20 شهریور شهادت آیت الله مدنی

سجاده خونین - محور سوم

تاریخ انتشار:
شهید مدنی یکی از هزاران ستاره درخشان آسمان هدایت است که زوایای زندگی او سرشار از درسهای آموزنده است، قدمی برنداشت جز برای رضای خدا، عاشق پاکباخته ولایت بود و صاحب اخلاق پسندیده، او که عمری را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت فرزندان اسلام گذراند...
آیت الله سید اسدالله مدنی(ره)

محور سوم: جلوه های رفتاری شهید مدنی
احتیاط در بیت المال

در رویه عملی علمای بزرگ - با وجود اینکه مبالغ زیادی از وجوه شرعی پیش آنهاست - می بینیم که سعی دارند که زندگی خود را هم سطح زندگی مردم ضعیف قرار دهند؛ چرا که دستور اخلاقی خود را از مولای متقیان علی(ع) گرفته اند که فرمود:
 «اِنَّ اللّهَ فَرَضَ عَلی اَئِمَةِ العدل اَن یقدِرُوا اَنفُسَهُم بِضَعَةِ النّاسِ(11)؛
 خداوند بر رهبران عدالت واجب کرده است که خود را هم سطح مردم ضعیف قرار دهند».
 هرچند اموال زیادی در اختیار شهید مدنی بود اما ساده زیستی در سراسر زندگی او مشهود بود، چنانچه گفته اند پس از شهادت ایشان، مبلغ 9360 تومان اموال شخصی از او در تبریز باقی ماند و بقیه حدود 14 میلیون تومان از وجوه شرعی بود که در اختیار نماینده امام حضرت آیت اللّه مشکینی مدظلّه العالی قرار گرفت. شدت احتیاطشان به حدی بود که دوست و آشنا و غریبه برایش تفاوتی نداشت.

 اهمیت دادن به جوانان
 آیت اللّه مدنی به جوانان عشق می ورزیدند و توجه خاصی به این قشر پرجنب و جوش جامعه داشت. وقت معینی از روز را به جوانان اختصاص می داد و ساعتها سئوالات گوناگون آنها را پاسخ می گفت. در پاسخ به سؤال یکی از نزدیکانش که پرسیده بود، حاج آقا! چرا این قدر وقت خود را به این بچه ها اختصاص می دهید، در حالی که از وضعیت جسمانی خوبی برخوردار نیستند؟گفته بودند «اگر من آغوشم را برای بچه ها و جوانان باز نکنم، آغوشهای باز شده نگران کننده ای هست که اینها را در می یابد.»(12)
 لازم به ذکر است که شهید بزرگوار زین الدین نیز در خرم آباد با شهید مدنی آشنا شد. و برخورد ایشان چنان تأثیری در وجود این جوان برجا گذاشت که بعدها توانست با جذب و اداره جوانان قمی خدمات ارزنده ای در پیشبرد جنگ تحمیلی از خود نشان دهد و سرانجام مانند استاد اخلاق خود جامه سرخ شهادت را بر تن نماید.

 مناجاتهای نیمه شب
 یکی از خصایص علماء توجه زیاد به عبادت است، بزرگان حتی الامکان نوافل راترک نمی کنند و تقوا تنها لقلقه زبانشان نیست، بلکه سیر و سلوک در زندگیشان، همواره جایگاه ویژه ای دارد. آنها لحظه ای از ذکر و نام خدا غافل نیستند. مرحوم آقا میرزا جواد ملکی در کتاب اسرار الصلاة درباره آنها می گوید:
 این روایات را انکار نکن؛ خدا را شاهد می گیرم که من از متهجّدین و شب زنده داران کسی را می شناسم که به هنگام سحر صدای فرشته ای او را بیدار می کند و او را به لفظ آقا خطاب می کند و آن شخص به این خطاب بیدار می شود و به نماز شب می ایستد.(13)
 از بین نمونه های فراوان، می توان به امام خمینی و شهید محراب اشاره کرد.
 خواب امام در ساعت معینی شروع می شد و رأس ساعت 2 نیمه شب جهت اقامه نماز شب از خواب بر می خاستند و تا 4 صبح به راز و نیاز با محبوب و شب زنده داری مشغول بودند. برخی مواقع که ما شبها بالای سر امام بودیم می خواستیم، ایشان را برای نماز شب بیدار کنیم، همین که موقع نماز شبشان فرا می رسید خودشان به حالت عجیبی از خواب بیدار می شدند که گویی کسی ایشان را صدا کرده باشد.(14)
 شهید مدنی نیز هر شب، نماز شب را اقامه می نمودند و گفتار و کردار و سکنات و در یک کلام زندگیش با خدا در آمیخته بود. اطرافیانش می گویند وقتی ما حالات ایشان را می دیدیم خیال می کردیم روح در قالب او نیست. آقای بهاءالدینی (داماد ایشان) در خاطراتش می گوید: ما حالات نورانی و با صفای ایشان را در مناجاتهای نیمه شبشان، نظاره گر بودیم. در نیمه شب یک روز تابستانی در محلی نزدیک همدان، من دیدم از میان درختان باغ صدای ناله می آید، از رختخواب که بلند شدم دیدم آقا (آیت اللّه مدنی) نیست و رفته در میان درختان گریه می کنند و می گوید: خدایا من آمدم، اگر تو به من جواب ندهی و رهایم سازی، کیست که مرا دریابد! اینها را می گفت و اشک می ریخت.(15)

 عشق به ائمه اطهار(ع)
 شیفتگان مکتب آل محمد(ص) از کمال عشق و تعبد نسبت به اهل بیت برخوردارند. این روحیه به شدت در شهید محراب به چشم می خورد. خود ایشان در اینباره می گوید: «وقتی به مشهد آمدم حاجتی داشتم و آن را به امام رضا(ع) عرض کردم، اما تا 12 روز اثری ندیدم، روز دوازدهم به امام عرض کردم: ای امام! من از افرادی نیستم که زود دست بردارم، تا وقتی حاجتم را برآورده نکنی از در خانه ات نمی روم، فردای آن روز در مسجد نماز می خواندم، پس از نماز مردی که با امام(ع) ارتباط قلبی داشت؛ دستش را روی شانه من گذاشت و فرمود: سید حاجتت برآورده شد! و همین طور نیز شد و به آنچه می خواستم رسیدم.»(16)
در نجف اشرف هم که بودند، سالی چند بار با پای پیاده به کربلا می رفتند ایشان در این سفرها، قافله سالار بودند و در بین راه با ابراز احساسات پاک به ائمه(ع) دوستانش رامنقلب می ساخت. در ایام محرم نیز در پیشاپیش دسته های سینه زنی به راه می افتاد و به سر و سینه خویش می زد، به محض شنیدن نام امام حسین(ع) چهره مبارکش مملوّ از اشک می شد. در ایام شهادت ائمه در منزلشان مجالس عزاداری ترتیب می دادند. آری این بزرگان دریافته اند که عشق به ائمه یعنی عشق به خدا عشق به خدا یعنی رستگاری؛ و دوری از این خاندان، دوری از انسانیت و طریق انحطاط است.

 نماز
 کمتر مسلمانی یافت می شود که به اهمیت نماز واقف نباشد. در مکتب وحی بهترین نمازگزاران معصومین(ع) بودند. حضرت علی(ع) می فرماید: «رسول خدا(ص) هیچ چیز را بر نماز مقدم نمی داشت و آنگاه که وقت نماز می شد گویی،هیچ دوست و آشنایی ندارد.»(17)
 خود امیرالمؤمنین(ع) در بحبوحه جنگ صفین با نگاه کردن به خورشید فرمود: منتظر ظهر هستم تا نماز بخوانیم. گفتند: اینک در حال نبردیم چه وقت نماز است؟ فرمود ما برای اقامه نماز با اینها می جنگیم.(18)
 ره پویان راستینی همچون شهید مدنی نیز با تأسی از رهبران الهی، مقید به نماز اول وقت بودند و هیچ کاری در موقع نماز برای ایشان به اندازه نماز اهمیت نداشت و دیگران را نیز تشویق به برگزاری نماز اوّل وقت می کردند. شهید مدنی، هنگامی که به نماز می ایستاد، سراپا مجذوب جمال الهی می شد و عاشقانه با محبوب سخن می گفت.

 آیت اللّه راستی کاشانی در خصوص عبادتهای شهید بزرگوار آیت اللّه مدنی می گویند:
 ایشان در عبادتهایشان یک حالت خاصی داشتند، کسانی که حالت عبادت ایشان را می دیدند، لذت می بردند. در خصوص تشویق دیگران به نماز اول وقت آمده: به شهید مدنی اطلاع دادند،طلبه ای صبحها دیر از خواب بر می خیزد! او چهل روز، صبحها به دیدار او می رود! او را از خواب بیدار می کند، با او نماز می خواند، قرآن می خواند، صبحانه میل می فرماید، تا آن عادت ناپسند را، از او بگیرد و موفق هم می شود.(19)و این همه تلاش و کوشش به خاطر درک و رسیدن دیگران به ثواب نماز اوّل وقت است.

 تواضع
 از عالی ترین فضایل اخلاقی هر انسان صاحب کمالی تواضع اوست. شهید مدنی بسیار متواضع بود، ایشان آن قدر متواضع بود که در سلام کردن بر دیگران پیشی می گرفت؛ حتی اگر با بچه ها روبرو می شدند به آنها نیز سلام می کردند.
 شهید بزرگوار چنان در برخوردهایش با تواضع عمل می کرد که گاهی دوستانش را به تعجب وا می داشت در این باره آیت اللّه بنی فضل می گوید:
 در احترام و تواضع به دیگران حتی به کوچکتر از خودش از لحاظ علمی و موقعیت اجتماعی، به گونه ای برخورد می کرد که من فکر می کردم خداوند متعال در او نفس اماره نگذاشته است.

 جاذبه و دافعه
 خصوصیت دیگر ایشان جاذبه و دافعه عجیبی بود که داشتند، آن چنان جاذبه ای داشتند که بچه های خودمانی، وقتی به او می رسیدند، خیال می کردند با پدرشان یا محرم اسرارشان روبرو شده اند و آنچنان دافعه داشت که اگر دشمن ایشان را از دور می دید برخود می لرزید، این مشخصه یک انسان کامل است.

 صفات متقین
 در موقع حرف زدن، همیشه چشم را به پائین می دوخت و هیچ گاه چشم به صورت آدم نمی انداخت و این شاید نشانه ای از خصوصیات اولیاء الله باشد که در خطبه متقین (همام) نهج البلاغه با جمله «وَ غَضّوا بِاَبصارِهِم» به این خصوصیت اشاره شده است.

 شجاعت
 شجاعت آیت اللّه مدنی، ریشه در ایمان راستینش داشت او همواره در راه احقاق حقوق مردم، فریاد بر می آورد و از در افتادن با حکومت هم هیچ وحشتی نداشت. آیت اللّه بین فضل می گویند:
 من از نزدیک با آیت اللّه مدنی معاشرت داشتم، ایشان را انسانی غیور و جسور می دیدم، غیرت دینی و انقلابی داشت. در گنبد کاووس تبعید بودند، رئیس ساواک گنبد به صورت یک فرد ناشناس به ایشان تلفن زده و در مسئله تقلید از او سؤال می کند که به نظر شما امروز از چه کسی باید تقلید کرد؟
 وی با صراحت و بی پروا می گوید: با وجود آیت اللّه خمینی؛ معلوم است که باید از ایشان تقلید کرد. رئیس ساواک یکه خورده بود، بعداً به ایشان پیغام فرستاد که آقای مدنی کمی ملاحظه کنید ایشان در پاسخ می گوید: «من آنچه عقیده ام هست می گویم و از کسی هم باکی ندارم.»(20)

 قناعت
 قناعت و صرفه جویی در امور زندگی از اوصاف پسندیده است، این خصلت در لابه لای زندگی بزرگانی همچون امام راحل و شهید مدنی آشکار است.
 شهید مدنی صرفه جویی را در همه ابعاد زندگی خود جاری می ساخت و در این جهت به مردم پیرامون خود توجه خاصی داشت. در اوایل جنگ وقتی دید مردم با کمبود نفت مواجه شده اند از آن استفاده نکرد و در سرمای سوزان تبریز با پوشیدن پوستین، زندگیش را گذراند، زمانی که همه نمی توانستند گوشت بخرند او گوشت نمی خورد و حتی در جزئی ترین امور چنان دقت می کرد که تعجب اطرافیانش را برمی انگیخت.
 وقتی به مجلس عروسی دعوت می شد، اگر پذیرایی، بیشتر از یک رقم میوه بود یا مهریه قدری گران و بالا بود ایشان آنجا را ترک می کرد و بیرون می آمد.

 خدمت به محرومین
 آیت اللّه مدنی خانه اش قبله آمال محرومان بود.
 آقای بهاءالدینی (داماد ایشان) می گوید: یادم هست یک موقع پیرمردی رسید و ما به جهتی او را توی خانه راه ندادیم تا این که از فرصت استفاده کرد و دوید؛ خودش را به آقا رساند و نیازش را به ایشان گفت. ایشان بر سر ما فریاد زد که آقا من جواب خدا را چه بدهم این مرد کار داشت و شما راهش ندادید؟ آیت اللّه مدنی در همدان مؤسسه ای برای کمک به محرومان داشتند، هرکس هرچه می توانست از وسایلی که مورد احتیاج خانواده های مستمند بود می آورد و شبها آن وسایل را با همکاری افرادی می بردند و تحویل خانواده های بی سرپرست می دادند و از آنها دلجویی می کردند.
 شهید گرانقدر خود را وقف خدمت به مردم و جامعه کرده بودند و از هیچ خدمتی در این راه دریغ نمی فرمودند. در همدان، خرم آباد و تبریز و حتی در اماکن تبعیدشان و یا محلهایی که به طور موقت، مانند اطراف قزوین رفته بودند آثاری از خود بجا گذارده اند. مثلاً در همدان مهدیه و بیمارستان و صندوق قرض الحسنه و مساجد و حسینیه ومؤسسات تعاونی امور مستمندان برپا نمودند، این صندوق به کسانی که نیاز به ادامه تحصیل داشتند یا وسایل خیاطی و گلدوزی و سایر هنرهای دستی را درخواست می کردند، کمک می کرد. همچنین در فراهم نمودن جهیزیه برای نوعروسان نیز نقش فعالی داشت.

 خدمات اجتماعی
 آیت اللّه مدنی در روزهای سخت زندگی خود که در تبعید به سر می برد، همچنان در خدمت مردم بود. او به هر شهر و روستا که می رفت به رفع نیازهای فردی و اجتماعی مردم اقدام می کرد و افراد نیکوکار را در این مسیر هدایت می نمود.
 نمونه هایی از خدمات اجتماعی شهید مدنی در جهت رفع محرومیت زدایی به شرح زیر است:

 1- احداث مهدیه ای باشکوه در همدان
 2- راه اندازی صندوق قرض الحسنه در همدان
 3- احداث درمانگاه مهدیه همدان
 4- ساختن حمام در دره مراد بیک
 5 - بنای حسینیه ای در دره مراد بیک و ساختن پنج اتاق در جوار آن، برای طلبه هایی که از حوزه علمیه قم برای تبلیغ به آنجا می رفتند.
 6- احداث مسجد و مدرسه دره مراد بیک
 7- تشکیل و تجهیز کتابخانه دره مرادبیک
 8 - راه اندازی صندوق قرض الحسنه در دره مراد بیک
 9 - راه اندازی صندوق قرض الحسنه در قصر شیرین
 10- هیجده دستگاه خانه در یکی از روستاهای بویین زهرا به هزینه اهالی همدان
 11- ساختن مسجد بزرگی در نورآباد ممسنی که خود ایشان طرح و نقشه آن را داد.(21)

 و خدمات ارزنده او پس از پیروزی انقلاب بر کسی پوشیده نیست.

 

 منبع: پاسدار اسلام - شهریور ماه ۱۳۸۲ ، شماره ۲۶۱ - سجاده خونین

------------------------------------

پی نوشت:
 11. نهج البلاغه، عبده، خطبه 209.
 12. روزنامه جمهوری اسلامی، 18/6/61؛ به نقل از خاطرات آقای بهاءالدینی (داماد ایشان).
 *. بالام، کلمه ترکی است یعنی فرزندم.
 13. اسرار الصلاة، ص 219.
 14. حجة الاسلام و المسلمین انصاری کرمانی، روزنامه رسالت، 9/3/72.
 15. روزنامه جمهوری اسلامی، 18/6/61 ویژه نامه شهید مدنی.
 16. یادواره شهید محراب آیت اللّه مدنی، ص 51.
 17. مجموعه ورام، ص 323.
 18. وسایل الشیعه،ج 3، ص 179.
 19. یاد ایام، به نقل از داستانهایی از زندگی علما، محمد تقی صرفی.
 20. به نقل از استاد جواد محدثی، دیدار با ابرار، ص 29.
 21. این مسجد همان مسجدی بود که در کنار تشکیلات بهایی ها در نور آباد ساخته شد. آیت اللّه مدنی با این کار مبارزه سختی را با فرقه بهایی نورآباد آغاز کرد. عاقبت هم صدای اذان این مسجد آنها را نابود ساخت. (خاطره آقای حاج احمدرضازاده از یاران آیت اللّه مدنی در تبعید).

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.