سید محسن امین

فتح مصر توسط عمرو بن عاص و کشته شدن محمد بن ابو بکر

تاریخ انتشار:
به خدا سوگند محمد جزو کسانی بود که انتظار قضای الهی را می کشید و برای پاداش الهی عمل می کرد.او هیئت فاجر را دشمن و هدایت مؤمن را دوست می داشت.این واقعه در سال 38 ه به وقوع پیوست.
محمد بن ابابکر

عمرو بن عاص به همراه شش هزار تن روانه مصر شد.محمد بن ابو بکر نامه ای به امیر مؤمنان نگاشت و از درخواست کمک کرد.مردم برای یاری وی جمع آمدند اما با این همه پس از گذشت یک ماه و با وجود مالک بن کعب تعداد آنان از دو هزار تن افزون نشد.
آنان پنج شب مقابله کردند و چون خبر قتل محمد را دریافتند، بازگشتند.چون محمد بن ابو بکر کشته شد، جنازه او را در پوست خری جای داده آن را آتش زدند و زشتی پیروزی خود را بدین گونه به نمایش گزاردند.
جاسوس امیر مؤمنان (ع) در شام، خبر شادکامی اهل شام را از کشته شدن محمد به آگاهی آن حضرت رسانید.علی (ع) فرمود: اندوه ما در از دست دادن محمد به اندازه شادمانی آنان و بلکه بیشتر از آن است.ما نزد خداوند از آنان حساب خواهیم کشید.
به خدا سوگند محمد جزو کسانی بود که انتظار قضای الهی را می کشید و برای پاداش الهی عمل می کرد.او هیئت فاجر را دشمن و هدایت مؤمن را دوست می داشت.این واقعه در سال 38 ه به وقوع پیوست. علی (ع) نامه ای به ابن عباس، که ولایت بصره را بر عهده داشت، نوشت و او را از فتح مصر و کشتن محمد بن ابو بکر توسط معاویه مطلع ساخت.
ابن عباس نیز پاسخ نامه آن حضرت را نوشت و آن گاه به کوفه آمد و قتل محمد را به علی (ع) تعزیت گفت.زیرا محمد پسر اسماء بنت عمیس یکی از همسران علی (ع) بود.آن حضرت، اسماء را پس از وفات همسرش ابو بکر به ازدواج خود درآورد.
اسماء پیش از ابو بکر همسر جعفر بن ابیطالب بود و خود نیز همچون فرزندش محمد از بهترین شیعیان امیر مؤمنان (ع) به حساب می آمد.
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه (1) ، در توضیح این سخن حضرت که فرمود: به خدای سوگند معاویه زیرک تر از من نیست ولی او نیرنگ می بازد و....به ذکر اموری می پردازد که ناآگاهان آن را به حساب ضعف تدبیر آن حضرت می گذارند.
از جمله مثالهای آنان در این باره همین قضیه ای است که برای حکومت مصر پیش آمد.ابن ابی الحدید در این باره می نویسد: از جمله خرده گیریهایی که بر علی (ع) کرده اند دادن ولایت مصر به محمد بن ابو بکر و برکنار داشتن قیس بن سعد از آن منصب بود تا جایی که محمد به قتل رسید و معاویه حکومت مصر را به دست گرفت.
پاسخ از این ایراد آن است که: نمی توان گفت: محمد شایستگی حکومت بر مصر را نداشت زیرا او مردی زاهد، دانشمند و درست تدبیر بوده و در مراتب خیر خواهیش نمی توان شک و تردید کرد.علاوه بر این، او پسر همسر علی و دوست او بود.
مردم مصر نیز بی نهایت او را دوست می داشتند و از ولایت او بر مصر، استقبال کردند.چون مصریان عثمان را محاصره کردند از او درخواست عزل عبد الله بن سعد بن ابی سرح، از ولایت مصر، را کردند به وی پیشنهاد دادند تا محمد بن ابو بکر را جای عبد الله بر آنان بگمارد. عثمان نیز عهدنامه ای برای ولایت او بر مصر نوشت.وی با مردم مصر رفت تا نامه عثمان را به ابن ابی سرح تسلیم کند.با توجه به این مطالب، جز تولیت محمد بن ابو بکر بر مصر، هیچ رای و تدبیری برای علی (ع) باقی نمانده بود.
زیرا چنان که گفتیم مصریان به او علاقه داشتند و او را برگزیده بودند و از طرف دیگر هم محمد با داشتن اخلاقی پسندیده، استحقاق برخورداری از این منصب را داشت.با این مقدمات، گمان قوی می رفت که مردم از وی اطاعت و او را یاری کنند و بر محبت و دوستی او جمع آیند.اما عاقبت کار او همان شد که دیدیم.ولی این امور را نمی توان عیب و منقصتی برای امیر مؤمنان (ع) قرار داد.زیرا امام بنابر مصالحی که خود در نظر دارد به رتق و فتق امور می پردازد و کسی هم جز خداوند از امور پنهان آگاهی ندارد.
در زمان رسول خدا (ص) هم آن حضرت، جعفر و زید و عبد الله بن رواحه را در روز جنگ موته به میدان فرستاد.اما آنان همگی کشته شدند و سپاهشان نیز درهم شکست و عده ای از آنان نیز با حالی زار و نزار به مدینه بازگشتند.حال با این وجود کسی می تواند پیامبر (ص) را بدین خاطر مورد ایراد قرار دهد و تدبیر و فکر او را زیر سؤال ببرد!

 

منبع: سیره معصومان ج 3 , امین، سید محسن
----------------------------------
پی نوشت:
1- ج 2، ص 575.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.