« فَخرُ المُحَققین» فرزند علامه حلی - 1

تاریخ انتشار:
فخر المحققین، فخر الدین و فخر الاسلام، هر سه لقب فرزند دانشمند و برومند علامه حلی می باشد. نام شریفش «محمد»است.او نیز مانند پدر نابغه ای از نوابغ ارزنده شیعه است و در تمام کتب فقهی و علمی مورد توجه خاص دانشمندان بزرگ ومجتهدین طراز اول ما قرار گرفته است.
فخر المحققين

شناسنامه:
نام:
محمد بن حسن حلی
لقب: فخر المحققین
نسب: فرزند علامه حلی
ولادت: ۶۸۲ ه.ق
زادگاه: حله
محل تحصیل: حوزه علمیه حله
تاریخ وفات: ۷۷۱ ه.ق
محل دفن: حله
مختصر زندگی فخرالمحققین:
شهر «حلّه» يكي از شهرهاي معروف كشور عراق است كه علماء  و فقهاء  بزرگي را به جهان اسلام عرضه كرده است. از بين آنها مي توان به «ابن ادريس حلي» صاحب كتاب «السرائر»، «محقق حلّي» صاحب كتاب نفيس «شرايع الاسلام»، «علامه حلي» و «ابن فهد حلي» صاحب كتاب «التنقيح الرافع» اشاره نمود.
  اينان بزرگاني از جهان اسلام هستند كه منشأ پيشرفت علوم نقلي و عقلي و علم فقه و اصول بوده اند. در اين مقاله قصد داريم به زندگي يكي از علماء  و فقهاء، بزرگ جهان تشيع كه برخاسته از همين خاندان و همين  ديار است. نگاهي كوتاه داشته باشيم و او را بيشتر بشناسيم.
  نامش «محمد» است، فرزند يكي از بزرگترين علماء و فقهاء جهان تشيع و برجسته ترين نويسنده كتابهاي فقهي يعني «علامه حلي» است. كنيه اش ابوطالب و مشهور به «فخرالمحققين» مي باشد و گاهي او را به «فخرالدين» و «فخرالاسلام» نيز مي شناسند.
  او در شب دوشنبه، 20 جمادي الاولي سال 682 هـق به دنيا آمد. از همان ابتداي كودكي آثار هوش سرشار و زكاوت بسيار در او هويدا بود.[1]
او در نزد پدر بزرگوار خود علامه دهر، فريد عصر، عالم جليل القدر و عظيم المنزلة و المجد، جامع علوم حيطه عقل و نقل «علامه حلي» (ره) تربيت يافت و علوم مختلف را از وي آموخت.
  "علامه حلي" كه هوش فوق العاده و استعداد كم نظير و نبوغ و زكاوت عجيب فرزند خويش را دريافته بود: او را بسيار دوست مي داشت و در تربيت و تعليم او بسيار كوشا بود.
  در عظمت و جلالت «فخر المحققين» همين بس كه پدرش «علامه حلي» در برخي از تأليفات و تصنيفات گرانبهاي خود او را مي ستايد و او را بسيار احترام مي كند و در حقش دعا نموده و از او مي خواهد كه اگر مرگ او فرا رسيد و تأليف او ناقص ماند، فرزندش آنها را به اتمام برساند و يا اگر خللي در آنها مي يابد، آنها را اصلاح نمايد.
  ايشان در ابتداي كتاب «قواعد الاحكام» اين چنين مي نويسد:
« اين كتاب را در پاسخ به درخواست محبوب ترين مردم در نزد خودم و عزيزترين آنها بر خودم نوشته ام و او فرزند عزيزم «محمد» است؛ كسي كه اميدوارم خداوند بعد از من عمرش را طولاني گرداند و خود او صورت مرا بر روي خاك قبر قرار دهد و بعد از مرگم بر من ترحم كند همان طور كه من در خلوتهايم براي او خالصانه دعا مي كردم. خداوند سعادت دو دنيا و تكميل رياست آنها را روزي او گرداند زيرا او در همه احوال با من مهربان بود و در اقوال و افعالش مطيع من بود...»[2]
و در كتاب «ارشاد الاذهان» علامه حلي (ره) بعد از دعاي بسيار در حق فرزندش مي نويسد: «از او مي خواهم كه جزاء و پاداش مرا از نوشتن اين كتاب اين گونه ادا كند كه: بعد از هر نماز براي من طلب رحمت كند و در خلوتهاي خويش، برايم طلب استغفار نمايد و اگر خللي و نقصاني در كتاب يافت آن را اصلاح نمايد.»[3]
  از اين قبيل تعابير كه در كتابهاي ديگر علامه حلي (ره) نيز ذكر شده، نهايت ارادت و توجه وي و اعتمادش نسبت به فرزندش فخرالمحققين به خوبي هويدا مي گردد.
و بزرگان ديگر نيز در مدح و ثناي او قلم بدست گرفته اند و او را با تعابيري بليغ ستوده اند و آن چنان كه در «روضات الجنات» آمده شهيد اول، شاگرد او، اگر چه عادت به مبالغه در مدح و ثناي كسي ندارد؛ اما در اجازه اي كه براي يكي از شاگردانش مي نويسد، در مورد فخرالمحققين اين چنين سخن مي گويد: «و منهم الشيخ الامام، سلطان العلماء و منتهي الفضلاء والنبلاء، خاتمة المجتهدين، فخر الملة والدين ابوطالب محمد بن الشيخ الامام السعيد جمال الدين بن مطهر [علامه حلي] مد الله في عمره مدّاٌ و جعل بينه و بين الحادثات سدّاٌ..»[4]
  نكته اي كه راجع به اين فقيه و عالم برجسته بيان شده و مورد اختلاف بين اعلام قرار گرفته اين است كه برخي نوشته اند، او قبل از سن ده سالگي به اجتهاد رسيده است.
  در اين زمينه قاضي "نورالله شوشتري" در كتاب «مجالس المومنين» مي نويسد: «حافظ ابرو شافعي» در مدح او گفته كه با پدر خود به خدمت خدا بنده ‍‍]سلطان خدابنده پادشاه ايران] آمد جواني دانشمند، بزرگ، مستعد، نيكو اخلاق، پسنديده خصال بود. از خدمت والد بزرگوار خود تربيت يافته و در سن ده سالگي نور اجتهاد بر ناحيه حال او تافته. چنانكه خود نيز در شرع خطبه كتاب « قواعد» به آن اشاره نموده و فرموده: كه چون مشغول شدم به خدمت پدر خود در معقول و منقول و خواندم بر او بسياري ار كتب اصحاب را. التماس نمودم از او تصنيف كتاب «قواعد» را؛ چه بعد از تحقيق تاريخ مولد او، تاريخ تصنيف كتاب ظاهر مي شود؛ كه عمر او در آن وقت كمتر از ده سال بود.»
  سپس نقل مي كند كه "شهيد ثاني" (ره) در حاشيه قواعد از اين امر تعجب كرده است؛ در حالي كه تعجب او وجهي ندارد و بلكه تعجب او عجيب است؛ زيرا كه خود در شرح "درايه اصول حديث" حال جمعي كثير كه خداي متعال در كمتر از آن عمر [يعني عمر فخرالمحققين] توفيق كمال داد، ذكر نموده است.»[5]
  به هر حال چه او در اين سن و يا كمي بيشتر از آن به درجه اجتهاد رسيده باشد نشان دهنده بزرگي و نبوغ سرشار اوست.
  نكته ديگري كه بايد در مورد زندگي او بيان كرد، وجود مشكلات و دشمني ها و تهمتهايي است كه در مورد اين فقيه بزرگ وجود داشته است. خود او در تعليقه اش بر كتاب «الالفين» پدر بزرگوارش چنين مي نويسد: « يك شب در خواب پدرم ‍]علامه حلي] (ره) را ديدم. بسيار شديد گريه كردم و از كمي دوستان و زيادي دشمنان و كينه توزان به او شكايت كردم عواملي كه باعث شد من ترك وطن كنم و به اراضي آذربايجان فرار كنم...»[6]
  اين كلمات نشان مي دهد كه او با مشكلاتي مواجه بوده است و شايد در اثر همين عوامل است كه قبر اين عالم بزرگ و فقيه كم نظير، هم اكنون معلوم و مشخص نيست.
پدر فخرالمحققین:
علامه‏ حلّى‏ (648- 726)

جمال الدين ابو منصور حسن بن يوسف مطهر حلى كه در ميان طايفه شيعه مطلقا بلقب علامه خوانده ميشود از بزرگترين علماى اماميه و از متكلمين و مؤلفين معتبر اين فرقه است و او در سال 648 در حلّه سيفيّه از منازل بين نجف اشرف و كربلا در طرف شرقى فرات تولد يافته و از طفوليت بهوش و فراست مشهور بوده و نزد پدر خود شيخ سديد الدين يوسف و سيد جمال الدين احمد بن طاوس و سيد رضى الدين على بن طاوس و شيخ ميثم بحرانى شارح نهج البلاغه و خواجه نصير- الدين طوسى و نجم الدين كاتبى قزوينى علوم دينى و حكمتى را آموخته و بزودى از مشاهير فضلاى عهد خود شده است و بتفصيلى كه سابقا ذكر كرديم در عهد اولجايتو با پسر خود فخر المحققين بسلطانيه آمده و باشاعه مذهب تشيّع پرداخته و در حقيقت تجديد بناى مذهب شيعه و تأييد اصول و احكام آن قبل از نهضت عهد صفويه بيشتر بر اثر مجاهدات علامه و شاگردان اوست و مؤلفات علامه و مناظرات او در اين باب با خصم بپيشرفت اين امر معاونت بسيار نموده است.
علامه حلى بالغ بر نود جلد كتاب بزرگ و كوچك در فقه و اصول و كلام و رجال و منطق تأليفات دارد و مشهورترين آنها بقرار ذيل است: منهاج الكرامة فى باب الامامه و نهج الحق و كشف الصدق كه آنها را در تقرير عقايد شيعه براى اولجايتو نوشته كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد در شرح كتاب تجريد استاد خود خواجه نصير الدين طوسى، تذكرة الفقهاء در فقه شيعه، قواعد الاحكام فى معرفة- الحلال و الحرام از كتب فقهى درسى، جوهر النّضيد در منطق، خلاصة الاقوال در علم رجال، انوار الملكوت در علم كلام و تبصرة المتعلمين در احكام دينى. [7]
گفتار استاد:
«فخر المحققین،پسر علامه حلی،در 682 متولد و در سال 771 درگذشته است.
علامه حلی در مقدمه تذکرة الفقهاء، و در مقدمه کتاب «قواعد»از فرزندش به تجلیل یاد کرده است و در آخر قواعد آرزو کرده است که پسر بعد از پدر کارهای ناتمام او را تمام کند. فخر المحققین کتابی دارد به نام «ایضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد»آراء او در کتب فقهیه مورد توجه است.» [8]
فخر المحققین، فخر الدین و فخر الاسلام، هر سه لقب فرزند دانشمند و برومند علامه حلی می باشد. نام شریفش «محمد»است.او نیز مانند پدر نابغه ای از نوابغ ارزنده شیعه است و در تمام کتب فقهی و علمی مورد توجه خاص دانشمندان بزرگ ومجتهدین طراز اول ما قرار گرفته است.
فقیه عظیم الشان،شهید اول،که سرآمد شاگردان اوست،در اجازه ای که در زمان حیات وی به شاگردش،شمس الدین بن نجده داده است،از او این گونه یاد می کند:
«شیخ امام سلطان العلماء و منتهی الفضلاء و النبلاء،خاتم المجتهدین، فخر الملة و الدین، ابو طالب محمد فرزند شیخ امام سعید جمال الدین بن مطهر که خداوند عمرگرانبهای او را دراز گرداند و از پیشامدهای سوء زمانه نگه دارد...»
فخر المحققین در شب بیستم جمادی الاول سال 682 هجری در شهر حله موطن خویش دیده به دنیا گشود.علوم مقدماتی و متداول عصر و سپس علوم عالیه معقول،یعنی فلسفه و کلام و منطق و فقه و اصول و حدیث و غیره را نزد پدر علامه اش فرا گرفت و پیش از آنکه به حد بلوغ برسد،در انواع آنها ورزیده شد،یعنی تقریبا ازتحصیل آنها بی نیاز گردید.
 

پی نوشت:
[1] تنقيح المقال، ج 3، چاپ سنگي، ص 106، و الكني والالقاب ج 3، ص 16.
[2] قواعد الاحكام، ج 1/ ص 173-174.
[3] ارشاد الاذهان، ج 1، ص 218.
[4] روضات الجنات، ج 6، ص 330، رقم 591.
[5] مجالس المؤمنين ، ج 1، ص 576.
[6] ايضاح الفوائد، ج 1، مقدمه معلقين، ص 15.
[7] تاريخ مغول، عباس اقبال آشتيانى‏(1334ش)، انتشارات امیرکبیر، تهران 1384ش، چاپ هشتم، متن، ص: 508.
[8] آشنایی با علوم اسلامی،ص 300،چاپ دفتر تبلیغات قم.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.