محسن حسام مظاهری

منبر، زندان، تبعید

تاریخ انتشار:
مجالس وعظ و خطابه، از دیرباز به عنوان یکی از مهم ترین و مؤثرترین نهادهای دینی در جامعه ایرانی فعال بوده اند. این فعالیت در دوران ها و مقاطع مختلف به تناسب اقتضائات و شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هر زمان، کارکرد های مختلفی را افزون بر کارکرد دینی شامل...

 

نقش مجالس وعظ و خطابه در پیروزی انقلاب اسلامی

مجالس وعظ و خطابه، از د یرباز به عنوان یکی از مهم ترین و مؤثرترین نهاد های دینی در جامعه ایرانی فعال بود ه اند. این فعالیت در دوران ها و مقاطع مختلف به تناسب اقتضائات و شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هر زمان، کارکرد های مختلفی را افزون بر کارکرد د ینی شامل می شد ه است. در تاریخ معاصر ایران، مشخصا از میانه عهد قاجار تا امروز، به تناوب، مجالس وعظ و خطابه و همین طور د سته ها و هیات های عزاداری، در برهه های بحرانی سیاسی، نقش آفرینی های بسیاری داشته اند که با توجه به جایگاه و نفوذ این نهاد در بین اقشار مختلف متد ینین و منزلتی که وعاظ و مداحان در بین لایه هایی از جامعه داشته اند، این نقش آفرینی گاه بسیار مؤثر و نافذ بود ه است. از جمله شاخص ترین مقاطعی که مجالس وعظ، کارکرد سیاسی- اجتماعی یافتند می توان به انقلاب مشروطیت، نهضت ملی شد ن نفت و مهم تر از همه انقلاب اسلامی اشاره کرد. در این مقاله به اختصار فعالیت این جالس را در دوران مبارزات منتخب به پیروزی انقلاب اسلامی مرور می کنیم. اما پیش از ورود به این مبحث، لازم است مختصرا اشاره کنیم که در این مقطع جریان وعظ و خطابه سه رویکرد را شامل می شد ه؛ وعظ سنتی، وعظ سیاسی-انقلابی و وعظ میانه رو. در مقاله حاضر به تناسب موضوع، عمد تا به بررسی فعالیت ها و عملکرد جریان وعظ سیاسی- انقلابی پرداخته شد ه و بررسی عملکرد دو جریان د یگر نیازمند مطلب مستقل د یگری است. بنابراین هرجا سخن از وعاظ و مجالس خطابه به میان می آید ،منظور وعاظ ومجالس سیاسی، انقلابی و مبارز است نه همه مجالس و وعاظ.

با ارتحال آیت الله بروجردی، حکومت محمدرضا شاه چنین پنداشت که نهاد مرجعیت د چار فترت شد ه و مهم ترین مانع مذ هبی از مقابلش حذ ف شد ه است. چنین بود که پس از درگذ شت ایشان، د ست به پاره ای اقدامات زد که پیش تر از بیم عکس العمل منفی مرجعیت د ینی از آنها پرهیز می کرد.

اولین این برنامه ها طرح اصلاحات ارضی بود که البته از جانب علما مخالفت چندانی را بر نینگیخت اما اقدام مهم بعدی یعنی تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در مهرماه 1341، بهانه ای شد برای آغاز فصل جدید ی از مناقشه میان روحانیت و جریان مذ هبی با رژیم. پس از اعلام خبر تصویب این لایحه، جمعی از علمای طراز اول حوزه قم از جمله آیات عظام خمینی، شریعتمداری، گلپایگانی، طباطبایی، آملی و حائری با صدور تلگرافی جمعی، خطاب به شاه نسبت به قانون مذ کور اعتراض کرد ند. به تبع ایشان، بسیاری از روحانیان و علمای د یگر هم در نامه های جداگانه به اعتراض پرداختند. جامعه وعاظ و اهل منبر و مبلغین اسلامی تهران هم به دعوت شیخ عباسعلی اسلامی نامه ای خطاب به دولت منتشر و از این لایحه انتقاد کرد ند. جالب آن است که دولت که به تلگراف برخی از علما از جمله امام خمینی (ره) بی اعتنایی نشان داد ه بود، به نامه جامعه وعاظ عکس العمل نشان داده و به آن پاسخ داد. در فرازی از این پاسخ می خوانیم: «شبهه ای نیست که حفظ موازین شرعی غرض نهایی دولت است اما دولت ناگریز از رعایت موازین بین المللی است و مخصوصا تکلیف شرعی وعاظ محترم است که فصاحت و بلاغت خود را ترویج این نکته مهم به کار بردند.»

در ادامه اعتراضات، امام خمینی (ره)در آستانه د هه فاطمیه و به تاریخ هفت آبان 1341 نامه ای به شیخ محمد تقی فلسفی نگاشت. در این نامه که در آن از مخاطب نامه به «خطیب شهیر اسلامی» و «زبان گویای اسلام» تعبیر شد ه، چنین آمد ه است: «امید است جنابعالی و سایر وعاظ محترم که زبان قرآن و ملت هستند در این قضیه د ینی، د ین خود را به وجه احسن ادا فرمایند.» علمای د یگر نیز هر کدام به فراخور سیاست ها و نوع تعامل شان با رژیم اقدامات اعتراض آمیزی را سامان داد ند. اعتراض به لایحه در ایام فاطمیه دوم هم کما کان موضوع اصلی مجالس عزاداری و وعظ بود.

در پاسخ به این حملات، اسدالله علم-نخست وزیر وقت-در یک نطق رادیو یی اعلام کرد که اصلاحات شروع شد ه و «چرخ زمان به عقب بر نمی گرد د». این سخنرانی موج تازه ای از مخالفت ها را برانگیخت و از جمله فلسفی در خطابه شد ید اللحنی در مسجد ارک تهران، به سخنان نخست وزیر پاسخ داد و گفت «آقای نخست وزیر!د موکراسی به د یکتاتوری تبدیل نمی شود بعد از قانون اساسی استبداد وزورگویی نمی تواند قد علم کند .آقای نخست وزیر! ملت ایران می گو ید: چرخ زمان به عقب بر نمی گرد د و مشروطه به استبداد مبدل نمی شود.» نهایتا در پی این فشارها، دولت مجبور به عقب نشینی و لغو لایحه شد.

چالش بعدی بین شاه و نیروهای مذ هبی در جریان انقلاب سفید و رفراند وم آن رخ کرد. در برابر این اقدام رژیم هم علما موضع اعتراضی اتخاذ کرد ه و زبان به مخالفت گشود ند. درجریان این اعتراضات نیز باز مجالس مذ هبی و وعظ و خطابه نقش بسزایی ایفا کرد ند. جرقه اعتراضات در دوم بهمن 1341 و در تجمع خود جوش مرد م در منزل آیت الله خوانساری و پس از آن راهپیمایی به سمت منزل آیت الله بهبهانی زد ه شد. در آن جا مرحوم فلسفی به منبر رفت و در سخنانی پرشور و با اد بیات عاشورایی به رفراندوم حمله برد.

راهپیمایی های مخالف آمیز نیروهای مذ هبی که با اعتصاب بازاریان متد ین نیز همراه شد ه بود، چند روزی به طول انجامید و بلافاصله دامنه آن به قم رسید. در جریان اعتراضات مرد م و طلاب حوزه قم، سربازان رژیم به بازار و مدرسه فیضیه یورش برد ند و به ضرب و شتم و سرکوب بازاریان و طلاب پرداختند. متعاقب این جریان امام خمینی (ره) با صدور اعلامیه هایی ضمن حمایت از اعتراضات مرد م، نسبت به سرکوب مرد م و طلاب علوم دینی و دستگیری تعدادی از وعاظ و روحانیان به شد ت اعتراض کرد.

با سرکوب گسترد ه، رژیم توانست شعله اعتراضات را در قم تعد یل کند و رفراندوم شاه سرانجام در ششم بهمن، درست یک روز پیش از آغاز ماه رمضان برگزار شد. در آغاز ماه رمضان نخست وزیر وقت طی بخشنامه ای به استانداری ها اعلام کرد:«در ایام رمضان عناصری خواهند خواست از منابر سوء استفاد ه کنند. ... مخصوصا در ایام قتل ... به وعاظ تذ کر بد هید فقط باید به امور دینی بپردازند.» متعاقب این بخشنامه رئیس ساواک هم دستورالعمل مشابهی برای کلیه ادارات ساواک ابلاغ کرد و از آنها خواست وعاظی که در مجالس مذ هبی به مسائل سیاسی می پردازند را فورا دستگیر کند.

به موازات این اقدامات، هیات دولت برنامه هیا ویژه ای را با هد ف تلطیف چهره مخدوش شد ه شاه و رژیم نزد نیروهای مذ هبی تدارک دید. از جمله شاه در یازد هم رمضان در مراسمی در مدرسه سپهسالار با جمعی از روحانیان ملاقات کرد. ماه رمضان آن سال تحت تدابیر شد ید امنیتی به پایان رسید. پس از برگزاری نماز عید فطر، گروه هایی از مرد م به قصد ملاقات با امام خمینی (ره) عازم منزل وی شدند. ایشان در جمع اجتماع کنند گان طی سخنانی به رژیم و برگزاری رفراندو م شدیدا اعتراض کرد و از برخورد با علما و وعاظ انتقاد کرد و هشدار داد: «از توقیف فلسفی ها و اسلامی ها و امثال آنان کاری از پیش نخواهند برد.»

شکاف پدید آمد ه بین علما و نیروهای مذ هبی با رژیم، عمیق تر از آن شد ه بود که اقدامات نمایشی رژیم بتواند بر آن سرپوش بگذارد. شاید به همین جهت بود که شاه د یگر د لیلی برای ظاهر سازی نمی د ید و بر شد ت حملاتش علیه روحانیون و علما افزود .از جمله در سخنرانی 23 اسفند 1341 در پاد گان هوایی دزفول از روحانیان با تعابیری چون «مارهای افسرد ه»، «عناصر دزد و قاتل و راهزن و مرتجع» نام برد ه و آنان را تهد ید کرد.

متعاقب این سخنرانی، امام خمینی وعاظ و خطبا را در قم به حضور طلبید و از آنان خواست تا در مجالس سوگواری امام صادق (ع)مرد م از اوضاع و احوال مملکت و خیانت های رژیم شاه آگاه سازند. ایشان همچنین با صدور بیانیه ای، نوروز 1342 را عزای عمومی اعلام کرد. با پشتیبانی علمای د یگر از این موضع، در اولین روز سال 1342 و در شهر قم تظاهراتی بر ضد حکومت و شخص شاه برگزار شد که تا آن زمان بی نظیر بود. فردای آن روز به مناسبت شهادت امام جعفر صادق (ع) مجالس متعدد روضه خوانی و سوگواری در قم و از جمله در منزل امام خمینی (ره) برگزار شد. با تد بیر ایشان نقشه اخلال در آن مجلس عملی نشد اما کماندوها عصر همان روز، به مجلس عزایی که توسط آیت الله گلپایگانی و در مدرسه فیضیه برگزار شد ه بود یورش برد ه و عد ه کثیری از مرد و طلاب را کشته و مجروح کرد ند. مشابه این اتفاق در «مدرسه طالبیه» تبریز هم رخ داد.

با نزدیک شدن ماه محرم، علما و روحانیون تصمیم گرفتند از پتانسیل مجالس عزا برای زند ه نگاه داشتن یاد واقعه فیضیه و دیگر جنایات رژیم استفاد ه کنند. از این رو مبلغان و وعاظی را به شهرها و روستاها گسیل داشتند. در همین راستا در 26 ارد یبهشت 1342 جلسه ای در منزل امام خمینی (ره) و با حضور نمایند گان علمای شهرستان ها و جمعی از وعاظ تشکیل شد. سخنان امام (ره) در این جلسه بسیار حائز اهمیت است. در این سخنان ایشان با تشویق وعاظ به بیان مسائل سیاسی کشور تاکید می کند که «روحانیون و وعاظ در ماه محرم به هیچ وجه از ماموران انتظامی نباید هراسی داشته باشند. زیرا دولت قادر نیست که برای عزاداری شیعیان محدودیت هایی فراهم کند.» امام (ره) همچنین با ارسال تلگرام ها و پیام های شفاهی و کتبی خطاب به وعاظ و منبریان، آنان را به بهره برداری از ماه محرم برای بیان اعتراض به رژیم تحریض می کرد. وی تعدادی از وعاظ را هم به شهرهای مختلف و کشورهای قطر، کویت، بحرین و پاکستان اعزام کرد تا در آنجا علیه حکومت پهلوی به ایراد سخن بپردازند. از جمله سید محمدرضا سعیدی را به آبادان فرستاد.

در مقابل، در آستانه ماه محرم، دستگاه های امنیتی رژیم با وقوف به نارضایتی روحانیون از حکومت و احتمال اقدامات اعتراضی، تدابیری اند یشید ند تا بتوانند مجامع و مجالس سوگواری را کنترل کنند. از جمله پلیس تهران در 28 اردبیبهشت 1342 یعنی یک هفته پیش از محرم، بخشنامه ای خطاب به کلانتری های تابعه صادر کرد. در این بخشنامه موارد متعدد ی در تحد ید فعالیت هیات های مذ هبی و دسته های عزاداری آورد ه شد ه و از جمله دستور داد ه شد ه بود که «از وعاظ باید تعهد کتبی اخذ شود که در ماه محرم جز در موارد دینی و عزاداری و ذ کر مصیبت، مطالب د یگری ذ کر نکنند.» همچنین ساواک در 29 اردیبهشت برای محرم طرح و برنامه ویژه ای را تصویب کرد که طبق بند های آن روحانیون و وعاظ طراز اول به ساواک احضار شد ند و از بیان سخنان تحریک آمیز در منابر نهی شد ند.

امام خمینی(ره) پس از اطلاع از این اقدام، اعلامیه ای خطاب به وعاظ و سران دسته های عزاداری و هیات های مذ هبی صادر کرد ه و ضمن اعلام غیرقانونی بود ن ابلاغیه ساواک از آنها خواست تا د قیقا بر خلاف نظر ساواک و رژیم، محرم آن سال را محملی برای طرح مواضع و اعتراضات سیاسی کنند و آنان را تشویق به استفاد ه از نوحه های سیاسی در سینه زنی های خود کرد.

از بین وعاظ سرشناس، فلسفی از اولین و مهم ترین کسانی بود که به فراخوان امام خمینی (ره) پاسخ مثبت داد. فلسفی در سخنرانی شب عاشورای 1342 خود در «مسجد شیخ عبدالحسین» واقع در بازار تهران با استخدام اد بیاتی حماسی و با بهره گیری از پتانسیل ایام عاشورا، دولت اسدالله علم را در د ه ماد ه «استیضاح» کرد و با بیانی تند و انقلابی رژیم شاه را به مؤاخذ ه کشاند. این سخنرانی را بی گمان باید یکی از مهم ترین نقاط عطف در وعظ های سیاسی-مبارزاتی دوران انقلاب بدانیم. فلسفی، دو روز پس از ایراد این سخنرانی د ستگیر شد و به زندان افتاد.

محرم سال 1342 همان گونه که علما و خصوصا امام خمینی (ره) می خواستند، محرمی سیاسی و انقلابی شد و در شهرهای مختلف وعاظ انقلابی بر منابر به انتقاد از رژیم دولت پرداختند. در شهر قم که مرکزیت قیام شد ه بود هم محرم آن سال شور و حال متفاوتی داشت. به موازات مجالس متعدد عزاداری، امام خمینی (ره) هم در د هه اول محرم در منزل مجلس روضه خوانی برپا کرد. در این مجلس وعاظ انقلابی نظیر شیخ فضل الله محلاتی منبر می رفتند. امام خمینی (ره)در آن سال سیاستمدارانه د ست به یک ابتکار مؤثر زد و در د هه اول محرم هر شب به یکی از محله های قم می رفت و در مجالس آنجا شرکت می جست. مجموعه این قبیل اقدامات حکایت از آن داشت که ایشان برنامه ویژه ای برای محرم آن سال دارد؛ برنامه ای که نیاز به مقد مه چینی و آماد ه سازی داشت. این برنامه ویژه عبارت بود از سخنرانی ایشان در روز عاشورا.

سرانجام روز عاشورا (31 خرداد 1342) فرا رسید. امام خمینی (ره) با وجود تهد ید ساواک در میان استقبال مرد م عزادار به فیضیه رفته، پس از بیان مصائب اهل بیت (ع)در کربلا، واقعه دوم فروردین 1342 و حمله دژخیمان شاه به فیضیه را با واقعه کربلا و حمله سپاه یزید تشبیه کرد و در سخنان کوبند ه ای به انتقاد شد ید از شاه و اقداماتش پرداخت. از جمله چنین گفت: «ای آقای شاه!ای جناب شاه! من به تو نصیحت می کنم دست بردار از این کارها! آقا اغفال دارند می کنند تو را. این قدر با روحانیت مخالفت نکن!بشنو از روحانیون؛ بشنو از علمای مذ هب. اینها صلاح مملکت را می خوا هند. امروز به من اطلاع داد ند که بعضی از اهل منبر را برد ه اند در سازمان امنیت و گفته اند شما سه چیز را کار نداشته باشید، د یگر هر چه می خواهید بگویید؛ یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی اسرائیل را کار نداشته باشید و یکی هم نگویید د ین در خطر است. خب اگر این سه تا امر را ما کنار بگذاریم د یگر چه بگوییم؟ ما هر چه گرفتاری ای داریم از این سه تاست.»

این سخنرانی خصوصا در فهم گفتمان تطبیق انقلاب اسلامی با واقعه عاشورا اهمیت بسیاری دارد. این سخنان سبب شد که نیمه شب، ایشان دستگیر و به زندان منتقل شود. با انتشار خبر دستگیری امام (ره)، مرد م در قالب هیات ها و دسته های سوگواری و با شعار «یا مرگ، یا خمینی» و «مرگ بر شاه» به این اقدام اعترا ض کردند. بعضی وعاظ هم بر منابر شدیدا نسبت به دستگیری امام خمینی (ره) موضع گرفتند و حتی جمعی از علما و وعاظ از شهرهای مختلف به تهران عظیمت کرد ند. اعتراضات در 15 خرداد به اوج خود رسید و به درگیری مرد م و نظامیان انجامید. صد ها نفر از جمعیت عزادار، شهید و مجروح شد ه و د ه ها نفر هم بازداشت شد ند. تحلیلگران از این مقطع به عنوان طلیعه انقلاب اسلامی 1357 نام می برند.

در ماه رمضان سال 1342 هم روند گسترش منبرهای سیاسی و اعتراض به رژیم در قالب برگزاری مجالس مذ هبی و سوگواری شدت یافت و وعاظ و خطبای مبارز بر منابر با ذ کر واقعه فیضیه و 15 خرداد به تحریض مرد م علیه رژیم می پرداختند. البته ذ کر این نکته لازم است که واقعه 15 خرداد گرچه بر خشم متد ینین مبارز افزود، اما از دیگر سو فضای رعب و هراسی را هم در بین اقشار د یگری از مرد م به وجود آورد. به دیگر سخن در این مقطع هنوز این گونه نبود که جریان مبارزاتی و انقلابی جریان غالب مجالس سوگواری باشد. بلکه هنوز اکثریت از آن هیات های سنتی (در معنای غیرمبارز) بود.

با این همه مبارزان و وعاظ انقلابی با هدایت امام خمینی (ره) از هر مناسبت و فرصتی برای اقدام علیه رژیم بهره می گرفتند. تضییقات و محدود یت هایی که رژیم به جهات مقابله با انقلابیون در محرم سال گذشته نسبت به برگزاری مراسم عزاداری اعمال کرد ه بود، بعضی دست اندر کاران هیات ها و مجالس مذ هبی را به تردید واداشته و به چاره اند یشی کشاند ه بود. از این رو آیت الله شیخ باقر نهاوندی که در تهران محل مراجعه وعاظ بود و بسیاری جلسات وعاظ در منزل او برگزار می شد، برای کسب تکلیف در این باب در ده ارد یبهشت به محضر امام خمینی (ره) رسید و چنین پاسخ شنید: «مبارزه این حرف ها را ندارد. باید آقایان، در ماه محرم به نفع د ین و علما تبلیغ کنند.» ایشان همچنین در پاسخ به درخواست تعیین تکلیف جمعی از وعاظ برای محرم آن سال تاکید کرد ند: «بدون ترس از تهد ید و شکنجه به مبارزه ادامه د هید.»

در آستانه محرم 1343 دستگاه های امنیتی رژیم با توجه به تجربه ای که از محرم سال پیش داشتند تدابیر شدیدی اتخاذ کرد ند. البته این بار پاره ای سیاست های جد ید هم به فهرست اقدامات پیشین افزود ه شد ه بود؛ از جمله تطمیع وعاظ، در دست گرفتن مد یریت بعضی مجالس حساس عزاداری و فرستاد ن ماموران نفوذی تحت عنوان مستمع و عزادار به هیات ها. به عنوان مثال اداره کل سوم ساواک برای کنترل محرم سال 43 طرح جامعی را تدوین و به صورت بخشنامه لازم الاجرا به رؤسای ساواک استان ها ابلاغ کرد. مطابق این طرح رؤسای مراکز ساواک موظف شد ه بود ند که «با وعاظ و روضه خوان ها و مداحان تماس گرفته و تذ کرات لازم را مبنی بر رعایت نظم و عد م ایراد مطالب خارج از موضوعات مذ هبی به فرد فرد آنها بد هند.»

با وجود این تمهیدات باز هم محرم و صفر سال 43 رنگ سیاسی و مبارزاتی داشت. خصوصا که آزادی امام خمینی (ره) بر جسارت وعاظ انقلابی افزود ه بود. یکی از محورهای مشترک منبرهای سیاسی این مقطع- که مبتکر آن را باید امام خمینی (ره) و بعد فلسفی دانست- تطبیق وقایع و رخداد های روز با وقایع تاریخی صد ر اسلام و تشبیه مقامات و رجال سیاسی وقت به شخصیت های منفور در فرهنگ و تاریخ شیعه است. از جمله در محرم همین سال، شیخ مهدی ربانی املشی در سخنرانی خود حکومت پهلوی را با دستگاه یزید مقایسه کرد و شهید مطهری - که در مجلس عزاداری «هیات صنف کاشی فروش تهران» سخن می گفت- دوران حاکمیت پهلوی را به دوران خلافت منصور دوانیقی تشبیه کرد.

موج بعدی فعالیت وعاظ انقلابی، در همین سال و به تبع سخنرانی شد ید اللحن امام خمینی (ره) در اعتراض به تصویب لایحه کاپیتولاسیون آغاز شد. این سخنرانی در چهار آبان 1343 و مصاد ف با سالروز ولادت حضرت زهرا (س) ایراد شد و در آن ایشان با حمله شد ید به مجلسین سنا و شورا و متهم ساختن وکلای مجلس به دشمنی با قرآن، حکومت پهلوی را دشمن اسلام و خائن به مملکت خواند ه و مرد م را به قیام علیه آن فراخواند. در پاسخ به این فراخوان، علما، روحانیون و وعاظ بسیاری در سراسر کشور با صدور بیانیه و سخنرانی نسبت به این قانون اعتراض کرد ند. رژیم که بیم گسترش دامنه اعتراضات و خارج شد ن اوضاع از کنترل خود را داشت سرانجام تصمیم به دستگری و تبعید امام خمینی (ره) را گرفت. این اقدام طبیعتا عکس العمل شد ید روحانیان و مرد م متد ین را در پی داشت؛ عکس العمل هایی که به شدت سرکوب شد ند. از این مقطع به بعد، ذ کر نام و یاد امام خمینی (ره) و دعا برای سلامتی و بازگشت او در آغاز یا پایان مجلس، به یکی از ارکان سخنرانی ها، وعظ ها و روضه خوانی های انقلابیون بدل شد.

روند تحد ید برگزاری مجالس عزا در سال 1344 نیز پی گرفته شد و شد ت یافت. در آستانه فرا رسید ن ماه محرم آن سال، ساواک بسیاری از مسؤولان هیات های مذ هبی را فراخواند و به آنها تذ کر داد که درمنابر خود از دولت انتقاد نکنند و از خواند ن اشعاری که جنبه سیاسی داشته باشد اجتناب کنند. همچنین آنان مجبور شد ند که اسامی وعاظ مورد نظر خود را برای تایید به ساواک ارسال کنند. در محرم این سال بیش از 70 نفر از وعاظ و خطبای تهران و شهرستان ها ممنوع المنبر اعلام شد ه و نامشان در فهرست سیاه ساواک قرار گرفت. این رقم در ماه رمضان این سال به 122 نفر رسید. پس ازماه رمضان، ساواک شرایط جدیدی را برای منبر رفتن این دسته از وعاظ تعیین کرد. شرایطی که اگر از سوی آنان پذیرفته نمی شد ممنوعیت منبرشان استمرار می یافت. این شرایط عبارت بود ند از:

1.کتبا تعهد کنند که از اعمال گذشته خود ناد م و پشیمان بود ه و به هیچ وجه در امور سیاسی کشور مداخله نکنند.

2. ضمن داد ن قول همه گونه همکاری، هر گونه اطلاعاتی که در زمینه فعالیت های عناصر مذ هبی افراطی دارند در اختیار ساواک مربوطه قرار د هند.

3. تعهد بسپارند که هر آینه سازمان های انتظامی اطلاع د هند که از منبر رفتن خود داری کنند، بدون هیچ گونه عکس العملی دستور [را] اجرا کنند.

4. تعهد کنند از قبول مجالسی که صاحبان آنها فعالیت های مضره داشته و از نظر دستگاه های انتظامی شناخته شد ه اند، خود داری کنند.

5. تضمین کنند روی منبر غیر از مسائل مذ هبی سخنی ایراد نکنند و در مورد روحانیون افراطی هیچ گونه مطلبی ایراد نکنند. در محرم سال 1345 ساواک تعداد 12 نفر از وعاظ انقلابی را به فهرست وعاظ ممنوع المنبر افزود. این روند سختگیرانه دستگاه های امنیتی و انتظامی رژیم علیه مجالس عزاداری کمابیش تا پایان د هه 40 استمرار یافت و هر سال ساواک با صدور بخشنامه ای محدودیت های جدیدی را برای برگزاری مراسم عزاداری ابلاغ می کرد یا بر فهرست وعاظ ممنوع المنبر می افزود. با آغاز د هه 50 کم و بیش از شدت و گستره این روند کنترلی کاسته شد. هرچند کماکان در مناسب های ویژه مانند تاسوعا و عاشورا و روزهای 19 و 21 رمضان مراقبت های ویژه ای بر نحوه عمل مجالس و هیات های مذ هبی اعمال می شد. این روند تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.

از این مقطع به بعد و متاثر از ظهور گسترش این جریان نو پد ید وعظ سیاسی، بسیاری از خطبا و سخنرانان مجالس مذ هبی به بیان موضوعات جدیدی چون تبیین تاریخ اسلام، ارائه تفاسیر نوین و انقلابی از قرآن، تحلیل وقایع سیاسی-نظامی عصر ائمه (ع) و تفسیر نهج البلاغه (با تاکید بر ابعاد عدالت خواهانه و حماسی آن) روی آورد ند. منبرها و روضه خوانی ها به سنگرهای مبارزه تبد یل شد ند و ذاکران و واعظان در قالب هایی چون تبیین مقاطع حساس تاریخ اسلام یا تحلیل آیات و روایات خاصی از قرآن و نهج البلاغه، به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر ضد حکومت وقت تبلیغ می کرد ند.

نتیجه طبیعی این تغییر محتوا، افزایش جذابیت مجالس مذ هبی و بالارفتن انگیزه جوانان انقلابی (به خصوص دانشجویان) برای شرکت در آنها بود. در ادامه این روند به تدریج ابتکار عمل در رهبری سیاسی و تهییج طیف وسیعی از جوانان انقلابی از دست روشنفکران که عموما گرایش های چپ روانه داشتند، خارج شده و به دست روحانیان افتاد. این جریان به گونه ای فراگیر و مؤثر بود که گاه حتی آن دسته از روحانیان که تمایلی به همراهی با آن نداشته و چندان اهل سیاست و مبارزه نبود ند هم به ناچار و در پاسخ به نیاز مخاطبان خود بعضا مجبور به تغییر رویه شد ند و برخی وعاظ و خطبای سنتی و غیرسیاسی هم کم و بیش به بیان مباحث اجتماعی و سیاسی روی آورد ند.

البته همین جا باید متذ کر شد که نفوذ و گسترش جریان وعظ و خطابه سیاسی در این دوران گرچه تا حدی از گستره عمل رقیب سنتی اش می کاست ولی به هیچ وجه همراه با افول یا اضمحلال جریان سنتی وعظ نبود. چرا که اساسا مخاطبین این دو جریان با هم هم پوشانی نداشتند و هر کدام طیفی از مخاطبان خاص را پوشش می داد ند.

با این همه در مجموع باید گفت نقش مجالس مذ هبی و وعظ و خطابه در انقلاب اسلامی و گسترش دامنه مبارزات به اقشار مختلف جامعه، آن اندازه مهم و مؤثر بود ه است که به باور برخی صاحب نظران و تحلیلگران، بدون وجود این مجالس و فعالیت آنها، پیروزی انقلاب اسلامی چندان محتمل نبود. چنانکه اشاره شد این مجالس از همان آغاز مبارزه، به عنوان سنگری برای مبارزان مطرح بود ه و وعاظ از جمله مشهورترین گروه ها و صنوف مبارزان بود ند. تبلیغ، ترویج و تاکید بر الگوی تطبیق شرایط و مسائل سیاسی روز با شرایط و وقایع مهم تاریخ اسلام و شیعه، خصوصا واقعه عاشورا باید محور اصلی جریان وعظ انقلابی در د هه های 40 و 50 دانست.

منابع

1. «جریان ها و سازمان های سیاسی مذ هبی ایران (سال های 1357-1320)».رسول جعفریان. مرکز اسناد انقلاب اسلامی

2. «حجت الاسلام حاج شیخ عباسعلی اسلامی». وزارت اطلاعات؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی

3. «14 قرن تلاش شیعه برای ماند و توسعه». روح الله حسینیان.مرکز اسناد انقلاب اسلامی

4. «14 سال رقابت اید ئولوژیک شیعه در ایران (1356-1343)».روح الله حسینینان.مرکز اسناد انقلاب اسلامی

5. «20 سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (1340-1320)».روح الله حسینینان.مرکز اسناد انقلاب اسلامی

6. «سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران (1343-1341)».روح الله حسینینان. مرکز اسناد انقلاب اسلامی

7. «حسینیه ارشاد به روایت اسناد ساواک». وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی

8. «قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی (ره)». مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)

9. «نقد عمر؛ زند گانی و خاطرات». علی دوانی. رهنمون

10. «زند گی نامه سیاسی امام خمینی (ره)». محمدحسین رجبی. کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران

11. «نهضت امام خمینی (ره)»، جلد 3. سیدحمید روحانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

12. «زبان گویای اسلام». وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی

13. «مبارزات روحانیون و وعاظ مساجد به روایت اسناد». حشمت الله سلیمی. مرکز اسناد انقلاب اسلامی

14. «مسجد و انقلاب اسلامی». رضا شریف پور. مرکز اسناد انقلاب اسلامی

15. «ناگفته ها؛ خاطرات مهدی عراقی». رسا

16. «بررسی سیر تطور عزاداری از دوره پهلوی تا انقلاب اسلامی: مصاحبه با محمدعلی اسلامی». موسی فقیه حقانی.

17. «خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی». تدوین: علی دوانی. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

18. «استیضاح دولت در حضورملت». محمد تقی فلسفی. د فتر نشر فرهنگ اسلامی

19. «تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی (1342-1340)»، جلد 2، غلامرضا کرباسچی. مرکز اسناد انقلاب اسلامی

20. «رسانه شیعه؛ جامعه شناسی آیین های سوگواری و هیات های مذ هبی در ایران». محسن حسام مظاهری. چاپ و نشر بین الملل

21. «نقش روحانیت شیعه در انقلاب اسلامی ایران». احمد نقیب زاد ه و حمید امانی زوارم. مرکز اسناد انقلاب اسلامی

22. «شیعه در تاریخ ایران: شیعه چه می گوید و چه می خواهد؟». رضا نیازمند. حکایت قلم نوین

23. «فرهنگ سیاسی شیعه و انقلاب اسلامی». یدالله هنری لطیف پور. مرکز اسناد انقلاب اسلامی

نشریه آیه ، ویژه نامه دین وفرهنگ همشهری جوان

 

منبع: سایت راسخون

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.