حسن خیری

مقایسه فضای تبلیغی تلویزیون و مسجد

تاریخ انتشار:
در این نوشتار با بهره ‏گیری از چارچوب نظری «هویت، فضا»، فرایند تعامل ساحت‏های عقلانی و احساسی انسان در فضا و بازتولید آن، كه حاكی از تبلور متفاوت ابعاد عقلانی و احساسی آدمی نسبت به گونه‏های متفاوت فضایی است، برخی از ابعاد دین‏داری در دو فضای...

چكیده

در این نوشتار با بهره ‏گیری از چارچوب نظری «هویت، فضا»، فرایند تعامل ساحت‏ های عقلانی و احساسی انسان در فضا و بازتولید آن، كه حاكی از تبلور متفاوت ابعاد عقلانی و احساسی آدمی نسبت به گونه‏های متفاوت فضایی است، برخی از ابعاد دین‏داری در دو فضای «تقید به تماشای برنامه‏ های مذهبی تلویزیون» و «تقید به رفتن به مسجد» با روش پیمایشی و فن پرسش‏نامه مورد بررسی قرار گرفته و تبیین گردیده كه در شرایط تقید به مسجد زمینه مناسب‏تری برای تبلیغ دینی فراهم است؛ چراكه در فضای تماشای تلویزیون، ماهیت سرگرم ‏كنندگی آن مجال كمتری برای تجلّی ابعاد دین‏مدارانه انسان فراهم می‏كند. هدف از این پژوهش این است كه ظرفیت مكان‏ها و فضاهای سنّتی تبلیغ را با فضاهای مجازی نوین بررسی و میزان تأثیرگذاری، تفاوت و ظرفیت‏های هر یك را با هم مقایسه نماید.

كلیدواژه ‏ها: تبلیغ رسانه‏ای، تبلیغ سنّتی، مسجد، هویت، فضا، دین‏ مداری، تكلیف‏ مداری، تسامح و تساهل، عرف‏ گرایی، نسبی‏ گرایی.

مقدّمه

امروزه تلویزیون، به عنوان پرقدرت‏ترین وسیله ارتباط جمعی، در تكوین، تحكیم و تضعیف، جهت‏ دهی فرهنگی و ایجاد انسجام یا عدم انسجام جامعه نقش اساسی دارد. در جامعه ما، روزانه افراد 2 تا 5 ساعت وقت خود را به تماشای تلویزیون اختصاص می‏دهند و كودكان در خردسالی با این وسیله خو گرفته و هویت می‏ پذیرند. دیگر عوامل، زمینه ‏ها و ابزارهای فرهنگی و تبلیغی نیز تحت تأثیر تلویزیون قرار گرفته‏ اند.

تلویزیون در جامعه ما بایستی از خاستگاه دینی تعریف شود كه یكی از اساسی‏ترین نقش ‏های آن ترویج و تبلیغ دینی است. این در حالی است كه از یك‏سو، دین دارای ابعاد، لایه ‏ها و سطوح متعددی است كه آموزش و ابلاغ آن نیازمند تمهید مقدمات است؛ چنان‏كه پیامبر اكرم صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله ابلاغ خویش را با دعوت از اقوام خویش برای پذیرش اسلام آغاز نمودند و به تناسب ظرفیت و قابلیت جامعه، ابلاغ معارف و احكام دینی را توسعه دادند. نگاهی به تفاوت سوره‏های مكی و مدنی به خوبی توجه به تبلیغ دین متناسب با قابلیت جامعه را آشكار می‏سازد. رویه سایر رسولان و مبلّغان دینی نیز بر همین امر استوار بوده است؛ حضرت ابراهیم علیه ‏السلام پس از جلب اعتماد جامعه و فراهم نمودن شرایط ابلاغ، مردم را به توحید دعوت كرد. روند صدور برخی احكام دینی نیز بر این پایه بوده است. احكام زیادی از شریعت و اخلاق و اعتقادات نیز بر توجه به قابلیت و ظرفیت و استعداد جوامع و آحاد افراد در پذیرش دین حكایت دارد. از سوی دیگر، هر وسیله اقتضائات خاص خود را داشته و دارای ظرفیت و قابلیت محدود و مشخص برای ارسال پیام است. پرسش ما در این مقال این است: اقتضا و ظرفیت و قابلیت تلویزیون در مقایسه با مسجد چگونه است؟ بنابراین،

هدف تحقیق عبارت است از: شناخت قابلیت و ظرفیت سیمای جمهوری اسلامی برای تبلیغ دین و تأثیرگذاری آن بر دین‏داری، كه بر اساس چارچوب نظری «هویت، فضا» (فرایند تعامل ساحت‏های عقلانی و احساسی انسان در فضا و بازتولید هویت) پیگیری می‏شود.

اصول رویكردی

در این الگو تلاش شده از نظریات جامعه‏ شناختی، روان‏شناختی اجتماعی، ارتباطات، دیدگاه‏های دین‏پژوهشی و رویكردهای پارادایمی آنها، تركیبی ایجاد گردد كه هم بتواند تبیین‏ كننده روند جریانات در مسیر تاریخی باشد و هم آینده را ترسیم نماید. بر این اساس، اصول رویكردی ذیل حایز اهمیت است:

1. هویت

انسان آغازین تعین دارد؛ ویژگی‏ها و اوصافی دارد كه میان تمام افراد این نوع مشترك است. انسان در ابتدا چیزی هست نه آنكه هیچ نباشد؛ گرایش‏هایی دارد، كمال‏هایی دارد، میل و خواست‏هایی دارد، همچنین بینش و شناخت‏هایی دارد. اما ویژگی خاص انسان آن است كه فعلیتی كه پیش رو دارد یك فعلیت از پیش تعیین شده نیست، بلكه بسیار گوناگون است. انسان تمام آنچه را كه می‏تواند داشته باشد، از آغاز ندارد و همه آنچه می‏تواند باشد از آغاز نیست، بلكه چونان ماده‏ای است كه صورت‏های بسیار متفاوتی را می‏تواند واجد شود و فعلیت‏های بسیار مختلفی را می‏تواند در خود بپذیرد. صدرالمتألّهین می‏گوید:

بدان كه در هیچ نوعی از انواع موجودات، اختلافی كه در افراد بشر یافت می‏شود وجود ندارد و این بدان سبب است كه ماده انسانی به گونه‏ای آفریده شده است كه در آن استعداد انتقال به هر صورتی از صور و اتصاف به هر صفتی از صفات تحقق دارد.2

آدمی همزمان دارای هویت‏های طولی و عرضی، فردی و جمعی متعددی است كه گاه در وضعیت متعارض قرار می‏گیرند. هویت فردی انسان، برخاسته از فضای خصوصی درونی او، دارای اقتضائات و تمنّیات و خواسته‏هایی است كه به تناسب به فعلیت رسیدن استعدادهای درونی و موقعیت آن استعدادها نسبت به یكدیگر، تجلّی می‏یابد. هویت جمعی انسان برخاسته از قرار گرفتن او در فضای عمومی و به عنوان عضوی از گروه، مذهب، قبیله، ملت و... بوده و دارای خواسته‏های جمعی متناسب با آن فضا و نحوه قرار گرفتن او در فضا و میزان تجلّی یافتن خواسته‏های آن فضا در اوست.3

2. فضا

در نگاه كلی، دو فضای خصوصی و عمومی برای انسان قابل تفكیك است. فضای خصوصی ناظر به تمایلات و خواسته‏هایی است كه از فرد بدون لحاظ عضوی از گروه یا نحله مذهبی و مانند آن بودن، سر می‏زند و فضای عمومی ناظر بر آن بخش از خواسته‏ها و تمایلاتی است كه از فرد به عنوان عضو گروه یا نحله صادر می‏شود. هویت فردی و هویت جهانی در فضای خصوصی قابلیت بیشتری برای تجلّی می‏یابند. مواجهه فرد با فضای رسانه‏ای (تلویزیون) موجب برخورد و مواجهه ابعاد سه‏گانه هویتی فرد با فضای خصوصی و عمومی وی شده و حاصل آن غلبه احساسات و عواطف در مواجهه فضای خصوصی با هویتی فردی و غلبه عقلانیت در مواجهه فضای خصوصی با هویت جهانی و تبلور تعهدات و تعلّقات جمعی (ملّی مذهبی ـ قومی) در مواجهه فضای عمومی با هویت جمعی (مذهبی ـ قومی ـ ملی) است.

ناهماهنگی این مواجهات موجب ناهمسانی شخصیتی و بحران هویتی می‏گردد. هرچه هویت جمعی فرد با صلابت‏تر باشد زمینه كمتری برای دو هویت دیگر فراهم می‏آید.

در فضای سنّتی، وجود اماكن مذهبی همچون مساجد و حسینیه‏ها در هر كوی و برزن روستاها و شهرها، وجود زمان‏هایی همچون ماه مبارك رمضان و ماه محرم به عنوان زمان‏های مقدس عبادی كه مردم را به مساجد و حسینیه‏ها و هیئات مذهبی و پای منابر می‏كشانند، از سرمایه‏های فرهنگی ـ اجتماعی هویت‏ساز به شمار می‏روند.

در تبلیغ سنّتی همه چیز دارای قداست است؛ از منبر و محراب تا واعظ و خطیب و محتوای كلام. از این‏رو، دارای آداب و تشریفات خاصی است. نشستن پای منبر و حضور در مسجد عبادت است. مسجد، هم می‏تواند شافع باشد و هم شاكی. با جماعت بودن عبادت است و ثواب یك گروه ده نفره در نماز جماعت دارای ثوابی است كه جز خدا، كسی دیگر نمی‏تواند به اندازه و مقدار آن واقف گردد. این دورنما و شمایی از سرمایه فرهنگی ـ اجتماعی در مذهب و تبلیغ مذهبی است. در این تبلیغ، هم از قوای ادراكی بهره می‏گیرند و آگاهی عقلی ایجاد می‏نمایند و هم از انرژی احساسات و عواطف استفاده می‏كنند و تعصب تولید می‏كنند. تعصب و غیرت دینی سرمایه‏ای است كه محصول این فضای دینی به شمار می‏رود. در این فضا، نظارت عمومی و در نتیجه، فشارهای اجتماعی، دارای قوت فراوانی است.

در فضای سنّتی رابطه بین عالم و عامی وجود دارد و كارگزار اصلی روحانیت است. در مقابل، در فضای تلویزیونی، فضای هنرمند و مخاطب مطرح است. موقعیت منزلتی روحانیت در تبلیغ سنّتی بر موقعیت هم‏عرضی در كنار متخصصان تنزل می‏یابد. در این فضا، سخن از تقلید از لحاظ روحی ـ روانی جایگاهی ندارد.

در فضای سنّتی، امر و نهی حاكم است، اما در فضای تلویزیونی برای جذب و حفظ مخاطب ملاحظات فراوانی صورت می‏گیرد.

فضای رسانه‏ای خود زمینه‏ساز مواجهه با امور غیردینی و غیرشرعی است و به لحاظ روانی، آدمی در اثر تكرار مشاهده و مواجهه با امور، نسبت به آنها بی‏تفاوت می‏گردد. تكرار مشاهده تصویر زنان غیرمحجبه موجب كاهش قبح آن می‏گردد و ناخواسته جامعه را به سراب عرفی شدن سوق می‏دهد. این در حالی است كه در فضای تبلیغ سنّتی امور دارای مرز مشخص حرام و حلال است و زمینه برای رعایت آداب و دستورات اسلامی فراهم است. از این نظر، فضای رسانه‏ای فضایی التقاطی است؛ پالایش كردن و سره را از ناسره تشخیص دادن، به ویژه برای كودكان و نوجوانان، كار آسانی نیست.

فضای تبلیغ رسانه‏ای، فضای تنوع‏طلبی و توجه به نوآمدی پدیده برای جلب توجه مخاطبان است. این موضوع موجب شده كه به مرور زمان محافل دینی كه توسط دست‏اندركاران دینی رسانه برپا می‏گردد از نمادها و ایماژها و تزیینات سنّتی فاصله بگیرد و زمینه دور شدن از وضعیت سنّتی را فراهم نماید. برای مثال، برپایی محافل دینی در فضای باز، در كنار حوض و گل و بوته، با چیدمان متنوع و تجمع خانوادگی در كنار یك میز به صورت مختلط، با اجرای موسیقی، تأثیر هویتی خاص خود را به همراه دارد.

«در فضای تبلیغ سنّتی، حضور در زمان و مكان مقدس، آدمی را از دنیای روزمره و غیرمقدس فراتر می‏برد؛ موضوعی كه الیاده آن را لازمه یك مراسم مذهبی می‏داند. آنچه او در كتاب مقدس و نامقدس و تاریخ ادیان (1372)، چشم ‏اندازهای اسطوره (1362) و اسطوره بازگشت جاودانه (1378) بر آن تأكید دارد این است كه در جهت كمال‏بخشی به مراسم نمی‏توان به كشف نیت‏ها و دلایل آن بی‏توجهی نمود؛ چراكه در همه ادیان زمان و مكان مقدس قابل اهمیت‏اند. در ذهن و ضمیر فرد دیندار، حضور در زمان و مكان مقدس او را از دنیای روزمره و غیرمقدس فراتر می‏برد.»4 فضای تبلیغ رسانه‏ای تلویزیونی برای ارائه مراسم مذهبی اگرچه مكان و زمان را به طور مجازی در خود می‏پروراند، اما مقید به این دو مقوله نمی‏تواند باشد. در عوض، فضای مشحون و سرشار از ابژه‏ها، رنگ‏ها، تصاویر، تقدس‏ها، نگاه‏ها و ژست‏ها را تقویت می‏نماید تا تأثیر همانندی را بر آگاهی و احساس عاطفی و دینی بر جای گذارد.

فضای تبلیغ رسانه‏ای فضای ذهنی و مجازی است. در این فضا روابط چهره به چهره و عاطفی به صورت مجازی تجربه می‏گردد. از این‏رو، مخاطب گاهی پا به پای مراسم می‏گرید، سینه می‏زند و لذت همنشینی با هم‏كیشان خود را درك می‏كند و در نهایت، از دیدن یك مراسم در تلویزیون احساس سبكی و حتی ثواب می‏نماید. این اشباع و ارضا جایگزین حضور مستقیم واقعی در محافل مذهبی و نیز زمینه‏ساز فردگرایی و كاهش مراودات و مشاركت اجتماعی می‏گردد. این وضعیت از نظر شخصیتی همواره آسیب‏زاست.

فضای تبلیغ رسانه‏ای اقتضای آن را دارد كه دین را از منظر كاركردهای آن ارائه نماید. فضای تبلیغ رسانه‏ای با توجه به كاستی شرایط، مقتضی ارائه برنامه‏های كلامی و اعتقادی است. از سوی دیگر، نگاه سرگرمی و غیرجدّی مخاطبان به تلویزیون و ضرورت جذب مخاطب بیشتر، و خصلت برنامه‏ای شدن نگاه كاركردی و ارائه روان‏تر آن تا ذات‏انگاری، مقتضی رویكرد كاركردگرایی به دین می‏باشد. این رویكرد به رغم آثار اقناعی آن، همواره خطر اشتباه در مصداق و تشخیص كاركرد و ابطال را در پی دارد و منزلگاه مطمئنی برای عرضه دین نمی‏باشد. به طور خلاصه، در این فضا بحث این است كه دین چه فایده‏ای دارد نه اینكه دین چیست. این منظر فضای تبلیغ تلویزیونی، در مرز «دین‏داری و غیردین‏داری» و «دین و سكولاریسم» قرار دارد و همواره خطر عرفی‏سازی معارف دینی را با خود حمل می‏كند.

فضای تبلیغ رسانه‏ای با برداشتن مرز كودكی و بزرگ‏سالی در واقعیت خارجی ـ نه برنامه‏ای ـ شرایط تعلیمی و تربیتی لازم را ندارد. این در حالی است كه فضای تربیتی دینی مقتضی توجه به همه شرایط، از جمله شرایط سنی است. از این‏روست كه در نظرسنجی از نمایش داستان ذبح اسماعیل توسط ابراهیم علیه‏السلام، تعدادی از كودكان آن را بی‏رحمانه تلقّی كردند!

فضای تبلیغ سنّتی، فضای «برای او، خشنودی او، بخشش او» است. آدمی به مسجد می‏رود تا ادای تكلیف كند و دلواپس هستی خویش است. فضای تلویزیون به طور كلی، فضای «برای من، خشنودی من» است. از این‏رو، در این فضا، نظریه «چشمداشت ارزش»5 مطرحمی‏گردد. ایجاد رضایت و خشنودی در این فضا حایز اهمیت است. افرادْ رسانه‏ای را گزینش می‏كنند كه خشنودی بیشتری را در پی داشته باشد. یافته‏های نظریه «برجسته‏سازی» نیز بر توجه به خواست مخاطبان تأكید دارد. اگر به این مطلب «مخاطب همگانی» را بیفزاییم فاصله دو فضا عمیق‏تر نیز می‏گردد. مخاطب همگانی بر كوچه و بازاری و عامیانه شدن رسانه تأكید دارد. داشتن روحیه ‏جهان‏گرایانه‏ ایرانیان»6 نیز این ‏فضا را تقویت‏ می‏نماید.

    فضای تبلیغ رسانه‏ای همواره با موسیقی آمیخته است. موسیقی بر احساسات و غرایز انسان تأثیر می‏گذارد نه بر عقل و فهم او. انسان هرگز از عهده تجربه و تحلیل عقلایی تأثیرات موسیقی بر روان خویش برنمی‏آید. او ناگزیر است كه این تأثیرات را در ساحت مفاهیمی صرفا احساسی، همچون «غم‏انگیز»، «شادی‏آور»، «نرم»، «داغ» و مانند آن، دسته‏بندی كند. این فضا دارای جاذبه است و مقاومتی در برابر آن وجود ندارد. كسی كه بدین فضا وارد شود، از فضای محلی به سمت فضای منطقه‏ای و جهانی، و از آنتن به ماهواره كشیده خواهد شد. احساسات با گستردگی همزاد است و عقل با تمركز. به همین دلیل است كه مك لوهان از «جادوی وسایل» و بار ناخودآگاه آنها سخن می‏گوید.7 تلویزیون آدمی را مفتون می‏سازد. طبیعت آدمی به غفلت‏طلبی تمایل دارد و فضای رسانه‏ای مستعد تقویت چنین طبیعتی است. از این‏رو، میل به بازی كه در «نظریه بازی‏ها» در حوزه جامعه‏شناسی و روان‏شناسی مطرح است، به خوبی فرصت شكوفایی می‏یابد. كودك بودن، غفلت‏طلبی و گریز از واقعیت، خاصیت فضای تلویزیونی است. حال آنكه فضای تبلیغ سنّتی، فضای دوری از اخلاد در زمین و عوالم كودكی است. كسی كه احكام عملی زندگی خویش را از دین اخذ می‏كند، از ابزار تلویزیون به همان شكلی كه غیردیندار استفاده می‏كند، بهره نمی‏برد.

فضای تبلیغ رسانه‏ای (تلویزیونی) فضای زیست چندگانه‏ای است كه موجب به وجود آمدن فضای التقاطی و غیرناب می‏گردد. از این طریق ارزش‏ها و هنجارهای ناهمخوان به نمایش درمی‏آید. بدیهی است در این وضعیت سره را از ناسره تمیز دادن و توجه به آثار پنهان برنامه‏های متعدد، كار ساده‏ای نیست و این، ناخواسته تلویزیون را به فضای عرفی‏سازی سوق می‏دهد؛ چراكه در این وضعیت نیازهایی پدیدار می‏گردد كه ارزش‏های خاص خود را می‏طلبد. این ارزش‏های متفاوت، موجب بروز و ظهور هنجارهای متفاوت می‏شود و یا بعكس، موجب پذیرش هنجارها و مدگرایی‏هایی می‏گردد كه در بسیاری از موارد ناشی از عدم آگاهی نسبت به باورها و ارزش‏ها و نمادهای حامل این هنجارها و مدهاست؛ مانند آنچه در كشور ما مشاهده می‏شود.

3. كاركردهای دو فضای تبلیغ سنّتی و رسانه‏ای و ابعاد وجودی انسان

بی‏تردید، دو فضای یاد شده از نظر تأثیرگذاری بر ابعاد وجودی انسان متفاوتند. تبلیغ سنّتی با دارا بودن شرایط آموزشی برای تحریك ابعاد عقلانی و تقویت اعتقادات توأم با تحریك احساسات مستعدتر است، در حالی كه تلویزیون به عنوان رسانه‏ای تفریحی استعداد بیشتری برای تحریك احساسات را داراست. از این‏رو، نمی‏توان از این دو شیوه تبلیغی توقع یكسان داشت.

بنابر نظریات فطرت، انسان دست‏كم در این دنیا و پیش از رسوخ ملكات مختلف در جان او، نوع واحدی است و دارای هویت و ماهیت مشترك. این نوع واحد، بینش‏ها و گرایش‏هایی دارد كه در تمام دوران‏ها، در همه مكان‏ها و جامعه‏ها با او و درون اوست.8 انسان دارای قوا و استعدادهای فراوان است كه در طول زندگی خود با اختیار و انتخاب و اراده‏های دمادم به آنها فعلیت می‏بخشد. در واقع، انسان در صحنه حیات و زندگی خود را می‏سازد و به خود شكل می‏دهد. اساس حركت انسان حب‏الذات‏است.9وذات‏انسان‏دارای‏ابعادشناختی،عاطفی، احساسی و انگیزشی است كه با استعداد اختیار و قدرت گزینش، مجموعه‏ای تحت عنوان «قلب» را شكل می‏دهند كه در روز نخست پاك و مصفّاست. ازاین‏رو،ممكن است به‏فعلیت‏رسیدن‏این‏ابعاد،قلب‏راحرم‏اللّه‏یاحرم‏شیطان‏نماید.

4. نقش هماهنگ ‏كنندگی دین

نابسامانی و تعارضات اجتماعی و فضای بیرون از ذهن افراد، می‏تواند ریشه در رفتار نابسامان درونی افراد داشته باشد. نقش دین برای دیندار و جامعه دینی، نقش ایجاد سازگاری و هماهنگی فضای درونی و بیرونی است. هماهنگ‏سازی نیروهای درونی و همسان‏سازی آن بر عهده دین است. همان‏گونه كه باورها، ارزش‏ها و هنجارهای جامعه فرهنگ جامعه را می‏سازند، ادراكات، احساسات، عواطف و رفتار آدمی نیز هویت آدمی را می‏سازند و همان‏گونه كه كانال‏های فرهنگ‏ساز در جامعه می‏تواند متنوع و متعدد باشد، كانال‏های هویت‏ساز فردی نیز می‏تواند متعدد باشد. تعدد در صورتی كه هماهنگ نباشد منجر به بحران و بی‏خانمانی هویت می‏گردد. تعارض هویت‏های طولی و عرضی از جمله نابسامانی‏هایی است كه ممكن است در اثر قرار گرفتن در فضاهای مختلف بروز نماید.

فرضیات

بر این مبنا كه تلویزیون، نظیر هر وسیله ارتباط جمعی دیگر، دارای قدرت مشروط بوده و باید به اقتضائات آن ـ از جمله اینكه كاركرد تفریحی تلویزیون در سطح فردی بر دیگر كاركردهای آن غلبه دارد و استعداد ترویج دین‏داری آن در این سطح قابل رقابت با استعداد ترویج دین‏داری مسجد نیست ـ توجه نمود، فرضیات زیر مطرح گردیده است:

فرضیه اصلی: تلویزیون به لحاظ اقتضائات رسانه‏ای خود، دارای قابلیت‏ها و ظرفیت‏های خاص بوده و نمی‏توان انتظار داشت كه همانند رسانه‏های تبلیغی سنّتی، دین را تبلیغ نماید.

فرضیات فرعی: به نظر می‏رسد افرادی كه مقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون هستند، نسبت به افرادی كه مقید به رفتن به مسجداند:

1. تقید كمتری به نماز دارند.

2. تقید كمتری به تقلید از مرجع تقلید دارند.

3. از روحیه تكلیف‏مداری كمتری برخوردارند.

4. دارای تمایلات عرفی شده‏اند.

5. نسبی‏گرا و اهل تسامح و تساهل‏اند.

6. از روحیه احتیاط‏گرایی كمتری برخوردارند.

تعاریف عملیاتی

تكلیف‏ مداری: خواندن نماز، رفتن به مسجد، تقلید از مرجع تقلید، تقید به احكام شرعی، و احساس مطلوب‏تر با رفتن به مسجد، از مؤلفه‏های تكلیف‏مداری به شمار می‏رود.

روحیه احتیاط‏ گرایی: توجه به این نكته كه هر چیزی كه از سیمای جمهوری اسلامی پخش می‏شود لزوما شرعی نیست و باید از شرعی بودن آن مطمئن شد، روحیه احتیاط‏گرایی دینی خوانده می‏شود.

تمایلات عرفی شده: افرادی كه دین را برای زندگی می‏دانند و بر اساس فهم خود، هرچه از دین می‏فهمند عمل می‏كنند و اهل احتیاط در دین نیستند و معتقدند: امور دینی نیز لازم است مثل سایر امور (اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مانند آن) به روز گردد، و هر زمان اقتضای خود را دارد؛ از این‏رو، جای نگرانی نیست و تلویریون را بر مسجد ترجیح می‏دهند، دارای تمایلات عرفی شده‏اند.

روحیه تساهل و تسامح: افرادی كه معتقدند: دل انسان باید پاك باشد، نوع تكلیف مهم نیست، و اگر عقیده و حكم شرعی باعث نظر منفی كشورهای دیگر نسبت به ما شود نباید آن را مطرح كرد، دارای روحیه تساهل و تسامح‏اند.

روش تحقیق علّی ـ مقایسه‏ای

هدف از روش تحقیق علّی ـ مقایسه‏ای یافتن علت‏های احتمالی یك الگوی رفتار است. بدین منظور، آزمودنی‏هایی كه دارای رفتار مورد مطالعه هستند با آزمودنی‏هایی كه این رفتار در آنها مشاهده نمی‏شود، مقایسه می‏شوند. این روش را غالبا پژوهش «پس رویداد» می‏نامند؛ زیرا به مواردی اشاره دارد كه در آنها علت از پیش رخ داده است و مطالعه آن در حال حاضر از طریق اثری كه به متغیر دیگر ـ كه معلول خوانده می‏شود ـ گذارده و بر جا مانده است، امكان دارد.10

    در این تحقیق، برای شناخت تأثیر تلویزیون بر ابعاد دین‏داری از روش علّی ـ مقایسه‏ای استفاده شده است. در این روش، به جای گروه كنترل، از گروه مقایسه‏ای استفاده می‏شود. از این‏رو، برای استفاده از این روش، سؤالات پرسش‏نامه به گونه‏ای تنظیم گردیده است كه امكان مقایسه دو گونه دین‏داری ـ در فضای تلویزیونی و در فضای تبلیغ سنّتی ـ فراهم گردد و از این طریق، روابط علّی بین آثار مختلف و این دو فضا مورد بررسی قرار گیرد.

سنجش اعتبار و آزمون روایی

در این تحقیق، برای محاسبه اعتبار، از اعتباری صوری و برای سنجش روایی از آماره «آلفا» استفاده شده است. دامنه آماره «آلفا» از 0 تا 1 است. هرچه آلفا بیشتر باشد روایی مقیاس بیشتر خواهد بود.

طبق قاعده تجربی، آلفا دست‏كم باید 70 درصد باشد تا بتوان مقیاس را دارای روایی به شمار آورد. اندازه آلفا به روایی تك‏تك گویه‏ها بستگی دارد. برای افزایش تعداد آنها و در نتیجه، افزایش روایی مقیاس، باید همه گویه‏های ناپایا را حذف كرد. بدین منظور، باید دید با حذف هر گویه معین مقدار آنها چقدر می‏شود. بعد از حذف گویه‏های بی‏ربط و ناپایا، بار دیگر نمره مقیاس پاسخ‏گویان را محاسبه می‏كنیم و مجددا مقیاس را با آماره‏های مزبور وارسی می‏نماییم. پس از اطمینان از رضایت‏بخش بودن مقیاس، گویه‏های آن را برای مرحله اصلی گردآوری داده‏های تحقیق به كار می‏بریم.11

در پرسش‏نامه این تحقیق، از 21 گویه دارای متغیر ترتیبی با استفاده از آزمون آلفای كرونباخ، آزمون پایایی به عمل آمد و ضریب آلفای كرونباخ با رقم 746/0 پایایی قابل قبولی را نشان داد.

جامعه و نمونه آماری و نحوه تحلیل

جامعه آماری این تحقیق را افراد (مرد و زن) پانزده سال به بالای شهر قم در اردیبهشت و خرداد ماه سال 1386 تشكیل می‏دهند.

در این تحقیق، با توجه به وسعت جامعه آماری از شیوه نمونه‏گیری برای جمع‏آوری اطلاعات استفاده شد. در این خصوص، با لحاظ ناهمگنی مناطق، شهر قم به پنج منطقه تقسیم گردید و به صورت نمونه‏گیری غیراحتمالی سهمیه‏ای 400 نمونه انتخاب گردید.

برای سنجش متغیرهای ترتیبی «دین‏داری» و «تقید به مسجد» و «تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» با متغیرهای اسمی، از جدول تقاطعی و كای اسكور (c2) با آزمون وی كرامرز (V cramers) و برای سنجش آنها با متغیرهای ترتیبی، از جدول تقاطعی و همبستگی با آزمون دی سامرز (samers D) استفاده گردید.

تحلیل سه فضای تبلیغی

برای بررسی و تحلیل فضای تبلیغ تلویزیونی و فضای تبلیغ سنّتی و تفاوت آن دو، مطابق با پاسخ به پرسش‏های پرسش‏نامه، سه فضای تبلیغ دینی، تحت عناوین: دین‏داری (به عنوان فضای معیار و محك دو فضای دیگر كه حاصل پاسخ‏های همسان شده به متغیرهای ترتیبی پرسش‏نامه است)، تبلیغ تلویزیونی (تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون) و تبلیغ سنّتی (تقید به مسجد = مسجدی) تفكیك گردید و متغیرهای مزبور (دین‏داری، تبلیغ تلویزیونی و تبلیغ سنّتی) به عنوان متغیر مستقل نسبت به متغیرهای دیگر مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت تا بدین وسیله، زمینه تأیید یا عدم تأیید فرضیه‏های تحقیق فراهم گردد. لازم به توضیح است كه مسجدی بودن كه حاصل برخی متغیرهای مربوط به تقید به مسجد است به عنوان مهم‏ترین ابزار تبلیغ یا پایگاه تبلیغی برای مقایسه سنجش با متغیر تبلیغ تلویزیونی (تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون) منظور گردیده است.

تجزیه و تحلیل آماری

آمار حاكی از آن است كه با افزایش دین‏داری، بر توجه برنامه‏های سخنرانی و میزگرد افزوده می‏شود. این وضعیت در تقید به مسجد و تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون در سطح متوسط هم‏جهت و در سطح زیاد معكوس می‏گردد.

با افزایش دین‏داری و تقید به مسجد، بر توجه به برنامه‏های مذهبی دارای جنبه‏های مناسكی و سرگرمی افزوده می‏شود و این حاكی از ماهیت سرگرم‏كننده و غیرآموزشی تلویزیون است. این وضعیت در تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون معكوس می‏گردد؛ به این معنا كه آنان هم كه در گروه تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون قرار گرفته‏اند عمدتا در حدّ كم پایبند تماشای برنامه‏های مذهبی‏اند و بنابراین، اوقات فراغت آنان هم در حدّ كم به تماشای برنامه‏های مذهبی سپری می‏شود. این موضوع نیز حاكی از ضرورت احتیاط در تشویق افراد به تماشای تلویزیون می‏باشد.

طبق این آمار، با بالا رفتن تقید به دین‏داری و تقید به مسجد، از تفریح و سرگرمی به عنوان هدف تماشای برنامه‏های تلویزیون كاسته می‏شود و حال آنكه این رابطه در تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون معكوس است.

با افزایش تقید به دین‏داری، بر هدف تربیتی تماشای تلویزیون افزوده شده و این رابطه از كم به متوسط و زیاد در متغیر تقید به مسجد برقرار است، ولی در تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون رابطه معكوس وجود دارد.

در دو وضعیت تقید به دین‏داری و تقید به مسجد، با افزایش متغیر، بر اطلاعات و اخبار به عنوان هدف تماشای برنامه‏های تلویزیون افزوده می‏شود و این وضعیت در تقید به برنامه‏های مذهبی تلویزیون معكوس است.

در خصوص آموزش، وضعیت‏متفاوت است. تقریبا در هر سه‏متغیر تفاوت چندانی با افزایش متغیر مستقل در متغیر آموزشی ایجاد نمی‏گردد و این حاكی از آن است كه اصولاً تلویزیون دستگاهی آموزشی تلقّی نمی‏شود. حتی آنان كه تقید زیاد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون دارند این وسیله را آموزشی تلقّی نمی‏كنند. این وضعیت می‏تواند هشداری جدّی برای سیاست‏گذاران تلویزیون باشد كه فراگیری و آموزش دین و دین‏داری اصولاً با ماهیت این دستگاه سنخیت چندانی ندارد.

همان‏گونه كه در جداول زير مشاهده مي‏شود، با افزايش دين‏داري، تماشاي ماهواره ماهش مي‏يابد. اين وضعيت در تقيّد به مسجد نيز صادق است، ولي در تقيّد به تماشاي برنامه‏هاي مذهبي تلويزيون رابطه عكس مي‏شود.

در دين‏داري زياد، در حدّ كم و خيلي كم ماهواره تماشا مي‏شود، حال آنكه با تقيّد زياد به تماشاي برنامه‏هاي مذهبي تلويزيون، تماشاي ماهواره به ميزان 20% در حدّ خيلي زياد پاسخ مثبت داده شده است.

.

 

متغیرهای وابسته

تقید به نماز: طبق آمار به دست آمده، دین‏داری با همبستگی مثبت 239/0 و سطح معناداری 000/0 و تقید به مسجد (مسجدی بودن) با همبستگی مثبت 237/0 و سطح معناداری 000/0 با پدیده تقید به نماز، دارای رابطه‏اند كه هم فرضیه 0 Hرد می‏شود و هم جهت همبستگی مثبت بوده كه حاكی از اثر افزایش‏دهنده و هم‏جهت این پدیده‏هاست. این در حالی است كه تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون با همبستگی معكوس 229/0- و سطح معناداری 000/0 با پدیده «نماز» مواجه است كه حاكی از اثر كاهنده این پدیده بوده و نمونه خوبی برای تشخیص وضعیت‏در سطح‏جامعه محسوب می‏شود.

اهل تقلید از مرجع بودن: تقلید از مرجع تقلید از امور شناخته شده دین‏داری و تكلیف‏مداری است. بدیهی است ابزار تبلیغی مناسب مشوق این پدیده می‏باشد.

دین‏داری با همبستگی مثبت و بسیار بالای 432/0 و سطح معناداری 000/0 با این پدیده مرتبط است و تقید به مسجد با همبستگی مثبت 249/0 و سطح معناداری 000/0 انتظارات ابزاری و پایگاهی خود را در خصوص تشویق و افزایش این پدیده، برآورده می‏كند و در هر دو مورد، یافته‏های نمونه، توان تعمیم‏پذیری را دارد؛ ولی وضعیت «تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» متفاوت است. یافته‏ها حاكی از آن است كه «تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» با اهل تقلید از مرجع بودن دارای همبستگی معكوس 229/0- و سطح معناداری 000/0 می‏باشد. این مسئله گویای این است كه در جامعه، نظیر جامعه نمونه، افزایش تقید به تلویزیون موجب كاهش پدیده «اهل تقلید از مرجع بودن» می‏گردد. این یافته‏ها نیز غیرمترقبه و دور از انتظار نبوده است؛ چراكه ـ همان‏گونه كه در مطالعه اكتشافی به تفصیل بیان شد ـ فضای تبلیغ تلویزیونی فضای برگشت «به من» و «فهم شخصی» است و این با روحیه تقلید و دغدغه انجام عمل مطابق نظر مرجع سازگاری چندانی ندارد. این در حالی است كه یافته‏های تحقیق رابطه قابل قبول و قابل تعمیم از نظر جنسیت، سطح تحصیلات و وضعیت تأهّل و اشتغال را تأیید نمی‏كند؛ بدین معنا كه كم و بیش این پدیده در همه این وضعیت‏ها قابل انتظار است.

اعتقاد به اینكه دل باید پاك باشد؛ نوع تكلیف مهم نیست: دین‏داری با همبستگی منفی و بالای 449/0- و سطح معناداری 000/0 و تقید به مسجد با همین رابطه و به میزان 133/0ـ و سطح معناداری 000/0 با این پدیده مواجه است كه حاكی از آن است كه دین‏داری و تقید به مسجد موجب كاهش گرایش فوق در نمونه و جامعه می‏گردد؛ ولی در وضعیت تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون رابطه مثبت 189/0 و سطح معناداری 000/0 حاكی از اثر تشویق‏كننده و تقویت‏كننده این پدیده در سطح نمونه و جامعه می‏باشد.

دین برای زندگی است و بر اساس فهم خودم هرچه از دین فهمیدم عمل می‏كنم: متغیر دین‏داری با همبستگی معكوس و نسبتا بالای 308/0- و سطح معناداری 000/0 و تقید به مسجد با همبستگی معكوس ضعیف 047/0- و سطح معناداری 221/0 با پدیده فوق مرتبطند. این مسئله حاكی از آن است كه در سطح نمونه و جامعه (قابل تعمیم) دین‏داری با پدیده فهم شخصی از دین دارای رابطه معكوس می‏باشد؛ بدین معنا كه افزایش دین‏داری موجب كاهش پدیده مزبور می‏گردد. این رابطه معكوس گرچه در ارتباط با متغیر تقید به مسجد نیز تأیید می‏گردد و افزایش تقید به مسجد موجب كاهش پدیده فهم شخصی از دین می‏شود، ولی با توجه به سطح معناداری كه بالاتر از حد انتظار 05/0221/0 می‏باشد، قابلیت تعمیم به جامعه را ندارد و فرضیه 0H تأیید می‏گردد. ولی در مورد تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون، همبستگی مثبت و ضعیف 015/0 و سطح معناداری 721/0 مشاهده گردید كه گرچه تفاوت این پدیده را از نظر جهت همبستگی نسبت به دو پدیده دین‏داری و تقید به مسجد نشان می‏دهد، ولی به دلیل آنكه سطح معناداری 05/0721/0  sigs=می‏باشد یافته‏ها قابلیت تعمیم به جامعه را ندارد.

اعتقاد به ضرورت به روز شدن دین نظیر دیگر نهادها: در پرسش‏نامه، پرسشی بدین شرح مطرح شد: «امور دینی نیز لازم است مثل سایر امور (اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و...) به روز گردد.»

یافته‏های تحقیق نشان می‏دهد كه متغیر مستقل دین‏داری با همبستگی منفی و بالای 314/0- و سطح معناداری 000/0 این پدیده را برنمی‏تابد و نمونه قابلیت تعمیم به سطح جامعه را نیز دارد و متغیر تقید به مسجد با همبستگی منفی 068/0- و سطح معناداری 082/0 با این پدیده ارتباط برقرار می‏كند كه از نظر جهت همبستگی همسویی پدیده تقید به مسجد با پدیده دین‏داری را نشان می‏دهد، ولی چون 05/0082/0 sigs= می‏باشد فرضیه 0H تأیید می‏گردد و داده‏ها قابلیت تعمیم به سطح جامعه را ندارد. متغیر تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیونی با پدیده مزبور دارای همبستگی مثبت 084/0 و سطح معناداری 043/0 می‏باشد كه حاكی از عدم همسویی تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی با متغیرهای دین‏داری و تقید به مسجد می‏باشد؛ بدین معنا كه از تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیونی نه تنها نمی‏توان انتظار داشت كه «اعتقاد به ضرورت به روز شدن دین نظیر دیگر نهادها» كاهش یابد، بلكه موجب افزایش آن نیز می‏گردد. علاوه بر آن، یافته‏های تحقیق قابل تعمیم به سطح‏جامعه‏نیزمی‏باشد؛چراكه05/0043/0sigs=است.

عدم نگرانی از سرنوشت نسل آینده؛ زیرا هر زمان اقتضای خود را دارد: از ویژگی‏های مؤمن و دیندار و تكلیف‏مدار این است كه همواره نسبت به نسل حاضر و نسل آینده احساس مسئولیت كرده و خود را مسئول دین‏داری نسل آینده می‏داند. احساس او این است كه سرمایه‏ای عظیم از گذشتگان به او به ارث رسیده و او باید آن را به آیندگان منتقل سازد.

تغییرات و تحولات جهان و طرح دهكده جهانی و كاهش فاصله‏ها، حضور دنیای مجازی در عصر تبلیغات و دگرگونی در باورها و ارزش‏ها و هنجارهای نسل جدید نسبت به نسل گذشته كه گاهی از آن به عنوان «چالش نسلی» یاد می‏شود یكی از دلمشغولی‏های جدی دین‏داران و متدینان می‏باشد. نمی‏توان از فضای دین‏داری عبور كرد و با این دلمشغولی مواجه نشد. حال این سؤال مطرح می‏شود كه چقدر می‏توان به وسایل ارتباط جمعی، از جمله تلویزیون، اعتماد و اتكا كرد تا كاروان را به مسیر مورد توقع دین رهنمون گرداند؟ از این‏رو، پرسش مزبور مطرح شد. طبق یافته‏های تحقیق، «دین‏داری» با همبستگی معكوس 13/0- و سطح معناداری 000/0 و «تقید به مسجد» با همبستگی معكوس 130/0- و سطح معناداری 000/0 با پدیده فوق ارتباط دارد. این مسئله حاكی از رابطه ناهمسوی آن دو و امكان تعمیم یافته‏های نمونه در سطح جامعه است، ولی متغیر «تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» با پدیده فوق دارای همبستگی مثبت 199/0 و سطح معناداری 000/0 می‏باشد كه حاكی از آن است كه تلویزیون خود به دغدغه دین‏داران دامن می‏زند و نمی‏تواند ابزار مطمئنی برای ترویج معارف و گرایش‏های دینی از این نظر باشد، مضافا اینكه تعمیم این وضعیت از نمونه به سطح جامعه نیز مورد تأیید قرار گرفته است.

نادیده گرفتن بخشی از احكام مذهبی به خاطر پرهیز از نظر منفی دیگر مذاهب و كشورها: در پرسش‏نامه دو پرسش بدین شرح مطرح گردید:

ـ اگر عقیده و حكم شرعی باعث نظر منفی كشورهای دیگر نسبت به ما می‏شود نباید آن را مطرح كرد.

ـ در پخش برنامه‏های مذهبی باید توجه كرد چیزی كه باعث ناراحتی غیرشیعیان می‏شود پخش نشود.

تلفیق دو پرسش مزبور مورد تحلیل قرار گرفت و این نتیجه حاصل شد كه متغیر دین‏داری با متغیر تركیبی فوق دارای همبستگی منفی 219/0- و سطح معناداری 000/0 بوده و متغیر تقید به مسجد با متغیر مزبور دارای همبستگی منفی 048/0- و سطح معناداری 248/0 می‏باشد. بنابراین، رابطه متغیر مورد بحث با متغیر دین‏داری قابل تعمیم به جامعه می‏باشد؛ چراكه 05/0>000/0sigs= است و حاكی از آن است كه دین‏داری موجب پرهیز از چنین دیدگاهی است و نادیده گرفتن بخشی از احكام مذهبی را به خاطر جلب رضایت دیگران برنمی‏تابد. رابطه این متغیر با متغیر تقید به مسجد گرچه از نظر جهت همبستگی همسو با دین‏داری است و حاكی از عدم تأیید موضوع فوق توسط مقیدان به مسجد می‏باشد، ولی به خاطر آنكه 05/0>248/0sigs= است، فرضیه 0H تأیید نمی‏گردد و رابطه مذكور قابل تعمیم به جامعه نیست.

رابطه متغیر فوق با تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی با همبستگی مثبت 078/0 و سطح معناداری 048/0 حاكی از آن است كه بر خلاف دو متغیر دین‏داری و تقید به مسجد، متغیر تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون دارای همبستگی مثبت با پدیده مورد اشاره بوده و افزایش میزان متغیر مستقل «تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» موجب افزایش نگرش «نادیده گرفتن بخشی از...» می‏گردد و با توجه به سطح معناداری آن 05/0>048/0sigs= نتیجه به دست آمده قابل تعمیم به جامعه نیز می‏باشد.

تقید به مسجد: توقع اولیه این است كه دین‏داری و ابزارها و پایگاه‏های مروج آن موجب افزایش گرایش به مسجد گردد. بنابراین، این متغیر مورد آزمون قرار گرفت و مشخص گردید كه متغیر مزبور به عنوان متغیر وابسته با دین‏داری دارای همبستگی مثبت 273/0 و سطح معناداری 000/0 می‏باشد كه مؤید و محقق انتظار است و متغیر مزبور با تقید به مسجد (مسجدی به عنوان متغیر تلفیقی از چند پرسش) دارای همبستگی مثبت 493/0 و سطح معناداری 000/0 می‏باشد، ولی متغیر مزبور با متغیر «تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» دارای همبستگی معكوس 201/0 و سطح معناداری 000/0 می‏باشد كه حاكی از نامناسب بودن این ابزار برای تبلیغ دینی است. نتایج هر سه متغیر نیز قابل تعمیم به جامعه می‏باشد.

نماز ستون دین خوانده شده و پایه و اساس تكلیف‏مداری و دین‏داری است. رابطه این متغیر با دین‏داری دارای همبستگی 239/0 و سطح معناداری 000/0 و رابطه آن با تقید به مسجد دارای همبستگی 237/0 و سطح معناداری 000/0 می‏باشد كه نشان‏دهنده مقوّم بودن این دو متغیر و قابل تعمیم به جامعه است؛ ولی رابطه آن با متغیر «تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» دارای همبستگی معكوس 229/0 و سطح معناداری 000/0 می‏باشد كه به رغم تعمیم نتایج آن از سطح نمونه به سطح جامعه، حاكی از نامناسب بودن این فضا برای تبلیغ دینی است؛ به نحوی كه افرادی كه اظهار كرده‏اند تلویزیون و برنامه‏های مذهبی آن را به مسجد ترجیح می‏دهند، با میزان افزایش این گرایش به تقیدات آنها نسبت به نماز كاسته شده است.

احساس مطلوب‏تر با رفتن به مسجد: گرایش به مسجد داشتن و نگرش اینكه با رفتن به مسجد احساس مطلوبی به دست می‏آید كه با تماشای همان برنامه از طریق تلویزیون حاصل نمی‏شود، می‏تواند زمینه‏ساز شكل‏گیری هویت تكلیف‏مدار گردد. در این خصوص رابطه دین‏داری با همبستگی 211/0 و سطح معناداری 000/0 و رابطه مسجدی (تقید به مسجد) با همبستگی 529/0 و سطح معناداری 000/0 می‏باشد؛ ولی رابطه تقید به برنامه‏های مذهبی تلویزیون با همبستگی معكوس 658/0 و سطح معناداری 000/0 رابطه‏ای متفاوت را نشان می‏دهد؛ بدین معنا كه نباید از افزایش گرایش به تلویزیون انتظار افزایش احساس به مسجد را داشت و روابط در هر سه مورد قابل تعمیم به جامعه نیز می‏باشد.

عدم احتیاط در دیدن برنامه‏ های تلویزیون: پرسش مطرح شده این بود: «به نظر من در دیدن برنامه‏های تلویزیون باید احتیاط كرد؛ ممكن است برخی از آنها شرعی نباشد.» با وارونه كردن پرسش، وضعیت عدم احتیاط در دیدن برنامه‏های تلویزیون حاصل گردید و رابطه آن با سه متغیر دین‏داری، تقید به مسجد و تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون مورد بررسی قرار گرفت. یافته‏ها حاكی است كه دین‏داری با متغیر مزبور با همبستگی معكوس 348/0- و سطح معناداری 000/0 و تقید به مسجد با همبستگی معكوس 175/0- و سطح معناداری 000/0 دارای رابطه منفی در سطح نمونه و جامعه است، ولی متغیر مزبور با متغیر تقید به تلویزیون «تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» با همبستگی مثبت 137/0 و سطح معناداری 000/0 رابطه برقرار می‏كند كه حاكی از پنداشت عدم احتیاط در سطح نمونه و جامعه است.

ترجیح تلویزیون بر مسجد به خاطر كیفیت بالای آن: در این خصوص، متغیر مستقل دین‏داری دارای همبستگی معكوس 078/0- و سطح معناداری 000/0 و متغیر مستقل تقید به مسجد دارای همبستگی معكوس 388/0- و سطح معناداری 000/0 می‏باشد كه حاكی از عدم ترجیح مزبور در نمونه و جامعه است؛ ولی متغیر مستقل تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی با متغیر مزبور دارای همبستگی مثبت 129/0 و سطح معناداری 002/0 می‏باشد كه حاكی از ترجیح‏تلویزیون‏به‏مسجددرسطح‏نمونه‏وجامعه‏می‏باشد.

نتیجه‏ گیری و جمع ‏بندی

داده‏های آماری حاكی از این است كه تلویزیون دارای اقتضائات رسانه‏ای خاص خود می‏باشد. از این‏رو، باید آن را شناخت و از آن به اقتضای ظرفیت و قابلیتش در امور مختلف از جمله تبلیغ دین استفاده كرد. بر این اساس، فرضیه اصلی تأیید می‏شود؛ همان‏گونه كه آمارها گویای صحت فرضیات فرعی است. بنابراین، تلویزیون در سطح هویت فردی نمی‏تواند ابزار مناسبی برای تبلیغ دینی باشد؛ چه در این سطح احساسات و غرایز غلبه داشته، و در تلویزیون زمینه بهره‏گیری از سرگرمی و امور ملایم با طبع زیستی او فراهم است و حال و هوای آن با حال و هوای مسجد كه آدمی خود را در فضایی معنوی احساس می‏كند و احساس تكلیف در او تبلور می‏یابد، متفاوت است. بر همین اساس است كه پیشوایان دینی بر تربیت چهره به چهره و ممارست در آن، به ویژه برای والدین كه بیشتر با فرد در تماس‏اند، تأكید كرده‏اند. پس باید تلاش كرد افراد با مراكز تبلیغ سنّتی از جمله مسجد، ارتباط برقرار كنند؛ چه اینكه در این فضا، زمینه شكوفایی استعدادهای فطری و ادراكی فراهم می‏گردد.

نهایت تأثیر تبلیغ تلویزیونی در سطح هویت فردی، تأثیر اقناعی است. این تأثیر، با تأثیر ارشادی و افزایش‏دهنده شناخت و انگیزش فاصله بسیار دارد. برای ترویج دین باید در مقام تربیت برآمد. تربیت، فضا و شرایط مناسب خود را می‏طلبد؛ از جمله:

ـ ایجاد رابطه عاطفی، صمیمی و رودررو؛

ـ توجه به شرایط روحی و روانی و میزان شناخت مخاطب؛

ـ توجه به شرایط یادگیری؛

ـ توجه به مراحل یادگیری؛

توجه ‏به‏ جنبه ‏های ‏تشویقی ‏وتبیینی ‏مطابق ‏شرایط ‏مصادیق؛

ـ ممارست مربّی در تربیت.

این‏گونه امور و امثال آنها مستلزم وجود گروه‏های كوچك در مكان و زمان خاصی است. از این‏رو، گروه‏های نخستین برترین و مهم‏ترین كانون و جایگاه آموزشی ـ تربیتی شناخته می‏شوند.

اسلام تأثیر فضا و ساختار جوامع را نیز برای ارشاد و راهنمایی انسان‏ها مهم می‏داند. مبلّغ دینی باید در متن جامعه حضور داشته باشد و به تناسب فضا و محیط به تبلیغ بپردازد.

دین‏داری متوقف بر شكل‏گیری شالوده هویتی و شخصیتی چند بُعدی، چند ضلعی و دارای لایه‏های مختلفی است و در نهایت، یك نظام و وجدان منسجم را می‏سازد كه از آن به «قلب سلیم» یا «قلب نقی» یاد كرده‏اند. دیندار هرچند ممكن است در طیف وسیع دین‏داری در نقطه‏ای قرار گیرد، ولی نمی‏تواند برخی از مؤلّفه‏های غیردینی را با مؤلّفه‏های دینی بیامیزد و گاهی این و گاهی آن باشد. چنین وضعیتی در ادبیات دینی به «شرك» تعبیر گردیده است. دیندار در ضمن اینكه اهل عبادت است، اجتماعی نیز هست. اساس فكر و حركت و سكون او به نیت او (قلب) بازمی‏گردد. برای تكوّن چنین وضعیتی باید فضای تكوّن شخصیت و هویت از ابتدا با رعایت اصول روان‏شناختی و تعلیم و تربیتی مهیا گردد. بی‏تردید، تلویزیون با آمیختگی و تنوع و رسالت‏های مختلف، برای مخاطبان مختلف نمی‏تواند چنین فضایی را به وجود آورد. از این‏رو، مطابق سفارش‏های پیشوایان دینی، پیشنهاد می‏شود هر چه بیشتر فرهنگ جامعه به سمت مسجد گرایش یابد. در اصول سیاست‏گذاری تلویزیون باید تشویق خانواده‏ها به حضور در مسجد و آشنا كردن كودكان با مسجد و مشتاق كردن آنها بدین امر نهفته باشد. آوردن مسجد به منزل از طریق تلویزیون به معنای بیگانه كردن نسل‏های آینده از مسجد است. در مسجد است كه هم فضای مناسب برای هویت‏پذیری دینی فراهم می‏شود و هم از توده‏ای شدن افراد در جامعه ماشینی و صنعتی امروز جلوگیری به عمل می‏آید و مسجد است كه سازنده افراد آماده فداكاری برای دین و كشور می‏باشد. تلویزیون ممكن است به این امور بپردازد؛ اما با تغییر كانال، حال و هوای مخاطب عوض می‏شود، ولی حال و هوای مسجد همواره ثابت است. دین‏داری با طرح یك سؤال در روز و به كارگیری اهرم تشویق سكه و امثال آن ایجاد نمی‏گردد، گرچه ممكن است اینها در جای خود كار پسندیده‏ای باشد و عده‏ای را به تكاپوی یافتن پاسخ وادارد و در نتیجه، به محتوای پرسش و پاسخ توجه نمایند، اما ایجاد و تولید هیجان و دغدغه دینی و «حب دینی» مستلزم فضایی دیگر است.

پى نوشت ها

1 دانش ‏آموخته حوزه علمیه، دكتراى جامعه‏شناسى و عضو هیأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى نراق.

2ـ على شیروانى، سرشت انسان: پژوهشى در خداشناسى، 1376، ص 36.

3ـ ر.ك. حسن خیرى، تلویزیون و فرهنگ، ص 214ـ219.

4ـ مهرى بهار، ابژه‏هاى دینى، تلویزیون و سكولاریسم، در: دین و رسانه، 1384، ص 3.

5- Valus Expectancy.

6ـ محسن ثلاثى، جهان ایرانى و ایران جهانى، 1379، ص 10.

7ـ سید مرتضى آوینى، جادوى پنهان و حلقه نارسیسى، 1385.

8ـ على شیروانى، سرشت انسان: پژوهشى در خداشناسى، ص 20.

9ـ سید محمّدباقر صدر، فلسفتنا، 1404، ص 36.

10ـ على دلاور، مبانى نظرى و عملى پژوهش در علوم انسانى و اجتماعى، 1380، ص 392.

11ـ دى. اى. دواس، پیمایش در تحقیقات اجتماعى، 1376، ص 252.

منابع

ـ آوینی، سید مرتضی، جادوی پنهان و حلقه نارسیسی، سایت باشگاه اندیشه، 1385، www.bashgah.net.

ـ بهار، مهری، «ابژه‏های دینی، تلویزیون و سكولاریسم»، در: همایش دین و رسانه، تهران، دانشگاه امام صادق، 1384.

ـ ثلاثی، محسن، جهان ایرانی و ایران جهانی، تهران، نشر مركز، 1379.

ـ خیری، حسن، تلویزیون و فرهنگ، پایان‏نامه دكتری رشته جامعه‏شناسی، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، 1386.

ـ دلاور، علی، مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، تهران، رشد، 1380.

ـ دواس، دی. ای.، پیمایش در تحقیقات اجتماعی، ترجمه هوشنگ نایبی، تهران، نی، 1376.

ـ شیروانی، علی، سرشت انسان: پژوهشی در خداشناسی، قم، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، 1376.

ـ صدر، سید محمّدباقر، فلسفتنا، قم، دارالكتاب الاسلامی، 1401.

 

---------------------------

منبع: معرفت –شماره 131- آبان 1387

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.