زندگی نامه شهید دستجردی(ره)
مقدمه
«... دست استعمار را كوتاه كرديد، منفعتخواهان را، چپاولگران بينالمللي را دستشان را قطع كرديد؛ خون داديد؛ جوان داديد، لكن خون و جوان شما به نفع اسلام و براي اسلام بوده؛ اسلام عزيزتر از آن است كه ما خوف داشته باشيم كه خونمان يا جوانانمان در راه اسلام شهيد شود. اسلام، شهيدان زياد داشته است؛ اميرالمؤمنين(علیه السلام) شهيد اسلام است و براي اسلام شهادت پيدا كرد؛ حسينبن علي(علیهماالسلام) در راه اسلام شهيد شد. ما باكي از شهادت نداريم، ما باكي از كشته شدن نداريم؛ شما ملت ايران كه با خون خود، با جوان هاي خود، اسلام را بيمه كرديد، دست اجانب را قطع كرديد ... .»[1]
زندگينامه و آموختهها:
شهيد دستجردي در 1304 دراصفهان ديده به جهان گشود. وي پس از دوران دبستان و دبيرستان، در 1328 وارد آموزشگاه شهرباني شد. در دوران حضور در شهرباني، دوره هاي تخصصي انتظامي، دوره ستاد و دوره عالي را پشت سر نهاد.[2]
شهيد در پيش از انقلاب اسلامي:
اميرسرتيپ شهيد وحيد دستجردي، رييس شهرباني كل كشور، از پشتيبانان جنبش اسلامي به رهبري امام خميني(ره) به شمار ميرفت. جنبش امام خميني(ره) كه برخاسته از ارزشهاي اسلام ناب محمدي(ص) بود، در دهه 1340 در فضايي آغاز به پرتوافكني كرد كه دو ابرقدرت شرق و غرب، جهان را ميان خود تقسيم كرده بودند. حكومتها با نقشه يكي از اين دو ابرقدرت و همواره با كودتايي روي كار ميآمدند تا دارايي كشورشان را به اربابان استعمارگر واگذار نمايند، اما در جنبش امام(ره) هيچ جاي پايي براي نيروهاي چپ و راست وابسته به اين قطبهاي جهاني و سرسپردگان آنها وجود نداشت.
حكومت دستنشانده محمدرضاشاه پهلوي هم كه آشكارا سياستهاي استكبار جهاني به سركردگي آمريكا و صهيونيسم بينالملل را در ايران پياده ميكرد، در پيشكش نمودن داراييهاي مردم ايران؛ از جمله نفت ترديدي به خود راه نميداد. امام خميني(ره)، رهبر بزرگ انقلاب اسلامي، پا به ميدان پيكار با نظام وابسته به بيگانه پهلوي گذاردند تا دست نظام ستمشاهي و سردمداران استكبار را از كشور ايران كوتاه نمايند. دينستيزي حكومت، رواج بيبندوباري، خودكامگي، بيگانه دوستي و تاراج نفت و ديگر داراييهاي ايران، از ويژگيهاي حكومت طاغوتي شاهان پهلوي بودند كه دل مردم و روحانيت مبارز را روز به روز نسبت به رفتار دستگاه حاكم تيرهتر ميساخت و نابودي آن را حتميتر.
رهروان راستين امام(ره) هر كدام به گونهاي ميكوشيدند تا پايبندي خودشان را به راه و انديشه هاي ايشان نشان دهند، چه با تلاش سياسي و چه با آگاهي بخشيدن به مردم.شهيددستجردي را نيز بايد از پيروان تلاش در اين راه برشمرد.
وحيددستجردي، از هواداران جنبش ملي شدن نفت ايران بود. شهيد دستجردي پساز سيودو سال خدمت در ردههاي گوناگون شهرباني، بازنشسته شد. نگرش و كاركردش در دوران خدمت، چندبار حكومت محمدرضا شاه پهلوي را به بيرون كردن وي از شهرباني واداشت، گرچه اين كار انجام نشد. شهيد دستجردي از مقلدان امام(ره) به شمار ميرفت و در انجام دستورهاي ديني بسيار پايبند بود. او همواره كوچكترين وظايف شرعي را هم رعايت ميكرد.
در سالهاي 1356 تا 1357 حكومت دستنشانده پهلوي، به دستور استكبار جهاني به سركردگي آمريكا و صهيونيسم بينالملل، بر آن بود كه به كشتار مردم در شهرهاي گوناگون ايران بپردازد، تا مگر بتواند جلو پيشروي انقلاب اسلامي را در ايران بگيرد. از اينرو، سرتيپ هوشنگ دستجردي ناگزير شد در 1357 درخواست بازنشستگي كند تا نقشي در تبهكاري هاي آنها نداشته باشد. دستجردي در همان سال، با لباس غيرنظامي در راهپيمايي پرشور و انقلابي مردم شركت ميكرد.[3]
شهيد؛ پس از انقلاب اسلامي:
سرانجام، در 22 بهمن 1357 نظام 2500 ساله شاهنشاهي در ايران، سرنگون و به زبالهدان تاريخ سپرده شد، سفارت اسراييل در تهران تعطيل گرديد، پنجاه هزار مستشار نظامي آمريكايي كه بر تاروپود كشور چنگ انداخته بودند، اخراج شدند، جلو تاراج نفت و ديگر داراييهاي كشور گرفته شد و با رهبري امام خميني(ره) نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران پايهگذاري گرديد؛ نظامي كه مهمترين شعارش، رد هر گونه استعمار و بيگانهدوستي و اجراي سياست «نه شرقي و نه غربي»بود.پس از پيروزي انقلاب اسلامي، شهيد دستجردي كه بازنشسته بود، بار ديگر به خدمت فراخوانده شد و مسووليتهاي چندي؛ چون رييس شهرباني اصفهان، سرپرست اداره بازرسي و معاون انتظامي را در دست داشت. شهيد دستجردي، در 24 اسفند 1359 به سمت رياست شهرباني كل كشور رسيد.[4]
شهادت:
پس از به بار نشستن انقلاب پرشكوه اسلامي در ايران، گروهك مجاهدين خلق كه خود را در رسيدن به اهدافش ناكام ميديد، ترور مسوولان رده بالاي جمهوري اسلامي ايران را در صدر كارهايش قرار داد. گروهك منافقين از انجام ترورها، سرنگون كردن نظام نوپاي جمهوري اسلامي را در سر داشت. آن گروهك پس از منفجر كردن ساختمان مركزي حزب جمهوري اسلامي در ميدان سرچشمه تهران در هفت تير 1360 و به شهادت رساندن 72 تن از برجستگان رده بالاي نظام اسلامي، در هشتم شهريور 1360 به انفجار ديگري در ساختمان نخستوزيري آن شهر دست يازيد.
مسعود كشميري، عضو گروهك مجاهدين خلق، پيشتر به شيوه منافقانهاي در شوراي امنيت كشور رخنه كرده بود. وي در آن روز با بمب جاسازي شده در كيفش، بيآنكه بازرسي شود، وارد ساختمان نخستوزيري گرديد. او چون دبير نشست شوراي امنيت ملي كشور هم بود، درست نزديك به شهيد محمدعلي رجايي و شهيد حجتالاسلام دكتر محمدجواد باهنر نشست.[5] كشميري پس از خواندن قرآن و به كار انداختن بمب ساعتي، از اتاق بيرون ميرود. ناگهان بمب منفجر ميگردد و رييس جمهور و نخست وزير شهيد ميشوند. وحيددستجردي هم كه در آن نشست حضور داشت، به سختي زخمي ميگردد، ولي خود را به مهتابي ساختمان ميرساند و به پايين ميپرد.
شش روز پس از آن، در چهاردهم شهريور 1360 در اثر سوختگي شهيد به شهادت ميرسد. محمدمهدي كتيبه، شاهد آن رويداد، ميگويد: «تيمسار وحيددستجردي در اين حادثه كنار دست آقاي باهنر نشسته بود ... . آقاي دستجردي در اين حادثه سوختگي زيادي داشت ....»[6] پيكر پاك شهيد دستجردي، در بهشت زهراي تهران به خاك سپرده شد.[7] در همان روز شهادت دستجردي، منافقين با انفجار ديگري نيز آيت الله شيخ علي قدوسي، دادستان كل انقلاب، را شهيد ميكنند.
شهيد در نگاه بزرگان و نهادها:
حضرت امام(ره) به مناسبت شهادت شهيد دستجردي و شهيد آيتالله شيخعلي قدوسي، پيامي فرستادند كه بدين شرح است:«اينجانب، شهادت دادستان كل انقلاب(شهيد قدوسي) و سرهنگ وحيد دستجردي كه در راس شهرباني و قواي انتظامي در حال انجام وظيفه بودند و به اين تحفه الهي نايل شدند، را به ملت ايران، به حوزه علميه قم و قواي مسلح تبريك و تسليت عرض ميكنم و از خداي متعال، رحمت براي آنان و صبر و شكيبايي براي خانواده محترمشان خواستارم.»[8]
بنياد شهيد و امور ايثارگران در سالگرد آن شهيد و طي بيانيهاي يادآور ميشود: «شهيد معزز سرتيپ وحيد دستجردي، از جمله افراد مؤمن، متعهد و انقلابي بود كه به آرمانهاي مقدس انقلاب اسلامي عشق ميورزيد. شهيد دستجردي در فاجعه بمبگذاري نخست وزيري در هشتم شهريور 1360 مجروح ]شد[ و در چهاردهم شهريور همان سال بر اثر جراحات وارده به درجه رفيع شهادت نايل آمد.»[9]
منبع:
1. پيشتازان شهادت در انقلاب سوم، دفتر تحقيقات اجتماعي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي،تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1360، چ اول.
2.دواني، علي، نهضت روحانيون ايران(ملحقات)، ج10، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1377، چ دوم.
3.صحيفه امام، ج 6 و 15، تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امامخميني(ره)، 1389، چ پنجم.
4.نويد شاهد ايثار، پايگاه اطلاع رساني، شهيدي كه از قافله شهداي 8 شهريور جا نماند،1390/06/14.
5. آويني، پايگاه اينترنتي، 15/06/1383.
------------------------------------------------------------
پی نوشت:
[1] (صحيفه امام، ج6، ص270)
[2] (پيشتازان...، ص191)
[3] (پيشتازان ...، صص192-191)
[4] (همان)
[5] (دواني، ص637)
[6] (نويد شاهد، 1390/06/14)
[7] (پيشتازان ...، ص192)
[8] (صحيفه امام، ج15، ص173)
[9] (آويني، 15/06/1383)
افزودن دیدگاه جدید