سید تقی واردی‏

ورود امام محمد تقی علیه‏ السلام به بغداد بنا به درخواست معتصم عباسی

تاریخ انتشار:
آن حضرت در طول عمر با برکت و کوتاه مدت خویش، دوباره به بغداد مسافرت نمود، که هر دو بار، مصادف با ماه محرم بود.
امام محمد تقی علیه‏ السلام

روایت ورود امام به بغداد(1)
امام محمد تقی علیه‏ السلام معروف به جوادالأئمه در 10 رجب و به روایتی در 19 رمضان سال 195 قمری در مدینه دیده به جهان گشود و جهان هستی را با نور خویش درخشان کرد.
پدرش، حضرت امام رضا علیه‏ السلام و مادرش سبیکه علیه‏ السلام است که امام رضا علیه‏ السلام وی را خیزران نامیده بود. این بانوی پرهیزکار و زاهد، از اهالی نوبه در سرزمین مصر و از خاندان قبطیه (همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله) بود.
امام محمد تقی علیه‏ السلام که یگانه فرزند ذکور امام رضا علیه‏ السلام است، از دوران طفولیت در مکتب عدالت پروری و حقیقت جویی پدرش بهره‏ های وافر یافت و از کودکی، جامع تمام فضایل انسانی و اسلامی بود.
پدرش امام رضا علیه‏ السلام در سال 200 قمری، در حالی که امام محمد تقی علیه‏ السلام تنها شش سال بیشتر نداشت، به اجبار و اکراه مامون عباسی عازم خراسان گردید و فرزند خردسال خویش را در مدینه جانشین خود نمود و همگان را امر به پیروی از او کرد. امام محمد تقی علیه‏ السلام در هشت سالگی، پس از شهادت پدر مهربانش به دست مامون عباسی، امامت شیعیان را بر عهده گرفت.
آن حضرت در طول عمر با برکت و کوتاه مدت خویش، دوباره به بغداد مسافرت نمود، که هر دو بار، مصادف با ماه محرم بود.
بار نخست، بنا به دعوت مامون عباسی (پس از شهادت امام رضا علیه‏ السلام در خراسان و بازگشت مامون در بغداد) عازم عراق گردید و در محرم سال 215 قمری وارد بغداد شد. در همین هنگام مامون درصدد تجهیز نیروی نظامی عظیم برای نبرد با رومیان بر آمده بود. (2)
مامون، هنگامی که به مقام علمی، حکمت، ادب و فضایل انسانی امام محمد تقی علیه‏ السلام آگاهی پیدا کرد، از وی به گرمی استقبال نمود و او را بر سایران، اعم از عباسیان و علویان ترجیح و برتری داد و حتی دختر خود، ام الفضل را به عقد ازدواج آن حضرت درآورد.
عباسیان و درباریان مامون که از تصمیم وی در ازدواج دخترش با امام محمد تقی علیه‏ السلام آگاهی یافته بودند. جملگی اقدام به سعایت و ایجاد بدگمانی نموده و مامون را از آینده این امر برحذر داشتند. آنان به مامون گفتند: پیش از این، ولایت عهدی را به پدرش علی بن موسی علیه‏ السلام واگذار کردی و اگر عمرش دوام می‏ یافت، پس از مرگ تو، خلافت از عباسیان به علویان منتقل می‏ گردید. حال که پدرش از دنیا رفته است و عباسیان از آن دغدغه خاطر رهایی یافته‏ اند، بار دیگر علویان را بر ما مسلط مگردان! و محمد بن علی علیه‏ السلام را به دامادی خود انتخاب نکن و دامادی دیگر برای خویش برگزین. مامون که به گفتار بی اساس آنان اعتقادی نداشت و از سوی دیگر آگاهی کامل به کمالات و فضایل انسانی امام جواد علیه‏ السلام داشت، در عین مخالفت عباسیان و درباریان خلافت، دختر خود را به عقد آن حضرت درآورد.
وی برای نشان دادن شایستگی آن حضرت، جلسه مناظره علمی تشکیل داد و آن حضرت را با عالم‏ ترین و مشهورترین فقیه درباره عباسیان، یعنی یحیی بن اکثم به مناظره و مباحثه علمی وادار کرد و از این راه، موقعیت علمی و فضیلت علمی و فضیلت‏های ناشناخته آن حضرت را بر همگان اثبات نمود. (3)
مامون در حد مطلوب از آن حضرت تکریم و احترام نمود ولی آن حضرت، تمایلی به زندگی اشرافی و معاشرت با آنان نداشت و به دنبال فرصتی بود که خود را از آن محیط خارج گرداند.
امام جواد علیه‏ السلام به بهانه زیارت خانه خدا از بغداد عازم مکه معظمه گردید و پس از مراسم حج، به مدینه رفت و در همان جا ماندگار شد.
ام الفضل، همسر امام جواد علیه‏ السلام که در دربار خلافت پرورش یافته و از زندگی اشرافی برخوردار بود، تحمل زندگی زاهدانه و بی آلایش خاندان عصمت و طهارت را نداشت. به همین جهت از آغاز ورود به مدینه منوره، بنای ناسازگاری در پیش گرفت و اصرار به بازگشت به بغداد را می‏ نمود.
ام الفضل، چند بار در نزد پدرش مامون، از امام جواد شکایت و گلایه نمود که آن حضرت، توجه چندانی به وی ندارد و به همسران دیگر خود بهای بیشتری می‏ دهد. مامون، به اظهار نگرانی و شکوائیه‏ های دخترش اعتنایی نمی‏ کرد و وی را توصیه به زندگی مسالمت‏ آمیز با همسرش امام جواد علیه‏ السلام می‏ کرد.
مامون تا زنده بود از احترام و تکریم امام جواد علیه‏ السلام کوتاهی نکرد و از این که آن حضرت، دامادی وی را پذیرفته است، افتخار می‏ نمود.
سرانجام، مامون در هفدهم رجب سال 218 قمری در طرطوس شام بدرود حیات گفته و برادرش معتصم عباسی جانشین وی گردید و زمام امور خلافت را بر عهده گرفت. معتصم با این که در ظاهر برای امام جواد احترام و اکرام قائل بود. ولی در باطن نسبت به مقام و منزلت آن حضرت و شایستگی وی برای رهبری مسلمانان، رشک می‏برد و درصدد تحقیر و نابودی آن حضرت برآمد.
معتصم برای کنترل و مراقبت بیشتر آن حضرت، وی را به بغداد طلبید. گر چه در ظاهر خواسته‏ اش، صورت دعوت را داشت ولی در حقیقت، آن حضرت را به اکراه و اجبار به بغداد طلبید و وی را در آن جا تبعید نمود.
امام محمد تقی علیه ‏السلام به ناچار عازم بغداد شد. آن حضرت فرزندش امام علی نقی علیه ‏السلام معروف به هادی را در مدینه جانشین خود کرد و به همراه همسرش ام الفضل به بغداد رفت. ورود آن حضرت به بغداد، دو روز مانده به آخر محرم سال 220 قمری بود.(4)
معتصم در باطن، نسبت به آن حضرت و تمام خاندان عصمت و اهل بیت علیه‏ السلام و شیعیان آنان دشمنی داشت و با بهانه‏ هایی، محدودیت‏های تازه‏ای برای آنان قائل می‏ شد. امام محمد تقی علیه‏ السلام در این سفر، چند ماهی بیشتر در بغداد زندگی نکرد و سرانجام در آخر ذی قعده همین سال (220) به وسیله زهری که همسرش ام الفضل به تحریک برادرش جعفر بن مامون و به دستور عمویش معتصم عباسی به آن حضرت خورانید، مسموم گردید و پس از چندی به شهادت رسید (5) و در مقابر قریش بغداد، در کنار جدش امام موسی کاظم علیه‏ السلام که هم اکنون معروف به کاظمین است، دفع گردید.
امام جواد علیه‏ السلام در میان دوازده امام معصوم (علیهم‏ السلام) از نظر سنی، زودتر از همه به امامت نایل گردید و از نظر سال‏های عمر، از همه کم سن‏تر بود.
آن حضرت در هشت سالگی به امامت رسید و در 25 سالگی به شهادت نایل آمد.

 

منبع: روزشمار تاریخ اسلام(محرم)
---------------------
پی نوشت:
1) بحارالانوار، ج 50، ص 2، باب 1، روایت 5، و الارشاد، ص 634.
1) تاریخ الیعقوبی، ج‏2، ص 465.
2) برای آگاهی از متن مناظره امام جواد علیه‏ السلام با درباریان و عالمان عباسی به کتاب الارشاد (شیخ مفید) ص 619، و کشف الغمه، ج 3، ص 201 مراجعه گردد.
3) بحارالانوار، ج 50، ص 2، باب 1، روایت 5،
4) نک: الارشاد، ص 615؛ کشف الغمه، ج 3، 186؛ منتهی الآمال، ج 2، ص 324 و خاندان عصمت، ص 175.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.