نقشه ای برای رد تبلیغات وهابیون علیه شیعه

از مدرسه وهابی ها به نام جامعه الفاروق اعظم برای کافر بودن شیعه تبلیغات فراوانی می شد و بر اثر آن مردم وهابی مذهب با شیعه ها خیلی بدرفتاری می کردند برای رد این تبلیغات من نقشه ای کشیدم و با مدیر آن مؤسسه که فردی به اسم حافظ محمد اکبر بود تماس تلفنی گرفتم و به او گفتم که من یک شخصیت علمی بزرگ مثل شما را دوست دارم و چند شبهه که درباره مذهب خودم پیدا شده می خواهم درباره آن با حضرتعالی که مفتی و مجتهد مذهب خود هستید صحبت کنم و از وی خیلی تعریف و تمجید و تحسین کردم و وی با این تعریف و تمجید فریب خورد. بعد چند شبهه مطرح کردم و او جواب داد.

من طوری وانمود کردم که مطمئن شده ام که عقیده ما شیعه ها فاسد است و آنان (وهابی ها) بر حق اند. این صحبت های تلفنی سه روز طول کشید روز چهارم گفتم که می خواهم چند سؤال را حضوری بپرسم. وی اجازه داد و من با سه نفر دیگر به نزد وی رفتم. از ما استقبال گرمی کرد و به اتاق خود برد و چای تعارف کرد. من که به دنبال همین فرصت بودم گفتم نه ما چای میل نداریم ولی تعارف مفتی و مجتهد یک مذهب را نمی شود رد کرد. چای آوردند و او هم با ما چای خورد. صحبت ما یک ساعت طول کشید و قرار شد که روز دوم هم به زیارت او برویم.

روز دوم هم به پیش او رفتیم. صحبت ما تا اذان ظهر طول کشید من گفتم آقا خیلی خسته شدیم اگر چایی لطف کنید بخوریم تا خستگی مان برطرف شود. وی دستور داد که چای بیاورند. در همین زمان مردم که دسته دسته برای اقامه نماز می آمدند مشاهده کردند آقایی که تا دیروز می گفت شیعه ها کافر و نجس اند امروز با آنها نشسته و چای می خورد و آنها را در اتاق خود جا داده است.

وقتی عموی این عالم بزرگ وهابی این صحنه را دید نزد ما آمد و با خشم در حالی که کفش خود را درآورده و با دست گرفته بود به این عالم گفت: ای فلان فلان شده تا دیروز می گفتی شیعه ها نجس و کافرند پس حالا چطور شده با اینها نشستی و چای می خوری؟ آیا اینها شیعه نیستند یا مسأله را برای خودت عوض کردی؟ این را گفت و با کفش ضربه ای به سر این عالم وهابی زد.

یکی از همراهیان من این صحنه را با گوشی خود فیلمبرداری کرد ولی آنها به زور اسلحه گوشی را گرفتند و فیلم را پاک کردند.
بعد از این واقعه تأثیر آن عالم وهابی در بین مردم خیلی کم شد و مردم عادی متوجه شدند که شیعه ها کافر نیستند، اگر کافر باشند یک عالم بزرگ خودشان با شیعه ها نشسته و چای نمی خورد.
.................................

منبع