اخلاق و تربیت

207 محتوا

کسان بسیارى هستند که معتقدند اخلاق، به نحوى از انحا، نیازمند پشتیبانى دین است. یکى از مدلولهاى بسیار این ادعاى مبهم و چندپهلو عبارت است از این که: حقایق اخلاقى خاصى هستند که تنها به دلیل حقیقت [داشتن] حقایق دینى خاصى، حقیقت دارند.

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از بسيارى گمان ها در حق يكديگر بپرهيزيد كه برخى از گمان ها گناه است و درباره يكديگر تجسس نكنيد و برخى از شما از ديگرى غيبت نكند. آيا هيچ يك ازشما دوست دارد گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ البته از آن كراهت داريد.

[/و لا يغتابه/]
مؤمن از مؤمن از غيبت نمى كند.در تعريف غيبت آمده است:
[/ذكرك اخاك بما يكره/] (1)
يعنى در غياب برادرت يادآورى چيزى را كه او دوست ندارد.

دروغ و واژه هاي معادل آن در زبان عربي، از قبيل «كذب» «افتراء»و «افك»، به معناي خبر مخالف با واقع بكار مي روند. دروغ در اصطلاح دانشمندان اخلاق و فقيهان و نزد عرف نيز به همين معناست. راستي و صدق نيز كه نقطه مقابل دروغ است به خبر مطابق با واقع تعريف شده است.

سير و سلوك الى الله درجات و مراتب گوناگونى دارد كه بايد يكى پس از ديگرى پيموده شود؛ اما پيش از پيمودن آن مراحل بايد با توبه مانع را برداشت. اولين مرحله از مانع زدايى براى سالكان راه، گناه زدايى است.

«يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغدواتقوا الله ان الله خبير بما تعملون و لاتكونوا كالذين نسواالله فانسيهم انفسهم اولئك هم الفاسقون لايستوى اصحاب النارو اصحاب الجنه اصحاب الجنه هم الفائزون ».

براى رسيدن به «ما عندالله»، چاره اى جز ترك متاع فريب نيست و اين ترك، «زهد» نام دارد كه به تعبير مرحوم محقق طوسى از مراحل مانع زدايى از سير و سلوك است.

قرآن كريم كه عهده دار تزكيه روح و تهذيب جان آدمى است، شيطان را به عنوان دشمن سعادت انسان معرفى كرده، دستور مراقبت و هوشيارى در برابر كيد و مكر او داده، ما را به مبارزه اى همه جانبه با او فراخوانده است.

بدترين دشمن سعادت و رستگارى آدمى، نفس خودبين و هوس مدار اوست: «أعدى عدوك، نفسك التى بين جنبيك» [2] و انسان سالك براى دستيابى به مقصد بايد اين مانع بزرگ راه سير و سلوك را از ميان بردارد.

از بهترين راههايى كه قرآن كريم براى تهذيب دل، به انسان ارائه مى دهد، پرهيز از بازى، بازيگرى و بازيچه است و افزون برآن، به عنوان بيان مصداق دنيا را بازيچه معرفى مى كند: «إنما الحيوة الدنيا لعب و لهو».