یادداشت تبلیغی؛

نگاهی نوین به آیات مهدوی| قسمت دوم

تاریخ انتشار:
در سلسله یادداشت هایی کوتاه، مروری بر آیات مربوط به حضرت ولی عصر (عج) خواهیم داشت و شیوه ارتباط هر آیه با آن حضرت نیز متفاوت خواهد بود و به یکی از این سه شیوه برمی گردد: تفسیر، تطبیق و تأویل.

پایگاه اطلاع رسانی بلاغنگاهی نوین به آیات مهدوی (قسمت دوم)

با فضل و مدد الهی، در سلسله یادداشت هایی کوتاه، مروری بر آیات مربوط به حضرت ولی عصر (عج) خواهیم داشت. 

شیوه ارتباط هر آیه با آن حضرت نیز متفاوت خواهد بود و به یکی از این سه شیوه برمی گردد: تفسیر، تطبیق و تأویل.

۱. تفسیر: یعنی ارتباط آیه با موضوع مهدویت، از ظاهر آیه استفاده می شود و مصداق منحصر به فرد آن خواهد بود.

۲. تطبیق: یعنی ارتباط مذکور باز هم از ظاهر آیه استفاده می شود، ولی معنای منحصر به فرد نمی باشد و آن آیه، مصادیق و نمونه های دیگری نیز دارد.
  
۳. تأویل: یعنی نحوه ارتباط آیه با مهدویت، از ظاهر آن برداشت نمی شود و تنها از زبان مفسران اصلی قرآن که اهل بیت (ع) باشند دانسته می شود. 
البته معانی دیگری برای واژه تأویل گفته شده، ولی مقصود ما در اینجا، همین معنای باطنی است.

آیه چهارم: آغاز رجعت

«ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛ 
سپس شما را پس از مرگتان حيات بخشيديم؛ شايد شكر (نعمت او را) به جا آوريد». سوره بقره/ 56. 

تصویری از آیه

این آیه، ابتداءاً درباره بنی اسرائیل است. 
خداوند در آیه قبل از آن، یکی از حوادث مهم زمان موسی (ع) را یادآوری می کند که به آن پیامبر بزرگ الهی گفتند: 
ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد مگر اينكه خدا را آشكارا ببينيم. 

پس از این درخواست غیرمعقول، صاعقه ای آنها را در بر گرفت و کشته شدند.

 آنگاه در این آیه مورد بحث، اضافه می کند که پس از کشته شدنشان، آنان را زنده کردیم تا تغییر رفتار بدهند و شاکر درگاه الهی شوند.  

درباره اینکه درخواست کنندگان فوق چه کسانی بودند، دو نظریه مطرح است:

۱. شروران و لجوجان زمان موسی ع، برای ایمان آوردن، این خواسته را مطرح کردند؛

۲. مؤمنان و اصحاب آن حضرت، برای افزایش ایمان چنین درخواستی داشتند.

پیوند آیه با مهدویت

این آیه شریفه به ضمیمه حدیثی از رسول خدا (ص)، جزء آیات مهدوی محسوب می گردد. 
در تفسیر قمی، حدیثی از آن حضرت نقل شده است که: «لَمْ يَكُنْ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ شَيْ‏ءٌ إِلَّا وَ فِي‏ أُمَّتِي‏ مِثْلُهُ‏؛ هیچ چیزی در بنی اسرائیل نبود جز اینکه در امت من نیز وجود خواهد داشت». (تفسیر قمی، ج1، ص47). 

مرحوم سبزواری نیز ضمن نقل روایت فوق اضافه کردند: این حدیث، به صورت متعدد توسط شیعه و اهل تسنن نقل شده است. 
(مواهب الرحمن، ج‏1، ص255).

ضمناً مطابق هر دو نظریه ای که درباره بنی اسرائیل گفته شد، می توان این آیه شریفه را از آیات مهدوی محسوب نمود؛ چه اینکه معتقد هستیم در رجعت، هم گروهی از صالحان و هم گروهی از شروران زنده می شوند.  

نوع ارتباط 

از آنجایی که جز با ضمیمه شدن حدیث پیامبر (ص)، نمی توان آیه شریفه را منطبق بر رجعت و سپس مهدویت دانست، شیوه ارتباط آن با مهدویت، به شکل «تأویل و بطن قرآن» می باشد. 

نکته پایانی

در پایان، بیان مرحوم علامه مجلسی درباره رجعت را نقل می کنیم. ایشان پس از آنکه حدود 200 روایت را درباره اثبات رجعت نقل کردند فرمودند: 

اى برادر، گمان نمی كنم بعد از نقل این همه آيات و رواياتى كه درباره رجعت نقل كردم، هنوز در عقيده به رجعت شك داشته باشى. 

بايد بدانى كه رجعت، مسئله‏ اي است كه شيعيان در تمام اعصار بالاتفاق به آن معتقد بوده‏ اند و ميان آنها، مثل آفتاب معلوم بوده است.

كسى كه به ائمه اطهار ایمان دارد، چگونه در مطلبى كه قريب دويست روايت، به طور تواتر، از چهل و چند نفر از محدثين بزرگ در بيش از 50 كتاب آنها نقل شده، ترديد مي كند؟! (بحار الأنوار، ج53، ص122).

آیه پنجم: دفاع از مساجد

«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ في‏ خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ؛ 
كيست ستمكارتر از آن كس كه از بردن نام خدا در مساجد او جلوگيرى كرد و سعى در ويرانى آنها نمود؟! شايسته نيست آنان جز با ترس وارد اين (كانونهاى عبادت) شوند. بهره آنها در دنيا (فقط) رسوايى است و در سراى ديگر، عذاب عظيم (الهى)». 
سوره بقره/ 114. 

نگاهی به آیه

در این آیه شریفه، سخن از آن دسته مشرکانی است که به کفر فردی خود اکتفا نکرده و به گسترش کیفیت و کمیت کفرشان، از طریق ضربه زدن به پایگاه های توحید یعنی مساجد رو می آورند. 

در روایتی از امام صادق (ع)، به نمونه اولیه این حرکت مشرکان اشاره شده است؛ یعنی تلاش قریش برای وارد نشدن پیامبر خدا (ص) به مکه و مسجد الحرام. (مجمع البیان، ج1، ص361). 

نمونه بارز دیگری از اقدامات آنان، نابودی مصلاهای مسلمانان در اطراف مسجد الحرام بود که قبل از هجرت پیامبر (ص) در مکه اتفاق افتاد. 
(المیزان، ج1، ص258). 

نوع مبارزه آنان نیز متفاوت بوده و از نبرد فیزیکی با مساجد تا جنگ نرم را در برنامه های خود داشته دارند و از هر وسیله ای برای کاستن قدرت مؤمنان استفاده کرده و می کنند. درباره مسجد الحرام نیز هرچند ساختمان آن را خراب نکردند، ولی با ممانعت از ورود پیامبر و مؤمنان، راه عبادت و نشر دین الهی را مسدود و در واقع، مسجد را از نظر کارآرایی واقعی آن تخریب نمودند. (مجمع البیان، ج1، ص361). 

خواننده گرامی توجه دارد که دو نمونه فوق، مانع از عمومیت آیه شریفه نسبت به دیگر مساجد در طول تاریخ گذشته و حال نمی شود؛ چنانکه فیض کاشانی و علامه مجلسی قدس سرهما تصریح کرده اند. 
(تفسیر صافی، ج1، ص182؛ بحار الأنوار، ج80، ص340). 

در ادامه آیه، نوع برخورد مؤمنان با آنان را مشخص کرده و دستور می دهد که این ظالمان، باید تنبیه شوند و پس از دستگیری، با حالت ترس و وحشت وارد همان مساجدی شوند که قصد تخریبشان را داشتند. سپس اضافه می کند که آنها در دنیا و آخرت استحقاق کیفر دارند.

ارتباط آیه با مهدویت

مطابق نقل تعدادی از مفسران، کیفر اصلی دنیوی آنان در زمان ظهور حضرت ولی عصر (عج) اتفاق خواهد افتاد و یکی از برنامه های آن حضرت، مبارزه با اینگونه کافران می باشد.  

از تفاسیر شیعه، می توان به مجمع البیان اشاره کرد که یکی از اقوال در چگونگی عذاب این کافران را در دوران ظهور نام برده است. 
(مجمع البیان، ج1، ص361).

فیض کاشانی نیز نوشته است: 
وعده الهی بر نصرت مؤمنان صدر اسلام در جریان فتح مکه محقق شد و آنان توانستند مسجد الحرام را پس بگیرند. دیگر مؤمنان نیز هنگام ظهور امام عدل (ع) مشمول این وعده الهی خواهد شد. (صافی، ج1، ص182). 

از تفاسیر اهل تسنن نیز به یکی از مهمترین و معروفترین کتاب های تفسیری آنان اشاره می کنیم که «تفسیر ابن أبی حاتم» از علمای قرن چهارم هجری است. (تفسير القرآن العظيم، ج‏1، ص211). 

شهرستانی (درگذشته548ق) نیز همین دیدگاه را نقل کرده است. 
(مفاتیح الأسرار، ج1،ص525).

نوع ارتباط

ضمناً از آنجایی که مستند مفسران مذکور، گفتار مفسر معروف قرن دوم یعنی «سدّی کبیر» ـ از اصحاب امام سجاد (ع)، امام باقر (ع) و امام صادق (ع) ـ می باشد، سخن او را قاعدتاً باید برگرفته از روایت معصوم (ع) دانست و به این ترتیب، شیوه ارتباط آیه فوق با مهدویت، به شکل «تأویل» خواهد بود. 

پاسخ به یک پرسش 

درباره چرایی خشم مهدوی نسبت به این افراد نیز باید گفت: ابتدای آیه شریفه، پاسخ کافی را ارائه می دهد. عبارت «مَنْ أَظْلَمُ» که یک استفهام تقریری است، گویای این است که تخریب گران مساجد، ظالم ترین افراد هستند. 
به عبارتی دیگر، ظلم را می توان به چهار بخش تقسیم نمود: 
ظلم به خود، ظلم به خدا، ظلم به یک فرد و ظلم به اجتماع. 
تخریب گران مساجد، علاوه بر ظلم به خود، به خداوند و اجتماع بشری نیز ستم کرده و همه اقسام ظلم را مرتکب شده اند. 
از سوی دیگر، تضاد در عالم هستی مانع از شمول «مِهر مهدوی» نسبت به صددرصد انسانها شده و برای بهره مندی اکثریت انسانها از مدینه فاضله و حیات طیبه، مبارزه با ظالمان، از جمله تخریب گران مساجد که ظالم ترین ها هستند، لازم و ضروری می باشد.

ترحم بر پلنگ تیزدندان                                     ستمکاری بود بر گوسفندان

آیه ششم: آزمون ابراهیم علیه اسلام 

سوره بقره/ ۱۲۴: 
«وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ؛ 

(به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده اين آزمايش¬ها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم». 
ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من (نيز امامانى قرار بده)». خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمی رسد. (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه معصوم باشند، شايسته اين مقامند) ». 

 این آیه شریفه، از دو جهت مرتبط با مهدویت است: صدر آیه و ذیل آیه. 

الف: صدر آیه

موضوع آیه، ماجرای ترفیع درجه جناب ابراهیم خلیل ع است و می گوید: حتی برگزیدگان و مقربان درگاه الهی نیز با سعی و تلاش می توانند به درجات بالاتر صعود کنند. 

ابراهیم برای رفتن از مقام نبوت به امامت، آزمونهای سخت و مهمی را پشت سر نهاد و پس از پیروزی توانست امام جامعه شود. 

درباره مواد آن آزمون باید گفت: 
ابراهیم، تنها یک آزمون خاصی را تجربه نکرد، بلکه در آزمونهای مختلفی سربلند شد. 

شیخ صدوق قدس سره، رسیدن به یقین و اوج توحید و خداشناسی را یکی از آن امتحانات نام برده است. 

همچنین با استناد به آیات دیگر، متخلق شدن به مکارم اخلاقی مانند شجاعت و حلم و سخاوت را از دیگر مواد آزمون آن پیامبر بزرگ الهی دانسته است. 
(معاني الأخبار، ص127).

فرمان ذبح اسماعیل، یکی دیگر از آن آزمونهای سخت بود که در برابر ابراهیم قرار گرفت. 
(تفسیر قمی، ج1، ص59).
  
یکی دیگر از امتحان های مهم ابراهیم ع، معرفت به پیامبر خاتم ص و اهل بیت او ع بوده است. 
مستند این مطلب، حدیثی است که مفضل بن عمر از امام صادق ع نقل کرده است. 
این روایت که با ذکر سلسه سند توسط شیخ صدوق در سه کتابش نقل شده چنین است: 

مفضل می گوید: از امام صادق ع پرسیدم: منظور از کلماتی که ابراهیم ع به وسیله آنها مورد امتحان قرار گرفت چیست؟ 

حضرت پاسخ دادند: همان کلماتی بود که آدم ع از پروردگار دریافت کرده و به وسیله آنها توبه نمود: 

«يَا رَبِّ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَّا تُبْتَ عَلَيَّ».

مفضل در ادامه می گوید: آنگاه درباره «فَأَتَمَّهُنَّ» سؤال کردم که حضرت جواب دادند: 
«یعنی ابراهیم آن کلمات را ادامه داد و به همه دوازده امام معرفت پیدا نمود که نُه نفر از آنها از نسل حسین ع می باشند». 

(خصال، ج1، ص305؛ کمال الدین، ج2، ص359؛ معانی الأخبار، ص126؛ 
يَعْنِي فَأَتَمَّهُنَّ إِلَى الْقَائِمِ ع اثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْن‏). 

ب: ذیل آیه

چنانکه گفته شد، فراز دوم آیه نیز قابل تطبیق بر حضرت ولی عصر (عج) می باشد. 
چه اینکه در پاسخ درخواست ابراهیم (ع) مبنی بر استمرار امامت در نسلش، پاسخی داده شده که شرط مهم امامت را عصمت معرفی کرده است. 

مرحوم علامه طباطبایی، از یکی از اساتیدشان که احتمالاً مرحوم سیدحسین بادکوبه ای بود، استدلال ظریفی را نقل کردند که نشانگر شرط بودن عصمت در امامت می باشد: 

نسل ابراهیم از چهار صورت خارج نبود:

1. کسی که در تمام عمر ظالم بوده؛ 
2. کسی که در تمام عمر معصوم بوده؛ 3. کسی که در اول عمرش ظالم بوده، ولی در ادامه عصمت داشته؛ 
4. کسی که ابتدا عصمت داشته، ولی در ادامه زندگی ظالم شده است.

ایشان پس از تقسیم بندی فوق، که تقسیمی عقلی است و صورت پنجمی برایش قابل تصور نیست، استدلال خود را چنین ادامه دادند: 

شأن و جایگاه ابراهیم بالاتر از آن است که منظورش امام شدن گروه اول و چهارم باشد، و فقط گروه دوم و سوم مرادش بوده است. 
خداوند نیز نیمی از خواسته او یعنی امام شدن کسی که فقط ابتدای عمرش گنه کار بوده (گروه سوم) را رد کرده و تنها امامت گروه دوم را پذیرفته است، یعنی کسی که در تمام عمرش ظلمی (گناهی) نکرده باشد. 
(المیزان، ج1، ص274). 

اکنون با توجه به آنچه در توضیح سومین آیه مهدوی نسبت به استمرار جعل خلیفه توسط خداوند گذشت، می توانیم ارتباط این بخش از آیه را با مهدویت دریابیم. 
چه اینکه در آن آیه تأکید شده است زمین هیچگاه خالی از خلیفه الهی نخواهد بود، در این آیه نیز معصوم بودن خلیفه را دانستیم و از آنجایی که امروز هیچ شخص معصوم دیگری جز ولی امر (عج) را سراغ نداریم، نتیجه گرفته می شود خلیفه و امام زمان، جز حضرت حجت (عج) نمی باشد. 
 
همچنین از ترکیب این آیه با حدیث مشهور «هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است»، نتیجه فوق حاصل می گردد.

نوع ارتباط

همانطور که ملاحظه شد، ارتباط صدر آیه فوق با حضرت ولی عصر عج، تنها در سایه روایت امام صادق ع ممکن بود و به همین جهت، از راه *بطن و تاویل* مرتبط با مهدویت خواهد بود.

ذیل آیه نیز با توجه به استدلال نقل شده، به شکل *تطبیق* با مهدویت مرتبط خواهد شد.

 

نگارنده: حجت الاسلام و المسلمین علی خادمی/ استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و نخبه تبلیغی 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.