کاردکردهای انتظار فرج در آموزههای دینی

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۴۰۰، کاردکردهای انتظار فرج در آموزههای دینی.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
مقدمه
یکی از مباحث مهم در عرصه مهدویت، انتظار برای ظهور آخرین منجی بشریت است. برداشتهای گوناگونی از واژه «انتظار» صورت گرفته است که هر یک از آنها میتواند سمت و سوی رفتار منتظران را مشخص کند و به تبع آن، آثار مختلفی در زندگی منتظران بر جای بگذارد. در این میان، انتظار راستین که همسو با آیات و روایات اسلامی است و عقل و عرف نیز از آن پشتیبانی میکند، آثار و کارکردهای بسیار سازندهای در حیات انسان منتظر و جامعه منتظران دارد. در این مقاله کارکردهای انتظار فرج را در آموزههای دینی مورد بررسی قرار میدهیم.
الف. معنای حقیقی انتظار در فرهنگ مهدوی
انتظار در لغت به معنای «چشم به راه بودن»،[1] «توقع داشتن» و «نگرانی»[2] است و از نظر روانشناسی، کیفیتی روحی است که سبب پیدایش حالت آمادگی برای آن چیزی است که انتظار میرود و نقطه مقابل آن، نا امیدی است. «مسأله انتظار حکومت حق و عدالت مهدی و قیام مصلح جهانی، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر نفی و عنصر اثبات. عنصر نفی، همان بیگانگی از وضع موجود و عنصر اثبات، خواهان وضع بهتر است. اگر این دو جنبه در روح انسان به صورت ریشهدار حلول کند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنهدار خواهد شد. این دو رشته اعمال، عبارت است از ترک هر گونه همکاری و هماهنگی با عوامل ظلم و فساد و حتی مبارزه و درگیری با آنان از یک سو و خودسازی و خودباوری و جلب آمادگی جسمی و روحی، مادی و معنوی، برای شکل گرفتن آن حکومت واحد جهانی از سوی دیگر».[3]
با توجه به احادیثی همچون «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَج»[4] یا «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَل» و نیز با توجه به تشبیه انسان منتظر به رزمنده در رکاب پیامبر9 و امام زمان4،[5] این واقعیت آشکار میشود که انتظار ظهور مهدی موعود4 همیشه توأم با تلاش و جهاد است. بنابراین انتظار، یعنی باور به اینکه «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»؛[6] یعنی همانگونه که رفتار ناشایست انسانها زمینه غیبت را فراهم کرد، اعمال شایسته آنها میتواند زمینهساز ظهور گردد. پس انسان منتظر هم برای پیوستن و اطاعت مطلق از امام زمان4 - که ولایت در همین انتظار تجلی پیدا میکند – خود را آماده میکند و هم زمینه اجتماعی ظهور خورشید عظمای ولایت را مهیا مینماید؛ چنانکه در روایتی فرمودهاند: «فَيُوطِئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَه».[7]
این نوع از انتظار، آثار و کارکردهای بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی منتظران دارد. یکی از این آثار، اصلاحگرایی در دو بعد فردی و اجتماعی است که در صورت توجه، پیامدهای بسیار زیبا و ارزشمندی را برای فرد و جامعه به همراه دارد و موجب پویایی و رشد جامعه منتظر و حرکت به سوی ظهور و جامعه آرمانی مهدوی خواهد شد.
ب. اصلاح فردی
حقیقت انتظار با مفهوم آمادگی برای ظهور، پیوندی وثیق و عمیق دارد. یکی از وجوه این آمادگی آن است که انسان خود را از هر گونه قید و بند درونی و بیرونی آزاد کند و سبکبار و سبکبال، آماده پیوستن به امام خویش و یاری او باشد. این امر، همان اصلاح فردی است که در فرهنگ دینی از آن به تقوا یاد شده است و مورد تأکید قرآن و معصومین: است؛ چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرموده است: «ما را نسبت به این امر (دینداری خودتان) به وسیله ورع و تلاش یاری نمایید».[8]
اهمیت این اصلاح برای انسان منتظر تا آنجاست که در بعضی از روایات، از شاخصههای انتظار شمرده شده است. امام صادق(علیه السلام) فرموده است: «هر کس دوست دارد در شمار اصحاب قائم4 باشد، باید منتظر باشد؛ در حالی که پارسایی پیشه سازد و به اخلاق نیکو رفتار کند. پس چنین کسی منتظر [واقعی] است».[9]
انسان منتظر برای رسیدن به اصلاح فردی در پرتو انتظار باید به چند نکته توجه داشته باشد:
1. احساس حضور در محضر امام
منتظر واقعی با اعتقاد به حیات و حضور امام4، همواره خود را در محضر خلیفه الهی میبیند که مظهر خدای علیم، سمیع و بصیر است. امام صادق(علیه السلام) فرموده است: «صاحب این امر در میان آنان رفتوآمد میکند، در بازارهایشان راه میرود و قدم بر فرشهاى ایشان میگذارد؛ در حالی که آنها او را نمیشناسند».[10]
تو در میان جمعی و من در تفکرم
کاندر کجا برآیم و پیدا کنم تو را[11]
در حالات آیتالله سید محمود شاهرودی; نقل شده است که در یکی از ماهها برای پرداخت شهریه طلاب و دیگر مصارف حوزهها پولی به ایشان نرسیده بود. فرزندش آقا سید علی، نگران نزد پدر میآید و عرض میکند: «پول کافی در اختیار نداریم و به نانوایان و داروخانهها مقروض هستیم و اول ماه هم باید شهریه بدهیم». آیتالله شاهرودی; میفرماید: «به من چه ربطی دارد. خود امام زمان4 باید درست کند. چرا من غصهاش را بخورم؟». سپس اضافه میکند: «ای کماعتقادها! عجله نکنید». آیتالله شاهرودی آماده استراحت میشدند که ناگهان پیرمردی در منزل را میکوبد. در را که باز میکنند، پیرمرد با زبان محلی میگوید: «با سید کار دارم...». سپس وارد میشود و دست آقا را میبوسد و 14 هزار دینار تقدیم میکند و میرود. آنگاه آقا رو به فرزندان خود کرده و میگوید: «ای کمعقیدهها! ما صاحب داریم».[12]
در پرتو چنین معرفتی، امام غایب4 همچون خورشیدی است که از پسِ ابر غیبت، از افکار و احوال و اعمال ما آگاهی دارد و در چنین حالتی است که احساس حضور دائمی در پیشگاه امام معصوم4 معنا پیدا میکند.
۲. نظارت امام بر اعمال
یقین و باور به اینکه هیچ یک از اعمال و نیات ما از امام زمان4 مخفی نیست، موجب مراقبت دائمی اخلاقی خواهد شد. انسان منتظر، همواره مراقب است تا بر خلاف رضای امام خویش رفتاری انجام ندهد و این امر، موجب پالایش درونی و صفای باطنی خواهد شد. شخص منتظر در روشنای احساس حضور، امامِ حاضرِ غایبِ از نظر را شاهد و ناظر بر اعمال خود میبیند. در زیارت امام زمان4 در روز جمعه میخوانیم: «سلام بر تو ای چشم خدا در میان آفریدگانش».[13] او، چشم بینای الهی است که هیچ ریز و درشتی از وی پنهان نیست و بر همه امور آگاهی دارد که خود آن حضرت نیز در بخشی از نامهای که به شیخ مفید; نوشت، فرمود:
هر چند ما در جایى منزل کردهایم که از محل سکونت ستمگران دور است و این هم به علتى است که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمان ما را تا زمانى که دولت دنیا از آنِ فاسقان است، در این دیده است؛ ولى در عین حال از اخبار و اوضاع شما کاملاً آگاهیم و چیزى از آن بر ما پوشیده نمیماند.[14]
3. عرضه اعمال بر امام
انسان منتظر ایمان دارد که هر هفته اعمال او بر امام زمان4 عرضه، و ایشان از کردار وی آگاه میشود. شیخ طوسی; در تفسیر تبیان میگوید: «در خبر آمده است که همانا اعمال بندگان در هر دوشنبه و پنجشنبه بر پیامبر9 عرضه مىگردد. پس ایشان از آنها آگاه میشود و به همین شکل، اعمال بندگان بر امامان: نیز عرضه مىشود، پس آنها از آن [اعمال] آگاه میشوند».[15]
امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»[16] فرموده است: «مؤمنین در این آیه، ائمه طاهرین: هستند».[17] امام خمینی; با توجه با این روایات، چنین توصیه کردهاند:
توجه داشته باشید که در کارهایتان جورى نباشد که وقتى عرضه شد بر امام زمان – سلاماللهعلیه - خداى نخواسته آزرده بشود و پیش ملائکة الله، یک قدرى سرافکنده بشود که اینها شیعههاى من هستند؛ اینها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل کردند. رئیس یک قوم اگر قومش خلاف بکند، آن رئیس منفعل مىشود.[18]
اگر انسان منتظر به این سه مسأله توجه داشته باشد و همواره خویش را در محضر امامِ حاضرِ ناظر ببیند و بداند که امام4 از کارهای او مطلع است، حیا میکند و از زشتیها و معاصی دوری مینماید؛ زیرا میداند مولایش از اعمال خوب او خوشحال میشود و کارهای ناشایستش، دل حضرت را به درد میآورد. چنین انتظاری، شخص منتظر را به تلاش برای جلب رضایت ولینعمت خود وا میدارد و منتظر میکوشد که نه تنها به واجبات عمل، و از محرمات دوری کند؛ بلکه از هر غفلتی نیز پرهیز میکند.
یکی از دانشمندانی که آرزوی زیارت حضرت بقیةالله4 را داشت، شبهای چهارشنبه به مسجد سهله میرفت و به عبادت میپرداخت. وقتی نتیجهای نگرفت، به علوم غریبه متوسل شد؛ اما باز هم نتیجهای نگرفت. مناجاتهای سحرگاهان، صفای باطنی در او ایجاد کرده بود. گاهی نوری بر دلش میتابید و حقایقی را میدید. روزی در یکی از این حالات معنوی به او گفته شد: «دیدن امام زمان4 برای تو ممکن نیست، مگر آنکه به فلان شهر سفر کنی». در آنجا نیز چله گرفت. روز سی و هفتم یا سی و هشتم به او گفتند: «اکنون حضرت در بازار آهنگران، در مغازه پیرمرد قفلسازی نشستهاند. برخیز و به خدمت حضرت شرفیاب شو». وقتی رسید، حضرت را در آنجا دید که نشسته و با پیرمرد گرم گرفته است. سلام کرد، حضرت پاسخ فرمود و اشاره به سکوت کرد. در این حال، پیرزنی عصا زنان آمد و با دست لرزان قفلی را نشان داد و گفت: «اگر ممکن است برای رضای خدا این قفل را به مبلغ سه شاهی بخرید که من به سه شاهی پول نیاز دارم». پیرمرد قفل را نگاه کرد و دید سالم است. گفت: «این قفل هشت شاهی ارزش دارد ... تو مسلمانی، من هم مسلمانم؛ چرا مال مسلمان را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ من اگر بخواهم منفعت ببرم، هفت شاهی میخرم؛ زیرا در معامله هشت شاهی، بیش از یک شاهی منفعت بردن، بیانصافی است». سپس هفت شاهی به آن زن داد و قفل را خرید. همین که پیرزن رفت، امام4 به آن فرد فرمود:
این طور شوید تا ما به سراغ شما بیاییم. چلهنشینی لازم نیست. به جفر متوسل شدن، سودی ندارد. عمل سالم داشته باشید و مسلمان باشید تا من بتوانم با شما همکاری کنم. از همه این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کردهام؛ زیرا این مرد، دیندار است و خدا را میشناسد، این هم امتحانی که داد. از اول بازار، این پیرزن عرض حاجت کرد و چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه در مقام آن بودند که ارزان بخرند و هیچ کس حتی سه شاهی نیز خریداری نکرد و این پیرمرد به هفت شاهی خرید. هفتهای بر او نمیگذرد، مگر آنکه من به سراغ او میآیم و از او دلجویی و احوالپرسی میکنم.[19]
بنابراین منتظران ظهور به میزان عشق و ارادت خویش به امام خوبیها، تلاش خود را برای رعایت تقوا و اصلاح خود به کار میگیرند که این امر موجب مراقبت دائمی معنوی و اخلاقی خواهد شد و رفتار فرد منتظر را در راستای اهداف حکومت مهدوی جهت میبخشد.
ج. اصلاح جامعه
منتظران راستین، بیتفاوت نبودن نسبت به رفتار سایر افراد جامعه را وظیفه خود میدانند و تلاش میکنند دیگران را نیز اصلاح کنند؛ زیرا انقلاب عظیمی که در انتظار آن به سر میبرند، انقلابی در حوزه فردی نیست؛ بلکه انقلابی در سطح جامعه جهانی است که در ابعاد فردی و اجتماعی زندگی بشر رخ خواهد داد. از این رو برای آمادگی و زمینهسازی آن انقلاب جهانی، به یک حرکت جمعی گسترده و هماهنگ نیاز است که تمام عناصر جامعه باید در آن شرکت داشته باشند.
در واقع برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی4، باید فرد و جامعه آماده باشند. برای آمادگی اجتماعی نیز از سویی باید ساختار جامعه بهگونهای باشد که انتظار واقعی را در جامعه نهادینه کند و آن را به سوی معنویت و اخلاق سوق دهد؛ چنانکه مقام معظم رهبری مدظلهالعالی در بیانیه گام دوم انقلاب میفرماید:
شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هر چه بیشتر رشد کند، برکات بیشتری به بار میآورد. این [شور]، بیگمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت. ... [حکومتها] اولاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند و ثانیاً زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی در اینباره میدان دهند و کمک برسانند. با کانونهای ضد معنویت و اخلاق به شیوه معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنمیها مردم را با زور و فریب جهنمی کنند.[20]
از سوی دیگر انتظار باید به مثابه یک «گفتمان» در جامعه تبدیل شود و افراد را به سوی دولت کریمه مهدوی حرکت دهد. در بحث اصلاح جامعه میتوان به مسائلی همچون عدالتخواهی، ظلمستیزی و پویایی اشاره کرد؛ اما از آنجا که پرداختن به همه این امور مجال وسیعتری را میطلبد، در این نوشتار به یکی از مهمترین مسائل – که شاید به نوعی در بر گیرنده سایر امور نیز باشد – میپردازیم.
امر به معروف و نهی از منکر
کسانی که منتظر «مصلح جهانى» هستند، خود نیز باید «مصلح» باشند؛ یعنی افزون بر خودسازی و اصلاح فردی، باید به دیگرسازی و اصلاح جامعه نیز توجه ویژه داشته باشند. در آیات و روایات اسلامی، بر لزوم مقابله با مفاسد اخلاقى، سیاسى و اجتماعى تأکید فراوانى شده است که بخشی از آن، تحت عنوان امر به معروف و نهى از منکر و به عنوان وظیفه شرعى و همگانى بیان شده است. خداوند درباره این تکلیف شرعی با تأکید میفرماید: «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».[21] امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز فرموده است: «خداوند تبارک و تعالی راضی نمیشود که در زمین نافرمانی شود و دوستان او خاموش بنشینند و دم بر نیاورند و امر به معروف و نهی از منکر نکنند».[22]
منتظر بودن در قاموس دینی، مسئولیت بسیار بزرگی است که اصلاحگرایی، جزء جداییناپذیر آن به شمار میآید. جامعهای که افرادش نسبت به سرنوشت یکدیگر بیتفاوت نباشند و خود را موظف بدانند کاستیها را جبران و کجیها را اصلاح کنند و نابسامانیها را سامان ببخشند، همسو با دولت کریمه مهدوی در حرکت است و میتواند زمینهساز حاکمیت امام نور باشد.
علمای اسلام در طول دوران غیبت، همواره تلاش کردهاند تا با شیوههای مختلف ـ از جمله امر به معروف و نهی از منکر در سطوح مختلف ـ جامعه اسلامی را از انحراف حفظ کنند. برای مثال در شب 28 رمضان 1346 قمری که مصادف با تحویل سال بود، جمعیت بسیار زیادی در حرم حضرت معصومه3 گرد آمده بودند و مشغول دعا و انجام مراسم عبادی بودند. در اتاقهای مشرف بر ضریح، زن و دختران رضاخان و برخی دیگر از بستگان درباری به صورت بیحجاب نشسته بودند. مرحوم آیتالله محمدتقی بافقی; به آنها پیغام داد: «شما اگر مسلمان هستید، نباید با این وضع در این مکان مقدس حضور یابید و اگر مسلمان نیستید، باز هم حق [این رفتار را] ندارید»؛ اما پیام مؤثر واقع نشد. مرحوم آیتالله بافقی; شخصاً به حرم آمد و سخت به آنان اعتراض نمود و از آنها خواست که یا سر و صورت خود را بپوشانند و یا از حرم خارج شوند. رضاخان با شنیدن این خبر به حرم رفت و چند نفر طلبه را که در آن حول و حوش بودند، شلاق زد و چند نفری را هم در جوار قبر حضرت معصومه3 با عصا و لگد مضروب نمود.[23] مرحوم آیتالله العظمی اراکی; میگوید: «رضاخان و مأمورانش، حاج شیخ محمدتقی را پسگردنی زدند و بیرون آوردند و پای ایوان آیینه داخل صحن به پشت خوابانیدند و او [رضاخان] با تازیانه با دست منحوساش بنا کرد به زدن حاج شیخ محمدتقی. حاج شیخ نیز از آن زیر [تازیانه] میگفت: یا صاحبالزمان، یا صاحبالزمان».[24]
درباره اهمیت امر به معروف و نهی از منکر، روایت شده است امیرالمؤمنین(علیه السلام) در بستر شهادت به فرزندانش امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) فرمود: «شما را به پرهیزگارى و ترس از خداوند سفارش میکنم ... امر به معروف و نهى از منکر را رها نکنید که در آن صورت، شریران شما بر شما حکومت خواهند کرد و هر چه دعا کنید، مستجاب نخواهد شد».[25] به یقین سلطه افراد ناصالح بر جامعه، مانع از زمینهسازی ظهور میشود که نتیجه آن، تأخیر در فرج است و این امر با انتظار منافات دارد.
منتظران مدینه فاضله مهدوی، به مسئولیت اجتماعی خویش در اصلاح جامعه عمل میکنند؛ زیرا باور دارند که امام مهدی4 نیز مانند جد شهیدش امام حسین(علیه السلام) برای اصلاح جامعه و عمل به قرآن و سنتهای نبوی قیام خواهد کرد. از امام باقر(علیه السلام) درباره آیه «الَّذِینَ إِنْ مَکنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاة»[26]سؤال شد، امام(علیه السلام) فرمود:
این آیه درباره حضرت مهدی4 و اصحابش وارد شده است. خداوند ایشان را مالک مشرق و مغرب زمین میگرداند و دین خود را ظاهر میسازد و به سبب او و اصحابش، بدعتها را میمیراند؛ چنانکه سفهاء، حق را میراندهاند تا اینکه در روی زمین اثری از ظلم دیده نشود، مهدی4 و اصحابش امر به معروف و نهی از منکر میکنند.[27]
بنابراین جامعه منتظر که به دنبال تحقق آرمانهای جامعه مهدوی است، با اقتدا به امام خویش میکوشد جامعه خود و حتی جامعه جهانی را اصلاح کند.
نگارنده: حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدمهدی لطفی
فهرست منابع
کتب
ابنطاووس، على بن موسى؛ جمال الأسبوع؛ قم: رضى، [بیتا].
مهج الدعوات؛ تصحیح ابوطالب کرمانی و محمدحسن محرر؛ چاپ اول، قم: دار الذخائر، 1411ق.
بحرانى، هاشم بن سلیمان؛ البرهان فی تفسير القرآن؛ چاپ اول، قم: مؤسسة البعثة، 1415ق.
پورسیدآقایی، مسعود؛ میر مهر؛ [بیجا]: حضور، 1386ش.
حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه؛ قم: مؤسسه آلالبیت:، 1409ق.
صدوق، محمد بن على؛ كمال الدين و تمام النعمة؛ چاپ دوم، تهران: اسلامیه، 1395ق.
طوسى، محمد بن حسن؛ التبيان فی تفسير القرآن؛ تصحیح احمد حبیب عاملى؛ بیروت: دار إحیاء التراث العربی، [بیتا].
عمید، حسن؛ فرهنگ عمید؛ چاپ ششم، [بیجا]: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1375ش.
فتال نیشابورى، محمد بن حسن؛ روضة الواعظين و بصيرة المتعظين؛ ترجمه محمود مهدوى دامغانى؛ چاپ اول، تهران: نشر نى، 1366ش.
قطبالدین راوندی، سعید بن هبةالله؛ الخرائج و الجرائح؛ چاپ اول، قم: مدرسه امام مهدى4، 1409ق.
قمى، على بن ابراهیم؛ تفسير القمی؛ تحقیق طیب موسوى جزایرى؛ چاپ سوم، قم: دار الکتاب، 1363ش.
کلینى، محمد بن یعقوب؛ الكافی؛ تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی؛ چاپ چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق.
مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار؛ تحقیق جمعی از محققان؛ چاپ دوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی 1403 ق.
معین، محمد؛ فرهنگ معین؛ چاپ سوم، [بیجا]: زرین، 1386ش.
مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ با همکاری جمعی از محققان؛ چاپ دهم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1371ش.
حكومت جهانی مهدی4؛ قم: نسل جوان، ۱۳۸۰ش.
موسوی خمینی، سید روحالله؛ صحیفه امام؛ تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی;، [بیتا].
نصر بن مزاحم؛ وقعة صفين؛ قم: کتابخانه آیت الله مرعشى، 1403ق.
نعمانى، محمد بن ابراهیم؛ الغيبة؛ [بیجا]: نشر صدوق، [بیتا].
سایتها و خبرگزاریها
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی سید علی خامنهای.
پایگاه اطلاعرسانی حوزه؛ «گوهر ناب»؛ 13/02/1397، کد مطلب: 52353.
خبرگزاری جمهوری اسلامی؛ «عالمی که شلاق خورد، ولی در برابر رضاخان ایستاد»؛ 09/05/1399، کد خبر: 83885064.
[1]. حسن عمید؛ فرهنگ عمید؛ ذیل واژه انتظار.
[2]. محمد معین؛ فرهنگ معین؛ ذیل واژه انتظار.
[3]. ناصر مکارم شیرازی؛ حكومت جهانی مهدی4؛ ص 102.
[4]. علی بن محمد صدوق؛ كمال الدين و تمام النعمه؛ ج 1، ص 287.
[5]. ر.ک: ناصر مکارم شیرازی؛ تفسير نمونه؛ ج 7، ص 379.
[6]. رعد: 11.
[7]. محمدباقر مجلسى؛ بحارالأنوار؛ ج 51، ص 87.
[8]. محمد بن حسن حر عاملی؛ وسائل الشیعه؛ ج 15، ص 247.
[9]. محمد بن ابراهیم نعمانى؛ الغيبة؛ ص 200.
[10]. محمدباقر مجلسى؛ بحارالأنوار؛ ج 52، ص 154.
[11]. پایگاه اطلاعرسانی حوزه؛ «گوهر ناب»؛ 13/02/1397، کد مطلب: 52353..
https://hawzah.net/fa/goharenab/View/52353
[12]. مسعود پورسیدآقایی؛ میر مهر؛ ص 397، با اندکی تلخیص.
[13]. علی بن موسی ابنطاووس؛ جمال الأسبوع؛ ص 37.
[14]. سعید بن هبةالله قطبالدین راوندی؛ الخرائج و الجرائح؛ ج 2، ص 902.
[15]. محمد بن حسن طوسى؛ التبيان فی تفسیر القرآن؛ ج 5، ص 295.
[16]. توبه: 105.
[17]. هاشم بن سلیمان بحرانى؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج 2، ص 842.
[18]. سید روحالله موسوی خمینی؛ صحیفه امام؛ ج 12، ص 358.
[19]. ر.ک: مسعود پورسیدآقایی؛ میر مهر؛ ص 397.
[20]. بیانیه گام دوم انقلاب، خطاب به ملت ایران؛ 22/11/1397.
https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=41673
[21]. آلعمران: 104.
[22]. نصر بن مزاحم؛ وقعة صفين؛ ص 474.
[23]. خبرگزاری جمهوری اسلامی؛ «عالمی که شلاق خود، ولی در برابر رضاخان ایستاد»؛ 09/05/1399، کد خبر: 83885064.
https://www.irna.ir/news/83885064
[24]. همان.
[25]. محمد بن حسن فتال نیشابورى؛ روضة الواعظين؛ ج 1، ص 136.
[26]. حج: 41.
[27]. علی بن ابراهیم قمى؛ تفسير القمی؛ ج 2، ص 87.
دیدگاهها
بسیار عالی
افزودن دیدگاه جدید