تربیت دینی و اخلاقی - 1

تاریخ انتشار:
تربيت عبارت است از فراهم كردن زمينه ها و عوامل براى به فعليت رساندن و شكوفا نمودن استعدادهاى درونى انسان در جهت مطلوب و استفاده از روشهاى صحيح و مناسب.
روز تربیت

مقدمه:
آنچه که در اینجا قصد داریم به بیان و تشریح آن بپردازیم مسئله تربیت از نظر و دیدگاه اسلام و بالاخص تربیتی با محوریت و رویکرد اخلاق ناب اسلامی است، با توجه به سیر مطالعاتی که درباره تربيت و دين وجود دارد چنین برمى آيد كه مفهوم «تربيت دينى» در پيوند با سه محور شناخت، ايمان و عمل قابل تحقق است. و لذا حتماً باید در نظر داشت که اگر بناست کار تربیتی انجام شود؛ ابتدا باید این بینش صحیح با مبانی صحیح در اختیار متربی قرار بگیرد و مهم ترین بعد آن نیز این است که این مواد خام به مرحله ظهور و فعلیت برسد که ابتدا باید خود مربّی فردی تربیت یافته باشد تا بتواند دستگیری کرده و متربیان را بسوی تعالی و رشد رهنمون سازد زیرا که شاعر می گوید:
ای بی خبر بکوش تا صاحب خبر شوی
گر راهرو نباشی کی راهبر شوی؟[1]
تربيت اخلاقى از همان آغاز كودكى آغاز شده و انسان را از رذايل و صفات نكوهيده به فضايل و خصال پسنديده می آراید و به خير و سعادت می رساند، تا آنجا كه ندیم پاكان و ملائک کرده و ظرف انسانی را پذيراى فيض الهى مى گرداند.
همانگونه که صاحب خلق عظیم می فرمایند:
«تخلقوا بأخلاق الله[2]، و بعثت لأتمم مكارم الأخلاق [3]...»
بنابراین باید مدنظر داشت که آراستگی به اخلاق الهی و تمام کردن مکارم الهی همان وجه اصلی بعثت و رسالت انبیای الهی است و حافظ شیرازی چه زیبا می فرماید:
شست و شویی کن و آن گه به خرابات خرام
تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده[4]
و چگونه خداوند سبحان بر انسان تذکر می دهد و دعوت و تربیت بدون عمل و بدون آراستگی از سوی آمر را مذمت کرده و می فرماید:
« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون »[5]
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چرا سخنى مى گوييد كه عمل نمى كنيد؟!
تربيت اخلاقى، جنبه هاى گوناگونى دارد. يك جنبه آن، ايجاد عقائد و باورهای صحیح در فرد است؛ باورهايى تعاریف درستی از «بدی»ها و «خوبی»ها و هنجارهایی بر مبانی متعالی الهی را نشان متربی می دهد. و لذا اين عقائد و باورها جنبه عقلانى تربيت اخلاقى را سامان مى دهند. در اين جنبه متربى، اصول و قواعد نهايى اخلاق را درمى يابد و مى تواند خوب و بد افعال را تشخيص دهد. جنبه ديگر تربيت اخلاقى آن است كه فرد بتواند اين اصول و قواعد را در اعمال و رفتار خود به كار بندد.
جنبه سوم تربيت اخلاقى، كه گامى فراتر از جنبه قبلى است، نوعى مراقبت حالات درونى و رفتارهاى بيرونى را دربرمى گيرد. در اين جنبه، متربى بيش از آنكه بياموزد، اين آموزه ها را به كار بندد، مى آموزد تا آموخته ها را ملكه خويش سازد. بنابراين، اگر مجموعه اين سه جنبه در فردى مشاهده شود، مى گويند او به تربيت اخلاقى آراسته است.
یک فرد تربیت یافته بر اساس مبانی و بینش صحیح و متعالی همواره در مسیر صحیح گام بر می دارد تا مسیر خویش را به سرانجام رساند و همواره استقامت دارد و بر این اساس تعبیر و امر به استقامت که بر حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه وارد شد، یکی از مصادیق ظهور یافته این آیه شریفه می شوند که؛
« فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْت [6]»؛ پس همان گونه كه فرمان يافته اى، استقامت كن...
تربیت در لغت:
تربيت از نظر لغوى عبارت است از تغذيه، عهده دار شدن مراقبت كودك و سرپرستى او.[7] و نیز واژه «تربيت» در لغت به معناى پرورانيدن يا پرورش آمده است.[8]
تربیت در اصطلاح:
از نظر اصطلاحى تعريفهاى متعددی از سوى دانشمندان اسلامى و غير اسلامى براى تربیت ارائه شده  است ولی بخاطر طولانی نشدن مطلب به جامع ترین آنها اکتفا می کنیم؛
با توجه به تعريفهاى مزبور و با ملاك قرار دادن تعريف شهيد مطهرى(ره) از تربيت[9]، مى توان تعريفى را كه نسبت به تعريفهاى ديگر كاملتر و از روشنى و جامعيت بيشترى برخوردار باشد، اين گونه ارائه داد: «تربيت عبارت است از فراهم كردن زمينه ها و عوامل  براى به فعليت رساندن و شكوفا نمودن استعدادهاى درونى انسان در جهت مطلوب و استفاده از روشهاى صحيح و مناسب».[10]
بر مبناى اين تعريف، كار مربى فراهم كردن زمينه ها و عوامل مختلف جهت به فعليت رساندن و پرورش استعدادهاى ذاتى متربى است. تربيت به معناى عام آن هر چند شامل همه جانداران مى شود، اما آنچه كه هم اكنون به عنوان تعليم و تربيت بين انديشمندان جهان مورد بحث است، تنها شامل انسان مى باشد. مربى در جريان تربيت بايد هدفى را در نظر گرفته و
متربى را به سوى آن سوق دهد، چه اينكه تربيت به معناى خاص آن، عملى ارادى و غيرتصادفى بوده كه بدون تعيين هدف تحقق نخواهد يافت.
موضوع تعليم و تربيت :
موضوع هر علمى عبارت است از چيزى كه محور مطالب قرار مى گيرد، و درباره آن و عوارضش گفتگو مى شود. به عنوان مثال: موضوع علم پزشكى، جسم انسان است يعنى در اين علم از جسم انسان و آنچه بر آن عارض مى گردد، بحث مى شود، چنانچه در علم رياضى از عدد و در علم شيمى از عناصر صحبت به ميان مى آيد.
از آنجا كه «انسان» از جنبه هاى مختلف، محور بحث و گفتگو واقع مى شود، از اين جهت، در هر جنبه اى از وجود خود موضوع علمى از علوم قرار مى گيرد، از جنبه جسمى موضوع علم پزشكى است، از جنبه اجتماعى موضوع علم جامعه شناسى، از جنبه رفتارى موضوع علم روان شناسى و ... در اين راستا، تعليم و تربيت از جمله علومى است كه مى توان مدّعى شد، هم از جهات جسمى و هم از جنبه هاى روحى انسان بحث و گفتگو مى كند و با شناسايى نيروها و استعدادهاى درونى و ذاتى انسان به پرورش و شكوفاكردن آنها مى پردازد. بنابراين، بطور قطع مى توان گفت كه موضوع تعليم و تربيت «انسان» است با توجه به توانها، استعدادها و همه جنبه هاى وجودى اش.
انواع تربيت:
تربيت با توجه به ابعادى كه در انسان مورد پرورش قرار مى گيرد، به سه نوع بدنى، عقلى و قلبى تقسيم مى شود که به دلیل اطاله کلام به ذکر اسامی آنها بسنده می شود:
تربيت بدنى :
«الصِّحَّةُ افْضَلُ النِّعَم»[11]
سلامتى بهترين نعمتهاست.
که خود تربیت بدنی نیز شامل سه محور می باشد:
الف- تغذيه ، ب- بهداشت ، ج- ورزش
در اینجا توجه و عنایت به یه نکته ضروری است که بين پرورش جسم و تن پرورى تفاوت و فاصله بسیاری است همانگونه که مرحوم شهید مطهری می فرمایند:
«تن پرورى غير از مسأله رشد دادن و پرورش واقعى نيروهاى جسمانى است، و بلكه اين دو، تا حدّى بر ضدّ يكديگرند؛ يعنى اگر انسان بخواهد جسمش را پرورش دهد، به اين معنى كه بر اساس طبيعت تكميلش كند و سلامتش را حفظ نمايد، بگونه اى كه از آسيبها و بيماريها دور بماند وعمرش را طولانى كند، بايد با آن نوع تن پرورى كه نفس پرورى و شهوت پرورى است، مبارزه كند.»[12]
تربيت عقلى :
عقل در اسلام جايگاه ويژه اى دارد. ارزش انسان به عقل اوست.
تفكّر در نظام آفرينش و خلقت انسان و ديگر موجودات زنده و تاريخ گذشتگان، موجب شكوفايى و بيدارى عقل است.
اطاعت از هوا و هوس، پيروى كوركورانه و بسنده كردن به گمان، جلوى پرورش و شكوفايى عقل را مى گيرد.
پرورش عقل بايد بر اساس محورهاى نقّادى، دورانديشى، آزادانديشى و مصمّم بودن در عمل به تصميمها باشد.
تربیت قلب:
قلب داراى دو معناست:
1- جسم صنوبرى شكل داخل بدن كه تنظيم جريان خون را به عهده دارد.
2- نفس ناطقه انسانى كه از آن به روح و نفس نيز تعبير مى شود.
قلب به معناى دوم كه مركز عواطف و احساسات آدمى است كه اگر بطور صحيح تربيت نشود، دچار بيماريهاى خطرناكى مى گردد كه به كور دلى و از كارافتادگى آن مى انجامد.
نظام تربيتى اسلام توجه كافى نسبت به پرورش قلب اعمال كرده، آن را ظرف نزول قرآن مجيد مى داند و مشاهده آخرين درجه قرب الى اللّه را نيز كار قلب دانسته است.
همچنين واژه قلب بيش از 130 بار در قرآن تكرار شده و خداوند با يازده سوگند، رستگارى انسان را در گرو تزكيه آن دانسته است.
ديدگاه اسلام پيرامون تطهير قلب در دو محور كلّى: پيرايش آفتها و پرورش اسباب تزكيه بيان شده كه عمده ترين آفتها عبارت است از: غفلت از ياد خدا، سخن زياد، گناه فراوان، آرزوهاى طولانى، ثروت زياد، پرخورى و جدال و نزاع و برخى از اسباب تزكيه دل نيز عبارت است از: تقوا، ياد خدا، تلاوت قرآن و همنشينى با دانشمندان.
گفتنى است كه اسلام سه نوع تربيت (جسم، عقل و قلب) را بگونه اى هماهنگ درباره انسان اجرا مى كند و ميان قوا و استعدادهاى او تعادل ايجاد مى كند.
 

پی نوشت:
[1] حافظ شیرازی، غزل شماره ۴۸۷.
[2] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏58، ص: 129.
[3] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏16، ص: 210.
[4] حافظ شیرازی، غزل شماره ۴۲۳.
[5] سوره مبارکه صف، آیه2.
[6] هود/112.
[7]  اقتباس از اقرب الموارد، واژه رَبّاهُ.
[8] لغت‏نامه، على‏اكبر دهخدا، واژه تربيت.
[9]  تعليم و تربيت در اسلام، ص 56.
[10]  تعليم و تربيت اسلامى، محسن شكوهى يكتا، ص 5( با اندكى تصرف).
[11]  غررالحكم، ج 1، ص 263، دانشگاه تهران.
[12] تعليم و تربيت در اسلام، ص 270- 271.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.