چند حکایت نورانی از امام حسین علیه السلام
روش پند دادن گناه کار
جوانى خدمت امام حسین علیه السلام رسید و گفت: «من مردى گناه کارم و نمى توانم خود را از انجام گناهان بازدارم، مرا نصیحتى فرما» امام حسین علیه السلام فرمود:
پنج کار را انجام بده و آن گاه هرچه مى خواهى، گناه کن. اول، روزى خدا را مخور و هرچه مى خواهى گناه کن. دوم، از حکومت خدا بیرون برو و هرچه مى خواهى گناه کن. سوم، جایى را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هرچه مى خواهى گناه کن. چهارم، وقتى عزراییل براى گرفتن جان تو آمد، او را از خود بران و هرچه مى خواهى گناه کن. پنجم، زمانى که مالک دوزخ، تو را به سوى آتش مى برد، در آتش وارد مشو و هرچه مى خواهى گناه کن.
جوان اندکى فکر کرد و شرمنده شد و در برابر واقعیت هاى طرح شده، چاره اى جز توبه نیافت.
به خاطر حسین علیه السلام بخشیده شد
چند روزى بود که براى فرار از مجازات، پنهان شده بود. گناهى کرده بود که باید تنبیه مى شد. امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را که هنوز چندان بزرگ نشده بودند ،از دور دید. سرآسیمه به طرف آنها دوید و آنان را به دوش کشید و با شتاب نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و گفت: «یا رسول الله صلى الله علیه و آله ! من پناه آورده ام به خدا و این دو فرزند، مرا به خاطر این دو ببخش.»
رسول خدا صلى الله علیه و آله تا این جریان را دید، به گونه اى خندید که دست به دهان مبارک گذاشت و فرمود: «تو را بخشیدم و به خاطر حسن و حسین علیهماالسلام از گناهت گذشتم.» آن گاه به حسن و حسین علیهماالسلام رو کرد و فرمود: «شفاعت شما را پذیرفتم».
رسول خدا صلى الله علیه و آله گلوى حسین علیه السلام را مى بوسید
از امام باقر علیه السلام ، روایت شده است: «امام حسین علیه السلام ، در کودکى بر رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد شد. رسول خدا صلى الله علیه و آله او را در آغوش گرفت و زیر گلوى او را بوسید و بى اختیار، اشک از چشمان مبارکش جارى شد. روزى حسین علیه السلام پرسید: یا جداه! چرا گریه مى کنید؟ حضرت فرمود؛ چرا گریه نکنم، درحالى که جاى شمشیرهاى دشمنان را مى بوسم».
اعطاى لقب سیدالشهدا علیه السلام از طرف خدا
از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است: «روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله ، در خانه حضرت زهرا علیهاالسلام بود و حسین علیه السلام در دامان ایشان قرار داشت. ناگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله به سجده افتاد. سپس فرمود: اى فاطمه! پروردگار بى همتایت به من فرمود: آیا حسین را دوست دارى؟ عرض کردم: آرى، حسین، نور چشم من است و گل خوش بو و میوه قلب من است. آن گاه درحالى که دست مبارک خود را بر سر حسین علیه السلام قرار داده بود، فرمود: پروردگارم به من فرمود: مبارک باد این مولود که برکات و صلوات و رحمت و رضوان من بر او باد و غضب و عذاب من، بر کسى که او را به قتل مى ساند و با او دشمنى مى کند. به راستى که او، سیدالشهدا علیه السلام ، اولین و آخرین است. هم در دنیا و هم در آخرت. او سرور جوانان اهل بهشت است».
عمر سعد در دامان پدر
«بپرسید از من، قبل از آنکه از میان شما بروم.» این کلامى بود که امیرالمؤمنین على علیه السلام بر فراز منبر براى مردم بیان کرد. لحظه اى همه جا را سکوت فرا گرفته بود. ناگهان مردى از میان جمعیت برخاست و پرسید: «یا امیر المؤمنین علیه السلام ! تعداد موهاى سر و صورت من، چه مقدار است؟» پرسشگر، کسى نبود جز سعد بن ابى وقاص. امیر المؤمنین على علیه السلام فرمود: «به خدا! از مسئله اى، پرسش کردى که دوستم رسول خدا صلى الله علیه و آله ، مرا به آن، آگاه ساخته بود. در سر و صورت تو مویى نیست، مگر آنکه در ریشه آن، شیطانى نشسته باشد. بدان! که در خانه تو پسرى است که فرزندم، حسین علیه السلام را به قتل مى رساند.» راوى مى گوید: «در آن لحظه که امیر المؤمنین على علیه السلام چنین فرمود، عمر سعد (سرکرده لشکر یزید)، هنوز طفل بود و در دامان پدرش نشسته بود.»
لعن بر قاتلان حسین علیه السلام
داود رقى مى گوید: «روزى در خدمت امام صادق علیه السلام بودم. حضرت مقدارى آب نوشید و بى اختیار اشک از چشمان مبارکش سرازیر شد. آن گاه فرمود: «اى داوود! خدا لعنت کند قاتلان حسین علیه السلام را. پس هرکس که آبى بیاشامد و جدّم حسین علیه السلام را یاد کند و بر قاتلان او لعن و نفرین کند، خداوند صد هزار حسنه برایش بنویسد و صد هزار گناه او را بیامرزد، و او را در درجه هاى بلند، جاى دهد و مانند این است که صد هزار بنده را آزاد کرده باشد. پس او در روز قیامت با دلى شاد و چهره اى خندان محشور مى شود».
چیزى که در راه خدا دادیم، پس نمى گیریم
عبدالله بن عمیر کلبى، یکى از افرادى است که در کربلا، همراه با زن و مادرش حضور داشت. روز عاشورا به تشویق مادر به میدان رفت و جنگید تا شهید شد. همسر جوانش نیز که براى دفاع از او به میدان رفت، به همراه عبداللّه به شهادت رسید. مادرش پس از این جریان، بى درنگ، ستون خیمه اى را برداشت و به دشمن حمله کرد. امام حسین علیه السلام به او خطاب کرد که «اى زن! برگرد، خداوند، جهاد را بر زنان واجب نکرده است.» پیرزن، امر امام را اطاعت کرد، ولى دشمن رذالت به خرج داد و سر فرزند را به سوى مادرش پرتاب کرد.
پیرزن، سر پسرش را به سینه چسبانید، بوسید و گفت: «مرحبا! از تو راضى شدم.» بعد آن را به طرف دشمن انداخت و فریاد زد: «ما چیزى را که در راه خدا دادیم، پس نمى گیریم».
جنایت متوکل
شیخ عباس قمى در کتاب نفس المهموم نوشته است: «متوکل عباسى دستور داد قبر مطهر سیدالشهدا علیه السلام را خراب کردند، شخم زدند و به آب بستند. هم چنین فرمان داده بود هیچ کس حق ندارد به زیارت امام علیه السلام مشرف شود و هر کس به زیارت برود، مجازات مى شود».
محمد بن حسین اُشنانى مى گوید: «من در آن ایام از ترس متوکل، مدتى به زیارت آن حضرت نرفتم. سرانجام تصمیم گرفتم به هر طریقى شده است به زیارت مشرف شوم. با مردى که شغلش عطارى بود، همراه شدم و با زحمت فراوان، خود را به مرقد پاک و مطهر امام علیه السلام رساندم. گرچه اثرى از قبر شریف نبود، سرانجام موفق شدیم که مرقد مطهر را پیدا کنیم. خود را به روى آن انداختیم و به شدت گریستیم. چنان بوى خوشى از آن استشمام مى شد که عطر فروش گفت: هرگز بویى به این خوشى نبوییده بودم.
آن گاه چند نشانه بر قبر مبارک گذاشتیم و وداع کنان از آن مکان شریف دور شدیم. پس از مرگ متوکل، با جمعى از سادات و شیعیان حاضر شدیم و آن را به صورت ساختمان اولیه بازگرداندیم».
من نمى دانستم مسئله به این عظمت است!
شخصى از یاران امام صادق علیه السلام مى گوید: «نزد امام صادق علیه السلام رفتم، دیدم حضرت نماز مى خواند. بعد از نماز، در سجده مناجات کرد و براى زوار قبر امام حسین علیه السلام بسیار دعا کرد. وقتى مناجات حضرت تمام شد، عرض کردم: فدایت شوم! آنچه من از شما شنیدم، اگر هم براى کسانى بود که خدا را نمى شناسند، گمان مى کردم به آتش دوزخ دچار نمى شوند! به خدا که آرزو کردم حسین علیه السلام را زیارت مى کردم و حج (مستحبى) انجام نمى دادم! حضرت در پاسخ فرمود: تو که به قبر سیدالشهدا علیه السلام نزدیک هستى، چرا به زیارت او نمى روى؟ عرض کردم: من نمى دانستم که مسئله به این عظمت است. حضرت فرمود: «دعا گویان زوار حسین علیه السلام ، در آسمان از دعاگویان او در زمین بیشترند. زیارت را ترک مکن. هرکه آن را ترک کند، آن قدر حسرت مى برد که آرزو مى کند که قبر حضرت، نزد او مى بود.» و سپس حضرت دوباره به تمجید زایران حضرت حسین علیه السلام و بیان فضایل آنان پرداخت.
برکات زیارت عاشورا
از آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى نقل شده است: «اوقاتى که در سامرا مشغول تحصیل علوم دینى بودم، اهل سامرا به بیمارى وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده اى مى مردند. روزى در منزل استادم، مرحوم سید محمد فشارکى، عده اى از اهل علم جمع بودند. ناگاه مرحوم آقا میرزا محمد تقى شیرازى تشریف آوردند و صحبت از بیمارى وبا شد که همه در معرض خطر هستند. مرحوم میرزا فرمود: «اگر من حکمى بکنم، آیا لازم است انجام شود یا نه؟» همه اهل مجلس پاسخ دادند: «بله». فرمود: «من حکم مى کنم که شیعیان سامرا، از امروز تا ده روز، همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را به روح نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجة بن الحسن(عج)، هدیه کنند تا این بلا از آنان دور شود.» اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند. از فرداى آن روز تلف شدن شیعه متوقف شد و همه روزه، تنها عده اى از سنى ها مى مردند، به طورى که، بر همه آشکار گردید. برخى از سنى ها از آشنایان شیعه خود پرسیدند: «سبب اینکه دیگر از شما، کسى تلف نمى شود، چیست: آنان گفتند: «زیارت عاشورا». آنها هم مشغول شدند و بلا از آن ها برطرف گردید».
منبع: سایت اخلاقی حدیث یار
دیدگاهها
تشکر می کنم بابت زحماتی که کشیدید و اطلاعاتی را در. اختیار همگان قرار دادید . لطفاً از این مطالب بیشتر بگذارید.خسته نباشید
تشکر میکنم که زحمت کشیدید و این مطالب را در این سایت قرار دادید لطفاً از این مطالب بیشتر بگذارید.
السلام علیک یا حسین بن علی(ع)
خوب
یبسیارعالی و سپاس
In reply to یبسیارعالی و سپاس by یا سیدالشهدا
22:46 - 1401/10/01عالی
In reply to عالی by آینور
16:06 - 1402/10/23ممنون از مطالب مفیدی ک میزارین لطفابیشتربزارین خیلی علاقه دارم ک علمم بیشتربشه
In reply to عالی by آینور
16:08 - 1402/10/23عالی
In reply to یبسیارعالی و سپاس by یا سیدالشهدا
17:32 - 1403/05/02حقیقت وزیبا
واقعا این داستان ها آموزنده و جالب هستند و باعث آرامش روحی و قلبی انسانها میشود واقعا تشکر میکنم از شما خسته نباشید از این داستان ها بیشتر بگزارید تشکر. عزاداری هاتون قبول باشه❤️
In reply to واقعا این داستان ها آموزنده و جالب هستند و باعث آرامش روحی و ق by محمد
12:10 - 1401/11/21خیلی سپاس گذارم
In reply to واقعا این داستان ها آموزنده و جالب هستند و باعث آرامش روحی و ق by محمد
12:03 - 1401/12/05عالی
In reply to واقعا این داستان ها آموزنده و جالب هستند و باعث آرامش روحی و ق by محمد
08:40 - 1402/06/05واقعا روحم تحت تاثزرقرارگرفت خداجزای خیرواخرت بهتون عطاکنه،چقدجالب و آموزنده ومعنوی هستن
بسیار عالی بود ممنون از شما اجرتان با خدا
In reply to بسیار عالی بود ممنون از شما اجرتان با خدا by خادم الزهرا(س)
21:04 - 1401/11/16جداخدااجرتان بدهد شهامت شجاعت درایت راببین که بدانی یک ساعت دیگرنیستی وحتی خم برابرونیاوری وهمه جگرگوشه هاشو میبینه شهیدشدن افتخارمیکنه بنازم به چنین استاددرعرض یکروزدرس فداکاری بدهد
خدا خیرتون بده خیلی عالی وآرام بخش برای روحمان
ازدقت نظرکارشناسان دینی واهتمام درامرمعارف وشناخت امام حسین کمال تشکررادارم خداخیرتون بده
عالی بود ازتون مچکرم
این داستان خیلی داستان خوبی است عالی
بسیار عالی لطفا از این مطالب بیشتر بزارید
خیلی ممنونم که این داستان های زیبا و قشنگ را در اینجا قرار می دید. خسته نباشید♥️♥️♥️♥️♥️
واقعا بابت این داستان های زیبا ممنونم
مطالب ارزشمند و عالی بود
احسنت به شما که فضای مجازی را عطر آگین نمودید وجانهای مارا با یاد آقا ابا عبدالله نوازشگر شدید۰بهترین اجرها ازخداوند زرق طیب باد
مچکرا جرکم مع الله
دست شما درد نکنه خیلی خوب بود
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین علیه السلام
هرچه بگم قطره ای از زحمات شما آنتوان گفت تبارکلا به شما
سلام تشکر از شما که روح مارا به نام ارباب جلا دادی
خیلی عالی بود ممنونم و سپاس بسیار از زحمات شما
عالیه خیلی جالبه به شما دوستان عزیزم پیشنهاد میکنم حتما این حکایت ها رو بخونید
خیلی خوب بودخیلی ممنون بابت حکایتها
لعن الله ظالمیک یافاطمه ازهرا
التماس دعای فرج
ممنون از مطالب زیبایتان.بهترین آرزوها تقدیم شما
In reply to ممنون از مطالب زیبایتان… by حسن اکبریان
16:23 - 1402/06/11خیلی داستاناش عالیه من برا مدرسه میخواستم عالی
سلام به ابی انت وامی یاحسین بفدای لب عطشان حسین ع
بمعلوماتمون اضافه شد خداوند بشما جزای خیر عنایت بفرماید
سلام ممنون که این همه اطلاعاتی که از اونا خبر نداشتیم. واقعا تو درسام کمکم کردن💜
عالیییییی خیلی کمک کرد
واقعا اطلاعاتتون برای من و امثال من مفید بود خدا خیرتون بده🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
درود خدا بر امام حسین علیه السلام 🕋🕋🕋🕌🕌🕌🔱🔱🔱،❇️🪴✳️🌹❤️🕊️🌿💚
تشکر بابت آگاهی ومطالب ارزشمندتون
ممنون از زحماتتون
متچکرم از زهمات شما برایه این داستان هایه زیبا
اجرتان با سیدالشهدا(ع)،چه داستانهای دلنشینی.بازهم زحمت نوشتن رو برخود بدهید که خدا میداند چقدر پاداش آن زیاد است.
اجرکم عند الله
خدا خیرتان بدهد
ممنون
عالی بود
انشاءالله ارباب بی کفن شفیع شماباشد
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین 🤍خوندن این داستانا لذت بردم درسای زیادی گرفتم مرسی بابت زحمتی ک کشیدید🌸🙏
خیلی خوب بود آدم آرامش پیدا میکنه منتظر ظهور باشین نزدیکه
سلام و..وقت بخیر..انشاءالله که این پیاده روی ها به برکات اباعبدالله جهانی شودتاجهان روی آبادی وخرمی وسرسبزی وبخشش وسفره ی رنگین پربرکت وبی منت امامان وپیغمبران الهی راجهان وجهانیان به خودببینندآمین
یا حسین ابن علی(ع)
یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
عالی بود
اجرتون با سید اشهدا
صلی الله علیک یا اباعبدالله . سلام بر لبهای تشنه امام حسین و یارانش
السلام علیک یا سیدی ومولای" یامظلوم" یاعطشان" یاغریب " ویاشهید یاحسین
عالی بود
تشکر میکنم از اینکه این اطلاعات رو در اختیار ما قرار دادید
ممنونم.
اسلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 😭💖
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین بابی انت و امی
عالی بود اجرتون با امام حسین علیه السلام
ممنون
افزودن دیدگاه جدید