعلام الوری)، ص 267.

[24]. شیخ مفید، الإرشاد، ص 346؛ محمد جریر طبری، تاریخ طبری، ج 2، ص 213.

[25]. محقق اربلی، کشف الغمه، ج 2، ص 82.

[26]. فضائل الخمسه، ج 3، ص 211.

[27]. همان، ص 288.

[28]. محقق اربلی، کشف الغمه، ج 2، ص 86.

[29]. ابوالثلج بغدادی، تاریخ الأئمه:، ص 7.

[30]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 33، ص 533.

[31]. احمد بلاذری، انساب الأشراف، ص 298.

[32]. همان.

[33]. ر.ک: مجلسی، بحار الأنوار، ج 33، ص 540.

[34]. شیخ مفید، الإرشاد، ص 380.

[35]. ر.ک: شیخ مفید، الإرشاد، ص 378؛ ابن طاووس، اللهوف، ص 53؛ شیخ عباس قمی، منتهی الأمال، ج 1، ص 303.

[36]. امام خمینی-رحمه الله-، صحیفه امام، ج 9، ص 267.

[37]. خطبه های نماز جمعه تهران، تاریخ 20/6/1388.

[38]. مائده، آیه 92.

[39]. همان، آیه 93.

[40]. نحل، آیه 82.

[41]. امام خمینی-رحمه الله-، صحيفه نور، ج 14، ص 53.

[42]. همان، ج 16، ص 368.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.